الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس): موسسات زیادی وجود دارند که در بلندمدت سرمایه گذاری میکنند و شکست قوی در روند صعودی را به چشم فرصت خرید میبینند.
چون میدانند که فروشندگان سعی دارند روند را برگردانند، اما ۸۰ درصد از مواقع شکست میخورند.
حتی اگر اسپایک نزولی قوی و بزرگ باشد و از خط روند و میانگین متحرک دور شود، آنها همچنان میخرند.
و انتظار دارند که خرید آنها، به سایر معامله گران هم سیگنال خرید بدهد.
حداقل انتظار دارند که حرکت صعودی، نقطه شکست در زیر سقف بازار را تست کند.
وقتی تست کند، آنها در مورد برگشت روند تصمیم میگیرند. اگر روند برگشته باشد، آنگاه از خریدِ خود خارج میشوند.
اما اکثر پوزیشن های آنها سودآور است چون در نقطه خیلی پایینتری خریده بودند.
اما آنها بخشی از پوزیشن خود را در آخرین پولبک خریدند، پس بخشی از آن زیان آور است.
وقتی موسسات به این نتیجه برسند که بازار در حال نزولی شدن است، آنگاه روند برمیگردد.
چون این موسسات بودند که در پولبک های قوی میخریدند.
ولی الان هیچ موسسه ای تمایل ندارد که در یک اسپایک نزولی قوی بخرد.
موسسات صبر میکنند تا مطمئن شوند که قیمتها به اندازه کافی پایین رفته اند.
یعنی منتظر میشوند تا قیمتها به سطح حمایتِ بلندمدت برسند (مثلا خط روند ماهانه).
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
وقتی قیمتها به این سطح رسیدند، موسسات میخرند و در تمام پولبک ها هم میخرند.
از یکجایی، سایر موسسات هم متوجه میشوند که قیمتها حمایت شده اند، پس آنها هم میخرند.
پس به زودی یک اسپایک صعودی قوی شکل خواهد گرفت.
سپس یک پولبک شکل میگیرد که کف را تست کند و سپس بازار برمیگردد به روند صعودی.
هر الگوی برگشتی، نوعی از دامنه معاملاتی میباشد.
بنابراین معاملات در دو جهت میباشد تا اینکه مشخص شود جهت مخالف کنترل را در دست گرفته است.
عبارت “برگشت روند ماژور” میتواند معانی متفاوتی برای معامله گران داشته باشد.
هیچکس نمیتواند تغییر جهت روند را با قطعیت پیش بینی کند تا اینکه این برگشت روی چارت شکل بگیرد.
اما این برگشت روند را نمیتوان ماژور نامگذاری کرد. جهت پوزیشن های معاملاتی در چارت ۵ دقیقه ای میتواند دائما تغییر کند.
در صورتی که روند اصلی بدون تغییر میماند. برگشت روند ماژور یعنی دو تا روند بر روی چارت داشته باشیم که بین آنها برگشت ایجاد شده است.
یعنی یا روند صعودی برگشته است به روند نزولی و یا روند نزولی برگشته است به روند صعودی.
این نوع برگشت روند، با بالا و پایین شدنِ روند متفاوت است.
چون برگشت هایی که در قالب بالا و پایین شدن روند هستند، معمولا به اندازه یک معامله پیش میروند، اما در حدی نیستند که روند ماژور را تغییر بدهند.
همچنین برگشت های مینور در هر حالتی رخ میدهند(چه یم روند واضح داشته باشیم و چه نداشته باشیم).
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
سیگنال های اولیه برای شکل گیری برگشت روند ماژور، احتمال کمی برای موفقیت دارند.
اما بازدهی بالایی دارند که معمولا چند برابرِ ریسک است.
بازار در اغلب اوقات اصلاحی است و پولبک های زیادی شکل میگیرد، اما اگر روند در حال برگشت باشد، آنگاه روند جدید به زودی مشخص میشود.
بسیاری از معامله گران ترجیح میدهند صبر کنند تا روند واضح شود و بعد وارد معامله شوند.
این افراد ترجیح میدهند که احتمال موفقیت ۶۰ درصد باشد، ولی سود کمتری داشته باشند.
هر دو حالت مناسب است چون در هر دو حالت سود میکنیم.
برای برگشت روند ماژور به چهار چیز نیاز داریم:
۱-یک روند بر روی چارت شکل گرفته باشد.
۲-یک برگشت قوی شکل بگیرد که بتواند خط روند و میانگین متحرک را بشکند.
۳- سپس سقف یا کف روند تست میشود و بعد دومین حرکت برگشتی شکل میگیرد.
این حرکت دوم در روند صعودی میتواند در قالب سقف بالاتر، سقف دوقلو، سقف پایینتر باشد. و در روند نزولی در قالب کف پایینتر، کف دوقلو و کف بالاتر میباشد).
۴-دومین حرکت برگشتی آنقدر ادامه میابد تا اینکه همه به این نتیجه برسند که روند برگشته است.
پس در ابتدا باید یک روند بر روی صفحه داشته باشیم.
سپس یک حرکت قوی در جهت مخالف شکل بگیرد که خط روند ماژور را بشکند و در آنطرف میانگین متحرک قرار بگیرد.
سپس روند باید ادامه یابد و سقف یا کف روند را تست کنیم. سپس مجددا بازار باید برگردد.
برای مثال یک روند صعودی داریم که در جهت نزولی شکسته شده است.
سپس معامله گران منتظر هستند که حرکت صعودی بعدی شکل بگیرد.
اگر بعد از تست کردن سقف، بازار برگردد، آنگاه تست موفق بوده و معامله گران شک میکنند که شاید روند در حال برگشت است.
سپس این حرکت برگشتی باید آنقدر قوی باشد که معامله گران باور کنند که بازار در روند نزولی قرار گرفته است.
اگر حرکت برگشتی در قالب یک اسپایک نزولی قوی باشد و چند شمع نزولی بزرگ هم داشته باشد، آنگاه همه بازار را در قالب روند نزولی میبینند.
اما معمولا بازار در یک کانال نزولی عریض قرار میگیرد که به اندازه ۵۰ شمع و یا بیشتر ادامه میابد. پس شکل گیری روند نزولی واضح نمیباشد.
برخی معامله گران فکر میکنند که وارد دامنه معاملاتی شده ایم، که اکثر اوقات این حالت رخ میدهد.
پس وقتی یک اسپایک نزولی قوی شکل نمیگیرد، معمولا بنظر میرسد که روند نزولی شکل نگرفته است تا اینکه چند شمع و مجموعه ای از سقف ها و کف های پایینتر شکل بگیرد.
اما در چنین حالتی معمولا بازار خیلی پایین رفته است و از سقف بازار خیلی دور شده است. پس احتمالا چیز زیادی از روند نزولی باقی نمانده است.
برگشت روند ماژور
تقریبا تمام الگوهای برگشت روند ماژور با شکست خط روند و سپس برگشت آغاز میشوند.
و در نهایت وقتی برگشت روند را داشته باشیم، آنگاه خط روند شکسته میشود.
برای مثال روند صعودی داریم و بعد الگوی سر و شانه شکل میگیرد و روند صعودی به پایان میرسد.
در این حالت، حرکت نزولی که بعد از سر شکل میگیرد، معمولا خط روند مربوط به روند صعودی کلی را میشکند.
سپس خریداران، این حرکت نزولی را در نزدیکی پولبک به شانه چپ میخرند تا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو تشکیل بدهند.
وقتی قیمتها از شانه چپ شروع به افزایش کردند و تا سر افزایش داشتند، بسیاری از فروشندگان فروختند.
و حالا که بازار مجدد در حال رشد است، این فروشندگان سودگیری میکنند چون ممکن است که بازار واردِ دامنه اصلاحی شده باشد و یا الگوی پرچم صعودی-کف دوقلو شکل داده باشد.
شانه راست، همان پولبک به نقطه شکست است. پس ستاپ مناسبی برای فروش در سقف پایینتر است.
برای فروشندگان بتوانند در جهت مخالف روند معامله کنند، باید خط روند شکسته شود.
چون نشاندهنده شکست روند و شروع احتمالیِ برگشت روند ماژور میباشد.
همچنین خریدارانی که در سقف قبلی(سر) خریدند، منتظر هستند که یک گام صعودی دیگر شکل بگیرد.
و با وجود حرکت نزولی بعد ازسر، همچنان پوزیشن خود را نگه میدارند.
اما وقتی میبینند که این حرکت نزولی قوی بوده و در زیر خط روند قرار گرفته است، آنگاه از صعودِ بعدی استفاده میکنند تا با ضرر کم خارج شوند.
پس هم خریداران و هم فروشندگان در حال فروش هستند و این باعث میشود که بازار پایینتر برود و سقف پایینتر(شانه راست) تشکیل بدهد.
وقتی بازار به خط گردن میرسد، خریداران و فروشندگان به ارزیابی قدرت حرکت نزولی میپردازند.
اگر قدرت آن زیاد باشد، فروشندگان اسکلپ نمیکنند، بلکه معامله خود را نگه میدارند و حتی بیشتر میفروشند چون انتظار دارند که برگشت روند ماژور شکل گرفته باشد(مخصوصا بعد از شکست خط گردن).
خریداران هم قدرت حرکت نزولی را میبینند و تا زمانی که بازار باثبات نشودف نمیفروشند.
در شکل زیر الگوی برگشت روند ماژور را داریم:
الگوی برگشت روند ماژور(ال بروکس)
اگر بعد از شکست خط روند صعودی، سقف بالاتر شکل بگیرد و روند برگردد، آنگاه معمولا یک سقف پایینتر هم شکل میگیرد تا معامله گران دومین شانس برای فروش را داشته باشند.
در این چارت برگشت روند ماژور با سقف بالاتر و پایینتر را داریم. معمولا بعد از شکست قوی در خط روند، برگشت ماژور شکل میگیرد.
گام نزولی که در شمع ۴ شکل گرفته است، نتوانسته خط روند را بشکند و همچنین نتوانسته پایینتر از کف قبلی قرار بگیرد.
و حتی نتوانسته در زیر میانگین متحرک قرار بگیرد و اصلاحی شده است.
این نشان میدهد که فروشندگان به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند روند صعودی را برای مدت طولانی متوقف کنند.
بعد از شکست خط روند، یک سقف بالاتر در شمع ۶ شکل میگیرد که ستاچ فروش است.
اما چون شکست نزولی در شمع ۴ خیلی قوی نبود، پس حرکت نزولی در شمع ۹ متوقف شده است.
شمع ۹، همان کفِ الگوی پرچم صعودی است که به شکل گوه میباشد. همچنین این شمع، ستاپ خریدِ H4 نیز میباشد.
شمع ۹ و ۵، پرچم صعودی-کف دوقلو را شکل داده اند. این الگو منجر شد که تا شمع ۱۰ افزایش داشته باشیم.
حرکت صعودی تا شمع، مومنتوم ضعیفی دارد و ستاپِ فروشِ L4 است و همچنین الگوی پرچم نزولی به شکل گوه نیز میباشد(که گام صعودی اول قبل از شمع ۹ میباشد).
همچنین شانه راست در الگوی سر و شانه نیز میباشد، اما اکثر الگوهای سر و شانه سقف به نتیجه نمیرسند و تبدیل میشوند به مثلث یا پرچم صعودی(گوه).
در این حالت یک سقف پایینتر بعد از شکست خط روند است که سقف روند را تست کرده است.
الگوی برگشت روند ماژور
گام نزولی که به سمت شمع ۹ شکل گرفته است، به اندازه کافی از خط روند بلندمدت و میانگین متحرک دور شده است.
و کمی هم از کف پایینتر در روند صعودی(شمع ۵) پایینتر رفته است.
این گام نزولی بعد از یک گام نزولی شدید برای برگشت روند(شمع۴) شکل گرفته است.
همچنین به اندازه کافی به خط روند و یا شمع ۸(اولین پولبک در گام نزولی) نزدیک نشده است که بتواند آنها را تست کند.
تمام این موارد نشاندهنده این است که شکست خط روند قوی میباشد. پس به احتمال زیاد حداقل یک گام نزولیِ دیگر داشته باشیم و یا روند برگردد.
خریدارانی که در شمع ۶ و در سقف روند صعودی خریدند، قدرت فروشندگان در شمع ۹ و ضعف خریداران در شمع ۱۰ را دیدند و از پرایس اکشن ناامید شدند.
پس از حرکت صعودی ضعیف که به سمت شمع ۱۰ شکل گرفته است استفاده کردند تا با ضرر کم خارج شوند. و تا وقتی که بازار پایینتر نیاید، نمیخرند.
چرا اغلب برنامههای سینمایی تلویزیون شکست میخورند؟
رد پای سینما در برنامههای تلویزیون دیده میشود گرچه پخش برنامههای ساخته شده در این حوزه معمولا چندان تداوم نداشته است.
نژلا پیکانیان: کارکردهای متفاوت رسانه باعث شده تا برنامهسازان و تولیدگنندگان آثار تلویزیونی ایجاد تنوع در برنامههای مختلف و رویکردهای آنها را یکی از اهداف برنامهسازیشان قرار دهند. طبیعتا مخاطبان تلویزیون نیز انتظارات مختلفی از شبکههای تلویزیون دارند و قرار نیست به این رسانه صرفا به چشم سرگرمی نگاه کنند، در واقع این بعد برای مخاطب جدی تلویزیون کافی نیست و طبیعی است که انتظارش نیز باید برآورده شود.
برنامههای گفتوگو محور و چالشی تلویزیون در کنار فیلمها و سریالهایی که به روی آنتن میروند مخاطبان بسیار دارند و مورد توجه طیف وسیعی از افراد قرار میگیرند، اما خیلی از مخاطبان تلویزیون بیننده پر و پاقرص برنامههای تخصصیتر مثل «نود» هستند. سهم اندک تلویزیون در پرداختن به سینما بر هیچ کس پوشیده نیست، اما در طول این سالها چند برنامه بودهاند که محتوایشان به سینما، اتفاقهای مهم و حواشی آن پرداخته که تا دست رسانهای چون تلویزیون خالی از بازتابهای سینما نباشد.
تعداد برنامههای سینمایی تلویزیون که به شکلی تخصصی و کامل همه رخدادهای سینما را پوشش دهند به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد و کماکان جای خالی برنامهای تخصصی در حوزه سینما از جنس «نود» که همه رویدادهای مهم این حوزه را پوشش دهد حس میشود. نکته مهم اینجاست که برنامههایی که در این سالها با این موضوع روی آنتن رفتهاند چندان موفقیت چشمگیری در جذب مخاطب کسب نکردند و همین تعداد کم هم بعد از چندی یا به تعطیلی کشیده شدند یا با تغییر ساختار و محتوایشان مخاطبان پیشینشان را از دست دادند که این نکته نیز نیاز به بحثی مفصل دارد.
تنها برنامه جریانساز سینمایی تلویزیون در سالهای اخیر سری اول «هفت» با اجرای فریدون جیرانی بود که آن هم بعد از تغییرات پی در پی از رونق افتاد و حالا هم در سری سوم این برنامه با اجرای بهروز افخمی انواع و اقسام دسته گلها از پخش صحنه سیگار کشیدن منتقد مهمانش روی آنتن زنده گرفته تا توهین فراستی به سینماگران مرده و زنده سینمای ایران به آب داده میشود و ظاهرا مدیران تلویزیون هم حالا حالا ها تصمیم ندارند وقعی به این حرمتشکنیها بنهند! با این تفاسیر در این گزارش نگاهی داریم به برنامههای سینمایی این سالهای تلویزیون که البته بیشترشان با شکست رو به رو شدند و عطای ادامه پخششان به لقایش بخشیده شد.
سینما تئاتر 60-62/ شروعی تلفیقی
پخش چند تکه کوتاه از یک فیلم کافی بود تا برنامه «سینما تئاتر 62 ـ 60» یکی از اولین برنامههای تلویزیون که با موضوع سینما روی آنتن میروند نام بگیرد. البته که ساختار و محتوای این برنامه با آنچه که در این سالها از تلویزیون میبینیم زمین تا آسمان تفاوت دارد اما همین که این دو رسانه از سالهای دور در تعامل با هم بودند نشانه خوبی است. «سینما تئاتر 60-62» تا سه سال از تلویزیون پخش شد و حضور ناصر طهماسب به عنوان مجری در این برنامه یکی از ویژگیهای مثبت آن به شمار میرفت. البته این برنامه علاوه بر نمایش گزیدههایی از فیلمهای سینمایی شامل آیتمهای نمایشی هم بود که با حضور بازیگران تئاتر به روی آنتن میرفت و طرفداران ویژهای هم داشت.
سینمای کمدی- جنگ هنر هفته / اولینها در دهه شصت
قبل از دهه هفتاد که ساخت برنامههای سینمایی در تلویزیون تعدادشان کمی بیشتر شد جمشید گرگین در دهه شصت اولین جرقه را برای ساخت چنین برنامهای زد. این برنامه که «سینمای کمدی» نام داشت همانطور که از نامش مشخص است به نقد و بررسی سینمای کمدی میپرداخت. آن سالها تلویزیون دو شبکه داشت و پخش چنین برنامهای یکی از جذابیتهای خاص تلویزیون برای مخاطبان به شمار میرفت. «سینمای کمدی» در 26 قسمت به روی آنتن رفت و تا حد زیادی توانست بین بینندههای آن موقع تلویزیون مورد استقبال قرار بگیرد. جمشید گرگین هم که تا پیش از اجرای آن برنامه در چندین فیلم و سریال ایفای نقش کرده بود اجرای برنامه را نیز بر عهده داشت. اما یکی از متفاوت ترین برنامههایی که در دهه شصت روی آنتن رفت «جنگ هنرهفته» بود و از جمله نخستین برنامههایی بود که به رسانه سینما در تلویزیون میپرداخت.
سینما نود / وقتی پای نقد به تلویزیون باز شد
پای سینمای جهان و پخش آثار منتخبش با برنامهای تحت عنوان «سینمای دهه نود» به تلویزیون باز شد. کامیار محسنین و امیر عزتی به عنوان محقق و نویسنده و کارگردان برنامه «سینمای دهه نود» بودند که به نقد و بررسی آثار روز سینمای جهان می پرداخت. این برنامه به گفته سازندگانش در آن سالها با شرایط سختی روی آنتن رفت چون مشکلات زیادی در تهیه فیلمهای روز دنیا وجود داشت و ممیزیهای تلویزیون نیز در کنار این شرایط کار را برای تولیدکنندگان دشوار میکرد. نگاهی تازه به مقوله نقد و باز کردن بحثهای جدی در این برنامه یکی دیگر از اهداف سازندگان این برنامه بود که بعدها رویهای ثابت در برنامههای سینمایی تلویزیون شد. «سینمای دهه نود» برخلاف نمونههای امروزی از این دست برنامهها که به روی آنتن میروند مجری نداشت و کارشناسان بعد از اتمام پخش فیلم به بیان نظرانشان درباره آن میپرداختند.
هنر هفتم/ وقتی به استاندارد نزدیک شدیم
به زعم بسیاری از مخاطبان جدی تلویزیون جرقه اصلی ساخت و پخش برنامهای سینمایی در تلویزیون در دهه 70 با «هنر هفتم» با اجرای اکبر عالمی زده شد. «هنر هفتم» پنجشبه شبها از شبکه یک به روی آنتن میرفت و به نقد و بررسی فیلمهای مهم تاریخ سینما میپرداخت. اکبر عالمی در 52 برنامه به عنوان مجری کارشناس حضور داشت و البته شیوه جالب اجرای او به خصوص در استفاده از لغات و اصطلاحات انگلیسی دستمایه شوخیهای بسیار شد. «هنر هفتم» برای مخاطبانی که تا پیش از آن فقط به تماشای فیلمهای سینمایی از تلویزیون عادت داشتند یک برنامه جذاب به حساب میآمد و استقبال از ساختار و محتوای این برنامه چند برنامهساز دیگر را برای تولید آثاری از این دست ترغیب کرد و اغلب معاملهگران شکست میخورند خیلیها هنوز هم این برنامه را یکی از تاثیرگذارترین آثاری که در رابطه با سینما ساخته شده میدانند که به استانداردهای یک برنامه خوب در این حوزه نزدیک بود.
سینمای اندیشه/ ادامه آزمون و خطاها
علی معلم تهیهکننده این روزهای سینمای ایران اواسط دهه 70 برنامهای با عنوان «سینمای اندیشه» را با محوریت پرداختن به آثار روز سینمای جهان به روی آنتن برد و به آزمون و خطا در زمینه ساخت برنامههایی از این دست ادامه داد. او خودش کارشناس و مجری «سینمای اندیشه» بود و به همراه چند منتقد و سینماگر آثار مختلف سینمایی را نقد و بررسی میکرد. البته پخش «سینمای اندیشه» مدت زیادی به طول نیانجامید و برنامه دیگری جایگزین آن در پخش شد. علی معلم همچنین سابقه ساخت و اجرای برنامه دیگری به نام «از واژه تا تصویر» را نیز دارد که به رابطه سینما و ادبیات میپرداخت. « از واژه تا تصویر» نیز از شبکه دو پخش می شد و تا به حال چندین بار نیز از همین شبکه بازپخش آن به روی آنتن رفته است.
سینما 2/ سینماییهای بیسرانجام
بعد از پخش «هنر هفتم» و «سینمای اندیشه» برنامههایی از جمله «سینما و ماورا» با سبک و سیاقی شبیه همان برنامه به روی آنتن رفت که «سینما یک» و «سینما چهار» از مطرح ترین آنها بودند، با این تفاوت که «سینما ماورا» فیلمهای اكران شده در بخش معناگرای جشنواره فیلم فجر آن سال را پخش کرد، گرچه در این میان چند فیلم تکراری نیز در این برنامه به نمایش درآمد. بعد از پخش سری اول «سینما ماورا» قرار بود این برنامه ادامه داشته باشد اما این اتفاق هرگز نیفتاد. حاضر نبودن کارشناس در این برنامه و کمتوجهی به مقوله نقد فیلم یکی از ایرادات اصلی بود که به این برنامه وارد بود. البته این اتفاق در چند برنامه افتاد و برخی از قسمتهای «سینما ماورا» در چند قسمت پایانی به بررسی فیلمها نیز پرداختند. اما اولین برنامهای که بعد از «سینمای اندیشه» از شبکه دو پخش شد «سینما 2» بود که اجرایش را محمد حمیدیمقدم بر عهده داشت. این برنامه تقریبا یک سال بعد از برنامه علی معلم از شبکه دو پخش شد و خیلیها آن را شبیه «هنر هفتم» دانستند. البته «سینما 2» به دلیل اینکه علاوه بر آثار خارجی، فیلمهای ایرانی را نیز پخش میکرد بیشتر از نمونههای قبلی این برنامهها مورد توجه قرار گرفت.
سینما یک- سینما چهار/ تکراریها ادامه دارند
بعد از تاسیس شبکه چهار سیما بود که «سینما چهار» با همان سبک و سیاق برنامههایی که پیش از این با محتوایی سینمایی ساخته شده بودند روی آنتن رفت. از همان ابتدای تاسیس این شبکه مخاطبان فرهیخته تر و فرهنگیتری جذب برنامه های این کانال تلویزیونی شدند. «سینما چهار» به نمایش فیلمهایی با مخاطب خاص پرداخت و آخرین سریاش هم با اجرای علیرضا شجاع نوری به روی آنتن رفت. جای خالی برنامهای با موضوع سینما در شبکه اول خالی بود تا اینکه این شبکه بعدازظهر جمعه را به برنامه «سینما یک» اختصاص داد. در این برنامه ابتدا فیلمی که در جدول پخش آن روز قرار داشت معرفی می شد و پس از پایان نمایش فیلم نیز از سوی یک کارشناس مورد نقد و بررسی قرار می گرفت. «سینما اقتباس»، «سینما پنج»، «سینما یک» و. نیز در سالهای بعد یعنی اواخر دهه 70 و اواسط دهه 80 تولید و پخش شدند، اما سرنوشتی مشابه برنامههای پیشین پیدا کردند و هیچ کدام نتوانستند جریان ساز شوند. در واقع یکی از نقاط ضعف این برنامهها روند تکراری بود که بیشترشان در پیش گرفته بودند و هیچ المان و ویژگی جدید متفاوتی در سری جدیدشان نداشتند، همه شان هم بعد از مدتی نسبتا کوتاه از زمان پخششان دیگر هیچ گاه رنگ آنتن را ندیدند.
هفت/ شروعی خوب، ادامهای توهین آمیز
در فراگیر بودن و پرمخاطب بودن مدیوم سینما شکی نیست، اما تاثیری که برنامههای تلویزیون بر مخاطب میگذارند نیز بسیار است. با همین رویکرد شبکه سه با توجه به طیف مخاطبانی که داشت به فکر راه انداختن برنامهای با موضوع سینما افتاد. برنامه ای چالشی که خیلیها معتقد بودند با الگو گرفتن از «نود» عادل فردوسیپور به روی آنتن رفته. اولین سری برنامه «هفت» که با اجرای فریدون جیرانی از این شبکه پخش شد به دلیل بحثهای چالشیتر، مخاطبان بیشتری را به خود جذب کرد و به برنامهای پر سر و صدا تبدیل شد.
صراحت جیرانی در بحثها و دغدغهاش برای رفع حل مشکلات سینما «هفت» را به یکی از برنامههای موفق در این حوزه تبدیل کرد. گرچه برنامه جیرانی خالی از ایراد و اشکال نبود اما در برهوت نبود چنین برنامههایی روی آنتن رفتن «هفت» غنیمتی بزرگ به شمار میفت. «هفت» جیرانی دو سال روی آنتن ماند تا اینکه جیرانی و گروهش از برنامه رفتند و دوره جدید این برنامه به سردبیری وبا اجرای محمود گبرلو روی آنتن رفت. این برنامه جنجالهای سری اول را نداشت و فضایی آرامتر را تجربه کرد اما حضور سینماگران از طیفهای مختلف و بررسی فیلمهای متفاوت هم از نقاط قوت این برنامه بود.
گبرلو نیز «هفت» را سه سال برای شبکه سه روی آنتن برد تا اینکه بعد از کش و قوسهای فراوان تغییر تیم هفت بهروز افخمی سکان هدایت این برنامه را برعهده گرفت. فضای «هفت» جدید تغییرات زیادی کرد اما انصافا نمیتوان هیچ یک از آنها را مثبت ارزیابی کرد، خاصه آنکه اجرای بهروز افخمی در این برنامه یکی از ایرادهای اصلی کلیت برنامه است. از سوی دیگر حضور مسعود فراستی با شناختی که دیگر همه از او پیدا کرده اند نیز انتقادهای فراوانی را در پی داشت که در هفتههای اخیر با اهانتهای او به سینماگران قدیمی از جمله علی حاتمی این اعتراضها جای خودرا به انزجار از او دادهاند. با همه این تفاسیر زمزمههایی مبنی بر تغییر تیم این سری از «هفت» هم شنیده میشود و به نظر میرسد مدیران شبکه سه باید این تغییر را هر چه زودتر در برنامه کاریشان قرار دهند و آن را عملی کنند.
زندگی روی پرده/ روانشناسی سینما در شبکه چهار
یکی از برنامههای متفاوتی که در سالهای اخیر با موضوع سینما از تلویزیون پخش شده «زندگی روی پرده» با اجرای مسعود فروتن بود. مسعود فروتن به همراه دکتر ابراهیم میثاق روانشناس فیلمهای سینمایی ایرانی از منظر روانشناسی مورد نقد و بررسی قرار می دادند و با توجه به طیف مخاطبانی که شبکه چهار دارد «زندگی روی پرده» بسیار مورد استقبال قرار گرفت. نکته جالب دیگر اینکه این برنامه به عنوان پرمخاطب ترین برنامه نوروز شبکه چهار شناخته شد و از همان قسمتهای ابتدایی جایگاه ویژهای بین مخاطبان پیدا کرد. «زندگی روی پرده» را به جرات میتوان یکی از متفاوتترین برنامههای سینمایی تلویزیون دانست چون بعد روانشناسی که در این برنامه به ان پرداخته میشد یکی از مهترین ابعاد فیلمهایی است که در سینما به تماشایشان مینشینیم.
سینما اکران/ شروعی جدید اما ناکام مانده
شبکه تهران تنها شبکه ای بود که در این مدت برنامه ای را به سینما و موضوعات مختلف آن اختصاص نداده بود. این شبکه نیز برای اینکه از غافله پخش چنین برنامه هایی عقب نماند، «سینما اکران» را به سردبیری فرشید نوابی روانه آنتن کرد. هدف این برنامه از ابتدا پرداختن به فیلم های در حال اکران و معرفی آنها بیان شد و خبری از بحث های چالشی در این برنامه نبود. پخش «سینما اکران» همزمان با «هفت» بود و شاید با این هدف که به بخش دیگری از نیازهای مخاطبان سینما و تلویزیون پاسخ دهد روی آنتن رفت. ابتدا محمد حسین لطیفی اجرای این برنامه را بر عهده داشت اما بعد از چند برنامه لطیفی بنا به دلایلی که بعد ها مشغله هایش در عالم فیلمسازی عنوان شد جایش را به صبا راد یکی از مجری های «به خانه بر می گردیم» داد. «سینما اکران» شاید به عنوان برنامهای جریان ساز در بین مخاطبان و سینماگران شناخته نشد اما روندی آرام و محترم را در جهت آگاهی بخشی به مخاطبان طی کرد. گرچه شاید انتظار مخاطب چنین برنامه هایی بحث های چالشی بیشتری در باب سینما باشد و تجربه نشان داده در صورت طرح موضوعات جذاب در این برنامه ها مخاطب نیز رغبت بیشتری برای دنبال کردن آنها پیدا می کند و طبیعی است که جذب مخاطب بیشتر از اهداف همه برنامه سازان است اما با این حال صرف چالش برانگیز بودن نمی تواند موفقیت یک برنامه را تضمین کند و برنامه سازان باید فاکتورهای دیگر یک برنامه موفق را نیز در نظر بگیرند.
آموزش مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی یکی از مهمترین ارکان موفقیت در این صنعت است، زیرا هیچ تاجری بدون مدیریت سرمایه نمی تواند در هیچ بازار مالی (حتی کسانی که در بازارهای سنتی کار می کنند) دوام بیاورد. اگر ندانید سرمایه خود را چگونه مدیریت کنید در شرایط بحرانی و ناپایدار اقتصادی دارایی خود را از دست خواهید داد، از طرفی با یادگیری علم مدیریت سرمایه می توانید ریسک را مدیریت کرده و سود و زیان خود را کنترل کنید. تیم تحلیلی آکادمی اشرف، ارکان مهم مدیریت سرمایه را مدیریت می کند که شما را قادر می سازد در بازارهای مالی مانند بازارهای ارز دیجیتال و بازارهای ارز به موفقیت مالی دست یابید.
وقتی صحبت از مدیریت سرمایه ارز دیجیتال می شود، مدیریت ریسک، اصول سرمایه و ترکیب ارز دیجیتال است. هر یک از موارد ذکر شده می تواند پیامدهای بسیار مهمی برای مدیریت سرمایه داشته باشد. مدیریت سبد ارزهای دیجیتال مهم ترین پارامتر در مدیریت سرمایه بازار ارز دیجیتال است. سرمایه گذاران باید یاد بگیرند که چگونه وجوه خود را با توجه به مدل سرمایه گذاری خود به درستی مدیریت کنند، دوره آموزش مدیریت سرمایه به شما یاد می دهد که چگونه در مسیر ارز دیجیتال قرار بگیرید.
مدیریت سرمایه یک استراتژی مالی است که برای اطمینان از حداکثر کارایی سرمایه در یک شرکت طراحی شده است. به عبارت دیگر مدیریت سرمایه به معنای مدیریت پول است.
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی است، اما کاملا فردی و مختص هر سرمایه گذار است و بر اساس شخصیت، احساسات و اهداف مالی افراد متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، تجریه سرمایه گذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت پول دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه بقا است. در مرحله بعد اولویت با سود و افزایش سرمایه است.
مدیریت سرمایه دانشی است که در صورت استفاده صحیح، نه تنها به بقای سرمایه منجر می شود، بلکه موجب سودآوری و افزایش ارزش سرمایه نیز می شود.
چرا به مدیریت سرمایه نیاز داریم؟
مدیریت سرمایه دانش و مهارت های سرمایه گذاری است که به افراد در کنترل ریسک و به حداکثر رساندن بازده کمک می کند. البته مدیریت پول با توجه به شخصیت، تجربه و میزان پول هر فرد متفاوت خواهد بود و هرکس باید با توجه به شرایط خود استراتژی مدیریت پول را طراحی کند.
عواملی مانند میزان سرمایه اولیه، میزان ریسک اغلب معاملهگران شکست میخورند به ازای هر معامله، سود-سود، حاشیه سود، کاهش سرمایه و غیره باید در طراحی استراتژی مدیریت سرمایه در نظر گرفته شوند. عوامل این معاملات باید در بازه های زمانی معینی مانند هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه مورد بررسی و تحلیل و بررسی قرار گیرند.
عوامل موثر بر مدیریت سرمایه کدامند؟
برای مدیریت پول باید عوامل مختلفی را در نظر بگیریم و بررسی کنیم، مانند
1- شناخت بازاری که معامله می کنیم،
2- میزان سرمایه اولیه و بازده مورد انتظار در یک دوره معین،
3- بررسی نتیجه معامله و ….
در مورد این عوامل بحث می کنیم:
1- بازاری که معامله می کنیم را بشناسیم
قبل از سرمایه گذاری در هر بازاری، اولین و مهمترین قدم این است که قوانین آن بازار را درک کنید. بازار مالی یک بازار تخصصی است و معاملات یا سرمایه گذاری در هر بازار مالی شرایط خاص خود را دارد، زیرا ماهیت بازار مالی متفاوت است، مثلا ماهیت بازار ارز دیجیتال و بازار ارز کاملاً متفاوت است. ، و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. ریسک شخصی و قوانین خاص همانطور که گفته شد، اگر قصد معامله یا سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را دارید، یادگیری ارز دیجیتال از اصول اولیه و دریافت راهنمایی های متخصص اولین قدمی است که باید بردارید.
2- سرمایه اولیه و نرخ بازده مورد انتظار
قبل از در نظر گرفتن میزان سرمایه اولیه، باید هدف از معاملات خود را مشخص کنید، اگر هدف معاملاتی شما پوشش هزینه های زندگی است، به سرمایه اولیه بسیار زیادی نیاز دارید. اگر شغل اول دارید و تجارت شغل دوم شماست، طبیعتا سرمایه اولیه برای نیازهای شما کمتر خواهد بود.
بسیاری از معامله گران به دلیل نداشتن سرمایه اولیه کافی شکست می خورند. بخش بزرگی از اضطراب و نگرانی معامله گران جدید به نداشتن سرمایه اولیه کافی مربوط می شود. آنها سعی می کنند با مبلغ اندک پول زیادی به دست آورند، بنابراین ریسک های زیادی می کنند و در نهایت سرمایه خود را خیلی سریع از دست می دهند.
سرمایه اولیه کافی به شما این امکان را می دهد که از اشتباهات رایج معامله گران مبتدی جان سالم به در ببرید و قبل از اینکه مجبور شوید برای همیشه تجارت را ترک کنید، نقص های استراتژی معاملاتی خود را برطرف کنید. البته مراقب باشید، این میزان سرمایه است که در شروع معامله اهمیت دارد و اگر به طور کامل ضرر کنید، آسیب جدی به زندگی شما وارد نمیکند و زیاد خود را مورد ضرب و شتم قرار ندهید، مبادا بازارهای مالی را ترک کنید. برای همیشه.
در بازار فارکس امکان افتتاح حساب معاملاتی دمو (مجازی) وجود دارد و پس از اتمام دوره آموزشی خود در بازار فارکس، می توانید یک حساب معاملاتی دمو افتتاح کرده و استراتژی های معاملاتی خود را در آنجا تست کنید. اگر نتایج کلی معاملات شما به طور مداوم سودآور است، می توانید یک حساب معاملاتی زنده باز کنید و تجارت را شروع کنید.
پس از انتخاب هدف معاملاتی و تعیین میزان سرمایه اولیه خود، باید بر اساس هر دو حد سود معاملاتی منطقی را در نظر بگیرید و به بررسی نتایج معاملات خود ادامه دهید تا ببینید آیا در مسیر درستی هستید یا خیر. برای پیشرفت در معاملات، باید به طور مداوم نقاط قوت و ضعف خود را مطالعه کنید.
3- نتیجه معاماه را بررسی کنید
تصور کنید شخصی که صاحب یک فروشگاه لباس است، یک سری محاسبات را به طور منظم انجام می دهد تا سودآوری خود را محاسبه کند. او فروش خود را به صورت هفتگی بررسی می کند و ایده خوبی از نحوه فروش هر محصول و همچنین فروش کلی دارد. به عنوان مثال، اگر اقتصاد در وضعیت وخیمی قرار دارد، می داند که کدام لباس یا اقلام به دلیل قیمت بهتر، بیشتر می فروشند، بنابراین طرفداران بیشتری نسبت به لباس های گران قیمت دارد. برای به حداکثر رساندن سودآوری، به طور منظم تمام عوامل مؤثر بر درآمد و هزینه ها را بررسی می کند.
در دنیای معاملات، جزئیات زیادی را ثبت می کنید، زمان معامله را در نمودار، زمان باز و اغلب معاملهگران شکست میخورند بسته شدن معامله، نماد، حجم، تاریخ معامله و غیره را ثبت می کنید. اگر بدانید چه کاری را درست یا غلط انجام می دهید، نمی توانید تراکنش های خود را به درستی مدیریت کنید. اگر داده ها را جمع آوری نکنید، نمی توانید پیشرفت خود را ردیابی کنید. ما اطلاعات را نه تنها برای اطمینان از عملکرد خوب، بلکه برای بهبود عملکرد جمع آوری می کنیم.
در مدیریت پول معاملاتی، ثبت برخی معیارها بسیار مهم و حیاتی است که شامل 1- تعداد معاملات برنده در مقابل تعداد معاملات بازنده، 2- میانگین سود معاملات برنده و میانگین سود معاملات بازنده و … می باشد.
3-1- معاملات برنده و بازنده
این یکی از معیارهای اصلی است که توانایی شما را در تشخیص درست جهت حرکت بازار نشان می دهد. در اینجا، ما می خواهیم به جای برجسته کردن اعداد خاص، عملکرد فعلی را با گذشته مقایسه کنیم. فکر کنید؛ شما معاملهگری هستید که در جهت بازار معامله میکنید، فقط از 40 درصد معاملات خود سود میبرید، اما سود معاملات برنده شما بسیار بیشتر از ضرر معاملات بازنده شماست.
حال، اگر درصد معامله برنده شما به طور ناگهانی به یک چهارم کاهش یابد، باید به دنبال مشکلات احتمالی باشید. آیا بازاری که معامله می کنید غیر جهت دار و بی ثبات شده است؟ آیا نحوه ورود یا مدیریت تراکنش ها را تغییر داده اید؟ با بررسی این عوامل و پاسخ به این سوالات می توانید گره های کاررا پیدا کنید. شاید پس از بررسی به این نتیجه برسید که من نباید در بازارهای پر ریسک و بدون روند معامله کنم یا … مهم است که به مسیر درست برگردم.
2-3- میانگین سود و میانگین زیان معاملات برنده
اگر 60 درصد از معاملات شما سودآور هستند، اما میانگین ضرر در معامله 2 برابر سود شما است، پس چنین درصد بالایی از سود به سودآوری شما کمک نمی کند. ثبت میانگین برد معاملات سودآور و میانگین ضرر معاملات باخت، اطلاعات زیادی در مورد نحوه اجرای ایده های معاملاتی به شما می دهد. به عنوان مثال، آیا نسبت ریسک به پاداش هنگام ورود منطقی است؟ آیا از قانون ریسک-پاداش پیروی می کنید؟
اگر میانگین سود و زیان یک معامله در همان واحد افزایش یا کاهش یابد، ممکن است با نوسانات بازار کم و بیش از حد معمول روبرو باشید. ممکن است حجمی کمتر یا بزرگتر از حد معمول انتخاب کرده باشید. آنچه در مدیریت سرمایه مهم است، تغییر نسبی میانگین سود در معاملات برنده و میانگین ضرر در معاملات بازنده است.
اگر میانگین معاملات برنده شما افزایش یابد و میانگین معاملات بازنده شما کاهش یابد، به وضوح معامله خوبی دارید. مهم است که تشخیص دهید کجا خوب کار کرده اید تا بتوانید به همان مسیر ادامه دهید. از سوی دیگر، زمانی که میانگین ضرر شما از پیشگیری تجارت بیشتر است، باید بفهمیم مشکل کجاست.
3 نمودار معامله گری ارزهای دیجیتال که باید در مورد آن بدانید
اگر در حال ورود به بازار ارز دیجیتال هستید، یادگیری الگوهای نموداری برای درک شما از بازار مفید است. نمودار معامله گری ارزهای دیجیتال را بیشتر بشناسید.
نمودارهای معاملات ارز دیجیتال در ابتدا میتوانند ترسناک به نظر برسند. خطوط، صعود ها و فرود ها میتوانند گیج کننده باشند. با این حال زمانیکه خواندن نمودار را بلد باشید، سادگی آنها را درک خواهید کرد.
با در نظر گرفتن این موضوع، ما قصد داریم اصول اولیه خواندن نمودارهای رمزارز، انواع مختلف نمودارها، شاخص های مهم و الگوهای رایج را توضیح دهیم. در پایان این مقاله، شما باید درک اولیه ای از نحوه خواندن نمودارهای رمزارز داشته باشید و بدانید در معامله به دنبال چه چیزی باشید.
نمودار ارز دیجیتال چیست؟
نمودار معامله گری ارزهای دیجیتال
نمودار ارز دیجیتال یک نمایش گرافیکی ساده از داده ها است. این داده ها معمولاً قیمت یک ارز دیجیتال در طول زمان است. نمودارهای رمزارز برای ردیابی قیمت، شناسایی روندها و فرصت های معاملاتی مورد استفاده قرار میگیرند.
انواع مختلفی از نمودارها وجود دارد، اما رایج ترین آنها نمودار Candle Static است. معامله گران از نمودارهای Candle برای پیگیری حرکت قیمت در طول زمان استفاده میکنند. هر “Candle” در نمودار نشان دهنده یک دوره خاص است، معمولا یک روز، اما قابل تنظیم برای دوره های مختلف میباشد. بدنه شمع نشان دهنده باز و بسته شدن آن دوره است، در حالی که فیتیله ها نشان دهنده قیمت بالا و پایین است. شمع های سبز دوره هایی را نشان میدهند که قیمت افزایش مییابد، در حالی که شمع های قرمز نشان دهنده دوره هایی هستند که قیمت کاهش مییابد.
مهم ترین شاخص های نمودار ارز دیجیتال چیست؟
ده ها شاخص مختلف وجود دارد که معامله گران میتوانند برای تجزیه و تحلیل نمودارها استفاده کنند. با این حال، بیشتر شاخص ها را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: شاخص های روند و شاخص های حرکت. شاخص های روند برای شناسایی جهت کلی بازار استفاده میشود. محبوب ترین شاخص روند، میانگین متحرک است.
شاخص های تکانه Momentom برای شناسایی زمانی که بازار بیش از حد خرید یا فروش بیش از حد است استفاده میشود. محبوب ترین شاخص تکانه، شاخص قدرت نسبی (RSI) است. بسیاری از اندیکاتورهای دیگر وجود دارد که معامله گران میتوانند از آنها استفاده کنند، اما این دو مهمترین آنها هستند.
رایج ترین الگوهای نمودار چیست؟
معامله گران از الگوهای نموداری برای شناسایی فرصت های معاملاتی بالقوه استفاده میکنند. الگوهای نمودار زیادی وجود دارد که معامله گران میتوانند برای شناسایی فرصت های معاملاتی از آنها استفاده کنند. با این حال، برخی از الگوها رایج تر از بقیه هستند. هر الگو میتواند اطلاعات متفاوتی در مورد بازار به معامله گران بدهد، مانند جهت و قدرت یک روند و نقاط بازگشت احتمالی.
اگر در دنیای رمزارز تازه کار هستید، درک بازار میتواند دشوار باشد. اما نگران نباشید. برخی از الگوهای آزمایش شده و واقعی میتوانند به شما برای حرکت کمک کنند.
1. سر و شانه ها Top and Shoulders
نمودار معامله گری ارزهای دیجیتال
الگوی سر و شانه ها به شکل زیر است:
الگوی سر و شانه یکی از قابل اعتمادترین الگوهای معکوس در تمام تحلیل های فنی است. این الگو برای سال ها در بازارهای رمزارز مشاهده شده است و پیشبینی کننده قابل اعتمادی برای قیمت است. الگوی سر و شانه ها با مجموعه ای از سه قله مشخص میشود که قله میانی بالاترین آن است.
این الگو نشان میدهد که بازار در روند نزولی قرار دارد و احتمال ادامه کاهش قیمت ها وجود دارد. با این حال، هنگام شناسایی الگوی سر و شانه باید به چند نکته توجه کرد.
- ارتفاع سه قله باید یکسان باشد.
- قله میانی باید بالاتر از دو قله دیگر باشد.
- این الگو باید متقارن باشد و ارتفاع دو شانه مشابه باشد.
هنگامی که یک الگوی سر و شانه شناسایی شد، معامله گران میتوانند از آن برای پیش بینی تغییرات قیمت در آینده استفاده کنند.
2. دو قله Double Tops
نمودار معامله گری ارزهای دیجیتال
“دو قله” یکی دیگر از الگوهای برگشت نزولی است.
الگوی دو قله یک الگوی برگشت نزولی است که در نمودارهای قیمت هر بازار، از جمله ارزهای دیجیتال، یافت میشود. این الگو زمانی ایجاد میشود که قیمت یک دارایی به بالاترین حد جدید برسد، به عقب برگردد و سپس نتواند به بالاترین حد قبلی برسد.
الگوی نمودار دو قله به عنوان یک سیگنال معکوس نزولی قابل اعتماد در نظر گرفته میشود، زیرا نشان میدهد که bull نمیتواند قیمت دارایی را در بالاترین حد قبلی خود حفظ کند. این الگو را میتوان در هر بازه زمانی پیدا کرد اما بیشتر در نمودارهای بلندمدت دیده میشود.
الگوی دو قله معمولاً زمانی تکمیل میشود که قیمت به زیر سطح حمایت ایجاد شده بین دو قله سقوط کند. این سطح معمولاً به عنوان “خط گردن” شناخته میشود. هنگامی که قله شکسته میشود، معامله گران اغلب از ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده میکنند تا تعیین کنند که قیمت احتمالاً به کجا خواهد رسید. یکی از اهداف محبوب، فاصله بین اوج های دو قله است که معمولاً با استفاده از سطوح اصلاح فیبوناچی اندازه گیری میشود.
همانطور که میبینید، دو قله شباهت زیادی به الگوی سر و شانه دارد. تفاوت اصلی این است که به جای یکی دو “قله” وجود دارد. دو قله زمانی ایجاد میشود که بازار به بالاترین حد جدید صعود کند، دوباره به سمت حمایت برگشته و سپس برای بار دوم به همان اوج برگردد. این تجمع دوم معمولاً شکست میخورد و منجر به فروش میشود.
3. سه قله Triple Tops
نمودار معامله گری ارزهای دیجیتال
سه قله یک الگوی معکوس نزولی است.
سه قله شباهت زیادی به دو قله دارد. تفاوت اصلی این است که به جای دو، سه “قله” وجود دارد. الگوی سه قله زمانی ایجاد میشود که قیمت دارایی به اوج میرسد و سپس سه بار به پایین ترین سطح کاهش مییابد و در نهایت به زیر سطح حمایت میرسد.
تصور میشود این الگو نشانهای از این است که دارایی دیگر قدرت نمیگیرد و ممکن است برای فروش قابل توجهی آماده باشد. قله اول معمولاً با یک فرورفتگی و به دنبال آن قله دوم است. قله دوم معمولاً توسط یک فرورفتگی دوم دنبال میشود که سپس قله سوم دنبال میشود. پس از سومین قله، قیمت دارایی معمولاً به زیر سطح حمایت میرسد و نشانه فروش احتمالی است.
الگوی سه قله اغلب به عنوان یک سیگنال نزولی در نظر گرفته میشود، که نشان میدهد دارایی در حال از دست دادن رشد است و ممکن است برای فروش قابل توجهی آماده باشد. از این الگو میتوان برای شناسایی فرصت های فروش بالقوه استفاده کرد. هنگام معامله ارزهای دیجیتال، مهم است که از الگوی سه قله آگاه باشید، زیرا میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه تر در مورد زمان فروش کمک کند.
اینها تنها سه مورد از رایج ترین الگوهای نموداری هستند که میتوانند به شما در درک بازار کمک کنند. دفعه بعد که احساس گیج شدن کردید، به نمودارها نگاه کنید و ببینید آیا این الگوها اطلاعاتی به شما میدهد یا نه.
نحوه خواندن نمودارهای رمزارز را بیاموزید
بازار رمزارز پر از فرصت برای کسانی است که میدانند چگونه آنها را شناسایی کنند. الگوهای نموداری یکی از ابزارهایی است که میتوان برای شناسایی این فرصت ها استفاده کرد. هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد، دانستن نحوه خواندن و معامله الگوهای نمودار میتواند به شما برتری در بازار بدهد.
زمانی که بدانید به دنبال چه چیزی هستید، خواندن نمودارها نسبتاً ساده است. با این حال، یادگیری نحوه خواندن نمودارها و شناسایی فرصت های معاملاتی ممکن است کمی طول بکشد.
۵ واقعیت ناخوشایندِ معاملهگری
اگر از عملکرد خود دلسرد شدهاید، نگران نباشید. شاید به خاطر این هست که برخی حقایق معامله گری را فراموش کرده یا نادیده میگیرید.
بیایید این حقایق که بیشتر معاملهگران به شما نمیگویند را بررسی کنیم:
۱. برای سود کردن نیاز به سرمایه کافی دارید.
با وجود اینکه بسیاری از معاملهگران با حسابهای کوچک موفق عمل میکنند، این افراد باید با معایب معامله با حساب کوچک نیز کنار بیایند.
معامله با سایز و لورج بالا، ریسک مارجین کال بالاتری دارد.
معاملهکردن با سرمایه پایین موجب ایجاد اشتباهات روانشناختی بیشتری نسبت به وقتی میشود که سرمایه بالایی دارید و ضرر کردن مشکل خاصی برایتان ایجاد نمیکند.
منظور این نیست که نمیتوانید معاملهگری را با سرمایه خیلی کمی شروع کنید. البته معاملهگران بد نیز میتوانند یک حساب معاملاتی درشت را به همان سرعت یک حساب کوچک از بین ببرند.
معاملهگری سرگرمی نیست، بلکه یک تجارت است و مانند بیشتر کارهای دیگر برای کسب سود زیاد، نیاز به سرمایه قابل توجهی است. انتظار نداشته باشید که با یک حساب ۵۰ دلاری، به صورت هفتگی صدها دلار سود کنید.
۲. باید جایی معامله کنید که در آنجا فعالیت و تحرک بیشتری وجود دارد.
یکی از شایعترین توصیههای معاملاتی این است که در ساعتهایی از روز را که به معاملهگری میپردازید، فرصتهای معاملاتی خود را زیاد کنید.
این استراتژی، اگر که یک تازهکار هستید و میخواهید که تجربه معاملاتی خود را افزایش دهید، خوب است.
اما اگر نسبت به افزایش دانش معاملهگری و مهارت خود جدیتر هستید، باید زمانهایی معامله کنید که بازار بیشترین فرصتهای معاملاتی را در اختیارات میگذارد. برای اغلب معاملهگران این فرصتها در بخش معاملاتی لندن و نیویورک ایجاد میشوند.
درست مانند یک پزشک که میزان بیماریها را در کشورهای جهان سوم خیلی بیشتر از حاشیه نشینهای جهان اول میبیند، معاملهگرانی که در بخشهای فعالتر بازار معامله میکنند نیز مهارتهای خود را خیلی سریعتر از بخشهای دیگر رشد خواهند داد.
۳. اشتباهات خیلی زیادی انجام خواهید داد.
چون هیچ سیستمی وجود ندارد که در تمام شرایط معاملاتی سودآور باشد، حتی سیستم مکانیکی تست شده شما نیز اشتباهات زیادی خواهد داشت. خوب چطور میتوان با وجود چنین اشتباهاتی باز سودآور بود؟
یادتان باشد که برای سودآور بودن نیازی به داشتن تعداد معاملات سود بالایی نیست. برخی معاملهگران میتوانند حتی با تعداد معاملات درست پایین، سودآور باشند.
به جای تمرکز بر برنده شده، تمرکز خود را به یادگیری نحوه «حس کردن» بازار بگذارید.
یک معاملهگر که به سرعت بتواند متوجه تغییر شرایط بازار شده و در عین حال ریسک خود را نیز مدیریت کند، کسی است که میتواند به صورت همیشگی سود کند.
که اینجا به نکته بعدی میرسیم…
۴. هیچ رمز و رازی در معاملهگری وجود ندارد.
هیچ رمز و رازی برای معاملهگری وجود ندارد. هیچ سیستم، اندیکاتور، روش یا استراتژی وجود ندارد که بتواند ۱۰۰٪ مواقع بازار را به درستی پیشبینی کند.
اما چون هیچ رمز و رازی وجود ندارد به معنی این نیست که نمیتوان در این بازار سود کرد. بسیاری از معاملهگران به صورت تمام وقت معامله میکنند و به صورت همیشگی و دائمی سود میکنند.
دیدگاه شما