میانگینهای متحرک از ابزارهای رایج در تحلیل تکنیکال هستند که برای تعیین روند و نیز تشخیص موقعیتهای خرید و فروش در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند.
انواع میانگین متحرک (مووینگ اوریج) در تحلیل تکنیکال
میانگینهای متحرک از ابزارهای رایج در تحلیل تکنیکال هستند که برای تعیین روند و نیز تشخیص موقعیتهای خرید و فروش در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند.
مووینگ اوریج (Moving Average) یا میانگین متحرک در واقع میانگینی از قیمتها و یا دادهها در یک بازه زمانی خاص میباشد که معمولا به عنوان یک اندیکاتور در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد و برای تشخیص روندها به کار گرفته میشوند. میانگین متحرک با حذف نوسانات قیمتی باعث میشود مزایا و معایب استوکستیک چیست؟ که تصویر واضحتری از یک روند قیمتی در گذشته به دست بیاید.
یکی از مهمترین کاربردهای مووینگ اوریج یا میانگین متحرک شناسایی نقاط حمایت و مقاومت در یک روند است و سرمایهگذاران میتوانند با تشخیص این نقاط موقعیتهای خرید و یا فروش خود را تعیین کنند.
انواع میانگین متحرک
۱٫ میانگین متحرک ساده (SMA): این نوع میانگین متحرک در واقع سادهترین نوع میباشد که از جمع قیمتهای پایانی گذشته تقسیم بر دوره با بازه زمانی مشخص به دست میآید. یعنی اگر میانگین متحرک ساده قیمتهای ۱۰ روز گذشته را محاسبه کنیم؛ میانگین متحرک ساده به راحتی از جمع این قیمتها تقسیم بر ۱۰ حاصل میشود که اولین داده در میانگین متحرک ساده محسوب میشود. در میانگین متحرک ساده همه دادههای قیمتی ارزش یکسانی دارند. فرمول محاسبه میانگین متحرک ساده به شرح زیر است:
۲٫ میانگین متحرک نمایی (EMA): میانگین متحرک نمایی نوع دیگری از انواع میانگینهای متحرک است که به دادههای اخیر وزن بیشتری میدهد تا خود را بهتر با اطلاعات و یا قیمتهای جدید وفق دهد. برای محاسبه میانگین متحرک نمایی ابتدا باید میانگین متحرک ساده را در یک بازه زمانی مشخص محاسبه کرد. پس از آن ضریب وزنی میانگین متحرک نمایی محاسبه میشود که در واقع نقطه تمایز میانگین متحرک ساده و نمایی است. فرمول محاسبه میانگین متحرک نمایی به صورت زیر است:
بسیاری از افراد بسته به استراتژی معاملاتی خود از این میانگینهای متحرک استفاده میکنند و در واقع میتوان گفت هیچکدام نسبت به دیگری برتری خاصی ندارند. حتی در بسیاری موارد تحلیلگران بازارهای جهانی از میانگین متحرک ساده برای تحلیل نمودار قیمت استفاده میکنند. اما آنچه روشن است این است که با توجه به اینکه میانگین متحرک نمایی وزن بیشتری به دادههای اخیر میدهد قدرت پاسخگویی آن در برابر دادههای جدید بیشتر است و حساسیت آن نیز بیشتر است.
مزایا و معایب استفاده از میانگین متحرک در تحلیل نمودار
استفاده از میانگینهای متحرک در تحلیل نمودارهای قیمت در انواع بازارهای مالی بسیار رایج است و در واقع یک ابزار بنیادی برای تحلیل محسوب میشود. اما سرمایهگذاران می بایست همواره از بازارهای دیگری در کنار میانگینهای متحرک استفاده کنند چرا که به تنهایی نمیتوانند که موقعیت را دقیق را پیشبینی کنند. مهمترین مزایا و معایب میانگین متحرک به شرح زیر است:
- با توجه به اینکه میانگینهای متحرک بر اساس دادههای گذشته تعیین میشود قدرت پیشبینی زیادی برای آینده ندارد لذا باید احتمال خطا را برای آن در نظر گرفت.
- بهترین عملکرد میانگین متحرک زمانی است که روند پرقدرت است اما زمانی که بازار با نوسانات زیاد مواجه میشود میانگینهای متحرک کارایی خود را از دست میدهند.
- استفاده از میانگین متحرک حتما باید همراه با ابزارهای مالی دیگر باشد چرا که به تنهایی قدرت کافی برای تعیین موقعیتهای خرید و یا فروش ندارند.
گاهی اوقات سرمایهگذاران از تقاطع دو و یا سه میانگین متحرک برای تحلیل استفاده میکنند که این نیز حتما نیاز به پشتیبانی سایر ابزارها و یا اندیکاتورها دارد.
با اندیکاتور های پیشرو (Leading) و تاخیری (Lagging) بیشتر آشنا شویم!
اندیکاتور (Indicator)های لیدینگ (Leading) و لگینگ (Lagging) ابزارهایی هستند که قدرت یا ضعف اقتصادها یا بازارهای مالی را ارزیابی میکنند. به عبارت ساده، میتوان گفت که اندیکاتور های لیدینگ قبل از چرخه اقتصادی یا روند بازار تغییر میکنند. در مقابل، اندیکاتور های لگینگ بر اساس رویدادهای قبلی عمل میکنند و چشماندازی از تاریخچه بازار یا اقتصاد مورد نظر ارائه میدهند.
به عبارت دیگر، اندیکاتورهای لیدینگ، سیگنالهای پیش بینی (قبل از وقوع رویداد یا روند) را ارائه میدهند و اندیکاتور های لگینگ نیز بر اساس روندهای گذشته، سیگنالهای مختلفی را ایجاد میکنند. این دو نوع اندیکاتور به صورت گسترده، توسط سرمایه گذاران و معاملهگرانی به کار گرفته میشوند که از تحلیل تکنیکال (TA) بهره میبرند و باعث مفید واقع شدن این اندیکاتور ها در بورس، فارکس و معاملات ارز دیجیتال میشوند.
در بازارهای مالی، اندیکاتور های تکنیکال تاریخچه بسیار مزایا و معایب استوکستیک چیست؟ طولانی دارند که به دهههای اول قرن بیستم میلادی برمیگردد. ایده این اندیکاتورها ریشه در نظریه داو (Daw Theory) دارد که بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۲۹ توسعه یافته است. نظریه داو بیان میکند که نوسان قیمت به صورت تصادفی نیست و بنابراین با استفاده از تحلیلهای جامع رفتارهای گذشته بازار، میتوان به پیش بینی این نوسانات پرداخت.
به غیر از این، از اندیکاتورهای لیدینگ و لگینگ برای نمایش عملکرد اقتصادی استفاده میشوند. بدین ترتیب، این اندیکاتورها همیشه با تحلیل تکنیکال و قیمت های بازار مرتبط نیستند و ارتباطهایی نیز با سایر شاخصها و متغیرهای اقتصادی دارند.
نحوه کار اندیکاتور های لیدینگ و لگینگ چگونه است؟
اندیکاتورهای لیدینگ
همانطور که اشاره شد، اندیکاتورهای لیدینگ میتوانند اطلاعاتی درباره روندهایی ارائه دهند که هنوز به وقوع نپیوستهاند؛ بنابراین، این اندیکاتورها میتوانند برای پیش بینی رکود یا بازیابیهای بالقوه نظیر عملکرد بازار بورس، خرده فروشیها و غیره مورد استفاده قرار گیرند.
بنابراین، اندیکاتورهای لیدینگ جلوتر از چرخههای اقتصادی حرکت میکنند و به طور کلی برای تحلیلهای کوتاه و میان مدت مناسب هستند. برای مثال پروانه ساخت را میتوان نوعی اندیکاتور اقتصادی لیدینگ در نظر گرفت. پروانههای ساخت میتواند شامل سیگنالهایی در خصوص تقاضاهای آتی برای کارگر ساختمانی و سرمایه گذاری در بازار املاک باشد.
اندیکاتور های لگینگ
از اندیکاتور های لگینگ برای شناسایی و تعیین روندهای کنونی استفاده میشود که به خودی خود مشخص نیستند. در نتیجه، این نوع اندیکاتورها عقبتر از چرخههای اقتصادی حرکت میکنند.
معمولا اندیکاتورهای لگینگ بر روی تحلیلهای بلندمدت و بر اساس عملکردهای اقتصادی گذشته یا اطلاعات قیمتی سابق اعمال میشوند. به عبارت دیگر، اندیکاتورهای لگینگ سیگنالهایی بر اساس روند بازار یا رویدادهای مالی ایجاد میکنند، که قبلا شروع شدهاند یا به وقوع پیوستهاند.
در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی که بر روی نمودار ظاهر میشوند، لیدینگ، و اندیکاتورهایی که در پایین نمودار ظاهر میشوند، لگینگ یا تاخیری هستند. تقریبا تمامی اسیلاتورها از نوع لگینگ هستند.
نمونههای اندیکاتورهای لیدینگ RSI، استوکاستیک، میانگین متحرک، باندهای بولینگر، کانال کلتنر، زیگ زاگ و غیره هستند.
نمونههای اندیکاتورهای لگینگ نیز MACD، ADX، ATR، مومنتوم، الیگاتور، اس ای آر پارابولیک، مانی فلو، والیوم یا حجم و غیره هستند.
اندیکاتور های منطبق
اگرچه این نوع اندیکاتورها در عرصه ارزهای دیجیتال محبوب نیستند، اما نوع دیگری از اندیکاتورها هستند. این اندیکاتورها بین دو نوع اندیکاتور لیدینگ و لگینگ قرار میگیرند. این اندیکاتورها تقریبا به طور همزمان عمل میکنند و اطلاعاتی درباره شرایط اقتصادی فعلی ارائه میدهند.
برای مثال، با اندازه گیری ساعات کاری گروهی از کارمندان یا نرخ تولید بخش صنعتی خاص، نظیر ساخت و تولید یا استخراج و ماینینگ، میتوان اندیکاتور منطبق ایجاد کرد.
بهتر است به خاطر داشته باشیم که تعریف اندیکاتور های لیدینگ، لگینگ و منطبق همیشه کاملا مشخص نیست؛ بعضی اندیکاتورها ممکن است بر اساس روش یا بافت موجود در دستهبندیهای مختلف قرار گیرند. این موضوع برای اندیکاتورهای اقتصادی نظیر تولید ناخالص ملی (GDP) بسیار رایج است.
به طور سنتی، GDP را یک اندیکاتور لگینگ در نظر میگیرند؛ زیرا بر اساس سوابق اطلاعات محاسبه میشود. در بعضی موارد، ممکن است بازتاب دهنده تغییرات آنی اقتصادی باشد و باعث شود که به یک اندیکاتور منطبق تبدیل شود.
کاربرد اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال
همانطور که اشاره شد، اندیکاتورهای اقتصادی، بخشی از بازارهای مالی هستند. بسیاری از معاملهگران و کسانی که نمودارها را دنبال میکنند، از ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، که میتوان این ابزارها را به عنوان اندیکاتورهای لیدینگ یا لگینگ در نظر گرفت.
اساسا اندیکاتورهای لیدینگ تکنیکال نوعی اطلاعات پیش بینی ارائه میدهند. این اندیکاتورها معمولا بر اساس قیمتهای بازار و حجم معاملات عمل میکنند. این موضوع بدان معناست که ممکن است نشان دهنده نوسان بازار باشد که در آیندهای نزدیک رخ میدهند. اما همانند سایر اندیکاتورها، این اندیکاتور نیز دقیق نیستند.
مثالهایی از اندیکاتورهای لیدینگ که در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند، عبارتند از شاخص قدرت نسبی (RSI) و استوکاستیک RSI. در این صورت، حتی کندل استیک ها نیز به دلیل الگوهایی که ایجاد میکنند، میتوانند نوعی اندیکاتور لیدینگ در نظر گرفته شوند. در عمل، این الگوها میتوانند چشم اندازی از اتفاقات آینده بازار را ارائه دهند.
از طرف دیگر، اندیکاتورهای لگینگ تکنیکال بر اساس سوابق اطلاعات است و به معاملهگران چشم اندازی درباره اتفاقات گذشته ارائه میدهند. در عین حال، هنگام شناسایی شروع روندهای جدید بازار نیز میتوانند مفید واقع شوند. برای مثال، هنگامی که روند صعودی به پایان رسیده و قیمت به کمتر از میانگین متحرک رسیده است، این نوع اندیکاتور میتواند شروع روند نزولی را نشان دهد.
در بعضی از موارد، ممکن است دو نوع اندیکاتور در یک نمودار وجود داشته باشد. برای مثال ابرهای ایچیموکو دارای هر دو اندیکاتور لیدینگ و لگینگ است.
اندیکاتورهای لیدینگ و لگینگ در تحلیل تکنیکال، دارای مزایا و معایب مخصوص به خود هستند. به نظر میرسد که اندیکاتورهای لیدینگ با پیش بینی روندهای آتی، بهترین فرصتها را به معاملهگران ارائه میدهند؛ هرچند مشکل این است که اندیکاتورهای لیدینگ دائما سیگنالهای اشتباه ایجاد میکنند.
در مجموع اندیکاتورهای لگینگ مطمئنتر هستند؛ زیرا مشخصا توسط سوابق اطلاعات بازار تعریف میشوند. نقطه ضعف مشخص اندیکاتور های لگینگ، واکنش با تاخیر آنها نسبت به نوسانهای بازار است. در بعضی موارد، ممکن است که سیگنالها برای ایجاد یک وضعیت مطلوب برای معاملهگران، بسیار دیر ایجاد شود و سود کمی را به همراه داشته باشد.
کاربرد اندیکاتورها در اقتصاد کلان
اندیکاتورها فراتر از استفاده در ارزیابی روندهای قیمت بازار، برای تحلیل روندهای اقتصاد کلان نیز مورد استفاده قرار میگیرند. اندیکاتور های اقتصادی با اندیکاتور هایی که برای تحلیل تکنیکال استفاده میشوند فرق دارند؛ اما همچنان میتوان این نوع اندیکاتورها را به دو دسته لیدینگ و لگینگ تقسیم کرد.
علاوه بر مثالهای ذکر شده، اندیکاتور های لیدینگ در اقتصاد کلان، خرده فروشیها، قیمت املاک و سطح فعالیت تولید هستند. به طور کلی، این اندیکاتورها برای کنترل فعالیتهای اقتصادی آینده و یا حداقل ارائه چشم اندازهای پیش بینی در نظر گرفته میشوند.
دو مثال دیگر برای اندیکاتور های لگینگ اقتصاد کلان عبارتند از نرخ بیکاری و نرخ تورم. علاوه بر تولید ناخالص ملی و شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)، از دو نرخ گفته شده، هنگام مقایسه سطح توسعه در کشورهای مختلف یا هنگام ارزیابی رشد یک کشور نسبت به سالها و دهههای گذشته استفاده میشود.
سخن آخر
فرقی ندارد که از اندیکاتور های لیدینگ و لگینگ در تحلیل تکنیکال استفاده شود یا در اقتصاد کلان؛ نکته مهم این است که این اندیکاتورها در بسیاری از مطالعات مالی و اقتصادی نقش مهمی ایفا میکنند. این اندیکاتورها تفسیر اطلاعات مختلف را تسهیل میبخشند و اغلب اوقات چندین مفهوم را در یک ابزار ساده ترکیب میکنند.
بدین ترتیب، این اندیکاتورها میتوانند روندهای آینده را پیش بینی کنند و یا روندهای به وقوع پیوسته قبلی را تایید کنند. به غیر از این مورد، هنگام ارزیابی عملکرد اقتصادی یک کشور نسبت به سالهای قبل یا نسبت به سایر کشورها نیز مفید هستند.
اسکالپ (Scalp) در فارکس چیست؟ | استراتژی اسکالپ
بازار مالی فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است که در طول یک شبانه روز مقدار بسیار زیادی پول در آن بصورت آنلاین مورد مبادله قرار میگیرد . بازار مالی فارکس از استراتژی ها و متدهای معاملاتی مختلفی تشکیل شده که بسیار گسترده هستند . اشخاصی که قصد ورود و شروع فعالیت در این بازار مالی را دارند باید آموزش کامل را فراگیرند و اطلاعات خود را آپدیت نگه دارند تا بتوانند به یک استراتژی معاملاتی شخصی دست پیدا کنند.
موضوعی که قصد داریم در این مطلب به آن بپردازیم استراتژی اسکالپ است . در ادامه به بررسی روش اسکالپ ( scalp ) در فارکس می پردازیم ، مزایا و معایب این روش را بررسی می نماییم و به طور کلی اطلاعات کاربردی در ارتباط با اسکالپینگ در فارکس را به دست می اوریم .
اسکالپ در فارکس چیست؟
اسکالپ (Scalp) یک استراتژی و روش معامله گری در بازار فارکس است که افرادی که در این بازار مالی علاقه به معاملات کوتاه مدت دارند از آن استفاده می کنند . در واقع استراتژی های اسکالپ به این صورت است که تریدر های فارکس می توانند یک جفت ارز ، سهام یا نماد را خریداری کنند و با نگهداری آن برای مدت زمانی کوتاه به سرعت به سود برسند . افرادی که معامله اسکالپ انجام می دهند ، معاملات متعدد و زیادی انجام می دهند که از طریق این معاملات سود سریعی را به دست می آورند.
روند معامله اسکالپ با سرعت زیادی صورت می گیرد ، با توجه به این موضوع این روش به تریدر هایی توصیه می شود که سرعت عمل بالایی دارند و از ظرفیت بالایی برای پذیرش ضرر برخوردار هستند .
استراتژی اسکالپ | اسکالپ چیست؟
استراتژی اسکالپ (Scalp) یک روش معامله میباشد که تریدرها در این روش از 3 وضعیت زیر استفاده مینمایند :
1- مقدار حجم بالای لات (size)
2- مدت زمان کم معاملات
3- گرفتن مقدار PIP کم در هر پوزیشن
استراتژی اسکالپ (Scalp) در تایم فریمهای کوتاه مدت از جمله : تایم 1 دقیقه ای یا 5 دقیقه ای یا 15 دقیقه ای که بهترین تایم فریم برای اسکالپ است انجام میشود . تریدرها در این روش با مقدار حجم بالای لات(size) وارد یک پوزیشن شده و بعد از گرفتن مقدار PIP کم در هر پوزیشن در مدت زمان کوتاهی سریعا آن معامله را کلوز مینمایند. مانند یک ترید اسکالپ که بر مبنای اندیکاتور RSI کار میکند و تریدرها با هر بار تاچ شدن خطوط اشباع 30 و 70 یک سیگنال ورود دریافت میکنند. یا استراتژی اسکالپ بر مبنای اندیکاتور استوکاستیک که کراس کردن 2 خط آبی و قرمز نشان دهنده سیگنال ورود است . و یا معاملات اسکالپ بر مبنای اندیکاتور بولینگرباند که پس از برخورد قیمت به خطوط بالایی یا پایینی سیگنال صادر میشود.
مزایا و معایب اسکالپ در بازار فارکس :
یکی از بهترین استراتژی های تجاری در فارکس استراتژی اسکالپ است .یکی از بارزترین مزایای کسب درآمد از طریق استراتژی اسکالپ این است که می توان در مدت زمان کوتاه سود بالایی را به دست آورد که بی شک این مورد بسیار مورد توجه تریدر های فارکس است . دومین مزیت استفاده از استراتژی اسکالپ این است که امکانی را فراهم می کند که بتوان بیشترین مزایا و معایب استوکستیک چیست؟ سود را با کمترین میزان سرمایه و موجودی به دست آورد . سومین ویژگی استراتژی اسکالپ این است که می توان با گذراندن آموزش سریع وارد این گونه معاملات شد . معاملاتی که در مدت زمان طولانی انجام می شود نیازمند اطلاعات تخصصی تکنیکال و فاندامنتال در این زمینه می باشد .
همان طور که گفته شد مهم ترین ویژگی معامله اسکالپ این است که می تواند در مدت زمان کوتاه سود بالایی ایجاد کند . این موضوع به نوعی می تواند شامل معایب اسکالپ نیز باشد زیرا به دست آوردن سود بالا در مدت زمان کم ریسک بالایی به همراه دارد و امکان ضرر زیاد را نیز دارد. از دیگر معایب استراتژی اسکالپ می توان به این اشاره کرد که معمولا بروکرهای فارکس از تریدر های اسکالپر استقبال نمی کنند . حتی بهترین بروکر برای اسکالپ نیز صراحتا این موضوع را عنوان نمیکند اما برای مدت زمان معامله و یا تعداد معاملات روزانه محدودیت هایی را قائل شده اند.
جهت ثبت نام در بروکر معتبر و رگوله amarket کلیک کنید و 20% بونوس هدیه دریافت نمایید.مزایا و معایب استوکستیک چیست؟
استراتژی اسکالپ خوب است یا بد؟
استراتژی اسکالپ برای همه تریدر های فارکس مناسب نیست . افرادی که معامله اسکالپ انجام می دهند تمایل دارند که چند صد معامله در طول ماه باز کنند که باعث می شود زمان زیادی از آن ها گرفته شود . میتوان گفت که استراتژی اسکالپ در بازار فارکس یک استراتژی تمام وقت است. فردی که از استراتژی اسکالپ استفاده می کند باید دارای قدرت تمرکز ، قدرت کنترل خود و همین طور قدرت ریسک پذیری بالایی داشته باشد . استراتژی اسکالپ دائما در حال دگرگونی و گسترش است و با گذشت زمان شرایط استفاده از آن برای همه تریدر های فارکس ایجاد می شود . اسکالپینگ جزو پر سود ترین استراتژی های معاملاتی است مزایا و معایب استوکستیک چیست؟ که نتیجه گرفتن از آن تا حدی به توانایی معامله گر بستگی دارد . برای این که بتوان معامله اسکالپ نتیجه بخش باید باید شرایطی وجود داشته باشد که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد . قدرت ریسک پذیری بالا ، وجود نظم ، پیگیری و آموزش حرفه ای اسکالپ فارکس.
باید همیشه امکان دنبال کردن قسمت های بدون تاخیر قیمت ها وجود داشته باشد ، ابزاری که معامله می شود باید نقدینگی بالایی داشته باشد و همراه با نوسان متوسط باشد . برای موفقیت در بازار مالی فارکس و همین طور روش اسکالپ در فارکس باید آموزش و افزایش مهارت اولین گام برای پیشرفت باشد که باید حتما آن را در نظر گرفت و همین طور شخص تریدر صبر و حوصله کافی برای این نوع استراتژی را داشته باشد . بازار فارکس بازار مالی است که برای موفقیت در آن باید پشتکار داشت . معامله گر در بازار فارکس باید دانش و اطلاعات خود را برای کسب سود و موفقیت در این بازار مالی افزایش دهد. پیشنهاد میکنیم بخش استراتژی ها را در سایت گوگل فارکس مطالعه فرمایید.
10 سوال متداول استراتژی اسکالپ فارکس :
1- بهترین جفت ارز برای اسکالپ کدام است؟
بهترین جفت ارزها برای اسکالپ کم اسپردترین آنهاست و این مورد به نوع حساب real بستگی دارد.
2- سیگنال اسکالپ چیست؟
سیگنال به معنای معرفی نقطه ورود و خروج به معامله ی اسکالپ است.
3- فست اسکالپ چیست؟
Fast scalp یکی از انواع استراتژی اسکالپ است که در تایم فریم 1 دقیقه ای اجرا میشود.
4- بهترین روش اسکالپ در فارکس چیست؟
بهترین استراتژی اسکالپ با توجه به محبوبیت آنها در بین تریدرها عبارتست از: استراتژی اسکالپ با پرایس اکشن ، استراتژی اسکالپ ال بروکس ، استراتژی اسکالپ با فیبوناچی ، اسکالپ با ایچیموکو
5- اسکالپ طلا برای افراد تازه کار چگونه است؟
در مرحله ی اول میبایست یک اکانت در بروکرهای فارکس افتتاح کنید و سپس بر روی نماد xauusd در متاتریدر استراتژی اسکالپ طلا ی خود را اجرا نمایید.
6- معنی اسکالپ در ترید چیست؟
استراتژی اسکالپینگ یعنی گرفتن پوزیشن با حجم بالا در مدت زمان کم (ورود وخروج سریع)
7- آموزش ترید اسکالپ چگونه است؟
تمرین و تست استراتژی بر روی یک نماد خاص مهمترین بخش آموزش اسکالپ در فارکس است. به طور مثال شما میتوانید از ساده ترین استراتژی اسکالپ برای نماد طلا استفاده کنید و با تمرین کم کم آن را به بهترین استراتژی اسکالپ طلا تبدیل کنید.
8- پیش نیاز آموزش استراتژی اسکالپ چیست؟
تسلط به تحلیل تکنیکال بخصوص کندل شناسی برای آموزش اسکالپ فارکس و همچنین آموزش اسکالپ ترید ضروری است.
9- بهترین استراتژی اسکالپ فارکس کدام است؟
استراتژی اسکالپ پرایس اکشن جزو بهترین هاست زیرا سیگنال خطای کمتری دارد.
10- اکسپرت سودده اسکالپینگ را چطور بیابیم؟
به عنوان نمونه در وبسایت MQL.COM میتوانید برای دانلود انواع اکسپرت اقدام نمایید.
اسکالپ (Scalp) در فارکس چیست؟ | استراتژی اسکالپ
اسکالپ (Scalp) در فارکس چیست؟ | استراتژی اسکالپ
آموزش بورس بین الملل-فارکس را با سایت Googleforex.org شروع کنید.
اسکالپ (Scalp) در فارکس چیست؟ | استراتژی اسکالپ
بازار مالی فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است که در طول یک شبانه روز مقدار بسیار زیادی پول در آن بصورت آنلاین مورد مبادله قرار میگیرد . بازار مالی فارکس از استراتژی ها و متدهای معاملاتی مختلفی تشکیل شده که بسیار گسترده هستند . اشخاصی که قصد ورود و شروع فعالیت در این بازار مالی را دارند باید آموزش کامل را فراگیرند و اطلاعات خود را آپدیت نگه دارند تا بتوانند به یک استراتژی معاملاتی شخصی دست پیدا کنند.
موضوعی که قصد داریم در این مطلب به آن بپردازیم استراتژی اسکالپ است . در ادامه به بررسی روش اسکالپ ( scalp ) در فارکس می پردازیم ، مزایا و معایب این روش را بررسی می نماییم و به طور کلی اطلاعات کاربردی در ارتباط با اسکالپینگ در فارکس را به دست می اوریم .
اسکالپ (Scalp) در فارکس چیست؟
اسکالپ (Scalp) یک استراتژی و روش معامله گری در بازار فارکس است که افرادی که در این بازار مالی علاقه به معاملات کوتاه مدت دارند از آن استفاده می کنند . در واقع استراتژی اسکالپ به این صورت است که تریدر های فارکس می توانند یک جفت ارز ، سهام یا نماد را خریداری کنند و با نگهداری آن برای مدت زمانی کوتاه به سرعت به سود برسند . افرادی که معامله اسکالپ مزایا و معایب استوکستیک چیست؟ انجام می دهند ، معاملات متعدد و زیادی انجام می دهند که از طریق این معاملات سود سریعی را به دست می آورند.
روند معامله اسکالپ با سرعت زیادی صورت می گیرد ، با توجه به این موضوع این روش به تریدر هایی توصیه می شود که سرعت عمل بالایی دارند و از ظرفیت بالایی برای پذیرش ضرر برخوردار هستند .
استراتژی اسکالپ
استراتژی اسکالپ (Scalp) یک روش معامله میباشد که تریدرها در این روش از 3 وضعیت زیر استفاده مینمایند :
1- مقدار حجم بالای لات (size)
2- مدت زمان کم معاملات
3- گرفتن مقدار PIP کم در هر پوزیشن
استراتژی اسکالپ (Scalp) در تایم فریمهای کوتاه مدت از جمله : تایم 1 دقیقه ای یا 5 دقیقه ای یا 15 دقیقه ای انجام میشود . تریدرها در این روش با مقدار حجم بالای لات(size) وارد یک پوزیشن شده و بعد از گرفتن مقدار PIP کم در هر پوزیشن در مدت زمان کوتاهی سریعا آن معامله را کلوز مینمایند. مانند استراتژی اسکالپی که بر مبنای اندیکاتور RSI کار میکند و تریدرها با هر بار تاچ شدن خطوط اشباع 30 و 70 یک سیگنال ورود دریافت میکنند. یا استراتژی اسکالپ بر مبنای اندیکاتور استوکاستیک که کراس کردن 2 خط آبی و قرمز نشان دهنده سیگنال ورود است . ویا استراتژی اسکالپ بر مبنای اندیکاتور بولینگرباند که پس از برخورد قیمت به خطوط بالایی یا پایینی سیگنال صادر میشود.
مزایا و معایب اسکالپ در بازار فارکس :
یکی مزایا و معایب استوکستیک چیست؟ از بهترین استراتژی های تجاری در فارکس استراتژی اسکالپ است .یکی از بارزترین مزایای کسب درآمد از طریق استراتژی اسکالپ این است که می توان در مدت زمان کوتاه سود بالایی را به دست آورد که بی شک این مورد بسیار مورد توجه تریدر های فارکس است .
دومین مزیت استفاده از استراتژی اسکالپ این است که امکانی را فراهم می کند که بتوان بیشترین سود را با کمترین میزان سرمایه و موجودی به دست آورد .
سومین ویژگی استراتژی اسکالپ این است که می توان با گذراندن آموزش سریع وارد این گونه معاملات شد . معاملاتی که در مدت زمان طولانی انجام می شود نیازمند اطلاعات تخصصی تکنیکال و فاندامنتال در این زمینه می باشد .
همان طور که گفته شد مهم ترین ویژگی معامله اسکالپ این است که می تواند در مدت زمان کوتاه سود بالایی ایجاد کند . این موضوع به نوعی می تواند شامل معایب اسکالپ نیز باشد زیرا به دست آوردن سود بالا در مدت زمان کم ریسک بالایی به همراه دارد و امکان ضرر زیاد را نیز دارد.
از دیگر معایب استراتژی اسکالپ می توان به این اشاره کرد که معمولا بروکرهای فارکس از تریدر های اسکالپر استقبال نمی کنند . بروکر ها صراحتا این موضوع را عنوان نکرده اند اما برای مدت زمان معامله و یا تعداد معاملات روزانه محدودیت هایی را قائل شده اند.
استراتژی اسکالپ خوب است یا بد؟
استراتژی اسکالپ برای همه تریدر های فارکس مناسب نیست . افرادی مزایا و معایب استوکستیک چیست؟ که معامله اسکالپ انجام می دهند تمایل دارند که چند صد معامله در طول ماه باز کنند که باعث می شود زمان زیادی از آن ها گرفته شود . میتوان گفت که استراتژی اسکالپ در بازار فارکس یک استراتژی تمام وقت است.
فردی که از استراتژی اسکالپ استفاده می کند باید دارای قدرت تمرکز ، قدرت کنترل خود و همین طور قدرت ریسک پذیری بالایی داشته باشد . استراتژی اسکالپ دائما در حال دگرگونی و گسترش است و با گذشت زمان شرایط استفاده از آن برای همه تریدر های فارکس ایجاد می شود .
اسکالپینگ جزو پر سود ترین استراتژی های معاملاتی است که نتیجه گرفتن از آن تا حدی به توانایی معامله گر بستگی دارد . برای این که بتوان معامله اسکالپ نتیجه بخش باید باید شرایطی وجود داشته باشد که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد .
قدرت ریسک پذیری بالا ، وجود نظم ، پیگیری و یک استراتژی اسکالپ معین .
باید همیشه امکان دنبال کردن قسمت های بدون تاخیر قیمت ها وجود داشته باشد ، ابزاری که معامله مزایا و معایب استوکستیک چیست؟ می شود باید نقدینگی بالایی داشته باشد و همراه با نوسان متوسط باشد .
برای موفقیت در بازار مالی فارکس و همین طور استراتژی اسکالپ باید آموزش و افزایش مهارت اولین گام برای پیشرفت باشد که باید حتما آن را در نظر گرفت و همین طور شخص تریدر صبر و حوصله کافی برای این نوع استراتژی را داشته باشد . بازار فارکس بازار مالی است که برای موفقیت در آن باید پشتکار داشت . معامله گر در بازار فارکس باید دانش و اطلاعات خود را برای کسب سود و موفقیت در این بازار مالی افزایش دهد. پیشنهاد میکنیم بخش استراتژی ها را در سایت گوگل فارکس مطالعه فرمایید.
استراتژی معاملاتی مکدی
مکدی (MACD) یکی از اندیکاتور مهم در بازارهای مالی است که می تواند فرصت های معاملاتی خوبی را کشف کند. ما در این مقاله سه تاکتیک پایه MACD را بررسی کردهایم، زیرا درک نحوه استفاده از این ابزار برای موفقیت یک معاملهگر اهمیت بسیار بالایی دارد.
MACD دقیقا چیست؟
یکی از رایجترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، مکدی (MACD) می باشد. این اندیکاتور یک اندیکاتور مومنتوم دنباله روی روند است، به این معنی که به شتاب یا مومنتوم قیمت یک دارایی نگاه می کند تا ببیند آیا روند قیمت آن صعودی است یا نزولی. از مکدی می توان برای دریافت سیگنال های معاملاتی و کشف فرصت های معاملاتی استفاده کرد.
MACD چیست و چگونه کار می کند؟
اندیکتاور MACD از 3 مولفه تشکیل شده است: دو میانگین متحرک و یک هیستوگرام. خط MACD خط اصلی بوده و کندتر است، در حالی که خط سیگنال خط تندتر است. هنگامی که این دو میانگین متحرک به یکدیگر نزدیک می شوند، به آنها “همگرا” و هنگامی که از هم دور می شوند، به آنها “واگرا” می گویند. هیستوگرام ها اختلاف بین دو خط را ترسیم می کنند. اگر مشخص شود که قیمت بازار به سمت بالا حرکت می کند، معامله گران می توانند پوزیشن های خرید بگیرند. در این حالت بازار سقف های بالاتر و کف های بالاتر می زند و همچنین سطوح مقاومتی حیاتی شکسته می شوند.
سه روش محبوب معامله MACD
برای شناسایی فرصت های معاملاتی با استفاده از MACD تاکتیک های مختلفی وجود دارد که می توانند مورد استفاده قرار گیرند.
- کراس میانگین های متحرک
- برگشت هیستوگرام ها
- کراس از خط صفر
کراس میانگین های متحرک
خط MACD و خط سیگنال مشابه یک اسیلاتور استوکاستیک عمل می کنند، یعنی تقاطع یا کراس در دو خط، سیگنال خرید و فروش را است. همچون بیشتر استراتژی های با رویکردهای کراس، سیگنال خرید زمانی صادر می شود که خط کوتاه مدت تر و حساس تر- در این مورد، خط MACD – از روی خط کندتر یعنی خط سیگنال عبور کرده و کراس ایجاد کند. در نوسانات ضعیف تر بازار، بزرگترین مشکل MACD این است که در زمان صدور سیگنال، قیمت ممکن است به نقطه برگشت رسیده باشد. که در این حالت به آن “سیگنال کاذب” گویند. شایان ذکر است تکنیکهایی که برای تأیید گرفتن سیگنال به پرایس اکشن تکیه می کنند، اغلب قابل اعتمادتر در نظر گرفته می شوند. خطوط عمودی سبز نشان دهنده فرصت های سودآور ورود هستند، در حالی که خطوط قرمز سیگنال های اشتباه را نشان می دهند.
برگشت هیستوگرام ها
هیستوگرام، با میلههایی که بازتاب اختلاف بین خط MACD و خط سیگنال است، احتمالاً ارزشمندترین جنبه MACD است. هنگامی که قیمت بازار به شدت در یک جهت حرکت می کند، ارتفاع میله های هیستوگرام افزایش می یابد و زمانی که بازار به کندی حرکت می کند، ارتفاع آنها کاهش می یابد. با دور شدن میله های هیستوگرام از خط صفر، دو خط میانگین متحرک به طور فزاینده ای از هم جدا می شوند. سپس یک قوز یا کوهان به احتمال زیاد پس از سپری شدن اولین دوره بسط قیمت رخ می دهد که این نشانه ای است که اکنون میانگین های متحرک دوباره دارند به هم نزدیک می شوند، که می تواند پیش مقدمه ای برای ایجاد کراس باشد. برخلاف استراتژی کراس تاخیری که در بالا ذکر شد، این استراتژی پیشرو است. روش برگشت هیستوگرام بر اساس استفاده از روندهای شکل گرفته، مبنایی برای پوزیشن گیری است، به این معنی که می توان پیش از حرکت بازار آن را اعمال کرد. با صبر کردن برای شکل گیری دو تغییر در خلاف روند میله های هیستوگرام، ریسک سیگنال اشتباه کاهش می یابد. میتوان از این تکنیک برای خروج از معامله نیز استفاده کرد و هر زمان MACD شروع به بازگشت و حرکت به جهت دیگر کرد، پوزیشن را بست.
کراس خط صفر
روش کراس از خط صفر مبتنی بر عبور هر یک از EMAها از خط صفر است. اگر MACD از پایین، خط صفر را قطع کند و از آن عبور کند، ممکن است یک روند صعودی جدید شکل گیرد، در حالی که اگر MACD از بالا خط صفر را قطع کند و به زیر آن رود، ممکن است یک روند نزولی تشکیل شود. از آنجایی که این سیگنال کندترین سیگنال در میان این سه سیگنال است، شما شاهد سیگنال های کمتر و همچنین سیگنال های برگشتی کاذب کمتری خواهید بود. زمانی که MACD به بالای خط صفر می رود، خرید بگیرید – یا پوزیشن فروش خود را ببندید – و زمانی که MACD به زیر خط صفر می رود، فروش بگیرید – یا پوزیشن خرید خود را ببندید. با این حال، می توان از این تکنیک برای سیگنال برگشت برای پیشروی های قیمتی گسترده نیز استفاده کرد. نمودار زیر سه سیگنال قبلی AUD/USD را نشان میدهد که چهارمین سیگنال نیز در شرف صادر شدن است. اگر معاملهگر در زمانهای صحیح ورود کرده و خارج می شد، هر یک از این سیگنال ها برایش سودآور بوده است. و با استفاده از روش کراس خط صفر به جای روش کراس خطوط، احتمالا جلوی تعداد زیادی از سیگنال های غلط گرفته می شده است. در مثال بالا، بازار بارها خط روند را شکسته است، که نشان می دهد زمان خروج از معامله فرا رسیده است. معاملهگر همچنین میتواند با رفتن قیمت به زیر کف یا سویینگ قبلی (روند صعودی) یا رفتن قیمت به بالای سویینگ یا سقف قبلی (روند نزولی) از معامله خود خارج شود.
مناسب ترین استراتژی برای به کارگیری MACD چه زمانی است؟
“بهترین زمان” در استفاده از اندیکاتور MACD وجود ندارد. همه چیز به شما، سلیقه شخصی شما و استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد. برای کسانی که از رویکرد تکنیکال برای تحلیل استفاده نمی کنند یا ترجیح می دهند از اندیکاتورهای مختلف برای اندازه گیری جابجایی قیمت ها استفاده کنند، ممکن است زمان “دقیق” برای استفاده از اندیکاتور MACD وجود نداشته باشد. اگر تصمیم گرفتید از اندیکاتور MACD استفاده کنید، زمان ایدهآل برای استفاده از آن با توجه به تاکتیکهای ذکر شده در بالا تعیین میشود. اگر از رویکرد تاخیری استفاده میکنید، برای دریافت سیگنال در سریعترین زمان ممکن، باید روی اندیکاتور MACD خود دقت داشته باشید.
مزایا و معایب استفاده از MACD
هر روش تفسیر MACD معایب خاص خود را دارد. زمانی که MACD از خط صفر عبور می کند و بالای آن می رود، به طور کلی قیمت بسیار بالاتر از کف است. وقتی MACD از روی خط صفر عبور می کند و به زیر آن می رود، معمولاً به این معنی است که سقف قیمت پیش از این رخ داده است. سطح صفر MACD یک اندیکاتور تاخیری است، به این معنی که اندیکاتور پس از آنکه قیمت تغییر جهت داد سیگنال می دهد. زمانی که MACD به سطح اشباع خرید می رسد، احتمالاً قیمت به مدت طولانی در یک روند صعودی باقی خواهد ماند. هنگامی که MACD به سطح اشباع فروش می رسد، ممکن است روند نزولی به مدت زمان بیشتری ادامه یابد. اگر صبر کنید تا MACD برای بار دوم به منطقه اشباع خرید یا فروش رود و به نوعی برای خود سقف دوقلو تشکیل دهد، در این حالت می توان آن را به چشم تکنیکی برای پوشاندن معایب MACD دید. از طرف دیگر، همچون مثال زیر، شما فقط می توانید در جهت روند بلندمدت معامله کنید.
یک استراتژی معاملاتی با استفاده از MACD برای پیدا کردن یک روند
پیدا کردن روند شاید یکی از مهم ترین وظایفی باشد که هر معامله گر تکنیکال باید بتواند آن را انجام دهد، و گرچه این فرآیند ممکن است چالش برانگیز باشد، اما MACD می تواند در این زمینه بسیار مفید باشد. با استفاده از MACD، سه گام برای پیدا کردن و سوار شدن روی یک روند وجود دارد:
- جهت روند را مشخص کنید.
- از کراس MACD برای پیدا کردن فرصت های معاملاتی در جهت روند استفاده کنید.
- برای مدیریت ریسک، از مزایا و معایب استوکستیک چیست؟ خط صفر MACD استفاده کنید.
جهت روند را مشخص کنید.
میانگین متحرک 200 روزه ابزاری است که معامله گران می توانند از آن برای تشخیص روند استفاده کنند. اگر معاملهگری بخواهد پوزیشنی بگیرد، شاید به نمودار قیمت با میانگین متحرک 200 روزه نگاه کند تا ببیند آیا قیمتها پی در پی بالاتر از بازه قیمتی معمول قرار می گیرند یا خیر. نمودار EUR/USD در مثال زیر یک روند صعودی قوی را نشان می دهد، که گواه آن وجود قیمت ها به طور مداوم بالاتر از میانگین متحرک 200 روزه است. هنگامی که چنین چیزی اتفاق می افتد، خریدار می تواند به مرحله دوم، که همان تعیین نقاط ورودی احتمالی است، رود.
از کراس MACD برای پیدا کردن فرصت های معاملاتی در جهت روند استفاده کنید.
پس از شکل گیری گرایش معاملاتی، معامله گران شروع به جستجوی سیگنال های خرید در جهت روند فعلی خواهند کرد. هنگامی که قیمت بالاتر از میانگین متحرک 200 روزه در نمودار بالا باشد، از کراس MACD می توان به عنوان یک سیگنال ورودی احتمالی استفاده کرد. همانطور که در نمودار نشان داده شده است، معامله گر می تواند در اولین کراس MACD نشان داده شده، به دنبال ورود به پوزیشن خرید باشد. خط MACD (خط آبی) در این لحظه بالای خط سیگنال (خط قرمز) قرار دارد، در حالی که قیمت همچنان بالاتر از MA 200 روزه است.
برای مدیریت ریسک، از خط صفر MACD استفاده کنید.
هنگام معامله روندها، حتما به خاطر داشته باشید که آنها در نهایت خاتمه خواهند یافت. هنگامی که یک کراس نزولی در یک روند صعودی، همچون در EUR/USD رخ می دهد، می تواند نشان دهنده این باشد که قدرت روند صعودی در حال کاهش است و شاید جهت روند در حال عوض شدن باشد. یک معامله گر با یک پوزیشن خرید در این لحظه شاید به فکر خروج باشد، اما ممکن است چنین چیزی فقط یک مکث موقت باشد. آنها اختیار این را دارند که در این لحظه از معامله خود خارج شوند.
نتیجه گیری معامله با استفاده از مکدی:
یکی از رایجترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال MACD می باشد. دو میانگین متحرک و یک هیستوگرام در ساختن آن استفاده می شود. هنگامی که دو میانگین متحرک به هم نزدیک می شوند، به آنها “همگرا” و هنگامی که از هم دور می شوند می شوند، “واگرا” می گویند. در هیستوگرام، اختلاف بین خطوط نشان داده شده است. کراس خطوط، برگشت هیستوگرام، و کراس خط صفر سه تاکتیک اصلی در استفاده از MACD هستند.
دیدگاه شما