تحلیل سنتیمنتال چطور کار می کند؟


چطور خرابی آی سی لایت گوشی را تشخیص بدهیم؟

چطور خرابی آی سی لایت گوشی را تشخیص بدهیم؟

موبایل ها مانند هر دستگاه الکترونیک دیگر از قطعات الکترونیک زیادی تشکیل شده اند و خرابی هر یک از آن ها عملکرد گوشی را مختل می کند! در واقع همان طور که گلس گوشی یا قاب گوشی در استفاده شما تاثیر دارد، قطعات داخلی موبایل هم در صورت خرابی عملکرد گوشی را با مشکل روبرو می کند.

یکی از قطعات داخلی موبایل که خرابی آن می تواند استفاده از موبایل را طور کامل قطع کند، ی سی لایت است! در واقع آی سی مهم ترین بخش یک گوشی است که انرژی مورد نیاز برای آن را تامین می کند. این مسئله که آی سی چیست و چه عملکردی در گوشی دارد را در این مقاله به صورت کامل بررسی می کنیم.

آی سی گوشی چیست و چه عملکردی در گوشی دارد؟

موبایل از قطعات الکترونیک بسیار زیادی تشکیل شده است که هر کدام از آن ها عملکردی در موبایل دارند. در میان این قطعات، آی سی مهم ترین بخش است که کار آن تامین انرژی مورد نیاز برای گوشی است.

آی سی موبایل روی مدار و برد موبایل قرار گرفته است و وظیفه آن تامین انرژی ضروری و مورد نیاز برای راه اندازی و کار کردن با موبایل است.

در واقع اگر آی سی یک موبایل خراب باشد، دیگر نمی توانید از آن استفاده کنید. حتی صفحه نمایش موبایل هم روشن نمی شود و به طور کلی، آن گوشی عملاً خاموش است.

پس اولین و مهم ترینی چیزی که در یک موبایل اهمیت زیادی دارد، آی سی موبایل است. آی سی موبایل یک قطعه داخلی است و تنها در صورت ضربه دیدن یا تغییرات ولتاژ خراب می شود.

آی سی لایت گوشی

دلایل خراب شدن آی سی لایت گوشی اندروید و آیفون

استفاده از لوازم جانبی نظیر گلس گوشی یا قاب گوشی می تواند تاثیر زیادی در جلوگیری از ضربه دیدن آی سی هنگام زمین خوردن گوشی داشته باشد. مهم ترین دلیل خرابی آی سی نوسان برق است که هنگام شارژ کردن گوشی به دلیل حساسیت بسیار زیاد این قطعه، خراب می شود.

البته در حال حاضر آی سی ها کیفیت بالایی دارند و مثل گذشته، خیلی حساس نیستند. با این وجود ممکن است آی سی موبایل شما با مشکل مواجه شود که در این صورت تنها راه درست کردن آن، تعویض آی سی است. با این وجود پیشنهاد می کنیم همیشه از قالب گوشی و گلس گوشی استفاده کنید تا آی سی در اثر ضربه دیدن گوشی، آسیب نبیند.

به عبارت ساده تر، آی سی یکی از مهم ترین قطعاتی است که در مدار و برد هر گوشی هوشمند قرار دارد. این قطعه حساس، تاثیر بسیار زیادی روی تامین ولتاژ و جریان الکتریکی مورد نیاز در کار با گوشی دارد. IC لایت گوشی وظیفه مدیریت بخش های بسیاری از تلفن هوشمند را هم بر عهده دارد و از مهم ترین آن ها می توان به تنظیم نور صفحه نمایش گوشی اشاره کرد. این قطعه تاثیر زیادی در خواندن اطلاعات فلش مموری دارد و گاهی اوقات شما را با مشکل مواجه می کند.

جلوگیری از خراب شدن ای سی لایت گوشی

چرا سلامت آی سی لایت گوشی اهمیت زیادی دارد؟

جالب است بدانید تنها وظیفه آی سی، تامین انرژی نیست و به همین دلیل است که این قطعه اهمیت بیشتری نسبت به تامین انرژی دارد! حتی زمانی که هدفون یا هندزفری شما دچار مشکل می شود، ممکن است از خرابی این قطعه باشد!

از دیگر وظایفی که به عهده آی سی است می توان به کنترل کلید های صدا، دکمه پاور، دکمه سایلنت در برخی گوشی ها، کنترل دمای CPU، هدایت و کنترل NTC، دوربین، باتری و. اشاره کرد.

به صورت دقیق تر می توان گفت که بیشتر بخش های موجود در گوشی های هوشمند ارتباط مستقیمی با این قسمت دارند. اگر از فلش مموری برای گوشی خود استفاده می کنید، باید بدانید که آی سی علاوه بر عملکرد موبایل، در فراخوانی اطلاعات آن هم شما را دچار مشکل می کند. البته همیشه این طور نیست و این موضوع گاهی به ایراد فلش مموری باز می گردد!

اهمیت ای سی در گوشی

نشابه خراب IC در موبایل های سامسونگ و آیفون

خرابی IC همیشه با خاموش شدن گوشی همراه نیست و گاهی اوقات تنها عملکرد گوشی را مختل می کند. یکی از مهم ترین نشانه های خراب بودن آی سی خاموش شدن گوشی همراه است. وقتی آی سی شارژ گوشی سامسونگ خراب می شود، شارژ مجدد به درستی صورت نمی گیرد و در نهایت، گوشی خاموش می شود. همان طور که انتظار می رود خراب شدن آی سی شارژ تاثیر به سزایی در عمر باتری و حتی خراب شدن کامل آن نیز دارد. اما این تنها نشانه آسیب دیدگی آی سی شارژ نیست!

شاید شما هم در موبایل هایی که در گذشته استفاده کرده اید، دچار مشکل آنتن دهی شده باشید! یکی از نشانه های خراب بودن IC موبایل، آنتن دهی بد گوشی است. اگر در حالت عادی که شبکه مخابراتی دارای وضعیت مطلوبی است آنتن دهی موبایل شما با مشکل مواجه شده است، این احتمال را باید در نظر بگیرید که شاید آی سی موبایل شما با مشکل مواجه شده باشد. البته این موضوع را هم در نظر بگیرید قاب گوشی شما می تواند در آنتن دهی تاثیرگذار باشد!

مثلاً اگر گلس گوشی یا قاب گوشی شما فلزی باشد، این موضوع روی آنتن دهی موبایل شما تاثیر زیادی دارد. آی سی ها مهم ترین نقش را در شارژ کردن گوشی دارند!

بنابراین در صورت آسیب دیدن یا ایجاد مشکل در آن قطعات دیگری هم دچار مشکل و خرابی می شوند! پس اگر نشانه های خرابی آی سی در موبایل شما وجود دارد، بهتر است سریع تر آن را تعمیر یا تعویض کنید؛ در غیر این صورت قطعات بیشتری از موبایل شما دچار مشکل می شوند.

پرسشنامه طیف لیکرت

پرسشنامه پژوهش

پرسشنامه Questionnaire مجموعه‌ای از سوالات (گویه‌ها) است که پاسخ دهنده با ملاحظه آنها و براساس طیف لیکرت پاسخ لازم را ارائه می‌دهد. پرسشنامه پژوهش یکی از پرکاربردترین ابزارهای گردآوری اطلاعات در روش پژوهش علمی مدیریت و علوم اجتماعی است. در واقع یکی از ابزارهای رایج تحقیق و روش مستقیم برای گردآوری داده‌های تحقیق است. تهیه پرسشنامه و سایر ابزارهای سنجش، نقش مهمی در پژوهش‌‏های علوم اجتماعی، مدیریت و علوم رفتاری ایفا می‏‌نمایند.

پرسشنامه مجموعه‌ای از سوالات (گویه‌ها) است که پاسخ دهنده با ملاحظه آنها پاسخ لازم را ارائه می‌دهد. این پاسخ، داده مورد نیاز پژوهشگر را تشکیل می‌دهد. از طریق سوالات پرسشنامه می‌توان دانش و نگرش فرد را مورد ارزیابی قرار داد. برای بالا بردن دقت داده‌های گردآوری شده از طریق پرسشنامه، پیشنهاد می‌شود از این ابزار در کنار ابزارهای دیگر گردآوری اطلاعات استفاده کرد. در غیر این صورت باید داده‌های حاصل را با قید احتیاط به کار برد.

مقایس Scale و پرسشنامه از جمله ابزارهای سنجش هستند که گاه مترادف‏ و یکسان در نظر گرفته می‏ شوند. اگرچه اصطلاحات مقیاس و پرسشنامه قابل تبدیل به‏ یک‏دیگر هستند، اما تفاوت‌های قابل ملاحظه‌‏ای بین شیوه‌های ساخت و کار آن‏ها وجود دارد. این مقاله به تحلیل مقیاسی که توسط لیکرت در سال ۱۹۳۲ طراحی گردیده پرداخته شده است. همچنین تازه‌‏ترین یافته‌‏های‏ پژوهشی مرتبط با اصول و مراحل ساخت آن تشریح شده است. در ادامه روش‏‌های آماری مناسب برای تجزیه و تحلیل داده‌های حاصل از اجرای این مقیاس ارائه شده است. در نهایت نیز به بررسی مزایا و محدویت‏‌های آن می‌‏پردازد.

مراحل ساخت مقیاس با طیف لیکرت

شناسایی سازه‌‌ها : دقت کنید پرسشنامه یک ابزار است بنابراین باید در خدمت هدف باشد. براساس هدف تحقیق باید سازه‌های سنجش هدف اصلی را شناسایی کنید.

ارائه تعریف عملیاتی از سازه‌ها: وقتی سازه‌ها شناسایی شدند باید تعریف مفهومی و عملیاتی شوند. تعریف عملیاتی Operational definition یعنی اندازه‌پذیر کردن مفاهیم مورد مطالعه.

برای مثال تعریف علمیاتی متغیر انگیزش (گویه‌های سنجش انگیزش) اینگونه است: حضور به موقع در محل کار، شادی و نشاط در محل کار، احساس افتخار به شغل، انجام پاره‌ای از امور در منزل و …

تبدیل تعریف عملیاتی به پرسشنامه: پس از آنکه پژوهشگر تعاریف عملیاتی هر متغیر را ارائه کرد برای سنجش هر متغیر چندین گویه بدست می‌آید. اکنون کافی است این گویه‌ها به صورت سوالی مطرح شوند بطوریکه بتوان با طیف لیکرت به آنها پاسخ داد.

به تعریف عملیاتی مثال انگیزش توجه کنید. سوالات پرسشنامه انگیزش به صورت زیر خواهد بود:

– چه میزان در محل کار به موقع حاضر می‌شوید؟ (خیلی کم تا خیلی زیاد)

– چه میزان در محل کار خود احساس شادی و نشاط دارید؟

– چقدر از اینکه در این شغل فعالیت دارید احساس افتخار می‌کنید؟

– آیا تمایل دارید پاره‌ای از امور کاری را در منزل خود انجام دهید؟

دقت کنید پرسشنامه به همین سادگی قابل طراحی است.

پس از آن از طیف لیکرت مناسب ۵ درجه، هفت درجه یا نه درجه استفاده کنید.

طیف لیکرت ۵ درجه برای سنجش اهمیت

طیف لیکرت ۵ درجه برای سنجش میران موافقت با سوالات

پس از طراحی و تدوین گویه‌ها، بهتر است آن را به صورت‏ کاملا تصادفی و نامنظم در پرسشنامه نگرش‏‌سنجی بیاوریم تا احیانا از خطاهای ادراکی‏ نظیر«خطاهای کلیشه‌‏ای»، «ارائه پاسخ‏‌های رسمی و محافظه‏‌کارانه»، «خطای‏ توزیع» (گرایش زیاد به موافقت،مخالفت،مخالفت یا حد وسط) و «القای فرضیه‌‏ها به پاسخ‏گو» اجتناب کرد.

اصول طراحی گویه‌های پرسشنامه طیف لیکرت

  • اجتناب از گویه‌های سوق‌‏دهنده و جهت‌‏دار
  • پرهیز از پرسشهای حساسیت‏ برانگیز
  • پرهیز از گویه‌های شرم ‏آور
  • اجتناب از گویه‌هایی که باعث پاسخ‏‌های کلیشه‏‌ای می‏‌شوند
  • پرسش آنچه را بدنبالش هستیم
  • طراحی گویه‌های کوتاه و ساده
  • طراحی سوالات تک‏‌موضوعی
  • اجتناب از پرسش‏‌های مبهم یا پیچیده
  • استفاده از زبان مناسب
  • پرسش‏های مشخق و دقیق باشد
  • اجتناب از«منفی مضاعف»
  • پرهیز از درجه‏‌بندی اعدادی (۱،۲،۳،۴،۵) در پاسخ‏نامه
  • اجتناب از از طرح ضرب المثل برای سنجش نگرش‌‏ها
  • اجرای مقدماتی گویه‌ها در یک نمونه تصادفی از پاسخ‌‏دهندگان
  • بررسی اریبی (تورش) بلی گفتن یا نه گفتن

به منظور تعین گویه‌های مناسب و پایدار ‏باید ضوابطی یافت، منظور از گویه‌های مناسب و پایدار گویه‌هایی است که

  • فقط موضوع و مساله مورد مطالعه را می‏‌سنجند و نه مساله دیگر و بی‏‌ربط
  • گرایش کم‏‌وبیش مثبت‏ و کم‌‏وبیش منفی را بیان می‏دارند و نه گرایش بی‏‌تفاوت
  • خصوصا ابهام‌‏آور نیستند.

این ضوابط در مقیاس ترستون بیرونی بودند، بدین‏ معنی که‏ گویه‌های مناسب بوسیلهء تحلیل سنتیمنتال چطور کار می کند؟ داوران تشخیص داده می‌‏شد. با توجه به نواقص این روش در طیف‏ لیکرت سعی‏ شده است که از ضوابط درونی برای تشخیص پایداری و یا مناسب بودن‏ گویه‌ها استفاده شود،بدین‏معنی که هریک از گویه‌ها را با مجموع گویه‌های دیگر در رابطه‏ گذاشته می‏شود و از روی میزان هماهنگی و همبستگی آن با سایر گویه‌ها،پایداری و مناسب بودن آن‏ها تشخیص داده شود.به همین دلیل این روش را نیز پایداری درونی‏ می‏‌نامند.

تحلیل سوالات معکوس در پرسشنامه طیف لیکرت

گاهی در پرسشنامه‌ها از سوالاتی استفاده می‌شود که بار معنایی منفی دارند و به آنها سوال معکوس Reverse questions گفته می‌شود. برای پاسخ‌دهی به این سوالات نیازی نیست که طیف پاسخگویی را تغییر دهید. تنها برای نمره‌گذاری به پاسخ‌ها به صورت معکوس عمل کنید.

تحلیل سوالات معکوس در پرسشنامه طیف لیکرت

روش تحلیل سوالات معکوس در پرسشنامه طیف لیکرت

به مثال زیر توجه کنید یک پرسش به حالت طبیعی و معکوس مطرح شده است.

در محیط کاری خود احساس آرامش دارم.

خیلی زیاد ۵ زیاد ۴ متوسط ۳ کم۲ خیلی کم ۱

در محیط کاری خود احساس آرامش ندارم.

خیلی زیاد ۱ زیاد ۲ متوسط ۳ کم ۲ خیلی کم ۱

پاسخ‌دهندگان با همان طیف به همه پرسش‌ها پاسخ می‌دهند. تنها برای وارد کردن داده‌ها به نرم‌افزار جهت تحلیل باید به صورت معکوس نمرات را وارد کنید. در این صورت نتایج حاصل از همه گویه‌های یک مقوله خاص باهم هم‌جهت و هم‌راستا شده و می‌توان به تحلیل مقوله‌های مختلف پرداخت.

دقت کنید گاهی سوالات مربوط به یک مقوله خاص همه حالت منفی دارند. برای مثال «ریسک ادراک‌شده» یا «بدبینی سازمانی» دو مقوله ذاتاً منفی هستند. روشن است تمامی گویه‌های مربوط به سنجش این مقوله‌ها نیز منفی است بنابراین نباید چنین سوالاتی را به صورت معکوس نمره‌گذاری کنید. سوالات معکوس فقط به سوالاتی گفته می‌شود که در میان سوالات مثبت قرار گرفته‌اند.

روایی و پایایی پرسشنامه طیف لیکرت

یکی از مهمترین مسائل در پرسشنامه طیف لیکرت، تعیین میزان روایی و پایایی آن است. مفهوم روایی Validity به این سوال پاسخ می‌دهد که ابزار اندازه‌گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می‌سنجد. پایایی Reliability با این امر سروکار دارد که ابزار اندازه‌گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی را به دست می‌دهد.

اعتباریابی (روایی) پرسشنامه

پس از محاسبهء مجموع نمرات پاسخ‏گویا،نوبت به آن می‏رسد که گویه‌های نامناسب و ناهماهنگ با سایر گویه‌ها حذف شودند. برای اعتباریابی پرسشنامه طیف لیکرت می‏توان از روش‏های زیر بهره جست:

  • اعتباریابی محتوایی (دیدگاه داوران)
  • محاسبه ضرب همبستگی
  • محاسبهء توان افتراقی،ضریب تمییز
  • تحلیل عاملی

تعیین ضریب پایایی پرسشنامه

با استفاده از روش هماهنگی درونی(آلفای کرونباخ)می‏توان پایایی پرسشنامه طیف لیکرت را به دست آورد،پایایی مقیاس لیکرت با ضریبی در حدود ۸۵% توسط پژوهشگران قابل قبول دانسته شده است.

تقریبا تمامی پژوهشگران مقیاس لیکرت را از نوع مقیاس رتبه‏ای(ترتیبی)می‏دانند.اما پژوهشگران بر روش‏های تجزیه‏وتحلیل داده‏هایی که از مقیاس لیکرت ناشی می‏شود توافق‏ زیادی ندارند،اگرچه در برخی از این روش‏ها هم،بحث و مجادله‏های زیادی است،اما روش‏های زیر،روش‏هایی هستند که اکثرا بر آن توافق دارند.

در صورتی که تحلیل‏کننده از ماهیت فاصله‏ای نبودن داده‏ها اطلاع داشته باشد،سؤال‏ها را بر اساس پاسخ‏هایی که به آن‏ها داده می‏شود با استفاده از فراوانی و درصد خلاصه و طبقه‏بندی می‏‌کند؛به‏کارگیری نما یا میانه(و نه میانگین)،به‏کارگیری مد مناسب‏تر است، چون با استفاده از مد بهتر می‏توان داده‏های ترتیبی را توصیف کرد.بیان کردن‏ شاخصه‏های پراکندگی با استفاده از انحراف چارکی و نه انحراف معیار؛نمایش توزیع‏ مشاهدات در یک نمودار میله‏ای و نه بقیه نمودارها.

روش‌های تجزیه‏ وتحلیل مقیاس لیکرت

برای بررسی روش‌‏های آمار استنباطی در مقیاس لیکرت، باید از روش‏های آمار ناپارا متریک استفاده کرد. برای مقایسه دو نمونه مستقل از آزمون یومن( u من)ویتنی استفاده‏ می‏شود.برای مقایسهء نمونه‏های وابسته(اندازه‏گیری مکرر،زوج‏های متشابه)از آرمون‏ رتبه‏های علامت‏دار ویلکاکسون استفاده می‏شود.اگر بخواهیم بدانیم که زیر جامعهء یک زیر جامعهء دو اختلاف معناداری دارند،از آزمون خی دو استفاده می‏شود.(یعنی جایی که‏ داده‏ها به صورت فراوانی،نسبت،درصد یا احتمال باشد).

گاهی هم سؤال پژوهشی لیکرت به ارتباط بین دو متغیر مربوط می‏شود که در اینجا هم باید از شاخص‌های ارتباطی مناسب استفاده کرد و در شرایطی که مقیاس اندازه‏گیری‏ هردو متغیر در سطح ترتیبی است،مناسب‏ترین روش ضریب همبستگی کندال است.البته‏ روش همبستگی رتبه‏ای اسپیر من می‏تواند جانشین مناسبی برای روش کندال است.البته‏ از روش مذکور می‏توان از ضرایب گاما و D سومو نیز استفاده کرد).

معایب پرسشنامه طیف لیکرت‏

-این مقیاس از سطح یک مقیاس ترتیبی تجاوز نمی‏‌کند و نمی‏توان آن را هنوز در سطح‏ مقیاس‏های فاصله‏ای دانست.مثلا نمی‏توان ادعا نمود که اگر دو پاسخ‏گو دارای‏ مجموع نمرات مساوی هستند،گرایش آن‏ها به موضوع مورد مطالعه دقیقا یکسان‏ است،زیرا ممکن است که اجزا این مجموع نمرات،با هم متفاوت باشند.همچنین اگر مجموع نمرات پاسخ‏گویی،دو برابر پاسخ‏گویی دیگر باشد،نمی‏توان ادعا کرد که‏ گرایش او نسبت به مساله مورد بررسی دوبرابر مثبت‏تر یا دو برابر منفی‏تر است.

-احتمال بسیار ضعیفی وجود دارد که پاسخ‏دهنده بتواند نسبت به یک بیان کوتاه در فرم‏ چایی و در غیاب یک موقعیت واقعی زندگی واکنشی توام با روایی(اعتبار)بالا از خود نشان دهد و این احتمال وجود دارد که پاسخ‏های رسمی،محافظه کرانه،سرد و بی‏روح و نه چندان واقعی در کنار بسیاری از متغیرهای غیر قابل کنترل بر نحوه توزیع‏ پاسخ‏ها تاثیر گذارند.

-هیچ دلیلی در دست نیست که نشان دهد،پنج یا هفت موضعی که در مقیاس نشان داده‏ شده است،دارای فواصل یکسان باشد.قضاوت بین(خیلی موافقم)و(موافقم)ممکن‏ است با قضاوت بین(موافقم)و(نظری ندارم)متفاوت باشد و فواصل بین آن‏ها برابر نباشد.ضمنا ممکن است برابری ارزش احکام یا پرسش‏ها از نظر موافقت یا مخالفت برابر نباشد.

مزایای پرسشنامه طیف لیکرت

-در این طیف به تعداد زیادی گویه‌ها نیاز است و نه به قضاوت داوران درعین‏حال‏ نتایج حاصل از دقت،اعتبار بیشتر و قابل توجه‏تری برخوردار است. لذا این طیف‏ برای بسیاری از تحقیقات میدانی وسیع،در علوم اجتماعی و خصوصا جامعه‏شناسی، مدیریت و مطالعات سازمانی مناسب و کاربرد وسیع دارد و می‏توان به وسیله آن انواع‏ مسایل(گرایش‏های سیاسی،مذهبی،نژدای،شغلی)را سنجید،چه رضایت دانشجو از معلم مطرح باشد،چه قابلیت اعتماد سربازانی که برای ارتش انتخاب می‏شوند و…این‏ طیف می‏تواند تا حدود زیادی،پاسخ‏گوی این مسایل باشد.

-از طیف لیکرت می‏توان برای تقسیم کلی و قابل قبولی از نگرش‏های مردم و طرح‏ عباراتی که ارتباط معنای ظاهری آن با نگرش مورد بررسی به وضوح روشن نباشد، استفاده کرد.به این ترتیب می‏توان انشعابات دقیق‏تر و عمیق‏تر یک نگرش را کشف‏ کرد.

جمع‏ بندی و نتیجه‏ گیری

اندازه‏گیری نگرش‏ها دارای اصولی است که هرچه تحلیل سنتیمنتال چطور کار می کند؟ بیشتر این اصول رعایت شود، اندازه‏گیری دقیق‏تر انجام می‏شود،این اصول را به طور خلاصه می‏توان به پنج قسمت‏ تقسیم کرد: تجانس یا دارای یک بعد بودن، حالت خطی یا قواصل برابر، پایایی‏، روایی و تکثیر مرحله‏ای یا انباشته‏ای.

پژوهشگران مختلف مقیاس‏های گوناگون ایجاد کرده‏اند،که در هریک از آن‏ها به یکی یا حداکثر دو تا از پنج شرط مذکور توجه خاص مبذول شده است و به دیگر شروط توجه‏ کمتری شده. یک روش برروی تجانس تمرکز کرده است، دیگری یرروی یافتن‏ واحدهای برابر،سومی در مورد تکثیر مرحله‏ای و از این قبیل.به نظر نمی‏رسد که بتوان‏ روش واحدی یافت که واجد همهء این امتیازات باشد.از این‏رو شناخت هدف هرکدام از این مقیاس‏ها و تفاوت موجود بین آن‏ها حائز اهمیت بسیار است‏.به هرحال،نسنجیده‏ نمی‏توان گفت کدام روش بهتر است.هرکدام دارای وجوه مهم و لازمی است،در عین‏ حال بر هریک انتقادی وارد است.بهترین روش،همیشه آن روشی است که برای موضوع‏ مورد بررسی از سایرین مناسب‏تر است.

اگر خواهان مطالعهء الگوی شکل‏گیری یا کشف تئوری‏های نگرشی هستید و به تجانس و تک‏بعدی بودن اهمیت می‏دهید،احتمالا روش‏ لیکرت مناسب‏تر است.اگر علاقمند به مطالعهء تغییرات نگرش یا سلسله ساخت یک نگرش‏ هستید و به تکثیر مرحله‏ای و تک‏بعدی بودن اهمیت می‏دهید روش گاتمن ارحج می‏باشد. اگر هدف مطالعهء تفاوت‏های گروهی است،و به فاصله برابر توجه دارید احتمالا باید روش ترستون را انتخاب کنید.اگر هدف مطالعهء فاصله‏های اجتماعی باشد و تکثیر مرحله‏ای هم برایتان مهم است از طیف بو گاردوس استفاده کنید.هریک از این مقیاس‏ها یک کار را به نسبت،خوب انجام می‏دهند،در نتیجه با توجه به نیازهای تحقیقی،مقیاسی‏ را که مناسب است باید انتخاب کرد.

آیا تحلیل تکنیکال واقعا کار می‌کند؟

فلسفه سرمایه‌گذاری چارچوب عملکردی و مبانی تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذار را تعیین می‌کند. برخی از سرمایه‌گذاران در ایران و جهان، رویکرد «تکنیکال» را قطب‌نمای خود در بازارهای سرمایه‌پذیر قرار داده‌اند. اما امروز کارآیی این رویکرد -به ویژه در بازار سهام- به چالش کشیده شده است. مقاله حاضر، پیرامون سوال‌هایی است که تحلیل تکنیکال با آن مواجه است.

مقصود از تحلیل تکنیکال یا نمودارگرایی (chartism)، باور به امکانِ پیش‌بینی حرکت آتی قیمت‌ها، بر مبنای حرکت آن‌ها در گذشته است. به بیان دیگر، پیش‌بینی «طرف راست» و خالیِ نمودارِ قیمت، بر اساس «طرف چپ» آن، که حاوی تاریخچه‌ای از حرکت قیمتی آن مورد سرمایه‌گذاری (ارز، طلا، سهم و ..) است.

تلاش برای پیش‌بینی روندهای قیمتی با مطالعه نمودارها، یک تکنیک متداول سرمایه‌گذاری است. در واقع، تحلیل تکنیکال شاید معمول‌ترین شکلِ انتخاب سهام باشد. به دلیل این‌که هر فرد بدون نیاز به آموزش زیاد، می‌تواند آن را فرا بگیرد و انجامش دهد.

برای بسیاری از سرمایه‌گذاران، تحلیل تکنیکال چیزی فراتر از صرفِ پیش‌بینی آینده بر اساس روندهاست. پیروان متعصب‌ترِ این روش، تلاش می‌کنند فرصت‌های معاملاتی را با استفاده از ابزارهایی مثل میانگین متحرک، قدرت نسبی، خطوط حمایت و مقاومت و الگوهایی مانند سر و شانه -و فهرستی طولانی از دیگر الگوهای ساخته شده- شناسایی کنند.

تحلیل تکنیکال، میان سرمایه‌گذاران حقیقی محبوب‌تر است. اما آیا این نگاه، آن‌ها را به تصمیم‌های خرید و فروش درست هدایت می‌کند؟ پاسخ این سوال آسان نیست.

در ادبیات مسلطی که میان چارتیست‌ها جریان دارد، کارآیی واقعی اساسا نادیده گرفته می‌شود. در عوض، روی اثربخشی نظریه‌های درونی تکنیکال در دوره‌های منتخب زمانی که طبق این الگوها سودهای غیرمتعارف کسب شده، تمرکز می‌کند.

یکی از اولین پژوهش‌هایی که تلاش کرد داده‌های مرتبط با تحلیل تکنیکال را بررسی کند، پژوهشی بود که در سال ۱۹۸۰ انجام شد. این داده‌ها مربوط به معاملات سرمایه‌گذارانی بود که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کردند. سه پژوهش‌گر در مقاله‌ای با عنوان «طراحی سبد و کارآیی سبد: سرمایه‌گذار حقیقی» داده‌های معامله سهام را برای تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران طی سال‌های ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰ بررسی کردند. یافته‌های آن‌ها از این حکایت داشت که تحلیل تکنیکال کارآیی سبد سهام را برای سرمایه‌گذاران حقیقی، شدیدا تنزل می‌دهد.

در سلسله تحقیقاتی که بِرَد باربر (Brad Barber) و ترنس اُدین (Terrance Odean) از دانشگاه برکلی، اواخر دهه ۹۰ میلادی آغاز کردند، میزان کارآیی واقعی برای هزاران سرمایه‌گذار حقیقی که با حساب خودشان معامله می‌کردند، مستند شد. نتایج این تحقیقات در قالب چندین مقاله ارائه شده است. آن‌ها دریافتند کسانی که بیشتر معامله می‌کنند، از کسانی که کمتر معامله می‌کنند، کارآیی پایین‌تری دارند. و اغلب کسانی که در مطالعه باربر و اودین بیشتر معامله می‌کردند، معامله‌گران تکنیکال بودند.

اخیرا دو محقق از هلند، مقاله‌ای منتشر کردند که به طور خاص، نتایج سرمایه‌گذارانی را بررسی کرده که با تکیه بر تحلیل تکنیکال معامله می‌کنند. در این مقاله، آروید هافمن (Arvid Hoffmannn) از دانشگاه ماستریخت و هِرْش شِفرین (Hersh Shefrin) از دانشگاه سانتا کلارا، داده‌های مربوط به معامله‌ سرمایه‌گذاران هلندی را برای دوره زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ بررسی کردند. این سرمایه‌گذاران هم بر مبنای تحلیل تکنیکال فعالیت می‌کردند.

سال ۲۰۰۶ یک شرکت کارگزاری ریز اطلاعاتی که در اختیار داشت را به این دو پژوهش‌گر ارائه کرده بود. این اطلاعات شامل همه تراکنش‌های معاملاتی برای معلمله‌گران و یک سوال کلیدی از آنان بود. این‌که کدام استراتژی را به عنوان مبنا در تصمیم‌گیری‌های خود استفاده می‌کنند. و «تحلیل تکنیکال» یکی از گزینه‌هایی بود که می‌توانستند انتخاب کنند.

۳۲ درصد از این سرمایه‌گذاران گفته بودند از تحلیل تکنیکال به صورت انحصاری یا در تلفیق با تحلیل بنیادی،استفاده می‌کنند. هافمن و شفرین موفق شدند اطلاعات حساب ۵۵۰۰ نفر را با روش‌های آماری دقیق، آنالیز کنند.

در نهایت، نتایج این بررسی آماری نشان داد که سرمایه‌گذاران حقیقی که از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند، نسبت به کسانی که از این روش استفاده نمی‌کنند، به‌طرز نامتناسبی به روندهای کوتاه‌مدت تمایل دارند، نرخ بالای جابجایی سهام در سبد خود را تجربه می‌کنند، و در مجموع، بازده پایین‌تری کسب می‌کنند.

هم‌چنین، هافمن و شفرین دریافتند که هفتاد درصد از عدم کارآیی این سرمایه‌گذاران، حاصل از تصمیمات غلط آن‌ها درباره انتخاب سهم و ۳۰ درصد آن ناشی از هزینه‌های بالای مبادله (کارمزد و مالیات و …) است.

اغلب سرمایه‌گذاران –لااقل در مقطعی از فعالیت خود- درگیرِ تحلیل تکنیکال و پیش‌گویی‌های نموداری بوده‌اند. تحلیل تکنیکال خودش را چون نقشه گنجی نشان می‌دهد، که راه‌های میان‌بُر و آسانی برای رسیدن به صندوقچه‌های طلا در خود نهفته دارد.

جالب است بدانید، حتی وارن بافت هم اذعان کرده که سال‌هایی از زندگی کاری‌اش را صرفِ مسلط شدن به تحلیل تکنیکال کرده است. اما علی‌رغم همه ادعاهایی که در دل تحلیل تکنیکال وجود دارد، نمودارگرایی از سودآوری می‌کاهد. سال ۲۰۰۵ وارن بافت در دانشگاه وندربیلت (Vanderbilt University) درباره این دوگانگی در ادعا و نتیجه، به شوخی گفت: «من وقتی فهمیدم تحلیل تکنیکال کار نمی‌کند که نمودار را زیرورو کردم، اما باز به جواب متفاوتی نرسیدم»

جادویی در اعداد وجود ندارد

بخشی از مکتب تحلیل تکنیکال به موضوع اعداد فیبوناچی تعلق دارد. اعداد فیبوناچی دنباله‌ای از عددهای صحیح هستند. این دنباله اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضی‌دان ایتالیایی قرن سیزدهم معرفی شد. سلسله اعداد فیبوناچی با ۰ و ۱ شروع می‌شود. و اعداد بعدی، حاصل جمع دو عدد قبلی خودشان هستند. بخش آغازین این دنباله از اعداد زیر تشکیل شده است:

… ، ۳۴ ، ۲۱ ، ۱۳ ، ۸ ، ۵ ، ۳ ، ۲ ، ۱ ، ۱ ، ۰

هرچه این دنباله را بیشتر ادامه دهیم، نسبت دو عدد متوالی به ۱٫۶۱۸ میل می کند. این عدد به نام نسبت طلایی در طراحی و معماری شناخته می‌شود. نسبتی که می‌گویند در رشد گیاهان و اندام جانداران مستتر است.

تحلیگران تکنیکال می‌گویند اگر این عدد در طبیعت کار می‌کند، چرا در بازارهای مالی کار نکند؟ برخی معامله‌گران معتقدند، وقتی بازار به ۶۱٫۸% پایین‌تر از حد بالای گذشته خود (یا ۶۱٫۸% بالاتر از حد پایین گذشته خود) می‌رسند، روند خود را تغییر می‌دهد.

گفتیم که تحلیلگران تکنیکال بر این باورند، که حرکت‌های آینده قیمت را می‌توان با مطالعه قیمت‌های گذشته پیش‌گویی کرد. برخی از آن‌ها از الگوها ( مانند سر و شانه، مثلث متقارن و …) استفاده می‌کنند. گروه دیگر، نشان‌گرهایی -که در ادبیات تکنیکال به دو دسته اندیکاتورها و اسیلاتورها تقسیم می‌شوند- مثل میانگین متحرک را بررسی می‌کنند. و برخی از آن‌ها معتقدند بازار روی موج‌های ازپیش‌تعیین‌شده حرکت می‌کند. طرفداران فیبوناچی جزء گروه سوم‌اند.

در پژوهشی که توسط پروفسور روی بَچِلور (Roy Batchelor) ریچارد رَمیار (Richard Ramyar) صورت گرفته، شواهدی در تایید کارکرد اعداد فیبوناچی در بازار سهام آمریکا پیدا نشده است. به عنوان مثال، آن‌ها شاخص‌هایی مانند DJIA را طی سالهای ۱۹۱۴-۲۰۰۲ بررسی کردند و هیچ نشانه‌ای از معکوس شدن روند در سطوح ۶۱٫۸% -یا هر سطح پیش‌بینی شده دیگری- نیافتند.

جالب است بدانید، پژوهش‌هایی که نتایج واقعی تحلیل تکنیکال را بررسی می‌کنند، معدودند. یکی از دلایل سختی کار در بررسی آماری تحلیل تکنیکال، ابهام در متدولوژی و عدم شفافیت قواعد است. در واقع، دنباله فیبوناچی یکی از معدود سازوکارهای درون تحلیل تکنیکال است، که تن به آزمون می‌دهد. پروفسور بچلور می‌نویسد «ریشه مسئله در این است که تحلیل تکنیکال، از مشخص کردن قواعد و ارائه گزارش در یک روش قابل قبول علمی، سر باز می‌زند. اغلب، به قدری این قواعد مبهم و پیچیده‌اند که آزمون را ناممکن می‌سازند.»

اگر نظریه بازار کارا درست باشد، اساسا تحلیل تکنیکال نباید کار کند. به دلیل این‌که همه اطلاعات -از جمله حرکت‌های قیمتی در گذشته- در قیمت فعلی منعکس هستند. یعنی همه تاثیر خود را در وضعیت فعلی قیمت، تخلیه کرده‌اند، و چیزی برای پیش‌بینی آینده در خود ندارند.

تحلیل‌گران تکنیکال یک خطای شناختی مهم مرتکب می‌شوند. آن‌ها با در دست داشتن الگوهای خود به انبار داده‌های موجود در بازار وارد می‌شوند و به دنبال شواهدی بر تایید الگوی خود می‌گردند. با توجه به انبوهیِ داده‌های موجود، پُرواضح است که اغلب، شواهدی دال بر تایید الگوهای ازپیش‌تعریف‌شده پیدا می‌کنند. در حالی که خواسته یا ناخواسته، از کنار حجم قابل توجهی از داده‌هایی که خارج از الگوهای آن‌هاست، بی‌توجه عبور می‌کنند.

تحلیل‌گران تکنیکال یا چارتیست‌ها، بیش از گذشته باید در باب کارآیی و ریشه‌های علمی نظریات خود بیاندیشند. پافشاری بر متدهای نادرست، سرمایه را در معرض ریسک بالاتری قرار خواهد داد. در این میان، بیشترین ریسک متوجه افرادی می‌شود که منحصرا این روش را برای مبادلات خود برگزیده‌اند. به نظر می‌رسد، تلفیق این روش با دیگر رویکردهای تحلیلی، هوشمندانه‌تر و امن‌تر باشد.

تحلیل سنتیمنتال چطور کار می کند؟

قرار دادن حد ضرر برای معاملات بورس ایران مثل بازار فارکس نیست و به این صورت که شما بتوانید روی پلتفرم معاملاتی خود دستور فروش معامله خریدتان را تنظیم کنید نمی باشد. بلکه می توانید با استفاده از سامانه های هشداری که به تازگی ایجاد شده اند و وقتی که قیمت به نقطه ای خاص می رسد، روی تلفن همراه تان هشدار می دهد استفاده کنید. مهارت یافتن برای قرار دادن حد ضرر در معاملات چه برای بورس ایران و چه برای بازارهای خارجی مثل فارکس، رمز ارز و … نیاز به دیدن دوره کامل معامله گری سنتیمنتال است که در چند دقیقه Stock Exchange, Loss

قرار دادن حد ضرر برای معاملات بورس ایران مثل بازار فارکس نیست و به این صورت که شما بتوانید روی پلتفرم معاملاتی خود دستور فروش معامله خریدتان را تنظیم کنید نمی باشد. بلکه می توان…

قرار دادن حد ضرر برای معاملات بورس ایران مثل بازار فارکس نیست و به این صورت که شما بتوانید روی پلتفرم معاملاتی خود دستور فروش معامله خریدتان را تنظیم کنید نمی باشد. بلکه می توانید با استفاده از سامانه های هشداری که به تازگی ایجاد شده اند و وقتی که قیمت به نقطه ای خاص می رسد، روی تلفن همراه تان هشدار می دهد استفاده کنید. مهارت یافتن برای قرار دادن حد ضرر در معاملات چه برای بورس ایران و چه برای بازارهای خارجی مثل فارکس، رمز ارز و … نیاز به دیدن دوره کامل معامله گری سنتیمنتال است که در چند دقیقه

Просматривайте этот и другие пины на доске معامله گری سنتیمنتال пользователя Chartical.jabalameli | چارتیکال جبل عاملی .

قرار دادن حد ضرر برای معاملات بورس ایران مثل بازار فارکس نیست و به این صورت که شما بتوانید روی پلتفرم معاملاتی خود دستور فروش معامله خریدتان را تنظیم کنید نمی باشد. بلکه می توانید با استفاده از سامانه های هشداری که به تازگی ایجاد شده اند و وقتی که قیمت به نقطه ای خاص می رسد، روی تلفن همراه تان هشدار می دهد استفاده کنید. مهارت یافتن برای قرار دادن حد ضرر در معاملات چه برای بورس ایران و چه برای بازارهای خارجی مثل فارکس، رمز ارز و … نیاز به دیدن دوره کامل معامله گری سنتیمنتال است که در چند دقیقه

Просматривайте этот и другие пины на доске معامله گری سنتیمنتال пользователя Chartical.jabalameli | چارتیکال جبل عاملی .

نویسندگان بی‌آنکه ظرفیت‌های زبانی را بشناسند، می‌نویسند/ نثرشناسی برای مترجمان از نانِ شب هم واجب‌تر است

زهرا نادری معتقد است که نویسندگان صرفِ خلاق بودن شروع می‌کنند به نوشتن، بی‌آنکه ظرفیت‌های زبانی را بشناسند و بتوانند در اثرشان به کار بگیرند و بچه‌ها را جلب کنند. به گمانِ من وضعِ زبانی کتاب‌های کودک و نوجوان هیچ خوب نیست. آنقدر این اشتباهات در بچه‌ها ریشه دوانده که اصلاحِ آن زمان و نیروی زیادی از ما می‌گیرد.

نویسندگان بی‌آنکه ظرفیت‌های زبانی را بشناسند، می‌نویسند/ نثرشناسی برای مترجمان از نانِ شب هم واجب‌تر است

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ بی‌شک ضرورت توجه همه‌جانبه به زبان در ادبیات -به‌ویژه ادبیات کودک و نوجوان- برکسی پوشیده نیست و رفع کاستی‌های این حوزه تنها در سایه بررسی سویه‌های مختلف آن میسر خواهد بود. بنابراین در ادامه پرونده «زبان در ادبیات کودک و نوجوان» و برای بررسی دقیق‌تر آسیب‌های زبانی در ادبیات تالیفی و ترجمه‌ای کودک و نوجوان سراغ زهرا نادری، نویسنده، مدرس داستان‌نویسی کودکان و نوجوانان و از شاگردان جمال میرصادقی، رفتیم.

وی با توجه به تجربیات چندساله‌اش در زمینه تدریس داستا‌نویسی به کودکان و نوجوانان، می‌گوید: «یکی از مهمترین دغدغه‌های ما در کلاس‌های داستان‌نویسی، شخصیت‌هایی‌ است که در داستان‌های آنها، اسم‌های ایرانی ندارند و بچه‌ها حاضر نیستند آن اسم‌ها را ایرانی کنند چون می‌گویند اسامی ایرانی داستان‌شان را خراب می‌کند. این اسامی را تعمیم بدهید به مکان‌ها و جغرافیا و غیره. اینها از راهِ زبان به ادبیات ذهنی کودک و نوجوان راه یافته. چرا؟ چون مترجم نمی‌داند چطور از زبان بهره بگیرد و چطور با کار و شناخت و خلاقیت به انتخاب و بازآفرینی در ترجمه دست بزند.»

نادری در زمینه داستان‌نویسی کودکان و نوجوانان معتقد است که «بچه‌ها پیش از تمرینِ نوشتن، باید کتابخوان‌های حرفه‌ای باشند» و می‌گوید: «نوجوانان پراکنده‌نویس هستند، آنقدر ترجمه خوانده‌اند که زبانِ نوشته‌هایشان اصالت ندارد. کتاب‌های ادبیات روی انسجامِ فکری و اصالت و پختگی زبانِ آنها تأثیر درخوری نداشته است.» در ادامه این گفت‌وگو می‌خوانیم:

شما علاوه بر داستان‌نویسی، به عنوان مدرس داستان‌نویسی (برای گروه‌های سنی بزرگسال و کودک و نوجوان) و معاون مدرسه داستان سپندار فعالیت دارید. از داستان‌نویسی گروه سنی کودک و نوجوان و تجربیات‌تان در این حوزه بگویید.
من پیش از تدریس داستان‌نویسی، دبیر ادبیات فارسی بودم و سال‌ها با کودکان و نوجوانان تمرینِ نوشتن کردم. آنجا فهمیدم نوجوانان پراکنده‌نویس هستند، آنقدر ترجمه خوانده‌اند که زبانِ نوشته‌هایشان اصالت ندارد و کتاب‌های ادبیات روی انسجامِ فکری و اصالت و پختگی زبانِ آنها تأثیر درخوری نداشته است. فکر کردم بچه‌ها پیش از تمرینِ نوشتن، باید کتابخوان‌های حرفه‌ای باشند، این شد که خیلی زود، جداگانه درسی با عنوانِ «کتابخوانی» برایشان تدارک دیدیم. در واقع آن درس و درسِ نگارشِ کتاب‌های درسِ مدرسه، تجربه و تمرینِ مناسبی بود که بتوانم بفهمم کودکان و نوجوانان از کدام مسیرها به درست نوشتن می‌رسند. بعد که با همراهیِ استاد جمال میرصادقی مدرسه داستانِ سپندار را راه‌اندازی کردیم، کودکان و نوجوانانی به ما پیوستند که سال‌ها بود می‌نوشتند و با بچه‌های عادی در زمینه تخیل و نوشتن متفاوت بودند. تجربه‌ام به من می‌گوید بچه‌ها از خواندن به نوشتن می‌رسند و بیشتر با تخیل سروکار دارند تا با تجربه زیسته. حادثه‌ها برای آنها کلی است و با جزئیات سروکار کمتری دارند و چون در عالمِ کودکی و نوجوانی و کم‌خبری به سرمی‌برند، در نتیجه جدا کردنِ آنها از این دنیا که لازمه زیست و اندیشه‌شان است اشتباه است. بنابراین نباید با آنها از عناصرِ داستان حرف بزنیم و آنها ضمن خواندن و نوشتن و تحلیل کردن به سرنخ‌هایی می‌رسند که باید بلد باشی با روشی شبیه به روش سقراطی آنها را با مساله روبه‌رو کنی تا درگیرِ پرسش‌هایِ دیگری شوند و شباهت‌ و تفاوت نوشته‌هایشان با دیگران را بازیابی کنند. نکته دوم همراهی با تخیلِ آنهاست، باید بتوانی از دیدِ آنها جهان را ببینی و برای ورود به جهان واقع مسیرهای تازه‌ای را همراه با آنها طی کنی.

کیفیت و جایگاه آثار ارائه شده از سوی داستان‌نویسان رده سنی کودک و نوجوان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
باید بگویم از نگاهِ من، در سطح جهان، نویسنده‌های کودک و نوجوان دو دسته‌اند؛ یک دسته نویسندگانی هستند که در جایگاه سنی خودشان نشسته‌اند و برای کودکان و نوجوانان می‌نویسند و دسته بعدی نویسندگانی هستند که می‌کوشند ازچشمِ کودک و نوجوان جهان را ببینند و دوربینِ آنها از زاویه دیدِ این رده سنی خارج نمی‌شود. تجربه‌ام به من می‌گوید بچه‌ها اتفاقاً با نویسندگانِ دسته دوم ارتباط بهتری می‌گیرند چون فکر می‌کنند جزئی از جهانِ داستانِ نویسنده هستند، درواقع، کار نویسندگان دسته دوم دشوارتر است، چون آنها به اقبال از داستان‌هایشان کاری ندارند و همان کاری را می‌کنند که بهتر است بکنند، ولی دسته اول گوشه چشمی هم به فروش دارند و در اصل برای والدینِ بچه‌ها و برایِ خوشامدِ آنها می‌نویسند.
در ایران تعداد نویسنده‌های خوب، شاید نزدیک به تعداد انگشتان دست باشد؛ کسانی که می‌دانم انواع بچه‌ها را راضی می‌کنند؛ این میان، به شهرتِ نویسندگان کاری ندارم؛ چون به چشم می‌بینم که خوشبختانه کودکان و نوجوانان مثلِ ما در قید و بندِ القاب و عناوین نیستند و آنچه را دوست دارند، انتخاب می‌کنند؛ اما اگر بخواهم از وضع ترجمه برای این رده‌های سنی بگویم بهتر است بگویم تعداد مترجمان خوب به مراتب از تعداد نویسندگانِ خوب هم کمتر است، چون غالباً مترجمانِ کودک و نوجوان از ساختار داستان و انواعِ داستان شناخت کمی دارند و کم نمی‌بینم «نوعِ ادبیِ» درج‌شده رویِ کتاب‌ها را که از دور داد می‌زند مترجم نمی‌دانسته «چه» را «چگونه» و برایِ «که» ترجمه می‌کند، اما مترجمانی کاربلد هم هستند که با شناخت و آگاهی دست به ترجمه می‌زنند و می‌دانند چه اثری را چطور در بسترِ زبانیِ درست، برای مخاطبِ مقصد آشنا کنند.

اغلب سوژه‌هایی که داستان‌نویسان کودک و نوجوان برای نگارش انتخاب می‌کنند، چیست؟
در واقع اگر کودکان و نوجوانان را جدا کنیم، باید بدانیم اغلبِ نوشته‌های کودک یا قصه‌اند یا داستان‌هایی که از ساختارهای قصه بهره می‌گیرند و تصویرسازیِ کتاب‌های کودک یکی از عناصر ترکیبیِ این قصه‌ها هستند و داستان‌هایی را می‌شناسیم که با تصویر نوشته شده‌اند و تصویر چیزی جدا از متنِ قصه یا داستان نیست. این روزها با رشد مهارت‌های فلسفی برای کودکان، داستان‌های فلسفی برای کودکان هم رشد کرده‌است و اینگونه داستان‌ها معمولاً از روش پرسشگری و معرفت‌شناسی به جهان کودکان راه می‌یابند و پنجره‌هایی تازه به روی فکر کودکان بازمی‌کنند. قصه‌ها هم در بسیاری سرزمین‌ها انواعی دارند و از دیدگاهِ زمانی، یا قصه‌هایِ کهنه هستند و یا قصه‌هایی نوساخته و یا برگرفته از قصه‌هایِ کهنه یا نو. البته که می‌دانیم قصه‌های کودکانه‌ انواعی ازجمله افسانه‌ها هم دارند که به گمان من این نوع در اروپا رشد بیشتری داشته است و درونمایه‌های داستان و قصه برای کودکان بیشتر از طبیعت و روابط دوستانه و خانوادگی و زندگیِ موجودات غیرانسانی بهره می‌گیرد و جانداراِنگاری و به‌ویژه انسان‌اِنگاری از پرتکرارترین مضامینِ داستان‌های کودک است. به‌گمانم مضامینِ تازه علمی از جمله کهکشان‌شناسی هم دستمایه بسیاری از داستان‌های کودک است. اما درباره داستان‌های نوجوانان باید بگویم نوجوانان اغلب رمان می‌خوانند و علاقه کمتری به داستان کوتاه دارند، اگرچه قالب دوم هم کمتر نوشته می‌شود، ولی باید بدانیم نوجوانان مایلند ساعت‌ها سر در رمان‌های قطور کنند و هرچه گیرایی کتاب بیشتر باشد دوست دارند تمام‌ناشدنی‌تر هم باشد. تا جایی که من می‌دانم در نوجوانی، دخترانگی و پسرانگی با آن ویژگی‌های خلقی و روانیِ متفاوت، در انسانها بروز بیشتری پیدا می‌کند، بنابراین نوع کتابهایی هم که نوجوانان می‌خوانند متفاوت می‌شود. مثلاً دخترها بیشتر به موضوعات عاشقانه و هراسناک و سحرآمیز علاقه نشان می‌دهند و پسران به کتابهایی که با علوم سروکار داشته باشد و یا ابرقهرمانانی که وضعیت و موقعیتی را دگرگون می‌کنند.
البته که موضوعات قصه‌ها و داستان‌ها بسیار متنوع‌تر از این موارد است و برشمردن و بررسی آنها به پژوهش‌هایی دقیق‌تر نیاز دارد.

آثار خلق شده از سوی داستان‌نویسان کودک و نوجوان چه نسبتی با آثار منتشر شده گروه سنی کودک و نوجوان از سوی نویسندگان بزرگسال دارد؟
همانطور که اشاره کردم نوع نگاه کودکان و نوجوانان و ویژگی‌های فکری آنها با بزرگسالان متفاوت است. تخیلی که کودکان و نوجوانان در نوشتن داستان‌هایشان از آن بهره می‌برند ارتباط کمتری با جهان واقع دارد. آنها در مرحله کشف هستند؛ اما بزرگسالان برای تحلیلِ کشفیات پیشین خود می‌نویسند و ای‌بسا در زمان تحلیل، کشف‌های تازه‌تری هم به جهانبینی‌شان اضافه شود. به گمانِ من کودکان و نوجوان غریزی می‌نویسند و با تقلید به نوشتن می‌رسند، اما بزرگسالان می‌کوشند با شناخت بنویسند و تا می‌توانند از تقلید دور شوند. تقلید برای کودکان ناخودآگاه اتفاق می‌افتد، مثلاً روزی در کلاس داستان‌نویسی کودک و نوجوان یکی از بچه‌ها داشت داستانش را می‌خواند و من بی‌برو‌برگرد می‌دانستم به‌تازگی داستانی از چارلز دیکنز خوانده، بنابراین بعد از داستانِ او، از همه پرسیدم به‌تازگی چه داستان‌هایی خوانده‌اند و آن هنرجو هم گفت دیکنز را دوست دارد و دقایقی با اشتیاق از زیبایی داستان‌های او تعریف می‌کرد و نمی‌دانست تحلیل سنتیمنتال چطور کار می کند؟ چه اثری از او گرفته است.

با توجه به تجربیات شما در این حوزه، از نقش و جایگاه زبان در آثار کودک و نوجوان بگویید. مهم‌ترین دغدغه‌های این بخش را چه می‌دانید؟
باید بدانیم این رده‌های سنی در حال کشفِ زبانی هستند و از آنجا که کتاب‌های ترجمه در بازار بسیار برانگیزاننده‌تر و فراوان‌ترند، بچه‌ها به این کتاب‌ها علاقه بیشتری دارند و از اشتباه‌های رایج در نثرهای مترجمان استفاده می‌کنند. همین است که باید بدانیم نقش و جایگاهِ زبان از مهمترین کارهایی است که باید در حوزه نشر برای کودک‌ و نوجوان به آن توجه کنیم. یکی از مهمترین دغدغه‌هایی که ما در کلاس‌های داستان‌نویسی داریم شخصیت‌هایی است که در داستان‌های آنها، اسم‌های ایرانی ندارند و بچه‌ها حاضر نیستند آن اسم‌ها را ایرانی کنند چون می‌گویند اسامی ایرانی داستان‌شان را خراب می‌کند. این اسامی را تعمیم بدهید به مکان‌ها و جغرافیا و غیره. اینها از راهِ زبان به ادبیات ذهنی کودک و نوجوان راه یافته، چرا؟ چون مترجم نمی‌داند چطور از زبان بهره بگیرد و چطور با کار و شناخت و خلاقیت به انتخاب و بازآفرینی در ترجمه دست بزند. داستان‌های ایرانی هم اغلب وضع بهتری ندارند و نویسندگان صرفِ خلاق بودن شروع می‌کنند به نوشتن، بی‌آنکه ظرفیت‌های زبانی را بشناسند و بتوانند در اثرشان به کار بگیرند و بچه‌ها را جلب کنند. به گمانِ من وضعِ زبانی کتاب‌های کودک و نوجوان هیچ خوب نیست و از بزرگترین چالش‌های من هم برای داستا‌نویسیِ این رده سنی، همین مساله زبانی است و آنقدر این اشتباهات در بچه‌ها ریشه دوانده که اصلاحِ آن زمان و نیروی زیادی از ما می‌گیرد.

در بحث آثار ترجمه‌ای، برخی از مترجمان و منتقدان معتقدند که برای ترجمه روان و قابل‌فهم، مطالعه پیوسته آثار در زبان‌ مقصد برای مترجمان الزامیست. تحلیل شما دراین‌باره چیست؟
من فکر می‌کنم مبدأ و مقصد ندارد. مترجم باید احاطه‌ای دو سویه بر زبان‌ها داشته باشد. برای نمونه آن مترجمی که هنوز روی ظرفیت‌های زبانیِ زبانِ مادری‌اش مسلط نیست چطور می‌تواند یک اثر از زبان مادری‌اش را به زبانی دیگر برگرداند، حال آنکه زبان مقصد را از زبان مادری هم بهتر بفهمد و وارونه آن. چطور ممکن است ما بخواهیم متنی را از زبان مبدأ ترجمه کنیم و زبان مقصد را خوب نشناسیم. در ترجمه داستان که کار بسی دشوارتر است. اتفاقاً در کلاس‌های داستان مترجمانی شرکت می‌کنند که می‌خواهند ساختار داستان و ویژگی‌های زبانیِ فارسی را بهتر بشناسند و بتوانند متن‌های نویسنده‌های مختلف را تفکیک کنند.

مطالعه آثار در زبان مبدا و مقصد چه نسبتی با کیفیت ترجمه دارد؟
نثرشناسی برای مترجمان از نانِ شب هم واجب‌تر است؛ چراکه باید بتوانند در زبانِ مبدأ و مقصد شگردهای نثری نویسندگان گوناگون در آن زبان‌ها را خوب بشناسند و باید بدانند هر نوع از داستان ویژگی‌های زبانی و نثری ویژه‌ای را می‌طلبد. این است که مثلاً زبانِ صادق هدایت در بوف کور زمین تا آسمان با نثرِ احمد محمود در همسایه‌ها فرق دارد. فکر کنید این نکته در زبان‌های دیگر هم صادق است، پس ما چطور می‌توانیم اثری را از زبانی به زبانی دیگر برگردانیم و بر شیوه‌های نگارشی و ظرفیت‌های زبانیِ هر دو زبان مسلط نباشیم. کار دشوار است وگرنه ما می‌توانستیم بگویم به اندازه تعدادِ مترجمان، مترجم خوب داریم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.