مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای چیست؟
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای یا بهاختصار مدل CAPM برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ توسط هری مارکویتز توسعه پیدا کرد و یک دهه بعد توسط افراد دیگری ازجمله ویلیام شارپ بهبود داده شد. این مدل رابطه بین ریسک و بازده مورد انتظار را توصیف میکند و بهعنوان مدلی برای قیمتگذاری اوراق بهادار پرمخاطره به شمار میرود.
مدل CAPM میگوید که نرخ بازده مورد انتظار یک ورقه بهادار یا پرتفوی از مجموع نرخ بازده بدون ریسک در بازار و پاداش ریسک حاصل از سرمایه گذاری به دست میآید. اگر بازده مورد انتظار محاسبهشده با بازده موردنیاز سرمایه گذار مطابقت نداشته یا بیشتر از آن نباشد، سرمایه گذاری انجام نخواهد گرفت.
فرمول رایج برای توصیف مدل CAPM بهصورت زیر است:
بتا*(نرخ بازده بدون ریسک- بازده بازار) + نرخ بازده بدون ریسک= بازده مورد انتظار
مدل CAPM بیانگر چیست؟
مدل CAPM بیانگر آن است که بازده مورد انتظار یک دارایی به سه عامل بستگی دارد:
اول. ارزش زمانی پول در شرایط بدون ریسک: این عامل بهوسیله نرخ بازده بدون ریسک سنجیده میشود و برابر با پاداشی است که صرفاً به دلیل گذشت زمان و به تعویق افتادن مصرف پول و بدون پذیرش هیچ ریسکی دریافت میشود.
دوم. پاداش پذیرش ریسک سیستماتیک: این عامل بهوسیله صرف ریسک بازار یا همان مازاد بازده بازار به نرخ بازده بدون ریسک سنجیده میشود. این بخش پاداشی است که بازار برای پذیرش یک واحد از ریسک سیستماتیک علاوه بر پاداش به تعویق انداختن مصرف پول به سرمایه گذار میدهد.
سوم. مقدار ریسک سیستماتیک: این عامل بهوسیله بتا سنجیده میشود. این بخش مقداری از ریسک سیستماتیک یک دارایی خاص نسبت به ریسک سیستماتیک پرتفوی بازار است.
مثالی از مدل CAPM
بهطور مثال، فرض کنیم که نرخ بازده بدون ریسک ۱۲ درصد و نرخ بازده پیشبینیشده بازار برای سال بعد ۱۸ درصد باشد. حال شما علاقهمند هستید، بازده مورد انتظار شرکت فرضی شناسا را که قصد خرید سهام آن را دارید، محاسبه کنید؛ بنابراین نخست به سراغ محاسبه بتا شرکت شناسا میروید و بعد از بررسی ارزش بتای آن را ۱٫۹ برآورد میکنید. ازآنجاکه بتای بازار بورس برابر با ۱٫۰ دارد، پس بتای ۱٫۹ برای شرکت شناسا به ما میگوید که این شرکت ریسک بیشتری از کل بازار دارد. این ریسک اضافه به این معنی است که ما باید از این سرمایه گذاری بازده بالقوه بیشتر از ۱۸ درصد را انتظار داشته باشیم. میتوانیم این موضوع را به شکل زیر محاسبه نماییم:
بازده مورد انتظار = ۱٫۹*(۱۲%-۱۸%)+۱۲%
بازده مورد انتظار = ۲۳٫۴%
آنچه مدل CAPM به ما میگوید این است که شرکت فرضی شناسا دارای نرخ بازده موردنیاز ۲۳٫۴ درصد است. پس اگر شما در شرکت شناسا سرمایه گذاری کنید، نرخ بازگشت سرمایه گذاری شما باید حداقل ۲۳٫۴ درصد باشد. چنانچه فکر میکنید سرمایه گذاری در سهام این شرکت، چنین بازدهی نخواهد داشت، پس باید سرمایه گذاری در شرکت دیگری را مد نظر قرار دهید، چراکه احتمالاً ریسک سرمایه گذاری در شرکت یا همان بتا زیاد است.
باید به خاطر داشته باشید که سهامی با بتای بالا معمولاً بازدههای بالاتری میدهند. بااینحال در یک دوره زمانی بلندمدت، سهام با بتای بالا بدترین عملکرد را در دوره سقوط بازار (دوران رکورد) خواهند داشت. درحالیکه شما ممکن است بازده بالایی از سهام با بتای بالا دریافت کنید، اما هیچ تضیمنی وجود ندارد که بازده CAPM تحقق یابد.
(پایان درس هشتم دوره آموزشی آشنایی با مفاهیم مالی)
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
رابطه بین ریسک و بازده
یکی از مهمترین درس های تاریخ بازار سرمایه این است که به طور متوسط برای پذیرش ریسک پاداش وجود دارد، این پاداش را صرف ریسک میگوییم.
همچنین می دانیم که صرف ریسک در سرمایه گذاری هایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است. این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمیتوان ریسک نکرد و بازده به دست آورد و در مقابل نیز اگر سرمایه گذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد.
اساس و پایه تصمیمات سرمایه گذاری رابطه ریسک و بازده است.
۱- میان ریسـک و بازده یک رابطه خطی مثبت وجود دارد به نحوی که با افزایش ریسـک ، بازده مورد انتظار نیز افزایش می یابد .
۲- در دوره های زمانی بلند مدت ، مانند دوره های ۱۱ ساله یا بیشتر ، رابطه تاریخی میان ریسـک و بازده باید مثبت باشد .
۳- در دوره های زمانی کوتاه مدت ، مانند یک یا دو سال انتظار می رود رابطه ریسـک و بازده همیشه مثبت باشد .با این حال رابطه ممکن است منفی و یا با شیبی به سمت پایین باشد .
ریسک و بازده در بورس و سرمایهگذاری + لیست بازدهی بورس در سالهای گذشته
ریسک و بازده از مفاهیم اصلی در سرمایهگذاریاند. تقریباً تمام افراد با این واژهها آشنا هستند و میدانند که برای سرمایهگذاری در یک بازار خاص، میبایست به ریسک و بازده آن توجه داشته باشند. هرچند بسیاری از افراد، بدون شناخت صحیح ریسک و تنها با سنجش میزان بازدهی آن، وارد سرمایهگذاری در یک زمینهی خاص میشوند؛ این امر میتواند به روحیهی آنها و همچنین سرمایهی در نظر گرفته شده، آسیب و خسارت وارد سازد. در این مطلب، تمام آنچه را که پیرامون مفاهیم ریسک و بازده مطرح میشود بیان خواهیم نمود.
گام ۱ آشنایی با مفهوم ریسک و بازده: ریسک چیست؟
ریسک از ضروریترین مفاهیمی است که سرمایهگذار باید بداند. بدون شناخت و سنجش میزان ریسک، ورود به حوزهی سرمایهگذاری ناممکن یا آسیبزا خواهد بود. «ریسک» به عدم اطمینان در خصوص یک موضوع اشاره میکند. زمانی که شما در یک بازی، تاس را پرتاب میکنید، ریسک بالایی برای به دست آمدن عدد ۶ وجود دارد. یعنی احتمال کمی وجود دارد تا تاس از سمت عدد شش نشان داده شود. ریسک در بازی دارت نیز وجود دارد؛ پرتاب دارت به سمت صفحهی سیبل، با ریسک همراه است، اینکه دارت به نقطهی هدف برخورد کند یا نکند!
در سرمایهگذاری نیز شما یک هدف خاص دارید. بنابراین پیش از حصول نتیجه، شما بهعنوان سرمایهگذار، یک تصویر را بهعنوان بازده هدف ترسیم خواهید کرد؛ اما میدانید که این احتمال نیز وجود دارد که تصویر ترسیمشدهی شما (در چهارچوب مورد انتظار)، به وقوع نپیوندد؛ بهعبارتدیگر، میدانید که ریسک نیز وجود دارد.
ریسک و بازده، میانگین و شاخصهای مرکزی
برای شناخت بهتر مفهوم ریسک، لازم است تا با برخی از شاخصهای آماری مانند میانگین و انحراف معیار آشنا شویم. برای درک سادهتر مطلب، این موضوع را در قالب یک مثال ارائه کردهایم: تصور کنید دو کلاس درسی داریم؛ کلاس «الف» و کلاس «ب». اکنون در نظر بگیرید که نمرات دانشآموزان در این دو کلاس را لیست کردهایم. قیاس این نمرات به صورت دانه به دانه، تقریباً ناممکن است؛ به خصوص اگر تعداد دانشآموزان زیاد باشد. بنابراین باید شاخص دیگری داشته باشیم که بتوانیم مقایسه را انجام دهیم.
یکی از این شاخصها، میانگین است. میانگین از جمله شاخصهای آماری مرکزی است. بهعبارتدیگر، عدد میانگین، بیان میکند که دادهها، حول چه مرکزیتی هستند. داشتن میانگین نمرات برای کلاس «الف» یک عدد خواهد بود که با عدد به دست آمده بهعنوان میانگین نمرات کلاس «ب» کاملاً قابل قیاس خواهند بود. در واقع با داشتن میانگین نمرات، میتوان عملکرد دانشآموزان هر کلاس را بررسی کرد. شاخص آماری مرکزی نظیر میانگین را میتوان برای بررسی بازدهی به کار برد.
ریسک و بازده، انحراف معیار و شاخصهای پراکندگی
انحراف معیار، پارامتر دیگری است که عملکرد دانشجویان یک کلاس را بهتر نشان میدهد. انحراف معیار، یک شاخص پراکندگی است که بیان میکند دادهها چه فاصلهای از مرکزیت اصلی دارند. تصور کنید دامنهی نمرات کلاس «الف» چیزی در محدودهی نمرات ۸ الی ۱۲ باشد. هرچند این نمرات، بهعنوان نمرهی ضعیف شناسایی میشود اما عملکرد دانشآموزان را بسیار نزدیک به هم نشان میدهد؛ این یعنی انحراف معیار در نمرات دانشآموزان این کلاس پایین است، بهعبارتدیگر میتوان گفت نمراتی در این حد فاصل یا نزدیک به آن، از استاندارد خارج نیستند و در سطح بقیهی نمراتاند. شاخص آماری پراکندگی نظیر انحراف معیار را میتوان برای بررسی و سنجش ریسک به کار برد. بدین ترتیب که اگر میزان بازده در یک زمینه از سرمایهگذاری چندان از بازده استاندارد آن صنعت فاصله نداشته باشد، سرمایهگذاری نرمال و کم ریسکی محسوب میشود.
مفهوم بازده در رابطهی ریسک و بازه
مفهوم دیگری که در کنار مفهوم ریسک مطرح میشود، «بازده» است. بازده پاداشی است که با تحمل ریسک، به دست خواهد آمد. همانطور که بیان کردیم، سرمایهگذار با ورود به سرمایهگذاری در یک بازار خاص، اهدافی را ترسیم میکند. در این اهداف، میزان سود مورد انتظار وی مشخص میشود. حال با گذشت زمان، سرمایهگذاری او نتیجه واقعی خود را نشان خواهد داد؛ یعنی در نهایت سرمایهگذاری منجر به سود یا زیان خواهد شد. این سود به دست آمده را بازده واقعی مینامند. بازده واقعی میتواند با بازده مورد انتظار (ترسیم شده و فرض شده توسط سرمایهگذار) یکسان یا مختلف باشد. روشن است که هر سرمایهگذار انتظار دارد که بازده واقعی به دست آمده، حداقل برابر با بازده مورد انتظار وی یا بیش از آن باشد.
برای درک واضحتر، مثالی از سرمایهگذاری در یک بازار خاص میآوریم: تصور کنید با مقدار معینی سرمایه، وارد بازار خرید و فروش سهام میشوید، در این صورت میخواهید در ازای پرداخت سرمایهی خود، سهام بخرید. طبیعتاً به دنبال خرید سهامهایی خواهید بود که سودآوری بالایی داشته باشند. اما باید بدانید که در کنار سودآوری، ریسک نیز بههماننسبت وجود دارد.
حال شما با خرید سهام خاصی، پیشبینی میکنید که بعد از گذشت زمان ۶ ماه، به ۲۰ درصد سود میرسید. این ۶ ماه و این ۲۰ درصد، کاملاً تخمینی است. شما میتوانید این اعداد را برحسب نمودارها و روند رفتاری ارزش آن سهام در گذشته، تخمین بزنید. این عدد، سود مورد انتظار شما را از این سرمایهگذاری بیان میکند. اکنون تصور کنید که ۶ ماه از زمان خرید سهام شما گذشته است. طبیعتاً شما به یک سودآوری میرسید (البته ممکن است سودآوری شما منفی و زیانده نیز باشد)؛ بنابراین رقم سودآوری و بازده واقعی بهدستآمده، میتواند از بازده مورد انتظار شما (که ۶ ماه قبل پیشبینی کرده بودید) رابطه ریسک و بازده مورد انتظار کمتر یا بیشتر باشد.
ارتباط بین ریسک و بازده
از مفاهیم بالا، چنین برداشت میشود که «بازده» و «ریسک» دو مفهوم مقابل هم هستند. در بازار سرمایهگذاری، بازده به جنبهی سودآوری و ریسک به جنبهی خطرات یک سرمایهگذاری اشاره میکند. جالب است بدانید که میان این دو مفهوم، ارتباط مستقیمی وجود دارد. یعنی در یک موضوع سرمایهگذاری خاص، ریسک و بازده متناسب با هم رشد میکنند؛ به همین دلیل است که در سرمایهگذاریهای با بازده بالا، احتمالاً مجبور به متحمل شدن ریسک بالایی نیز خواهید شد.
بنابراین با افزایش بازده، ریسک نیز افزایش پیدا میکند؛ به همین دلیل است که معاملاتی که ریسک پایینی دارند، سوددهی چندان بالایی نیز نخواهند داشت. از طرف دیگر معاملاتی میتوانند سوددهی کلانی داشته باشند که سرمایهگذار احتمال زیان بالا (ریسک بالا)ی آن را نیز بپذیرد.
معاملات ریسک -بازده
در قسمت قبلی، به ارتباط مستقیم میان ریسک و بازده در یک سرمایهگذاری اشاره کردیم. در این قسمت، قصد داریم معاملات ریسک–بازده را معرفی کنیم. این معاملات، براساس ارتباط میان ریسک و بازده شکل میگیرند و در حقیقت سبب میشوند تا ریسک بالا به پاداش (بازدهی) بالا پیوند بخورد. بر اساس این قاعده سرمایهگذار باتوجهبه پارامترهای مختلف میتواند تصمیم بگیرد که در کدام زمینه سرمایهگذاری کند. بهعنوان مثال، توان تحمل ریسک، یکی از پارامترهایی است که در سرمایهگذاران مختلف، تفاوت دارد. یکی دیگر از این پارامترها، زمان است. سرمایهگذارانی که قادر به سرمایهگذاریهای بلند مدت هستند، میتوانند از ریسک سرمایهگذاری بازار نزولی و صعودی نجات پیدا کنند. این درحالی است که برای نوسانگیران با سرمایهگذاریهای کوتاه مدت، ریسک بالاتری وجود دارد.
معاملات ریسک -بازده، یکی از مهمترین قواعد برای تصمیمگیری در سرمایهگذاریهای مختلف به شمار میآید. با این نوع معامله، سرمایهگذار قادر است در زمینهی ارزش و اهمیت موضوع مورد نظر برای سرمایهگذاری، تصمیمگیری کند.
چرا ریسک و بازده اهمیت دارد؟
در بازار سرمایهگذاری، آنچه بهعنوان هدف تعیین میشود، سودآوری و کسب بازده بالاتر است؛ بنابراین یک سرمایهگذار باید بازده مورد انتظار خود را تعیین نماید. در حقیقت بدون شناخت مفهوم بازده، سرمایهگذار قادر به تشخیص و انتخاب گزینهی برتر برای سرمایهگذاری نخواهد بود.
البته سرمایهگذار بهتناسب موجودی سرمایهی در گردش، همچنین خلقیات خود، میتواند گزینههای سرمایهگذاری با بازده کمتر را انتخاب کند تا ریسک کمتری را نیز متقبل شود؛ چرا که همانگونه که در قسمتهای قبلی شرح دادیم، ریسک و بازده ارتباط مستقیم دارند.
ریسک و بازده بورس ایران در سالهای گذشته
در بررسی ریسک و بازده بورس ایران، یکی از سادهترین کارها بررسی بازدهی سالانهی این بازار در سالهای گذشته است. در جدول زیر بازدهی بازار سرمایه در ۲۰ سال اخیر آورده شده است. هرچه نوسانات این بازدههای سالانه بیشتر باشد، میتوانیم بگوییم ریسک این بازار هم بیشتر بوده است.
ریسک و بازده بورس ایران در سالهای گذشته
نمودار خطی زمانی شاخص کل بورس در سالهای گذشته هم راه سادهی دیگری برای بررسی بازده شاخص کل بورس خواهد بود. نوسانات این بازار در نمودار به سادگی نمایش داده شده است.
نمودار خطی زمانی شاخص کل بورس طی 20 سال گذشته
مقایسهی ریسک و بازده بازارهای گوناگون سرمایهگذاری در ایران
برای بررسی ریسک و بازده بازارهای سرمایهگذاری در ایران، نگاه مقایسهای به بازدهی سالانهی انواع بازارها در کنار هم یکی از سادهترین امور است.
مقایسهی ریسک و بازده بازارهای گوناگون سرمایهگذاری در ایران
با نگاه به این جدول و نوسانات بازدهی سالانهی بازارهای مختلف، مقایسهی ریسک و بازده انواع سرمایهگذاریها در ایران و تشخیص پربازدهترین و پرریسکترین بازارها امکان پذیر است. برای مثال شما میتوانید بازدهی و نوسانات بازار مسکن را با بازار بیت کوین مقایسه کنید. هرچه بازدهی سالانه نوسان بیشتری داشته باشد میتوانیم بگوییم ریسک سرمایهگذاری یا به زبان سادهتر احتمال ضرر بالاتر خواهد بود.
جمعبندی آکادمی دانایان
ریسک و بازده، دو مفهوم اصلی در تمام ارکانهای زندگی و کارهای روزمرهی ما هستند. در رابطه ریسک و بازده مورد انتظار اینکه شما امروز از مسیر «الف» به سمت محل کارتان بروید یا از مسیر«ب»، ریسک و منافع مختلفی وجود دارد. در بازار مالی و سرمایهگذاری نیز ریسک همواره وجود دارد؛ نکتهی قابل توجه میزان ریسکی است که در این موارد با آن روبهرو خواهیم بود. همچنین در پارهای از کارها، ریسکها غیر قابل اجتناب هستند. در برخی از مسائل نیز ریسک مطرحشده به قدری ناچیز است که تقریباً برابر با صفر در نظر گرفته میشود. همچنین مواردی وجود دارد که میتوان ریسک را در آنها مدیریت نمود.
با شناخت مفهوم ریسک و مدیریت آن، در بازار مالی و سرمایهگذاری، میتوان عملکرد بهتری را رقم زد. در غیر این صورت، احتمال شکستهای سنگین مالی وجود دارد؛ شکستهایی که میتواند خسارات سنگین مالی و روحی را به دنبال داشته باشد؛ بنابراین، برای رسیدن به اهداف مالی و سودآوری مطلوب، باید ریسک و بازده و روشهای مدیریت ریسک را بهتر بشناسیم.
چگونه ریسک سرمایهگذاریهای خود را مدیریت کنیم؟
دنیای اقتصاد : گروه بورس– : معمولا سرمایهگذاری با چشمپوشی از منافع کنونی به منظور دستیابی به رفاه بیشتر در آینده صورت میگیرد. در واقع، مقوله سرمایهگذاری (investment) با گستره و تنوع وسیعی روبهرو است. سرمایهگذاری در گواهی سپرده، اوراق قرضه، سهام عادی، صندوق مشترک سرمایهگذاری و… میتواند رابطه ریسک و بازده مورد انتظار نمونههایی از انواع سرمایهگذاری محسوب شود.
سرمایهگذاری، نیازمند مدیریت است زیرا دستیابی به ثروت سود ناشی از سرمایهگذاری از آنجا که با گذشت زمان ارتباط دارد، همواره با مقوله ای به نام مخاطره یا ریسک توام است.
از بین رشتههای سرمایهگذاری گوناگون، مدیریت ریسک در بازار سهام بسیار پیچیده است. زیرا برای تصمیمگیری در بازار سرمایه موارد متعددی نقش و تاثیر خواهند داشت؛ از جمله اینکه چه نوع سهمی در چه زمانی، به چه قیمتی و به چه مقداری از کل سبد باید خریده و فروخته شود تا ریسک به حداقل رسیده و انتظار سود به حداکثر برسد.
از این رو، برای کاهش ریسک در بازار سرمایه، انتخاب ترکیب بهینه یا به تعبیر دقیق تر یک پرتفولیو که شامل سهام متنوع است، صورت میگیرد. بدیهیاست درجه ریسکپذیری در سرمایهگذاران مختلف متفاوت بوده و سرمایهگذارانی که ریسک بالایی را میپذیرند، انتظار بازدهی بالایی را دارند و بالعکس سرمایهگذاران ریسک گریز با کاهش مخاطره ریسک کمتری را دریافت میکنند.
در گفتوگوی زیر که با محسن صادقی، از کارشناسان سازمان بورس اوراق بهادار صورت گرفته، جزئیات کامل از نحوه مدیریت ریسک در سرمایهگذاریهای بورسی تشریح شده است.
تعریف شما از ریسک چیست؟
ریسک عبارت از احتمال بروز نتایج متفاوت با پیشبینیها یا انتظارات است، به عبارتی ریسک به معنی انحراف «نتایج واقعی» از «نتایج مورد انتظار» است. بنابراین، در جایی که نتایج مورد انتظار یک پدیده به طور قطعی مشخص نباشد و همراه با احتمال باشد، با موقعیت ریسکی مواجه خواهیم بود. به عنوان مثال پیشبینی شخص این است که قیمت سهام X در روز آینده به 115 تومان برسد ولی اطمینان کامل ندارد و احتمال میدهد که دامنه انحراف آن 5 تومان باشد. بنابراین، این یک موقعیت ریسکی است، چون ممکن است فردا قیمت مورد انتظار (115 تومان) محقق نشود، بلکه قیمت بین 110 تومان و 120 تومان نوسان داشته باشد. بر این اساس، در موقعیتهای ریسکی چند نتیجه ممکن وجود دارد که احتمال رخداد هر کدام نیز مشخص است.
بازار سهام در افواه عامه به بازار پرریسک شهرت یافته است. علت این تصور عمومی چیست؟
معمولا بازار سهام نسبت به سایر بازارها ریسک بیشتری دارد و نوسانات آن نیز شدیدتر است. چون در این بازار رابطه ریسک و بازده مورد انتظار قیمت سهام بر اساس جریانهای نقدی آتی پیشبینی میشود که مقدار و نیز زمانبندی آنها کاملا متغیر است و تعهدی برای پرداخت مبالغ مشخص، در زمانهای معین برای آنها وجود ندارد. این موضوع را با بازار اوراق با درآمد ثابت مانند اوراق مشارکت مقایسه نمایید که تعهد مشخصی برای پرداخت مبالغ مشخصی در زمانهای معینی وجود دارد و بنابراین، سرمایهگذار با دقت زیادی جریانهای نقدی آینده و زمانبندی آنها را پیشبینی میکند. پس به دلیل اینکه قیمتهای سهام مبتنی بر انتظارات آینده در مورد شرکتها است دارای ریسک زیادی است. از طرفی، افق سرمایهگذاری در سهام طولانی است و هرچه افق رابطه ریسک و بازده مورد انتظار سرمایهگذاری طولانیتر باشد، ریسک رویدادهای غیر منتظره بیشتر است.
در اصول مالی گفته می شود رابطه ریسک و بازده با یکدیگر مستقیم است. مفهوم این عبارت در عمل چیست؟
یکی از اصول اساسی مالی، بده بستان یا توازن بین ریسک و بازده است. هرچه ریسک یک فرصت سرمایهگذاری بیشتر باشد، بازده مورد انتظار آن نیز بالاتر خواهد بود. به عبارت بهتر هر چه ریسک یک فرصت سرمایهگذاری بیشتر باشد، باید سود مورد انتظار بالاتری داشته باشد تا سرمایهگذار را ترغیب به سرمایهگذاری نماید. اگر چنین نباشد تقاضا برای آن فرصت سرمایهگذاری کاهش مییابد و بازار خود به خود قیمت آن را کاهش میدهد تا برای سرمایهگذاران جذاب گردد. بنابراین رابطه تعادلی بین ریسک و بازده در بازار اجتنابناپذیر است و خود به خود شکل میگیرد.
در بازار سهام چه ریسکهایی بر سرمایهگذاری مترتب است؟
ریسک بر اساس رویکردهای مختلفی تقسیمبندی میشود. یکی از دستهبندیهای ریسک، بر اساس عامل ایجاد ریسک است که بعضی از موارد آنها عبارتند از:
• ریسک قدرت خرید (تورم): احتمال اینکه قدرت خرید ناشی از جریانهای نقدی کسب شده در آینده متفاوت از میزان پیش بینی شده باشد. به عبارتی در اثر تورم، قدرت خرید پول تغییر پیدا کند.
• ریسک سیاسی: عبارتاست از احتمال وقوع رخدادهای سیاسی که میتواند بر بازده یا ریسک فرصتهای سرمایهگذاری تاثیرگذار باشد و باعث نوسان قیمتهای سهام شود.
• ریسک نرخ سود: همواره این احتمال وجود دارد که در اثر تصمیمات بانک مرکزی و یا سایر عوامل، نرخ سود در اقتصاد تغییر کند و باعث تغییر قیمتها شود.
• ریسک نرخ ارز: احتمال نوسان نرخ ارز و تغییر ارزش پول ملی در برابر سایر ارزها که میتواند میزان جریانهای نقدی واقعی را تغییر دهد.
تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک چیست؟
ریسک بر اساس اینکه خاص یک سهام باشد و یا بر روی عموم سهام تاثیرگذار باشد به دو نوع سیستماتیک و غیر سیستماتیک طبقهبندی میشود. ریسک سیستماتیک به ریسکی گفته میشود که بر روی تمام بازار (البته با مقادیر مختلف) تاثیرگذار است و به عبارتی تمام سهام به میزان متفاوتی تحت تاثیر آن هستند. این نوع ریسک در هر صورت وجود دارد و سرمایهگذار برای کسب بازده ناچار به تحمل آن هستند. ولی ریسک غیرسیستماتیک تنها بر یک سهام مشخص تاثیر دارد. این نوع ریسک را با تشکیل سبد متنوعی از سهام میتوان کاهش داد. چون با تشکیل یک سبد سهام، برآیند ریسکهای غیرسیستماتیک مربوط به سهام مختلف به صفر نزدیک میشود.
تشکیل سبد سرمایهگذاریها چگونه باعث کنترل ریسک سرمایهگذاری در بازار سهام می شود؟
تشکیل سبد سرمایهگذاریها یکی از اصول مالی «متنوعسازی» است. بر اساس روابط ریاضی میتوان ثابت کرد که با سرمایهگذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تکتک سهام خواهد شد. این موضوع به این صورت نیز قابل بررسی و توضیح است که اگر دو یا چند سهام در بازار وجود داشته باشند که رفتار قیمتی آنها 100 درصد مشابه همدیگر نباشد، با سرمایهگذاری در ترکیبی از آنها میتوانیم نوسانات مجموع سبد خود را کاهش دهیم؛ چون در شرایط مختلف بازار نوسانهای مختلف سهام موجود در سبد، میتوانند تا حدودی یکدیگر را خنثی نمایند و اثر یکدیگر را پوشش دهند.
آیا تشکیل هر نوع سبد باعث کاهش ریسک میشود؟
خیر. تنها در صورتی میتوان با تشکیل سبد ریسک را کاهش داد که نوسانات سهام انتخابی دقیقا مشابه یکدیگر نباشد و به عبارت آماری ضریب همبستگی آنها کمتر از عدد 1 باشد. چون زمانی که دو یا چند سهم به طور کاملا یکسان رفتار کنند، تفاوتی ندارد که کدام سهام را و با چه ترکیبی بخریم. در این شرایط نیازی به تشکیل پرتفولیو نیست و خرید یکی از سهام کافی است. هر چه ضریب همبستگی کمتر از یک باشد بیشتر به کاهش ریسک سبد کمک میکند. اگر ضریب همبستگی سهام منفی باشد، میتوان ریسک سبد سهام را به شدت کاهش داد چون در این حالت، زمانی که یکی از سهام روند منفی طی میکند سهام دیگری با سیر مثبت آن را جبران میکند و بنابراین روند کلی بازده سبد سهام هموارتر میشود.
توصیه شما به سرمایهگذاران بازار سهام برای رابطه ریسک و بازده مورد انتظار مدیریت ریسک سرمایهگذاریهای خود چیست؟
1- در صورتی که اطلاعات سرمایهگذاری آنها محدود است، بهتر است به طور غیرمستقیم واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری را خریداری کنند و مستقیما درگیر فعالیت سرمایهگذاری نشوند.
2- تنها پس از بررسی کامل و کسب اطمینان کافی نسبت به دانش خود در مورد سهام، سرمایهگذاری کنند.
3- بلندمدت فکر کنند و با افق سرمایهگذاری کوتاهمدت وارد این بازار نشوند.
4- هیجانات بازار سهام ممکن است سرمایهگذار را به سوی تصمیمات پر ریسک رهنمون سازد. بنابراین، باید از رفتارهای شتابزده و تصمیمات غیرآگاهانه اجتناب نمایند.
5- اگر قصد سرمایهگذاری بلندمدت ندارند، حدود قیمتی مشخصی را برای ورود و خروج از یک سهم داشته باشند. با این رویکرد، سرمایهگذار به محض رسیدن به قیمت مشخص شده از آن خارج میشود. این قاعده سرمایهگذاری باعث میشود که سرمایهگذار نه طمع بیش از حد داشته باشد و به طور افراطی بر تصمیمات غلط قبلی خود اصرار نماید.
6- همواره در یک سبد از سهامی که همبستگی بالایی با هم ندارند سرمایهگذاری کنند و تمام سرمایه خود را به خرید یک سهام اختصاص ندهند.
7- همواره ریسک قابل تحمل خود را در نظر داشته باشند و بر مبنای آن سرمایهگذاری کنند.
8- حداکثر زیان قابل تحمل برای سبد خود را از پیش تعیین کنند تا اجازه ندهند ارزش سبدشان به کمتر از مبلغ مشخص شده برسد و بهاین ترتیب برای شرایط بحرانی استراتژی خروج معینی داشته باشند.
هر آنچه باید درباره بازده سرمایه گذاری بدانید!
بازده سرمایه گذاری (Return on investment) یا ROI یک نسبت سودآوری است که میزان بازده یا سود حاصل از سرمایهگذاری را نسبت به هزینههای آن اندازهگیری میکند. این بازده معمولا به صورت درصد بیان میشود و در ارزیابی سرمایهگذاریهای فردی یا فرصتهای سرمایهگذاری رقابتی بسیار مفید است.
معمولا برای سرمایهگذاری یک هدف دارید: کسب درآمد.
هر سرمایهگذار به دنبال این است تا جایی که ممکن است درآمد کسب کند. به همین دلیل شما بهتر است حداقل یک ایده کلی در مورد نوع بازدهی (سود) که ممکن است دریافت کنید قبل از سرمایهگذاری در هر کاری داشته باشید.
تحلیلگران و سرمایهگذاران حرفهای برای تخمین نرخ بازده مورد انتظار در آینده، از بازده سرمایهگذاری سابق به همراه دادههای صنعت و اقتصاد استفاده میکنند. برای ارزیابی داراییهای مختلفی مانند سهام و اوراق بهادار مختلف، میتوانید از نتایج واقعی و بازده تخمینی استفاده کنید. این فرآیند ارزیابی به شما کمک میکند ترکیب مناسبی از اوراق بهادار و سهام را برای به حداکثر رساندن بازده در افق زمان سرمایهگذاری خود انتخاب کنید.
نرخ بازده خوب چقدر است؟
این سوال فقط یک پاسخ مشخص ندارد. بازده سرمایه «خوب» به عوامل مختلفی بستگی دارد.
مهمترین نکته در تعیین نرخ بازده سرمایهگذاری خوب، نیاز مالی شماست. برای مثال، فرض کنید یک زوج جوان در حال سرمایهگذاری برای پسانداز شهریه دانشگاه فرزند تازه متولد شده خود هستند. بازده سرمایه گذاری خوب برای آنها، مقداری است که سرمایهگذاریهای آنها در طی ۱۸ سال منجر به جمعآوری پول مورد نیاز برای پرداخت شهریه او شود.
تعریف این خانواده جوان از بازده سرمایه گذاری خوب با تعریف یک بازنشسته که به دنبال تأمین درآمد است متفاوت خواهد بود. این فرد بازنشسته نرخ بازگشت سرمایه خوب را نرخ بازدهی میداند که درآمد مستمر و کافی برای ایجاد زندگی راحت را ایجاد میکند. البته، تعریف یک بازنشسته از «زندگی راحت» ممکن است با تعریف دیگری متفاوت باشد.
نرخهای مختلف بازده، بر یک اصل اساسی تأکید میکنند: هرچه ریسک یک نوع سرمایهگذاری بیشتر باشد، انتظار نرخ بازده سرمایه گذاری نیز بالاتر میرود.
ریسک سرمایه گذاری
ریسک، احتمالی است که طبق آن ممکن است بازده واقعی، کمتر از بازده پیشین و بازده مورد انتظار باشد. عوامل مختلفی چون نوسانات بازار، تورم و وخیمتر شدن مبانی تجاری ممکن است باعث بوجود آمدن ریسک شوند. ریسکها انواع مختلفی دارند که برای مطالعه انواع رابطه ریسک و بازده مورد انتظار آنها میتوانید به مقاله مربوطه تحت عنوان “ریسک های سرمایه گذاری را بیشتر بشناسید” مراجعه کنید. رکود بازار مالی، بر قیمت داراییها تاثیر میگذارد. تورم منجر به از دست دادن قدرت خرید و هزینههای بیشتر و سود کمتر برای شرکتها میشود.
هر فرد باید با توجه به شرایط مالی و اقتصادی خود، روحیات سرمایهگذاری و سن خود، درجه ریسکپذیری خود را تشخیص دهد و متناسب با آن، گزینههای سرمایهگذاری مناسب را انتخاب کند.
بازده در برابر ریسک
شما نمیتوانید ریسک را از بین ببرید، اما میتوانید با انتخاب سبد متنوعی از سهام و سایر داراییها ریسک را مدیریت کنید. ترکیب پرتفولیو باید با اهداف مالی و تحمل ریسک سازگار باشد. معمولا بازده سرمایهگذاری برای داراییهایی با ریسک بالا بیشتر است. به عنوان مثال، حسابهای پسانداز در برابر خرید سهام شرکتها، بازده پایینتری دارند، چرا که سرمایهگذاری مطمئنی هستند و ریسک کمتری دارند.
نحوه محاسبه بازده سرمایه گذاری (ROI)
ROI با استفاده از دو روش مختلف قابل محاسبه است.
100 ×( هزینه سرمایهگذاری ÷ بازده خالص سرمایهگذاری) = ROI
100 ×( هزینه سرمایهگذاری ÷ (ارزش اولیه سرمایهگذاری – ارزش نهایی سرمایهگذاری )) = ROI
اشتباه نکنید! بازده سرمایهگذاری بر مبنای درصد است
با توجه به اینکه بازده سرمایهگذاری به صورت درصد (٪) بیان میشود و نه به عنوان معیار پولی، ممکن است هنگام محاسبه باعث سردرگمی شود.
برای مثال، فرض کنید سرمایهگذار «الف» ۲۰۰ تومان و سرمایهگذار «ب» ۵۰ هزار تومان سود کسب کرده باشند. اگر فقط همین اطلاعات در اختیار شما قرار گرفته باشد، ممکن است فکر کنید سرمایهگذار «ب» سرمایهگذاری بهتری داشته است.
اما اگر سرمایه اولیه و هزینههای سرمایه گذاری را در نظر بگیرم ممکن است معادلات به صورت کلی بهم بریزد.
اگر هزینه سرمایهگذاری نفر اول ۱۰۰۰ تومان باشد نفر اول ۲۰ درصد در جریان این سرمایه گذاری، بازده داشته است. در حالی که اگر هزینه سرمایهگذاری نفر «ب»، ۵۰۰ هزار تومان بوده باشد، نفر «ب» ۱۰ درصد بازده کسب کرده است.
پس برای بررسی میزان موفقیت یک سرمایهگذار تنها به عدد سود اکتفا نکنید، چرا که اطلاعات کافی برای سرمایهگذاری را در اختیار شما قرار نمیدهد.
مزایای استفاده از بازده سرمایه گذاری (ROI)
بزرگترین مزیت بازده سرمایه گذاری این است که یک معیار به نسبت ساده و آسان اس و اغلب از آن به عنوان معیار استاندارد و جهانی میزان سودآوری استفاده میشود. به عنوان یک معیار اندازهگیری، در اغلب مواقع استفاده از آن موجب سوء تفاهم و سوء تعبیر نمیشود، زیرا معنی خود را در قالبهای مختلف حفظ میکند.
معایب استفاده از بازده سرمایه گذاری (ROI)
استفاده از بازده سرمایه گذاری به عنوان یک معیار اندازهگیری معایبی نیز دارد.
● بازده سرمایهگذاری مدت زمان را در نظر نمیگیرد
اولین عیب بازده سرمایهگذاری این است که دوره و مدت نگهداری یک سرمایهگذاری را در نظر نمیگیرد، در نظر گرفتن زمان ممکن است هنگام مقایسه گزینههای سرمایهگذاری مشکلساز شود.
برای مثال، فرض کنید بازده سرمایهگذاری «ج»، ۲۵ درصد باشد، درحالی که بازده «د» ۱۵ درصد است. با همین میزان از اطلاعات ممکن است تصور کنید که سرمایهگذاری «ج» موفقتتر عمل کرده است. اما اگر مدت زمان را در نظر بگیرید ممکن است نتیجهگیری شما تغییر کند، فرض کنید بازده ۲۵ درصدی طی مدت زمان ۵ سال، اما بازده ۱۵ درصدی در یک سال بدست آمده باشد.
اگر از بازده سرمایهگذاری به صورت سالانه و در بازه زمانی مشخص استفاده کنید، می توانید این مشکل را از بین ببرید.
● بازده سرمایه گذاری نسبت به ریسک تنظیم نمیشود
یک اصل کلی و رایج در دنیای سرمایهگذاری وجود دارد که طبق آن بازده سرمایه گذاری رابطه مستقیمی با ریسک دارد: هرچه بازده احتمالی بیشتر باشد، ریسک احتمالی نیز بیشتر است. این را میتوان در دنیای واقعی سرمایهگذاری نیز مشاهده کرد.
به طور مثال، در اغلب مواقع، سرمایهگذاری که بازده پرتفوی ۱۲ درصد را هدف قرار داده است، باید درجه بالاتری از ریسک را در مقایسه با سرمایهگذاری که هدفش بازده ۴ درصدی است، بپذیرد. اگر یک سرمایهگذار بدون ارزیابی ریسک، فقط درصد بازده سرمایه گذاری را معیار قرار دهد، ممکن است نتیجه نهایی تصمیم بسیار متفاوت از نتیجه مورد انتظار باشد.
● اگر تمام هزینههای مورد انتظار را درست محاسبه نکنید، بازده سرمایهگذاری درست نخواهد بود
درست محاسبه نشدن هزینههای مورد نظر برای سرمایه گذاری ممکن است، عمدا یا سهوا رخ دهد. به عنوان مثال، در ارزیابی نرخ بازده سرمایه گذاری در یک قطعه ملک، کلیه هزینههای مرتبط باید در نظر گرفته شود. این موارد شامل کمیسیون املاک، مالیات بر املاک، بیمه و کلیه هزینههای نگهداری میشود. این هزینهها میتوانند به میزان قابل توجه درصد بازده سرمایه گذاری را کاهش دهند.
علاوه بر این، یکی از مهمترین هزینهها، هزینه فرصت است و به این معنی است که با انتخاب یک گزینه، از منافع گزینههای دیگر بیبهره خواهید بود.
سخن پایانی
محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری، برای هر فردی که میخواهد وارد بازار سرمایه شود ضروری است، اما این درصد به تنهایی معیار خوبی برای تصمیمگیری نیست. مانند بسیاری از معیارهای سودآوری، معیار بازده سرمایه گذاری فقط بر سود مالی تأکید میکند. و شرایط جانبی را در نظر نمیگیرد.
تیم متخصص مدیریت ثروت مانو، همواره با در نظر گرفتن درجه ریسکپذیری افراد، بهترین گزینههای سرمایهگذاری را برای آنها انتخاب میکند. بدین ترتیب، مشتریان بدون نیاز به کسب دانش تخصصی مالی و اقتصاد و صرف زمان و تحلیل، به صورت غیرمستقیم وارد یک سرمایهگذاری مناسب شدهاند.
دیدگاه شما