2- ارزیابی
3- گزارشگری
4- پاسخ به ریسک (کاهش و کنترل)
5- پایش
حسابداری
در این متن های آموزشی، ارکان مختلف بازار سرمایه، ابزارهای و نهادهای مالی جدید، نحوه ورود و معامله و … به زبانی ساده در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه (سنا) با هدف توسعه فرهنگ سهامداری و معرفی هر چه بیشتر بازار سرمایه به علاقه مندان، متن های آموزشی الفبای بورس را منتشر می کند.
در این متن های آموزشی، ارکان مختلف بازار سرمایه، ابزارهای و نهادهای مالی جدید، نحوه ورود و معامله و … به زبانی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
بخش دهم این مجموعه به توضیح انواع ریسک ها می پردازد:
در این قسمت قصد داریم انواع ریسکهایی را که یک سرمایهگذار در خرید سهام شرکتهاو سرمایهگذاری در بورس با آن مواجـه است، معرفی کنیـم.
ریسک در یک طبقهبندی کلـی، به دو دستـه تقسیم میشود، ۱- ریسک قابل اجتناب و ۲- ریسک غیرقابل اجتناب
۱- ربسک قابل اجتناب:ریسکی که میتوان با استفاده از برخـی روشها، از آن اجتناب کرد. به این دسته از ریسکها، ریسکهای قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک میگویند. ریسکهای قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک اغلب ناشی از خصوصیات خاص شرکت هستند. برای مثال، فرض کنید شما سهام شرکتی را خریداری کردهاید. اگر مدیریت شرکت ضعیف باشد، سهامداران شرکت درست عمل نکنند، یا شرکت در رقابت با سایر رقبا، موفقیتی بدست نیاورد و یا احیانا به علت قدیمیشدن محصولات تولیـدی آن شرکت، مشتریان شرکت به تدریج کم و فروش آن کاهش یابد، همه این موارد نمونههایی از ریسک قابل اجتناب هستند. ریسک غیرسیستماتیک، اغلب منشأ درونی دارد و علت بروز آن، به داخل شرکت مربوط است. با توجه به اینکه این نوع ریسک را میتوان با به کارگیری برخی روشها، به حداقل ممکـن رساند، از آن به ریسک قابل اجتناب یاد میشود.
۲- ریسک غیرقابل اجتناب:دستـه دوم ریسکهایـی که سرمایهگذاران با آن مواجهاند، ریسکهایی هستند که کنتـرل آن در اختیار سرمایهگذار نیست. به این گروه از ریسکها، ریسک غیرقابل اجتناب یا ریسک سیستماتیک میگویند. مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصـادی، شرایط سیـاسی و…، مـواردی هستنـد که کنترل آنهـا از اختیار سرمایهگذار خـارج است. برای مثـال، تغییر در سیاستهای کـلان اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا نرخ تورم، میتواند به طور مستقیم در وضعیت درآمد، هزینه و میزان سودآوری شرکتها تأثیرگذاشتـه و طبیعتـا ارزش سهام آنها را تحت تأثیـر قرار دهد. اینگونـه ریسکها را ریسکهای سیستماتیک یا غیرقابل اجتناب میگوینـد، چون کنترل آنها از اختیـار سرمایهگذار خـارج است.
اما چگونه میتوان ریسک قابل اجتناب را به حداقل ممکن رساند؟ به این ضربالمثل مشهور دقت کنید: ”همه تخممرغها را در یک سبـد قرار ندهید”. اگر از شما بپرسند منطق این ضربالمثل چیست، همه شما خواهید گفت با این کار، ریسک ما کاهش مییابد؛ چون اگر یکی از سبدهای تخممرغ به زمین افتاد و تخممرغهای آن شکست، سبدها و تخممرغهای دیگر همچنان سالم است.
در مباحث مرتبط با بورس هم تئوری بسیار معروفی به نام “تئوری سبد” وجود دارد که برپایه همین ضربالمثل شکل گرفته است. براساس این تئوری، سرمایهگذار میتواند با متنوعکردن سبد سرمایهگذاری خود و انتخاب داراییهای بسیار متنـوع، به جای یک یا چند دارایی محدود، ریسکهای قابل اجتناب را در سرمایهگذاری خود به حداقل ممکن برساند. بنابراین، هراندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد، ریسک سرمایهگذاری کمتـر خواهد شد.
بر پایه تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند به جای آنکه فرد یک یا چند سهم از شرکتهای محدودی را خریداری کند، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری کند و حتی در سبد سرمایهگذاری خود، اوراق بهادار بدون ریسک مثل اوراق مشارکت و… هم داشته باشد.
اما مجددا این نکته را یادآور میشویم که با متنوعسـازی سبد سرمایهگذاری، تنها میتوان حذف ریسکهای قابلاجتناب (غیرسیستماتیک) را به حداقل رساند و حذف ریسکهای غیرقابل اجتناب (سیستماتیک) از کنتـرل و اختیار سرمایـهگذار خارج است. البته با حذف یا کاهش ریسکهای قابل اجتناب، عملا بخش عمدهای از ریسکهایی که سرمایهگذار با آن مواجـه است، کاهش مییابد.
امیدوارم این مباحث برای شما جالب بوده باشد. به هر حال، موضوع ریسک از موضوعات اساسی در سرمایهگذاری است و نمیشود به آن اشاره نکرد. در برنامه بعد هم به موضوع ریسک میپردازیم، اما از زاویهای دیگـر.
علیرضا حسین پور دانشجوی کارشناسی حسابداری بازرگانی ازدانشگاه شمال آمل
در این وبلاگ سعی می شود مطالبی متنوع که عمدتا حول محور حسابداری برای دوستان
ارائه گردد. لطفا با نظرات خود در پربارتر شدن وبلاگ یاری ام نمایید.
انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟
ریسک عملیاتی
ریسک چیست؟
ریسک بخشی از هر تلاش انسانی است. از لحظه ای که صبح از خواب بیدار می شویم، رانندگی می کنیم یا از وسایل حمل و نقل عمومی برای رفتن به مدرسه یا محل کار خود استفاده می کنیم تا زمانی که دوباره به تختخواب خود برگردیم، در معرض ریسک های مختلفی هستیم.
آنچه مطالعه ریسک را جذاب می کند این است که اگرچه ممکن است برخی از این ریسک ها کاملاً داوطلبانه نباشد، اما ما به دنبال برخی از ریسک ها هستیم (به عنوان مثال سرعت زیاد در بزرگراه ها، پرش از ارتفاع و یا شرط بندی) و از آنها لذت می بریم. اگرچه ممکن است برخی از این ریسک ها پیش پا افتاده باشند، اما برخی از آنها تفاوت قابل توجهی در زندگی ما ایجاد می کنند. شاید بتوان ادعا کرد که هر پیشرفت بزرگ در تمدن بشری، از اختراع ابزار غارنشینی گرفته تا ژن درمانی، به این دلیل امکان پذیر شده است که فردی مایل بوده است ریسک کند و وضعیت موجود را به چالش بکشد.
در طول تاریخ بشر، ریسک و حفظ بقاء همواره در کنار هم بوده اند. انسانهای اولیه، زندگی کوتاه و بیرحمانه ای داشته اند، زیرا جستجوی غذا و سرپناه آنها را در معرض آسیب های جسمی از سوی حیوانات درنده و آب و هوای نامناسب قرار می داد. حتی با توسعه بیشتر جوامع مستقر در سومر، بابل و یونان، ریسک های دیگری مانند جنگ و بیماری به آنها تحمیل گردید.
مردم، غالباً ریسک را به عنوان تهدیدی برای هدف، در نظر می گیرند. به عبارت دیگر، ریسک را چیزی تصور می کنند که تأثیر منفی بر اهداف بگذارد یا عوامل مؤثر در موفقیت یک کسب و کار را تهدید کند. با این حال ریسک می تواند به همان اندازه که تهدید است، فرصت نیز باشد. به همین دلیل در مباحث تخصصی، همیشه از ریسک به عنوان تهدید سخن نمی گویند، بلکه از تأثیرات مثبت آن نیز صحبت می شود.
عبارت ریسک از واژه ایتالیایی ریسکو (risco یا rischio) به معنی خطر گرفته شده است که در قرن هفدهم وارد زبان انگلیسی گردید. بر اساس تعریفی که در سال1992 میلادی ارائه شد، ریسک را “شانس وقوع یک خطر” تعریف کرده اند که این موضوع، مفهوم احتمال یا عدم اطمینان را نشان می دهد.
در زبان چینی، اصطلاح ریسک با در کنار هم قرار گرفتن دو عبارت بیان شده است که ترجمه آنها “خطر” و “فرصت” می باشد که نشان دهنده تاثیر مثبت و منفی ریسک می باشد. به عبارت دیگر، ریسک به این معنی است که شما به همان اندازه که مستعد صعود هستید به همان اندازه نیز مستعد نزول خواهید بود و ریسک، همواره سرازیری و نزول نیست حتی در مواقعی که چنین احساس می شود.
در حال حاضر تعاریف متفاوتی از ریسک وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
- ریسک عبارت است از خطری که به علت عدم اطمینان در مورد وقوع حادثه ای در آینده، پیش می آید و هر چقدر این عدم اطمینان بیشتر باشد، ریسک بالاتر است.
- ریسک عبارت است از احتمال این که بازده واقعی سرمایه گذاری از میزان مورد انتظار، کمتر شود.
- ریسک عبارت است از حاصل ضرب احتمال وقوع یک رویداد نامطلوب در تاثیر زیان وارده از آن رویداد.
- ریسک، احتمال عدم دستیابی به هدف می باشد.
- ریسک، به معنی احتمال آسیب و یا زیان می باشد.
از میان تعاریف متعدد ارائه شده برای ریسک، تعریفی که کوزو (COSO) ارائه می دهد شاید از متداول ترین و بهترین تعاریف ریسک باشد:
ریسک، احتمال وقوع رویدادی است که دستیابی به استراتژی و اهداف را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
تعریف ریسک عملیاتی
اصطلاح ریسک عملیاتی، برای اولین بار در اوایل دهه 1990 در خدمات مالی پدیدار شد. تا مدتها برای تشخیص ریسک های عملیاتی، لازم بود به این سؤال پاسخ داده شود که کدام یک از ریسک ها متفاوت با سایر ریسک ها است، تا بتوانیم آنها را در گروه ریسک های عملیاتی قرار دهیم. با افزایش آگاهی از ریسک و نشر آن، نیاز به داشتن یک تعریف مشترک از ریسک عملیاتی تقویت گردید.
در هر سازمانی، بایستی یک تعریف قابل درک و قابل پذیرش در خصوص ریسک عملیاتی تبیین گردد. در سالهای گذشته تعریف یکسان و متداولی از ریسک عملیاتی در ادبیات ریسک و یا در صنعت مالی مشاهده نمی گردید و ریسک عملیاتی، به ریسک های ذاتی مختلفی گفته می شد که فعالیت های کسب و کار در سراسر سازمان را در بر می گرفت و به دنبال آن، زیان های شدیدی به سازمان وارد می گردید. اما مشخص گردید ریسک های عملیاتی چیزی وسیع تر از این مفهوم بوده و مؤلفه هایی از ریسک های عملیاتی وجود دارد که زمینه ساز سایر ریسک ها است.
اگرچه این نوع ریسک، از صدها سال قبل وجود داشته است اما اصطلاح ریسک عملیاتی به خودی خود، در دهه گذشته تعریف شده است. برخلاف تعاریف “ریسک بازار” و “ریسک اعتباری” که کاملاً شفاف بیان گردیده بود، تعریف ریسک عملیاتی از زمان شکل گیری، به سرعت در حال تکامل بوده است. در ابتدا، به هر نوع ریسك غیرقابل تشخیص که یك بانك با آن روبرو می گردید، ریسک عملیاتی گفته می شد. بررسی انجمن بانكداران انگلیس (BBA) در سال 1999 میلادی نشان داد که اگرچه توافق كلی در مورد مفهوم كلی ریسك عملیاتی وجود دارد، اما از نظر جنبه های تفصیلی، در برخی موارد تنوع آرا وجود دارد. با این حال، بحث و تبادل نظر بیشتر، تعریف این نوع از ریسک را به طور قابل توجهی تصحیح نمود. از لحاظ تئوری، در سازمان های مالی تعاریف زیادی برای ریسک عملیاتی وجود داردکه برخی از آنها عبارتند از:
- ریسک عملیاتی، تمامی ریسک ها به استثناء ریسک های اعتباری و بازار است.
- ریسک های عملیاتی، رویدادها، فعالیتها یا شرایطی هستند که می توانند بر یک سازمان و دستیابی به اهداف تجاری یا کیفی، اثر بگذارند.
- ریسک عملیاتی، ریسکی است که از نواقص سیستم های اطلاعاتی یا کنترل های داخلی، منجر به زیان غیر منتظره خواهد شد. این ریسک با خطای انسانی، خرابی سیستم ها و رویه ها یا کنترل های ناکافی همراه است.
- ریسک عملیاتی، ریسک زیان های ناشی از شکست یا عدم کفایت فرآیندها، افراد، سیستم ها و یا ناشی از حوادث بیرونی است. (کمیته نظارت بانکی بال).
تعریف ریسک عملیاتی که اکنون بیشتر در شرکت های ارائه دهنده خدمات مالی مورد استفاده قرار می گیرد، پیشنهادی است که توسط کمیته نظارت بانکی بال طی مستندی با عنوان “ International Convergence of Capital Measurement and Capital Standards ” منتشر شده است، که به شرح ذیل می باشد:
“ریسک عملیاتی، ریسک زیان مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از عدم کفایت یا شکست فرآیندهای داخلی، افراد، سیستم ها یا ناشی از حوادث بیرونی است.”
کمیته بال در تعریف ریسک عملیاتی، ریسک حقوقی را به ریسک های عملیاتی اضافه نموده است اما ریسک های استراتژیک و شهرت را از آن حذف نموده و با این کار، تعریف ریسک عملیاتی را محدودتر و دقیق تر ساخته است.
اگرچه این تعریف برای موسسات مالی و بانک ها ابداع شده است، اما این تعریف، مفهوم منطقی از دامنه ریسک عملیاتی در کلیه صنایع است. علیرغم اینکه کمیته بال تعریف ریسک عملیاتی را منتشر کرده است اما آن را به صورت یک بیانیه کلی ارائه داده و تعریف شفاف و واضحی از افراد، فرآیند، سیستم ها و رویدادهای بیرونی بیان نکرده است.
در جدول زیر نمونه هایی از زیر مجموعه های چهار محرک کلیدی در تعریف بال، آورده شده است.
به طور خلاصه می توان گفت، ریسک عملیاتی ریسکی است که با فعالیتهای روزمره یک سازمان در ارتباط است که شامل مدیریت عملکرد فرآیندها، افراد و سیستم ها برای رسیدن به اهداف مورد انتظار می باشد. بانک ها می توانند فرآیندهای خود را برای کاهش خطای انسانی و شکست های عملیاتی تنظیم کرده و برنامه های احتمالی برای کاهش مشکلاتی مانند خرابی سیستم را تهیه کنند.
هر زمان که در شیوه انجام یک کار، ابداع یا اصلاحی صورت بگیرد، باید ریسک های عملیاتی آن مدیریت شود تا شانس موفقیت تا حد ممکن بیشتر شده و درمقابل، احتمال شکست، آسیب یا زیان تا حد ممکن کمتر شود. این یک رویکرد منطقی برای متعادل کردن ریسک ها در برابر منافع حاصل از آن در یک وضعیت و سپس انتخاب موثرترین اقدام است.
مدیریت ریسک عملیاتی
مدیریت ریسک عملیاتی ابزاری برای تصمیم گیری است که به طور سیستماتیک به شناسایی ریسک ها و مزایای عملیات سازمان و انتخاب بهترین اقدام در هر شرایطی کمک می کند. فرایند مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن ریسک ها به منظور کاهش فجایع، حفظ دارایی ها و حفاظت از سلامت و رفاه طراحی شده است. این فرایند در هنگام انجام عملیات و رویه های کاری (و نه پس از آن) اجرا می شود که به عنوان مثال می توان به اقداماتی که قبل از هر پرواز در فرودگاه ها انجام می شود، اشاره نمود.
به طور کلی، مدیریت ریسک بیش از آنکه عملی واکنشی باشد، اقدامی پیشگیرانه است. این روش مبتنی بر این فلسفه است که صبر کردن در انتظار وقوع یک حادثه و سپس یافتن راهی که بتوان از وقوع مجدد آن جلوگیری کرد، غیرمسئولانه و بیهوده است. به عبارت دیگر، هر وقت روش کاری را اصلاح می کنیم تا شانس موفقیت بیشتر شود، در حالی که احتمال شکست، آسیب یا زیان را تا حد ممکن کمتر کنیم، در حقیقت ریسک را مدیریت می کنیم. این یک رویکرد متداول برای ایجاد تعادل بین ریسک ها در برابر منافع حاصل از یک وضعیت و سپس انتخاب موثرترین اقدام است.
مدیریت ریسک باید بخشی کاملاً درگیر و ادغام شده در برنامه ریزی و اجرای هر عملیاتی باشد که به طور معمول توسط مدیریت اعمال می شود و نه روشی برای واکنش در هنگام بروز مسائل و مشکلاتی که پیش بینی نشده اند. تعیین دقیق ریسک ها به همراه تجزیه و تحلیل و کنترل آنها، موجب می شود که مسائل و مشکلاتی که ممکن است در شرایط مختلف بروز کند را پیش بینی نموده و روش های مقابله با آن مشکلات، از قبل مشخص شوند.
یک مسئله در مدیریت ریسک های عملیاتی این است که تا زمانی که ریسک رخ ندهد، اطمینان از تأثیر ریسک امکان پذیر نیست و شدت ریسک ممکن است کمتر برآورد شود. یکی دیگر از مسائلی که در ریسک عملیاتی وجود دارد، این است که فضای کسب و کار دائماً در حال تغییر است. بنابراین هنگامی که در مورد نحوه مدیریت یا کنترل ریسک ها تصمیم گیری شد، مهم است که فرایندی برای نظارت فعال، بازنگری و گزارش منظم در چارچوب مدیریت ریسک وجود داشته باشد.
تعریف مدیریت ریسک عملیاتی
بانک مرکزی ج.ا.ا با توجه به منابع تخصصی مختلف، به خصوص اسناد کمیته نظارت بانکی بال در سال 1386 اقدام به انتشار بخشنامه ای به شماره مب/3244 با عنوان “مجموعه رهنمودها برای مديريت مؤثر ريسک عملياتی“، نموده است که در آن مدیریت ریسک عملیاتی را به صورت زیر تعریف نموده است:
مدیریت ریسک عملیاتی “عبارت است از فرآیند شناسایی، ارزیابی و اندازه گیری، تجزیه و تحلیل و واکنش مناسب نسبت به ریسک عملیاتی و نیز نظارت ( شامل پایش و گزارش دهی و …)، مستمر بر آن با توجه به شرایط متغیر محیطی ( اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، تکنولوژیک و …).”
در ادامه بخشنامه مذکور به این موضوع اشاره شده است که مديريت ريسک عملياتي از سه جزء ذيل تشکيل می شود:
• شناسایی، ارزیابی و اندازه گیری ریسک عملیاتی؛
• پایش ریسک عملیاتی و گزارش دهی؛
• کنترل ریسک عملیاتی و کاهش آن.فرایند مدیریت ریسک عملیاتی
اداره کل مطالعات و مقررات بانک مرکزی ج.ا.ا در سال 1383 اقدام به انتشار مجلدی با عنوان “اقدامات موثر برای مدیریت و نظارت ریسک عملیاتی” نموده است که ترجمه رهنمود کمیته بال با نام “Sound Practices for the Management and Supervision of Operational Risk” منتشر شده در سال 2003 میلادی می باشد. در این مجلد، در اصول شماره 4 تا 7 به موضوع مدیریت ریسک اشاره شده است که شامل؛ شناسایی، اندازه گیری، پایش، کاهش-کنترل می باشد. همچنین اصول 6 تا 9 رهنمود کمیته بال با عنوان “Principles for the Sound Management of Operational Risk” منتشره شده در سال 2011 میلادی، در بخش محیط مدیریت ریسک به شناسایی و ارزیابی، پایش و گزارشگری، کنترل و کاهش پرداخته است.
بنابراین با توجه به اصول فوق الذکر و مطالب ارائه شده در تعریف و اجزای مدیریت ریسک علمیاتی، می توان گفت علیرغم اینکه در مستندات مختلف، فرایند مدیریت ریسک به مراحل مختلف تقسیم بندی شده است، لیکن تمامی آنها تفکیک یا ترکیبی از بخش هایی است که در رهنمودهای کمیته بال به آن اشاره شده است. لذا فرایند مدیریت ریسک را می توان به 5 مرحله تقسیم نمود که در چرخه ای به صورت زیر در کنار یکدیگر قرار می گیرند.
1- شناسایی
2- ارزیابی
3- گزارشگری
4- پاسخ به ریسک (کاهش و کنترل)
5- پایشانواع نسبت های مالی چیست انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ و چه کاربردی دارند؟
صورت های مالی گزارشی از تمام فعالیتهای یک شرکت در یک دوره زمانی خاص (مثلاً یک سال مالی) هستند. یکی از منابع مهمی که مدیران هر مجموعهای برای اطلاع از وضعیت کسبوکار استفاده میکنند، صورت های مالی هستند. اما این صورت ها زمانی معنای بیشتری پیدا میکنند که با استفاده از نسبت های مالی بدانیم که آیا بخشهای مختلف صورت مالی با یکدیگر تناسب دارند یا نه. در این مقاله انواع نسبت های مالی را بررسی میکنیم و توضیح میدهیم که هر یک از این نسبتها چگونه محاسبه میشوند و چه معنایی دارند.
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی به چه معناست؟
انسانها همیشه به دنبال این هستند که بتوانند از تکرار اتفاقات و نسبتی که این اتفاقات از نظر زمانی، مکانی و مقداری با یکدیگر دارند یک الگو در ذهن خودشان بسازند و به وسیله این الگو بتوانند وضعیت کنونی را بررسی کنند و علاوه بر آن حتی بتوانند در مورد آینده نیز پیشبینی کنند.
به همین منظور، نسبت های مالی اعداد و ارقامی هستند که برای کدگشایی از صورت های مالی و بهدستآوردن اطلاعات معنادار از صورت های مالی به کار گرفته میشوند. نسبت های مالی به چندین دسته تقسیم میشوند که هر یک از این دستهها وضعیت اقتصادی مؤسسه را از زاویه خاصی مورد بررسی قرار میدهند. برای مثال یکی از نسبت های بسیار پرکاربرد، نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه است که هرگاه مقدار آن از 80 درصد بیشتر شود به این معنی است که شرکت با مشکلات جدی در ایجاد تعهدات و بازپرداخت آنها مواجه است.
هدف از تجزیه و تحلیل صورت های مالی چیست؟
تجزیه و تحلیل صورت های مالی که یکی از مهمترین روشهای آن تحلیل نسبتها است، با سه هدف اصلی انجام میشود:
- بررسی روند فعالیتهای شرکت از گذشته تا کنون
- پیشبینی آینده شرکت
- مقایسه وضعیت شرکتها با یکدیگر
برای مثال نسبت جاری یکی از نسبت های مالی است که در تجزیه و تحلیل گزارشهای قانونی شرکتها استفاده میشود. نسبت جاری نشان میدهد که یک شرکت چقدر توانایی پرداخت بدهیهایش را از محل داراییهای جاری دارد. حالا تصور کنید که با مقایسه نسبت جاری یک شرکت طی 5 سال متوجه میشوید که قدرت شرکت برای پرداخت بدهیها در حال کاهش است. این موضوع برای شما بهعنوان یکی از اعضای واحد مالی آن شرکت یا یک سهامدار میتواند هشداردهنده باشد.
از طرف دیگر با مقایسه مقدار نسبت جاری یک شرکت با سایر شرکتهایی که در همان صنعت فعال هستند میتوانیم متوجه شویم که شرکت ما با توجه به وضعیت عمومی اقتصاد در کشور، چه عملکردی دارد.
علاوه بر همه اینها، از بررسی روند تغییرات در نسبت های مالی یک شرکت میتوان آینده آن شرکت را با ضریب اطمینان قابل قبولی پیشبینی کرد. اهمیت این موضوع وقتی روشنتر میشود که بدانیم به اعتقاد اقتصاددانها و سرمایهگذاران سرشناس دنیا، پیشبینی آینده مساوی است با ثروت.
انواع نسبت های مالی
نسبت های مالی از نظر تعدادی بسیار زیاد هستند؛ اما برای اینکه راحتتر بتوانیم این نسبتها را تحلیل کنیم، با توجه به کمکی که هر یک از این نسبتها در تحلیل یک کسبوکار میکنند آنها را در چهار دسته مجزا قرار میدهیم. نسبت های مالی به طور کلی به 4 دسته زیر تقسیم میشوند:
نسبت های نقدینگی
مهمترین نسبت های نقدینگی سه مورد هستند که در قسمت زیر توضیح میدهیم.
نسبت جاری
برای به دست آوردن نسبت جاری باید داراییهای جاری را به بدهیهای جاری تقسیم کنید. این نسبت وضعیت نقدینگی شرکت را به خوبی نشان میدهد. برای مثال اگر این نسبت 2.3 باشد؛ یعنی داراییهای جاری شرکت 2.3 برابر بیشتر از بدهیهای جاری آن است. دقت کنید که این نسبت یک مقدار تعادلی دارد که بالاتر بودن یا پایینتر بودن از آن نشانه وجود مشکل در عملکرد شرکت است.
بالاتر بودن نسبت جاری از مقدار تعادلی به معنی عدم تخصیص بهینه وجه نقد در شرکت است و پایینتر بودن آن از مقدار تعادلی یک هشدار جدی به واحد مالی میدهد که بازپرداخت بدهی توسط شرکت ریسک بالایی پیدا کرده است.
نسبت آنی
نسبت آنی به شما کمک میکند که اطمینان بیشتری نسبت به توان شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت از محل داراییهای جاری داشته باشید. این نسب در واقع مدلی محافظهکارانه از نسبت جاری است:
نسبت آنی = داراییهای جاری – موجودی کالا و پیشپرداختها و سفارشها / بدهیهای جاری
نسبت وجه نقد
این نسبت که با نام نسبت نقدینگی هم شناخته میشود، سرعت پرداخت بدهیها را نشان میدهد. توجه داشته باشید که نسبت وجه نقد در مقایسه با نسبت آنی به جریان نقدی نزدیکتر است. فرمول نسبت وجه نقد بهصورت زیر است:
نسبت وجه نقد = سرمایهگذاری کوتاهمدت + معادلهای نقد + وجه نقد / بدهیهای جاری
نسبت های فعالیت
برای اینکه بدانید مدیریت منابع در یک کسبوکار به چه صورتی انجام میشود باید نسبت های زیر را که با عنوان نسبت های فعالیت شناخته میشوند بررسی کنید.
نسبت دوره پرداخت بدهیها
در نسبت های نقدی دیدیم که شرکت چقدر توانایی مالی برای بازپرداخت بدهیها دارد و انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ در نسبت دوره پرداخت بدهیها بررسی میکنیم که از نظر زمانی چقدر طول میکشد تا شرکت بدهیهای خودش را پرداخت کند. برای محاسبه این نسبت مالی از فرمول زیر استفاده کنید:
دوره پرداخت بدهیها = 365 * متوسط حسابهای پرداختنی / خرید نسیه
نسبت دوره وصول مطالبات
نسبت دوره وصول مطالبات مشخص میکند که دریافت مطالبات از سمت شرکت به صورت متوسط در چه مدت زمانی انجام میشود. این نسبت از یک مقدار مشخصی (که بر اساس متوسط صنعت تعیین میشود) نباید بزرگتر شود زیرا نشان میدهد که منابع شرکت در ریسک هستند و شرکت توان وصول مطالبات خودش را ندارد. محاسبه نسبت دوره وصول مطالبات در دو مرحله انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟ انجام میشود:
متوسط فروش نسیه روزانه = فروش نسیه سالانه / 365
دوره وصول مطالبات = حسابهای دریافتنی / متوسط فروش نسیه روزانه
نسبت گردش دارایی
اگر میخواهید بدانید که داراییهای یک شرکت چقدر درآمدزا هستند و به چه میزان استفاده بهینه از آنها میشود از نسبت گردش دارایی استفاده کنید. در واقع بالا بودن این نسبت نشان میدهد که بهرهوری شرکت بالاست. فرمول محاسبه نسبت گردش دارایی:
گردش داراییها = درآمد فروش / میانگین کل داراییهای ابتدا و انتهای دوره
نسبت های اهرمی
همانطور که در قسمت بالاتر این مقاله هم گفتیم نسبت های اهرمی مهمترین نسبت برای ذینفعان خارجی شرکت از جمله بانکها به حساب میآید. چند مورد از نسبت های اهرمی را در اینجا معرفی میکنیم.
نسبت بدهی
این نسبت حاصل تقسیم کل بدهیها به کل دارایی کسبوکار است. این نسبت مشخص میکند که چه مقدار از اموال و منابع شرکت از محل ایجاد بدهی به دست آمده است. بالارفتن بیش از اندازه این نسبت نشان میدهد که یک مجموعه اقتصادی در حال نزدیکشدن به ورشکستگی است. نسبت بدهی مطلوب را برای کسبوکار خودتان بر اساس وضعیت اقتصادی کشور و میانگین نسبت بدهی در صنعتی که فعال هستید محاسبه کنید. البته تعیین نسبت بدهی مطلوب در هر دوره باید توسط یک تیم مالی و حسابداری خبره انجام شود. برای محاسبه نسبت بدهی از رابطه زیر استفاده کنید:
نسبت بدهی = کل بدهی / کل دارایی
نسبت پوشش بهره
این نسبت بیشترین کاربرد را در تحلیل وضعیت شرکت توسط بانکها دارد. هر بانکی قبل از اینکه تسهیلات به کسبوکاری بپردازد، نسبت پوشش بهره را محاسبه میکند تا مطمئن شود که صاحبان آن مجموعه توان بازپرداخت دیون خود را دارند. درصورتیکه این نسبت کوچکتر از یک باشد قطعاً هیچ بانکی راضی به تخصیص اعتبار به آن شرکت نخواهد شد. فرمول محاسبه نسبت پوشش بهره:
نسبت پوشش بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینه بهره
نسبت حقوق صاحبان سهام به داراییهای ثابت
طبیعتاً مقدار این نسبت هر چقدر بیشتر باشد اطمینان بالاتری برای سهامداران ایجاد میکند و ریسک کمتری را به آنها تحمیل خواهد کرد. برای محاسبه این نسبت از معادله زیر استفاده میشود:
نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی ثابت = حقوق صاحبان سهام / داراییهای ثابت
نسبت مالکانه
همانطور که نسبت بدهی نشان میداد چقدر از دارایی شرکت از طریق ایجاد بدهی به دست آمده، نسبت مالکانه نیز نشاندهنده میزانی از دارایی شرکت است که از طریق حقوق صاحبان سهام به دست آمده است. بزرگتر بودن عدد حاصل از معادله زیر میتواند نشانه مثبتی در مورد عملکرد کسبوکار در ارتباط با مدیریت داراییها باشد:
نسبت مالکانه = حقوق صاحبان سهام / کل داراییها
نسبت های سودآوری
این نسبتها پایه و اساس هر کسبوکاری را تشکیل میدهند. از بین رفتن تعادل در نسبت های سودآوری، کل فعالیتهای شرکت را تحت شعاع قرار میدهد و ماهیت کسبوکار را زیر سؤال میبرد. برخی از مهمترین نسبت های سودآوری را اینجا بررسی میکنیم.
حاشیه سود خالص
حاشیه سود نشان میدهد که چه مقدار از مبلغ فروش هر واحد کالای شرکت، به عنوان سود در نظر گرفته میشود. پس اگر مثلاً در شرکت تولید ظروف پلاستیکی کار میکنید، باید به وسیله رابطه زیر حاشیه سود خالص را محاسبه کنید:
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی
سود عملیاتی در حقیقت سود شرکت را پس از کسر تمام هزینههای عملیاتی نشان میدهد. یعنی علاوه بر محاسبه بهای تمام شده باید هزینههای اداری، بازاریابی، بیمه و حملونقل را نیز از درآمدهای شرکت کسر کرد تا سود عملیاتی به دست بیاید. اما برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی باید سود عملیاتی را در رابطه زیر قرار دهید:
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
سهامداران هر شرکتی انتظار دریافت سود و همچنین افزایش قیمت هر سهم را دارند. به عبارت دیگر آنها میخواهند حداکثر بازده ممکن را از سهمی که خریداری کردهاند به دست بیاورند. برای محاسبه بازده حقوق صاحبان سهام از معادله زیر استفاده کنید:
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / مجموع حقوق صاحبان سهام
بازده دارایی (ROA)
چگونگی سودآوری شرکت را در مقایسه با مقدار داراییای که آن شرکت دارد نشان میدهد. در واقع نسبت بازده دارایی مشخص میکند که مدیران یک مجموعه چقدر کارآمد از داراییهای شرکت استفاده کردهاند. برای محاسبه این نسبت باید فرمول زیر را به کار ببرید:
بازده داراییها = سود خالص / مجموع داراییها
البته برای اینکه دید درستتری نسبت به بازده دارایی ایدهآل برای کسبوکاری که در آن مشغول هستید داشته باشید باید ROA به دست آمده برای یک دوره زمانی مشخص را با دورههای زمانی قبلی مقایسه کنید و علاوه بر آن بازده دارایی شرکت خودتان را با بازده دارایی سایر شرکتها که در صنعت شما فعال هستند مقایسه کنید.
سوالهای متداول
- بانک ها برای اعتبار سنجی شرکت ها جهت اعطای اعتبارات از کدام نسبت استفاده می کنند؟
هر بانکی قبل از اینکه تسهیلات به کسبوکاری بپردازد، نسبت پوشش بهره را محاسبه میکند تا مطمئن شود که صاحبان آن مجموعه توان بازپرداخت دیون خود را دارند. درصورتیکه این نسبت کوچکتر از یک باشد قطعاً هیچ بانکی راضی به تخصیص اعتبار به آن شرکت نخواهد شد.
- نسبت مالکانه چیست و چطور تفسیر میشود؟
نسبت مالکانه نشاندهنده میزانی از دارایی شرکت است که از طریق حقوق صاحبان سهام به دست آمده است. بزرگتر بودن عدد حاصل از معادله زیر میتواند نشانه مثبتی در مورد عملکرد کسبوکار در ارتباط با مدیریت داراییها باشد.
- نسبت بازده دارایی یا همان ROA چه اطلاعاتی در مورد عملکرد شرکت میدهد؟
بازده دارایی، چگونگی سودآوری شرکت را در مقایسه با مقدار داراییای که آن شرکت دارد نشان میدهد. در واقع نسبت بازده دارایی مشخص میکند که مدیران یک مجموعه چقدر کارآمد از داراییهای شرکت استفاده کردهاند.
- چه تفاوتی بین نسبت جاری و آنی وجود دارد؟
در نسبت آنی، مواردی مانند موجودی کالا و پیش پرداختها از دارایی کسر میشود تا قدرت بازپرداخت بدهیها از محل داراییهای جاری در کوتاه مدت در مقایسه با نسبت جاری به شکل محافظه کارانهتری محاسبه شود.
استراتژی های مناسب در مقابله با ریسک
بنگاه های اقتصادی و مالی همیشه با خطرات و ریسک هایی مواجه هستند. که هر بنگاه بنابر سیاست های خود راهکاری را در برخورد با این ریسک ها در پیش می گیرد.
در برخورد با انواع خطراتی که بنگاههای مالی با آن مواجه هستند چهار، راهبرد را میتوان پیشبینی کرد :
انواع مختلف ریسکهای مالی چیست؟
- امتناع از ریسک: در این شیوه مدیران بنگاه مالی با امید به اینکه مشکلات خود به خود و به آسانی حل خواهند شد، از مقابله و برخورد اصولی با خطرات خودداری میکنند .
- پذیرش ریسک: استراتژی پذیرش ریسک، یعنی قبول زیان وقتی که آن زیان رخ میدهد. پذیرش ریسک، یک استراتژی قابل قبول برای ریسکهای کوچک در شرایطی است که هزینه حفاظت در مقابل ریسک ممکن است از نظر زمانی بیشتر از همه زیانهای حاصله باشد.
- انتقال ریسک: استراتژی انتقال ریسک عبارت است از پذیرش هزینههای کوچک برای جلوگیری از بروز زیانهای بزرگ که غالبا از طریق پیشبینی اقدامات احتیاطی مانند انعقاد قرارداد با شرکتهای بیمه محقق میشود .
- کاهش ریسک : کاهش ریسک به طور معمول بر مدیریت آسیبپذیری و بهرهبرداری منطقی و مناسب از امکانات اجرایی و فنی و همچنین برقراری کنترلهای داخلی بازدارنده متمرکز است .
در هر حال آن چه در این راهبرد ارزشمند بوده سنجش و ارزیابی نتایج کارهای بر عهده گرفته شده و اطمینان از کارکرد دقیق ابزارهای کنترل داخلی میباشد.مراحل مدیریت ریسک در بورس و بازارهای مالی
معمولا فرآیند مدیریت ریسک در بازارهای مالی شامل 5 مرحله است: مشخص کردن اهداف، تشخیص ریسکها، ارزیابی ریسک، تعریف کردن واکنشها و نظارت.
با توجه به نوع بازار (بورس سهام، ارز دیجیتال، بازارهای کالا و…) و شرایط مختلف، این مراحل ممکن است دستخوش تغییر شود.
مشخص کردن اهداف
اولین قدم این است که مشخص کنیم اهداف اصلی ما از این سرمایهگذاری چیست و معمولا به تحمل ریسک شخص و یا شرکت سرمایهگذار بستگی دارد.
برای مثال اگر شما فردی ریسک پذیر باشید، اهداف بسیار بالاتری از یک فردی که ریسک نمیکند برای خود تعیین میکنید.
این ریسکپذیر بودن هم بستگی به عوامل روحی و شخصیتی خود فرد و یا اهمیت پولی که وارد بازار کرده است، دارد؛ مثلا اگر فردی تمام داراییهایش مثل خانه، ماشین، طلا و… را فروخته و آن را وارد بازارهای مالی کرده، تحمل بسیار پایینتری در برابر ریسکها دارد.
تشخیص ریسکها
قدم دوم شناسایی و تعریف ریسکهای احتمالی در سرمایهگذاری است و شامل تمام اتفاقاتی است که ممکن است تاثیر منفی روی دارایی ما بگذارد.
در این مرحله برخی مسائلی که که مستقیما به بازارهای مالی بستگی ندارد نیز تاثیرگذارند؛ مثلا در صورت بروز جنگ و یا خراب شدن پلتفرم معاملاتی شما با مشکل روبرو میشوید.
یا اگر در بورس تهران معامله میکنید، یکی از ریسکها میتواند قفل شدن سهم در صفها باشد.
ارزیابی ریسکها
بعد از شناسایی ریسک، باید دامنه و شدت و قدرت آنها را اندازهگیری کنید.
ریسکهای مختلف میتوانند در برنامه معاملاتی شما نیز رتبهبندی شوند؛ برای مثال کندی هسته معاملات یا نرمافزار معاملاتی یک کارگزار ممکن است باعث شود شما چند درصد بالاتر از قیمت مدنظرتان بخرید و یا چند درصد پایینتر از قیمت مد نظرتان بفروشید و شدت و دامنه آن به همین مقدار است؛ اما در صورت بروز یک جنگ، قدرت این خطر بسیار بیشتر خواهد بود.
تعریف کردن واکنشها
مرحله چهارم تعریف کردن پاسخ و واکنش به انواع مختلف ریسک است. با توجه به سطح اهمیت ریسکها، مشخص میکنیم که در صورت وقوع آن چه کاری انجام دهیم.
نظارت
مرحله آخر از فرآیند مدیریت ریسک این است که دائما روی آن نظارت داشته و ببینیم برنامه ما در پاسخ به اتفاقات مختلف چقدر جوابگوست. برای این کار نیازمند کار مداوم و جمعآوری اطلاعات و تحلیل زیادی هستیم.
مدیریت ریسکهای مالی
دلایل زیادی باعث میشود یک سیستم معاملاتی تبدیل به یک سیستم ناموفق شود. برای مثال ممکن است بازار برخلاف تحلیلهای معاملهگر پیش برود و یا از روی ترس و هیجان در جایی نامناسب اقدام به فروش کند.
دیدگاه شما