برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۲ معرفی شد
بن برنانکی، «داگلاس دایموند» و «فیلیپ دیبویگ» به دلیل تحقیقاتشان در زمینه بانکها و بحرانهای مالی موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۲ شدند.
برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۲ معرفی شد
جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۲ میلادی روز دوشنبه ۱۰ اکتبر به بن برنانکی، رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) و دو هموطن او «داگلاس دایموند» و «فیلیپ دیبویگ» به دلیل تحقیقاتشان در زمینه بانکها و بحرانهای مالی اهدا شد.
به گزارش رسانه هدهد کانادا، هیئت داوران نوبل اعلام کرد که این سه نفر «به طور قابلتوجهی درک ما را از نقش بانکها در اقتصاد، به ویژه در زمان بحرانهای مالی، و همچنین نحوه تنظیم بازارهای مالی بهبود بخشیدند.» در ادامه این بیانیه تاکید شده که یک یافته مهم در تحقیقات این سه نفر این است که چرا اجتناب از سقوط و ورشکستگی بانکها حیاتی است. و بر همین اساس، آنها توانایی ما را برای اجتناب از بحرانهای جدی افزایش دادهاند.
برنانکی، متولد ۱۹۵۳ است و در سال ۱۹۷۹ مدرک دکترای خود در اقتصاد را از موسسه فناوری ماساچوست اخذ کرده است.
او که سابقه حضور در سمت رئیس کلی بانک مرکزی ایالات متحده (۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴) را در کارنامه کاری خود دارد. در حال حاضر محقق ارشد اندیشکده بورکینگز است. داگلاس دایموند نیز همچون آقای برنانکی متولد ۱۹۵۳ است. و پس از اخذ مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه ییل در سال ۱۹۸۰ به عنوان استاد امور مالی در دانشگاه شیکاگو مشغول به کار بوده است. فیلیپ دیبویگ نیز در سال ۱۹۵۵ متولد شده ولی یکسال زودتر از آقای دایموند دکترای خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه ییل دریافت کرده است. و در حال حاضر نیز استاد بانکداری و امور مالی دانشگاه واشنگتن است.
بن برنانکی با تحلیل رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ نشان داد که چگونه کارکرد بانکها عامل تعیین کنندهای در عمیق شدن و طولانی شدن دوره رکود اقتصادی است. همچنین بررسی او نشان داد که سقوط بانکها توانایی جامعه را برای هدایت پسانداز به سمت سرمایهگذاریهای مولد به شدت کاهش میدهد.
داگلاس دایموند و فیلیپ دیبویگ نیز در تئوری خود نشان دادند که بانکها با ایفای نقش به عنوان نهاد واسطه چگونه میتوانند به سپردهگذاران اجازه دهند در صورت تمایل، به پول خود دسترسی داشته باشند. و در عین حال به وام گیرندگان وامهای بلندمدت نیز اعطا کنند.
پیش از انتشار نتایج تحقیقات آنها این سوال مطرح بود که اگر تعداد زیادی از پسانداز کنندگان در صورت وقوع بحرانی تصمیم بگیرند که پول خود را از بانکها خارج کنند. بانکها چگونه میتوانند وام گیرندگان را از جمله مشاغل و خریداران خانههای قسطی برای بازپرداخت پیش از موعد وامها تحت فشار قرار ندهند. و در عین حال ورشکست هم نشوند.
طرح کنندگان این سوال در واقع نقش تعریف شده بانکها برای هدایت پساندازها به سمت سرمایهگذاری مولد را با تعهد آنها در قبال سپردهگذاران در تضاد میدیدند. اما این دو اقتصاددان با ارائه راه حلهایی از جمله ارائه بیمه سپرده از سوی دولت و ایفای نقش دولت به عنوان آخرین مرجع وام دهنده به بانکها در رفع این تضاد کمک کردند.
- اقتصاددانان آمریکایی، کانادایی و هلندی مقیم آمریکا، جایزه نوبل اقتصاد را دریافت میکنند
بیشتر بخوانید:
- اخبار علم و تکنولوژی / انتقال مرکز تحقیقات هواوی از آمریکا به کانادا
- اخبار سیاسی / مقامات ایرانی اتهام ربودن مسیح علی نژاد خبرنگار ایرانی را مضحک خواندند
- خانواده و خانه / زندگی ایدهآل شما چقدر خرج دارد؟
جایزه نوبل اقتصاد که به یاد آلفرد نوبل از سوی بانک مرکزی سوئد در حوزه علوم اقتصادی اعطا میشود. معادل ۱۰ میلیون کرون سوئدی (۹۱۲.۴ هزار یورو) است که امسال بین سه برنده آن تقسیم خواهد شد.
جایزه نوبل اقتصاد از سوی بانک مرکزی سوئد (Sveriges Riksbank) در سال ۱۹۶۸ و به یاد آلفرد نوبل پایهگذاری شد که سپس به عنوان نوبل اقتصاد شهرت یافت. و در واقع بخشی از جوایز پنجگانه نوبل که از سوی آلفرد نوبل پایهگذاری شده، نبوده است.
- عضویت در کانال تلگرام رسانه هدهد کانادا و اخبار مهاجرت کانادا را در رسانه هدهد دنبال کنید
- هم اکنون شما هم عضو هفته نامه رسانه هدهد کانادا شوید
برچسبها
نویسنده
سها موسوی
مدیر وب سایت و تولید محتوای رسانه هدهد کانادا از سپتامبر 2021
متخصص سئو، علاقمند به یادگیری و فعال در حوزه رسانههای آنلاین
خوشحالم که در جمع بهترینها هستم
میلیاردر شدن با پس انداز روزانه 15 هزارتومان
بله درست خواندی، 15 هزار تومان! شاید برای بعضیها غیرممکن باشد، اما باید بدانی که میلیاردر شدن بسیار ساده است. نیازی نیست رسیدن به ابر ثروت را تنها در رؤیاهایت تصور نمایی؛ زیرا با برنامهریزی دقیق، صبر و پسانداز هوشمندانه، میتوانی به اولین میلیارد زندگیات دست پیدا کنی. خبر خوب این است که برای رسیدن به این هدف، به درآمدهای چندین میلیونی یا ارثی هنگفت نیازی نداری؛ و خبر بد این است که این امر یکشبه اتفاق نخواهد افتاد. ما در اینجا در مورد چیزهای غیرممکن صحبت نمیکنیم؛ پس اگر به دنبال یکشبه میلیاردر شدن هستی، وقت گرانبهایت را برای این پست هدر نده. باید بدانی که راههای زیادی برای میلیاردر شدن وجود دارد که یکی از سادهترین آنها، روشی است که ما در این بخش از آموزش های ویتارو ارائه میدهیم؛ روش 15 هزارتومانی.
سرمایهگذاری چیست؟
سادهترین راه میلیاردر شدن، سرمایهگذاری است. نظام حاکم برجهان، نظام سرمایهداری است و همانطور که از اسمش پیداست، سرمایه ستون اصلی این نظام را تشکیل داده است. پرداختن به کلیات و جزئیات این نظام از حوصلهی متن خارج است؛ اما همینقدر بدانی که سرمایه برجهان مادی حکومت میکند کافیست. پس هر کس که بخواهد از این حکومت مادی سهمی داشته باشد، باید سرمایهدار باشد.
سرمایهگذاری یعنی، تخصیص پول یا دیگر منابع به کار یا دارایی به امید کسب سود یا ایجاد درآمد در آینده. تو میتوانی در یک هدف، مانند راهاندازی یک کسبوکار یا یک دارایی، مانند ملک یا سهام، به امید فروش در قیمت بالاتر سرمایهگذاری کنی. تحصیلات عالی میتواند نوعی سرمایهگذاری به شمار بیاید؛ زیرا زمان و پول (منابع) را در دانشگاه سرمایهگذاری میکنی تا در آینده به شغل خوب و موقعیت اجتماعی مناسب (کسب سود درآینده) برسی. البته با وضعیت کنونی، این یکی از بدترین سرمایهگذاریهایی است که یک شخص میتواند انجام دهد.
در ایران و در بازهی بلندمدت، بازار بورس یا بازار سرمایه، بالاترین بازدهی را در برابر بازارهای موازی (ملک، خودرو، سکه و ارز) داشته است. شاید تعجب کنی اما اگر رشد عجیب امسال بازار سهام را فاکتور بگیریم، این بازار در ده سال گذشته، توانسته به بازدهی 3900 درصدی دست پیدا کند. نزدیکترین رقیب بازار سرمایه، بازار سکه است که اختلاف بیش از 600 درصدی در ردهی دوم قرار دارد. برای پیشبینی اینکه در آینده کدام بازار پیشتاز خواهد بود، باید مطلبی جدا بنویسیم، ولی ما در این مطلب پیشفرض خود را بازار بورس در پسانداز و به دنبال آن سرمایهگذاری نظر گرفتیم.
سود مرکب چیست؟
قبل از ورود به بحث اصلی، باید در مورد مفهوم «سود مرکب» توضیح مختصری بدهیم. بهطورکلی، پول، پول میسازد و آن پولی که پول میسازد، پول میسازد. بهعبارتدیگر، در محاسبه سود مرکب علاوه بر محاسبه سودی که به اصل سرمایه تعلق میگیرد، سودی که به خود سودها تعلق میگیرد هم در نظر گرفته میشود. شاید بتوان گفت مهمترین ویژگی اصلی یک سرمایهگذاری، همین سود مرکب باشد.
بله قبول داریم که گیجکننده است، پس بگذار مثالی بزنیم. فرض کن ما دو پیشنهاد زیر را برایت آماده کردهایم. کدامیک را انتخاب میکنی؟
- مبلغ 10 میلیارد تومان را بهصورت نقد در پایان این ماه به حسابت واریز کنیم.
- از امروز مبلغ 500 تومان (5000 هزار ریال) را برایت پسانداز و هرروز اندوختهی تو را دو برابر کنیم. سپس، در پایان همین ماه، پسانداز انباشتهشده را به حسابت واریز نماییم.
شاید در نگاه اول با خود بگویی: «10 میلیارد تومان در مقابل 500 تومان؟ مگر عقلم را ازدستدادهام؟ معلوم است که پیشنهاد اول را قبول میکنم!» ولی قطعاً باکمی حسابوکتاب، بهاشتباه خود پی خواهی برد. اگر پیشنهاد دوم را انتخاب میکردی، در انتهای ماه، بیش از 536 میلیارد تومان پول نقد در حساب خود داشتی! عددی که به راحتی پیشنهاد 10 میلیاردی اول را می بلعد. باور نمیکنی؟ خودت حساب کن.
وارن ادوارد بافت، سرمایهگذار معروف، در حال حاضر باارزش خالص 70 میلیارد دلار، در لیست 10 ثروتمند برتر جهان قرار دارد. گفته میشود، او تمام ثروت خود را از راه سرمایهگذاری به دست آورده است. بافت در سنین کودکی و نوجوانی به اعجاز سود مرکب پی برده بود و با سرمایهگذاری زودهنگام توانست به ثروت هنگفتی دست یابد. به همین دلیل است که نمودار ثروت وارن بافت، به شکل زیر است:
میانبر میلیاردر شدن چیست؟
حال که با مفهوم سود مرکب آشنا شدی، لازم است با شرط اصلی آن، یعنی زمان نیز آشنا شوی. در این دنیا تنها چیزی که قابل جبران نیست، زمان است. زمان دارایی ارزشمندی است که نمیتوان هیچ قیمتی بر روی آن گذاشت. در هر کاری زمان بسیار مهم است و میلیاردر شدن نیز از این قاعده مستثنا نیست.
هر چه قدر از لزوم سرمایهگذاری زودهنگام صحبت کنیم، باز کم گفتیم. میانبر میلیاردر شدن، سرمایهگذاری زودهنگام است. هر چه قدر زودتر سرمایهگذاری را شروع کنی، زودتر به آرزوهای مادی خود دست خواهی یافت. بافت فرمول ثروت را در 10 سالگی یافته بود. او از همان سالها با کمک مفهوم سود مرکب و بدون توجه به زمان ریزش یا صعود، در بازار سهام سرمایهگذاری کرده بود تا توانست به چنین ثروت هنگفتی دست پیدا کند.
یکی از برتریهای انسان در جوانی، همین دارایی ارزشمند زمان است. سود مرکب در سنین جوانی معجزه میکند. هر چه زمان بیشتری بگذرد، ثروتی که از سود مرکب به دست میآید نیز بیشتر است. چند سال تأخیر در سرمایهگذاری، به قیمت چندین میلیارد تومان تمام میشود.
میلیاردر شدن با 15 هزارتومان
گفتیم که با روزانه 15 هزار تومان میتوانی به رویای میلیاردر شدن واقعیت ببخشی. فرض کن در حال حاضر 20 سال سن داری و با خود قرار گذاشتی که روزانه 15 هزار تومان، با فرضیات زیر در بازار بورس سرمایهگذاری کنی:
- بازدهی سالانه 62 درصدی:
میانگین بازدهی بازار بورس تهران از سال 88 تا 98 حدود 390 درصد بوده است. ما در شرایطی بسیار بدبینانه، بازدهی سالانه بورس را 62 درصد در نظر گرفتیم.
- تورم سالانه 25 درصدی:
بر اساس دادههای رسمی، میانگین تورم چهل سال گذشته ایران حدود 20% است؛ یعنی هم ما تورم 49 درصدی داشتیم و هم 7 درصدی. تورم در کشور ما ثابت نیست و نمیتوان عدد خاصی برای آن در نظر گرفت؛ اما با محاسبهی میانگین تورم 40 سال گذشته میتوان به نتیجه تقریباً دقیقی رسید؛ زیرا ما در این چهل سال انواع و اقسام اتفاقات را پشت سرگذاشتیم. ما در ایران شاهد چیزهایی مانند انقلاب، جنگ، دوران پساجنگ، بازسازی، تغییرات اقتصادی مهم، تحریم، اغتشاش، برجام، فشار حداکثری، اختلاسهای بزرگ و کرونا بودیم. ما معتقدیم پسانداز و به دنبال آن سرمایهگذاری وضعیت از این بدتر یا بهتر نمیشود، به همین علت میتوان به میانگین تورم 40 سال اخیر اتکا کرد. بااینحال برای احتیاط، تورم را %25 در نظر گرفتیم.
- بازه سرمایهگذاری 20 ساله:
همانطور که عرض کردیم، رسیدن به ابر ثروت نیازمند صبر و برنامهریزی دقیق است. برای میلیاردر شدن در جوانی، یا باید مبلغ 15 هزار تومان سرمایهگذاری روزانه را افزایش داد، یا از سنین نوجوانی و جوانی این کار را شروع کرد.
با فرضیات بالا و سرمایهگذاری روزانه 15 هزارتومانی، با احتساب تورم در 40 سالگی، بیش از 2 میلیارد و 500 میلیون تومان به ارزش امروز پول خواهی داشت!
اگر بهجای 20 سالگی، از 25 سالگی سرمایهگذاری را شروع کنی، در 40 سالگی کمتر از 700 میلیون تومان به ارزش امروز پول خواهی داشت.
حال فرض کن، 15 هزار تومان روزانه را به 20 هزار تومان افزایش دادیم. چه اتفاقی میافتد؟ با همان فرضیات بالا، بعد از 20 سال، 3 میلیارد و 400 میلیون تومان به ارزش امروز سرمایه خواهی داشت؛ یعنی با 5 هزار تومان پسانداز بیشتر، 900 میلیون تومان سرمایه بیشتری در حسابت خواهد بود.
لزوم سرمایهگذاری زود هنگام
اگر من 20 ساله نباشم دیگر نمیتوانم میلیاردر شوم؟ تو میپرسی. صدالبته که میتوانی! برای این کار سهراه پیش روی توست:
- در کنار سرمایهگذاری، روش دیگری برای کسب درآمد انتخاب کنی.
- با کسب دانش و تجربه، از میانگین بازدهی فرضی بالا بیشتر سود کسب نمایی.
- مبلغ بیشتری برای پسانداز کنار بگذاری.
همانطور که عرض کردیم، راه اول نیاز به مطلبی جداگانه دارد؛ بنابراین فعلاً از تشریح این مطلب صرفنظر میکنیم.
رسیدن به بازدهی بالاتر از بازار نیازمند تخصص بیشتر و مدیریت پول قدرتمندی است. فرض کنیم در حال حاضر 30 سال سن داری و با فرض تورم سالانه 25 درصدی، میخواهی با پسانداز روزانه 15 هزارتومانی، در 10 سال آینده میلیاردر شوی. برای این کار باید به بازدهی بیش از 95 درصدی دست پیدا کنی که این کار شاید چندان سخت نباشد، اما بههیچوجه آسان هم نیست.
راه دیگر این است که پول بیشتری برای سرمایهگذاری کنار بگذاری. سخت یا آسان بودن این راه تماماً بستگی به خود فرد دارد. برای میلیاردر شدن دهساله و با بازدهی 62 درصدی، باید روزانه 80 هزارتومان پسانداز کنی که این مبلغ برای اکثریت جامعه، مبلغ زیادی است.
مشاهده کردی که تأخیر در سرمایهگذاری چه قدر کار را برای میلیاردر شدن سخت میکند؛ اما بههرحال این دلیلی بر ناامیدی بزرگسالان نیست. با فرض تورم 25 درصدی و بازهی سرمایهگذاری 10 ساله، میتوان با بازدهی 82 درصدی و پسانداز روزانه 30 هزارتومانی میلیاردر شد؛ یعنی ترکیب هر دو راه بالا.
رسیدن به ابر ثروت با سادهزیستی
به همین دلیل است که میگوییم باید از همین حالا شروع به سرمایهگذاری کنی. تعلل بیشتر برابر است با سرمایهی کمتر در آینده. نکتهی بااهمیت بعدی، صرفهجویی و پسانداز است. بالاتر نوشتیم که 5 هزار تومان پسانداز بیشتر میتواند در آینده 1 میلیارد تومان به سرمایهات در آینده بیفزاید. برای ساخت ابر ثروت باید مینیمالیسم زندگی کنی. بهطور خلاصه زندگی مینیمالیسم یعنی قناعت، یعنی پرهیز از خرید چیزهای اضافه و تأکید بر سادهزیستی. در مورد این سبک زندگی بعداً بیشتر صحبت خواهیم کرد. ولی هر زمان خواستی چیزی بخری، به خودت بگو:
«آیا این کالایی که قصد خریدش رادارم، 180 برابر ارزش امروزش را دارد؟ آیا این گوشی موبایل 5 میلیون تومانی، بهاندازه 900 میلیون تومان ارزش خواهد داشت؟»
اگر قبل از خرید هر وسیله یا کالایی این سوال را از خودت بپرسی، بعد از مدتی متوجه خواهی شد که لیست خریدهایت بسیار کوتاه شده اند.
از اینکه تا انتهای مطلب با ما همراه بودی، متشکریم. امیدواریم از این پست استفادهی لازم را برده باشی. حال که از اهمیت سرمایهگذاری زودهنگام آگاه شدی و دریافتی که برای میلیاردر شدن نیازی به سرمایههای کلانی نداری، میتوانی هر چه زودتر برای رسیدن به رویای میلیاردر شدن اقدام کنی. به تو قول میدهم اگر سرمایهگذاری را از همینالان شروع کنی، ورژن آیندهات از تو تشکر خواهد کرد.
هزینه انحصارها را مردم پرداخت میکنند/ دسترسی به معادن در اختیار گروههای خاصی است/ فاصله بین نیازهای کشور و خدمات دولت بیشتر میشود
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا اظهار داشت: دراین سالها بارها درباره راهکارها و راهحلها گفته شده و این هشدارها به مسئولان و سیاست گذاران داده شده است اما گوشی برای شنوا نبوده و نیست. علت گوش ندادن به این هشدارها و راهحلها، منافعی است که گروههای غالب در کشور دارند و منافع این گروهها در افزایش نرخ تورم است اما هزینه افزایش نرخ تورم را مردم به ویژه دهکهای کم درآمد میپردازند
حسین راغفر در گفت وگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا درباره ریشه اعتراضات و تاثیر انباشت مطالبات اقتصادی مردم و وضعیت معیشت جامعه در شکلگیری این اعتراضات اظهار داشت: ریشه اعتراضات به مسائل اقتصادی برمیگردد و مسائل اقتصادی به معنای توجه به مسائل صنفی و معیشت مردم است. اگر حکومتی به این مساله توجه نداشته باشد، طبیعی است که نابرابریها شدت و افزایش پیدا میکند و بخش قابل توجهی از این نابرابریها در همه جای دنیا به دلیل ساختارهای سیاسی و تصمیماتی است که از بخش عمومی نشات گرفته و سبب به وجود آمدن نابرابریهای بسیار بزرگی میشود.
وی ادامه داد: پسانداز و به دنبال آن سرمایهگذاری ریشه بسیاری از تبعیضهایی که در جامعه ما وجود دارد عمدتا در قالب سیاستهای عمومی خود را نشان میدهند و این تبعیضها به این شکل که مثلا امتیازات به گروههای خاصی برای اشتغال داده میشود و این گروه برای هر امتیازاتی اولویت دارند.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه این تخصیصها و سهمیهبندیها در حوزههای مختلف بین گروههای خاص توزیع میشود، گفت: این توزیع سهمیهها زمینهای برای رشد نابرابریها هستند و حتی در حوزههای بسیار جزیی هم مثل اختصاص نمایندگیهای معاینه فنی به افراد و گروه خاص و محدود دیده میشود در حالی که با این تعداد خودرو این نمایندگیها محدود بوده و این محدودیت یک رانت ایجاد میکند. رانتی که به اتلاف وقت و افزایش هزینههای مردم منجر می شود که از این مثال هزاران نمونه را میتوان مطرح کرد.
راغفر با تاکید بر اینکه تمام انحصارها برای مردم هزینههای بسیار بزرگی را ایجاد کرده و میکند، ادامه داد: پرداخت این هزینهها به عهده گروههای مختلف از جمله طبقات متوسط و رو به پایین است. در واقع یک نظام خودش ساز و کارهای نابرابری و تبعیض را نهادینه کرده و امتیازات گستردهای مانند دسترسی به معادن کشور را در اختیار گروههای خاصی گذاشت در حالی که تمام مردم از آن سهم دارند و معلوم نیست سهم مردم از این منابع کجاست؟
وی افزود: این روند، نابرابریهای بزرگی را رقم زده و این در حالی است که سالانه یک میلیون نفر متقاضی برای ورود به بازار کار داریم که نمیتوانند وارد بازار کار شوند و این صفهای انتظار در بخشهای مختلف از موضوع سادهای مانند معاینه فنی خودرو گرفته تا صف انتظار برای ورود به بازار کار هزینههای بسیار زیادی را برای کل جامعه رقم زده و میزند و زندگی بخش زیادی از مردم را بسیار پر هزینه کرده است.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به افزایش نرخ تورم و پرداخت هزینه آن از سوی طبقات پایین تاکید کرد: وقتی دولتها نسبت به افزایش نرخ ارز اقدام میکنند در واقع مردم مالیات تورمی آن را پرداخت میکنند و شبیه به این که اندازه همان میزان افزایش قیمتها، از پس انداز مردم کم میشود و همه هزینهها به گروه متوسط و عمدتا گروههای طبقه پایین آوار میشود که در این شرایط طبقات بالا و مرفه از تورم آسیب چندانی نمیبینند چراکه دارایی آنها با تورم افزایش پیدا میکند.
راغفر درباره هشدارهایی که کارشناسان اقتصادی از سالهای 96 و 98 به مسئولان نسبت به ادامه دار شدن این اعتراضات در صورت عدم توجه مطالبات مردمی به ویژه مساله اقتصادی میدادند، اظهار داشت: دولت که در اینجا آن را حکومت میدانم به ویژه دولت سیزدهم، تنها بخش محدودی از ظرفیتهای اجرایی کشور را در اختیار دارد و در مورد تعیین سیاستهایی که مخارج بخش عمومی را هم رقم میزند، نقش تعیین کننده ندارند و نسبت به منابع موجود کشور هم دولت اختیار لازم برای وضع انواع مالیاتهایی که در همه کشورهای صنعتی جهان متداول است، ندارد و عملا سهم دولت در درآمد ارزی اندک است.
وی گفت: در این شرایط حکومت در همه سالهای گذشته خرج و مخارج خود را گسترش داد و دامنه مخارج حکومت افزایش پیدا کرده است و این افزایش مخارج را بدون محاسباتی که امروز با ان مواجه شدهاند، انجام دادهاند. از سویی تعهدات بسیار بزرگی را در خارج کشور انجام داده در حالی که در اثر این تحریمها منابع کافی در دست ندارد بنابراین مجبور شده سهم خود را در ارائه خدمات اجتماعی هر روز کمتر کند تا بتواند به تعهدات برون مرزی و تعهدات خود در قبال گروههای خاصی بپردازد که این گروههای خاص همه مردم نیستند. به همین دلیل هر روز فاصله بین نیازهای عمومی مردم و خدمات عمومی حکومت و دولت بیشتر و بیشتر شده و این اصلی ترین عامل نارضایتیها است.
این کارشناس اقتصادی درباره راهکارها برون رفت از این شرایط و کاهش التهابات تاکید کرد: دراین سالها بارها درباره راهکارها و راهحلها گفته شده و این هشدارها به مسئولان و سیاست گذاران داده شده است اما گوشی برای شنوا نبوده و نیست. علت گوش ندادن به این هشدارها و راهحلها، منافعی است که گروههای غالب در کشور دارند و منافع این گروهها در افزایش نرخ تورم است اما هزینه افزایش نرخ تورم را مردم به ویژه دهکهای کم درآمد میپردازند و اساسا تورم باعث از بین رفتن اشتغال میشود و قدرت خرید مردم کاهش میدهد و فرار سرمایه را شدت میبخشد اما همزمان افزایش نرخ تورم به نفع نهادهایی است که در فعالیتهای اقتصادی از جمله ساخت و ساز حضور دارند.
راغفر ادامه داد: این روند و فرایند باعث افزایش نابرابریها میشود و مردم قادر نیستند که حداقلهای نیازهای خود را در سطح مسکن تامین کنند و حتی نمیتوانند سرپناهی را اجاره کنند چه برسد که مسکنی خریداری کنند. در این شرایط آنهایی که توانایی دارند مهاجرت می کنند که هزینه و آسیب مهاجرت به مراتب سنگینتر از حیف و میل منابع طبیعی در کشور است و آنهایی که میمانند نارضایتیهای گستردهای دارند.
وی با تاکید بر اینکه راه حل وجود دارد اما اولین شرط آن عزم سیاسی است، افزود: قدم اول این است که نظام بانکی فاسدی که مسئول اصلی به وجود آمدن این نابرابریها و فقر بوده، اصلاح شود و نظام مالیاتی فاسدی که از افرادی که باید مالیات بگیرد اما نمیگیرد و موجب شده دولت منابع کافی نداشته باشد و دست خود را در جیب کند و نرخ ارز را بالا ببرد و این نارضایتیها را افزایش دهد، اصلاح شود.
این کارشناس اقتصادی گقت: برای اصلاح این وضعیت باید عزم سیاسی وجود داشته باشد و نظام مالیاتی ایجاد شود که به جامعه و طبقات پایین و جوانان جامعه امید دهد و اگر همین راه حلهایی که وجود دارد مطرح شود به نسل جوان کشور امید ببخشد که در کشور خود بمانند و کار کند و همچنین حکومت هم همه عزم خود را معطوف فراهم کردن این فرصتها در ایران کند، این راهحلها قابل اجرا هستند.
راغفر تاکید کرد: لازمه عزم سیاسی این است که تمام نهادهای وابسته به حاکمیت و بنیادها و ستادها از اقتصاد خارج شوند و سهام آنها که متعلق به مردم است واگذار شود البته بسیاریها این پیشنهادات را با توجه به ساختار اساسی موجود در کشور غیرعملی میدانند اما باید بدانند که راهحل دیگری برای برونرفت از این شرایط وجود ندارد.
همه چیز درباره برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۲۲ | بحرانهای بزرگ دیگر به وجود نخواهد آمد؟
بن برنانکی، داگلاس دیاموند و فیلیپ دیبویگ برای پژوهش در زمینه بحرانهای مالی و بانکها و به دلیل بررسی چگونگی مقابله قدرتهای جهانی با بحرانهای مالی بزرگ، جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۲۲ را دریافت کردند.
به گزارش بازار به نقل از ایبنا، جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۲ میلادی روز دوشنبه ۱۰ اکتبر به بن برنانکی، رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) و دو اقتصاددان آمریکایی دیگر با نامهای داگلاس دایموند و فیلیپ دیبویگ تعلق گرفت. تحقیقات این سه اقتصاددان برای ایجاد قواعد و فهم بازارهای مالی برای کاهش ریسک بحرانهای مالی و جلوگیری از تبدیل آنها به رکود بسیار مهم است.
بن برنانکی، داگلاس دایموند و فیلیپ دیبویگ به صورت مشترک جایزه نوبل اقتصادی سال ۲۰۲۲ را دریافت کردند. بن برنانکی متولد ۱۹۵۳ است و در سال ۱۹۷۹ مدرک دکترای خود را از موسسه فناوری ماساچوست در رشته اقتصاد گرفته است. او سابقه رئیس کلی بانک مرکزی ایالات متحده را از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ در کارنامه خود دارد و در حال حاضر محقق ارشد اندیشکده بورکینگز است. داگلاس دایموند هم مثل برنانکی متولد ۱۹۵۳ است و پس از اخذ مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه ییل در سال ۱۹۸۰ به عنوان استاد امور مالی در دانشگاه شیکاگو مشغول به کار بوده است. فیلیپ دیبویگ هم در سال ۱۹۵۵ متولد شده ولی یکسال زودتر از داگلاس دایموند دکترای خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه ییل دریافت کرده و در حال حاضر نیز استاد بانکداری و امور مالی دانشگاه واشنگتن است.
آکادمی سلطنتی علوم سوئد جایزه نوبل اقتصاد یادبود آلفرد نوبل را در سال ۲۰۲۲ به بن برنانکی از موسسه بروکینگز آمریکا، داگلاس دایموند از دانشگاه شیکاگو و فیلیپ دیبویگ از دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس آمریکا اعطا کرد.
بانکها اساسا برای همه ما جزئی از زندگی روزانه هستند. اکثر اوقات بانکها و سیستم بانکی به خوبی کار میکنند اما گاهی اوقات وقتی بخشی از آن یا کل سیستم ناگهان با شکست مواجه میشود. بحران بانکها و مشکلاتی که به وجود میآورند نتایج فاجعه بار به همراه دارد و حتی ممکن است باعث بحرانهای بزرگ مالی در جهان شود.
بحرانهای مالی اتفاقات غمانگیزی هستند. مردم به سمت بانکها و بانکها هم به سمت همتایان خودشان هجوم میبرند و با دومینویی از شکست بانکها مواجه میشویم که مثل بادی که آتش را گسترش میدهد به سایر بانکها و به سایر نقاط جهان گسترش پیدا میکند. این همان بحران مالی است که در رابطه با بانکها با آن مواجه هستیم و نمونهای از آن را در بحران بزرگ مالی سال ۲۰۰۸ دیدیم.
تبعات این اتفاقات بسیار غم انگیز است و میتواند تا مدتها اقتصاد کشورها را با مشکل مواجه کند. این اتفاقات در تاریخ خیلی اتفاق افتاده است و هنوز هم ممکن است اتفاق بیفتد.
ممکن است زمانی که درباره بحرانهای مالی و به خصوص نقش اصلی که بانکها در آن ایفا میکنند فکر کنید، سوالهای زیادی برایتان به وجود بیاید.
آیا بدون بانک هم میتوانیم زندگی کنیم؟ آیا واقعا به بانک نیاز داریم؟ آیا بانکها ذاتا ناپایدار هستند؟ آیا مشکلی در ساختار آنهاست که باعث به وجود آمدن بحران مالی میشوند؟ و یا اینکه وقتی که بانکها ورشکسته شوند چطور خسارتهایی که آوردهاند جبران میشود؟
وقتی به عواقب هجوم بانکی و شکست آنها فکر میکنیم، باید به دنبال راهحلی برای تغییر سیستم باشیم و اقداماتی را معرفی کنیم که سیستم را پایدارتر و از اتفاقات ناگوار جلوگیری کند. امروزه در تئوریهای بانکداری به این موضوعات پرداخته میشود و سعی میکنیم تا به آنها پاسخ دهیم. برندگان جایزه نوبل امسال هم به همین موضوعات پرداختهاند.
بن برنانکی در تحقیقی در سال ۱۹۸۳ با استفاده از تحلیل آماری در منابع تاریخی نشان داد که هجومهای بانکی منجر به شکستهای بانکی میشود و این سازوکاری بود که رکودهای نسبتا عادی را به رکود بزرگ در دهه ۱۹۳۰ تبدیل کرد. دردناک ترین و شدید ترین بحرانی که در تاریخ اقتصاد مدرن وجود داشته است.
این اتفاق نشان داد که بانکها باید وجود داشته باشند تا اقتصاد درست کار کند. اگر بانکها نباشند کارکرد اقتصاد بدتر میشود. در زمان بحران بزرگ درآمد و تولید سقوط کرد و نرخ بیکاری جهش شدیدی داشت و این مسئله به سراسر جهان گسترش پیدا کرد. زمانی که برنانکی تحقیقاتش را منتشر کرد. این یک تغییر بزرگ در رویکرد متعارف بود و باعث شد چشماندازها تغییر پیدا کند. مردم قبلا دیده بودند که بانکها ورشکسته میشوند و فکر می کردند که ورشکسته شدن بانک ها به دلیل به وجود آمدن بحران هاست. در حالیکه دلیل خود بحران بانکها بودند اما در حال حاضر دیدگاه برنانکی به یک رویکرد مرسوم تبدیل شده است.
دایموند و دیبویگ در تحقیقی در سال ۱۹۸۳ نشان دادند ساختار بانکها به نحوی است که مطمئن شوند پسانداز ها به سمت سرمایهگذاریهای تولیدی منتقل میشوند و این کار را با واسطهگری مالی انجام میدهند اما مشکل اینجاست که یک تضاد بین پساندازکنندگان و قرضگیرندگان وجود دارد که باید رفع شود. در واقع این تضاد این است که پساندازکنندگان میخواهند داراییهای نقد شونده داشته باشند و هر زمان که خواستند به این داراییها دسترسی داشته باشند اما از سوی دیگر قرضگیرندگان هم میخواهند پول قرض گرفته شده را در خانه یا کارخانه سرمایهگذاری کنند که همه اینها تعهدات بلند مدت دارند.
بنابراین بانک ها وارد میشوند تا مسئله را با سررسید حل کنند و پول پساندازکنندگان را با این تعهد که همیشه به آن دسترسی دارند، دریافت میکنند و آنها را در قالب داراییهای بلندمدت به صورت وام به خانوارها و شرکتها میدهند که این کار باعث ایجاد نقدینگی و خلق پول میشود.
دایموند و دیبویگ با تحقیقاتشان نشان میدهند که این تبدیل سررسید ذاتا آسیبپذیر است و اگر شایعهای پخش شود که بانکها ورشکسته میشوند مردم ناگهان به بانکها هجوم میبرند و پول خود را از بانک خارج میکنند. هر کسی انگیزه دارد تا سریعتر پول خود را از بانک بگیرد تا آخرین نفری نباشد که پول خود را قبل از تمام شدن ذخایر بانک بیرون میآورد. همین مسئله باعث ورشکسته شدن بانک ها میشود و در تبدیل سررسید این مسئله ذاتی است. در نتیجه تبدیل سررسید مهم اما بسیار آسیب پذیر است.
دایموند نشان داد که بانکها ایجاد میشوند تا یک وظیفه مهم دیگری با عنوان نظارت بر قرضگیرندگان را هم انجام دهند و آنها این کار را از طرف پساندازکنندگان و برای کاهش ریسک نکول انجام می دهند و در نتیجه به عنوان واسطه بین پساندازکنندگان و قرضگیرندگان عمل میکنند. بنابراین بانکها این کار را با یک روش بهینه انجام میدهند تا ریسک نکول را کاهش دهند و بهرهوری تامین مالی سرمایهگذاریها را در اقتصاد بالاتر ببرند. بخش مهم این کار نظارت است که نیازمند شناخت نسبت به فعالیت، کسبوکار و پشتوانه مالی قرض گیرندگان است. این شناخت در طول ارتباط یک فرد با بانک و کسب اعتبار او صورت میگیرد. اما وقتی بانکی ورشکسته میشود. اعتباری که به وجود آمده از بین می رود و فرد برای مراجعه به بانک دیگری باید از ابتدا اعتبار کسب کند. به همین دلیل است که بانکها تمایل زیادی به نگه داشتن مشتریهای قدیمی دارند. این مسئله یکی از دلایل تبعات طولانی بحرانهای بانکی است.
اهمیت این تحقیقات برای جامعه به وجود آوردن چارچوبی برای درک مدرن ما از چرایی نیاز به بانکها، دلیل آسیبپذیری آنها و اینکه چه اقدامی در مورد آنها باید انجام شود، ایجاد میکنند.
در این تحقیقات برندگان نوبل ۲۰۲۲ نشان دادند که بیمه سپرده راهی برای مقابله با هجومهای بانکی است. وقتی بیمه سپردهگذاری وجود داشته باشد دیگر هجوم بانکی به وجود نمیآید. همچنین بیان میکنند که ارائه نقدینگی توسط آخرین پناهگاه نقدینگی یعنی بانک مرکزی یک راه برای مواجهه با بحران است. ایدههایی که این محققان مطرح کردند در دوران مدرن هم بسیار ارزشمند تشخیص داده شدهاند. در زمان بحران مالی درک چرایی شکل گیری بحران اهمیت بالایی دارد.
بحرانهای مالی تبعات بزرگی دارند و با هر شوکی امکان بحران مالی وجود دارد اما با این حال پاندمی کرونا به رکودهایی شبیه دهه ۱۹۳۰ منجر نشد. با رشد و تغییر بازارهای مالی نیاز به ایجاد قواعد و فهم بازار های مالی برای کاهش ریسک بحرانهای مالی و جلوگیری از تبدیل آنها به رکود، بسیار مهم است.
تحقیقات این محققان گرچه ۴۰ سال از آن میگذرد هنوز کار مهمی برای ایجاد قواعد و فهم بازارهای مالی است.
با این که تحقیقات برندگان نوبل اقتصاد تاثیرات زیادی را در جلوگیری از شکلگیری بحرانهای مالی و کاهش ریسک بانکداری مدرن شده است اما همچنان انتقادات بزرگی نسبت به سیستم بانکداری نوین وجود دارد. همچنین انتقاداتی هم به برخی یافتههای این محققان وارد است.
به گفته این سه پژوهشگر هجومهای بانکی منجر به شکست بانکها میشود اما سوال اصلی این است که کدام ضعف سیستم بانکداری منجر به هجومهای بانکی میشود؟ در نگاه اول بنظر میرسد هجوم بانکی به دلیل عدم اطمینان مردم نسبت به حفظ سپرده آنها در بانک است در صورتیکه اینگونه نیست و مسئله اصلی عدمانعطاف پذیری بانکها در برابر بحرانهای مالی است که منجر به هجوم بانکی میشود.
زمانی که رکود و یا یک بحران مالی در اقتصاد وجود داشته باشد ریسک نکول وامهای بانکی افزایش مییابد. به دلیل اینکه بخش قرضگیرنده با مشکلاتی در کسبوکار خود مواجه میشود که باعث ناتوانی او در بازپرداخت بدهی خود میشود. در این صورت نگرانی سپردهگذاران افزایش مییابد و به سمت بانک هجوم میآورند. در صورتی که به هر دلیلی این هجوم گسترده باشد حتی بیمهها هم در نتیجه بیمه سپردهگذاری با بحران مواجه میشوند. و با بیمه کردن سپردهگذاری در واقع شکست بانکها را به بیمهها نیز منتقل کردهایم.
بعلاوه استفاده از کمک بانکمرکزی در زمان بحران مالی گرچه یک راه است اما بررسی علل شکلگیری بحران، جلوگیری کامل از آن و از بین رفتن آسیبهایی که این کمکها به جامعه وارد میکند هم مسئله مهمی است که به آن پرداخته نشده است. کمکهای بانک مرکزی به بانکها در شرایط بحران اغلب به صورت مستقیم موجب افزایش نقدینگی و تورم در جامعه میشود که به تمام افراد جامعه حتی افرادی که با بانکها در ارتباط نیستند، آسیب میرساند. در واقع سوالات اساسی در رابطه بانکها مطرح میشود. اینکه آیا خلق پول بانک ها قانونی است؟ و یا به چه دلیل تمام افراد جامعه باید آسیب های بحرانی که بانکها با آن مواجه هستند و حتی خودشان عاملی برای به وجود آمدن آن هستند را بپذیرند؟
بنظر میرسد حتی با انجام چنین تحقیقاتی هنوز انتقاداتی در رابطه با سیستم بانکداری وجود دارد که برطرف نشده است و نیازمند این هستیم تا با نگاهی عمیقتر به سیستم بانکداری، ساختار آن را اصلاح کنیم تا آسیب بحرانهایی را که به واسطه بانکها با آن مواجه هستیم به طور کامل از بین برود. میتوان گفت احتمال شکلگیری بحران های مالی وجود دارد و نگرانیها در مورد آن هنوز برطرف نشده است.
شوک فیلترینگ به بازار سرمایه
اینترنت کشور از تاریخ 30 شهریور 1401 با محدودیت هایی همراه شد که در امری کم سابقه این اختلال برای بیست و چهارمین روز متوالی همچنان ادامه دارد.
این نابسامانی در حالی در مسیر خود در حال پیشروی است که در عصر کنونی بیش از هر زمان دیگری اینترنت به زندگی اقتصادی .
- "، بررسی ها حاکی از آن است که اختلال صورت گرفته در شبکه اینترنت در بلندمدت می تواند تقاضای موثر را کاهش دهد، چراکه با کاهش درآمد قابل تصرف در جامعه توانایی افراد در دست یابی به کالاها و خدمات موردنیاز کاهش یافته و بالطبع رفاه عمومی جامعه نیز دستخوش تغییر می شود.
شوک فیلترینگ بر اساس آمار و اعداد منتشرشده در منابع متعدد، برآورد می شود که تنها حدود 11میلیون نفر شغل و 2 میلیون و 400 هزار کسب وکار در کشور وابسته به اینستاگرام است که در حال حاضر با فیلترینگ صورت گرفته ضرر و زیان هنگفتی به اقتصاد خانواده ها و کشور وارد می شود.
از طرفی به نظر می رسد زیان اقتصادی که به واسطه قطعی اینترنت در ایران روی داده است بیش از 5/ 1میلیون دلار در هر ساعت پیش بینی شده که در پلتفرم هایی همانند واتس اپ، اینستاگرام و توییتر و غیره بوده است.
همچنین سهم حدود 2/ 7 درصدی اقتصاد دیجیتال از تولید ناخالص داخلی ایران در مقایسه با سهم 30 درصدی شاخص یادشده در سایر کشورهای جهان خود حاکی از آن است که اقتصاد دیجیتال در ایران در چه جایگاهی به سر می برد و با چه مشکلاتی روبه رو است.
قطعی اینترنت کار دست بازار داد؟ از آنجا که اینترنت، بستر اصلی معاملات بازار سهام و بیت کوین و هر ارز دیجیتال دیگری است، همزمان با قطعی اینترنت و فیلتر شدن پلتفرم های خارجی معاملات بازارهای یادشده با مشکلات متعددی دست وپنجه نرم می کنند، از این رو به نظر می رسد قطعی اینترنت ضررهای جبران ناپذیری برای سرمایه گذاران بازارهای معاملاتی مذکور داشته باشد و زیرساخت بازارها را تحت تاثیر قرار دهد.
این در حالی است که همزمان با افزایش 30 درصدی استفاده از وی پی ان، کسب وکارهای بزرگ دچار آسیب می شوند، ضمن اینکه بر اساس نظر کارشناسان، قطعی مکرر اینترنت باعث افزایش مهاجرت نخبگان و استارت آپ ها و کاهش سرمایه گذاری در کشور خواهد شد.
از طرفی نمی توان کسب وکارها را مجبور به استفاده از پیام رسان های داخلی کرد، چراکه با تحت تاثیر قرارگرفتن امنیت کسب وکارها و سرمایه گذاری، شاخص های اقتصادی و وضعیت معیشت مردم شامل حقیقی های حاضر در اقتصاد، تجار و اصناف اعتماد عمومی نسبت به سرمایه گذاری در اقتصاد کشور بیش از پیش از دست می رود.
این مساله از آن جهت اهمیت ویژه ای پیدا می کند که سرمایه گذاری در نگاه کلی تابعی از پس انداز افراد است.
در چنین شرایطی است که با تحت تاثیر قرارگرفتن معیشت مردم و کاهش رفاه عمومی افراد، دیگر پس انداز کردن و سرمایه گذاری در بازارهای مالی کم کم معنای متداول خود را از دست می دهد و تضعیف می شود، از این رو تمایل به سرمایه گذاری مستقیم بیش از پیش کاهش می یابد، چراکه می توان گفت با توجه به نقدشوندگی بالای بازار سرمایه در مقایسه با سایر بازارهای موازی، افراد زمانی که نیاز مالی داشته باشند، اقدام به فروش سهام خود و خروج سرمایه از بازار یادشده می کنند.
بنابراین وقتی عوامل بیرونی و درونی متعدد ریسک سرمایه گذاری در اقتصاد را افزایش می دهند و از طرفی به دلیل مسائل اجتماعی متعدد سرمایه گذاران حاضر به فعالیت در پیام رسان های داخلی و ادامه فعالیت خود در فضای مربوطه نیستند، روند فعالیت کسب وکارهای مربوطه بیش از 20 روز است که متوقف شده است.
این موضوع با کاهش درآمد قابل تصرف در کل جامعه بازار سهام را نیز همچون سایر بازارها تحت تاثیر قرار می دهد، چراکه با کاهش درآمد تقاضای عمومی جامعه نیز کاهش می یابد و با حذف شدن میلیون ها شغل از چرخه اقتصاد عقبگرد قابل توجهی در وضعیت اقتصادی کشور رخ می دهد.
اما مساله دیگر این است که بورس با داشتن دو سوم نمادهای کامودیتی محور تاثیر زیادی از این رویداد نمی پذیرد، چراکه قیمت دارایی های موجود هم در بازار سهام و هم در بورس کالا متاثر از بازارهای جهانی همگام با روند دلار حرکت می کند، از این رو شرکت های یادشده تنها در زمانی که با کاهش جدی در میزان تولید و فروش مواجه شده یا اگر بازارهای جهانی رشد یا افت جدی داشته باشند، تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.
در این میان شرکت هایی که در زمینه ارائه درگاه های پرداخت اینترنتی فعال هستند، اختلالات و قطعی اینترنت به طور مستقیم عملکرد آنها را مختل می کند و درآمد آنها را کاهش می دهد.
در آینه ارقام در نگاهی دقیق تر اگر بخواهیم روند معاملات بورس تهران را از زمان فیلترینگ و قطعی اینترنت مورد بررسی قرار دهیم، تغییر خاص و چشمگیری در آمار و ارقام به چشم نمی خورد اما نمی توان تاثیر هر چند کم آن را نادیده گرفت، چرا که در شرایطی که بازار سرمایه با مشکلات متعددی روبه رو است و روند فرسایشی و رکودی معاملات گلایه بسیاری از سهامداران را به دنبال داشته است، سیاستگذاری های نادرست اقتصادی و غیر اقتصادی هم به عاملی مهم در جهت کاهش تقاضای موثر در بازار سهام بدل شده است.
این در حالی است که نماگر اصلی تالار شیشه ای در 15 روز معاملاتی گذشته از زمان قطعی اینترنت با افت 62/ 2 درصدی در سطح یک میلیون و 319هزار واحد قرار گرفته است.
نماگر هم وزن بازار نیز در مدت زمان یادشده همگام با شاخص کل در مدار نزولی قرار گرفت و با کاهش 89/ 3 درصدی تا محدوده 380هزار واحد عقب نشینی کرد.
اختلال به وجود آمده در شرایطی که اقتصاد ایران با معضل دیرینه تورم دو رقمی دست به گریبان پسانداز و به دنبال آن سرمایهگذاری است و انتظارات تورمی نیز در آن در حال افزایش است، اعتراض بسیاری از سرمایه گذاران را از آن جهت به دنبال دارد که اجرای تصمیمات و طرح های خلق الساعه احتمالا سهامداران بورس تهران را متحمل زیان های متعددی خواهد کرد، ضمن اینکه در ادامه مسیر خروج پول از بازار سهام، میانگین تغییر مالکیت در بازار یادشده با افزایش 191 میلیارد تومانی به نفع حقوقی ها بوده است.
مجموع ارزش معاملات خرد سهام (سهام + حق تقدم) نیز به طور میانگین در 15 روز معاملاتی گذشته همچنان در سطحی کمتر از دو هزار میلیارد تومان باقی ماند، از این رو می توان گفت رقم هزار و 333 میلیارد تومان را برای ارزش معاملات خرد حکایت از این واقعیت دارد که همچنان اوضاع به نفع رونق بلندمدت بورس نیست.
دیدگاه شما