بازده طبقات مختلف دارایی‌های سنتی


هری مارکوویتز|،

آیا بین ارزهای دیجیتال و دارایی های سنتی همبستگی وجود دارد؟

از آنجا که صنعت ارزهای دیجیتال یک صنعت نسبتاً جدید است، روایت‌ها و نظریه‌های مختلفی خصوص همبستگی بین ارزهای دیجیتال و دارایی‌ های سنتی وجود دارد. در ادامه این رابطه ها را با هم بررسی میکنیم :

مجله افیکس کار: در امور مالی سنتی، مفهم “همبستگی” از نتیجه آنالیزهای تکنیکال سرچشمه می‌گیرد. این همبستگی می‌تواند به تحلیلگران در زمینه ارزش ابزار معامله کمک کند.

رابطه همبستگی میان قیمت دارایی‌های مختلف، ارتباط این دارایی‌ها و میزان تأثیرگذاری نوسان قیمت آن‌ها بر یکدیگر را تعیین می‌کند. در بازارهای سنتی، مدیران سرمایه‌گذاری از این رابطه برای تعیین استراتژی سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند.

از آنجا که صنعت ارزهای دیجیتال یک صنعت نسبتاً جدید است، روایت‌ها و نظریه‌های مختلفی در این خصوص وجود دارد.

همبستگی‌، ابزاری مفید برای متنوع سازی سبد دارایی

در بازارهای سنتی، مدیران سرمایه‌گذاری از رابطه همبستگی (correlation) انواع مختلف دارایی برای تعیین استراتژی سرمایه گذاری استفاده می‌کنند. ضرایب همبستگی یک معیار آماری برای همزمانی بین قیمت دارایی‌ها تعیین می‌کند.

ضریب همبستگی بیشتر از 0 به معنی همبستگی مثبت است، در حالیکه ضریب منفی برعکس آن را نشان می‌دهد. همبستگی مثبت به زمانی گفته می‌شود که قیمت دو دارایی بطور همزمان بالا یا پایین می‌رود. در حالیکه همبستگی منفی دلالت بر حرکت معکوس دارد.

در نظر گرفتن ضریب همبستگی بین دارایی‌ها به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا مقدار سپرده و نوع دارایی مورد سرمایه‌گذاری خود را تعیین و مقدار سود خود را کنترل کنند.

به عنوان مثال، قیمت سهام و اوراق قرضه خزانه‌داری (T-bonds) با یکدیگر رابطه همبستگی معکوس دارند. این بدان معناست که اگر قیمت یکی بالا رود، قیمت دیگری کاهش پیدا می‌کند.

زمانیکه مصرف‌کنندگان در حال پول خرج کردن هستند و اقتصاد در حال توسعه است، سهام موجود در سبد دارایی، رشد سرمایه شما را تضمین می‌کند.

با این وجود، در زمان انقباض اقتصاد، به دلیل کاهش تقاضا، بازدهی سهام کاهش خواهد یافت. در مقابل، بازده اوراق قرضه خزانه‌داری معمولاً چند برابر می‌شود، زیرا سرمایه‌گذاران در طول دوران عدم اطمینان از اقتصاد، معمولاً به سراغ دارایی‌های نسبتاً امن‌تر می‌روند. بنابراین، ترکیب اوراق قرضه در همان سبد دارایی که سهام نیز وجود دارد، به احتمال زیاد در زمان رکود اقتصادی موجب بازدهی می‌شود.

سرمایه‌گذاران می‌توانند از رابطه عدم همبستگی (همبستگی معکوس ) بین دارایی‌ها و شاخص‌های اقتصادی بهره ببرند.

برای مثال، طلا ارتباط بسیار ضعیفی با بازارهای سهام دارد. به همین دلیل، معمولاً به عنوان دارایی‌های غیر-همبسته شناخته می‌شوند. سرمایه‌گذاران معمولاً از طلا و سایر دارایی‌های غیر همبسته به عنوان پناهگاه امن (دارایی امن، باثبات بیشتر) در برابر آشفتگی اقتصادی استفاده می‌کنند.

همبستگی بین ارزهای دیجیتال و دارایی‌های سنتی

سرمایه‌گذاران کوچک بر اکوسیستم معاملات ارزدیجیتال تسلط دارند. اما معاملات آن‌ها از نظر حجم و اندازه به پای سرمایه‌گذاران نهادی و سازمانی نمی‌رسد. به همین ترتیب، قیمت ارزهای دیجیتال همیشه بر پایه الگوهای تعریف شده قابل پیش‌بینی نیستند و می‌تواند با احساسات سرمایه‌گذاران دستخوش تغییر شود.

نظریه همبستگی تا اندازه‌ای مؤثر است. زیرا بین دارایی‌های مختلف در اقتصاد رابطه آماری برقرار می‌کند. اما، از آنجا که ارزهای دیجیتال از انواع دارایی‌های جدید هستند، ایجاد ارتباط بین ارزهای دیجیتال و سایر دارایی‌ها دشوار است.

هنوز زمان کافی برای ایجاد الگوهای رفتاری قابل پیش‌بینی بین ارزهای دیجیتال و انواع دارایی‌ها‌ی سنتی صرف نشده است. بسیاری از ارزهای دیجیتال برای استفاده در اقتصادهای مختلف یا حسابداری مالی در بین سرمایه‌گذاران شفافیت لازم را ندارند. کمبود اطلاعات عمومی قابل دسترس یکی دیگر از عوامل پیچیدگی و عدم ارتباط با دیگر دارایی‌ها می‌باشد.

تا حدودی همبستگی‌ها تغییرات قیمت دارایی ها را توصیف می‌کنند. اما نوسانات ناگهانی قیمت ارزهای دیجیتال فاقد توضیحات علت و معلولی است. سرمایه‌گذاران به عنوان یکی از دلایل احتمالی نوسانات قیمت ارزهای دیجیتال، به روابط همبستگی متوسل شده‌اند که اغلب اثبات نشده هستند.

به عنوان مثال، بارها سرمایه‌گذاران افزایش قیمت بیت کوین را به به محبوبیت بیت کوین در کشورهایی با تورم بالا، نسبت داده‌اند. اما شواهد کمی برای اثبات چنین ادعایی وجود دارد. مثلاً، ونزوئلا دارای اقتصادی با تورم زیاد است، اما هیچ سرنخی ما را به اثبات این موضوع که ونزوئلایی‌ها مسئول افزایش قیمت بیت کوین هستند، نمی‌رساند.

گفته می‌شود که قیمت ارزهای دیجیتال با قیمت سهام رابطه معکوس دارد، اما عکس این قضیه نیز صادق بوده است. برای مثال، قیمت بیت کوین پس از ثبت رکورد در سال 2017، در طی همه‌گیر شدن کرونا و انتخابات ریاست جمهوری اخیر در آمریکا بطور چشمگیری رشد نمود. این افزایش قیمت با افزایش ارزش شاخص‌های سهام اصلی همزمان شد.

رابطه همبستگی میان ارزهای دیجیتال

بر اساس گزارشات، تاکنون 1500 دارایی در صرافی‌های ارزدیجیتال عرضه شده‌اند. بزرگترین دارایی‌ها سرمایه بازار میلیارد دلاری دارند. در حالیکه دارایی‌هایی که در پایین لیست رمزارزها قرار دارند، سرمایه بازار آن‌ها هزاران دلار است.

تلاش برای ایجاد همبستگی با گروه دوم، دشوار است. زیرا میزان اندک سرمایه بازار موجب افزایش نوسان قیمت می‌شود. همچنین، عدم سرمایه‌گذاری کافی ثبات طولانی مدت آن‌ها را زیر سوال خواهد برد.

در میان دارایی‌های کریپتوکارنسی با حجم سرمایه‌های مختلف، رابطه همبستگی همیشگی نخواهد بود. قیمت بیت کوین طی دهه‌های اخیر، بر تصمیمات سرمایه‌گذاران تأثیر داشته است. اگرچه، اخیراً همانطور که سایر ارزهای دیجیتال محبوبیت زیادی بین توسعه‌دهندگان و سرمایه‌گذاران پیدا کرده‌اند، ثابت ماندن رابطه همبستگی امری نادر است. برای مثال، در اویل سال 2018، قیمت بیت کوین با افزایش قیمت اتریوم، کاهش یافت.

آیا رابطه همبستگی میان دارایی‌ها مهم است؟

رابطه همبستگی تنها از این جهت اهمیت دارد که به تحلیلگران کمک می‌کند، نوع دارایی و حجم سرمایه‌گذاری خود در سبد دارایی‌شان را طوری تعیین کنند که با توجه به اقتصاد و تحرکات بازار، مقاومت نماید و بازدهی داشته باشد.

اما این روابط ثابت نیستند. یک دارایی می‌تواند زمانی همبستگی مثبت و در زمان دیگر همبستگی منفی با زمینه اقتصادی نشان دهد. با افزایش پذیرش ارزهای دیجیتال در بین سرمایه‌گذاران، ماهیت مثبت و منفی همبستگی آن‌ها با دارایی‌های سنتی بیشتر آشکار می‌شود.

رابطه همبستگی بیت کوین با سایر دارایی‌ها

به نقل از سایت کوین تلگراف، به گزارش مدیر تحقیقات در خدمات دارایی دیجیتال فدلیتی، اخیراً بیت‌ کوین برای مدت کوتاهی خصوصاً در زمان آشفتگی و نا امنی وضعیت اقتصادی در پی همه‌گیری کرونا رابطه همبستگی مثبت بیشتری با سایر دارایی‌ها نشان داده است.

در بحبوحه افزایش نگرانی‌های همه‌گیری کووید-19 و اقدامات پیشگیرانه از مارس 2020، قیمت بیت کوین به شدت افت نمود. ظاهراً این اتفاق با کاهش ارزش سهام آمریکا همزمان بود. ریا بوتریا در خصوص افت قیمت در ماه مارس توضیح داد:. افزایش همبستگی بین بیت کوین و سایر دارایی‌ها حاصل یک بحران نقدینگی کوتاه مدت بود که بسیاری از طبقات دارایی را تحت تأثیر قرار داد.

زمانیکه نا امنی در زمان پاندمی کووید-19 افزایش پیدا کرد، بسیاری از مردم برای فروش دارایی‌های مالی خود در ازای پول نقد اقدام نمودند. در نتیجه، همبستگی تمام دارایی‌ها در برابر یکدیگر افزایش یافت. در مورد بیت کوین، دلیل بالقوه این امر می‌توانست همپوشانی زیرساخت‌های بازار و فعالان بازارهای دارایی‌های سنتی و دیجیتال باشد.

نتیجه گیری:

با بررسی گزارشات فدلیتی از ژانویه 2015 تا سپتامبر 2020، می‌توان نتیجه گرفت که درحال حاضر عملکرد بیت کوین با دارایی‌های اصلی متفاوت است و با بازارهای دیگر نیز همبستگی صفر دارد.

معامله‌گران دریافته‌اند که هنگام معامله بیت کوین، همبستگی اساسی آن با سایر دارایی‌های مالی جهانی در طول زمان تغییر می‌کند و معمولاً به اندازه سایر همبستگی‌ها ثابت نیست.

به عنوان مثال، رابطه همبستگی معکوس و قوی بین دلار آمریکا و طلا مستند و قابل اعتماد است. به طور کلی نمی توان در مورد همبستگی بین بیت کوین و طلا یا بیت کوین و هر ارز سنتی مانند دلار آمریکا، یورو یا ین چنین نظری داشت.

این ویژگی بیت کوین که همبستگی اندکی با بازارهای دیگر دارد، می‌تواند جذابیت آن را به عنوان یک دارایی قابل معامله افزایش دهد.

از آنجا که بیشتر بازارهای موجود برای معاملات به نوعی با سایر بازارها ارتباط دارند، ظهور دارایی نسبتاً غیر همبسته‌ای مانند بیت کوین فرصتی بالقوه برای تنوع بخشیدن به معاملات و استراتژی سرمایه گذاری فراهم می‌کند.

تخصیص دارایی و تنوع‌بخشی چیست؟

تخصیص دارایی و تنوع‌بخشی

در مورد پول همیشه ریسک وجود دارد. هر سرمایه‌گذاری می‌تواند به ضرر بی‌انجامد، در حالیکه یک پوزیشن نقدی در زمان تورم به‌ تدریج ارزش خود را از دست می‌دهد. در حالیکه ریسک را نمی‌توان حذف کرد، می‌توان به‌گونه‌ای آن را تنظیم کرد که با اهداف سرمایه‌گذاری فردی همسو باشد.

تخصیص دارایی و تنوع‌بخشی مفاهیمی هستند که نقش مهمی در تعیین این پارامترهای ریسک بازی می‌کنند. حتی اگر شما در زمینهٔ سرمایه‌گذاری تازه‌کار هستید، با اصولی که ورای آن‌ها قرار دارند و قدمت هزاران ساله دارند آشنا هستید.

این مقاله مروری کلی در مورد اینکه تخصیص دارایی و تنوع‌بخشی چه هستند و به چه شکل به استراتژی‌های مدیریتی جدید پولی مرتبط می‌شوند، انجام می‌دهد.

برای کسب اطلاعات بیشتر درزمینهٔ موضوعات مشابه، مقاله ما تحت عنوان ریسک مالی را مطالعه کنید.

تخصیص دارایی و تنوع‌بخشی چه هستند؟ واژه‌های تخصیص دارایی و تنوع‌بخشی اغلب به‌ جای یکدیگر به کار می‌روند. با این‌ وجود، ممکن است به جوانب مختلف مدیریت ریسک بپردازند.

تخصیص دارایی ممکن است برای توصیف یک استراتژی مدیریت پول به کار رود که اهمیت نحوه توزیع سرمایه میان کلاس‌های دارایی در یک پورتفوی سرمایه‌گذاری را مشخص می‌کند. از سوی دیگر تنوع‌بخشی ممکن است تخصیص سرمایه در کلاس‌های دارایی مذکور را توصیف کند.

هدف اصلی این استراتژی‌ها افزایش سود مورد انتظار همراه با کاهش ریسک بالقوه است. این موضوع معمولاً شامل تعیین افق زمانی سرمایه‌گذاری یک سرمایه‌گذار، ریسک‌پذیری و گاهی در نظر گرفتن شرایط اقتصادی گسترده‌تر می‌شود.

به زبان ساده‌تر، ایده اصلی پشت استراتژی‌های تخصیص دارایی و تنوع‌بخشی این است که سرمایه‌گذاری‌های پراکنده انجام دهید. ترکیب کلاس‌های دارایی‌ها و دارایی‌هایی که ارتباطی به یکدیگر ندارند مؤثرترین روش برای ساخت پورتفوی متوازن است.

آنچه این دو استراتژی را هنگام ترکیب با یکدیگر قدرتمند می‌سازد این است که ریسک تنها میان دارایی‌های مختلف توزیع نمی‌شود، بلکه میان دارایی‌های مذکور توزیع می‌شود.

برخی از متخصصان مالی حتی بر این باور هستند که تعیین استراتژی تخصیص دارایی ممکن است از انتخاب سرمایه‌گذاری‌های فردی نیز مهم‌تر باشد.

آموزش کاملترین دوره ارزهای دیجیتال برای اطلاعات بیشتر به لینک سوپر دوره ارز دیجیتال مراجعه کنید

تئوری پورتفوی مدرن (MPT):

تئوری پورتفوی مدرن (MPT) چارچوبی است که این اصول را از طریق الگوی ریاضی سروسامان می‌بخشد. این تئوری در مقاله‌ای که در سال 1952 توسط هری مارکوویتز منتشر شد و بعدها به خاطر آن جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد، معرفی شد.

دسته‌بندی‌های اصلی دارایی به‌ طور متفاوتی حرکت می‌کنند. شرایط بازار که سبب عملکرد بهینه یک کلاس خاص دارایی می‌شوند، ممکن است سبب ضعف عملکرد یک کلاس دیگر شوند. فرضیه اصلی این است که اگر یک کلاس دارایی به‌خوبی عمل نکند، ضررها می‌توانند توسط کلاس دیگری از دارایی که عملکرد خوبی دارد خنثی شوند.

MPT فرض می‌کند که با ترکیب دارایی‌های متعلق به کلاس‌های دارایی نامرتبط، می‌توان نوسانات پورتفوی را کاهش داد. این کار سبب افزایش عملکرد مبتنی بر ریسک می‌شود، به این معنی که یک پورتفوی با مقدار ریسک یکسان بازده بهتری خواهد داشت. همچنین فرض می‌کند که اگر دو پرتفوی بازده یکسانی داشته باشند، هر سرمایه‌گذار منطقی پرتفویی را ترجیح می‌دهد که ریسک کمتری دارد.

به بیان ساده‌تر، MPT بیان می‌دارد که ترکیب کردن دارایی‌هایی غیر مرتبط در یک پورتفوی بسیار کارآمد است.

انواع کلاس‌های دارایی‌ها و استراتژی‌های تخصیص:

در یک چارچوب تخصیص دارایی معمولی، کلاس‌های دارایی‌ها به روش‌های زیر دسته‌بندی می‌شوند:

  • دارایی‌های سنتی سهام، اوراق قرضه و پول نقد.
  • دارایی‌های جایگزین – املاک، کالاها، مشتقات، محصولات بیمه، سهام خصوصی و البته دارایی‌های رمزارزها

به‌طورکلی، دو نوع استراتژی تخصیص دارایی اصلی وجود دارد که هر دو از فرضیه‌های مشخص‌شده در MPT استفاده می‌کنند: تخصیص دارایی استراتژیک (Strategic Asset Allocation) و تخصیص دارایی تاکتیکی (Tactical Asset Allocation).

تخصیص دارایی استراتژیک رویکردی سنتی در نظر گرفته می‌شود که بیشتر با سبک غیرفعال سرمایه‌گذاری مطابقت دارد. پورتفوی های مبتنی بر این استراتژِی تنها در صورتی به سمت موازنه مجدد می‌روند که تخصیص‌های مطلوب بر اساس یک تغییر در افق زمانی سرمایه‌گذار یا پروفایل ریسک تغییر می‌کنند.

تخصیص دارایی تاکتیکی برای سبک‌های فعال‌تر سرمایه‌گذاری مناسب‌تر است. این استراتژی به سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهد تا تمرکز پرتفوی خود را بر دارایی‌هایی بگذارند که در عملکرد بازار اختلال ایجاد می‌کنند. این فرضیه شکل می‌گیرد که اگر یک بخش در عملکرد بازار اختلال ایجاد می‌کند، این اختلال برای مدت طولانی ادامه خواهد یافت. ازآنجایی‌که این استراتژی بر اساس اصول ذکرشده در MPT است، سبب کمی تنوع‌بخشی نیز می‌شود.

باید توجه داشت که لازم نیست دارایی‌ها کاملاً به یکدیگر بی‌ارتباط باشند یا به‌اندازه‌ای مرتبط باشند که تأثیر سودآوری داشته باشند. تنها نباید کاملاً با یکدیگر مرتبط باشند.

استفاده از تخصیص دارایی و تنوع‌بخشی برای یک پرتفوی:

این اصول را از طریق یک مثال برای پرتفوی در نظر می‌گیریم. استراتژی تخصیص دارایی ممکن است تعیین کند که پرتفوی باید تخصیص‌های زیر را میان کلاس‌های مختلف دارایی داشته باشد:

  • 40% در سهام سرمایه‌گذاری شده.
  • 30% در اوراق قرضه
  • 20% در رمزارزها
  • 10% در پول نقد

تخصیص دارایی

ممکن است یک استراتژی تنوع‌بخشی این‌گونه مشخص کند که در میان 20% سرمایه‌گذاری شده در رمزارزها:

  • 70% باید به بیت کوین اختصاص داده‌شده باشد.
  • 15% به سرمایه‌های کلان (large-caps)
  • 10% به سرمایه‌های متوسط (mid – caps)
  • 5% به سرمایه‌های خرد (small –caps)

زمانی که تخصیص‌ها مشخص می‌شوند، عملکرد پرتفوی به‌ طور منظم تحت نظارت و بررسی قرار می‌گیرد. اگر تخصیص‌ها تغییر کنند، باید موازنه مجدد (rebalance) صورت گیرد، به معنی خرید و فروش دارایی‌ها برای تنظیم پرتفوی به بخش‌های مطلوب. این موضوع در کل شامل فروش عملگرهای برتر و خرید عملگرهای ضعیف‌تر می‌شود. البته انتخاب دارایی کاملاً به استراتژی و اهداف سرمایه‌گذاری فردی بستگی دارد.

دارایی‌های رمز ارز در میان ‌پر ریسک ترین کلاس‌های دارایی‌ها قرار دارند. این پرتفوی بسیار پر ریسک در نظر گرفته می‌شود زیرا بخش قابل‌توجهی از آن به دارایی‌های رمزارزها اختصاص دارد. سرمایه‌گذاری که ریسک گریز باشد احتمالاً خواهان تخصیص بخش بیشتری از پرتفوی به اوراق قرضه است که کلاس دارایی کمتر ریسک داری است.

در صورتی‌ که تمایل به مطالعه گزارش تحقیقی صورت گرفته در مورد مزایای بیت کوین در یک پرتفوی متنوع چند دارایی دارید

تنوع‌بخشی در یک پرتفوی دارایی‌های رمز ارز (cryptoasset):

در حالیکه اصولی که زیربنای این روش‌ها هستند را باید برای یک پرتفوی دارایی رمز ارز به‌صورت تئوری به کار برد، باید اندکی به آن‌ها با دیده تردید نگریست. بازار رمزارزها با نوسانات قیمت بیت کوین بسیار مرتبط است. این موضوع تنوع‌بخشی را تبدیل به یک امر غیرمنطقی می‌کند – چگونه یک فرد می‌تواند سبدی از دارایی‌های غیر مرتبط را از سبدی از دارایی‌های مرتبط تهیه کند؟

گاهی اوقات altcoin های خاص ارتباط کمتری را با بیت کوین نشان می‌دهند و معامله گران باملاحظه از آن بهره می‌برند. با بازده طبقات مختلف دارایی‌های سنتی این‌ وجود، به‌گونه‌ای ادامه نمی‌یابند که به‌اندازه استراتژی‌های مشابه در بازارهای سنتی کاربردی باشند.

بااین‌حال، با رشد بازار فرضیه مذکور نیز شکل می‌گیرد، یک رویکرد بیشتر سیستماتیک برای تنوع‌بخشی در یک پرتفوی دارایی کار آیی بیشتری دارد. بدون شک، بازار راه درازی را باید بپیماید تا به آن نقطه برسد.

مشکلات تخصیص دارایی:

در حالیکه این تکنیک، تکنیک قدرتمندی است، برخی از استراتژی‌های تخصیص دارایی ممکن است برای سرمایه‌گذاران و پرتفوی‌های خاصی مناسب نباشد.

طراحی یک برنامه بازی می‌تواند نسبتاً آسان باشد، اما اجرای درست کلید استراتژی تخصیص دارایی است. اگر سرمایه‌گذار قادر به نادیده گرفتن تمایلات خود نباشد، پرتفوی اثربخشی ضعیفی خواهد داشت.

یک مشکل بالقوه دیگر ناشی از سختی تخمین پیشاپیش ریسک‌پذیری یک سرمایه‌گذار است. در حالیکه نتایج پس از یک دوره مشخص تعیین می‌شوند، سرمایه‌گذار می‌تواند تشخیص دهد که خواهان ریسک کمتر (حتی بیشتر) بوده‌اند.

کلام آخر:

تخصیص دارایی و تنوع‌بخشی مفاهیم زیربنایی در زمینهٔ مدیریت ریسک هستند که سال‌ها وجود داشته‌اند. همچنین یکی از مفاهیم اصلی تأثیرگذار در استراتژی‌های مدیریت پرتفوی مدرن هستند.

هدف اصلی از طراحی استراتژی تخصیص دارایی افزایش سود مورد انتظار همراه با کاهش ریسک است. توزیع ریسک میان کلاس‌های دارایی ممکن است به افزایش کار آیی پرتفوی منجر شود.

ازآنجایی‌ که بازارها با بیت کوین بسیار مرتبط هستند، استراتژی‌های تخصیص دارایی باید بااحتیاط برای پرتفوی‌های دارایی رمز ارز به کار روند.

راهنمای متنوع‌سازی در سبد دارایی؛ همه تخم مرغ‌هایتان را در یک سبد نگذارید

راهنمای متنوع‌سازی در سبد دارایی؛ همه تخم مرغ‌هایتان را در یک سبد نگذارید

هر جا پای پول در میان است، ریسک هم وجود دارد. ریسک بخشی جدانشدنی از امور مالی است و در هر سرمایه‌گذاری احتمال ضرر وجود دارد. ریسک را نمی‌توان از بین برد، اما می‌توان آن را طوری تنظیم کرد که با اهداف سرمایه‌گذاریِ فرد مطابقت داشته باشد. تخصیص دارایی و متنوع‌سازی مفاهیمی هستند که نقش مهمی را در تعیین پارامترهای ریسک ایفا می‌کنند. در این مطلب با تکنیک‌های مدرن مدیریت دارایی در سرمایه‌گذاری آشنا می‌شوید.

تخصیص دارایی و متنوع‌سازی چیست؟

دو اصطلاح تخصیص دارایی و متنوع‌سازی غالباً به جای هم به کار می‌روند. با این حال هر یک از آنها به جنبه‌ای تقریبا متفاوت از مدیریت ریسک اشاره دارند.

تخصیص دارایی در راهبرد مدیریت پول، چگونگیِ توزیع سرمایه بین کلاس‌های دارایی متفاوت در یک سبد سرمایه‌گذاری را توضیح می‌دهد، اما تنوع‌سازی، تخصیص سرمایه در تک‌تک آن کلاس‌های دارایی را تشریح می‌کند.

به عنوان مثال فرض کنید ۱۰۰ میلیون تومان پول دارید و ۲۰ میلیون تومان آن را به خرید بیت کوین اختصاص می‌دهید. در این مثال شما تخصیص دارایی انجام داده‌اید، یعنی مشخص کرده‌اید که چه مقدار پول را به خرید یک دارایی اختصاص دهید. حالا فرض کنید ۸۰ میلیون تومانِ دیگر را سهام می‌خرید. در این صورت علاوه بر تخصص دارایی‌، متنوع‌سازی هم انجام داده‌اید.

هدف اصلی این استراتژی‌ها به حداکثر رساندن سود مورد انتظار و در عین حال کاهش میزان ریسک احتمالی تا پایین‌ترین سطح ممکن است. به طور کلی، این راهبردها باید افق زمانی سرمایه‌گذاری، تحمل ریسک و گاهی شرایط اقتصادی را از منظری گسترده‌تر برای سرمایه‌گذار تعیین کنند.

به بیان ساده‌تر، ایده اصلی راهبردهای تخصیص دارایی و متنوع‌سازی، همان جمله معروف «همه تخم‌مرغ‌هایت را در یک سبد نگذار!» است. ترکیب کلاس‌های دارایی و دارایی‌هایی که با یکدیگر همبستگی و ارتباط ندارند، مؤثرترین شیوه برای ایجاد یک سبد متعادل است.

آنچه سبب می‌شود این دو راهبرد ترکیبی قدرتمند با یکدیگر تشکیل دهند، این است که ریسک نه تنها در بین کلاس‌های دارایی مختلف که درون هر یک دسته دارایی هم توزیع می‌شود. برخی از کارشناسان امور مالی بر این باورند که تعیین راهبرد تخصیص دارایی، ممکن است مهم‌تر از انتخاب تک‌تک سرمایه‌گذاری‌ها باشد.

نظریه سبد (سهام) مدرن

راهنمای متنوع‌سازی در سبد دارایی؛ همه تخم مرغ‌هایتان را در یک سبد نگذارید

هری مارکوویتز|،

نظریه سبد سهام مدرن (MPT) چارچوبی است که این اصول را از طریق یک مدل ریاضی به شکل رسمی‌تر بیان می‌کند. در سال ۱۹۵۲ هری مارکوویتز (Harry Markowitz) این مدل را در مقاله‌اش معرفی کرد که بعدها برایش جایزه نوبل اقتصاد را به ارمغان آورد.

معمولاً دارایی‌های مختلف به شکل متفاوتی در بازار عمل می‌کنند. ممکن است یک کلاس دارایی در شرایطی از بازار بسیار خوب عمل کند، اما کلاس دارایی دیگری در همین شرایط عملکردی کاملا ضعیف داشته باشد. فرض اصلی این نظریه این است که اگر یک کلاس دارایی عملکرد ضعیفی دارد، می‌توانیم زیان حاصل از آن را با کلاس دارایی دیگری که به خوبی در آن شرایط عمل می‌کند، متعادل کنیم.

به عنوان مثال خیلی اوقات، قیمت بیت کوین و قیمت سهام همبستگی منفی دارند. یعنی وقتی سهام رشد می‌کند، قیمت بیت کوین کاهش می‌یابد و یا بالعکس.

فرض دیگر نظریه سبد سهام مدرن این است که اگر دارایی‌ها را از کلاس‌های دارایی غیرمرتبط با یکدیگر ترکیب کنیم، می‌توانیم نوسانات سبد را کاهش دهیم. این کار باید بازده تعدیل شده ریسک را هم افزایش دهد، یعنی سبدی با همان مقدار ریسک بازده بهتری خواهد داشت. یکی دیگر از فرضیات این نظریه این است که اگر دو سبد سود یکسانی ارائه کنند، هر سرمایه‌گذار عاقلی سبدی را ترجیح خواهد داد که ریسک کمتری دارد.

به بیان ساده‌تر این نظریه می‌گوید:

کارامدترین روش سرمایه‌گذاری، ترکیب دارایی‌های غیر مرتبط با هم در یک سبد دارایی است.

انواع کلاس‌های دارایی و راهبردهای تخصیص

طبقه بندی دارایی های مخلتف

طبقه‌بندی دارایی‌ها در یک سبد از مهمترین نکاتی است که باید آن را در نظر داشت

در یک چارچوب تخصیص دارایی عادی، کلاس‌های دارایی را می‌توان به روش زیر طبقه‌بندی کرد:

  • دارایی‌های سنتی: سهام، اوراق بهادار و پول نقد.
  • دارایی‌های غیر سنتی: املاک و مستغلات، کالاها، مشتقات، سرمایه‌گذاری در قالب بیمه (نظیر بیمه‌ عمر و …)، سرمایه‌گذاری خصوصی و صد البته دارایی‌های رمزنگاری‌شده و ارزهای دیجیتال.

به طور کلی، دو نوع راهبرد تخصیص دارایی وجود دارد که هر دو از فرضیاتی که در نظریه سبد سهام مدرن تعیین شده است استفاده می‌کنند:

  • تخصیص راهبردی یا استراتژیک
  • تخصیص تاکتیکی

تخصیص راهبردی دارایی، رویکردی سنتی است که بیشتر برای سبک سرمایه‌گذاری منفعل (Passive) مناسب است. سبدهایی که بر مبنای این راهبرد ساخته می‌شوند، فقط زمانی مجدد متعادل‌سازی خواهند شد که تخصیص‌های اعمال شده روی آن با توجه به افق زمانی سرمایه‌گذار یا میزان ریسک، تغییر کنند.

تخصیص تاکتیکی دارایی برای سبک سرمایه‌گذاری پویا (Active) مناسب‌تر است. در این شیوه سرمایه‌گذار به راحتی می‌تواند سبد دارایی‌اش را روی دارایی‌هایی متمرکز کند که در بازار بهتر عمل می‌کنند. معمولا می‌گویند اگر یک بخش در بازار بهتر عمل می‌کند، ممکن است در دوره زمانی طولانی‌تری به همین عملکرد خوبش ادامه دهد. از آنجا که این شیوه بر مبنای همان اصول تعیین‌شده در نظریه سبد سهام مدرن ایجاد شده است، می‌تواند به سبد تنوع بیشتری ببخشد.

گفتنی است برای متنوع‌سازی به منظور سودآوری بیشتر، نیازی نیست که حتما دارایی‌ها کاملا نامرتبط یا حتی متضاد با هم باشند. فقط نباید کاملا به هم مرتبط باشند.

اجرای تخصیص دارایی و متنوع‌سازی روی یک سبد

یکی از اهداف تنوع‌سازی ایجاد توازن در سبد سرمایه‌گذاری است

یکی از اهداف تنوع‌سازی ایجاد توازن در سبد سرمایه‌گذاری است

حالا بیایید برای درک بهتر، این اصول را روی یک سبد به عنوان نمونه پیاده‌سازی کنیم. فرض کنیم راهبرد تخصیص دارایی‌ که اتخاذ کرده‌ایم به شکل زیر سرمایه ما را بین کلاس‌های دارایی مختلف در سبد تعیین کرده است:

  • ۴۰% سرمایه‌گذاری در سهام
  • ۳۰% اوراق بهادار
  • ۲۰% دارایی‌های رمزنگاری
  • ۱۰% پول نقد

حالا فرض کنیم راهبرد تنوع‌سازی را روی ۲۰% سرمایه‌گذاری در دارایی‌های دیجیتال به این شکل اعمال کنیم:

  • ۷۰% به بیت کوین اختصاص داده شود.
  • ۱۵% ارزهای دارای بیشترین ارزش بازار
  • ۱۰% ارزهای دارای ارزش متوسط
  • ۵% ارزهای دارای کمترین ارزش بازار

پس از تخصیص سرمایه، باید عملکرد سبد دارایی را به شکل منظم پایش و بررسی کنیم. اگر تخصیص دارایی‌ها تغییر کند، آنگاه باید مجددا در سبد تعادل برقرار کنیم. این بدان معناست که باید دوباره با نسبت‌های دلخواه خرید و فروش دارایی‌ها را برای تنظیم سبد انجام دهیم. برای این کار باید برخی از دارایی‌ها فروخته و برخی دیگر خریداری شوند. البته انتخاب دارایی‌ها کاملا به راهبرد و اهداف سرمایه‌گذاری فرد بستگی دارد.

دارایی‌های دیجیتال از جمله ارزهای دیجیتال، ریسک‌پذیرترین کلاس دارایی به شمار می‌روند. بنابراین سبدی که در مثال تنظیم کردیم بسیار ریسکی به نظر می‌رسد، زیرا بخش قابل‌توجهی از سرمایه را به دارایی‌های رمزنگاری اختصاص داده است.

سرمایه‌گذاری که دوست ندارد ریسک کند، می‌تواند بیشتر سبد دارایی‌اش را به اوراق بهادار اختصاص دهد که کمترین ریسک را در بین کلاس‌های دارایی دارد.

تنوع‌سازی در سبد دارایی‌های دیجیتال

راهنمای متنوع‌سازی در سبد دارایی؛ همه تخم مرغ‌هایتان را در یک سبد نگذارید

با اینکه به لحاظ نظری تنوع‌سازی باید روی دارایی‌های رمزنگاری‌شده هم انجام شود، اما این را هم باید دانست که شاید چنین کاری در عمل درست از آب در نیاید. دلیلش این است که بازار ارزهای دیجیتال تا حد زیادی به نوسانات قیمتی بیت کوین وابسته است. وقتی همه گزینه‌های موجود در یک کلاس دارایی در سبد به شدت به هم مرتبط هستند، چطور می‌توان سبدی از دارایی‌های غیرمرتبط ایجاد کرد؟ به همین خاطر است که می‌گویند تنوع‌سازی در ارزهای دیجیتال تا حدودی غیرمنطقی است.

البته به ندرت آلت کوین‌های خاصی وجود دارند که همبستگی چندانی با بیت کوین نشان نمی‌دهند و قیمتشان (ولو در یک بازه زمانی خاص) ممکن است تحت‌تأثیر حرکات بیت کوین قرار نگیرد، معامله‌گران باهوش و دقیق از این شرایط به نفع خودشان استفاده می‌کنند و به سود می‌رسند. اما باز هم نمی‌توان گفت این روش‌ها به اندازه راهبردهای مشابهی که همیشه در بازارهای سنتی قابل اجرا هستند تداوم خواهند داشت.

با این حال می‌توان این فرض را مطرح کرد که وقتی این بازار به بلوغ رسید، می‌توانیم از یک رویکرد نظام‌مندتر برای متنوع‌سازی روی سبد دارایی‌های رمزنگاری استفاده کنیم. بی‌تردید تا آن زمان این بازار راهی طولانی در پیش دارد.

مشکلات مربوط به تخصیص دارایی

با اینکه توانایی این روش را نمی‌توان نادیده گرفت، اما برخی از راهبردهای تخصیص دارایی ممکن است برای بعضی از سرمایه‌گذاران و سبدهای دارایی خاص مناسب نباشند.

تدوین یک برنامه راهبردی می‌تواند نسبتا ساده باشد، اما اجرای آن بسی مهم‌تر است. اگر سرمایه‌گذار نمی‌تواند تعصباتش را کنار بگذارد، نباید انتظار سودآوری فوق‌العاده از یک سبد دارایی را داشته باشد.

مشکل احتمالی دیگر این است که برآورد کردن تحمل ریسک از قبل، برای سرمایه‌گذار (مخصوصا تازه‌کارها) کار دشواری است. بعد از یک دوره مشخص زمانی، هنگامی که سرمایه‌گذاری‌ها ثمر می‌دهند، این سرمایه‌گذار ممکن است به این نتیجه برسد که باید ریسک کمتر (یا بیشتری) را می‌پذیرفت.

جمع‌بندی

تخصیص دارایی و تنوع‌سازی مفاهیمی بنیادین از مدیریت ریسک هستند که هزاران سال در امور مالی ما وجود داشته‌اند. این دو مفهوم از مفاهیم اصلی راهبردهای مدیریت نوین سبد دارایی نیز هستند.

هدف اصلی از تدوین یک راهبرد تخصیص دارایی به حداکثر رساندن سود مورد انتظار و در عین حال کاهش میزان ریسک به پایین‌ترین سطح ممکن است. توزیع ریسک بین کلاس‌های دارایی ممکن است کارآمدی سبد دارایی را افزایش دهد. از آنجا که آلت کوین‌ها در بازار همبستگی زیادی با بیت کوین دارند، راهبردهای تخصیص دارایی باید روی سبد دارایی‌های رمزنگاری با احتیاط بیشتری اعمال شود.

تخصیص دارایی و متنوع‌سازی در سرمایه‌گذاری به چه معنا است؟

تخصیص دارایی و متنوع‌سازی در سرمایه‌گذاری به چه معنا است؟

در هر جایی که صحبت از پول وجود دارد، خطر از دست دادن آن هم وجود دارد. باید بدانید که هر نوع سرمایه‌گذاری می‌تواند باعث ضرر و یا سود شود و در عین حال هم نگه داشتن پول پیش خودمان با توجه به وجود تورم باعث از بین رفتن ارزش آن می‌شود. وجود ریسک در سرمایه‌گذاری را نمی‌توان از بین برد اما می‌توان آن را به گونه‌ای تنظیم کرد که با اهداف سرمایه‌گذاری مطابقت داشته باشد. دو مفهوم تخصیص دارایی و متنوع‌سازی (Diversification)، مفاهیمی هستند که در تعیین کردن پارامترهای ریسک نقش اساسی دارند.

حتی اگر در حوزه سرمایه‌گذاری تازه وارد هستید، احتمالا با اصول این دو مفهوم آشنا هستید. زیرا این اصول از هزاران سال پیش وجود داشته است. در این مقاله چیستی و روش ارتباط آنها با استراتژی‌های مدرن مدیریت پول بررسی شده است.

تخصیص دارایی و متنوع‌سازی چیست؟

اصطلاحات متنوع‌سازی و اختصاص دادن دارایی اغلب به صورت متقابل مورد استفاده قرار می‌گیرند. با تمام این حرف‌ها این دو اصطلاح به جنبه‌های متفاوت مدیریت ریسک اشاره دارند. منظور از تخصیص دارایی نوعی استراتژی مدیریت پول است که چگونگی توزیع سرمایه بین انواع دارایی‌های یک پورتفولیوی سرمایه‌گذاری را توضیح می‌دهد. از طرف دیگر مفهوم متنوع‌سازی، اختصاص دادن سرمایه به انواع دارایی‌ها را توصیف می‌کند.

هدف اصلی این دو استراتژی به افزایش بازده مورد انتظار و در عین حال کاهش ریسک بالقوه سرمایه‌گذاری است. به طور کلی این دو مفهوم در بر گیرنده زمان سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذار، میزان تحمل ریسک آن و همچنین در نظر گرفتن شرایط اقتصادی بر سرمایه‌گذاری است.

به بیان دیگر و ساده‌تر، هدف اصلی استراتژی‌های تخصیص دارایی و متنوع‌سازی این است که شما همه تخم‌مرغ‌هایتان را در یک سبد قرار ندهید. ترکیب انواع دارایی‌هایی که هیج گونه ارتباطی با یکدیگر ندارند. اصلی‌ترین و موثرترین روش برای درست کردن یک پورتفولیوی متعادل است.

تخصیص-دارایی-و-متنوع‌سازی-چیست؟

آن چیزی که ترکیب این دو استراتژی را با هم قدرتمند می‌کند این موضوع است که میزان ریسک نه تنها در بین سطوح مختلف دارایی، بلکه درون آن سطوح از دارایی‌ها هم توزیع می‌شود. حتی بعضی از کارشناسان حوزه مالی و سرمایه‌گذاری بر این باورند که تعیین استراتژی تخصیص دارایی مهم‌تر از انتخاب سرمایه‌گذاری فردی است.

تئوری پورتفولیوی مدرن

تئوری پورتفولیوی مدرن (MPT) ساختاری است که این قوانین در آن به وسیله یک سری مدل ریاضی فرموله می‌شود. این مدل ریاضی برای اولین بار توسط هری مارکوویچ (Harry Markowitz) در سال 1952 و در یک مقاله منتشر شد. این مقاله برای هری مارکوویچ جایزه نوبل اقتصاد را به ارمغان آورد.

سطوح دارایی‌های اصلی بر خلاف سایر دارایی‌ها حرکت می‌کنند. شرایط بازار باعث می‌شود که یک سطح از دارایی خاص عملکرد خوبی داشته باشد و در عین حال هم سطح دیگر از دارایی عملکرد ضعیفی داشته باشد. تئوری اصلی این است که اگر یک سطح از دارایی تحت تاثیر شرایط بازار قرار گیرد و ضرر بدهد می‌توان ضرر آن را با دارایی که عملکرد خوبی داشته و سوددهی دارد جبران کرد.

تئوری MPT بیان می‌کند که ترکیب کردن دارایی‌ها از سطوح مختلف دارایی‌های غیر مرتبط، می‌تواند نوسانات پورتفولیوها را کاهش بدهد. این موضوع همچنین باید بتواند عملکرد تنظیم شده ریسک را افزایش دهد. یعنی اینکه یک پورتفولیو با همان میزان ریسک بتواند بازده بهتری داشته باشد. همچنین فرض بر این است که اگر دو پورتفولیو دارای بازده یکسانی هستند، یک سرمایه‌گذار منطقی باید پورتفولیوی با ریسک کمتر را انتخاب کند.

به بیان دیگر، حرف اصلی MPT این است که ترکیب دارایی‌ها در یک پورتفولیویی که با هم هیچ گونه ارتباطی ندارند بسیار موثر است.

انواع طبقه دارایی و استراتژی‌های تخصیص دارایی

در ساختار تخصیص دارایی معمول، سطوح‌های دارایی را می‌توان به روش زیر طبقه‌بندی کرد:

  • دارایی‌های سنتی: پول نقد، اوراق قرضه و سهام.
  • دارایی‌های جایگزین: اوراق مشتقه، کالاها، محصولات بیمه، املاک، دارایی شخصی و البته دارایی‌های کریپتویی (رمز ارزهای دیجیتال).

در کل دو نوع استراتژی تخصیص دارایی وجود دارد که هر دو آنها هم از تئوری‌های بیان شده در MPT استفاده می‌کنند: تخصیص دارایی تاکتیکال و استراتژیک.

تخصیص دارایی استراتژیک یک روش قدیمی و سنتی است که بیشتر برای یک نوع سرمایه‌گذاری غیرفعال مناسب است. پورتفولیوهایی که بر اساس این استراتژی شکل می‌گیرند تنها در شرایط تغییر تخصیص‌های انجام شده مبتنی بر تغییر افق زمانی سرمایه‌گذار یا پروفایل ریسک، به تعادل بازده طبقات مختلف دارایی‌های سنتی مجدد می‌رسند.

نوع تخصیص دارایی تاکتیکال برای سرمایه‌گذاری های فعال مناسب است. این نوع استراتژی به سرمایه‌گذارانی که از آن استفاده می‌کنند این امکان را می‌دهد تا بر روی پورتفولیوی با دارایی‌های که مسیر حرکتشان بهتر از حرکت بازار است متمرکز شوند. این استراتژی بر این فرض استوار است که اگر یک قسمت از بازار بهتر عمل کند و سوده باشد، ممکن است که همین روند را در یک دوره طولانی‌تر هم طی کند. از آنجایی که این استراتژی براساس همان اصولی که در MPT بیان شده است استوار است، می‌تواند تا حدودی بحث متنوع‌سازی را هم در خود جای دهد.

باید به این نکته مهم توجه کنید که دارایی‌ها جهت ایجاد متنوع‌سازی در مسیر سودآوری، نباید کاملا از هم جدا یا به طور کامل بر عکس یکدیگر باشند. بلکه فقط باید به طور کامل به هم وابسته نباشند.

اعمال تخصیص دارایی و متنوع‌سازی در یک پورتفولیو

در این بخش این اصول را با یک پورتفولیوی نمونه به شما نشان خواهیم داد. یک استراتژی تخصیص دارایی مشخص می‌کند که یک پورتفولیوی خاص باید تخصیص دارایی‌های خودش را در بین سطوح دارایی‌های مختلف انجام بدهد:

  • 40 درصد از سرمایه در بخش سهام سرمایه‌گذاری شود.
  • 30 درصد از سرمایه در بخش اوراق قرضه
  • 20 درصد در دارایی‌های دیجیتال مانند رمز ارزهای دیجیتال
  • 10 درصد از دارایی باید به صورت پول نقد باشد

و در عین حال یک استراتژی متنوع‌سازی بیان می‌کند که از بین 20 درصد سرمایه‌گذاری دارایی‌های حوزه دیجیتال باید:

  • 70 درصد باید به رمز ارز بیت کوین اختصاص یابد.
  • 15 درصد به دارایی‌های با ارزش زیاد در این بازار
  • 10 درصد به دارایی‌های با ارزش متوسط در این بازار
  • 5 درصد به دارایی‌های با ارزش کم در این بازار

هنگامی که دارایی‌های مورد نظر تخصیص داده شد، عملکرد پورتفولیو باید همیشه رصد شده و مورد بررسی دقیق قرار بگیرد. اگر میزان تخصیص‌ها تغییر کند این امکان وجود دارد که زمان آن باشد که دارایی‌ها تعدیل شوند. یعنی اینکه خرید و فروش دارایی‌ها جهت تنظیم مجدد پورتفولیو به بخش های مورد نظر برگردند. به بیان دیگر فروش دارایی‌های با عملکرد بهتر و خرید دارایی‌های با عملکرد ضعیف است. البته انتخاب نوع دارایی‌ها کاملا به استراتژی و اهداف شخص سرمایه‌گذار وابسته است.

دارایی‌هایی از نوع رمز ارزهای دیجیتال جزء پرریسک‌ترین دارایی‌ها محسوب می‌شوند. این مدل پورتفولیو بسیار پرریسک است. زیرا بخش عمده آن دارایی‌های کریپتویی (رمز ارزهای دیجیتال) هستند. یک سرمایه‌گذار کم ریسک و ریسک گریز به احتمال زیاد یک پورتفولیوی اوراق بهادار را ترجیح می‌دهد زیرا یک سطح دارایی با ریسک کم است.

متنوع‌سازی در پورتفولیوی دارایی‌های کریپتویی

از آنجایی که مبانی اصلی این متدها به صورت تئوری برای یک پورتفولیوی کریپتویی است. باید از این تئوری ها با احتیاط استفاده کنید. بازار رمز ارزهای دیجیتال به نوسانات قیمت رمز ارز بیت کوین بسیار حساس است. همین موضوع باعث بازده طبقات مختلف دارایی‌های سنتی می‌شود که متنوع‌سازی کاری غیر منطقی باشد. به چه طریق می‌توان یک سبد از دارایی‌های غیر مرتبط را از سبد دارایی‌های کاملا مرتبط ایجاد کرد؟

گاهی اوقات این امکان وجود دارد که آلتکوین های خاصی همبستگی کمی با رمز ارز بیت کوین داشته باشند و تریدرها (معامله گران) با دقت می‌توانند از این مزیت به سود خودشان استفاده کنند. با تمام این حرف‌ها استراتژی‌های مطرح شده به اندازه استراتژی‌های مشابهی که در بازارهای سنتی کاربرد دارند، دوام ندارند.

می‌توان این تصور را داشت که به محض رشد بازار می‌توان رویکردی منظم تر جهت متنوع‌سازی یک پورتفولیو در پیش گرفت. بدون شک بازار رمز ارزهای دیجیتال راه زیادی تا آن مرحله در پیش دارند.

مشکلات تخصیص دارایی

هر چند که تئوری MPT تکنیک قدرتمندی است. اما این امکان وجود دارد که برخی از استراتژی‌های تخصیص دارایی برای سرمایه‌گذاران و پورتفولیوهای خاص به هیچ وجه مناسب نباشند.

تدوین یک برنامه مناسب می‌تواند نسبتا آسان باشد. اما مهم‌ترین بخش از استراتژی تخصیص دارایی، اجرای به موقع و خوب آن است. در این مسیر اگر سرمایه‌گذار نتواند تعصبات خودش را کنار بگذارد، اثر بخشی پورتفولیوی مورد نظر کاهش پیدا می‌کند.

مشکل بسیار مهمی که وجود دارد، سخت بودن تخمین میزان تحمل ریسک سرمایه‌گذار از قبل است. زمانی که نتایج بعد از یک دوره مشخص شروع می‌شود، سرمایه‌گذار متوجه این موضوع می‌شود که آیا ریسک کمتر یا بیشتری را می خواهد.

صحبت پایانی

مفاهیم تخصیص دارایی و متنوع‌سازی مفاهیم فاندامنتال مدیریت ریسک هستند که هزاران سال قدمت دارند. این مفاهیم یکی از موضوعات کلیدی تئوری استراتژی‌های مدیریت پورتفولیوی مدرن هستند.

هدف اصلی از تدوین استراتژی تخصیص دارایی، به حداکثر رساندن بازده پورتفولیوی مورد نظر و در عین حال به حداقل رساندن ریسک آن پورتفولیوی است. به یاد داشته باشید که توزیع ریسک میان سطوح مختلف دارایی، بازدهی پورتفولیو را افزایش می‌دهد.

از آنجایی که بازارهای رمز ارزها دیجیتال به رمز ارز بیت کوین بسیار مرتبط هستند، باید در اعمال استراتژی‌های تخصیص دارایی به پورتفولیوهای دارایی‌های کریپتویی (رمز ارز دیجیتال) با احتیاط عمل کرد.

آثار نهادسازی در حوزه املاک و مستغلات

عارف علیقلی‏‏‌پور /کارشناس بازارهای مالی شاید یکی از خدمات بزرگی که بازار سرمایه می‌‌‌تواند برای اقتصاد کشور انجام دهد، موضوع «بهادارسازی دارایی‌‌‌های سنتی» است که در قالب ابزارها و نهادهای جدید، ظهور و بروز پیدا می‌کند. ابزارسازی و نهادسازی بازار سرمایه در حوزه مسکن و ساختمان، نسبت به سایر حوزه‌‌‌های اقتصادی، عمر و قدمت طولانی‌‌‌تری دارد. مواردی همچون «گواهی حق‌تقدم دریافت تسهیلات مسکن»، «صندوق زمین و ساختمان»، «صکوک اجاره دارایی ساختمانی»، «صکوک استصناع»، «اوراق رهنی» و «خرید دین» از جمله ابزار‌سازی‌ها و نهادسازی‌ها در این حوزه بوده‌‌‌اند. بخش عمده تمرکز «صندوق‌های زمین و ساختمان»، «صکوک اجاره ساختمانی» و «صکوک استصناع»، بر تامین مالی حوزه ساخت و تکمیل پروژه‌‌‌های ساختمانی است. از طرف دیگر، «اوراق رهنی» نیز در حوزه اوراق بهادارسازی تسهیلات اعطایی در حوزه مسکن کاربرد دارد و «گواهی حق‌تقدم دریافت تسهیلات مسکن» نیز با هدف افزایش قدرت خرید مسکن اقشار مختلف متقاضی خرید مسکن، طراحی شده است.

آثار نهادسازی در حوزه املاک و مستغلات

هریک از نهادسازی‌ها و ابزار‌‌‌سازی‌‌‌های نام‌‌‌برده، خدماتی هستند که بازار سرمایه به اقتصاد کشور و به‌‌‌طور خاص، بخش مسکن، املاک و مستغلات ارائه کرده است. گاهی ممکن است، بعضی از این ابزارسازی‌‌‌ها موفقیت قابل قبولی در تحقق اهداف و نیازهای طراحان مالی و فعالان حوزه مسکن کسب کرده باشند یا در برخی موارد، در تحقق اهداف و رفع نیازها موفقیت‌‌‌آمیز نبوده‌‌‌اند. در هر صورت، وظیفه و رسالت بازار سرمایه این است که با کانالیزه‌کردن پول و منابع مالی، به نیاز صنعت و فعالان اقتصادی پاسخ دهد. در همین راستا، سازمان بورس و اوراق بهادار در سال اخیر، اقدام به معرفی صندوق‌های املاک و مستغلات، به‌‌‌عنوان ابزاری جدید در حوزه مسکن کرد. محصول جدیدی که سازمان بورس و اوراق بهادار آن را معرفی کرده است، می‌‌‌تواند در زمینه «مدیریت دارایی» مسکن مردم ارائه خدمت کند. مزیت و اهدافی که این نهاد مالی جدید به دنبال آن است، شامل موارد زیر است.

۱. ایجاد طبقه جدید سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی

صندوق املاک و مستغلات، به سرمایه‌گذاران، اعم از حقیقی و حقوقی امکان می‌دهد تا ضمن سرمایه‌گذاری ملک و ساختمان، از عواید دریافت اجاره نیز بهره‌‌‌مند شوند. در کشور ما، ملک و ساختمان از دارایی‌‌‌های سنتی قابل سرمایه‌گذاری هستند، به همین دلیل، ‌درصد قابل‌توجهی از سرمایه‌گذاران، در حوزه ملک و ساختمان سرمایه‌گذاری می‌کنند. بازدهی واقعی (Real Return) مثبت این حوزه، باعث شده است تا مردم توجه ویژه‌‌‌ای به این طبقه از دارایی داشته باشند. حفظ و نگهداری ساختمان، درگیر شدن در فرآیند اجاره‌‌‌داری، بهای زیاد ساختمان و ملک، مشکلات حقوقی و دادگاهی ملک و ساختمان، پیچیده و پرهزینه بودن نقل و انتقال، هزینه زیاد معاملات و اخیرا نیز مالیات‌‌‌های جدید در بخش ملک و ساختمان از عمده دلایلی هستند که باعث می‌شوند نتوان مانند گذشته شاهد ورود در این طبقه از دارایی بود یا به‌‌‌تدریج، بازدهی این بخش کاهش می‌یابد. یکی از مزیت‌‌‌های صندوق املاک و مستغلات، بهره‌گرفتن از اصل صرفه به مقیاس و مدیریت کارآتر دارایی است. به عبارت دیگر، یک مدیر صندوق با داشتن تیم حقوقی و مدیریت بهره‌‌‌برداری می‌تواند از چالش‌‌‌های نام‌برده در حوزه املاک و مستغلات عبور کند.

۲. معافیت مالیاتی سرمایه‌گذاری در صندوق سرمایه‌گذاری املاک و مستغلات

صندوق‌های سرمایه‌گذاری با بهره‌جستن از ظرفیت قانون توسعه بازار، مشمول معافیت مالیاتی می‌‌‌شوند. به عبارتی، سرمایه‌گذاران در صندوق که دارندگان گواهی سرمایه‌گذاری صندوق املاک و مستغلات هستند، مالیاتی بابت خرید و فروش این گواهی پرداخت نخواهند کرد، این در صورتی است که هزینه معاملاتی در نقل و انتقال املاک، وجود دارد. هدف از این مشوق مالیاتی که سیاستگذاران و قانون‌گذاران آن را پیش‌بینی کرده‌اند، کمک به توسعه ابزارها و نهادهای مالی شفاف در کشور است.

۳. قابلیت نقدشوندگی دارایی‌‌‌های ثابت هلدینگ‌‌‌ها، نهادهای مالی و بانک‌ها

با توجه به اینکه بخش قابل‌توجهی از دارایی هلدینگ‌‌‌های اقتصادی کشور و بانک‌ها، مربوط به املاک و مستغلات است، این صندوق‌ها می‌‌‌توانند قابلیت نقدشوندگی برای این قبیل دارایی‌‌‌ها فراهم کنند. در واقع، با انتقال املاک و مستغلات این اشخاص به صندوق‌های سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات، امکان فروش و واگذاری آن یا امکان توثیق نزد اعتباردهندگان برای دریافت اعتبار فراهم می‌شود. این ابزار با توجه به اینکه در بازار معاملاتی بورس امکان فروش دارد، باعث می‌شود شرایط سرمایه‌گذاری برای نهادهای متعددی جذاب شود و اشخاصی که به خروج از املاک و مستغلات خود تمایل دارند، می‌‌‌توانند از طریق عرضه عموم یا عمده، به‌‌‌راحتی مشتری و خریدار پیدا کنند. هرچند در اساسنامه این صندوق‌ها، برای نحوه خروج در سال‌های ابتدایی فعالیت برای موسسان محدودیت تعیین شده؛ اما این فرصت، کماکان بازده طبقات مختلف دارایی‌های سنتی با رعایت شرایط اساسنامه فراهم است.

۴. مولدسازی دارایی‌های منجمد بانک‌ها و هلدینگ‌‌‌ها

بانک‌ها از ملاکان بزرگ کشور به شمار می‌‌‌آیند که به دلیل سیاست‌‌‌های سرمایه‌گذاری خود یا بر اثر تملک دارایی تسهیلات‌‌‌گیرندگان در زمان نکول، اقدام به ورود به این طبقه دارایی کرده‌‌‌اند. این دارایی که عمدتا نقد نیست یا بانک تمایلی به واگذاری دائمی آن ندارد، هنگام کمبود نقدینگی، به گزینه‌‌‌ای برای فروش و نقد کردن تبدیل می‌شود. بنابراین نهادسازی، این فرصت را به بانک و سایر هلدینگ‌‌‌های اقتصادی می‌دهد که با فروش واحدهای صندوق سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه، بتوانند با مدیریت وجوه نقد و نقدینگی خود، از تنگنا رهایی یابند. در نتیجه، نهادسازی در بازار سرمایه، فرصت‌‌‌های جدیدی را پیش‌روی نهادهای مالی قرار می‌دهد.

۵. مدیریت و بهره‌‌‌برداری کارآتر از املاک و مستغلات در کشور

صندوق‌های سرمایه‌گذاری به دلیل داشتن رکن «مدیر بهره‌‌‌برداری» این فرصت را برای دارندگان صندوق ایجاد می‌کنند که دارایی تحت مدیریت صندوق را با بیشترین بازدهی مورد استفاده قرار دهند. شاید خیلی از اشخاص حقیقی و حقوقی، به‌‌‌دلیل پیچیدگی‌‌‌ قراردادهای حقوقی و همچنین هزینه‌‌‌بر و زمان‌بربودن فرآیند مدیریت املاک و مستغلات، علاقه‌‌‌ای به عرضه املاک و مستغلات خود در بازار نداشته نباشند و دارایی ارزشمند آنها بدون استفاده و صرفا برای حفظ ارزش در مقابل تورم، نگهداری شود. این در حالی است که صندوق‌‌‌‌ها با به‌‌‌کارگیری شخصیت حقوقی به‌‌‌عنوان مدیر بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌برداری، این فرصت را برای سرمایه‌گذاران این حوزه فراهم می‌‌‌آورند که ضمن پوشش ریسک کاهش ارزش دارایی، عواید حاصل از اجاره دارایی را نیز دریافت کنند. امید است که ابزار جدید حوزه مدیریت دارایی در املاک و مستغلات بتواند تجربه موفقی برای سرمایه‌گذاران و موسسان ایجاد کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.