مفهوم و تعریف بازده دارایی


حسابداری

معیاری است که از آن برای سنجش توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدت استفاده می­شود، هدف از سرمایه در گردش این است که عوامل مؤثر در تغییرات وضعیت مالی شناخته شده و موجبات افزایش یا کاهش وجه نقد مورد نیاز در فعالیت­های جاری واحد تجاری تعیین گردد.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

2-نسبت­های نقدینگی :

نسبت­های نقدینگی توانایی یک واحد تجاری را در واریز تعهدات کوتاه مدت نشان می­دهد. این نسبت­ها از مقایسه­ی دارایی جاری یا اقلام تشکیل دهنده­ی آن با بدهی­های جاری به دست می­آیند و به صورت عدد یا درصد نشان داده می­شود. اهم نسبت­های نقدینگی عبارت­اند از: 1- نسبت جاری 2- نسبت آنی (سریع)

الف: نسبت جاری:

بدهی­های جاری / دارایی­های جاری = نسبت جاری

نسبت جاری نشان می­دهد که در مقابل هر یک ريال بدهی جاری چند ريال دارایی جاری وجود دارد و از نظر بستانکاران (اعتبار دهندگان) کوتاه مدت و مدیران واحد تجاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.مفهوم و تعریف بازده دارایی

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

ب: نسبت آنی (سریع):

بدهی جاری / (مطالبات + سرمایه گذاری های کوتاه مدت + وجوه نقد ) = نسبت سریع

نسبت سریع توانایی انجام تعهدات جاری واحد تجاری را در شرایطی که فروش موجودی کالا به سهولت امکان­پذیر نمی­باشد، نشان می­دهد. بسیاری از تحلیل­گران مالی معتقدند که نسبت سریع 1 مطلوب می­باشد.

زیرا بیانگر آن است که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری یک ریال دارایی جاری به صورت نقد و یا دارایی قابل تبدیل به وجه نقد در مدتی کوتاه وجود دارد.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

3- نسبت­های فعالیت:

نسبت­های فعالیت کارایی مدیران را در استفاده از دارایی­ها (منابع مالی در اختیار مدیران) نشان می­دهد و با بررسی آن­ها می­توان حد کفایت واحد سرمایه­گذاری واحد تجاری در دارایی­های جاری و بلند مدت را به دست آورد. مهم­ترین نسبت­های فعایلت عبارت­اند از:

1- نسبت گردش دارایی­ها 2- دوره وصول مطالبات 3- دوره گردش کالا 4- دوره گردش عملیات 5- نسبت کالا به سرمایه در گردش 6- گردش سرمایه جاری 7- دوره واریز بستانکاران

1- نسبت گردش دارایی­ها:

جمع دارایی­ها/ فروش خالص = نسبت گردش دارایی­ها

نسبت گردش دارایی­ها کارایی مدیریت را در اداره­ دارایی­ها جهت ایجاد فروش نشان ماده بالا بودن نسبت گردش دارایی­ها بیان­گر کارایی بیشتر مدیریت در بکارگیری دارایی­ها است و پایین بودن آن نشان­دهنده سرمایه گذاری زیاد در دارایی­ها یا پایین بودن فروش و یا هر دو مورد می­باشد.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

2- نسبت دوره وصول مطالبات:

دوره وصول مطالبات برای ارزیابی سیاست­های اعتباری مورد استفاده قرار می­گیرد و نشان می­دهد که چند روز طول می­کشد تا مطالبات ناشی از فروش، وصول گردد. برای تعیین دوره وصول مطالبات ابندا باید دفعات گردش مطالبات را با استفاده از رابطه زیر تعیین نمود.

متوسط مطالبات/ فروش سالیانه (نسیه)= دفعات گردش مطالبات

دفعات گردش مطالبات نشان می­دهد که به طور متوسط در طول یک سال چند مرتبه مطالبات وصول می­شوند.

در رابطه فوق متوسط مطالبات به شرح زیر محاسبه می­شود:

2/مطالبات پایان دوره+ مطالبات اول دوره= متوسط مطالبات

پس از محاسبه دفعات گردش مطالبات، دوره وصول مطالبات با استفاده از رابطه زیر تعیین می­شود:

دفعات گردش مطالبات/360= دوره وصول مطالبات

دوره وصول مطالبات را مستقیماً با استفاده از رابطه زیر نیز می­توان به دست آورد:

فروش سالیانه (نسیه)/360×متوسط مطالبات= دوره وصول مطالبات

3- دوره گردش کالا:

بهای تمام شده کالای فروش رفته/360×متوسط موجودی کالا= دوره گردش کالا

2/موجودی کالای پایان دوره+موجودی کالای اول دوره= متوسط موجودی کالا

دوره گردش کالا مدت زمانی را نشان می­دهد که طول می­کشد تا کالا فروخته شود.

متوسط صنعت ‍‍پايين باشد بهتر است.

4- نسبت دوره گردش عمليات:

دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات

در مؤسسات توليدي دوره گردش عمليات از رابطه زير به دست مي­آيد.

دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات

متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.

5- نسبت کالا به سرمایه در گردش:

سرمایه در گردش / موجودی کالا = نسبت کالا به سرمایه در گردش

نسبت کالا به سرمایه در گردش توانایی مفهوم و تعریف بازده دارایی مالی واحد تجاری را از نقطه نظر سرمایه گذاری در کالا نشان می­دهد.

چنان­چه این نسبت بزرگ­تر از یک باشد حاکی از آن است که موجودی کالا در مقایسه با منابع مالی واحد تجاری رقم بزرگی را تشکیل می­دهد، به عبارت دیگر افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی واحد تجاری نیست.

6- گردش سرمایه جاری:

سرمایه در گردش / فروش خالص = گردش سرمایه جاری

نسبت گردش سرمایه جاری نشان می­دهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش به کار گرفته شده است و هدف از محاسبه آن، این است که تعیین شود که آیا مقدار سرمایه در گردش کافی و متناسب با حجم فروش و فعالیت واحد تجاری می­باشد یا خیر.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

7- دوره واریز بستانکاران:

دوره واریز بستانکاران نشان­دهنده این است که طول می­کشد تا بدهی به بستانکاران پرداخت گردد و هدف از محاسبه آن، یکی برنامه­ریزی برای پرداخت­ها و تهیه بودجه نقدی و دیگری مقایسه آن با مهلت­های تعیین شده توسط فروشندگان مواد و کالا برای دریافت مطالبات خود ما باشد.دوره واریز بستانکاران با استفاده از رابطه زیر محاسبه می­شود:

خرید سالانه (نسیه) / 360× متوسط حساب بستانکاران = دوره واریز بستانکاران

2 / مانده حساب بستانکاران در پایان دوره + مانده حساب بستانکاران در اول دوره = متوسط حساب

بستانکاران

4- نسبت­های سرمایه گذاری:

نسبت­های سرمایه گذاری طرز ترکیب سرمایه واحد تجاری را به معنی اعم آن که کلیه منابع مالی را در بر می­گیرد نشان می­دهند. به عبارت دیگر نسبت­های سرمایه­گذاری آنچه را که به صاحبان سرمایه تعلق دارد با سرمایه گذاری­های دیگران در واحد تجاری می­سنجند.

مهم­ترین نسبت­های سرمایه گذاری عبارت­اند از:

1- نسبت بدهی 2- نسبت مالکانه 3- نسبت پوشش بهره 4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه 5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه 6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه 7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه

1- نسبت بدهی:

نسبت بدهی نشان می­دهد که چند درصد از دارایی­های واحد تجاری از طریق بدهی تأمین مالی گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

جمع دارایی­ها / جمع بدهی­ها = نسبت بدهی

هرچه نسبت بدهی کوچک­تر باشد بهتر است زیرا صاحبان سرمایه مشارکت بیشتری در تأمین مالی واحد تجاری داشته­اند.

متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.

2- نسبت مالکانه:

نسبت مالکانه که نسبت حقوق صاحبان سرمایه به جمع دارایی نیز نامیده می­شود نشان می­دهد که چند درصد از دارایی­های واحد تجاری از محل حقوق صاحبان سرمایه تأمین گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

جمع دارایی­ها / جمع حقوق صاحبان سرمایه = نسبت مالکانه

نسیبت مالکانه قدرت مالی واحد تجاری را از نظر طلبکاران (به خصوص بستانکاران و اعتباردهندگان بلند مدت) مشخص می­کند و هرچقدر بالاتر باشد بیان­گر آن است که واحد تجاری از استحکام بیشتری برخوردار است. حاصل جمع نسبت مالکانه و نسبت بدهی همواره برابر با یک است یعنی اگر نسبت مالکانه 70 درست باشد می­توان نتیجه گرفت که نسبت بدهی 30 درصد است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

3- نسبت پوشش هزینه بهره:

نسبت پوشش هزینه بهره واحد تجاری را در تأمین نمودن پرداخت­های هزینه بهره از محل سود عملیاتی نشان می­دهد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات = هزینه بهره / سود عملیاتی = نسبت پوشش هزینه بهره

بالا بودن نسبت پوشش بهره نشان دهنده آن است که واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره مشکل ندارد و پایین بودن آن بیانگر آن است که اعتباردهندگان در دریافت بهره در سررسید با ریسک بیشتری مواجه خواهند بود،

در نتیجه واحد تجاری ممکن است برای دریافت واحدهای جدید با مشکلاتی مواجه گردد.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه:

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه رابطه بدهی­ها (اعم از جاری و بلندمدت) را با حقوق صاحبان سرمایه نشان می­دهد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

حقوق صاحبان سرمایه / بدهی­ها = نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه

هرچقدر این نسبت بزرگ­تر باشد، طلبکاران اطمینان کمتری برای وصول مطالبات خود خواهند داشت و معمولاً هنگامی که نسبت مذکور از یک تجاوز کند وضع غیرعادی تلقی می­شود زیرا مفهوم آن این است که در صورت ورشکستگی و انحلال واحد تجاری، طلبکاران به تمامی مطالباتشان نمی­رسند.

متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.

5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه:

نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه نشان می­دهد که حقوق صاحبان سرمایه تا چه میزان در دارایی ثابت سرمایه­گذاری شده است و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

حقوق صاحبان سرمایه / دارایی ثابت = نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه

هرچقدر این نسبت بزرگ­تر باشد مفهوم آن این است که درصد بیشتری از دارایی­های ثابت از طریق منابعی غیر از حقوق صاحبان سرمایه از قبیل خریدهای نسیه و یا دریافت وام تحمیل شده است. تحلیل­گران مالی معتقدند که نسبت حقوق نباید از یک بیشتر باشد. چرا که تجاوز این نسبت از یک، حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اشخاص و شرکت­ها از واحد تجاری در دارایی­های ثابت سرمایه­گذاری شده و این­چنین وضعی مسلماً مطلوب نمی­باشد.

وضعیت صنعت: زیر یک مطلوب است. (پایین­تر باشد بهتر است.)

6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه:

هدف از کاربرد این نسبت، تعیین سرمایه وضع شده مطالبات بستانکاران کوتاه مدت است که درصورت بروز خطر چه پوششی برای تأمین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سرمایه پیدا می­کنند. این نسبت با استفاده مفهوم و تعریف بازده دارایی از رابطه زیر تعیین می­گردد:

حقوق صاحبان سرمایه / بدهی جاری = نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه

هرقدر این نسبت پایین­تر باشد مفهوم آن این است که تضمین حقوق بستانکاران بیشتر است.

متوسط صنعت: پایین­تر باشد بهتر است.

7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه

نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه یکی از نسبت­های مهم از نظر ترکیب سرمایه­ای یک واحد تجاری و بیانگر قدرت پرداخت بدهی­های آن در بلند مدت است. این نسبت نشان می­دهد که بدهی­های بلند مدت چه سهمی از حقوق صاحبان سرمایه را در بر می­گیرد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

حقوق صاحبان سرمایه / بدهی­های بلند مدت = نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه

هرچقدر این نسبت پایین­تر باشد بهتر است زیرا بیان­گر آن است که واحد تجاری از وضعیت بهتری برخوردار است، مشروط به این که فروش و یا سرمایه گذاری­های بلند مدت واحد تجاری مطلوب باشد.

متوسط صنعت: پایین­تر باشد بهتر است.

5- نسبت­های سودآوری:

نسبت­های سودآوری میزان موفقیت واحد تجاری را در تحصیل سود نشان می­دهند و با استفاده از آن­ها می­توان اثربخشی مدیریت واحد تجاری را مورد ارزیابی قرار داد.

مهم­ترین نسبت­های سودآوری عبارت­اند از:

1- نسبت سود ناخالص 2- نسبت سود عملیاتی 3- نسبت سود خالص 4- بازده حقوق صاحبان سرمایه

5- بازده دارایی 6- بازده سرمایه در گردش

1- نسبت سود ناخالص:

نسبت سود ناخالص اثر بخشی مدیریت را در قیمت ­گذاری، ایجاد فروش و کنترل هزینه­های تولید نشان می­دهد و با استفاده از فرمول زیر به دست می­آید:

100× فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص

این نسبت نشان می­دهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود ناخالص ایجاد شده است، به عبارت دیگر،

از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته، چند درصد باقی مانده است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

2- نسبت سود عملیاتی:

نسبت سود عملیاتی به عنوان یک معیار کلی کارایی عملیاتی مورد استفاده قرار می­گیرد و نشان دهنده توانایی مدیریت در کنترل هزینه­های عملیاتی می­باشد.

100× فروش خالص / سود قبل از بهره و مالیات = 100× فروش خالص / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی

این نسبت نشان می­دهد که از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینه­های عملیاتی چند درصد باقی مانده است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

3- نسبت سود خالص:

نسبت سود خالص که بازده فروش نیز نامیده می­شود نشان می­دهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود خالص تحصیل گردیده است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

4- بازده حقوق صاحبان سهام:

بازده حقوق صاحبان سرمایه، رابطه بین سود خالص و سرمایه گذاری صاحبان سرمایه را نشان می­دهد.

100× متوسط حقوق صاحبان سرمایه در طی دوره / سود خالص = بازده حقوق صاحبان سرمایه

این نسبت نشان می­دهد که از هر یک ریال سرمایه گذاری انجام شده توسط صاحبان سرمایه، چند درصد سود تحصیل گردیده است.

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

5- بازده دارایی­ها:

نسبت بازده دارایی میزان موفقیت مدیریت در استفاده از دارایی­ها جهت تحصیل سود را نشان می­دهد و با استفاده از رابطه زیر به دست می­آید:

100× متوسط دارایی­ها / سود خالص = بازده دارایی­ها

متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.

6- بازده سرمایه در گردش:

بازده سرمایه در گردش، رابطه بین سود خالص و سرمایه در گردش را نشان می­دهد. در صورتی که این نسبت بالا باشد نشان دهنده آن است که واحد مفهوم و تعریف بازده دارایی تجاری با کمبود سرمایه در گردش مواجه می­باشد.

بازده نسبی چیست؟ + نحوه محاسبه بازده نسبی

هدف اصلی سرمایه‌گذاری در هر حوزه‌ای، کسب سود است. آشنایی با انواع سود و بازده، لازمه شروع سرمایه‌گذاری به شمار می‌رود. بازده نسبی یکی از مهم‌ترین معیارها در این زمینه است. در این مقاله از گروه نرم افزار حسابداری محک با مفهوم بازده نسبی و اهمیت آن آشنا می‌شویم.

بازده نسبی چیست؟

فهرست مطالب

بازده چیست؟

بازده چیست؟

بازده عبارت است از سود یا زیانی که از طریق سرمایه‌گذاری نصیب یک سرمایه‌گذار می‌شود. همانطور که می‌دانیم افراد برای کسب سود و افزایش ثروت خود، در بسترها و حوزه‌های مالی مختلفی سرمایه‌گذاری می‌کنند. برخی از گزینه‌های سرمایه‌گذاری دارای سود مشخص و تضمین شده هستند و برخی دیگر هیچ سودی را تضمین نمی‌کنند. هر فرد با توجه به اهدافی که در نظر دارد، در این گزینه‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند.

بازده در فرایند سرمایه‌گذاری همواره نیروی محرکی است که علاوه بر ایجاد انگیزه به عنوان پاداشی برای سرمایه‌گذاران محسوب می‌شود. در مقابل بازده سرمایه‌گذاری، مفهومی مفهوم و تعریف بازده دارایی به نام ریسک وجود دارد. ریسک و بازده دو عنصر جدایی‌ناپذیر در بازارهای مالی و سرمایه‌گذاری هستند. هر چه میزان بازدهی مورد انتظار از دارایی بیشتر باشد، سرمایه‌گذاری در آن با ریسک بیشتری همراه خواهد بود.

اجزای تشکیل دهنده بازده چیست؟

بازده را می‌توان به دو جزء سود دریافتی و سود (زیان) سرمایه تقسیم کرد. در ادامه با بررسی هر یک می‌پردازیم:

1.سود دریافتی

سود دریافتی، سودی است که از محل جریان‌های نقدی دوره‌ای به دست می‌آید. این سود را می‌توان مهم‌ترین بخش بازده قلمداد کرد. سود دریافتی به صورت بهره یا سود تقسیمی در اختیار سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد.

2.سود یا زیان سرمایه

دومین جزء بازده، سود یا زیان سرمایه است که با سهام عادی، اوراق مشارکت و یا سایر اوراق بهادار مرتبط است. این بخش از بازده به دلیل افزایش یا کاهش قیمت دارایی و اختلاف میان قیمت خرید و قیمت فعلی به وجود می‌آید.

بازدهی نسبی چیست

بازده نسبی چیست؟

در امور مالی، اصطلاح بازده نسبی معیاری از بازدهی در یک سرمایه‌گذاری است که نشان می‌دهد سود یا زیان یک سبد سرمایه‌گذاری یا یک صندوق سرمایه‌گذاری نسبت به یک یا چند شاخص بازار چگونه است. امروزه بسیاری از مدیرانی که عملکرد صندوق‌های سرمایه‌گذاری را بررسی می‌کنند، معمولاً برای دستیابی به بازدهی بالاتر از بازدهی نسبی استفاده می‌کنند. بازده نسبی همواره عدد مثبتی است و بر روی نتایج بلند مدت تمرکز دارد از این رو از اهمیت بالایی در بازارهای مالی برخوردار است.

استفاده از بازده نسبی چه مزیت‌هایی دارند؟

  • بازده نسبی می‌تواند عملکرد و بازدهی یک صندوق را در هر دو بازار نزولی و صعودی اندازه گیری کند.
  • این بازده به شناسایی آن دسته از وجوهی که بازدهی بهتری نسبت به شاخص دارند کمک می‌کند.
  • این بازده در تصمیم گیری به مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری کمک می‌کند.
  • این بازده روندهای بازار صعودی و نزولی را در نظر می‌گیرد.
  • بازدهی نسبی افق زمانی بلندمدت را برای تعیین بازدهی در نظر می‌گیرد.

بازده مطلق چیست؟

بازده مطلق، بازدهی یک دارایی یا صندوق سرمایه‌گذاری را در یک دوره مشخص نشان می‌دهد. این بازدهی افزایش یا کاهشی که به صورت درصدی بر روی سهام یا صندوق سرمایه‌گذاری اتفاق می‌افتد را در نظر می‌گیرد. بازده مطلق می‌تواند مثبت یا منفی باشد و ممکن است غیر مرتبط با سایر فعالیت‌های بازار در نظر گرفته شود.

شاید این مقاله نیز برای شما مفید باشد. چگونه توسعه دهنده نرم افزار شویم؟ | وظیفه توسعه دهنده نرم افزار چیست؟

بازده نسبی با بازده مطلق چه تفاوتی دارد؟

  • بازده مطلق، بر خلاف بازده نسبی، هیچ مقایسه‌ای با سایر سرمایه‌گذاری‌های احتمالی انجام نمی‌دهد.
  • بازده مطلق مربوط به بازدهی یک دارایی خاص است و آن را با هیچ معیار یا شاخصی مقایسه نمی‌کند. در حالی که بازده نسبی دارایی‌های مختلف را با معیارهای مشخص مقایسه می‌کند.
  • بازدهی مطلق افق زمانی کوتاه مدتی دارد و به روندهای طولانی مدت متکی نیست. این در حالی است که بازده نسبی افق زمانی بلند مدتی دارد.
  • بازدهی مطلق اطلاعات زیادی در رابطه با مفید بودن سرمایه‌گذاری ارائه نمی‌دهد. شما باید به بازده نسبی نگاه کنید تا دریابید بازده یک سرمایه‌گذاری در مقایسه با سایر سرمایه‌گذاری‌های مشابه چگونه است. هنگامی که معیار قابل مقایسه‌ای برای اندازه گیری بازده سرمایه‌گذاری خود داشته باشد، می‌توانید تصمیم بگیرید که آیا سرمایه‌گذاری شما سودده است یا خیر است و مطابق با آن عمل کنید.

عوامل موثر بر بازده نسبی

عوامل موثر بر بازده نسبی کدام‌اند؟

بازده نسبی تحت تأثیر عوامل مختلفی ممکن است تغییر کند. در ادامه با برخی از این عوامل آشنا می‌شویم:

1.هزینه‌ی تراکنش‌ها

هزینه تراکنش‌ها به طور قابل توجهی بر بازده نسبی صندوق‌های سرمایه‌گذاری تأثیر می‌گذارد. هر چه این هزینه پایین‌تر باشد، بازده نسبی افزایش می‌یابد. به عنوان مثال، صندوق Invesco یک صندوق سرمایه‌گذاری جهانی با مدیریت فعال است که بازده یک‌ساله آن از 30 سپتامبر 2017، به طور قابل توجهی بهتر از شاخص جهانی MSCI بود. در این سال مدیران این صندوق، بازدهی عملکرد خود را با احتساب هزینه تراکنش‌ها و بدون هزینه تراکنش‌ها ارائه کردند. بر اساس گزارش‌های منتشر شده برای دوره یک‌ساله، سهام کلاس A این صندوق بدون احتساب هزینه‌های تراکنش‌ها، 30.48 درصد بازدهی داشته است.

2.بازده کل

بازده کل نیز جزو عوامل مؤثر بر بازدهی نسبی است. برای محاسبه بهتر بازده نسبی، یک سرمایه‌گذار می‌تواند از بازده کل استفاده کند. بازده کل توزیع‌های صندوق را هنگام محاسبه بازده نسبی در نظر می‌گیرد. از این رو در افزایش بازدهی نسبی بسیار مؤثر است.

3.کارمزد معاملات

کارمزد صندوق یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند بر بازده نسبی تأثیر بگذارد. کارمزد صندوق باید هر سال به طور جمعی توسط سهام‌داران صندوق پرداخت شود. شرکت‌های سرمایه‌گذاری هنگام محاسبه ارزش خالص دارایی خود، این کارمزد را به عنوان بدهی ثبت می‌کنند. از این رو می‌توان گفت که کارمزد صندوق بر ارزش خالص دارایی صندوق که بازده نسبی بر اساس آن محاسبه می‌شود، تأثیر می‌گذارد.

نحوه محاسبه بازده نسبی

برای محاسبه بازده نسبی می‌توان از فرمول زیر استفاده کرد:

محاسبه نرخ بازده

در مواقعی که بازده کلی محاسبه شده برای یک دارایی یا سرمایه‌گذاری عدد منفی باشد می‌توان از فرمول بالا به منظور محاسبه بازده استفاده کرد.

سخن آخر

در این مطلب با مفهوم بازده نسبی و اهمیت آن در بررسی و سنجش عملکرد صندوق‌های سرمایه‌گذاری آشنا شدیم. برای محاسبه دقیق میزان بازدهی دارایی‌ها و پروژه‌های سرمایه‌گذاری، یکی از بهترین راهکارها استفاده از نرم افزار حسابداری است. نرم افزار حسابداری محک به شما کمک می‌کند تا علاوه بر مدیریت دارایی‌ها، سود و زیان هر یک از پروژه‌ها را به صورت دقیق محاسبه کنید.

شاخص ROA‌ در بورس چیست و نحوه محاسبه آن چگونه است؟

شاخص ROA‌ در بورس چیست و نحوه محاسبه آن چگونه است؟

شاخص ROA یکی دیگر از نسبت‌های مالی است که با استفاده از اطلاعات موجود در صورت‌های مالی شرکت‌ها مثل صورت‌های سود و زیان، ترازنامه‌ها و. عملکرد سودآوری شرکت‌ها را نشان می‌دهد. شاخص ROA یکی از فاکتورهایی است که برای تحلیل بنیادین سهام در بورس از آن استفاده می‌شود.

ما در این مقاله قصد داریم مفهوم شاخص ROA و نحوه محاسبه آن در بورس را به شما توضیح دهیم.

شاخص ROA در بورس

شاخص ROA یا شاخص بازده دارایی‌ها که برگرفته از عبارت Return on assets است، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به کل دارایی‌های آن می‌سنجد. به همین دلیل تحلیلگران زیادی از این شاخص استفاده می‌کنند تا بفهمند شرکت مورد نظرشان چقدر توانسته نسبت به کل دارایی‌هایش، سود تولید کند.

ROA شاخصی است که به وسیله آن می‌توانید نحوه مدیریت یک شرکت و نسبت سودسازی آن را در رابطه با کل دارایی‌هایش بسنجید.

نحوه محاسبه شاخص ROA

شاخص بازده دارایی‌ها یا ROA ‌ از تقسیم کردن میزان درآمد خالص شرکت به میانگین کل دارایی‌های آن به دست می‌آید. بنابراین فرمول شاخص ROA ‌ به قرار زیر است:

این شاخص همواره به شکل درصد بیان می‌شود و شما می‌توانید برای محاسبه آن از درآمد سالیانه شرکت‌ها هم استفاده کنید.

هر چه عدد شاخص ROA بیشتر باشد، به این معنی است که شرکت توانسته سود بیشتری نسبت به دارایی‌هایش تولید کند و هر چه این عدد کمتر باشد، یعنی شرکت هنوز جای رشد و پیشرفت دارد چون سود کمتری را نسبت به دارایی‌های در اختیارش تولید کرده است.

شاخص ROA برای خرید سهام باید چند درصد باشد؟

شاخص ROA برای خرید سهام باید چند درصد باشد؟

شاخص ROA ‌ در بورس، یکی از فاکتورهایی است که برای خرید سهام در نظر گرفته می‌شود اما خیلی از افراد نمی‌دانند که شاخص بازده دارایی باید چند درصد باشد.

گفتن یک عدد خاص به عنوان عددی قطعی و مناسب برای خرید سهام کار کاملا اشتباهی است پس اگر شما هم به دنبال درصد مشخص شاخص ROA ‌ می‌گردید، در اشتباه هستید. نکته مهمی که به هنگام بررسی شاخص ROA باید در نظر داشته باشید این است که بهتر است شاخص ROA یک شرکت را با شرکت‌های رقیبش در همان صنعت مقایسه کنید.

مثلا ممکن است شاخص ROA یک شرکت فناوری با شاخص ROA ‌ یک شرکت غذایی در بورس بسیار متفاوت باشد ولی هر دوی آن‌ها در مقایسه با سایر رقبایشان در صنایع مذکور، شاخص بازده دارایی بیشتری داشته باشند.

برای یافتن بهترین عدد و درصد برای شاخص ROA ‌ می‌توانید این شاخص را در یک شرکت در دوره‌های مختلف زمانی مقایسه کنید. مثلا شاخص ROA شرکت X در سال گذشته برابر با 15 درصد بوده است ولی با محاسبه این شاخص برای سال جدید به عدد 12 درصد می‌رسید. به این ترتیب شاخص بازده دارایی این شرکت در طول یک سال کمتر شده و این به معنی است که سودآوری شرکت کمتر شده است.

پیشنهاد مطالعه: سبد پیشنهادی سهام بورس تهران

چطور شاخص ROA‌ در بورس ایران را حساب کنیم؟

برای محاسبه شاخص ROA در سهام‌های بورس ایران می‌توانید از صورت سود و زیان و ترازنامه شرکت‌های بورسی که در سایت کدال موجود است استفاده کنید.

در این قسمت با زدن یک مثال ساده، نحوه محاسبه شاخص ROA در بورس ایران را توضیح می‌دهیم.

فرض کنید میزان دارایی‌های کل «نماد شبندر» (پالایش نفت بندرعباس) برابر با 300000 میلیارد ریال است و درآمد خالص امسال آن برابر با 50000 میلیارد ریال باشد. در این صورت شاخص ROA ‌ شبندر برابر است با:

مقایسه دو شرکت بورسی در یک صنعت از نظر شاخص ROA

همان طور که قبلا هم اشاره کردیم برای مقایسه شاخص ROA ‌ بین دو شرکت بورسی باید آن‌ها را از یک صنعت انتخاب کنیم. بعد از انتخاب دو شرکت می‌توانیم با محاسبه فرمول شاخص بازده دارایی‌ها در بورس، میزان سودآوری آن‌ها با یکدیگر را بسنجیم. در ادامه با یک مثال نحوه مقایسه کردن شرکت‌ها را با استفاده از این شاخص به شما نشان می‌دهیم.

برای این بررسی و مقایسه از دو شرکت مربوط به صنایع غذایی استفاده می‌کنیم.

فرض کنید دو نماد «غکورش» (صنعت غذایی کورش) و «غزر» ( زر ماكارون ) پس از اتمام سال مالی، درآمد خالص خود را برابر با 4000 میلیارد ریال اعلام می‌کنند اما کدامیک از آن‌ها شاخص ROA یا سودآوری بیشتری داشته است؟

برای انجام این مقایسه به ارزش کل دارایی‌های هر دو شرکت نیز نیاز داریم. فرض کنید میزان کل دارایی‌ها در نماد غکورش برابر با 30000 میلیارد ریال و در نماد غزر برابر با 20000 هزار ریال باشد. در این صورت شاخص بازده دارایی‌ها برای نماد غکورش برابر با 13.33 درصد و در نماد غزر برابر با 20 درصد است. پس در این مثال غزر گزینه مناسب‌تری برای خرید است چون توانسته با دارایی کمتری نسبت به غکورش، سودی برابر تولید کند. این بدین معنی است که غزر بازدهی بیشتری داشته است.

در نهایت می‌توان گفت سهم‌هایی با شاخص ROA بیشتر (البته در یک صنعت مشترک) در بورس جذابیت بیشتری برای خرید دارند اما این تنها یکی از فاکتورهای بررسی بنیادین سهام در بورس است و شما برای خرید سهام بایست فاکتورهای دیگری را هم در نظر داشته باشید.

فرق بین ROA و ROE در چیست؟

فرق بین ROA و ROE در چیست؟

در این قسمت می خواهیم تفاوت شاخص ROA ‌ و ROE در بورس را توضیح دهیم. اگر با مفهوم شاخص ROE آشنا نیستید می توانید برای یادگیری آن از مقاله آموزش نحوه محاسبه نسبت‌های مالی و روش‌های ارزشگذاری سهام استفاده کنید.

شاخص ROE ، به معنای شاخص بازده حقوق صاحبان سهام است که از طریق فرمول زیر محاسبه می‌شود:

مجموعه حقوق صاحبان سهام/درآمد خالص=ROE(بازده حقوق صاحبان سهام)

اگر این فرمول را با فرمول شاخص ROA که در ابتدای متن عنوان کردیم مقایسه کنید متوجه شباهت میان این دو فرمول می‌شوید.

در شاخص ROA میزان درآمد به کل دارایی‌ها سنجیده می‌شود و همان طور که می‌دانید دارایی‌ها در بورس به معنای جمع بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام می‌باشد.

بدهی‌ها + حقوق صاحبان سهم = دارایی‌ها

حالا بهتر می‌توان به تفاوت شاخص ROA با ROE پی برد. در شاخص ROA میزان بدهی‌های شرکت نیز حساب می‌شود اما شاخص ROE تنها به میزان سود به دست آمده در مقایسه با حقوق صاحبان سهام توجه دارد.

فرض کنید میزان درآمد خالص یک شرکت در دو سال متوالی یکسان است اما میزان بدهی‌های آن نسبت به سال قبل بیشتر شده است. در این حالت با بزرگ‌تر شدن مخرج کسر، میزان شاخص ROA ‌ کمتر می‌شود که به معنای سودآوری کمتر همان شرکت در سال جاری نسبت به سال گذشته است.

اما اگر شاخص ROE این شرکت را در دو سال گذشته مقایسه کنیم متوجه می‌شویم که این شاخص عدد بیشتری را نشان می‌دهد چون عدد مربوط به مخرج کسر در فرمول آن کوچکتر می‌شود. (چون حقوق صاحبان سهام حاصل کم کردن دارایی‌ها از بدهی‌ها است.)

در نهایت می‌توان این طور نتیجه گرفت که برای تحلیل بنیادین سهم‌ها در بورس نمی‌توان از یک شاخص به تنهایی استفاده کرد.

پیشنهاد ویژه: دوره جامع آموزش بورس تهران

خلاصه ای از مهم ترین نکات مربوط به شاخص ROA

  • شاخص ROA از تقسیم درآمد خالص به کل دارایی‌ها به دست می‌آید.
  • شاخص بازده دارایی‌ها، عملکرد مدیریتی یک شرکت را نشان می‌دهد.
  • شاخص ROA عددی است که می‌توان به وسیله آن دو شرکت را از نظر سودآوری با یکدیگر مقایسه کرد.
  • شاخص ROA نشان دهنده این است که به ازای هر ریال دارایی، شرکت چه میزان درآمد داشته است.
  • شاخص ROA شرکت‌های بورسی در یک صنعت مشابه می‌توانند با یکدیگر مقایسه شوند.
  • هر چه درصد شاخص ROA بیشتر باشد، به معنای بازدهی بیشتر دارایی‌ها یا شرکت است.
  • هر چه درصد شاخص ROA کمتر باشد، به معنای بازدهی کمتر دارایی‌ها یا شرکت است.

سوالات متداول

۱- شاخص ROA چیست؟

این شاخص به معنای بازده کل دارایی ها است که از تقسیم کردن سود خالص بر میزان کل دارایی ها به دست می آید.

نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه می‌شود

شاید اصطلاح نسبت شارپ را در طول فعالیت و حضور خود در بازارهای مختلف مالی، زیاد شنیده باشید. این یکی از اصطلاحات رایج در بازارهای مالی است. معامله‌گران بازار ارز دیجیتال با اصطلاح نرخ بازگشت سرمایه غریبه نیستند. در اصل این نسبت برای ارزیابی عملکرد تعدیل شده ریسک یک رمزارز استفاده می‌شود. در یک تعریف کلی این نسبت به سرمایه‌گذار می‌گوید که با نگهداری یک دارایی پرخطر چه مقدار بازده اضافی دریافت خواهد کرد.

نرخ بازگشت سرمایه در واقع نسبت درآمد ما از یک سرمایه‌گذاری به سرمایه اولیه است. دور از انتظار نیست اگر قیمت ارزهای دیجیتال در سقوط و صعود ما را شگفت‌زده کند، اما نسبت شارپ می‌تواند به ما نشان می‌دهد میزان بازدهی سرمایه نسبت به ریسک چقدر است.

اکثر افراد فعال حوزه مالی می‌دانند که چگونه این شاخص را محاسبه کنند و اطلاعات به‌دست‌آمده از این فرمول چه چیزی را نشان می‌دهد. اگر شما درباره این نسبت چیزی نمی‌دانید و درباره استفاده درست ازآن برای کاهش ریسک معاملات خود اطلاعاتی ندارید، وقت آن رسیده تا اطلاعات خود را در این باره کامل کنید. همراه ما در مجله تخصصی والکس بمانید.

نسبت شارپ چیست؟

Sharp Ratio، عددی است که نشان می‌دهد بازده یک سرمایه‌گذاری بدون ریسک، چقدر تضمین شده است. در واقع نسبت ریسک است که به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا میانگین بازده سرمایه‌گذاری را در مقایسه با ریسک‌های احتمالی آن تخمین بزند.

با کم‌کردن نرخ بدون ریسک از نرخ بازده مورد انتظار پرتفوی و تقسیم نتیجه بر انحراف استاندارد که در غیر این صورت به‌عنوان معیار آماری نوسانات دارایی شناخته می‌شود، محاسبه می‌شود.

نسبت شارپ به شما کمک می‌کند تا ببینید در مقایسه با سرمایه‌گذاری بدون ریسکی انجام داده‌اید، آیا ریسکی که انجام داده‌اید شما را به سود و بازدهی رسانده است یا نه؟این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.

نسبت شارپ چیست

چگونه نسبت شارپ را تفسیر کنیم؟

ریسک ذاتی یک سرمایه‌گذاری وقتی تعریف می‌شود که انحراف استاندارد آن تعیین شود. پس نسبت شارپ بالاتر نشان‌دهنده ظرفیت بازدهی بهتر یک رمزارز برای هر واحد ریسک اضافی است. این نسبت می‌تواند توجیهی برای نوسانات اساسی رمزارز باشد. در واقع، می‌توانید از شاخص شارپ ارز دیجیتال برای مقایسه رمز ارزها استفاده کرد. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI هم کمک می‌کند تا اطلاعات بیشتری درباره Sharp Ratio یک رمزارز به دست آورد.

این نسبت را می‌توان با درنظرگرفتن نتیجه به شکل‌های زیر تفسیر کرد:

۱. نسبت بالاتر از ۱.۰ قابل‌قبول است.

۲. نسبت بالاتر از ۲.۰ در محاسبات بسیار خوب است.

۳. نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی ارزیابی می‌شود.

۴. نسبت زیر ۱.۰ به حداقل بازده کافی نمی‌رسد.

۵. نسبت منفی به این معنی است که نرخ بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام است یا انتظار می‌رود بازده سبد سهام منفی باشد.

چرا شاخص شارپ مهم است؟

همان‌طور که شارپ در دیگر بازارها سرمایه‌گذاری، مثل بورس کارآمد است، شارپ ارز دیجیتال هم ابزار بسیار مهمی در این بازار محسوب می‌شود. معنی شارپ در ارز دیجیتال در واقع همان تمایل سرمایه‌گذاران برای کسب بازده بالاتر با ابزارهای بدون ریسک است. ازآنجایی‌که این نسبت بر اساس انحراف معیار محاسبه می‌شود که خود یک واحد اندازه‌گیری ریسک در سرمایه‌گذاری است، شاخص شارپ میزان بازده حاصل از یک سرمایه‌گذاری را بعد از درنظرگرفتن تمام ریسک‌های ممکن نشان می‌دهد. در واقع این شاخص، مفیدترین شاخص تعیین عملکرد یک سرمایه در بازار است که شما به‌عنوان سرمایه‌گذار باید از آن مطلع باشید.

تعیین میزان بازده

مکانیسمی برای تعیین عملکرد یک صندوق سرمایه‌گذاری در برابر سطح معینی از ریسک است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، عملکرد آن نسبت به ریسک موجود بهتر خواهد بود. اگر Sharp Ratio منفی به دست آوردید، بهتر است در نحوه سرمایه‌گذاری خود تجدیدنظر کنید.

مقایسه عملکرد دارایی‌های مختلف

شاخص شارپ می‌تواند به‌عنوان ابزار مقایسه دو سرمایه‌گذاری مختلف در یک بازار به کار گرفته شود. برای مثال، شما می‌توانید این شاخص را برای مقایسه میزان بازده و ریسک بیت کوین و اتریوم محاسبه کنید. با این کار دو رمزارز مختلف که ریسک‌های مشابهی دارند را با میزان بازده احتمالی آ‌نها مقایسه خواهید کرد.

مقایسه عملکرد دارایی‌های مختلف

مقایسه عملکرد دارایی در برابر معیار بازدهی

نسبت شارپ می‌تواند به شما بگوید رمزارزی که انتخاب کردید، آینده بهتری نسبت به ارزهای مشابه در همان دسته‌بندی دارد یا خیر. در واقع به شما کمک می‌کند افق دید بازتری پیدا کرده و وضعیت دارایی خود را بهتر بررسی کنید. فرض کنید که شاخص شارپ معیار در بازار رمزارزها، حداقل ۱.۵ است. با محاسبه این شاخص برای دارایی خودتان می‌توانید بفهمید این رمزارز نسبت به کل بازار عملکرد خوبی دارد یا خیر.

چطور ریسک سرمایه‌گذاری را با Sharp Ratio کاهش دهیم؟

شاخص شارپ یکی از قدرتمندترین ابزارهای مورد استفاده برای انتخاب بهترین رمزارز دیجیتال است تا بتوان بازدهی و سود‌دهی مناسبی از آن رمزارز به دست آورد. Sharp Ratio تا حد زیادی ریسک و بازده یک سرمایه‌گذاری را نشان می‌دهد. معنی شارپ در ارز دیجیتال به این صورت است که سرمایه‌گذار با متنوع کردن سبد دارایی‌های خود می‌تواند ریسک کل سرمایه را تا حد قابل‌قبولی کاهش دهد.

در واقع با سرمایه‌گذاری در بازارهای مختلف که نسبتاً از همدیگر مستقل عمل می‌کنند، می‌توانید نسبت سود و ریسک سرمایه‌گذاری‌های خود را در حد تعادل نگه داشته و امنیت ارزش دارایی خود را تضمین کنید.

ازآنجایی‌که اعداد و اطلاعاتی که به دست می‌آید، به واقعیت بسیار نزدیک هستند، می‌تواند بازخوردی کارآمد و عینی در مورد عملکرد ارزهای دیجیتالی ارائه دهد. با نگاه‌کردن به شاخص شارپ می‌توان میزان ریسکی را که دو رمزارز با بازدهی اضافی نسبت به نرخ بدون ریسک مواجه شده‌اند، ارزیابی کنید.

این یک ابزار بسیار قدرتمند، اثرگذار و همچنین استاندارد برای مقایسه وجوهی است که از استراتژی‌های مختلفی مانند رشد یا ارزش یا ترکیب استفاده می‌کنند.در حالت ایده‌آل، ممکن است رمز ارزی را که نسبت شارپ بالاتری دارد، گزینه بهتری برای سرمایه‌گذاری باشد. بااین‌حال، اگر رمزارز نوسانات زیادی داشته باشد، این نوع تصور وجود دارد که نمی‌توان به‌عنوان یک رمزارز مورد اعتماد به آن نگاه کرد. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال و یا به طور خاص، رمزارزی که با نوسانات متوسط ​​به بازدهی ۷ درصدی می‌رسد، همیشه بهتر از صندوقی است که بازدهی ۸ درصدی با فراز و نشیب‌های زیاد دارد. بنابراین، شارپ بالاتر به این معنی است که رابطه بین ریسک و بازده رمزارز ایده آل است و مارک کپ ثابت‌تری دارد. این دو ویژگی می‌تواند سرمایه‌گذار را به آینده پربازده رمزارز خوش‌بین‌تر کند.

کاهش ریسک سرمایه‌گذاری

انواع نسبت شارپ

شاخص شارپ به‌طورکلی دو نوع دارد: نسبت ترینور و سورتینو. این نسبت‌ها برای معامله‌گران خرد دید بهتری از بازار فراهم می‌کنند.

۱. نسبت ترینور

در سال ۱۹۶۵، فردی به نام جک ترینور، فرمول ترینور را توسعه داد. در این فرمول به‌جای استفاده از انحراف معیار در مخرج، از بتا استفاده می‌شود. معیار ترینور میزان پولی که یک سبد دارایی کسب خواهد کرد را نسبت به ریسک آن در بازار محاسبه خواهد کرد. به‌عبارت‌دیگر، این معیار فقط از یک ریسک سیستماتیک یا بتا استفاده می‌کند، درحالی‌که نسبت شارپ از ریسک کل استفاده می‌کند.

ضریب بتای پرتفوی در واقع تغییرات بازده رمزارز یا سهام نسبت به تغییرات بازده کل بازار را بیان می‌کند. ممکن است یک رمزارز حرکتی مشابه با بازار داشته باشد، در این حالت ضریب بتای آن ۱ است. در حالتی که این ضریب کمتر از یک باشد، رمزارز یا دارایی رفتاری تدافعی دارد و نسبت به تغییرات بازار کمتر واکنش نشان می‌دهد. بتای ۰ نیز نشان می‌دهد که رمزارز یا سهام رفتاری مستقل از کل بازار دارد.

بتای بیشتر از یک، رفتار تهاجمی رمزارز را نشان می‌دهد. یعنی با تغییرات کوچک در بازار، قیمت ارز رفتار شدیدتری نشان می‌دهد. این نوع از دارایی‌ها ریسک سیستماتیک بالاتری دارند. بتای منفی نیز نشان می‌دهد که رفتار قیمتی رمزارز با بازار معکوس است و با کاهش شاخص کل بازار، قیمت آن افزایش می‌یابد یا برعکس. دقت کنید بتای منفی و صفر در نسبت ترینور باعث می‌شود عدد به‌دست‌آمده در بازار معنی‌دار نباشد.

۲. نسبت سورتینو

در مقابل نسبت ترینور، نسبت سورتینو قرار دارد. سورتینو برای ارزیابی بازده یک سرمایه در برابر ریسک نامطلوب آن استفاده می‌شود. این نسبت با کم‌کردن بازده بدون ریسک از بازده مورد انتظار و تقسیم نتیجه آن به انحراف معیار نامطلوب سبد سرمایه‌گذاری به دست می‌آید.

نحوه محاسبه‌ نسبت سورتینو:

در واقع نسبت سورتینو محاسبه‎‌ی نسبت شارپ است، با این تفاوت که در شارپ هر دو ریسک مثبت و منفی در نظر گرفته می‌شود، اما در نسبت سورتینو فقط ریسک نامطلوب و بخش‌های نزولی بازار در نظر گرفته می‌شود. درست مانند شاخص شارپ هرچه نسبت سورتینو عدد بالاتری باشد، سرمایه‌گذاری در آن سبد سرمایه مناسب‌تر خواهد بود.

نسبت سورتینو برای سرمایه‌گذاران خردی که قصد دارند در بازه زمانی کوتاه‌مدت سود مشخصی کسب کنند، مفید است.

نحوه محاسبه سوریتنو

نسبت شارپ و ریسک به چه صورت است؟

درک رابطه بین این دو اغلب ما را به اندازه‌گیری انحراف استاندارد می‌رساند. انحراف استاندارد را می‌توان همان ریسک کل دانست. مربع انحراف معیار واریانسی است که به طور گسترده توسط برنده جایزه نوبل، هری مارکوویتز، پیش‌گام نظریه پورتفولیو مدرن استفاده شد. باتوجه‌به این موضوع، اکنون این سؤال پیش می‌آید که چرا شارپ انحراف استاندارد را برای تنظیم بازده اضافی برای ریسک انتخاب کرد و چرا باید به آن اهمیت دهیم؟

ما می‌دانیم که مارکویتز تحت واریانس ایستاده معیاری از پراکندگی آماری یا نشانه‌ای برای تعیین مقدار فاصله رمزارز با مقدار مورد انتظار معرفی کرد. در یک نگاه کلی می‌توان متوجه شد که این اطلاعات آینده نامطلوبی را برای رمزارز و سرمایه‌گذار پیش‌بینی می‌کند. پس هر چه ریسک بالاتر باشد، نسبت شارپ کمتر و سرمایه‌گذاری روی رمزارز غیرمنطقی‌تر است و هر چه واریانس این نسبت بالاتر برود، می‌توان به آینده رمزارز و میزان ریسکی که برای خرید و سرمایه‌گذاری روی آن باید در نظر گرفت امیدوارتر بود.

اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمول‌ها را چطور به دست بیاوریم؟

اگر تا اینجای مطلب همراه ما بوده باشید، مطمئناً حالا به این فکر می‌کنید که چطور می‌توان اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمول‌ها را پیدا کرد و با استفاده از شاخص شارپ، ریسک مالی خرید و هولد کردن رمزارزها را هم کاهش داد؟ دنبال‌کردن اخبار بازار و جست‌وجو در اینترنت، بهترین راه برای به‌دست‌آوردن نرخ‌های بازده و نرخ سود بدون ریسک و انحراف معیار برای هر بازار مالی است. با دنبال‌کردن اخبار بازار و نمودارهای مالی و زمانی می‌توانید اعداد موردنیاز خود را پیدا کرده و فرمول نسبت شارپ را اجرا کنید.

برای مثال، شما ۴۵ میلیون تومان در بیت کوین سرمایه‌گذاری کرده‌اید. نرخ بازگشت سود دارایی شما ۱۲% درصد و نوسان آن ۱۰% بوده است. بازدهی مؤثر سبد سرمایه‌گذاری ۱۷% و با بازده مورد انتظار ۱۲% درصد بوده است، درحالی‌که نرخ سود بدون ریسک ۵% محاسبه شده است. همه ارقام فرضی هستند. نسبت شارپ برابر است با:

در این محاسبه، نسبت شارپ کمتر از یک است و نرخ بازدهی سود قابل‌قبول نیست. حال در نظر بگیریم بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری ۳۵% درصد باشد، در این صورت محاسبه نسبت شارپ به شکل زیر است:

در این حالت سرمایه‌گذاری در این رمزارز بسیار پربازده خواهد بود.

محدودیت‌های نسبت شارپ

هرچقدر که شاخص شارپ می‌تواند یک ابزار بسیار موفق و اثرگذار برای سرمایه‌گذاری با چشم باز در بازار ارزهای دیجیتالی باشد، این ابزار همچنان ممکن است محدودیت‌ها و نقص‌هایی هم داشته باشد. هنگام استفاده از آن، اقدامات احتیاطی خاصی وجود دارد که باید رعایت کنید.

اول اینکه نتیجه‌ای که به دست می‌آورید فقط یک عدد است و به‌تنهایی نمی‌تواند تمام اتفاق‌ها، جریانات و تأثیرهایی که ممکن است برای بازدهی و قیمت نهایی یک ارز مشخص کند را پیش‌بینی کند.

شما باید شاخص شارپ دو رمزارز را مقایسه کنید تا معنای دقیق مفهوم و تعریف بازده دارایی آن را به دست آورید.

همچنین شارپ ریسک پرتفوی را در نظر نمی‌گیرد. اعداد به‌دست‌آمده به سرمایه‌گذار نشان نمی‌دهد که آیا پرتفوی در یک بخش متمرکز است یا خیر. فرض کنید یک کیف پول یک سرمایه‌گذاری از چندین رمزارز بزرگ بازار تشکیل شده باشد که در کنار هم عملکرد خوبی خواهند داشت، پس برای این تعداد رمزارز، نسبت بالا خواهد بود. بااین‌وجود، وقتی هم‌زمان چند رمزارز دیگر را به کیف پول اضافه می‌کند که ریسک متوسطی دارد، شاخص شارپ نمی‌تواند عملکرد آینده و کلی پرتفوی را در نظر بگیرد.

برای تصمیم‌گیری آگاهانه می‌توانید از معیارهای کیفی دیگری در کنار این نسبت استفاده کنید. در نهایت همیشه بهتر است که شاخص شارپ را ابزاری برای تمرکز روی افق سرمایه‌گذاری بلندمدت خود بدانید و در همین راستا از آن استفاده کنید. معمولاً شارپ را می‌بینید که نشان‌دهنده عملکرد تعدیل‌شده ریسک سه‌ساله است. اما اگر افق سرمایه‌گذاری بلندمدت دارید، چنین نسبتی ممکن است کارساز و موفق نباشد.

در کنار همه این موارد، نسبت شارپ از انحراف معیار سود به‌عنوان میانگین ریسک کل در مخرج کسر استفاده می‌کند. این انحراف معیار معمولاً نشان می‌دهد که توزیع سود نرمال است. در بازارهایی مانند بازار کریپتوکارنسی که توزیع سود در آن نه‌تنها نرمال نیست، بلکه نوسانات شدید بازار را تا حد زیادی غیرقابل‌پیش‌بینی می‌کنند، کارایی این نسبت کاهش پیدا می‌کند.

به همین دلیل در بازار کریپتوکارنسی توصیه می‌شود که این نسبت را برای مدت‌زمان محدود محاسبه کرده و برای بازه‌های طولانی از آن استفاده نکنید. در ضمن در هر بار محاسبه، بازه زمانی مشخص و ثابتی را در نظر بگیرید که کار محاسبات پیچیده و پراکنده نشود.

شاخص شارپ، ابزاری برای روشن‌کردن مسیر

تمام شاخص‌هایی که برای محاسبه نرخ سود احتمالی، امکان‌های سرمایه‌گذاری و همچنین محاسبات مربوط به حد سود و ضرر وجود دارند، صرفاً بخشی از کاری است که شما به‌عنوان یک معامله‌گر در بازار ارزهای دیجیتال باید انجام دهید. نسبت شارپ مانند شاخص‌های دیگر همچون نرخ بازگشت سرمایه یا مارک کپ، محدودیت‌هایی دارد که باید هنگام محاسبه و برنامه‌ریزی برای سرمایه‌گذاری آن‌ها را در نظر بگیرید.

یک نسبت ریسک است که به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا میانگین بازده سرمایه‌گذاری را در مقایسه با ریسک‌های احتمالی آن تخمین بزند.

نشان‌دهنده تمایل سرمایه‌گذاران برای کسب بازدهی بالاتر است. این بازدهی را می‌توان توسط ابزارهایی مشخص کرد که ریسک یک سرمایه‌گذاری را تا بیشترین حد ممکن کم می‌کنند. همچنین نسبت شارپ بر اساس انحراف استاندارد است و به نوبه خود معیاری از کل ریسک ذاتی یک سرمایه‌گذاری است.

این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.

چگونه‌ یک دارایی را قیمت‌گذاری کنیم؟

چگونه‌ یک دارایی را قیمت‌گذاری کنیم؟

یکی از مهم‌ترین نکات در مورد تعیین نرخ سود و یا ضرر در یک کسب‌وکار، شرکت، استارتاپ و تجارت، مشخص‌کردن مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای یا همان Capital Asset Pricing Model می‌باشد. در واقع به این طریق شما می‌توانید قیمت‌گذاری را روی یک کالا، سرویس و یا خدمات در آینده نزدیک و یا حتی دور انجام دهید.

البته نیاز به چند مفهوم و یادگیری چند اصل کلیدی و سال‌های زیادی تجربه خواهد داشت. در نظر داشته باشید که یکی از مهم‌ترین موضوعات در امور مالی و مدیریت دارایی یک مجموعه و یا حتی شخص، میزان ریسک و یا خطرپذیری سرمایه‌ها است. در واقع هر سرمایه‌گذاری که وارد یک بازار می‌شود، با هر بار سرمایه‌گذاری روی یک واحد ملزم به این می‌گردد که ریسک بپذیرد. در این شرایط می‌توان از مدل‌های مختلف از جمله مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای استفاده نمود.

از طرفی مدل قیمت‌گذاری در سال 1952 مورداستفاده قرار می‌گیرد و یکی از پرکاربردترین و اساسی‌ترین گزینه‌های توسعه میدان‌ها مالی است. البته شما در مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای نیاز به یک سری فرضیات خواهید داشت. در نظر داشته باشید که صرفاً یک المان نمی‌تواند تعیین‌کننده نرخ سود و یا زیان شما در امر مهم و پرریسک سرمایه‌گذاری باشد. اما به‌هرحال بهتر است با مفاهیم پایه برای ورود به بازار آشنا شوید و سطح دانش ‌سرمایه‌گذاری را در خود ارتقا دهید تا احتمال شکست شما در بازارها پایین‌تر رود.

ریسک سیستماتیک چیست؟

به‌طورکلی دو نوع ریسک در جهان وجود دارد. بازار مالی نیز به‌هرحال تحت‌تأثیر این ریسک قرار می‌گیرد. می‌دانیم که در لغت ریسک به معنای خاطر کردن است. حال این خطر کردن در بازار اقتصاد بنا به مفهوم مالی خواهد بود. ریسک سیستماتیک مربوط به کل بازار خواهد بود. ارتباطی به یک شرکت سرمایه‌گذاری خاص نخواهد داشت. ضمن مفهوم و تعریف بازده دارایی این که سرمایه‌گذار معمولاً در شکل‌گیری این نوع ریسک هیچ‌گونه نقشی ندارند.

برای تشخیص این که سهام شما چقدر ممکن است در معرض ریسک قرار بگیرد و یا از آن آسیب ببیند باید به چند موضوع دقت کنید. اول این که مقدار بتای سهام درصورتی‌که بالاتر از یک بود، یعنی ریسک سیستماتیک در آن زیاد است. اگر پایین بود به طبع این نرخ کم‌تر خواهد بود. روی موضوع ریسک سیستماتیک چند مسئله تأثیر بسزایی خواهد داشت. از عوامل کلیدی در آن می‌توان به تحریم، جنگ، خطر وقوع هرگونه رخداد طبیعی، تورم، نوسانات ارز و واحدهای بین‌المللی اشاره کرد.

همه این موارد باعث رکورد بازار سرمایه‌گذاری می‌شود. مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای تا حدی می‌تواند این نرخ را کنترل و یا آن را پیش‌بینی کند. جالب است بدانید یکی از معمول‌ترین این نوع ریسک‌ها، جدال بین دو شخص سیاسی است. زمانی که کشور ما با کشورهای اروپایی و امریکا وارد جنگ رسانه‌ای می‌شود، تحت‌تأثیر آن باید به سراغ ریسک سیستماتیک برویم.

فرضیات مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای

معمولاً کسانی که در حوزه‌های مختلف سرمایه‌گذاری می‌کنند، به‌خوبی با ریسک آشنا هستند. یعنی آن‌ها نمی‌توانند بگویند که صددرصد تا یک ماه آینده سود می‌کنند. سرمایه‌گذاران افق زمانی مشخص دارند و هزینه‌ای بابت ورشکستگی پرداخت نمی‌کنند. هدف سرمایه‌گذاری بیشینه کردن مطلوبیت سرمایه‌گذاری با درنظرگرفتن نرخ ریسک و بازده است.

مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای ثابت می‌کند که اولاً سرمایه‌گذار تاحد امکان به سبد سرمایه خود تنوع می‌دهد. از طرفی بازده هر سهم بسته به میزان همبستگی آن با کل بازار یا همان ریسک سیستماتیک خواهد بود که در بخش قبلی در خصوص آن توضیح دادیم. ضمن این که ریسک‌های خاص یک شرکت هیچ بازدهی برای سرمایه‌گذار ندارد. منظور از این ریسک ساختاری است که کل بازار را تحت‌تأثیر قرار دهد. نمی‌توان به کمک تنوع‌بخشی به سبد سهام آن را از میان برداشت.

به‌طورکلی در این مدل رابطه بین ریسک سیستماتیک و بازده مورد انتظار دارایی به‌ویژه سهام را توصیف خواهد نمود. این مدل به‌صورت گسترده‌ای، در تمام بخش‌های مالی به‌منظور ارزش‌گذاری اوراق بهادار ریسک‌پذیر و محاسبه بازده موردنظر مورداستفاده قرار خواهد گرفت.

اگر مایل هستید تا با این فرمول این مدل و همچنین سایر جزئیات آن بیشتر آشنا شوید وارد این صفحه شوید.

چگونه بازدهی یک دارایی محاسبه می‌شود؟

در میان تمامی مطالبی که دراین‌خصوص خوانده‌اید باید همواره سه اصل کلیدی را به‌خاطر بسپارید. این مدل بیانگر این موضوع است که بازده مورد نر برای یک دارایی می‌تواند به عواملی که در ادامه می‌خوانید مفهوم و تعریف بازده دارایی بستگی داشته باشد. مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای روی سه عامل برقرار است. عامل اول ارزش زمانی و موقعیتی پول در شرایط بدون درنظرگرفتن ریسک خواهد بود.

این عامل بر طبق نرخ بازده بدون ریسک محاسبه شده و پاداش آن نیز بر اساس زمان گذر دریافت می‌شود. هیچ ریسکی نیز به‌این‌ترتیب نخواهد داشت. علاوه‌برآن عامل دوم پاداش پذیرش نرخ ریسک بر اساس ساختار سیستماتیک خواهد بود. این عامل بسته به ریسک بازار محاسبه می‌گردد. مثلاً تصور کنید که یک اتفاق سیاسی می‌تواند روی سرمایه‌گذاری شما اثر بگذارد. در نهایت سومین دلیل در سیستم مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای مقدار ریسک سیستماتیک خواهد بود. این عامل طبق متغیری تحت عنوان بتا مورد محاسبه قرار می‌گیرد. در آن مقداری از این میزان ریسک نسبت به یک دارای خاص بر اساس بازار محاسبه می‌شود.

CAPM چرا استفاده می‌شود؟

در خصوص Capital Asset Pricing Model لازم است که موضوع دلایل استفاده از آن نیز اشاره داشته باشیم. در واقع باید گفت که با گذر زمان و نمایان شدن کاستی‌های این مدل اما یکی از دلایل اصلی استفاده از آن کاربردهای وسیعی است که خواهد داشت. در واقع بهره‌گیری از این متریال سبب می‌شود که شما بتوانید به‌راحتی دید خوبی از ارزش سهام و اوراق بهادار خود به دست آورید. سادگی در استفاده همیشه یکی از مهم‌ترین مسائلی است که موجب ترجیح دادن یک سیستم می‌شود.

مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای یا همان CAPM بر اساس فرضیه‌های در مورد رفتار سرمایه‌گذاران میزان توزیع ریسک و اصول بازار بنا شده و همی چطور می‌توان آن را با واقعیت نسبت داد. البته در نظر داشته باشید که با استفاده از Capital Asset Pricing Model شما به‌راحتی می‌توانید رابطه بین ریسک و سود سرمایه‌گذاری را درک کنید.

نرخ بازده چیست؟

نرخ بازده در واقع نشان‌دهنده سود یا ضرری که سرمایه‌گذاری آن هم به‌صورت خالص است. این میانگین در یک دوره زمانی مشخص اندازه‌گیری می‌شود. ضمن این که نرخ بازده به‌صورت درصدی بر حسب هزینه اولیه بیان شده و در زمان محاسبه، شما درصد تغییرات را می‌توانید از ابتدای دوره تا انتها محاسبه و مشاهده کنید. نرخ بازدهی را می‌توان برای گستره متنوعی از دارایی‌ها مانند سهام، اوراق بهادار و… استفاده کرد.

اما به‌صورت کلی فرمول آن به این صورت خواهد بود که ارزش اصلی منهای ارزش فعلی شده و عدد به‌دست‌آمده بر ارزش اصلی تقسیم می‌شود. در نهایت این عدد ضرب در نرخ صد خواهد شد. این عدد باعث می‌شود که نرخ بازده شما به دست آید. علاوه‌برآن در فرمولی که ذکر کردیم ارزش فعلی سرمایه‌گذاری شما و ارزش سرمایه‌گذاری نیاز خواهد بود.

نرخ بازده بدون ریسک چیست؟

نرخ بازده بدون ریسک در واقع حداقل نرخ بازدهی است که برای دارایی‌ها ایجاد می‌شود. این نرخ بدون ریسک محاسبه می‌شود و هنگام برآورده آن باید به جریان‌های نقدی و عامل تنزیل دقت کرد. معمولاً این نرخ بر اساس داده‌های بانکی محاسبه می‌شود و حداقل بازدهی خواهد بود که بدون هیچ‌گونه ریسکی توسط سرمایه‌گذاران دریافت می‌گردد. در حقیقت نرخ بازده بدون ریسک هزینه یا قیمت پولی خواهد بود که در یک دوره مشخص برای فعالیت اقتصادی محاسبه می‌شود.

نرخ بازده بدون ریسک از نرخ تورم تأثیر می‌گیرد. همان‌طور که قیمت‌ها بالا و یا پایین می‌روند. نرخ بازده بدون ریسک نیز دستخوش همین نرخ تغییرات می‌شود. بیشتر نوسانات مؤثر بر نرخ بهره را در عوامل پولی می‌دانند. پول یکی از مهم‌ترین موارد در مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای است. همین‌طور نرخ بهره را به دو گروه کلی بهره واقعی و بهره اسمی تقسیم می‌کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.