دیدگاه بلند مدت برای سیو سود


همیشه به یاد داشته باشید حفظ سرمایه مهمتر از کسب سود است

ریسک فری چیست؟ سود کردن در سرمایه‌گذاری بدون ریسک!

ریسک بالای سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی گاهی اوقات به حدی زیاد است که بسیاری از افراد را از ورود به آن‌ها باز می‌دارد. همچنین بخش قابل توجهی از توان فکری و تمرکزی تریدرهایی که در بازارهای مالی فعالیت می‌کنند، معطوف به تحمل فشار روانی ناشی از ریسک معاملات می‌گردد. اما آیا واقعا راهی برای خلاصی از این وضعیت وجود ندارد؟ تاکنون عبارت ریسک فری (Risk Free) به گوش‌تان خورده است؟ آیا می‌توان وارد یک معامله شد در حالی که ریسکی متوجه ما نباشد؟ برای پاسخ به این سؤالات باید تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا بررسی کنیم که معنی ریسک فری چیست.

فهرست عناوین مقاله

آیا می‌توان معامله بدون ریسک انجام داد؟

قبل از پرداختن به معرفی مفهوم معامله ریسک فری، لازم است که تکلیف یک موضوع بسیار مهم را معین کنیم. اساسا هیچ گونه بازار مالی وجود ندارد که سرمایه‌گذاری در آن بدون ریسک امکان‌پذیر باشد؛ اما در مقابل همواره این امکان فراهم است که با در نظر گرفتن تدابیر خاصی، ریسک معاملات را کاهش داد. آنچه در اینجا تحت عنوان Risk Free مطرح می‌کنیم، ناظر بر همین گزاره دوم است. به دنبال راه‌هایی هستیم که ریسک معاملات را به حداقل مقدار ممکن کاهش دهیم.

ریسک فری چیست؟

تاکنون به عنوان یک تریدر تجربه آن را داشته‌اید که وارد یک معامله شوید؛ در ابتدا به سود دست پیدا کنید و پس از مدتی نه تنها سود خود را از دست رفته ببینید؛ بلکه حد ضرر شما نیز فعال شود و به این ترتیب با ضرر از معامله خارج شوید؟‌ یکی از بدترین حس و حال‌هایی که یک تریدر در طول زمان فعالیت خود تجربه می‌کند، مربوط به چنین شرایطی است.

ریسک فری چیست

ریسک فری کردن معامله به معنی آن است که هر کاری از دست ما بر می‌آید انجام دهیم تا قبل از ضرر کردن، بتوانیم از یک معامله خارج شویم. به این ترتیب عملا مدیریت ریسک سرمایه‌گذاری نیز به خوبی اتفاق می‌افتد. اجرای روش‌های Risk Free در شرایط مختلف حاکم بر بازار امکان‌پذیر است. اما باید توجه داشته باشید که در شرایط رکود یا روند نزولی کارآمدی بیشتری دارد.

معرفی چند تکنیک برای ریسک فری کردن معاملات

واقعیت این است که اجرای تکنیک Risk Free کاملا به استراتژی‌های معاملاتی افراد بستگی دارد. حتی ممکن است افراد تعاریف مختلفی از تکنیک ریسک فری داشته باشند. ما در این جا سعی می‌کنیم که به چند مورد از دیدگاه‌های موجود اشاره کنیم. انتخاب گزینه مناسب از بین آن‌ها کاملا بر عهده شما است.

چند تکنیک برای ریسک فری کردن معاملات

1. تعیین حد ضرر در محدوده سود

یکی از اقداماتی که معمولا سرمایه‌گذاران برای Risk Free کردن معاملات خود انجام می‌دهند، تعیین حد ضرر در محدوده سود به دست آمده از معاملات است. به این ترتیب حتی اگر دارایی خریداری شده در جهت افت قیمت حرکت کند، حد ضرر شما در محدوده سود فعال می‌شود و به این ترتیب با ضرر و زیان از معامله خارج نمی‌شوید. البته تعیین حد ضرر در معامله‌گری یک مفهوم استاتیک نیست. به این معنی که در گذر زمان باید به طور پیوسته شرایط معامله را رصد کنید و حد ضرر خود را مبتنی بر وضعیت بازنگری نمایید. طبیعتا کمک گرفتن از ابزارهای تحلیل تکنیکال در این بخش بسیار راهگشا است.

2. سیو سود پلکانی

یکی دیگر از اقداماتی که در قالب تکنیک ریسک فری کردن معاملات کاربرد دارد، سیو سود پلکانی است. تصور کنید که وارد یک معامله شدید. بعد از مدتی دارایی خریداری شده افزایش قیمت می‌دهد. به این ترتیب می‌توانید با توجه به حد ضرری که تعیین کردید، بخشی از سود حاصل از معامله را به فروش برسانید. به این ترتیب حتی اگر دارایی دچار افت قیمت شود و حد ضرر شما را فعال کند، بدون اینکه متحمل ضرر و زیان شوید، از معامله خارج خواهید شد.

نکته مهمی که در اتخاذ چنین رویکردی باید در نظر داشته باشید، کارمزدهای معاملاتی است. تصمیم‌گیری برای سیو سود باید به گونه‌ای باشد که از محل پرداختن کارمزد، متحمل ضرر و زیان زیادی نشوید.

3. ریسک فری کردن معاملات به کمک معاملات باینری آپشن

این تکنیک ریسک فری کردن معاملات، در فارکس کاربرد دارد. اصطلاح باینری در بین برنامه‌نویسان کاربرد بسیار زیادی دارد. در اینجا منظور از معاملات باینری آپشن، وارد شدن به معاملاتی است که پاسخ آن مثبت یا منفی است؛ یعنی رویکرد 0 یا 100 به معامله‌گری وجود دارد. در قالب معاملات باینری آپشن، 2 آپشن در دو جهت مختلف باید باز کنید. فرض کنید یک آپشن Call انجام داده‌اید که در واقع شما روی افزایش قیمت یک دارایی در بازه زمانی مشخص سرمایه‌گذاری کرده‌اید.

بلافاصله بعد از آن باید یک آپشن Put نیز تعریف کنید. در این آپشن شما روی کاهش قیمت یک دارایی تا مقدار و زمان معینی سرمایه‌گذاری می‌کنید. سپس بلافاصله جهت حاکم در قیمت را شناسایی کنید. آپشنی که در جهت شناسایی شده قرار ندارد را به فروش برسانید. دقت داشته باشید که هر چقدر این فرآیند سریع‌تر رخ بدهی، میزان ضرر شما کمتر می‌شود. در ادامه منتظر بمانید تا آپشن دوم به انتها برسد. به این ترتیب سودی که از محل این آپشن به دست می‌آورید، ضرر آپشن ابتدایی را جبران می‌کند.

چگونه در اجرای تکنیک‌های Risk Free به موفقیت برسیم؟

سه مدل مختلف از تکنیک‌های ریسک فری را در بالا بررسی کردیم. واقعیت این است که اجرای هر کدام از این تکنیک‌ها نیازمند، تسلط بالا روی عوامب بنیادی و تکنیکال حاکم بر بازار است. تردید نداشته باشید که بدون داشتن آگاهی و مهارت لازم نمی‌توان هیچ‌کدام از روش‌های فوق را به درستی پیاده‌سازی کرد.

موفقیت در در اجرای تکنیک‌های Risk Free

در مجموعه چند راهکار مؤثر وجود دارد که برای موفقیت در پیاده‌سازی مدل‌های مختلف ریسک فری می‌توانید مورد استفاده قرار دهید که عبارت‌اند از:

1. تمرین کردن با حساب آزمایشی

صرافی‌ها و کارگزاری‌های بازارهای مالی با هدف ایجاد شرایط برای بررسی پلتفرم‌های معاملاتی خود، امکان استفاده از حساب‌های آزمایشی را به صورت رایگان برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌کنند. شما می‌توانید آموخته‌های خود برای اجرای تکنیک‌های ریسک فری را از طریق حساب‌های آزمایشی تمرین کنید. این کار به مرور زمان شما را در استفاده صحیح از تکنیک‌های Risk Free متبحر می‌سازد. همچنین فرصت دستیابی به استراتژی شخصی سازی شده خودتان را نیز به این ترتیب خواهید داشت.

2. افزایش آگاهی از روانشناسی بازار

مهم‌ترین عامل در موفقیت یا شکست ریسک فری کردن معاملات، زمانی است که تصمیم به خروج از معاملات می‌گیرید. دقیقا همین تصمیم است که باعث می‌شود عده‌ای هیچ سودی به دست نیاورند؛ گروهی سود کمی کسب کنند و در مقابل افرادی نیز سودهای کلانی به جیب بزنند. اگر یک معامله‌گر درک درستی از شرایط روانی حاکم بر بازار داشته باشد، همیشه باز و بسته کردن پوزیشن‌های معاملاتی خود را دقیقا در بزنگاه‌ها انجام می‌دهد. برای این منظور ضمن مطالعه نیاز به تجربه زیادی نیز دارید.

3. انتخاب دارایی‌های با نقدشوندگی مناسب

گاهی اوقات استراتژی‌های شما به درستی کار می‌کند. اما یک نکته مهم در اجرای تکنیک‌های ریسک فری را در نظر نمی‌گیرید. دارایی که نقدشوندگی مناسبی ندارد، در زمانی که تصمیم به فروش آن می‌گیرید، مشخص نیست که به خریداری وجود داشته باشد یا خیر. در چنین شرایطی عملا شما حتی با اتخاذ تصمیم‌های درست نیز نمی‌توانید استراتژی‌تان را پیاده کنید. لذا توصیه ما این است که حتما نقدشوندگی را به عنوان یک فاکتور مهم در معاملات در نظر بگیرید.

کلام پایانی

در این مقاله بررسی کردیم که مفهوم ریسک فری کردن چیست. واقعیت این است که شما به عنوان یک تریدر باید ضمن پذیرش ریسک موجود در بازارهای مالی مختلف، بخش قابل توجهی از تمرکز خود را صرف مدیریت این ریسک نمایید. توصیه پایانی ما این است که برای اجرای تکنیک‌های Risk Free به هیچ عنوان عجله نکنید و با حوصله در حساب‌های آزمایشی روش‌های مختلف را امتحان کنید. به این ترتیب بعد از مدتی می‌توانید به اهداف مورد نظرتان دست یابید.

تحلیل پنج ارز با پتانسیل این هفته

تحلیل پنج ارز با پتانسیل این هفته

بیت کوین شاهد سیو سود توسط تریدرها بوده؛ با این حال روند بلند مدت همچنان صعودی است. با تحلیل ارزهای دیجیتال زیر همراه ما باشید.

تحلیل بیت کوین (BTC)

بیت کوین الگوی پرچم شکل داده است، اما گاوها موفق به افزایش قیمت نشده اند. عدم موفقیت در عبور از مقاومت پیش رو ممکن است باعث فروش از سوی تریدرها شده باشد. همین موضوع قیمت را تا میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه (۵۹,۶۷۹ دلار) کاهش داد.

نمودار بیت کوین

نمودار بیت کوین

اگر خرس ها قیمت را به زیر میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه کاهش بدهند، بیت کوین ممکن است تا خط حمایت این الگو نزول کند. اگر این حمایت مهم شکسته شود، بیت کوین ممکن است به حمایت بعدی ۵۲,۹۲۰ دلار سقوط کند.

اگر قیمت از میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه افزایش یابد، گاوها بار دیگر برای عبور از پرچم تلاش خواهند کرد. اگر موفق شوند، بیت کوین می تواند تا بالاترین سطح قیمتی خود یعنی ۶۷,۰۰۰ دلار صعود کند. اگر این مقاومت نیز شکسته شود، احتمال صعود تا ۸۹,۴۷۶ دلار وجود خواهد داشت.

تحلیل اتریوم (ETH)

در ۲۹ اکتبر، اتریوم از سقف تاریخی خود ۴,۳۷۵ دلار عبور کرد. اما گاوها موفق به حفظ روند صعودی نشدند. خرس ها دوباره قیمت را به سطح شکست کاهش دادند.

تحلیل اتریوم

در این شرایط اتریوم ممکن است تا میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه (۴,۰۱۰ دلار) نزول کند. اگر قیمت از این سطح دوباره افزایش یابد، می توان انتظار صعود تا ۴,۴۶۰ دلار را داشت.

در صورتی که این اتفاق رخ دهد، اتریوم در تداوم روند صعودی خود حتی می تواند تا بازه روانی ۵,۰۰۰ دلار نیز پیش روی کند.

اما برعکس، اگر اتریوم به زیر میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه نزول کند، ممکن است قیمت تا ۳,۸۸۸ دلار کاهش یابد. برای اینکه خرس ها به بازار مسلط شوند، آنها باید قیمت را به زیر این حمایت کاهش بدهند.

در این صورت، اتریوم ممکن است حتی تا میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه (۳,۵۶۴ دلار) سقوط کند.

تحلیل بایننس کوین (BNB)

بایننس کوین در ۲۹ اکتبر از مقاومت پیش روی ۵۱۸ دلاری خود عبور کرد. اما گاوها موفق به استفاده از این موقعیت نشدند، که نشان می دهد در سطوح بالا تقاضا بسیار پایین است.

تحلیل BNB

نمودار بایننس کوین

در نتیجه، قیمت به زیر ۵۱۸ دلار دوباره کاهش یافت. اگر بایننس کوین زیر این سطح حفظ شود، ایستگاه بعدی ممکن است حمایت روانی ۵۰۰ دلار و سپس میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه (۴۸۰ دلار) باشد.

اگر قیمت از میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه افزایش یابد، می توان گفت احساس همچنان مثبت است. در این صورت، گاوها دوباره برای عبور از محدوده مقاومتی ۵۱۸ – ۵۴۰ دلار تلاش خواهند کرد.

اما برعکس، اگر قیمت به زیر میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه نزول کند، می توان انتظار سقوط تا میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه (۴۳۱ دلار) را داشت.

تحلیل پالیگان (MATIC)

پالیگان در ۲۸ اکتبر، از بازه مقاومتی ۱.۷۱ – ۱.۷۹ دلاری پیش روی خود با قدرت عبور کرد. این صعود بیانگر آغاز یک روند صعودی جدید است.

تحلیل MATIC

معمولا بعد از عبور از یک مقاومت مهم، قیمت دوباره به سطح شکست کاهش می یابد. از این رو، حالا گاوها در تلاش برای تبدیل بازه فوق به یک بازه حمایتی هستند.

اگر روند صعودی ادامه پیدا کند، و قیمت از ۲.۲۲ دلار عبور کند، می توان انتظار صعود تا ۲.۴۳ دلار و حتی تا سطح تاریخی ۲.۷۰ دلار را نیز داشت.

میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه (۱.۶۵ دلار) شیب صعودی دارد و شاخص RSI در محدوده مثبت قرار دارد که نشان دهنده برتری گاوها است.

اما اگر قیمت زیر میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه حفظ شود، دیدگاه صعودی فوق باطل خواهد شد. چنین اتفاقی بیانگر این موضوع خواهد بود که صعود اخیر، ممکن است یک دام برای گاوها بوده باشد.

تحلیل فانتوم (FTM)

در ۲۸ اکتبر، فانتوم یک سقف قیمتی جدیدی ثبت کرد. اما گاوها موفق به حفظ این روند نشدند. دم بلند کندل استیک ها نیز حاکی از سیو سود تریدرها هستند.

تحلیل FTM

در روند صعودی، گاوها معمولا کاهش قیمت به میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه (۲.۵۲ دلار) را با خریدهای خود جبران می کنند.

افزایش قیمت از این سطح نشان می دهد که دیدگاه همچنان مثبت و صعودی است. حالا گاوها برای عبور از مقاومت پیش روی ۳.۴۸ دلاری خود تلاش خواهند کرد.

درصورتی که موفق شوند، فانتوم می تواند روند صعودی را برای رسیدن به اهداف ۴.۱۰ و سطح روانی ۵ دلار ادامه بدهد.

اما برخلاف دیدگاه فوق، شکست به زیر میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه، بیانگر خروج تریدرها از پوزیشن های خود می تواند باشد.

در این شرایط، فانتوم ممکن است تا میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه (۱.۸۶ دلار) سقوط کند. واگرایی منفی در شاخص RSI نشان می دهد که ممکن است روند صعودی در حال ضعیف شدن باشد.

خرید پله‌ای در بازار سرمایه

دانشگاه برنامه نویسان خرید پله‌ای در بازار سرمایه

یکی از روشهای معامله در بورس خرید پله‌ای است که احتمالا این اصطلاح را زیاد شنیده اید. در ادامه در مورد خرید پله‌ای، معایب و مزایا وهمچنین نحوه تریل کردن در بازار صحبت خواهد شد.

فرض کنید شما سهمی را از نظر تکنیکال و بنیادی بررسی کرده‌اید و از پتانسیل رشد این سهم آگاه شده‌اید اما بازی این سهم در کوتاه‌مدت را نمی‌دانید. به این معنی که ممکن است در کوتاه مدت نوساناتی داشته باشد و حتی از قیمت فعلی که تصمیم به خرید دارید پایین تر بیاد ولی اطمینان دارید که در بازه بزرگتر در روند صعودی و رو به رشد قرار گیرد.

وقتی از وضعیت کوتاه‌مدت یک سهم اطمینان ندارد، می‌توانید خرید‌های خود را به بخش‌های مختلف تقسیم کنید. با این روش معامله، در هر بار، بخشی از سرمایه برای انجام سفارش وارد بازار می‌شود. به این ترتیب اگر تحلیل و تصمیم معامله‌گر اشتباه بود، ضرر زیادی را متحمل نخواهد شد، زیرا با همه دارایی خود وارد بازار نشده است.

با یک مثال بحث خود را پیش می‌بریم:

فرض کنید با بررسی سهم ایران‌خودرو در قیمت 100 تومان به این نتیجه رسیدید که باید اقدام به خرید این سهم کنید. اگر مبلغ یک میلیون تومان نقدینگی برای این سهم داشته باشید و بخواهید از روش معاملاتی خرید پله ای استفاده کنید می‌توانید 5000 سهم در قیمت 100 تومان را خرید کنید و بقیه دیدگاه بلند مدت برای سیو سود دیدگاه بلند مدت برای سیو سود خریدتان را در صورت افت احتمالی سهم تکمیل کنید. حال بیایید حالت زیر را در نظر بگیرید:
5000 سهم در قیمت 100 تومان می‌خرید. سهم دچار افت قیمت می‌شود و تا 80 تومان پایین می‌آید. شما باقی‌مانده نقدینگی‌تان (که 500هزار تومان است) را سهم 80 تومانی ایران خودرو می‌خرید (تقریبا 6250 سهم). تا اینجا پنج هزار سهم در قیمت 100 تومان خریده‌اید و 6250 سهم در قیمت 80 تومان. با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت میانگین کل خرید شما 89 تومان به ازای هر سهم است. شما تا اینجا با روش خرید پله ای میانگین خریدتان را کاهش داده‌اید (از قیمت 100 تومان به قیمت 89 تومان) فرض کنید در ادامه روند سهم، قیمت سهم به 95 تومان می‌رسد. با روشی که برای خرید اتخاذ کرده‌اید وقتی قیمت 95 می‌رسد (یعنی پایین تر از خرید اولتان) شما نزدیک به 70 هزارتومان سود کرده‌اید در صورتی اگر کل نقدینگیتان را در قیمت 100 تومان خرید میکردید نزدیک به 50 هزارتومان ضرر شناسایی میکردید!

اگر در منابع و سایتهای مختلف در مورد خرید پله‌ای نگاه کنید خواهید دید که با مثالی شبیه به مثال بالا سعی در ایده‌آل دانستن این روش دارند. در صورتی که مثال بالا با کمی تغییر می‌توان اینگونه در نظر گرفت: شما نصف خریدتان را در قیمت 100 تومان انجام می‌دهید، قیمت سهم رشد میکند و مجبور می‌شوید بقیه خریدتان را در 110 تومان انجام دهید. درست است که سود کرده‌اید ولی با خرید در قیمت بالاتر از سود بیشتر جا می‌مانید. پس سوالی که پیش می‌آید این است: خرید پله‌ای روش خوبیست یا خیر؟

در پاسخ باید گفت اتخاذ این روش توسط معامله گر به استراتژی معامله گر و قدرت ریسکش برمیگردد. اگر شما در کف قیمتی و در حمایت قوی بخواهید سهم را بخرید ریسک کمتری را متحمل خواهید شد و بنابراین نیاز کمتری به خرید پله ای دارید. ولی در مقابل وقتی دیدگاه بلند مدت برای سیو سود که خرید سهمی دارید که از بنیاد قوی برخوردار نیست و یا شناخت کافی از سهم ندارید خرید پله‌ای گزینه مناسب تری است. و این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که حفظ سرمایه مهمتر از کسب سود است.

همیشه به یاد داشته باشید حفظ سرمایه مهمتر از کسب سود است

همین نکته در فروش سهم هم وجود دارد. مثلا وقتی یک سهمی را خریداری کرده‌اید و به حد سودی که از قبل تعیین کرده‌اید رسیدید می‌توانید همه سهام خود را به فروش برسانید و یا اینکه کمی ریسک کرده و به صورت پله ای خارج شوید. زیرا در بورس هیچ تحلیل صد درصدی وجود ندارد. ممکن است شما همه سهم خود را به فروش برسانید و روند صعودی سهم همچنان ادامه پیدا کند. در صورتی که اگر به صورت پله‌ای خارج شوید حداقل نصفی از سهمتان از روند صعودی جا نمی‌ماند. همانند خرید پله ای سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا فروش پله ای روش خوبیست یا خیر؟ پاسخ این سوال همان پاسخ قبلی است. استفاده کردن یا نکردن از این روش به استراتژی معامله‌گر به قدرت ریسک‌پذیری و شناخت او از رفتار سهم بستگی دارد.

در کنار فروش پله‌ای بد نیست بدانید که اطلاعاتتان را در مورد تریلینگ نیز بالا ببرید. این اصطلاح در بازارهای صعودی بیشتر استفاده می‌شود. در ادامه به صورت خلاصه به معرفی این اصطلاح می‌پردازم:

تریل از واژه لاتین Trail به معنای گستردن است. در واقع وقتی که در سهم خاصی تریل می‌کنیم به دنبال گسترده‌تر کردن سود خود هستیم. با یک مثال ادامه می‌دهیم:

فرض کنید که شما سهمی را تحلیل کرده‌اید و با مشخص کردن حد ضرر و حد سود خود اقدام به خرید سهم کرده‌اید. بعد از گذشت مدتی سهم شما به قیمتی که انتظار آن را داشتید می‌رسد. طبق تحلیل باید اقدام به فروش و سیو سود کنید. اما وقتی سهم روند صعودی به خود گرفته است می‌توانید قسمتی از سود خود را قربانی کنید که به سود بیشتری برسید. با یک مثال ساده ادامه می‌دهیم:فرض کنید سهمی را در 100 تومان خریده‌اید و سهم شما تا 130 تومان رشد کرده است. هدف بعدی سهم 150 تومان است. شما می‎توانید کل سهمتان را بفروشید و 30 درصد سود خود را سیو کنید یا اینکه دیدگاه میان‌مدت و یا بلند مدت به بازار داشته باشید و با بالا آوردن حد ضررتان به 120 تا رسیدن به قیمت 150 سهامداری کنید. دو سناریو ممکن است اتفاق بیوفتد. سهم شما همچنان رشد می‌کند و به اهداف بعدی خواهد رسید و یا اینکه سهم به قیمت 120 می‌رسد و حد ضرر شما فعال می‌شود و برای جلوگیری از کاهش سود خود اقدام به فروش می‌کنید. روشی که ذکر شد همیشه و برای هر سهمی قابل استفاده نیست. این روش بیشتر در سهامی که بنیاد و آینده رو به رشدی را دارند قابل استفاده است و در سهام نوسانی ، جز اتلاف وقت؛ فایده دیگری ندارد. چرا که برخی سهام رفتار خاصی داشته و فقط بین دو محدوده خاص در نوسان است. همچنین در بازارهای صعودی نیز از این روش به خوبی می‌توان استفاده کرد.

سود خالص و حاشیه سود خالص؛ از تعریف تا کاربرد

سود خالص

در بازارهای مالی، اغلب فعالان مدام با اصطلاحاتی نظیر سود خالص، حاشیه سود خالص و امثال آن روبه‌رو می‌شوند. مفهوم بسیاری از این عبارت‌ها در واقع همان وجه تسمیه‌ی آن‌هاست و در نگاه اول قابل‌ درک برای فعالین بازار است. اما برخی از آن‌ها ممکن است برای فعالان مبتدی قدری سؤال‌برانگیز باشد. در این مقاله سعی داریم تا به مفهوم سود خالص و حاشیه سود خالص به طور خلاصه اشاره کنیم تا به برداشتی صحیح از مفهوم سود خالص و نسبت حاشیه سود خالص برسیم.

قبل از مطالعه‌ی این مقاله پیشنهاد می‌کنیم تا مقاله‌ی مربوط به انواع سود را از دست ندهید.

جریانات درآمدی

هر شرکت یا بنگاه فعال اقتصادی دارای جریانی درآمدی است. حال اگر حوزه‌ی فعالیت این شرکت تولیدی باشد، جریان اصلی درآمدی آن نشأت‌گرفته از فروش کالاها، اگر حوزه‌ی فعالیت شرکت خدماتی باشد، جریان اصلی درآمدی آن از طریق ارائه خدمات و اگر شرکت سرمایه‌گذاری باشد، جریان اصلی درآمدی آن ناشی از سود حاصله از سرمایه‌گذاری آن است.

باید به این نکته اشاره کرد که جریانات درآمدی صرفاً از طریق فعالیت اصلی شرکت شناخته نمی‌شوند و یک شرکت حتی اگر فعالیت اصلی‌اش تولیدی باشد، بازهم ممکن است از فعالیت‌های سرمایه‌گذاری درآمدهایی داشته باشد. به‌طورکلی به هرگونه عایدی شرکت چه دیدگاه بلند مدت برای سیو سود از طریق فعالیت اصلی و چه از طریق سایر فعالیت‌ها درآمدهای شرکت گفته می‌شود. در درآمد کل قاعدتاً سهم فعالیت اصلی شرکت بسیار بیشتر از سایر فعالیت‌هاست.

جریانات هزینه‌ای

یک بنگاه اقتصادی در طول یک سال مالی، هزینه‌هایی دارد که برخی از آن‌ها مرتبط با بدنه‌ی اصلی تولید، برخی مربوط به هزینه‌های سربار، مالیات‌ها، سایر هزینه‌ها و… هستند. عمده‌ی سهم اقلام حسابداری در هزینه‌های مربوط به شرکت‌های تولیدی، بهای تمام‌شده‌ی کالای فروش رفته است.

سود خالص

پس از شناخت جریانات درآمدی و هزینه‌ای برای شرکت‌ها به سراغ مفهومی به نام سود خالص می‌رویم. همان‌طور که واضح است سود خالص برابر تفاوت درآمدها و هزینه‌هاست. درواقع در سود خالص، تمام درآمدها از هر طریقی که باشد، (چه فعالیت اصلی و چه سایر درآمدها) و همین‌طور تمام هزینه‌ها از هر طریقی که باشد (هزینه‌های مربوط به فعالیت اصلی و سایر هزینه‌ها) محاسبه و تفاوت آن‌ها مدنظر است.

حاشیه سود خالص چیست؟

حاشیه سود خالص یک نسبت مالی است که برای محاسبه‌ی درصد سودی که یک شرکت از کل درآمد خود، به دست می‌آورد، استفاده می‌شود. این نسبت از تقسیم سود خالص بر کل درآمد به دست می‌آید و معمولاً به شکل درصدی بیان می‌شود. معیار و میزان خاصی نمی‌توان برای آن مطرح کرد و با توجه‌ به صنعت مدنظر می‌توان ارقام متفاوتی را برای آن متصور بود. البته ممکن است بالاتر بودن این نسبت برای سهام‌داران مطلوب‌تر باشد.

تحلیل نسبت حاشیه سود خالص

نسبت حاشیه سود خالص برای توصیف توانایی یک شرکت برای تولید سود استفاده می‌شود. حاشیه سود خالص یک شاخص قوی از موفقیت کلی یک شرکت است اما باید به این نکته اشاره کرد که صرف توجه به یک عدد برای اشاره به عملکرد کلی شرکت کافی نیست.

بالا بودن نسبت حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص بالا نشان‌دهنده کنترل مؤثر هزینه‌ها و یا افزایش قابل‌توجه درآمدها نسبت به هزینه‌های انجام شده در شرکت است. این امر می‌تواند ناشی از سه موضوع باشد:

مدیریت کارآمد:

هزینه‌های کم:

استراتژی‌های قیمت‌گذاری قوی:

پایین بودن نسبت حاشیه سود خالص

کم بودن نسبت حاشیه سود خالص بدان معناست که شرکت تحت‌تأثیر یک ساختار ناکارآمد است. این ساختار ناکارآمد می‌تواند در هر یک از عواملی که به‌عنوان عوامل اثرگذار بر بالا بودن نسبت حاشیه سود خالص مطرح شد، وجود داشته باشد. به عبارت بهتر می‌توان گفت یک شرکت ممکن است ساختار مدیریتی چندان مطلوبی نداشته باشد و یا بهره‌وری آن کم بوده و هزینه‌های زیادی را داشته باشد. همین‌طور ممکن است استراتژی‌های قیمت‌گذاری شرکت اشتباه بوده باشند و بر این نسبت و کم‌شدن مقدار آن اثر گذاشته باشند.

محدودیت‌های نسبت حاشیه سود خالص

نسبت حاشیه سود خالص در عین فوایدی که دارد دارای محدودیت‌هایی نیز هست که در ادامه به مواردی از آن اشاره می‌کنیم.

  1. مقایسه‌ی شرکت‌ها: از مهم‌ترین این عوامل می‌توان به عدم قابلیت مقایسه‌ی عدد به‌دست‌آمده در صنایع مختلف اشاره کرد و بهتر است این نسبت را فقط برای شرکت‌های شاغل در گروه‌های یکسان مقایسه کرد. به طور مثال مقایسه‌ی این نسبت برای یک شرکت خودروسازی و یک شرکت صنایع غذایی ممکن است ما را در تفسیر نتایج به‌دست‌آمده دچار خطا کند. چراکه ساختار شرکت‌ها به‌شدت متفاوت است.
  2. شرکت‌های دارای بدهی: ممکن است برخی از بنگاه‌ها از ابزار اهرم مالی استفاده کرده باشند. اهرم مالی به بیانی ساده به معنای تأمین مالی از طریق بدهی است. یعنی شرکت با خلق بدهی بیشتر به سراغ تأمین مالی رود که این کار نیز قواعد خاص خودش را دارد که بحث موردنظر ما نیست. اگر شرکتی از ابزار اهرم مالی استفاده کند، به دلیل بالاتر بودن بدهی‌هایش باید هزینه‌های بهره‌ی بالاتری بپردازد و نسبت حاشیه سودش کمتر می‌شود، اما این لزوماً به معنای عملکرد بد و ضعیف شرکت نیست.
  3. هزینه‌های استهلاک: شرکت‌هایی که به فراخور فعالیتشان ماشین‌آلات و تجهیزات زیادی دارند، طبیعتاً در صورت‌های مالی‌شان هزینه‌های استهلاک بالاتری نیز دارند که سود خالص و حاشیه سود خالص را کاهش خواهد داد. اما این نکته هم لزوماً به معنای عملکرد ضعیف شرکت نیست.
  4. دست‌کاری سود: مدیران ممکن است برای افزایش سود خالص و همین‌طور افزایش نسبت حاشیه سود خالص، هزینه‌های بلندمدت مفید مانند تحقیق و توسعه را کاهش دهند. این کار اگر چه در کوتاه‌مدت روی سود خالص اثرگذار است اما قطعاً در دیدگاه بلندمدت به‌شدت مضر بوده و ممکن است حتی سبب از دست‌ دادن بازارهای هدف محصولات شرکت و کاهش درآمد، سود و به دنبال آن کاهش نسبت حاشیه سود خالص شود.

کاربرد سود خالص چیست؟

سود خالص و نسبت حاشیه سود خالص از موارد بسیار بااهمیت در فرایند تحلیل بنیادی هستند. سود خالص در واقع گزارشی مطلوب از وضعیت شرکت و میزان موفقیت آن در راستای هدف اصلی آن که همان حداکثرسازی سود است را ارائه می­دهد. مقایسه­ی میزان و روند سود خالص در طول زمان یکی از راهبردهایی است که روند فعالیت شرکت را نمایان خواهد کرد و از این طریق می­توان در خصوص آینده­ی شرکت نیز پیش­بینی­هایی را ارائه داد. همچنین مقایسه­ی سود خالص و نسبت حاشیه سود خالص بین شرکت­های مختلف و ترجیحاً هم­سنخ با یکدیگر بسیار بااهمیت است و به داشتن انتخاب­های بهتر در زمینه­ی سرمایه­گذاری کمک می­کند. منظور از شرکت­های هم­سنخ، شرکت­های هم­گروه و یا شرکت­های شاغل در یک صنعت خاص و بخصوص است.

سود خالص چگونه محاسبه می‌شود؟

سود خالص مهم­ترین خروجی صورت سود و زیان است که کسب اطلاع در خصوص میزان آن و همچنین روند آن در طول سالیان متوالی بسیار بااهمیت است. اما فرایند محاسبه­ی سود خالص دارای مراحلی است که در ادامه به شرح آن خواهیم پرداخت. در ابتدا لازم است تا به این نکته اشاره کنیم که فرایند محاسبه­ی سود خالص در شرکت­های تولیدی و سرمایه­گذاری باتوجه‌به ماهیت فعالیت آن­ها متفاوت است.

برای استحصال سود خالص در شرکت­های تولیدی لازم است تا ابتدا میزان بهای تمام‌شده‌ی کالای فروش رفته را از میزان فروش این شرکت­ها کسر کنیم. در این شرایط به رقم سود ناخالص رسیده­ایم. با کسر هزینه­های عمومی، اداری و فروش و همچنین سایر هزینه­ها و افزودن سایر درآمدها به سود یا زیان عملیاتی دست پیدا خواهیم کرد.

در ادامه­ی فرایند محاسبه­ی سود خالص لازم است تا هزینه­های مالی را کسر و سایر درآمدها و هزینه­های غیرعملیاتی تحت عنوان درآمدهای سرمایه­گذاری و اقلام متفرقه بنا به مثبت یا منفی بودن آن­ها اضافه و کسر کنیم. در این مرحله پس از کسر هزینه­های مربوط به مالیات به سود خالص دست پیدا کرده­ایم دیدگاه بلند مدت برای سیو سود و درصورتی‌که این میزان از سود را تقسیم بر تعداد کل سرمایه یا سهام شرکت کنیم، میزان سود به‌ازای هر سهم به دست می­آید. برای پی‌بردن به نحوه­ی محاسبه­ی سود در شرکت­های سرمایه­گذاری نیز می­توانید با مراجعه به سایت کدال و مشاهده­ی یک صورت سود و زیان از شرکت‌های سرمایه­گذاری متوجه سازوکار موجود بشوید.

سخن پایانی

در پایان باید گفت که شناخت سود خالص و عوامل مؤثر بر آن به‌صورت پایدار و نه صرفاً عوامل مؤثر بر کوتاه‌مدت، برای تحلیل‌گران و فعالین بازارهای مالی امری ضروری است. در بحث نسبت حاشیه سود خالص، توجه به محدودیت‌ها برای جلوگیری از اشتباه در تحلیل و استنباط از صورت‌های مالی نیز امری الزامی بوده و برای استفاده از این ابزار کارآمد در تحلیل‌ها حتماً باید به آن‌ها توجه داشت. این نسبت زیرمجموعه‌ی نسبت‌های سودآوری بوده و تحلیل روند آن نیز برای چند سال می‌تواند سودمند باشد. برای مقایسه‌ی این نسبت بین چند شرکت نیز همان‌طور که بارها اشاره کردیم، باید آن شرکت‌ها هم‌گروه و در یک صنعت باشند تا دچار اشتباه نشویم.

سرمایه گذاری مالی در مقابل سرمایه گذاری اقتصادی

تفاوت سرمایه گذاری های مالی و اقتصادی چیست

وقتی صحبت از تجارت به میان می‏آید، یعنی یک سرمایه‏ گذاری، ممکن است به سادگی سرمایه گذاری یک مقدار پول خاص باشد؛ به این امید که در آینده‏ای مشخص نتیجه دهد. سرمایه‏ گذاری در سهام، نمونه‏ ای از بازدهی مستقیم پولی است. سرمایه‏ گذاری در بورس، با امید به کسب سود، و سرمایه ‏گذاری مجدد عواید به ‏عنوان سرمایه‏گذاری بلند مدت شناخته می‏شود. حالا اگر تشکیلات شما تجهیزات جدیدی را خریداری کند، که به شما کمک می‏کند چیزهای بهتری دیدگاه بلند مدت برای سیو سود بسازید و سود بیشتری به‏ دست آورید، بازدهی مالی کمتری را حس خواهید کرد. در این مقاله قصد داریم به دو نوع سرمایه‏ گذاری بپردازیم: سرمایه ‏گذاری اقتصادی و سرمایه ‏گذاری مالی.

سرمایه ‏گذاری مالی چیست؟

به عنوان مثال، یک سرمایه گذاری مالی، می‏تواند ملکی باشد که در آن سرمایه ‏گذاری کردید؛ به این امید که ارزش آن افزایش یابد. باور عموم این است که می‌توانید بعداً آن را با قیمت بالاتری بفروشید؛ یا در حالی‏که مالک آن هستید، درآمدهای متفاوتی با آن کسب کنید؛ از جمله اجاره دادن ملک. به عبارت دیگر، سرمایه گذاری مالی، عملی است برای قرار دادن پول در دارایی‌هایی که، امیدوارید بازدهی بلندمدت داشته باشد. راه های زیادی برای انجام این کار وجود دارد، مانند سرمایه ‏گذاری در سهام، اوراق قرضه و قراردادهای آتی (فیوچرز) که در زمین، کارخانه ها، تجهیزات ساختمانی و فروشگاه های خرده ‏فروشی، صورت می‏پذیرد.

محاسبه رشد مالی و سرمایه گذاری

محاسبه رشد مالی و سرمایه گذاری

سرمایه‏ گذاری اقتصادی چیست؟

اصطلاح سرمایه ‏گذاری اقتصادی به فرآیند گسترش کل سرمایه یک کشور اشاره دارد. به دارایی ‏هایی که در روند تولید سایر کالاها استفاده می‏شود، “سرمایه” یک جامعه می‏گویند. ایجاد سرمایه تازه و مولد، از طریق ساختارهای جدید و نیز سازندگی‏ های بلندمدت مانند: کارخانه و یا ماشین آلات صنعتی، همگی نمونه‏ هایی از سرمایه‏ گذاری‏های اقتصادی هستند.

رابطه بین سرمایه‏ گذاری مالی و اقتصادی چیست؟

سرمایه‏ گذاری مالی و سرمایه‏ گذاری‏ اقتصادی، دو رشته تحصیلی مرتبط، اما متفاوت هستند. به این صورت که سرمایه ‏گذاران اقتصادی به همه چیز، از رفتار انسان گرفته تا عرضه و تقاضای محصولات و خدمات توجه می‏کنند. در مقابل، سرمایه‌گذاران مالی، سیستم رفتارشناسی را به کار می‌گیرند که شامل همه چیز، از بانک‌ها، وام‌، سرمایه‌گذاری‌ها، پس‌اندازها و موارد مشابه میشود.

گرفتن وام برای سرمایه گذاری

گرفتن وام برای سرمایه گذاری

سرمایه گذاری در اقتصاد چه مزایایی دارد؟

افزایش تولید ناخالص داخلی و درآمد ملی، از مزایای افزایش سرمایه گذاری در اقتصاد کلان است. سرمایه گذاری برای اقتصاد و رفاه عمومی جامعه مفید است. سرمایه ‏گذاری در یک شرکت، هم از نظر مالی و هم از نظر فناوری، راهی مطمئن برای کمک به رشد اقتصاد است.

چرا یک شرکت به سرمایه گذاری مالی و اقتصادی نیاز دارد؟

دوام بلند مدت یک شرکت، به در دسترس بودن منابع مالی و اقتصادی موجود بستگی دارد. ممکن است یک شرکت از هر دو نوع سرمایه گذاری منفعتی ببرد، اما هر کدام مزایا و معایب خاص خودشان را دارند. کسب‌وکارها معمولاً با سرمایه‌گذاری اقتصادی شروع می‌شوند؛ و بعد به مرور و برای تمرکز بر سرمایه‌گذاری مالی گسترش پیدا می‏کنند. هر دو نوع سرمایه گذاری از نظر رشد و ثبات مزایایی دارند.

رشد اقتصادی پس از کسب و کار

رشد اقتصادی پس از کسب و کار

چه رابطه ‏ای بین سرمایه ‏گذاران و کارآفرینان وجود دارد؟

سرمایه گذاران پول خود را در اشکال مختلف، به امید کسب سود به نفع خود سرمایه ‏گذاری می‏کنند؛ از قبیل: سرمایه گذاری در شرکت های بزرگ و کوچک، املاک و مستغلات، تجارت انواع ارز و غیره. کارآفرین کسی است که ایده‌های تجاری جدیدی را ارائه می‌کند و ریسک شروع و کسب سود از آن سرمایه‌گذاری را می‌پذیرد. به عبارت دیگر، کارآفرین کسی است که شکافی را در بازار می‏بیند و آن را مال خود می‏کند. آن هم سریع، اقتصادی و با کیفیت.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.