آشنایی با تحلیل تکنیکال- روانشناسی بازار (بخش هشتم)
در مبحث قبلی از روانشناسی بازار و معاملهگری، ابتدا هیجانات بازار را که بر روی یک رفتار معاملهگر تاثیر میگذارند، شناختیم. بعد فهمیدیم که روندهای صعودی چگونه ایجاد میشوند و در طول این روندها، چگونه سرمایهها از گروه C به گروه A انتقال مییابد. در ادامه مبحث شیرین روانشناسی بروز احساس طمع در روند صعودی بازار بازار میخواهیم بفهمیم که جریانات روند نزولی چگونه توسط این سه دسته معاملهگران ایجاد میشوند و سهم هریک را در ایجاد ریزموجها بررسی کنیم.
روانشناسی بازار نزولی
مرحله اول
همانطور که در قسمت قبل توضیح دادیم، در انتهای موج آخر هیجانات گروه C بسیار زیاد است و باعث میشود که قیمت با شدت بیشتری به صعود خود ادامه دهد. ضمن اینکه گروه A همواره درحال رصد کردن این روند است و با عرضه بهصورت قطرهچکانی سعی در حفط تداوم روند میکند. وقتی بازار به اوج هیجان خودش رسید و دیگر سرمایههای ورودی نسبت به قبل کمتر شد، دیگر خریداری از گروه C وجود ندارد که در قیمت بالاتر حاضر به خرید سهم شود. در این حالت گروه A شروع به عرضه بیشتر در قیمتهای پایینتر میکنند و دیگر برای قیمتهای بالاتر صبر نمیکنند. در این حالت هنوز خریداران گروه C به طمع خرید با قیمت پایینتر، درحال خرید از فروشندگان A هستند. بعد از گروه A، همیشه گروه B بهعنوان دنبال کننده روند، موقعیت فروش را تشخیص داده و با گروه A همراه میشوند.
ابتدای شکلگیری روند نزولی و روانشناسی بازار
پس همانطور که در نمودار هم نشان داده شده است، در ابتدای شروع روند نزولی همیشه ابتدا گروه A و بعد از آن گروه B وارد فروش میشوند. در روانشناسی بازار این فروش تا جایی ادامه پیدا میکند که قیمت از حمایت قبلی خود نیز عبور کند.
در این حالت دیگر سهم از سقف قیمتی خود فاصله زیادی گرفته است و دیگر گروه C نیز که خریدار بودند، در عمل خود دچار تردید میشوند و شروع به فروش در ضرر میکنند. به اصطلاح در این حالت فروشندگان گروه C دچار فروش هیجانی میشوند (Panic Sell) و قیمت را پایینتر میبرند. لازم بهذکر است که بسته به میزان هیجان بازار، این موج اول نزولی، همانند آنچه که در موج اول نزولی گفتیم، سریع و پر شتاب خواهد بود.
مرحله دوم
به علت اینکه حجم سرمایه گروه A خیلی زیاد است، در زمان فروش وقتیکه قیمت از سقف خیلی فاصله میگیرد، معمولا فروش کمی متوقف میشود تا واکنش بازار در این حالت سنجیده شود. اینکار برای این است که گروه A دوست دارد در بالاترین قیمت سهم خود را به گروه C بفروشد. در همچین مواقعی ممکن است حتی برای جلب اعتماد بازار و ایجاد انگیزههای بیشتر، گروه A وارد معاملات خرید نیز بشود تا قیمتها کمی بالاتر برگردد (اصطلاحا پولبک بزند).
اما این خریدها دامی است برای گروه C، که با خریدهای هیجانی خود در این مرحله اهداف گروه A را محقق میکنند. در اینجا کسی برایش سوال پیش نمیآید، خریدهای گروه C در مقابل فروش چه کسانی انجام میشود؟
درواقع در این ناحیه خریدهای گروه C حاصل عرضههای گروه A است. پس بهاین ترتیب گروه C در جهت خلاف روند اصلی و به نفع گروه A عمل میکند.
مرحله سوم
بعد از این افزایش کاذب قیمت (پولبک)، گروه A مجددا وارد فاز فروش میشود. این قضیه آنقدر ادامه پیدا میکند تا قیمت از کف حمایتی قبلی نیز عبور کند. در این حالت دیگر آن دسته معاملهگران گروه C، که به بازگشت بازار امید داشتند نیز (کمی دیرتر) متوجه تغییر روند اصلی بازار شده و شروع به فروش میکنند. این فروش آنقدر ادامه پیدا میکند تا بازار به کف قیمتی خود برسد.
نکته مهم: توجه داشته باشید که گروه A در طول این مدت همواره در حال خرید و فروش برای بازارگردانی است و اینطور نیست که یکبار بفروشد و کنار بنشیند.
نکته مهمتر: وقتی میگوییم گروه A وارد فروش میشود، به این معنی نیست که معاملهگران تمام سهم خود را بفروشند. به یاد داشته باشید در بهترین حالت سرمایهگذاران و معاملهگران گروه A، 40-60 درصد از سهم خود را نقد میکنند و هیچگاه بهطور کامل خود را از بازی خارج نمیکنند!
بهعنوان مثال آقای وارن بافت (سویمن فرد ثروتمند دنیا) در یک کنفرانس خبری (2 می – 2020) اعلام کرد که سهام شرکتهای هواپیمایی، در دوران پسا کرونا سودآوری نداشته و از آن خارج شده است. اما در همان کنفرانس نیز گفت: منظور از فروش بخش زیادی از کل سهم است، نه تمام آن!
مرحله چهارم
دقت کنید که کل دوران نزولی که توضیح دادیم یک روند طولانی است. و حتی ممکن است به اندازه زمانی دوران صعود نیز طول بکشد. پس فروش سهم توسط گروه C در موج آخر نزولی نیز مرحله به مرحله و در طول زمان انجام میشود. اما وقتی دوباره قیمت به محدوده مناسبی از دیدگاه گروه A میرسد (معمولا در این ناحیه حمایتهای قوی نیز وجود دارد)، کمکم گروه A شروع به جمعآوری تمامی سفارشات فروش گروه C، در این ناحیه میکنند. در ادامه وقتیکه حجم تقاضای فروش کم شد، دقیقا عکس آنچه در سقف قیمت عمل کردهبودند، گروه A شروع به خریدهای سنگین کرده تا یک موج صعودی جدید ایجاد شود.
اما بعداز آنکه قیمت کمی بالا آمد، دوباره گروه C که از قبل در ضرر بودند، این موج را شبیه به Pull Back درنظر میگیرند و به خیال اینکه اینبار هم بازار نزول میکند و کف قیمت میشکند، در این مرحله فروشنده هستند. این فروشها یک موج اصلاحی را ایجاد میکند. اما گروه A اینبار منتظر این اصلاح بودند، تا مثل سری اول خریدهای خود را تکمیل کنند. بعد از آن وقتی دوباره قیمت از مقاومت قبلی عبور کرد، گروه B وارد میشوند و ادامه این سیکل مثل قبل تکرار میشود.
پس فهمیدیم که در بازی معاملهگری جریان سفارشات خرید و فروش در یک نمودار به چهصورتی ایجاد میشوند و در هر قسمت معاملهگران بسته به اینکه در کدام گروه قرار دارند، چه نوع رفتاری را از خود نشان میدهند.
در این بین چیزی که واضح است، این است که همواره پول از گروه C به گروه A درحال انتقال است. پس ما اگر قواعد بازی را خوب بدانیم و در دام احساسات اسیر نشویم، میتوانیم در بازارهای سرمایه عملکردی به مراتب بهتر از خود نشان دهیم.
اگر نمیتوانید احساسات و غرایز خود را کنترل کنید، یقینا نمیتوانید سرمایه خود را هم کنترل کنید.
روانشناسی بازار در الگوهای قیمتی
در قسمتهای قبلی الگوهای قیمتی را توضیح دادیم و گفتیم که این الگوها به دو دسته ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم میشوند. انتظار ما از الگوهای ادامه دهنده این بود که بعد از تائید الگو، قیمت در جهت حرکت قبلی، به مسیر خود ادامه دهد. همچنین از الگوهای بازگشتی انتظار داشتیم که بعد از الگو، تغییر جهت قیمتی را مشاهده کنیم.
اما همیشه واکنشهای قیمتی به الگوها، در بازار به همین سادگی که گفتیم اتفاق نمیافتند. اگر در نمودارها جستجو کنید، برخی از الگوهای ادامه دهنده بروز احساس طمع در روند صعودی بازار را میبینید که بهصورت بازگشتی عمل کردهاند!
تا بهحال فکر کردید که چرا بعضی از اوقات اینطور میشود؟
به عنوان مثال به نمودار زیر نگاه کنید: ما از الگوی پرچم انتظار داریم که بهصورت ادامه دهنده عمل کند.
نمودار قیمتی بیتکوین تایم روزانه
همانطور که در نمودار مشخص است، یک میله بلند داریم که شروع یک حرکت جدید را نشان میدهد. بعد از خروج قیمت از بالای الگو، انتظار داریم که قیمت به اندازه طول میله صعود کند. در ادامه نتیجه نمودار فوق را میبینیم.
نقض الگوی پرچم در نمودار بیتکوین
مشاهده میکنید که قیمت بهجای اینکه ادامه دهنده باشد، بهصورت بازگشتی عمل کرد. حتی ریزش آنقدر زیاد بود که قیمت از کف قبلی هم پایینتر رفت و به اصطلاح حد ضرر تحلیل را زد.
ما یک اصل در تحلیل به شما گفتیم و آن این بود که بازار قسم نخورده تا به تحلیلهای ما عمل کند. پس باید احتمال هرنوع رفتاری از قیمت را به عنوان تحلیلگر داشته باشیم و با دیدن یک الگوی پرچم، سریع و احساسی عمل نکنیم. در مثال فوق اینکه چه گروهی از معاملهگران میله را تشکیل دادهاند و الگو در کجای نمودار تشکیل میشود، نیز بسیار مهم است.
نحوه روانشناسی الگوها
اگر ملیه پرچم را گروه C با معاملات هیجانی خود در انتهای یک موج صعودی ایجاد کرده باشند، این نشانه ضعف در اصل حرکت است. زیرا هیچگاه گروه A بعد از گروه C وارد خرید نمیشوند و مثل آنها درگیر احساسات و هیجانات بازار نمیشوند.
پس در تمام طول مدتیکه گروه C در ریزموجها درحال خرید هستند، این گروه A هستند که درحال فروش به گروه C هستند. گاها دیده شده که حتی مثل آنچه در نمودار فوق میبینید، قیمت خط روند را به بالا شکسته. در این حالت فقط با ایجاد تقاضای کاذب، بازهم تنها گروه C و B هستند که وارد خرید میشوند. اما بعد از آن گروه A با شدت بیشتری فروشنده هستند. به همین دلیل قیمت دوباره وارد مثلث پرچم شده و به اصطلاح الگو دچار شکست ناقص (Breakout Failure) شده است. در چنین مواقعی گروه B زودتر از بقیه از معامله خود با ضرر اندک خارج میشوند. اما با ادامه فروش و خروج قیمت از ضلع پایینی مثلث، گروه C نیز متوجه میشوند که روند صعودی دیگر ادامه ندارد و دوباره با ضرر از معاملات خارج میشوند.
این نکات را در هیچ کتابی به شما نمیگویند:
سوال: پس از کجا بفهمیم که چه زمانی الگو درست عمل خواهد کرد و چه زمانی نه؟
جواب: با تجربه زیاد و شناخت کافی از روانشناسی بازار. شما باید آنقدر در بازارهای مالی کار کنید تا بتوانید نمودار را با چشم غیر مسلح به همین شکلی که برایتان تفسیر کردیم، ببینید. و این موضوع، چیزی نیست که با یک ماه یا دو ماه تمرین بهدست بیاید.
وقتیکه الگوی پرچم در ابتدای یک حرکت صعودی باشد، میتواند نشانه این باشد که میله را گروه A ایجاد کردهاند. اما اگر در بالای یک روند صعودی این الگو تشکیل شد، باید به آن شک کرد و نمودار را بیشتر بررسی کرد. ضمن اینکه رعایت حد ضرر نیز برای همین نوع خطاهای تحلیلی بسیار ضروری است.
جمعبندی:
به همین ترتیب که توضیح دادیم شما میتوانید الگوهای مختلفی را در بازارهای مختلف ببینید که به همین شکل عمل میکنند. شاید شنیده باشید که تنها حدود 5% از معاملهگران دنیا در نهایت به سودآوری میرسند. درواقع این جمله در تائید این حرف است که همواره سرمایه از گروه C یه گروه A انتقال مییابد. و بازارهای مالی ماشینی است که در این جهت عمل میکند. این حرف به معنی این نیست که بازارهای مالی به هیچوجه سالم نیستند و تلهای برای گرفتن پول شماست!
بلکه به این معنی است که تعداد افرادی که بهعنوان معاملهگران آماتور در بازار هستند، بسیار بیشتر از افرادی است که دانش اینکار را دارند. پس اگر میخواهیم در بازارهای مالی عملکرد موفقی داشته باشیم، باید بتوانیم با علم و آگاهی، خودمان را به گروه B نزدیکتر کنیم و در اینصورت نتیجه کار را در بلند مدت میتوانیم مشاهده کنیم. برای اینکه شیوه معاملات و تحلیل شما به گروه B نزدیکتر شود، همیشه بهدنبال یادگیری باشید و هیچگاه دست از آموزش برندارید.
لینک سریهای قبلی آشنایی با تحلیل تکنیکال:
اگر سوالی دارید در زیر همین مقاله طرح کنید حتما به آن پاسخ خواهم داد.
درصورت مفید بودن مطلب فوق لطفا آنرا با دوستان خود نیز به اشتراک بگذارید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
تحلیلگران از بازگشت روند صعودی سریع بیت کوین ناامید شده اند
در حالی که در روزهای گذشته شاهد بازیابی جزئی و موقت قیمت ارزهای دیجیتال بودهایم، تحلیلگران میگویند فعلاً برای اینکه انتظار بازیابی از بازار داشته باشیم، خیلی زود است. این در حالی است که ماینرهای بیت کوین نیز در این مدت مشغول فروش سرمایه خود بودهاند و برخی از آنها با مشکلات مالی جدی دستوپنجه نرم میکنند.
بسیاری از آلت کوینها مثل اتریوم، در ساعات پایانی روز گذشته با جهش مواجه و با شروع امروز وارد یک روند نزولی تازه شدند. شاخص ترس و طمع ارزهای دیجیتال نیز روز سهشنبه با جهشی ۵ واحدی به ۱۹ رسید. این عدد با اینکه همچنان نشاندهنده احساس «ترس شدید» میان معاملهگران است، بالاترین سطح شاخص ترس و طمع از ۷ مه (۱۷ اردیبهشت – قبل از شروع فروپاشی شبکه تِرا) محسوب میشود.
بیت کوین در حال حاضر با فاصله بسیار کمی از سطح ۲۰٬۰۰۰ دلار در نوسان است و در شبانهروز گذشته حدود ۱.۵ درصد از ارزش خود را از دست داده است. این ارز دیجیتال در طول یک ماه گذشته در تلاش برای حفظ حمایت مهم ۲۰٬۰۰۰ دلاری بوده و با سقوطی ۶۰ درصدی در سهماهه دوم سال ۲۰۲۲ میلادی، در این مدت بدترین عملکرد فصلی خود از سال ۲۰۱۱ را تجربه کرده است.
الکس کوپتسیکویچ (Alex Kuptsikevich)، تحلیلگر ارشد مؤسسه «FxPro»، جهش جزئی این روزها در قیمت ارزهای دیجیتال را به «خرید در کفهای قیمتی» سرمایهگذاران خرد نسبت داده است و میگوید فعلاً برای اینکه انتظار بازیابی از بازار داشته باشیم، خیلی زود است.
کوپتسیکویچ گفته است:
در این مقطع و در شرایطی که شاهد تنها چند تلاش بسیار ضعیف برای بالابردن قیمتها هستیم، خیلی زود است که بخواهیم از شکستهشدن و پایان روند نزولی حرف بزنیم.
منشأ این بدبینیها نسبت به آینده بازار، بحرانهای اخیر صنعت ارزهای دیجیتال، از جمله فروپاشی شبکه تِرا، تعلیق برداشتهای در پلتفرم وامدهی سلسیوس (Celsius) و اعلام ورشکستگی مؤسسه سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال تری اروز کپیتال (Three Arrows Capital) است. اکنون بخشی از بازار منتظر این است که ببیند سرنوشت ماینرهای بیت کوین چه میشود؛ کسانی که در هفتههای اخیر بخش قابلتوجهی از سرمایه خود را پس از مدتها به فروش رساندهاند و ممکن است برخی از آنها در ادامه در پرداخت وامهای خود نیز دچار مشکل شوند.
نمودار تغییرات موجودی ماینرهای بیت کوین.
طبق دادههای پلتفرم تحلیل گلسنود (Glassnode)، موجودی بیت کوین ماینرها در حال حاضر به سطوح دسامبر سال ۲۰۲۱ (آذر ۱۴۰۰) بازگشته است. شرکت کور ساینتیفیک (Core Scientific) هم که در زمینه فناوری اطلاعات (IT) فعالیت میکند، روز گذشته فاش کرد که ۷٬۰۰۰ واحد از موجودی بیت کوینش را در ماه ژوئن (خرداد) به فروش رسانده تا بتواند هزینهها و سرمایهگذاریهای خود را مدیریت کند. این ۷٬۰۰۰ بیت کوین با متوسط قیمت ۲۳٬۰۰۰ دلار فروخته شدهاند و حدود ۱۶۷ میلیون دلار نصیب مجموعه کور ساینتیفیک کرده است.
گفتنی است بسیاری از کشورهای سراسر جهان نیز ممکن است بهزودی فشار نظارتی بیشتری را بر صنعت استخراج ارزهای دیجیتال وارد کنند.
بروز سهشنبه بیت کوین، اتریوم و بسیار از ارزهای دیجیتال، پس از سقوط تا حوالی ساعت ۱۸:۰۰ (به وقت تهران)، تا پایان شب قیمت خود را بازیابی کردند. با این حال کندل روز گذشته بیت کوین باز هم به رنگ قرمز (نزولی) بسته شد.
احساسات بازار چیست؟
به طور کلی ، افزایش قیمت ها بیانگر احساسات صعودی بازار است. در حالی که پایین آمدن قیمت ها بیانگر احساسات نزولی بازار است .
نکات کلیدی
- وقتی قیمت ها در حال افزایش هستند ، احساسات بازار صعودی است .
- وقتی قیمت ها رو به کاهش است ، احساسات بازار نزولی است . بروز احساس طمع در روند صعودی بازار
- شاخص های تکنیکال می تواند به سرمایه گذاران در اندازه گیری احساسات بازار کمک کند .
درک احساسات بازار
احساسات بازار که “ احساس سرمایه گذاران ” نیز خوانده می شود ، همیشه بر اساس اصول نیست . معامله گران و تحلیل گران تکنیکال روز به بازار اعتماد می کنند. زیرا این امر بر شاخص های تکنیکال آنها برای اندازه گیری و سود حاصل از حرکات کوتاه مدت قیمت تأثیر می گذارد . احساسات بازار برای سرمای گذارانی که دوست دارند در جهت مخالف اجماع غالب معامله کنند نیز هم است . به عنوان مثال ، اگر همه در حال خرید باشند ، سرمایه گذار می فروشد .
برخی از سرمایه گذاران با یافتن دارایی که بیش از حد ارزیابی می شوند یا بر اساس احساسات بازار کم ارزش هستند ، سود می برند . آنها از شاخص های بروز احساس طمع در روند صعودی بازار مختلفی برای اندازه گیری احساسات بازار استفاده می کنند که به تعیین بهترین دارایی برای ترید کمک می کند .
شاخص هایی برای اندازه گیری احساسات بازار
VIX
VIX ، که به عنوان شاخص ترس نیز شناخته می شود ، توسط قیمت های اختیاری هدایت می شود . افزایش VIX به معنای افزایش نیاز به بیمه در بازار است . اگر معامله گران نیاز به محافظت در برابر خطر را احساس کنند ، این نشانه افزایش نوسانات است . معامله گران میانگین های متحرکی را به VIX اضافه می کنند که به کم یا زیاد بودن آن کمک می کند .
شاخص بالا و پایین
شاخص پایین و تعداد دارایی بالاترین 52 هفته را با تعداد دارایی پایین آورنده 52 هفته مقایسه می کند . زمانیکه شاخص زیر 30 باشد قیمت دارایی نزدیک به پایین ترین سطح معاملات خود ادامه می دهند و سرمایه گذاران تمایل به روند نزولی در بازار دارند . وقتی شاخص بالاتر از 70 باشد. قیمت دارایی در بالاترین سطح معاملات قرار می گیرند و سرمایه گذاران تمایل به روند صعودی در بازار دارند .
شاخص صعودی
شاخص درصد صعودی (BPI) تعداد دارایی با الگوهای صعودی رابر اساس نمودار نقطه و شکل اندازه گیری می کند . بازارهای خنثی در حدود 50 ٪ درصد صعودی دارند . وقتی BPI میزان 80 ٪ یا بالاتر را نشان می دهد ، احساسات بازار بسیار خوش بینانه است و دارایی احتمالاً بیش از حد خریداری شده است . به همین ترتیب ، وقتی 20 ٪ یا کمتر از آن اندازه گیری می شود ، احساس بازار منفی است و نشان دهنده فروش بیش از حد بازار است .
میانگین متحرک
سرمایه گذاران معمولاً هنگام تعیین احساس بازار از میانگین متحرک ساده 50 روزه (SMA) و SMA 200 روزه استفاده می کنند . وقتی SMA 50 روزه از SMA 200 روزه عبور می کند که به آن “ تقاطع طلایی ” گفته می شود . این نشان می دهد که حرکت به سمت بالا حرکت کرده و احساسات صعودی ایجاد کرده است . برعکس ، وقتی SMA 50 روزه از SMA 200 روزه عبور می کند – که به عنوان “ تقاطع مرگ ” شناخته می شود ، پیشنهاد می کند قیمت های پایین تر ، احساسات نزولی ایجاد کند .
بروز احساس طمع در روند صعودی بازار
بازار بورس، بازاری بسیار هشیار است و به کوچکترین سخن و خبری حساسیت نشان میدهد. یک بازار بورس پویا در حالت کلی آیینهای تمامنما از اقتصاد و وضعیت یک کشور است به همین جهت شاخص بورس را اصطلاحاً دماسنج اقتصاد مینامند. بورس همواره در معرض افتوخیز قرار دارد؛ لذا تحلیل بازار بورس و اتخاذ تصمیمات درست در مورد خریدوفروش سهام نیازمند داشتن اطلاعات کافی از مسائل بنیادی و اقتصادی شرکتها و بازار و صنعت است. در این میان افرادی وجود دارند که با تصمیمگیریهای احساسی و نادرست در بورس متحمل ضررهایی میشوند. برای همین یکی از لازمههای فعالیت در بورس دوری از تصمیمات هیجانی و احساسی است.
در مواقعی مشاهده میشود سهامی که تا روز قبل خریدار نداشته ناگهان موردعلاقه بازار قرار میگیرد و برای خرید آن صف خرید تشکیل میشود و گاهی هم برعکس، با انتشار کوچکترین اخبار منفی از یک شرکت پرطرفدار، ناگهان بسیاری از سهامداران به فروشندگان آن سهم تبدیل میشوند. صفهای خریدوفروش بهواسطه هیجانی که دارند بهراحتی افراد را بازیچه قرار میدهند، در بروز احساس طمع در روند صعودی بازار این میان برخی سهامداران تحت تأثیر شرایط و عوامل و خبرها قرار میگیرند و بدون داشتن اطلاعاتی دقیقتر و کاملتر از سهم اقدام به خریدوفروش هیجانی سهم میکنند.
معمولاً اتخاذ تصمیمات غلطی منجر به این خریدوفروشهای هیجانی میشود که گاهی ضررهای زیادی را به افراد تحمیل میکند. سرمایهگذاری موفق در بازار سرمایه، مستلزم شناخت بازار و آگاهی از روانشناسی بازار است. در بازار سهام هیچچیز جای رفتار عقلانی را نمیگیرد. روزانه بارها و بارها این اتفاق در بازار بورس اوراق بهادار رخ میدهد که افراد سهمی خوب را به طمع سود کردن در سهمی دیگر، میفروشند. با این کار هم ممکن است آن فرصت را از دست دهند و هم گاهی به امید فرار از ضرر، سهم خود را در روزهای منفی وصفهای فروش از دست میدهند.
بهمحض اینکه برای سهمی صف تشکیل شد بدون اینکه از نیت فروشنده و یا خریدار آن سهام مطلع باشند، تحت تأثیر هیجان آن قرارگرفته و با یک بهانه مثل توصیه یکی از دوستان و یا خواندن مطلبی درجایی غیر معتبر به آن صف میپیوندند و به سرمایهگذاری خود آسیب میرسانند. پیدایش صفهای خریدوفروش میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. ولی در بسیاری از مواقع ایجاد موج شایعه در بازار و رواج خبری منفی یا مثبت در مورد سهام باعث ایجاد این صفها میشود.
سرمایهگذاران موفق، اهمیت ثبات احساسی و روانی را در سرمایهگذاری بهخوبی متوجه شدهاند، به این معنی که آنها تصمیمات سرمایهگذاریشان را براساس اطلاعات مفید و تحلیل شده میگیرند اما احساسات و هیجانات عامل اصلی تصمیمگیری در سرمایهگذاران احساسی است.
سرمایهگذاران احساسی معمولاً وقتی قیمت سهم کمی افت میکند سهام خود را به فروش میرسانند. آنها روی اخبار بیشازحد متمرکز هستند و بهصورت افراطی اخبار را پیگیری میکنند و شنیدن هر خبر کوچکی ممکن است بر تصمیم آنها تأثیر بگذارد.
همچنین در سرمایهگذاران احساسی مشاهده میشود که آنها برای سودی که هنوز تحققنیافته خوشحالاند و یا برای زیانی که هنوز قطعی نشده اندوهگین میشوند.
آنها از بررسیهای دقیق قیمت سهم واهمه دارند و یا بالعکس بهصورت پشت سر هم قیمتها را بررسی میکنند و میخواهند مرتباً از هر فردی که فکر میکنند اطلاعاتی از سهم دارد نظرسنجی کنند و نمیخواهند با حقایق روبهرو شوند و خودشان به تحلیل اطلاعات بپردازند.
با هر خبر بدی ترس وجود آنها را فرامیگیرد و بهطور دائم با تکیهبر احساس و انجام خریدوفروشهای بیمنطق دچار ضررهای فراوانی میشوند. درحالیکه برای سرمایهگذاری موفق باید افراد هنگامی اقدام به خرید سهام یک شرکت کنند که پس از بررسی عوامل متعدد اثرگذار بر قیمت سهام آن شرکت شامل عوامل محیطی، عوامل صنعت و عوامل درونی، به این نتیجه برسند که قیمت واقعی آن سهم بیشتر از قیمت بازار آن است.
طبیعتاً بررسی همهجانبه عوامل اثرگذار بر قیمت سهم، نیازمند بهرهگیری از اطلاعات دقیق، جامع و معتبر است. به همان اندازه که استفاده از اطلاعات معتبر در تصمیمگیری سرمایهگذاران تأثیر مثبت دارد، بهرهگیری از اطلاعات غیر معتبر و شایعات در تصمیمگیریها، میتواند منافع سرمایهگذاران را به خطر بی اندازد.
تجربه نشان میدهد که در جریان فرازوفرود بازار سهام، بیش از هر چیز شایعات، اخبار و تحلیلهای «نادرست» به سرمایهگذاران مخابره میشود، بعضاً این شایعات توسط عدهای سفتهباز در بازار به وجود میآید که خواهان کاهش قیمت سهام و از طرفی بهاصطلاح جمعکردن سهام در قیمتهای کف هستند و بعدازاینکه خریدهای خود را تکمیل کردند و خریدهای خوبی انجام دادند اقدام به افزایش قیمت سهام در بازار میکنند و همان سهامی را که به قیمت پایین خریدند به قیمت بالا به بازار میفروشند.
همچنین در اکثر مواقع هرکس منافع خودش برایش اولویت دارد، اگر افرادی سهمی را داشته باشند و آن سهم صف خرید و یا فروش شود بسته به منافع خود برای آن سهم تبلیغات مثبت و منفی میکنند و باعث گمراهی سایرین میشوند.
به همین دلیل سرمایهگذاران باید توجه داشته باشند که اطلاعات سهام را از منابع معتبر و از راههای صحیح به دست آورند و با تحقیق و بررسیهای دقیق به این اطمینان برسند که اطلاعات دریافتی عاری از هرگونه انحراف یا بزرگنمایی یا شایعات و جهتگیریها یا تحلیلهای نادرست است.
از دیگر نکات پراهمیت برای دور ماندن از خریدوفروشهای هیجانی داشتن دید بلندمدت برای سرمایهگذاری است. عملکرد بورس در سالهای گذشته نشان داده است که سرمایهگذارانی که بادید بلندمدت و البته آگاهانه، وارد این بازار شدهاند، توانستهاند سود قابل قبولی از این بازار به دست آورند. هراندازه دید سرمایهگذاران بلندمدتتر باشد به همان نسبت نیز ریسک سرمایهگذاری کمتـر میشود.
بنابراین سهامداران همیشه باید ابتدا افقهای بلندمدت را در ذهن داشته و بعد دست به اقدامهای کوتاهمدت بزنند.
نوسان جزء جداییناپذیری در بورس است، روند صعودی قیمت سهم درگذشته، لزوماً به معنای تداوم این روند در آینده نیست، کما اینکه روند نزولی قیمت سهم درگذشته نیز لزوماً به معنای ادامه افت قیمت سهم در آینده نخواهد بود.
با یک روز صف خرید یا صف فروش شرکتی ورشکست یا ثروتمندتر نخواهد شد، لذا افراد باید سعی کنند همیشه بادید بلندمدت سهمی را بخرند تا صف فروش و خرید سهم آنان را هیجانزده نکند. سهام زیادی هستند که در مدت رشد خود روزهای هم صف فروش داشتهاند و یا سهامی که دارای آینده خوبی نیستند در روزهایی صف خرید برای آنها تشکیلشده است. با استفاده از تحلیلهای بنیادی و تحلیل تکنیکال افراد میتوانند با شناخت چشمانداز یک سهم و صنعت آن بدانند در کجای مسیر قرار دارند و قیمتهای بالا و پایین مقطعی نگرانی برای آنها ایجاد نخواهد کرد و درگیر بازیهای مقطعی و هیجانات نوسانها نمیشوند
یکی دیگر از تصمیمات احساسی سهامداران تعصب بیجا بر روی صنعت خاص و یا سهم خاصی است. تعصب نسبت به سهام گریبان گیر برخی سرمایهگذاران میشود. منظـور از تعصب نسبت به سهام این است که بعضاً، باوجودآنکه بررسی اطلاعات معتبر و متغیرهای اثرگذار بر قیمت یک سهم، از شرایط نامناسب سهم و روند رو به کاهش قیمت آن حکایت دارد، اما برخی از سهامداران بدون در نظر گرفتن واقعیتها و با استدلالهایی مانند اینکه “این سهم درگذشته سهم بسیار خوبی بوده است”، یا “چون سهم را باقیمت بالاتر خریدهام، حاضر نیستم به قیمت کمتر بفروشم” و…، از فروش سهام خودداری میکنند، غافل از اینکه شاید با فروش سهام مذکور و سرمایهگذاری در سهامی که شرایط مناسبتری دارد، نهتنها بتوانند زیان خود را جبران کنند، بلکه سود قابل قبولی نیز به دست آورند.
یک سرمایهگذار همواره باید مراقب سبد سهام خود بوده و در صورت لزوم، ترکیب سرمایهگذاری خود را موردبازنگری قرار دهد. یکی از نظریههای مطرحشده در خصوص راهکارهای کاهش ریسک سرمایهگذاری، به “تئوری پرتفوی” یعنی “نظریه سبد” معروف است.
بر اساس این نظریه، هراندازه در سبد سرمایهگذاری، سهام شرکتهای مختلف از صنایع متنوع بیشتر باشد، ریسک سرمایهگذاری کاهش خواهد یافت. به همین دلیل سهامداران لازم است خارج از تعصبات روی صنعت خاص روی صنایع مختلفی سرمایهگذاری کنند که در صورت بروز ریزش صنعتی خاص دچار زیان نشوند. استراتژی متنوع میتواند از کاهش شدید ارزش سرمایه جلوگیری کند و درنهایت راهکاری برای جلوگیری از رفتار احساسی و هیجانی باشد.
گاهی نیز اعتمادبهنفس بیشازحد و مغرور شدن به تجربیات موفق قبلی و یا تصور غلبه بر نیروهای بازار میتواند در بلندمدت عواقب زیانباری را برای افراد به همراه داشته باشد.
بسیار مشاهدهشده است که سرمایهگذاران با خرید چند سهم و به دست آوردن سود مناسب در آنها به هر دلیل ازجمله رشد کلی بازار و یا حتی شناخت درست سهم و… آنچنان احساس یک تحلیلگر به آنها دست داده که ممکن است با تحلیل خود هرچند غلط وارد سهمی شده و در پی ضررهای پیدرپی در آن سهم حاضر به خروج از آن سهم نبوده و با اصرار بر تحلیل خود در بلندمدت سرمایه خود را از دست میدهند.
به همین منظور همیشه سهامداران باید واقعبین بوده و با شناخت درست و بهدوراز غرور و تکیه به موفقیتهای گذشته خود نسبت به سرمایهگذاری اقدام نمایند.
در بررسیها نشان دادهشده که شنیدن اخبار مربوط به رشد متوالی شاخصهای بورس و یا افزایش قیمت سهام شرکتی خاص در افرادی موجب شده که با یک رفتار هیجانـی، یا سرمایه ضروری زندگی خود مانند خانه، خودرو و… را فروخته و یا با قرض گرفتن از دیگران و یا دریافت وامهای با سود بالا، اقدام به خرید افراطی سهام کنند.
ازآنجاییکه بورس همواره در معرض افتوخیز قرار دارد و واردکردن سرمایه ضروری زندگی در بورس، میتواند سرمایهگذار را در این نوسانات، دچار تزلزل و اضطراب نماید تا جایی که ممکن است وی باتحمل زیان، مجبور به خروج از بورس شود.
اما افرادی که سرمایه مازاد و پساندازهای خود را وارد بورس میکنند، طبیعتاً در برابر افتوخیزهای بورس، قدرت تحمل و آرامش بیشتری داشته و در تصمیمگیریهای خود، منطقیتر عمل میکنند. همانطور که با سرمایههای بالا میتوان سودآوری بیشتری در بورس به دست آورد، میزان زیان احتمالی نیز با معاملات سنگین بیشتر میشود و همین عامل است که میتواند میزان استرس و هیجانات را افزایش دهد . برای سرمایهگذاران مبتدی همواره توصیهشده که با پول مازاد خود و با مبالغ کم خریدوفروش خود را انجام دهند تا کنترل بیشتری روی احساسات داشته باشند.
از دست دادن فرصتها یکی دیگر از احساساتی است که میتواند مخصوصاً باعث شتابزدگی در انجام معاملات سهام و سرمایهگذاری شود. ممکن است هرکدام از افراد در هرلحظه در حال از دست دادن فرصتها باشند .
درصورتیکه فردی قصد خرید سهمی را داشته ولی به هر دلیلی آنها نخریده است و آن سهم رشد کرده در مواجهه با موقعیتهای بعدی بهمنظور از دست ندادن فرصت ممکن است دست به اقدام شتابزده و احساسی نماید. درصورتیکه چنین عملی ممکن است منجر به زیان برای فرد شود؛ بنابراین بهتر است افراد روی رشد مهارت سرمایهگذاری و معاملهگری خودکار کنند تا فرصتهای بعدی را بهموقع شناسایی کنند و توجه داشته باشند که هیچکس در بورس وجود ندارد که از همه فرصتهای سودآوری استفاده کند و با پذیرش این موضوع اقدامات احساسی و هیجانی خود را در معاملات کاهش دهند .
بسیاری از سرمایهگذاران موفق با اهداف قیمت و حد ضرر کار میکنند، برای مثال استراتژی برخی از افراد این است که اگر قیمت سهام ۸ یا ۱۰ درصد از قیمت خرید آنها کاهش یافت آن را میفروشند. از آنطرف، تصمیمگیری برای فروش سهام و زمان کسب سود کمی مشکل است. چون وقتی قیمت سهم در حال افزایش است، طمع افزایش قیمت باز هم ادامه مییابد باعث بروز دودلی میشود. در این زمان، سرمایهگذاران باید با اتخاذ تصمیم درست نسبت به شناسایی سود خود در زمان مناسب از طمع افزایش قیمت جلوگیری کنند و در قیمت تعیینشده از سهم خارج شوند.
متأسفانه شواهد نشان میدهد که بیشتر سرمایهگذاران احساسی برخورد میکنند و با اتخاذ تصمیمات نابجا باعث کاهش بازدهی سرمایهگذاریشان میگردند و یا متحمل ضرر میشوند. سرمایهگذاری بهدوراز هیجانات و احساسات، در عمل بسیار مشکلتر است، مخصوصاً اینکه عدم قطعیت و نوسانات جز ذاتی بازارهای مالی به شمار میرود.
پس نتیجه میگیریم که سرمایهگذاران برای کاهش هیجانات خود در بورس باید با استفاده از سرمایههای مازاد خود بر اساس اطلاعات معتبر و بادید بلندمدت تصمیمگیری کنند و با تشکیل سبد سهام متنوع و کنترل سبد سهام خود ریسک سرمایهگذاری خود را کاهش دهند. البته ناگفته نماند که بهرهگیری از مشاوره با افراد خبره و متخصص در تمامی مسیر سرمایهگذاری حائز اهمیت است ولی بهطورکلی افراد باید نوسانات را بهعنوان ذات بازار سهام بپذیرند و در تصمیمات خود رفتار عقلانی و بهدوراز احساس و هیجان را پیش گیرند.
شاخص ترس و طمع در بازار رمز ارزها و بیت کوین چیست؟
شاخص ترس و طمع (Fear and Greed Index) یکی از شاخص های کاربردی تحلیل احساسات است؛ به عبارتی، شاخص ترس و طمع ابزاری است که در تحلیل سنتیمنتال بازار بورس و ارزهای دیجیتال کاربرد دارد.
تحلیل سنتیمنتال به معنای تحلیل احساس معامله گران بازار است. این شاخص، عددی بین صفر تا صد را شامل می شود.
وقتی شاخص مذکور به عدد صفر نزدیک می شود، نشان دهنده ترس بسیار زیاد است؛ یعنی سرمایه گذاران همه تلاش خود را برای فروش رمز ارزهایی که از قبل خریده اند، می کنند.
شاخص ترس و طمع در نزدیکی عدد 100 حاکی از خوش بینی و طمع معامله گران و اشتیاق آن ها برای سرمایه گذاری و خرید بیشتر ارز دیجیتال ( بیت کوین ) است.
نمودار شمعی ژاپنی و امواج الیوت ، از جمله بهترین نمودارهایی هستند که برای ارزیابی تاثیر شاخص ترس و طمع در روند قیمت ها کاربرد دارند.
البته جا دارد که تاکید کنیم شاخص ترس و طمع برای بیت کوین معنا داشته و از آنجا که بیت کوین به خودی خود، یک رمز ارز شاخص در بازار ارزهای دیجیتال محسوب می شود و نوسانات آن سایر ارزهای دیجیتال را نیز تحت تاثیر قرار می دهد می توان از شاخص ترس و طمع برای کل ارزهای دیجیتال، در راستای تحلیل سنتیمنتال، بهره برد.
لازم به ذکر است که خود شاخص ترس و طمع، تحت تاثیر فاکتورهایی است که در چند گروه کلی دسته بندی می شوند. مطالعات تجربی در این زمینه نشان داده که هر یک از این فاکتورها سهم مشخصی در تغییرات شاخص ترس و طمع دارند؛ این فاکتورها، شامل اثرات شبکه های اجتماعی، نظرسنجی از معامله گران و سرمایه گذاران، ترند شدن، قدرت بازار یا حجم خرید و فروش و نوسانات قیمت می باشد.
شاخص ترس و طمع، ابزاری برای تحلیل تکنیکال بازار ارز دیجیتال
قابل توجه است که علاوه بر تحلیل های تکنیکال، تحلیل های دیگری نیز برای بازارهای مالی و سرمایه گذاری مانند بازار رمز ارزها وجود دارد و آن تحلیل احساسات و رفتار معامله گران بازار است.
در بازارهای مالی از جمله در بازار ارزهای دیجیتال، دو نوع تحلیل دارایم که شامل تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال است؛ اما به جز این دو، یک تحلیل تکمیلی دیگر نیز وجود دارد که احساسات معامله گران را ارزیابی می کند و نام آن، تحلیل احساسات یا سنتیمنتال است.
بسیاری از محققین اقتصادی و سرمایه گذاری در طی سال ها تجربه و مطالعه، متوجه شدند که رفتار معامله گران برخواسته از احساسات درونی آنهاست. این می تواند یکی از عوامل قوی و موثر در روند بازار و افت و خیزهای خرید و فروش بروز احساس طمع در روند صعودی بازار باشد که با تحلیل این الگوهای احساسی و رفتاری، امکان ارزیابی و پیش بینی وضعیت بازار و تصمیم گیری برای قدم های بعدی، فراهم می گردد.
تحلیل هایی که بر مبنای الگوهای مدل کندل شمعی ژاپنی و یا الگوهای امواج الیوت و دیگر الگوها از این قبیل انجام می شوند، همین تحلیل احساسی و رفتاری معامله گران و ارتباط آن با وضعیت بازار را می سنجند.
در استفاده از این الگوها برای تحلیل کاربردی و درست، یک سری ابزار و تکنیک وجود دارد که یکی از آنها شاخص ترس و طمع است؛ در واقع این شاخص، نشان می دهد که مجموعه احساسات معامله گران موجب می شود که یا آن ها بسیار نگران شده و سعی کنند هرچه سریع تر موجودی خود را بفروش برسانند که در واقع نشانه ترس است. و یا اینکه بسیار مشتاق خرید بیشتر و سرمایه گذاری بالاتر باشند، که نشانه طمع است.
حرکت بین این دو نقطه در یک طیف پیوسته، به شما کمک می کند تا بتوانید الگوهای تکنیکال سنتیمنتال را با دقت بالاتری ارزیابی و تحلیل کنید.
معنای ارقام شاخص ترس و طمع
کاربرد شاخص ترس و طمع در تحلیل تکنیکال و نمودارهای قیمت بازار
شما زمانی که دارید با یک الگو کار می کنید، در واقع در حال مشاهده ارقام، نمودار و تغییرات نموداری هستید. این تغییرات به صورت خام و تحلیل نشده کاربردی ندارد. زیرا این ابزار، صرفا وضعیت را نشان می دهد اما برای پیش بینی کافی نیست؛ برای آنکه بدانید در قدم بعدی چه احتمال هایی پیش پای شما قرار دارد باید به درستی بدانید که وضعیت نمایش داده شده در یک نمودار بر چه اساسی است و حاکی از چیست.
شاخص ترس و طمع، یکی از همین ابزار های تحلیلی است؛ برای مثال فرض کنید شما در نمودار کندل استیک ژاپنی ، شاهد یک موج اصلاحی هستید. حال برای آنکه بدانید این موج اصلاحی حاصل چه چیزی است، می توانید شاخص ترس و طمع را در نظر بگیرید. زیرا ممکن است طمع معامله گران و خرید زیاد آن ها موجب افت ناگهانی قیمت و بازار شده باشد.
پس وقتی شما بدانید که شاخص ترس و طمع، مثلا در نقطه نزدیک 100 قرار دارد، این را به عنوان هشداری در نظر می گیرید که احتمال ریزش بازار را نشان می دهد و همین به شما کمک می کند تا هر چه سریع تر از بازار خارج شده و داشته های خود را پیش از افت قیمت ها بفروشید.
طبیعی است که در زمان حرکت صعودی قیمت ها معامله گران دچار طمع شوند و نیز در زمان افت قیمت ها به طور هیجانی و از سر ترس، اقدام به فروش ناگهانی رمز ارزها و یا دارایی های دیگر خود کنند.
داده های شاخص ترس و طمع و نمودارهای تحلیلی بازار رمز ارزها
داده های شاخص ترس و طمع، اعداد ساده و طبیعی هستند که از صفر تا صد، تغییر می کنند. عدد صفر را مساوی با ترس شدید و عدد صد را برابر با طمع مطلق و حرص شدید، در نظر می گیرند.
ترس مطلق یا ترس شدید، نشان دهنده نگرانی معامله گران است که فرصتی برای خرید می باشد. همچنین طمع شدید یا حرص مطلق نشان دهنده این است که به زودی اصلاح قیمتی در بازار رخ می دهد و این یعنی وقت آن رسیده که رمز ارزهای خود را بفروشید.
در نمودارهای قیمت مربوط به بازار ارزهای دیجیتال، زمانی که شاهد افت قیمت هستیم، ترس از افت بیشتر، باعث می شود معامله گران در شیب نزولی، اقدام به خروج از سرمایه گذاری کنند. این همان موقعیت ترس حاصل از نگرانی بابت افت بیشتر قیمت است و بهترین زمان برای خرید بیشتر و سرمایه گذاری است؛ زیرا با کمترین قیمت امکان خرید فراهم شده است؛ در این نقطه کم کم با خروج معامله گران، نوسانات کاهش یافته و ریزش قیمت ها باز هم ادامه می یابد.
در شیب های صعودی نمودار قیمت ارز دیجیتال، وقتی چند صعود متوالی رخ می دهد، کم کم حرص و طمع و انگیزه سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری بیشتر، افزایش یافته و خرید رمز ارز از جانب آن ها، بیشتر می شود و این بهترین زمان است که با بالا رفتن قیمت و به موازات آن تقاضای بیشتر معامله گران که ناشی از همان حس طمع است، اقدام به فروش ارز دیجیتال خود نمایید؛ این روند، تا زمانی که طمع به اوج خود برسد، ادامه یافته و پس از اشباع قیمت، دچار افت و اصلاح در نمودار قیمت می شود.
فاکتورهای موثر در محاسبه شاخص ترس و طمع
همان طور که گفته شد، فاکتورهایی که تعیین کننده عدد شاخص ترس و طمع هستند، شامل پنج مورد است. اما در حیطه ارز دیجیتال و بیت کوین، این شاخص دارای شش فاکتور است که در ادامه به شرح و میزان اثر آن ها در نوسانات این شاخص می پردازیم.
- نوسانات قیمت، اولین فاکتور موثر در شاخص ترس و طمع است که حدود 25 درصد در تعیین عدد شاخص ترس و طمع، نقش دارد. این فاکتور شامل نوسانات حداکثری در هر لحظه است.
- فاکتور دوم، قدرت بازار است که حدود 25 درصد در شاخص ترس و طمع اثر می گذارد، و نشان دهنده حجم و قدرت بازار در هر لحظه است.
- یکی دیگر از فاکتورهای موثر در شاخص بروز احساس طمع در روند صعودی بازار ترس و طمع که تاثیر 15 درصدی دارد، رسانه اجتماعی هستند که بنا به میزان اشتراک گذاری و نشر اطلاعات در خصوص بیت کوین، می توانند شاخص ترس و طمع را تغییر دهند.
- یکی دیگر از این فاکتورها، نظرسنجی های هفتگی است که شامل نظر معامله گران می باشد و در حدود 15 درصد بر شاخص ترس و طمع موثر است.
- ترند شدن و میزان هشتک گذاری بیت کوین در گوگل و موتورهای جستجو، فاکتور دیگری است که تا ده درصد بر شاخص ترس و طمع اثرگذار است.
- فاکتور تسلط که نشان دهنده سهم یک رمز ارز در بازار است و حدود ده درصد بر این شاخص موثر است.
نتیجه گیری
خب، به نظر می رسد، مفهوم شاخص ترس و طمع، تا حد قابل فهمی، توضیح داده شده است. اکنون باید به این پرسش پاسخ داد که چگونه می توان از شاخص ترس و طمع به عنوان یک ابزار تکنیکی در تحلیل تکنیکال بازار ارز دیجیتال، بهره برد؟
اگر فرض کنیم، شاخص ترس و طمع نوعی اندیکاتور است، می توان نقاط اشباع خرید و اشباع فروش را درست مانند آنچه در اندیکاتور RSI مشهود است، مشاهده کنیم تا بتوانیم زمان ورود به بازار یا خروج از معامله را پیدا کنیم.
به یاد داشته باشید که شاخص ترس و طمع به تنهایی قابلبت استفاده ندارد و بایستی همراه با دیگر ابزارهای تحلیلی بکار گرفته شود. همچنین اعتبار آن در ارزیابی بازار، مربوط به لحظه بوده و در کوتاه مدت قابل استناد است؛
بنابراین برای معامله گرانی که می خواهند با دید بلندمدت به سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال و بیت کوین بپردازند، عملا شاخص بروز احساس طمع در روند صعودی بازار ترس و طمع، کاربرد چندانی ندارد. با این حال، بررسی سوابق و تاثیر آن در روند بازار، می تواند در لحظه تصمیم گیری سرمایه گذاران، موثر و کمک کننده باشد.
شاخص ترس و طمع بیت کوین در این لحظه
در زیر، شاخص ترس و طمع بیت کوین را می توانید مشاهده کنید. اندیکاتور زیر بصورت خودکار بروز می شود.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 5 / 5. تعداد آرا 1
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
بانک فدرال رزرو (FED) و تاثیر آن بر بازارهای مالی
شاخص های بورس تهران و انواع آن
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
دیدگاه شما