انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال
الگوهای نموداری از قدرتمندترین ابزاری هستند که تحلیلگران در معاملات خود استفاده می کنند .
برطبق نظریه داو جونز تحلیل تکنیکال برسه اصل استواراست.
1- همه چیز در بازار براساس قیمت است
2- الگوهای مشخصی در بازاروجود دارند
3- تاریخ تکرارمی شود
تحلیلگران تکنیکال با استفاده از علم روانشناسی جامعه و بازار والگو های شکل گرفته ی تکراری بر روی نمودارها حرکات جاری بازار را بررسی و حرکات بعدی بازار را پیش بینی می کنند.
تحلیلگران برای ورود به معاملات خرید و فروش، نمودارهای مختلف را بررسی وبا توجه به شرایط بازار،فرصت های معاملاتی با سود فراوان را بدست می آورند.
همه افرادی که از تحلیل تکنیکال برای بررسی بازارهای مالی استفاده میکنند، هر ساعت یا هر روز، قیمتها را بررسی و نمودار این تغییرات را ترسیم میکنند، و با استفاده از این نمودارها وضعیت بازار را در بازه های زمانی مختلف پیش بینی، و تصمیات مالی را اجرا می کنند.
پرکاربرد ترین نمودارهایی که در تحلیل تکنیکال استفاده می شود بر سه نوع است.
1- نمودارهای خطی (Line Chart)
2- نمودارهای میلهای(Bar Chart)
3- نمودارهای شمعی (Candlestick Chart)
نمودار( OHLC)
مخفف OPEN HIGH LOW CLOSE به معنای شروع معامله، بالاترین قیمت، پایین ترین قیمت و قیمت بسته شده .
این نمودارها نوسان قیمت را در قالب یک میله و یا شمع در یک دوره خاص نشان می دهند.
اصطلاح دوره زمانی (THME FRAIM)
تایم فریم به معنی یک دوره زمانی معین است که در زمان مشخصی شروع و پایان مییابد
تایم فریم را می شود کوچکترین بخش نمودار در نظر گرفت که اطلاعاتی مانند : شروع معامله، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت و در نهایت قیمت بسته شده را در اختیار تحلیل گر قرارمی دهد.
نمودار خطی (Line Chart)
در اغلب نرمافزارهای تحلیل تکنیکال، این نمودار به سادگی قابل دسترس است.
ابتدایی ترین وساده ترین نمودارها در تحلیل تکنیکال « نمودارهای خطی »هستند که فقط قیمت نهایی معاملات را در هر تایم فریم ثبت می کنند.
نمودارهای خطی از دو محور تشکیل شده اند . معمولا محور افقی را «زمان »که با "x" و محور عمودی را «قیمت » که با "y"نشان می دهند .
مثلا" یک نمودار خطی در تایم فریم یکروزه، درهر روز فقط یک نقطه بر روی نمودار نشان می د هد و این نقطه آخرین قیمت بسته شده در آن روز است.
که با اتصال نقاط بدست آمده در روزهای متوالی تایم فریم یک روزه بدست می آید.
2-نمودار میلهای (Bar Chart)
از رایج ترین نمودار ها در تحلیل تکنیکال نمودار میله ای است
با توجه به استراتژی که برای معاملات در نظر می گیریم و این که چه نوع تایم فریمی نیاز داریم (تایم فریم یک ساعته ، یکروزه یا یک هفته ) نمودار میله ای می تواند نشان دهنده تغییرات قیمتی در دوره زمانی مورد نیاز ما باشد.
هرتایم فریم یک میله را نشان می دهد که « OHLC» بر روی آن مشخص است.
نمودارهای میلهای ممکن است توسط رنگها نشانه گذاری شده باشند.
اگر قیمت بسته شده بالاتر از قیمت باز باشد ممکن است میله به رنگ سیاه یا سبز و اگر قیمت بسته پایینتر از قیمت باز باشد ممکن است میله به رنگ قرمز نشانه گذاری شده باشد.
در بسیاری از پلتفرمهایی که نمودار ارائه میکنند، کاربران میتواند این رنگها را به دلخواه خود تغییر دهند.
قیمت باز توسط یک خط افقی کوچک در سمت چپ خط عمودی و قیمت بسته با یک خط افقی در سمت راست خط عمودی مشخص میشود.
میله های بلند عمودی در نمودار میله ای ، نمایانگر اینست که بین قیمت بالا و قیمت پایین تفاوت زیادی وجود دارد، یعنی در طول این دوره زمانی نوسان قیمت زیاد بوده است و بلعکس میله های کوتاه نشان دهنده نوسانات اندک هستند.
موقعیت قیمت بسته شده نسبت به بالاترین و پایین ترین قیمت نیز اطلاعات ارشمندی در اختیار تحلیلگر می گذارد.
3-نمودار شمعی (Candlestick Chart)
در تحلیل تکنیکال بهصورت غالب از این نوع نمودار استفاده میشود
این نمودارها بسیار شبیه شمع است، به همین دلیل به ان آن شمعدان ( Candlestick ) میگویند.
کاربرد این نمودارها در بازار ارزهای دیجیتال راحت تر و تفسیر آن ساده تر از دو نمودار دیگر است و همچنین اطلاعاتی بیشتری در اختیار تحلیلگران قرارمیدهد .این نمودار هم مانند نمودار میله ای نقاط OHLCرا نمایش می دهد .
در نمودارشمعی هر تایم فریم نمایانگر یک دوره زمانی است و سیر صعودی یا نزولی بودن قیمت را از رنگشان می شود براحتی تشخیص داد.
لایک و کامنت های زیباتون انگیزه ادامه راه است
کندل استیک یا نمودار شمعی ژاپنی چیست؟ ( آشنایی با انواع نمودار سهام )
زمانی که به یک نمودار نگاه میکنید، شاید سوالات زیادی به ذهنتان برسد! این گونه نمودارهای چه چیزی را بیان میکنند؟ چگونه میتوان تغییرات ارزش سهام را پیشبینی کرد؟ آیا الان زمان خرید یک سهم است یا باید سهام خود را فروخت؟ این گونه سوالات و سوالات مشابه، هر روز به ذهن افرادی که در بورس به فعالیت میپردازند نقش میبندد و سعی میکنند به کمک شاخصها و گزارشات مالی، نمودارها و جدولهای اطلاعاتی پاسخ مناسبی به این گونه سوالات بدهند.. در این نوشتار به بررسی نمودارهای شمعی بورس از قبیل نمودار خطی ، میله ای و شمعی (کندل استیک یا شمعی ژاپنی) میپردازیم تا بتوانیم پاسخ مناسبی به این گونه سوالات بدهیم.
همانطور که میدانید، بورس و بازار سرمایه، پدیدهای پویا است که در بستر زمان تغییر میکند. در نتیجه مشخص است که دادههای بورس از جنس زمان هستند در نتیجه میتوان آنها را به صورت یک سری زمانی (Time Series) در نظر گرفت که بخشی از تغییرات آن وابسته به تصادف و بخش دیگر، رفتار بازار و خریداران و فروشندگان را مشخص میکند. در نتیجه برای نمایش مقادیر ارزش سهام یا مشخصات بازار سهام از نمودارهایی استفاده خواهیم کرد که محور افقی آنها زمان است.
ویدیوی آموزشی از کندل استیک در انتهای مقاله
نمودار بورس یا سهام چیست؟
در حقیقت میتوان نمودار بورس یا سهام را بررسی ارزش سهام یا هر شاخصی وابسته به آن، نسبت به زمان در نظر گرفت. به این ترتیب محور افقی مربوط به زمان بوده و محور عمودی نیز ارزش سهام یا قیمت را نشان میدهد. در نتیجه نمودار سهام، روند تغییرات ارزش سهام را نسبت به زمان نشان میدهد. محور افقی میتواند بیانگر سال، ماه، روز و حتی ساعت باشد. با توجه به اینکه در چه محدوده زمانی اقدام به بررسی دارید، میتوانید نمودار سهام یا شاخصهای آن را بر حسب واحد زمانی دلخواه تعیین کنید. در تحلیل بورس می معاملات با الگوهای مختلف چارت توان از نمودار یک نماد استفاده کرد. روند صعودی در یک نماد، میتواند این اطمینان را به ما بدهد که در آینده نزدیک، قیمت سهام این نماد کاهش نخواهد یافت و البته روند نزولی که به تازگی برای یک سهام شروع شده، ممکن است بیانگر روند نزولی بیشتر این سهم باشد.
انواع نمودار سهام:
نمودار خطی:
ساده ترین نوع نمودار، نمودار خطی است، زیرا فقط قیمتهای بسته شدن یک بازه معاملاتی را نشان می دهد مثلا قیمت بسته شدن (close price) در یک روز یک نقطه از نمودار خطی را برای ما می سازد و این خط، با اتصال قیمت های بسته شدن ایجاد میشود. نمودارهای خطی اطلاعات دیگری از دامنه نوسان معامله در یک بازه زمانی مثل قیمت های بالا، پایین و باز فراهم نمیکنند. به خاطر اینکه قیمت بسته شدن مهمترین قیمت در تغییرات سهام در نظر گرفته می شود در نمودار خطی اغلب از این قیمت برای ترسیم آن استفاده می کنند. هر چند در نرم افزارهای مختلف این موضوع می تواند قابل تنظیم باشد که با چه قیمتی نمودار ترسیم گردد ولی در کل این موضوع مساله مهمی نیست و بهتر است از پیشفرض نرم افزار استفاده کنیم.
نمودار میله ای:
نمودار میله ای روی نمودار خطی با افزودن اطلاعات اساسی تر مختلف به هر نقطه داده، اضافه میشود. نمودار از یک سری خطوط عمودی ساخته میشود که هر نقطه داده را نمایش میدهد. این خط عمودی قیمت های بالا (high price) و پایین (low price) در بازه معاملاتی را همراه با قیمت بسته شدن (close price) و باز شدن (open price) نشان میدهد. قیمت باز و بسته روی خط عمودی با خط تیره افقی نشان داده میشود. قیمت باز روی نمودار میله ای با خط تیره ای نشان داده میشود که در سمت چپ میله عمودی قرار دارد. برعکس، قیمت بسته با خط تیره در سمت راست مشخص میشود. معمولا، اگر خط تیره چپ (باز) پایین تر از خط تیره راست (بسته) باشد، پس آن میله صعودی است، که نشان میدهد سهم در آن بازه معاملاتی رشد کرده است. میله ای که علامت نزولی باشد ارزش سهام آن طی آن دوره افت کرده است. وقتی این اتفاق بیفتد، خط تیره روی طرف راست (بسته) پایین تر از خط تیره سمت چپ (باز) میباشد.
- میله صعودی و نزولی: در تصویر فوق نحوه نمایش چهار قیمت در یک بازه معاملاتی در یک میله را نمایش می دهد اما در تصویر زیر نیز شکل دو میله صعودی و نزولی را می بینید
همانطور که در تصویر فوق می بینید میله ما دو حالت صعودی و نزولی دارد تفاوت در این دو حالت در محل باز شدن و بسته شدن است در میله صعودی قیمت پایین باز شده و بالا بسته شده است ولی در میله نزولی قیمت بالا باز شده و پایین بسته شده است، وقتی میله قیمت در سمت راست قرار گیرد، OPEN بالاتر از CLOSE قرار می گیرد و این نشان می دهد که قیمت در پایان روز با کاهش همراه بوده است و این میله قیمت نزولی است.
نمودار شمعی یا کندل استیک
تاریخچه الگوهای شمعی: الگوهای شمعی را برنج کاران ژاپنی در حدود سال ۱۶۰۰ میلادی برای پیشبینی قیمت برنج استفاده میکردند. یک معاملهگر معروف به نام «هوم ما» دریافت که قیمتها در بسیاری از مواقع، تحت تاثیر احساسات معامله گران تغییر میکنند. از این رو وی در معاملات خود، نمودار شمعی را مورد استفاده قرار میداد؛ چرا که این نمودار به نحوی نشاندهنده احساسات بازار است. نمودارهای شمعی در سال 1990 مورد توجه آقایاستیو نیسون قرار گرفت. وی اولین کسی بود که این نمودارها را به معامله گران غربی معرفی کرد. از نظر بسیاری از معامله گران، نمودار شمعی در مقایسه با نمودار میلهای از نظر بصری جالبتر و تفسیر آن آسانتر است. هرکدام از شمعها تصاویری مربوط به حرکات قیمت ارائه میدهند. در این نمودار هر شمع یا کندل با توجه به تایم فریمی که استفاده میکنیم به آن تایم تفکیک میشود. به طور مثال ما در نمودار از تایم ۱ ساعته استفاده میکنیم.
در این صورت هر یک کندلی که در نمودار تشکیل میشود نشانگر ۱ ساعت است یا به عنوان نمونه دیگر وقتی ما از تایم فریم هفتگی استفاده میکنیم، هر کندلی که تشکیل میشود نشانگر یک هفته میباشد. در نمودار شمعی تحلیلگر قادر است به آسانی رابطه بین قیمت آغازین و پایانی و همچنین بالاترین و پایینترین قیمت را بررسی و مقایسه کند.
در واقع نمودارهای شمعی و میله ای یک چیز مشابهای را نشان میدهند ولی در ظاهر و اشکال با یکدیگر تفاوت دارند. مشابه با نمودار میله ای، نمودار شمعی نیز خط باریک عمودی دارد که بازه معامله در دوره را نشان میدهد. تفاوت در تشکیل مستطیل پهن روی خط عمودی است که تفاوت بین باز و بسته شدن قیمت را نشان میدهد. نمودار شمعی با رنگ جهت معامله را به شکل خوبی نمایش میدهد.
وقتی قیمت سهام رشد میکند و قیمت بسته شدن بالای قیمت باز قرار میگیرد، شمع ما معمولا سفید یا سبز خواهد بود. اگر سهام در آن شمع افت کند، این نمودار معمولا قرمز یا سیاه میشود. اندازه بدنه و سایه پایین و بالا در کندل استیک دارای اهمیت بسیار زیادی هستند. زمانی که شمع تو خالی یا سفید است و دارای سایه کوتاه باشد، به این معنی است که قیمت پایانی بالاتر از قیمت آغازین است. بر عکس این حالت زمانی است که قیمت پایانی کوچکتر از قیمت باز شدن باشد که در این حالت شمع بصورت تو پر یا مشکی رسم میگردد.
بدنه کندل استیک ها:
اندازه بدنه بزرگ در کندل استیکها نشانگر قدرت زیاد خرید یا فروش است؛ یعنی هر چقدر بدنه کندل بزرگتر باشد، نشانگر افزایش قدرت خریداران یا فروشندگان است. حال برای تعیین فروشندگان یا خریداران میتوان به رنگ بدنه کندل رجوع کرد. اگر رنگ بدنه سفید باشد، بیانگر قوی بودن خریداران هست. بطور مثال یکی از بهترین حالتهایی که نشاندهنده فشار قوی خریداران است، بدنه بلند کندل و رنگ سفید آن است.
سایههای کندل استیک:
سایههای بالایی و پایینی نیز دارای معانی خاصی هستند. سایه بلند یک کندل نشانگر این است که معاملات انجامگرفته بر روی سهم، در خارج از محدوده قیمت باز و بسته شدن شکلگرفته است. اگر سایه بالایی یک کندل بلند باشد نشانگر خریدار قوی سهم بوده که منجر به افزایش قیمت سهم شده است، اما با فروشندگان قوی نیز همراه شده است و قیمت سهم در محدوده قیمت پایانی بستهشده است.
با استفاده از این نمودار میتوان حرکتهای آتی بازار را تحلیل کرد. در واقع شمعها حاوی الگوهایی هستند که در صورت وقوع، باعث میشود تا حد زیادی بتوانیم با توجه به روانشناسیای که در بطن آن کندل میباشد جهت بازار را پیشبینی کنیم. امروزه الگوهای کندلی بخش مهمی از تحلیل تکنیکال میباشد که تقریبا همهی معامله گران در فعالیتهای روزمره خود در بازار سهام، از این الگوها منتفع میشوند.
انواع الگوهای کندل استیک:
1. الگوی کندل استیک یک کندلی:
دوجیها:
الگوی کندل استیک دوجی نشاندهنده قیمت شروع و پایان یکسان سهم در تحلیل تکنیکال بورس میباشد. الگوی کندل استیک دوجی دارای بدنه نازک است و به صورت یک خط نازک و باریک است. در این الگو شک و دودلی بین خریداران و فروشندگان سهم در بورس وجود دارد.
الگوی چکش:
الگوی چکش یا hammer یک الگوی ژاپنی است.
- تشخیص: یک بدنه مربعی شکل دارد و یک شاخ یا دم که حدودا سه برابر بدنه است.
- کارکرد: این الگو روند نزولی را تبدیل به روند صعودی میکند.
- اعتبار الگو: اگر چکش سبز رنگ باشد اعتبار الگو بیشتر است؛ همچنین به حجم معامله در این نقطه باید توجه شود.
- صحیح بودن الگو: در صورتی که کندل بعدی در بالای کندل چکش قرار گیرد، الگوی ما معتبر است در غیر این صورت الگوی چکش fail خواهد شد.
الگوی چکش وارونه:
تمام ویژگیهای الگوی چکش را دارد ولی وارونه است؛ به آن inverted hammer نیز میگویند.
الگوی مرد به دار آویخته:
الگوی مرد به دار آویخته یا hanging man یک الگوی ژاپنی است.
- تشخیص: یک بدنه مربعی شکل دارد و یک شاخ یا دم که حدودا سه برابر بدنه است.
- کارکرد: این الگو روند صعودی را تبدیل به روند نزولی میکند.
- اعتبار الگو: اگر مرد به دار آویخته قرمز رنگ باشد اعتبار الگو بیشتر است. همچنین به حجم معامله در این نقطه باید توجه شود.
- صحیح بودن الگو: در صورتی که کندل بعدی در زیر کندل مرد به دار آویخته قرار گیرد الگوی ما معتبر است، در غیر این صورت الگوی مرد به دار آویخته fail خواهد شد.
الگوی ستاره ثاقب:
تمام ویژگیهای الگوی مرد به دار آویخته را دارد ولی وارونه است؛ به آن inverted hanging man نیز میگویند.
2. الگوی کندل استیک دو کندلی:
الگو پوشای صعودی:
الگو پوشای صعودی، خود را در یک روند نزولی نشان میدهد و نشاندهنده کف سازی در روند است. شمع اول در این الگو توپر و شمع دوم نیز تو خالی و بزرگتر از شمع اول بوده و همچنین شمع دوم کاملا بدنه شمع اول را فراگرفته است. در این الگو بالاتر بودن حجم معاملات در شمع دوم نسبت به شمع اول یک امتیاز محسوب میشود. همواره در کفها به دنبال پوشای صعودی باشید و مشابه پوشای نزولی، این الگو نیز ۲ کندلی بوده ولی میتوانید تا چند کندل را نیز در نظر بگیرید و اگر شمع دوم در این الگو تعداد شمع قبلی بیشتری را فراگرفت، نشاندهنده قدرت الگو است.
الگو پوشای نزولی:
الگو پوشای نزولی در روند صعودی و هنگامی که روند میخواهد بازگشت را شروع کند، خود را نشان میدهد. شمع اول در این الگو دارای بدنه خالی و کوتاه و شمع دوم دارای بدنه توپر و بزرگتر است. به این نکته توجه داشته باشید که بهتر است حجم معاملات در شمع دوم بیشتر از شمع اول باشد. بدنه کندل دوم باید کاملا بدنه کندل اول را بپوشاند و در آن رنگ کندلها کاملا اهمیت دارد. این الگو با دو شمع نیز میتواند شکل گیرد ولی اگر شمع دوم چند شمع قبل از خود را فراگرفت، نشان از اهمیت بالاتر الگو دارد.
3. الگوی کندل استیک سه کندلی:
الگوی ستاره صبحگاهی ( morning star ):
- تشخیص: کندل اول قرمز و کندل سوم سبز است.
- رنگ کندل میانی اهمیتی ندارد و با یک گپ از دو کندل دیگر جدا میشود.
- کاربرد: روند نزولی را صعودی میکند.
الگوی ستاره شامگاهی ( evening star ):
- تشخیص: کندل اول سبز و کندل سوم قرمز است.
- رنگ کندل میانی اهمیتی ندارد و با یک گپ از دو کندل دیگر جدا میشود.
- کاربرد: روند صعودی را نزولی میکند.
این الگوها از مهمترین و شناخته شدهترین الگوهای بازار هستند. همچنین الگوهای زیاد دیگری وجود دارد که به مراتب درجه اعتبار پایینتری نسبت به این الگوها دارند.
ویدئوی آموزش کندل استیک
در این مطلب با انواع نمودار های استفاده شده در بورس و بازار سرمایه از قبیل نمودار خطی ، میله ای و شمعی (کندل استیک) آشنا شدیم.
نمودار هیکن آشی Heikin Ashi چیست و چگونه با آن معامله انجام دهیم
نمودار هیکن آشی تکنیکی برای مشاهده پرایس اکشن با شفافیت و وضوح بیشتر و نویز کمتر است بیشتر به این دلیل که محاسبات آن از میانگین حرکت قیمت به دست میآیند. بنابراین فرصت تشخیص واضح روندهای بازار و پیش بینی هر چه بهتر و دقیق تر قیمتهای آینده را فراهم میکند.
بعلاوه، هیکن آشی از این جهت که به تریدرها امکان میدهد خط روند روی نمودارهای کندل استیک را بهتر ترجمه کنند، قابل اطمینان است. همچنین از طریق نمایش نقاط معکوس شدن روند یا بریک اوت، به شما کمک میکند نقاط ورودی خوب را بهتر پیدا کنید. وقتی هیکن آشی را در معاملات کریپتو اعمال کنید، بهتر میتوانید نوسان شدید بازار را به اطلاعاتی ارزشمند تبدیل کنید. چون هیکن آشی به تعریف و مشخص کردن وضعیت بازار کمک میکند و پایه و اساسی قوی برای تعهد به سرمایه گذاری شکل میدهد.
اگر از الگوهای هیکن آشی (مثل کنج، مثلث و دوجی) در ترکیب با اطلاعات مربوط به وضعیت روند استفاده شود، نتایج فوق العاده خواهد بود.
با ما همراه باشید تا شما را با مفاهیمی که به درک هر چه بیشتر کندلهای هیکن آشی کمک میکنند آشنا کنیم؛ همچنین یکسری استراتژی معاملاتی مفید با استفاده از هیکن آشی که میتوانند شما را به سود قابل توجهی برسانند.
نمودار هیکن آشی چیست؟
هیکن آشی یکی از قدیمی ترین تکنیکهای ژاپنی است که در دهه 1700 میلیادی برای به تصویر کشیدن دادههای قیمت طراحی شد. نمودار هیکن آشی یک نوع گراف است که قلهها، کفها و نرخهای بسته شدن یک ارز دیجیتال را در یک بازه زمانی خاص مشخص کرده و برای تحلیل تکنیکال از آن استفاده میشود.
تفاوت اصلی هیکن آشی با سایر تکنیکها این است که از آن در نحوه محاسبه کندل استیکها و ترسیم آنها روی یک نمودار استفاده میشود. در این مطلب به بررسی نحوه محاسبه قیمتهای OHLC توسط هیکن آشی میپردازیم
به غیر از نمودار هیکن آشی، نمودار خطی، میلهای و کندل استیک هم جزء پرطرفدارترین انواع نمودارها محسوب میشوند.
آشنایی با هدف هیکن آشی
گرچه هیکن آشی برای تشخیص خطوط روند بازار بسیار مفید است اما باید از آن در ترکیب با عناصر دیگر استفاده کرد تا پتانسیل کامل آن تحقق پیدا کند. پرایس اکشن (الگوهای هیکن آشی) و رفتار هر یک از کندلها با در نظر گرفتن زمینه کلی تر، از جمله این عناصر هستند.
خود کندلهای هیکن آشی به تنهایی برتری خاصی ایجاد نمیکنند و باید از آنها با در نظر گرفتن روند کلی بازار استفاده کرد.
با این حال تعاریفی هستند که به درک کامل این مفهوم کمک میکنند.
اول از همه اینکه یک کندل هیکن آشی یک بدنه به همراه یک سایه بالایی دارد و ممکن است سایه پایینی داشته باشد یا نداشته باشد (فیتیله).
هیکن آشی که بدنه سبزی داشته باشد و فاقد فیتیله پایینی باشد، نشان دهنده روند صعودی قوی است اما فرض کنید که کم کم یک فیتیله پایینی شکل میگیرد. در این حال احتمال کاهش مومنتوم صعودی وجود دارد و ممکن است که این شرایط سیگنال معکوس شدن قیمت یا حداقل اصلاح نرخ باشد.
از طرف دیگر یک کندل هیکن آشی با بدنه قرمز که فیتیله بالایی نداشته باشد، نشان دهنده یک روند نزولی قوی است. با این حال مثل سناریوی قبلی اگر فیتیله بالایی نمایان شود، احتمال کاهش مومنتوم نزولی وجود دارد. در نتیجه ممکن است به زودی شاهد یک حرکت اصلاحی یا معکوس شدن روند باشیم.
اما وجود یک گروه کندل قرمز چه مفهومی دارد؟
اگر این وضعیت ایجاد شود، یعنی روند نزولی را داریم و وجود یک گروه کندل سبز نشان دهنده روند صعودی است. نمودار زیر بازه زمانی 30 دقیقهای قیمت بیتکوین در مقابل دلار را نشان میدهد و هر دو سناریو مشخص شده است.
اندازه فیتیله هیکن آشی میتواند نشان دهنده تغییر مومنتوم باشد. به صورت کلی، کوچک بودن فیتیله هیکن آشی که پس از آن فیتیلههایی پهن تر قرار داشته باشد، نشان میدهد که فشار خرید (فروش) در حال شکل گیری است.
در این حالت شما به عنوان یک تریدر کریپتو باید به دنبال معکوس شدن احتمالی روند باشید. در مثال زیر میتوان دید که چطور اندازه فیتیله پایینی رو به تغییر است. دقت کنید که چطور کندل استیک A هیکن آشی فیتیلهای بسیار بزرگتر از فیتیلههای قبلی دارد. چنین شرایطی نشان میدهد که احتمالاً معکوس شدگی روند در راه است.
الگوهای هیکن آشی
پیش از یاد گرفتن نحوه استفاده از هیکن آشی، اول باید با الگوهای آن آشنا شوید. در حالت ایده آل ترکیب روندها با الگوهای ایجاد شده توسط پرایس اکشن میتوانند احتمالات را به نفع تریدر رقم بزنند. بنابراین در ادامه بعضی از مطمئن ترین الگوها مشخص شده اند.
دوجی
به طور کلی دوجی وقتی شکل میگیرد که قیمت در سطحی مشابه قیمت باز شدن، بسته میشود. دوجی هیکن آشی معمولاً نشان دهنده عدم پیروی از جهت روند است. در نتیجه وقتی این الگو شکل میگیرد ممکن است به زودی شاهد معکوس شدن روند باشیم.
بنابراین باید از این الگوی معکوس شدن فقط با در نظر گرفتن روند کلی بازار استفاده کرد. در ادامه مثالی از بازه زمانی 30 دقیقهای نمودار بیتکوین و دلار مشاهده میشود که دوجی در آن شناسایی شده است.
الگوهای مثلثی
چندین الگوی مثلثی وجود دارند که نشان دهنده ایجاد توقف در روند کلی بازار هستند و میتوانند به تداوم یا معکوس شدن روند منتهی شوند. البته، ورود به پوزیشن Short یا Long کاملاً به این بستگی دارد که الگوی مورد نظر در کدام قسمت از روند کلی شکل بگیرد.
معمولاً ساختار مثلث به سمت یک نقطه میانی همگرایی دارد. بریک اوت مشخص میکند که احتمالاً مومنتوم تا کجا ادامه خواهد داشت.
در مثال بالا، شکل گیری یک مثلث روی نمودار روزانه بیتکوین را مشاهده میکنید. همانطور که مشاهده میکنید، پس از عبور نمودار قیمت از محدوده بالا (فلش سیاه) روند صعودی تعریف شده توسط کندلهای هیکن آشی سبز متوالی ادامه پیدا کرده است.
کنج
یکی دیگر از الگوهای پرتکرار روی نمودارهای قیمت، کنج است که دو نوع صعودی و نزولی دارد. اولی مفهوم خرسی دارد چون نشان دهنده نبود نیروی ادامه حرکت به صورت صعودی است در نتیجه ممکن است به زودی شاهد یک حرکت اصلاحی یا معکوس شدن روند باشیم - مثل نمودار یک ساعته بیتکوین.
در عین حال، الگوی کنج نزولی مفهومی گاوی (صعودی) دارد و احتمال موفقیت آمیز شدن آن در صورتی که روند اصلی قوی و صعودی باشد وجود دارد. این مثال را ببینید:
تفاوت کندلهای هیکن آشی با کندل استیکهای معمولی
در نگاه اول، کندلهای هیکن آشی و کندلهای معمولی شبیه هم به نظر میرسند اما با بررسی دقیق تر متوجه میشویم که هیکن آشی پرایس اکشن روان تری دارد و خط روند آن نسبت به نمودارهای کندل استیک معمولی منسجم تر است. این مسئله برتری چشمگیر هیکن آشی نسبت به کندل مستقل را نشان میدهد.
چگونه کندلهای هیکن آشی را تشخیص دهیم؟
در مثال زیر، یک نمودار بیتکوین در بازه زمانی 10 دقیقهای ترسیم شده که نشان میدهد چطور روی نمودار هیکن آشی، قیمت نشان دهنده بلاکهای کندل استیک قرمز پشت سر هم است. در عین حال، نمودار سنتی تغییرات بیشتری در کندلها دارد که بعضی وقتها قرمز و بعضی وقتها سبز هستند.
این حرکت روان روی کندلهای هیکن آشی به تریدرها امکان میدهد که وضعیت بازار را بهتر درک کنند. چون زمانی که یک ارز خاص بر حسب یک روند حرکت میکند، حرکت آن برای روند صعودی و نزولی به ترتیب در قالب کندلهای سبز یا قرمز نمایش داده میشود. در نتیجه تشخیص اینکه آیا بازار بر اساس یک روند حرکت میکند یا خیر، راحت تر خواهد بود.
با این اطلاعات و یکسری الگوی پرایس اکشن (الگوهای هیکن) سرمایه گذار میتواند یک طرح معاملاتی برای ورود به بازار ایجاد کند.
چه مواقعی باید از کندلهای هیکن آشی استفاده کرد؟
کندلهای هیکن آشی باید با استراتژیهای پیروی از روند استفاده شوند. در حالت ایده آل، تریدرها باید از کندلها در بازارهایی استفاده کنند که طبق یک روند خاص حرکت میکنند. وقتی یک ارز دیجیتال در راستای روندی که به خوبی شکل گرفته حرکت میکند، کندلها همهی الگوهای نمودار و روندها را شفاف تر نشان میدهند.
محاسبات هیکن آشی
مقادیر کندلهای هیکن آشی با قیمتهای باز، قله، کف و بسته شدن بر اساس میانگین قیمت محاسبه میشوند. در واقع هیکن آشی به زبان ژاپنی به معنای میانگین سرعت است. بنابراین در بازار چنین الگویی نشان دهنده میانگین تغییرات قیمت است.
محاسبه هیکن آشی قیمتها بر اساس فرمولهای زیر انجام میشود:
O = 1/2 * (Oprev + Cprev) C = 1/4 * (O+C+H+L) H = Max [High, Open, Close] L = Min (Low, Open, Close]
- O= Open,
- H= High,
- L= Low,
- C= Close.
در مقابل، محاسبات نمودار کندل استیک معمولی ساده تر است. مقادیر باز، قله، کف و بسته شدن همگی میانگین تغییرات قیمت ارزهای دیجیتال را به مرور زمان نشان میدهند. یکی دیگر از تفاوتهای محاسبات هیکن آشی و کندل این است که کندل استیکهای گذشته تأثیر چشمگیری بر شکل گیری کندل استیکهای کنونی ندارند.
چگونه در معاملات کریپتو از هیکن آشی استفاده کنیم؟
برای اجرای معامله باید بازاری با نوسان و نقدینگی کافی را انتخاب کرد تا امکان اجرای معامله وجود داشته باشد. البته این استراتژی در بازار فارکس هم کارایی دارد.
با رشد و تکامل بازار سنتی، پتانسیل سودآوری در این بازار محدود میشود. از اینرو حالا بسیاری از تریدرها به بازار ارزهای دیجیتال روی آورده اند. امروزه بازار ارزهای دیجیتال یکی از جذاب ترین بازارها محسوب میشود. با وجود نوسان، نقدینگی و شرکتهای مختلفی که ابزارهای سرمایه گذاری جذابی برای این بازار ارایه میدهند، فرصتهای زیادی برای کسب سود از این بازار شکل گرفته است.
بنابراین اگر میخواهید فرصتهای معاملاتی خوب را تشخیص دهید، با ما همراه باشید:
تشخیص نمودار خرسی یا گاوی
تشخیص مومنتوم بازار برای ثبت معاملات در راستای آن اهمیت زیادی دارد. به عبارت دیگر، سعی کنید از رویکرد پیروی از روند استفاده کنید.
در اینجا تحلیل چند بازه زمانی نقش مهمی دارد چون به ما برای تشخیص این مومنتوم کمک میکند. در نمودار بعدی بیتکوین روی بازه 12 ساعته، بریک اوت یک الگوی مثلثی با یک کندل استیک سبز مشاهده میشود. بعلاوه میبینیم که این دو محدوده نقش سطح مقاومت (خطوط آبی) را دارند.
راهنمای گام به گام معامله با هیکن آشی
برای اجرای معامله با استفاده از هیکن آشی، این مراحل را در نظر داشته باشید:
- مومنتوم را بر اساس نموداری با بازه زمانی بالاتر تعیین کنید. میتوانید از الگوهای فراهم شده توسط پرایس اکشن مثل مثلث یا کنج برای پیدا کردن بریک اوت و یا تداوم روند استفاده کنید.
- سطوح اصلی مقاومت و پشتیبانی را که میتوانند بر تغییرات قیمت تأثیرگذار باشند مشخص کنید.
- وقتی که جهت معاملات همسو با مومنتوم بازه زمانی بالاتر است، به دنبال هیکن آشی برای تشخیص سیگنالهای خرید و فروش در بازههای زمانی کوتاه تر باشید.
- وقتی سفارش حد ضرر را تنظیم میکنید، یک سطح تعریف شده داشته باشید تا ریسک معامله را کنترل کنید.
مثالی از تحلیل نمودار هیکن آشی
در ابتدا مومنتوم بازه زمانی طولانی تر را مشخص کنید. ما برای این مثال از تصویر قبل استفاده میکنیم که یک بریک اوت از الگوی مثلثی در نمودار 12 ساعته بیتکوین دارد که مومنتوم و روند (کندل سبز بزرگ صاف) را مشخص میکند.
پس از مشخص کردن مومنتوم، به دنبال تداوم کندل هیکن آشی 12 ساعته سبز هستیم بنابراین روی نمودار 2 ساعته زوم میکنیم تا تداوم را تشخیص دهیم. این تداوم میتواند در قالب هر گونه الگوی ادامه روندی نمایش داده شود که میتواند کنج یا مثلث باشد.
برای این مثال خاص، دو گزینه برای ورود پس از بریک اوت از مثلثها داریم، نقاط ورود به صورت نقطههای سیاه و حد توقف به صورت خط قرمز مشخص شده است.
مشخص کردن سطح مقاومت هم مهم است. دقت داشته باشید که اگر این خطوط مثل سطح مقاومت عمل نکنند، میتوانند برای حفظ پوزیشن Long ما مفید باشند چون نقاط محوری هستند که احتمالاً فروشندههای Short، حد توقفشان را در آنجا تنظیم کرده اند.
یکی از گزینههای تنظیم حد توقف متغیر، توجه به مومنتوم بازه زمانی طولانی تر است. در این مثال زمانی که کندل، پایین تر از قبلی بسته میشود، نقطه خروج داریم (نقطه سبز).
مزایا و معایب اجرای معامله بر اساس هیکن آشی
مزایای اصلی استفاده از هیکن آشی عبارتند از:
- هیکن آشی نموداری است که پرایس اکشن را همواتر را کرده و به ما امکان میدهد روند قیمت را با شفافیت و وضوح بهتر شناسایی کنیم و نویزهایی که معمولاً در انواع نمودارهای دیگر وجود دارد را حذف کنیم.
- با توجه به شفافیت ایجاد شده برای تشخیص روندها، روشهای مختلفی برای تنظیم سفارش حد توقف وجود دارد چون مومنتوم روند بر اساس ساختار کندلها به خوبی تعریف میشود؛ کندلهای سبز مسطح بزرگ که فیتیله پایینی ندارند، سیگنالی سالم برای تداوم روند هستند. بنابراین سیستم حد توقف متحرک میتواند بر همین اساس عمل کند.
- امروزه چنین مدلهای نموداری تقریباً در همه پلتفرمهای معاملاتی وجود دارند.
- با توجه به عدم وجود نویز در این نمودارها، الگوهای پرایس اکشن مطمئن تر هستند چون الگوهای هیکن آشی بخش مهمی از نویز موجود در بازار را حذف میکنند.
- تحلیل نمودارهای هیکن آشی برای هر بازه زمانی مناسب است از جمله یک ساعته تا یک دقیقه ای. این بازه اهمیت زیادی ندارد چون این نمودارها روشی منسجم برای نمایش قیمت هستند.
اما از طرفی باید توجه داشت که با نمودارهای میلهای یا کندل سنتی، ممکن است بعضی از سیگنالهای معکوس شدن روند پیش از وقوع آنها در هیکن آشی، قابل شناسایی باشند. چون هیکن آشی مبتنی بر میانگین قیمت است بنابراین ساختار آن به طور کلی تأخیری محسوب میشود. اما این نقطه ضعف چندان مهم نیست چون میتوانید بر اساس تداوم روند به خوبی عمل کرده و از روند کنونی به نفع خودتان استفاده کنید.
اشتباهاتی که باید از آنها اجتناب کرد
یکی از اشتباهات اصلی که تریدرها معمولاً هنگام استفاده از کندلهای هیکن آشی مرتکب آن میشوند، عدم تحلیل چند بازه زمانی است. چون تریدرها فقط متمرکز بر یک بازه زمانی میشوند که ممکن است در حال حرکت افقی باشد. در نتیجه اگر در حال اجرای معامله با دنباله روی از روند هستید، این روش میتواند شانس سودآوری شما را به طور چشمگیری کاهش دهد.
بنابراین، بهترین راه بررسی بازههای زمانی طولانی تر است که مومنتوم (کندلهای مسطح بزرگ) در آن وجود دارد و بعد پرداختن به بازه زمانی کوتاه تر برای تشخیص تداوم حرکت در جهت مومنتوم. معمولاً این مومنتوم که روی بازه زمانی طولانی تر وجود دارد با استفاده از استراتژی هیکن آشی قابل تشخیص است. مثلاً تداوم شکست الگوی مثلثی روزانه را در نظر داشته باشید اما از طرفی میتوانید زمانبندی این تداوم حرکت را روی نمودار ساعتی تشخیص دهید.
صحبتهای پایانی
معامله در سمت و جهت درست بازار ارزهای دیجیتال در صورتی که به جای نمودار کندل استیک کلاسیک از هیکن آشی استفاده کنید، بسیار راحت تر خواهد بود. در مجموع قابلیتهای مختلف هیکن آشی امکان تشخیص فرصتهای معاملاتی برای ارز دیجیتال دلخواه را فراهم میکند. اما باز هم بهتر است پیش از اجرای معاملات واقعی، کمی تمرین داشته باشید.
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
همان گونه که صور فلکی در علم نجوم راهنمای انسان ها برای یافتن مسیر درست در طبیعت هستند، الگوهای نموداری در تحلیل تکنیکال نیز راهنمای خوبی برای انجام معاملات صحیح در بازار سرمایه می باشند. الگو های متعددی وجود دارد که باید با توجه به شرایط خاص از هر کدام در جای مناسب خود استفاده شود. در خرید و فروش ارز دیجیتال نیز این الگوها می توانند برای معامله گران مفید واقع شوند. یکی از الگوهایی که تشخیص آن آسان است، الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال می باشد. برای آشنایی با این الگوی پرکاربرد به ادامه مقاله توجه کنید تا یکی از الگوهای پرکاربرد را آموخته باشید.
معرفی الگوی سر و شانه
در تحلیل تکنیکال الگوی نمودار سر و شانه الگویی است که به سادگی تشخیص داده می شود. در تشخیص این الگو باید یک خط مبنا و سه قله و یا سه کف پیدا کرد که در آن بلندی قله و یا کف میانی از دو قله و یا کف دیگر بیشتر است. این الگو دارای یک روند بازگشتی صعودی نزولی است. الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال آن چنان پرکاربرد است که در همه تایم فریم ها وجود دارد و به صورت مکرر مورد استفاده معاملهگران قرار میگیرد. آسان کردن مشاهده سطوح از ویژگیهای این الگوی نموداری می باشد که با توجه به آن، سطوح ورود، حد ضرر و حد سود قابل فهم می شود. الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال میتواند هم به صورت استاندارد (صعودی) و یا به صورت معکوس (نزولی) باشد. برخی از معامله گران حرفه ای با دانستن رشد قیمت بیت کوین توانسته اند سودهای کلانی را برداشت کنند.
خط گردن و تشخیص خط گردن
خط گردن نوعی سطح مقاومت و حمایت است که برای تشخیص ناحیه هایی که سبب ایجاد سفارش می شوند، کاربرد دارد. یافتن صحیح خط گردن در الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال یکی از مهم ترین قسمت های آن می باشد که در گرفتن یک تصمیم صحیح و پر سود نقش مهمی را بازی می کند. برای اینکه خط گردن را تشخیص دهیم، باید ابتدا شانه چپ، سر و شانه راست را روی نمودار پیدا کنیم؛ با متصل کردن دره مجاور شانه چپ به دره بعد از سر، خط گردن در الگوی سر و شانه صعودی به دست می آید. در الگوی سر و شانه نزولی نیز اتصال قله مجاور شانه چپ به قله بعد از سر، سبب ایجاد خط گردن می شود.
الگوی سر و شانه صعودی (استاندارد)
همان طور که از نام الگوی سر و شانه مشخص است این الگو باعث تغییر جهت روند قیمت می شود، یعنی به گونه ای می توان گفت که این الگوها برگشتی هستند. طبق اطلاعات و تجربیات معاملهگران با تجربه، این الگو از قابل اعتماد ترین الگوهای برگشتی در معاملات بازار سرمایه می باشد. مهم ترین مزیت این الگو این است که با یافتن سطوح مختلف با معاملات با الگوهای مختلف چارت دقت میتوان گفت که روند صعودی یا نزولی یک سهم به اتمام رسیده است و باید فروش و یا خرید این سهم مد نظر باشد. دانستیم که نوعی از الگوی سرو شانه در تحلیل تکنیکال صعودی است که در آن قله هایی ایجاد می شود که ابتدا روند آنها رو به بالا بوده و سپس با تشکیل یک سر نشانه ی نزول قیمت و تغییر جهت بازار به وجود می آید. در اصطلاحات ارز دیجیتال نیز این واژه ها به کا می رود، نیاز است برای آموزش این الگوها مطالب را در سایت ما دنبال کنید.
اهمیت شیب خط گردن در الگوی سر و شانه صعودی
خط گردن در الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال اهمیت بسیار بالایی دارد. در الگوی سر و شانه صعودی اغلب خط گردن شیب ملایم و رو به بالایی دارا می باشد. البته گاهی اوقات این خط افقی و گاهی میتواند شیب نزولی داشته باشد. اگر شیب خط گردن نزولی باشد نشانگر این است که بازار ضعیف است و به دنبال آن شانه راست ضعیفی نیز شکل خواهد گرفت. خط گردن صعودی نشانه این است که بازار قدرت بالایی دارد. در این الگو اگر تحلیل گر قصد فروش داشته باشد باید تا شکسته شدن خط گردن صبر کند که ممکن است اخطار دیر هنگامی به او داده شود و او متحمل زیان بیشتری شود.
تشخیص حد زیان و حد سود الگوی سر و شانه صعودی
حد ضرر این الگو را بالای شانه راست تعیین می کنند. در بعضی از الگوهای سر و شانه در تحلیل تکنیکال ارتفاع شانه راست و سر به همدیگر نزدیک می باشند که در این حالت حد ضرر را بالای قسمت سر قرار می دهند تا مطمئن تر باشد و ریسک کمتری انجام پذیرد. برای به دست آوردن حد سود باید فاصله قسمت سر تا خط گردن را به طور دقیق اندازه گیری کرد و از مکانی که خط گردن شکسته می شود پایین تر اعمال شود.
الگوی سر و شانه نزولی (معکوس)
الگوی سر و شانه نزولی در بین تحلیلگران با نام سر و شانه معکوس نیز شناخته می شود که الگوی بسیار محبوبی است. این الگو بعد از یک حرکت نزولی تشکیل میشود که در پایین ترین قیمتی که سهم برمی گردد یک سر به وجود می آید و باعث تغییر جهت حرکت بازار و صعودی شدن سهم می شود. این الگو دارای سه کف می باشد که عمق کف میانی بیشتر از دو کف مجاور خود بوده و به اصطلاح بخش سر الگو بدین وسیله تشکیل می شود. برای این که با استفاده از این الگو معاملاتی را انجام دهید، باید منتظر شکست خط گردن این الگو باشید. هرچه شکست خط گردن قوی تر انجام شود نشانه خوبی برای یک معامله پر برکت می باشد. اگر بعد از شکست خط گردن نتوانستید به پوزیشن ورود کنید، باید منتظر پولبک به خط گردن باشید تا با شرایطی بهتر خرید را انجام دهید.
تشخیص حد زیان و سود الگوی سر و شانه نزولی
حد ضرر در این الگو زیر شانه سمت راست تعیین می شود، اما کسانی که می خواهند حد ضرر مطمئن تری را انتخاب نمایند زیر قسمت سر جای مناسبی می باشد. در تعیین این موضوع باید دقت کنید که فاصله شانه راست تا سر بیش از اندازه بزرگ نباشد. فاصله سر تا خط گردن نیز به منزله حد سود این الگو می باشد که باید از نقطه ای که خط گردن شکسته می شود به سمت بالا اعمال کرد. این تشخیص اغلب در تحلیل ارز های دیجیتال به کار می رود. ارز های دیجیتالی مانند بیت کوین، ترون، تتر و . ، شاید از خودتان بپرسید که تتر چیست؟ برای پاسخ این مطلب می توانید به مطالب کامل تر همین سایت مراجعه کنید و از نحوه ی خرید و فروش این ارز در ایران به طور کامل آشنا شوید.
تفاوت های الگوهای سر و شانه صعودی و نزولی
در الگوی سروشانه در تحلیل تکنیکال، شکسته شدن خط گردن برای کامل شدن الگوی بازگشتی سر و شانه معکوس مثل الگوی سر و شانه صعودی می باشد؛ اما تفاوت جزئی که در بین این دو وجود دارد این است که الگوی نزولی تمایل بیشتری برای حرکات بازگشتی به سمت گردن دارد، این اتفاق بعد از موج نزولی رخ می دهد.
روش مناسب دیگری که برای بررسی این تفاوت وجود دارد این است که امکان نزول هر بازار پس از یک رکود یا سکون ممکن است، کاهش تمایل برای خرید در میان معامله گران به تنهایی میتواند بازار را به سمت نزول هدایت کند، اما پس از این سکون و ناکارایی بازار ناگهان نمی تواند صعود کند و قیمت ها فقط با افزایش تعداد خریداران نسبت به فروشندگان می توانند حالت صعودی به خود بگیرند.
آموزش ده الگوی پرایس اکشن + تصاویر هر الگو
پرایس اکشن، یکی از ساده ترین و دقیق ترین شاخه های تحلیل تکنیکال است. یکی از ساده ترین روش های تحلیل بازارهای مالی، روش پرایس اکشن است که احتمالاً بارها و بارها نام آن را شنیده اید، اما شاید زیاد با این روش آشنا نباشید. این روش، یکی از محبوب ترین متدهای تحلیلی در جهان است که در عین ساده بودن، ظرافت های زیادی دارد و فرد معامله گر باید تسلط و مهارت بالایی در آن پیدا کرده باشد تا بتواند به درستی از این روش در بازار استفاده کند. از مزایای این روش آن است که در تمامی بازارهای مالی، از بازار سهام، فارکس و فیوچرز گرفته تا بازار ارزهای دیجیتال کاربرد دارد. امروز قصد داریم در رابطه با سبک معاملاتی پرایس اکشن با شما صحبت کنیم و ده الگوی پرایس اکشن معروف را به شما معرفی کنیم. پس با ما همراه باشید.
پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن، یک استراتژی معاملاتی است که با تشخیص الگوها و سیگنال ها در نمودار قیمت، حرکات آتی قیمت را پیش بینی می کند. این روش تحلیلی، شاخه ای از دانش وسیع تحلیل تکنیکال است و طرفداران خاص خود را دارد. در واقع، پرایس اکشن کارها استفاده از اندیکاتورها و ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال (که اکثراً عقب تر از بازار هستند) را قبول ندارند، زیرا عقیده دارند خود نمودار قیمت، به تنهایی هر چه نیاز باشد نشان خواهد داد و اندیکاتورها فقط نمودار را بی جهت شلوغ می کنند. شعار این دسته از معامله گران این است که: “به نمودار ساده بنگر!”
تریدرِ پرایس اکشن، الگوها و سیگنال های نمودار را با نوسانات قیمتی، حجم معاملات و سایر داده های مرتبط ادغام می کند تا بتواند حرکت آتی قیمت را به درستی پیش بینی کند. او معتقد است که در حرکات قیمت، نظم نهفته است و هیچ چیز تصادفی نیست. برای او اهمیتی ندارد که چه اتفاقی دارد در بازار می افتد، بلکه برایش چرایی این مسئله مهم است. الگوهای قیمتی متفاوتی در پرایس اکشن وجود دارند که در ادامه چندتایی از آنها را با هم مرور می کنیم.
10 الگوی پرایس اکشن معروف و ساده
الگوهای زیادی در پرایس اکشن وجود دارند که در زیر 10 نمونه از معروفترین آنها را برای شما نام برده ایم.
- کانال ها
- الگوی ریورسال بار (Key Reversal Bar)
- پین بار
- اوت ساید بار (Outside Bar)
- شکست کاذب (False Breakout)
- اینساید بار (Inside Bar)
- الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star)
- الگوی ستاره عصرگاهی (Evening Star)
- الگوی سر و شانه (Head & Shoulder)
- الگوی جعلی (Fakey)
1.کانال ها
*یک کانال صعودی
بازار تقریباً همیشه در یک کانال قرار دارد. گاهی برای اینکه یک کانال را به درستی تشخیص دهید، بهتر است به تایم فریم های بالاتر رفته و کانال را در آن تایم فریم ترسیم کنید. تریدرهای پرایس اکشن، عموماً منتظر میماند تا قیمت به خط کانال برخورد کند و برگردد، سپس وارد معامله می شوند. زیرا معمولاً در برخورد قیمت با دیواره کانال، برگشت بیشتر از شکست اتفاق می افتد.
2. الگوی ریورسال بار (Key Reversal Bar)
*الگوی ریورسال بار نزولی و صعودی
این الگو، یکی از الگوها بازگشتی مهم در بحث پرایس اکشن است که وقتی تشکیل شود، نشان دهنده معکوس شدن روند است. این الگو از دو کندل در جهت مخالف هم تشکیل میشود که قیمت شروع کندل دوم با قیمت پایانی کندل اول، گپ دارد.
3. پین بار
*الگوی کندل پین بار صعودی و نزولی
پین بارها (Pin Bar) نیز یکی دیگر از الگوهای پرکاربرد پرایس اکشن هستند که در بازارهایی که روند مشخصی دارند، بسیار کارایی دارند. آنها اگر در نواحی حمایت یا مقاومت اتفاق بفتند، میتوانند نشان دهنده سیگنال برگشت در یک روند باشند.
4. اوت ساید بار (Outside Bar)
*الگوی اوت ساید بار
الگوی اوت ساید بار که به اینگلفینگ (engulfing) نیز معروف است، یک الگوی دو کندلی در پرایس اکشن است که می تواند نزولی یا صعودی باشد. این الگو دو کندل در خلاف جهت هم دارد که کندل دوم از لحاظ بدنه و سایه از کندل اول بزرگتر است و به نوعی آن را پوشش داده است. این الگو زمانی اهمیت پیدا می کند که در نواحی مقاومت یا حمایت تشکیل شده باشد و یکی از الگوهای برگشتی محسوب میشود.
5. شکست کاذب (False Breakout)
*الگوی شکست کاذب
شکست های کاذب، همانطور که از اسمش مشخص است، شکستی است که موفق نشده فراتر از یک سطح مقاومت یا حمایت ادامه یابد و به شکست کاذب آن سطح منجر شده است. این الگوها، یکی از مهمترین الگوهای معاملاتی پرایس اکشن هستند. شکست های کاذب را اغلب به عنوان فریب بازار در نظر میگیرند، زیرا به نظر می رسد قیمت شکسته شده است، اما ناگهان به سرعت معکوس میشود و افراد زیادی را به این ترتیب به دام می اندازد.
6. اینساید بار (Inside Bar)
*انواع الگوی اینساید بار
الگوی اینساید بار، یکی دیگر از الگوهای دو کندلی معروف پرایس اکشن است. در این الگو، کندل دوم از کندل قبلی خود کوچکتر است، در جهت عکس کندل قبلی است و بدنه و سایه های آن در دل کندل قبلی قرار دارد. اغلب به کندل قبلی آن، “نوار مادر” می گویند. کندلی که با کندل قبلی خودش برابر باشد را اصولاً اینساید بار به حساب نمی آورند.
اینساید بارها، معمولاً تثبیت دوره ای را در یک بازار نشان میدهند و نشان میدهند حرکت بازار دچار یک سکون شده است. آنها اغلب قبل از یک حرکت قوی (صعودی یا نزولی) در بازار شکل می گیرند. گاهاً میتوانند به عنوان سیگنال برگشت در سطوح حمایت و مقاومت نیز عمل کنند.
7. الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star)
*الگوی ستاره صبحگاهی
این الگو در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد و نویددهنده یک روند صعودی است. در کل از 3 کندل تشکیل میشود که شامل یک کندل نزولی بزرگ، یک کندل با بدنه بسیار کوتاه و یک کندل صعودی است. وقتی چنین الگویی شکل میگیرد، انتظار میرود قیمت سهم وارد فاز جدیدی شود و صعود کند. در چنین مواقعی تریدرهای پرایس اکشن، پوزیشن خرید روی آن سهم میگیرند.
برای تایید چنین الگویی، باید دقت داشته باشید که بدنه کندل دوجیِ وسطی (رنگ آن اهمیتی ندارد)، با کندل اول همپوشانی نداشته باشد یا گاهاً با گپ ایجاد شده باشد. کندل سوم نیز باید حداقل بالاتر از نصف کندل اول بسته شده باشد. در چنین صورتی این الگو، الگوی ستاره صبحگاهی محسوب میشود.
8. الگوی ستاره عصرگاهی (Evening Star)
*الگوی ستاره عصرگاهی
این الگو نیز درست همان ویژگی های ستاره صبحگاهی را دارد، با این تفاوت که در انتهای یک روند صعودی تشکیل شده و نوید برگشت به سمت یک روند نزولی را می دهد.
9. الگوی سر و شانه (Head & Shoulder)
*الگوی سر و شانه
یکی از الگوهای بازگشتی مهم پرایس اکشن، الگوی سر و شانه است که در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شود و منجر به تغییر روند می شود. البته عکس آن هم به الگوی سر و شانه معکوس معروف است که در انتهای روند نزولی تشکیل شده و منجر به صعودی شدن روند می گردد. این الگو از سه اوج قیمتیِ کنار هم تشکیل می شود. در این الگو، اوج قیمتی وسط که به آن سر می گویند، باید از دو اوج کناری که به آنها شانه می گویند، بالاتر باشد و هر دو شانه باید تقریباً در یک سطح یکسان قرار داشته باشند. با اتصال کف های قیمتی در این الگو، میتوان خط گردن را بدست آورد که سطح شکست احتمالی الگو محسوب میشود. اگر قیمت به زیر این خط برود، یعنی الگو تکمیل و تایید شده است.
10. الگوی جعلی (Fakey)
الگوی جعلی که نام دیگر آن “شکست کاذب اینساید بار” است، همیشه با یک اینساید بار آغاز میشود. هنگامی که قیمت پس از خروج از اینساید بار به سرعت خارج می شود و بعد نیز به سرعت معکوس شده و در داخل محدوده نوار مادر بسته می شود، یک الگوی جعلی شکل می گیرد. در واقع الگوی جعلی، ترکیبی از یک اینساید بار و یک شکست کاذب است. این الگو می تواند در اشکال مختلفی که در شکل زیر برای شما آورده ایم، اتفاق بیفتد.
*انواع اشکال الگوی جعلی
الگوی جعلی، یکی از مهمترین الگوها در پرایس اکشن است که به شما کمک می کند در دام شکارچیان بزرگ بازار گرفتار نشوید و بتوانید روند قیمت را به درستی متوجه شوید.
این ده الگو، از جمله معروف ترین الگوهای پرایس اکشن بودند که برای شما نام بردیم، اما به همین لیست کوتاه ختم نمی شوند. شاید برایتان سوال پیش آید که بهترین سبک پرایس اکشن کدام است؟ مثلاً در بازار فارکس از کدام روش استفاده کنیم؟ یا در بازار ارزهای دیجیتال کدام سبک گزینه بهتری است؟
پاسخ به این سوال بسیار ساده است. همه چیز به شخص شما برمی گردد. در واقع، تمامی این سبک ها و استراتژی ها دقیق هستند و در تمامی بازارها کاربرد دارند. هر کدام در جای مناسب خود، داده های ارزشمندی را به شما می دهند که می توانید به طور بهینه از آنها استفاده کنید. اما با مطالعه و تمرین خواهید توانست بهترین سبک معاملاتی که برای فرد شما جواب میدهد را پیدا کند و در اکثر مواقع از آن استفاده کنید. هر چند پیشنهاد ما به شما این است که استراتژی های دیگر معاملات با الگوهای مختلف چارت را نیز حتماً مد نظر قرار دهید.
خلاصه محتوا:
پرایس اکشن یکی از دقیق ترین، ساده ترین و محبوب ترین شاخه های تحلیل تکنیکال است، اما مهارت در این روش نیازمند مطالعات زیاد و تمرین مستمر است. بهره گیری درست از این روش، پیچیدگی روش های تحلیلی دیگر را برای شما کم می کند و بازدهی معاملات شما را به مراتب افزایش خواهد داد. پس سعی کنید این روش را به خوبی بیاموزید و با تمرین زیاد در آن مهارت کسب کنید.
دیدگاه شما