تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری


روش های مورد استفاده در تجزیه و تحلیل

شرکت رایا سهم با اتکا به تیم تحلیل متخصص متشکل از تحلیل گران دارای مدارک بین المللی و فعالان بازار با استفاده از روش های تحلیلی موجود ،تحلیل بنیادی و تکنیکال و تابلو‌ خوانی و تحلیل آماری اطلاعات بر مبنای روش های استاندارد ،بررسی دقیق تاثیرات متغیرهای مختلف موثر بر بازار سرمایه و کمی سازی این تغییرات اقدام به ارزش گذاری و شناسایی صنایع برتر و شرکتهای پر بازده می نماید .
مبنای اصلی تجزیه و تحلیل شرکت رایا سهم با توجه به لزوم مصونیت سرمایه در مقابل امواج روانی بازار و خطاهای سایر روشها بر پایه تحلیل بنیادی می باشد اما در کنار تحلیل بنیادی جامع ،کارشناسان تکنیکالیست و تابلوخوان ما هم در روند شناسایی ریسک های بازار و روانشناسی بازار حضور مستمر دارند.

تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی مطالعه عواملی است که ماهیت اقتصادی بخشهای صنعتی و شرکتها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و هدف آن پیشبینی آینده یک شرکت یا صنعت، برآورد سود و ارزشگذاری آن و کسب منفعت از آن است. عوامل موثر بر تغییرات قیمت سهام را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

1 .وضعیت سیاسی جهان و اقتصادی کشور
2 .بودجه کل و سیاستهای پولی، مالی و ارزی کشور
3 .تغییرات قوانین و مقررات حاکم بر فضای اقتصادی و سازمان بورس و اوراق بهادار
4 .قیمت جهانی کالاها
5 .نرخ مواد اولیه خوراک شرکتها اعم از صادراتی و داخلی
6 .سیاست تقسیم سود سهام
7 .طرحهای توسعه
8 .ترکیب داراییها و سرمایه گذاری های شرکت
9 .مدیریت شرکت
11 .شاخصهای نسبتی از جمله نسبت قیمت به در آمد هر سهم
12 .عرضه و تقاضای سهم
تحلیلگران بنیادی برای برآورد قیمت سهم، به بررسی عوامل بال پرداخته تا بر اساس اختلاف قیمت روز و ارزش ذاتی سهم، در مورد خرید، فروش و یا نگهداری آن تصمیم گیری کنند. از آنجایی که انتظار می رود قیمت بازاری سهم در نهایت به سمت ارزش ذاتی حرکت کند، از ارزش ذاتی جهت تصمیم‌گیری استفاده می‌شود.

تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال به پیش بینی حرکات قیمتی سهم در آینده بر اساس روند حرکتی گذشته می‌پردازد. از تحلیل تکنیکال می‌توان در استفاده از سود حاصل از نوسانهای سهامی بهره گرفت که بر اساس روند قیمت آنها، پیش‌بینی پذیر هستند. بنابراین در برخی از موارد می‌توان از سهامی که احتمال از نظر بنیادی جذابیت نداشته اما الگوی معاملاتی آنها حاکی از سیکلهای تکرارشونده و پیش‌بینی پذیر است، استفاده کرد. علاوه بر این، می‌توان قیمت خوب جهت سرمایه‌گذاری در سهمی که از نظر بنیادی تایید شده و تصمیم به خرید آن گرفته شده، را با کمک تحلیل تکنیکال تعیین کرد. علاوه بر روند قیمتی، پارامترهای بسیار متعددی از جمله حجم در این روش تحلیل به کار برده می‌شوند.

تابلو خوانی

تابلو‌خوانی موضوع نسبتا جدیدی در بازار سرمایه است، پیش از این مواردی چون تحلیل بنیادی و تکنیکال از اهم رویکردهای تحلیلی بوده است، اما در حال حاضر اهمیت فهم تابلو و تابلو‌‌خوانی تا بدانجا پیش رفته است که بسیاری از افراد بازاری تنها با پیگیری تابلوها اقدام به معامله می‌کنند، گرچه که ماهیت چنین رویکردی در سرمایه‌گذاری منجر به کوتاه مدت‌تر شدن معاملات می‌گردد.
در تابلو خوانی با استفاده از اطلاعات مهم سهم نظیر قیمت سهم ، قیمت پایانی ، حجم معامله ،بازه های قیمتی هر نماد ، سهام شناور،برترین عرضه و تقاضا در حقیقی و حقوقی ها ، حجم های مشکوک و بسیاری اطلاعات دیگر و بررسی تغییرات آنها ، سعی در روانشناسی سرمایه گذاران در یازار دارد و روند آتی قیمتی سهم را پیش بینی می کند.

مدیریت سبد

همانطور که بارها به آن اشاره شد، یکی از دلایل استفاده از سبد‌گردان، بهره‌گیری از تجربه آنها در معاملات است.
علاوه بر دانش فنی، روانشناسی بازار و معاملات ، گذار از هیجانات بازار و اخذ تصمیمات معقولانه، به واسطه سالها تجربه در بازار سرمایه به دست می‌آید. همچنین نیاز است که استراتژیهای تدوین شده بصورت مستمر پایش شوند. مدیریت سبد بایستی به مسأله انتخاب سهام بپردازد که در این خصوص روشهای ارزیابی و انتخاب سهام در دو بخش تجزیه و تحلیل بنیادی و تکنیکی خلاصه می‌شود.

تجزیه و تحلیل استراتژی های سرمایه گذاری دولت ایران در بازار مالی و بازار کالا

نفت اصلی ترین منبع انرژی و یکی از عوامل مهم در پیشبرد فعالیت های اقتصادی است و نوسانات غیرمتعارف در قیمت این کالا، سبب افزایش قیمت تولیدات سایر کالاها و خدمات می شود. از این رو هدف این تحقیق، بهینه سازی پرتفوی دارای یهای دولت و تعریف بهترین استراتژی سرمایه گذاری برای تعدیل این نوسانات است. در این راستا، پرتفویی با سه دارایی نفت (محور اقتصاد ایران)، بازار سرمایه (پیش برنده اقتصاد کشور) و بازار طلا (پشتوانه اقتصادی کشور) برای دولت تعریف شده و تابع مطلوبیت آن معرفی می شود. درگام بعد، اوزان بهینه هریک از دارایی های فوق با بهره گیری از تابع لاگرانژ محاسبه می شود. سپس اطلاعات مربوط به قیمت نفت، ارزش بازار سرمایه و قیمت طلا در بازه سال های 1391 تا 1395 دریافت شده و با توجه به میانگین آن ها، اوزان فعلی دارایی های موجود در سبد پرتفوی دولت محاسبه می گردد. در پایان با توجه به داده های سال 1396 اوزان بهینه محاسبه و با اوزان فعلی دارایی های دولت مقایسه و تحلیل می شود.

سوال خود را در مورد این مقاله مطرح نمایید :

خلق تصاویر نو در اشعار هوشنگ ابتهاج

بررسی و تحلیل رابطه عوامل اجتماعی و فرهنگی با میزان نشاط اجتماعی در بین شهروندان شهرهای قائن و فردوس

بازتاب ادبیات پایداری در اشعار مهرداد اوستا

نقش عبدالقاهر جرجانی در غناسازی ادبیات عرب

اقدامات ژنرال گاردان در ایران و دلایل شکست وی

بررسی معماری زمینه گرا از منظر بوم گرایی در شهرستان رامسر

طراحی پاک موزهای میراث فرهنگی با رویکرد تفریحی، تاریخی، اقتصادی (مطالعه موردی: شهرستان تالش)

مقایسه رضایت کادر درمانی، اداری، بیماران و همراه از طرح تحول نظام سلامت در دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1394

ارائه راهکارهای مشارکت بخش خصوصی در پروژه های بخش آب با استفاده از تحلیل swot

carbon sources influence the nitrate removal activity, community structure and biofilm architecture

بررسی کیفیت شیمیایی آب در مجاورت بتن حاوی ژل میکروسیلیس (مطالعه موردی: تالاب انزلی)

تأملی بر فعالیت ها و نگرش های بازنشستگان دانشگاهی

تاثیر هوش معنوی در مدیریت آموزشی

بررسی حقوقی انتقال ضمان معاوضی در حقوق موضوعه ایران

سنجش فرآیند محوری کسب و کار در صنعت بانکداری ایران (مورد مطالعه: بانک های تجاری – دولتی ایران)

non-linear dynamics of size, capital structure and profitability in threshold panel regression framework in tse

an investigating the impact of quantitative trading strategies on the stock market crash according to the behavioral finance perspective (case study: companies listed on the tehran stock exchange)

designing a transformational leadership model for the employees of health and treatment centers in tehran utilizing the theme analysis method

explaining consumer forgiveness in insurance industry with emphasis on behavioral components

the role of strategic branding in sustainable competitive advantage

درباره تی پی بین

ما با همکاری دبیرخانه ی کنفرانس ها و همایش ها، تمام ابزار محققان را كه تنها و تنها منابع علمی است را یكجا جمع آوری كرده ایم تا با كمترین دردسر ، در كمترین زمان ممكن و بصورت کاملا رایگان منابع علمی مورد نظرشان را تهیه نمایند.

تی پی بین با پشتیبانی از كنفرانس ها و ژورنال های معتبر داخلی و سپس انتشار رایگان مقالات آنها، كوتاه ترین مسیر، برای رسیدن به منابع علمی داخلی را تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری در اختیار شما محققین قرار داده است.

تجزیه و تحلیل رفتارمالی نوسانات بازار سرمایه

هدف این مقاله، ارائه الگوی نوسان بازده میان شاخص بازار های بورس و فرابورس و تحلیل این روند می پردازد و در این راستا، ثابت بودن همبستگی شرطی دو شاخص مزبور مورد بررسی قرار می گیرد. این دو شاخص مربوط به بازار بورس و فرابورس بوده که براساس معیارهایی از جمله رتبه بندی اعتباری، اندازه شرکت، میزان شناور بودن سهام و نقدشوندگی، شفافیت و اطلاع رسانی و تداوم سودآوری است. در این مقاله از مدل گارچ دومتغیره برای محاسبه همبستگی میان بازده شاخص های سهام و بررسی فرض ثبات همبستگی شرطی میان دو سری زمانی استفاده می شود. جهت بررسی فرض صفر مبنی بر وجود همبستگی شرطی ثابت، از تست آماری ماتریس اطلاعات استفاده خواهیم کرد. نتایج این تحقیق، فرض ثابت بودن همبستگی شرطی با گذر زمان را رد می کند. همچنین با بررسی بازده روزانه، روز شنبه، دارای بیشترین بازده و ریسک کمتری بوده و مناسب ترین زمان جهت انجام معاملات می باشد. با توجه به شرایط ایجاد شده در بازار سرمایه طی سال های اخیر و ریسک ناشی از سرمایه گذاری در بورس، پس از بررسی بازده ماهانه، به ترتیب در دو بازار، ماه های فروردین و مرداد، بیشترین بازده را داشته و به طور کلی فصل های بهار و تابستان زمان مناسب تری برای معاملات می باشد. که این نتایج نشان دهنده عدم ثبات بازار سرمایه در طول سال بوده و باعث ایجاد مخاطرات گوناگون و رفتار هیجانی سهامداران در خرید و فروش سهام شده است که خود تبعات اقتصادی و معضلات فراوانی را ایجاد می نمایاند.

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

بهترین روش های تحلیل سهام

بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهم‌ترین وظیفه این بازار جذب سرمایه‌های پراکنده و تخصیص بهینه‌ی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر می‌دارند و هم منافع مورد انتظار سرمایه‌گذاران را تامین می‌کنند.

سرمایه‌گذاران، با انگیزه‌های مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی می‌کنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایه‌های پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.

یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران بازار سرمایه با روش‌های تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل‌گری آن هاست.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب می‌آیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معامله‌گران و سرمایه‌گذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.

1- تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیله‌ی سرمایه‌گذاران قابل برآورد است.

در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام می‌شود.

اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

در تحلیل بنیادی سرمایه‌گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل می‌کنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایه‌گذاری تشخیص دهند.

سپس به تحلیل صنایع یا بخش‌هایی از اقتصاد می‌پردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیل‌گر به این نتیجه می‌رسد که زمان سرمایه‌گذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت می‌کند و سپس به تحلیل شرکت‌های آن صنعت می‌پردازد.

از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایه‌گذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشن‌ترین آینده صورت می‌گیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکت‌هایی با آینده‌ای بهتر در محدوده‌ی آن صنایع خواهد بود.

به این منظور سرمایه‌گذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.

تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است.

این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.

تحلیل‌های بعدی می‌تواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت داده‌هایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.

طرفداران استراتژی‌های بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:

مزایای تحلیل بنیادی:

  • ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
  • تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلند‌مدت است
  • در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود
  • خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی:

  • نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ی مالی دارد
  • بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است
  • نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری به حساب می‌آیند
  • درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود
  • یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است

2 – تحلیل تکنیکال

تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.

برخلاف روش بنیادی که بر داده‌هایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخ‌های رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر داده‌های منتشر شده‌ی بازار است. داده‌های بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخص‌های تکنیکی است.

تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این داده‌ها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده می‌کند.

تکنیکالیست‌ها از نمودارهای قیمت استفاده می‌کنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار می‌دهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله می‌کند.

تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمت‌های گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخص‌های معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.

اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته می‌شود، به این علت که در این روش از طریق ثبت داده‌های مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته می‌شود.

هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاه‌مدت در شاخص‌های بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.

این پیش‌بینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخص‌های تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیل‌گران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی می‌کنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.

به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:

1. قیمت ها توسط تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری نیروی عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند.
2. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر می‌گذارند.
3. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر می‌یابد.
4. روندها و تغییرات می‌توانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معامله‌گرهایی که از استراتژی‌های تکنیکال استفاده می‌کنند، معتقدند “همه‌ی اطلاعات مهم بازار در قیمت‌ها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمی‌دهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.

تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایت‌ها و مقاومت‌ها و… برای تحلیل استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:

مزایای تحلیل تکنیکال:

  • ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﺪ از اﺳﺘﺮاﺗﮋي ﺧﻮد در ﺗﻤﺎم ﺑﺎزارﻫﺎ و روي ﺗﻤﺎم ﭼﺎرت‌ها اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت اﯾﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ. (درﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ تحلیل‌گران بنیادی تنها ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﻃﻼﻋﺎت و صورت‌های ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﺑﺎزار ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و اﯾﻦ ﻧﺎﺷﯽ از ﺣﺠﻢ زﯾﺎد اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ).
  • زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معامله‌گر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید می‌کند.
  • مناسب‌ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه‌مدت نشان می‌دهد
  • هزینه و زمان تحلیل آن کم است
  • دوره‌ی آموزش این روش کوتاه است

معایب تحلیل تکنیکال:

  • خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بالاتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد
  • دﺷﻮاري در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت هاي ﻧﺮم اﻓﺰاري ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم
  • عدم کاربرد در سهام شرکت‌های کوچک
  • ابزارهای تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارند

مقایسه تحلیل بنیادی و تکنیکال

مطالب مرتبط:

3 – روانشناسی بازار

با درنظر گرفتن مباحث گسترده کارایی بازار، گاهاً سرمایه گذاران نگاهی گذرا به بحث روانشناسی در بازارهای مالی و نقشی که احساسات و عواطف در آن ایفا می‌کند، می‌اندازند.

مخصوصا اینکه در کوتاه‌مدت، احساسات و هیجانات سرمایه‌گذاران بر قیمت‌های سهام و بازارها تاثیر می‌گذارد. لذا تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری آگاهی از این موارد در رابطه با تصمیم‌گیری‌ها و درک فرآیندهای بازار مالی ضروری به نظر می‌رسد.

مالی رفتاری (BEHAVIORAL FINANCE) به معنای مطالعه رفتار سرمایه‌گذاران با استفاده از این عقیده است که سرمایه گذاران ممکن است به صورت غیرعقلایی عمل نمایند و معمولا هم در بازارها رفتارهایی احساسی به چشم می‌خورد.

در این نوع روش معامله‌گر هیچ تحلیلی جهت پیدا کردن سهم مناسب انجام نمی‌دهد. در حقیقت معاملات و توجه خود را معطوف به سهامی می‌کند که مورد توجه بازار است که این توجه از راه‌های مختلفی قابل شناسایی است:

  • سهامی که بیشترین حجم معامله را در روز داشته‌اند.
  • سهامی که در قسمت پربیننده سایت بورس تهران آمده‌اند.
  • سهامی که بیشترین نظرات را در شبکه‌های اجتماعی به خود اختصاص داده‌اند.
  • سهامی که اخبار داغ و حساسی دارند.

اما مدیریت احساسات در حیطه‌ی معاملات بسیار ضروری است چراکه معامله‌گران اغلب باید سریع فکر کنند و در زمانی کوتاه به خرید و فروش سهام بپردازند. در نتیجه برای انجام این کار، نیازمند نظم و برنامه‌ی معاملاتی از قبل تعیین‌شده‌ای هستند که بتوانند زمان ورود و خروج به معاملات را بهتر مدیریت کنند.

در این راستا معامله‌گران باید دستورالعمل‌هایی مبتنی بر میزان ریسک‌پذیری‌شان برای زمان ورود و خروج از یک معامله را در نظر داشته باشند (چه برای اهداف سود خود و چه برای اعمال حد زیان‌شان) و از این طریق احساسات را از معامله خارج کنند.

علاوه بر این یک معامله‌گر می‌تواند تصمیم بگیرد که در پی تحولاتی خاص، چگونه در خصوص خرید یا فروش سهام مورد نظر خود اقدام نماید و محدودیت‌های تعیین شده‌ای را در خصوص میزان سود یا زیان به ازای هر روز معاملاتی در نظر بگیرد.

به روز بودن معامله گر و کسب مهارت در زمینه‌ی مطالعه ی نمودارها و صورت‌های مالی، تجزیه تحلیل اخبار، صنعت و تکنیک‌های معاملاتی بسیار حائز اهمیت است. چراکه “دانش”، به معامله‌گر کمک می‌کند تا بهتر بتواند بر ترس خود غلبه نماید.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تکنیک روانشناسی بازار عبارتند از:

مزایای روانشناسی بازار:

  • کنترل بر احساسات، غلبه بر احساس طمع و یادگیری انعطاف پذیری در حین انجام معاملات
  • توانایی تغییر عادات ذهنی جهت همسو شدن با جریان بازار
  • آگاهی از آن موجب می‌شود تا با برنامه‌ریزی قبلی و استراتژی مدون وارد بازاهای سرمایه گذاری شوید
  • باعث می‌شود تا اقدامات سرمایه‌گذاری خود را براساس منطق پیش ببرید و از تصمیمات احساسی جلوگیری کنید

معایب روانشناسی بازار:

  • این دسته از استراتژی‌های معاملاتی بسیار پر ریسک هستند
  • آگاهی از مباحث روانشناسی بازار، مکملی در کنار انواع تحلیل‌های بازار مالی به حساب می‌آید و به خودی خود کافی نیست. درک فرآیندها و تکنیک‌های بازار مالی، مسیر فرصت‌های خرید و فروش را فراهم می‌آورد و کنترل احساسات شخصی و پیش بینی هیجانات سرمایه‌گذاران نیز در این بین می‌تواند نقش به سزایی را در میزان سود و زیان فرد ایفا کند.

مطالب مرتبط:

از کدام روش برای تحلیل سهام استفاده کنیم؟

انتخاب بین تحلیل بنیادی و تکنیکال به بازه زمانی سرمایه‌گذاری، اهداف و شرایط شخص بستگی دارد. اما بطور کلی بیشتر سرمایه‌گذاران و معامله‌گران حرفه‌ای در بورس ایران توصیه می‌کنند همزمان از تحلیل‌های بنیادی و تکنیکال برای انتخاب سهام و تصمیم‌گیری استفاده شود.

به ترکیب این دو نوع تحلیل، تحلیل تکنوفاندامنتال گفته می‎شود.

با این حال، در برخی شرایط امکان استفاده از این دو تحلیل نیست و حتی چنین نیازی وجود ندارد. مثلا اشخاصی که نوسان‌گیری‌های کوتاه‌مدت روزانه انجام می‌دهند طبیعتا نمی‌توانند زمان زیادی برای تحلیل بنیادی صرف کنند و نیازی نیز ندارند.

این افراد صرفا با تحلیل نمودارها و روانشناسی بازار تصمیمات خرید و فروش خود را می‌گیرند.

با خواندن جدول زیر می‌توانید به شکلی دقیق‌تر انتخاب تحلیل مناسب را انجام دهید.

کدام تحلیل: بنیادی یا تکنیکال

شما از چه روشی برای تحلیل سهام استفاده می‌کنید؟ تجربیات خود را در بخش دیدگاه بنویسید.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

تجزیه و تحلیل بنیادی سهام چیست؟

تجزیه و تحلیل بنیادی (FA) یک روش اندازه گیری ارزش ذاتی اوراق بهادار است که با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است.
تحلیلگران بنیادی هر آن چه را که می‎تواند بر ارزش این اوراق تأثیر بگذارد، از عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصادی و صنعتی گرفته تا عوامل مؤثر بر اقتصاد خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت‎ها بررسی می‎کنند
و هدف نهایی رسیدن به یک عدد است که یک سرمایه گذار به کمک آن می‎تواند بهای فعلی اوراق بهادار را مقایسه کند تا ببیند آیا کم‎تر یا بیشتر از حد معمول ارزش گذاری شده‎اند؟
این متد تجزیه و تحلیل سهام در مقابل تجزیه و تحلیل فنی قرار می‎گیرد. تجزیه و تحلیل فنی مسیر هزینه‎ها را از طریق تجزیه و تحلیل داده‎های بازار مانند قیمت و ظرفیت پیش بینی می‎کند.

درک تجزیه و تحلیل بنیادی

به طور کلی تجزیه و تحلیل سهام در پی آن است تا مشخص کند که آیا اوراق بهادار به درستی در بازار ارزش گذاری شده است یا خیر. تجزیه و تحلیل بنیادی معمولاً از بعد کلان به بعد خرد انجام می‎شود تا اوراق بهاداری را که به خوبی قیمت گذاری نشده‎اند، شناسایی کند.
معمولاً تحلیلگران اقتصادی، به ترتیب وضعیت کلی اقتصاد و سپس پتانسیل‎های یک صنعت خاص را پیش از تمرکز بر بازده شرکت‎های خصوصی مورد مطالعه قرار می‎دهند تا از این طریق به ارزش منصفانه برای سهام دست پیدا کنند.
تجزیه و تحلیل بنیادی از داده‎های عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع دیگری از اوراق بهادار استفاده می‎کند.
به عنوان مثال، یک سرمایه گذار می‎تواند با استفاده از فاکتورهای اقتصادی نظیر نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، تجزیه و تحلیل بنیادی را برای تعیین ارزش اوراق قرضه انجام دهد و سپس اطلاعات مربوط به صادر کننده اوراق قرضه مانند تغییرات بالقوه در رتبه اعتباری او را بررسی کند.
در بازار سهام، تجزیه و تحلیل بنیادی از میزان درآمد، رشد آتی درآمدها، بازگرداندن سهام، حاشیه سود و سایر داده‎ها برای تعیین ارزش واقعی شرکت و میزان پتانسیل رشد آتی آن استفاده می‎کند.
نکته: تجزیه و تحلیل بنیادین اغلب برای ارزش‎ گذاری سهام استفاده می شود، اما برای ارزیابی هر گونه اوراق بهادار، از اوراق قرضه گرفته تا دیگر مشتقات مالی هم به کار می‎رود.

سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی

تحلیلگران برای دستیابی به یک الگوی واحد به منظور تعیین ارزش تخمینی قیمت سهام یک شرکت از داده‎های موجود استفاده کرده و مشخص می‎کنند که سهام آن شرکت با توجه به بازار موجود، چه قیمتی باید داشته باشد. برخی از تحلیلگران تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری هم این بهای تخمینی را به عنوان ارزش ذاتی شرکت تلقی می‎کنند.
اگر بر اساس محاسبات یک تحلیلگر ارزش سهام به طور قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی بازار باشد، نرخ بالاتری برای فروش آن توصیه می‎شود ولی اگر ارزش آن کمتر از نرخ فعلی بازار باشد، بهای کمتری برای آن در نظر گرفته می‎شود.
در اغلب موارد سرمایه گذارانی که به این توصیه‎ها عمل می‎کنند، انتظار دارند تا بتوانند سهام را با قیمت مطلوب خریداری کنند، زیرا احتمال رشد آن در طی زمان بیشتر است. از طرفی پیش بینی می‎شود که ارزش سهامی که نرخ بالایی دارد، کاهش پیدا کند؛ بنابراین خرید این قبیل سهام‎ از سبد سرمایه گذاری حذف می‎شود.
این روش تجزیه و تحلیل سهام نقطه مقابل تجزیه و تحلیل فنی است که قیمت‎ها را بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات قیمت و حجم معاملات محاسبه می‎کند.

تجزیه و تحلیل بنیادی کمی و کیفی

تجزیه و تحلیل کمی و کیفی می‎تواند هر آنچه را که مربوط به سلامت اقتصادی یک شرکت می‎شود، پوشش دهد؛ به عبارت دیگر این نوع تجزیه و تحلیل، بررسی آمار درآمد و سود و هم چنین میزان سهم شرکت از بازار تا کیفیت مدیریت آن را انجام می‎دهد.
فاکتورهای مختلف تجزیه تحلیل بنیادی را می‎توان به دو دسته کمی و کیفی تقسیم بندی کرد. البته مفاهیم اقتصادی تحلیل بنیادی کمی و کیفی، تفاوت چندانی با مفهوم استاندارد آن ندارد:
کمیت – به اطلاعاتی گفته می‌شود که با کمک اعداد و ارقام عرضه می‎شود.
کیفیت – به طبیعت یا استاندارد ساخت و تولید هر چیزی باز می‎گردد، نه به مقدار آن.
در متون اقتصادی، مبانی کمی به اعداد و ویژگی‎های قابل اندازه گیری یک کسب و کار اشاره دارد. به همین دلیل بزرگترین منبع داده‎های کمی، صورت‎های مالی هستند و درآمد، سود، دارایی‎ها و غیره می‎توانند با دقت زیادی اندازه تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری گیری شوند.
اصول کیفی ملموس نیستند و احتمالاً به کیفیت کار مدیران کلیدی شرکت، میزان شناخته شدن نام تجاری شرکت، خدمات و تکنولوژی مورد استفاده در آن می‎پردازد.
با این حال گفته می‎شود نه تجزیه و تحلیل کمی صرف سودمند است و نه تجزیه و تحلیل کیفی صرف، بلکه این دو باید به صورت توأمان انجام بگیرد.

اصول کیفی که باید در نظر گرفته شود

تحلیلگران همیشه چهار اصل کلیدی را برای هر شرکتی در نظر می‎گیرند که همگی کیفی هستند از جمله:
مدل کسب و کار: یک شرکت دقیقاً چه کاری انجام می‎دهد؟ آیا درآمدهای هر شرکتی دقیقاً از همان راهی که ادعا می‎کند به دست می‎آید یا به عنوان مثال از اعطای حق امتیاز کسب درآمد می‎کند؟
مزیت رقابتی: موفقیت بلند مدت هر شرکتی به توانایی آن برای کسب یک مزیت رقابتی و حفظ آن بستگی دارد. مزایای رقابتی قدرتمند مانند آنچه شرکت‎هایی مثل کوکا کولا و مایکروسافت دارند، دیوار دفاعی را دور این شرکت‎ها می‎کشد تا سایر کسب و کارها را دور کند و اجازه دهد تا این برندها به رشد و سود سرشار خود دست یابند. هنگامی که یک شرکت می‎تواند به مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن هم می‎توانند برای مدت‎ها از مزایای آن بهره مند شوند.
مدیریت: برخی معتقدند که مدیریت مهمترین معیار سرمایه گذاری در یک شرکت است. البته این نظر منطقی است چراکه حتی در بهترین مدل کسب و کارها، اگر رهبران شرکت نتوانند برنامه‎ها را به درستی پیش ببرند، شرکت محکوم به شکست است. هر چند که برای بسیاری از سرمایه گذاران خرده فروش، تحقیق درباره مدیران شرکت‎ها دشوار است ولی لازم است که نگاهی به رزومه و سوابق اعضای هیأت مدیره‎ای که می‎خواهند در آن سرمایه گذاری کنند بیندازند.
روش اداره شرکت: روش اداره یک سازمان، سیاست‎ها و خط مشی را که نشان دهنده روابط و مسئولیت‎های مدیران و ذینفعان در یک سازمان است، توصیف می‎کند. این سیاست‎ها معمولاً در منشور شرکت، همراه با قوانین و مقررات شرکت تعریف و تعیین شده است. اگر می‎خواهید کسب و کار خود را با شرکتی پیش ببرید که از لحاظ اخلاقی، نسبتاً شفاف و کارآمد باشد، مطمئن شوید که مدیران شرکت به حقوق و منافع سهامداران احترام می‎گذارد و ارتباطات آن‎ها به سهامداران شفاف، روشن و قابل فهم هستند.

اصول کمی که باید در نظر گرفته شود

صورت‎های مالی: اظهارات یا صورت‎های مالی راهی است که یک شرکت توسط آن اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را بازگو می‎کند. پیروان تجزیه و تحلیل بنیادی از اطلاعات کمی که از صورت‎های مالی به دست آمده است، استفاده می‎کنند تا تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری به کمک آن‎ها برای سرمایه گذاری تصمیم گیری کنند.
ترازنامه: ترازنامه عبارت است از یک گزارش از مجموع دارایی‌ها و بدهی‌ها که به بازه زمانی مشخصی اشاره دارد و در یک زمان مشخص تهیه می‌شود؛ ساختار ترازنامه عبارتست از:
دارایی‎ها = بدهی‎ها + حقوق صاحبان سهام (سرمایه)
منظور از دارایی منابعی است که در اختیار افراد، شرکت‌ها و یا دولت‌ها قرار دارد و دارای ارزش اقتصادی هستند. دارایی از جمله اموالی است که از آن انتظار کسب منفعت مالی می‌رود و شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی، ماشین آلات و ساختمان‎ها می‎شود. هر چیزی که برای شرکت بار اقتصادی داشته باشد، با عنوان بدهی در ترازنامه شناسایی می‌شود. این موضوع می‌تواند شامل تعهد خرید کالا یا تعهد پرداخت (مثل پرداخت اقساط وام) باشد؛ چرا که هر دو این موارد منجر به خروج وجه نقد از شرکت خواهند شد.
بدهی‎ها در واقع دیونی هستند که باید پرداخت شوند، در حالی که حقوق صاحبان سهام، سرمایه‎ای است که به وسیله آن صاحبان سهام به کسب و کار کمک کرده‎اند، این سرمایه می‎تواند درآمدهای حاصل از سود شرکت در سال‎های گذشته باشد.
صورت درآمد: همان طور که ترازنامه، ابزاری فوری برای بررسی یک کسب و کار است، صورت درآمد، عملکرد شرکت را در یک دوره زمانی خاص اندازه گیری می‎کند.
به طور کلی، می‎توانید یک ترازنامه را برای یک ماه یا حتی یک روز تنظیم کنید، اما ترازنامه شرکت‎های دولتی معمولاً به صورت سه ماهه و سالانه تنظیم می‎شوند.
صورت درآمد، اطلاعاتی در مورد درآمدها، هزینه‎ها و سود را ارائه می‎دهد که نتیجه فعالیت‎های تجاری یک دوره مالی شرکت است.
گزارش صورت جریان وجوه نقد: صورت جریان وجوه نقد بیانگر سوابق وجوه نقدی کسب و کار و خروج سرمایه در یک دوره زمانی است.
به طور کلی، صورت جریان وجوه نقد بر فعالیت‎های مربوط به پول نقد تمرکز دارد.
صورت جریان وجوه نقد مهم است، زیرا برای کسب و کارها مدیریت وجوه نقدی بسیار دشوار است.
برخی از حسابداران با دستکاری کردن حساب‎ها، در صورت جریان وجوه نقد تغییراتی ایجاد می‎کنند ولی جعل اطلاعات برای بانک‎ها غیر ممکن است.

مفهوم ارزش ذاتی

یکی از فرضیه‎های اولیه تجزیه و تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی بازار سهام اغلب به طور کامل منعکس کننده ارزش شرکت بر طبق داده‎های موجود نیست. فرض دوم این است که ارزش منعکس شده از داده‎های بنیادی شرکت به احتمال زیاد به ارزش واقعی سهام نزدیک است.
تحلیلگران به این ارزش واقعی به عنوان ارزش ذاتی اشاره می‎کنند. لازم به ذکر است که معنای اصطلاح ارزش ذاتی در ارزش گذاری سهام با آنچه که در زمینه‎های دیگر مانند اقدامات معاملاتی دارد، متفاوت است. گزینه‎های قیمت گذاری از یک محاسبه استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده می‎کند. با این حال، تحلیلگران از مدل‎های پیچیده برای رسیدن به ارزش ذاتی سهام استفاده می‎کنند. یک فرمول واحد و همگانی برای تعیین ارزش ذاتی سهام وجود ندارد.
به عنوان مثال، می‎گویند که سهام شرکت با ۲۰ دلار معامله شد و سپس یک تحلیلگر پس از تحقیقات گسترده، اعلام می‎کند که سهام شرکت ۲۴ دلار ارزش داشته است. یک تحلیلگر دیگر این سهام را ۲۶ دلار قیمت گذاری می‎کند. در این شرایط بسیاری از سرمایه گذاران میانگین قیمت‎های اعلامی را به دست می‎آورند و ارزش واقعی سهام را در حدود ۲۵ دلار فرض می‎کنند. معمولاً سرمایه گذاران تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری این اعداد و ارقام تخمینی را اطلاعات مهمی تلقی می‎کنند زیرا آن‎ها می‎خواهند سهامی را خریداری کنند که قیمت آن کمتر از قیمت ارزش ذاتی باشد.
این فرآیند منجر به پیدایش یک فرضیه سومی هم می‎شود که عبارتست از اینکه در بلند مدت، بازار سهام، اصول را منعکس می‎کند ولی مشکل اینجاست که هیچکس نمی‎داند این «بلندمدت» چه میزان طول می‎کشد، چند روز یا چند سال.
این همان چیزی است که به آن تجزیه و تحلیل بنیادی گفته می‎شود. با تمرکز بر یک کسب و کار خاص، یک سرمایه گذار می‎تواند ارزش ذاتی یک شرکت را برآورد کند و فرصت‎هایی را برای خرید ارزان‎تر پیدا کند.
یکی از معروف‎ترین و موفق‎ترین تحلیلگران بنیادی، وارن بافت است که در بازار بورس شناخته شده است.
انتقادات وارده بر تجزیه و تحلیل بنیادی
بیشترین انتقادات وارده بر تجزیه و تحلیل بنیادی عمدتاً از سوی دو گروه انجام می‎شود: طرفداران تجزیه و تحلیل فنی و کسانی که به فرضیه بازار کارآمد ایمان دارند.

تجزیه و تحلیل فنی

تجزیه و تحلیل فنی یکی دیگر از فرم‎های اولیه تجزیه و تحلیل اوراق بهادار است. به زبان ساده‎تر، تحلیلگران فنی، سرمایه گذاری‎های خود را (یا دقیق‎تر بگوییم، معاملات خود را) صرفاً بر تغییرات قیمت و حجم معاملات بازار بورس پایه گذاری می‎کنند. آن‎ها معمولاً با استفاده از نمودارها و ابزارهای دیگر در حال معامله هستند و اصول را نادیده می‎گیرند.
فرضیه بازار کارآمد
با این حال، پیروان فرضیه بازار کارآمد (EMH) معمولاً در مخالفت تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری با تحلیلگران بنیادی و فنی هستند. فرضیه بازار کارآمد ادعا می‎کند که غیرممکن است که بتوان از طریق تجزیه و تحلیل بنیادی یا فنی، بازار را شکست داد.
از آنجایی که بازار دائماً قیمت کلیه سهام را مشخص می‎کند، هر گونه افزایش قیمت بیش از حد بلافاصله توسط فعالان این حوزه رد می‎شود.

مثال‎هایی از تجزیه و تحلیل بنیادی

به عنوان مثال شرکت کوکاکولا را در نظر بگیرید. نمی‎توان کوکاکولا را بدون شناخت برند آن تجزیه و تحلیل کرد. مسلماً هر کسی می‎تواند شرکتی را تأسیس کند که آب و شکر بفروشد، ولی شرکت‎های کمی وجود دارند که میلیون‎ها نفر آن‎ها را بشناسند. اینکه بخواهیم بگوییم برند کوکا کولا چقدر ارزش دارد، غیرممکن است ولی می‎توان به جرأت گفت که مواد اولیه‎ای که در این شرکت استفاده می‎شود، باعث موفقیت این شرکت شده است. تجزیه و تحلیل بنیادی این شرکت با ارزیابی ارزش دارایی کوکاکولا، درآمد، دیون و بدهی‎های آن آغاز می‎شود. CSImarket، به عنوان یکی از منابع معتبر تحقیقات مالی، تجزیه و تحلیل بنیادی را با مقایسه معیارهای عینی مانند درآمد، سود و میزان رشد، به ویژه در زمینه صنعت نوشیدنی آغاز می‎کند. یک تحلیلگر بنیادی با توجه به اینکه درآمد کوکا کولا در سه ماهه دوم سال 2021 تا 41 درصد افزایش داشته است، در حالی که میانگین رشد درآمد صنعت نوشیدنی تنها 25 درصد بوده، می‎تواند نتیجه بگیرد که شرکت کوکا کولا شرایط بهتری را برای کسب نتیجه در بازار فعلی داشته است.

مراحل تجزیه و تحلیل بنیادی چیست؟

به طور کلی، تجزیه و تحلیل بنیادی شرکت‎های خصوصی را با نگاهی به صورت‎های مالی شرکت و بررسی نسبت‎های مختلف و سایر معیارها ارزیابی می‎کند. این ارزیابی برای برآورد ارزش ذاتی شرکت براساس درآمد، سود، هزینه، ساختار سرمایه، جریان نقدی و غیره استفاده می‎شود. سپس معیارهای ارزیابی شرکت را می‎توان با همتایان و رقبا مقایسه کرد و در نهایت، آن را با بازار گسترده‎تر و یا بستر اقتصادی بزرگ‎تری سنجید.

چه کسانی از تحلیل بنیادی استفاده می‎کنند؟

غالباً تجزیه و تحلیل بنیادی توسط سرمایه گذاران بلند مدت برای شناسایی سهام‎های با قیمت مناسب استفاده می‎شود. تحلیلگران سهام نیز از تجزیه و تحلیل بنیادی برای تعیین قیمت هدف و توصیه معامله سهام به مشتریان استفاده می‎کنند. (به عنوان مثال خرید، نگهداری یا فروش). مدیران شرکت‎ها و حسابداران مالی نیز از تجزیه و تحلیل مالی برای تجزیه و تحلیل و افزایش بهره وری عملیاتی شرکت و مقایسه شرکت با رقبا استفاده می‎کنند. وارن بافت، یکی از معروف‎ترین سرمایه گذاران جهان، مشوق اصلی استفاده از تجزیه و تحلیل بنیادی است.

تجزیه و تحلیل بنیادی چه تفاوتی با تجزیه و تحلیل فنی دارد؟

در تجزیه و تحلیل فنی به لایه‎های پنهانی مالی شرکت توجه نمی‎شود و در عوض، معامله گران برای اطلاع از قیمت‎ها و روند افزایش یا کاهش آن به نمودارهای نسبتاً کوتاه مدت بسنده می‎کنند. به عبارت دیگر، معامله گران این حوزه از ارزیابی‎های کوتاه مدت استفاده کرده و لزوماً به ارزیابی‎های بلند مدت کاری ندارند. انگیزه تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری تجزیه و تحلیل فنی تا حد زیادی توسط روانشناسی بازار هدایت می‎شود.

آیا استفاده از تجزیه و تحلیل بنیادی همیشه سودمند است؟

خیر، مانند هر استراتژی یا تکنیک سرمایه گذاری دیگر، تجزیه و تحلیل بنیادی همیشه موفق نیست. این واقعیت که تجزیه وتحلیل بنیادی می‎تواند سهامی را که کم ارزش گذاری شده است، مشخص کند، به این معنی نیست که قیمت آن سهام به زودی تا میزان ارزش ذاتی آن افزایش می‎یابد. در واقع، تغییر در قیمت‎ها تحت تأثیر عوامل زیادی است که ممکن است تجزیه و تحلیل بنیادی را تضعیف کند.
سرمایه گذاران و تحلیلگران در هنگام ارزیابی پتانسیل شرکت برای رشد و سودآوری اغلب از ترکیبی از تجزیه و تحلیل‎های بنیادی، فنی و کمی استفاده می‎کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.