کتاب معامله گر هوشمند
این کتاب برای معاملهگران جسور در بازارهای نوین سهام، نوسانگیرها و تمامی افرادی که سرمایه خود را در معرض ریسکهای معاملهگری قرار میدهند و فعالیت آنها نیازمند شجاعت در زمینه پذیرش ریسکهای شخصی و مالی میباشد، به نگارش درآمده است.
در این کتاب، “ریسک” بهعنوان همزیستی خطر در کنار فرصت تعریف میشود چراکه در رابطه با درآمدهای حاصله از معامله در بازار سهام، همیشه عدم قطعیت وجود دارد. ترکیب اغوا کننده خطر و فرصت دارای جذابیت فوقالعادهای است. چالشی که در معاملات روزانه با آن سروکار داریم ناشی از همین همجواری خطر و فرصت است، که در ارتباط با کار و کارمندی به روش سنتی در تضاد است. اگر شما یک، دو یا چند مدرک لیسانس، دکترا، یا هر چیز دیگری دارید، در حیطه معاملهگری، هیچوجه تمایزی بین شما و روزنامهفروش یا گلفروش کنار خیابان نخواهد بود. در حقیقت فرضیهای در جهت عکس این موضوع وجود دارد که میگوید افراد با مدارک حرفهای باید الگوی شناختی که برای خود ساختهاند را از یاد ببرند تا بتوانند بدون داشتن پیشفرضهایی که مانند مانع عمل میکنند وارد یک فعالیت اقتصادی شوند! (سرشت انسانها شبیه به هم است.)
فهرست مطالب:
فصل اول: روی لبه تیغ
فصل دوم: درک شایستگی های معامله گری
فصل سوم: مدل جامع شایستگی معاملهگری
فصل چهارم: کنترل استرس
فصل پنجم: سوگیریهای ادراکی
فصل ششم: هیجانات، هوش هیجانی و معاملهگر
فصل هفتم: هنرهای رزمی و بودوزن
نویسنده: مایک الوین
مترجم: احسان اسدی
ناشر: چالش
قطع: وزیری
شابک: ۶-۳۳-۶۰۱۷-۶۲۲-۹۷۸
بورس چیست ؟ چگونه وارد بورس شویم ؟
بورس چیست: بورس به دو نوع بورس کالا و بورس اوراق بهادار طبقه بندي مي شود. در بورس کالا كالا و بورس اوراق بهادار سهام و اوراق قرضه مورد معامله قرار میگیرد. هرچند كلمه بورس عموما در معني بورس اوراق بهادار به كار گرفته مي شود.
بورس چیست ؟
بورس يا بهابازار به بازاری اطلاق میشود که قیمت گذاری و خرید و فروش کالا و اوراق بهاداردر آن انجام میپذیرد.
بورس به دو نوع بورس کالا و بورس اوراق بهادار طبقه بندي مي شود. در بورس کالا كالا و بورس اوراق بهادار سهام و اوراق قرضه مورد معامله قرار میگیرد. هرچند كلمه بورس عموما در معني بورس اوراق بهادار به كار گرفته مي شود.
چگونه وارد بورس شویم ؟
برای معامله در بازار بورس، هرشخصی حقیقی یا حقوقی نیاز به یک کارگزار رسمی و کد معاملاتی دارد. کارگزار در واقع واسط بین معاملهگر و بازار بورس میباشد. افراد عادی جامعه نیز میتوانند با دریافت کدمعاملاتی از کارگزاریهای رسمی، خرید و فروش سهام و اوراقبهادار را در بورس انجام دهند. امکان معاملات آنلاین سهام، پیگیری قیمتها و سایر اطلاعات موردنیاز تحلیل سهام از طریق اینترنت، باعث شدهاست رغبت بیشتری برای حضور در بورس در بین افراد ایجاد شود.
بورس کالا
بورس کالا، عبارت است از یک بازار سازمان یافته که در آن جا تعداد زیادی از فروشنده ها ، کالا ها و محصولات خودشان را عرضه می کنند و این کالا ها بعد از این که توسط تعدادی از کارشناس ها مورد ارزیابی قرار گرفتند و ارزش گذاری شدند ، در معرض خرید مشتریان گذاشته می شوند . در این نوع بورس ، معمولا مواد اولیه و خام مورد خرید و فروش قرار می گیرند . اسم هر بورس کالایی ، از نام کالایی که مورد معامله قرار می گیرد ، می آید . مثلا می گویند بورس فرش ، بورس اتوموبیل و یا …
بورس ارز
در این بورس ، پول های خارجی داد و ستد می شوند . متاسفانه این نوع بورس در کشور ایران انجام نمی شود .
بورس اوراق بهادار
در این نوع بورس ، چیزهایی مثل برگه های مشارکت یا سهام ، مورد خرید و فروش قرار می گیرند . در کشور ایران ، این برگه های بهادار به طور همیشگی و به صورتی رسمی در یک محل معین داد و ستد می شوند که به آن بازار ، بورس اوراق بهادار می گویند .شرکت های مختلف ، ابتدا وارد این بازار می شوند و بعد از این که تحقیقات لازم برای ارزیابی کارایی و عملکردشان انجام گرفت ، اجازه پیدا می کنند که وارد بازار بورس بشوند .
این شرکت ها وظیفه دارند که همه اطلاعات مالی مربوط به خودشان را در زمان هایی که از قبل برای آن ها تعیین شده است ، جمع آوری کنند و آن را به سازمان بورس ، اعلام بکنند و اگر به هر دلیلی از این کار خودداری بکنند ، مطابق قوانین و مقررات با آن ها برخورد می شود .
تالار بورس چه محلی است؟
در کشور ایران ، بورس از تاریخ ۱۳۴۶ روی کار آمده است و ساختمان اصلی آن ، در خیابان حافظ است . اصلی ترین تالار بورس در ایران ، تالار حافظ است . سهامدارانی که در بورس فعالیت می کنند ، در این تالار حضور پیدا می کنند و با نگاه کردن به نمایشگرهایی که داخل این تالار نصب شده است ، به صورت لحظه به لحظه در جریان تغییر قیمت سهام و شاخص های مربوط به آن قرار می گیرند .
همچنین حاضران در این تالار ، دائما از میزان سفارشات و هم چنین مقدار عرضه و تقاضا برای هر سهامی با خبر می شوند . در این تالار ، یک سری بروشورها ی خبر رسانی هم پخش می شوند که حاضرین می توانند از این خدمات جانبی عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس هم استفاده بکنند .
غیر از تالار حافظ ، ما باز هم تالارهای دیگری در باقی شهرها داریم که توسط سازمان بورس دائر شده اند و به افراد علاقه مند به سرمایه گذاری ، خدمات می دهند .
آیا حتما باید در تالار بورس حاضر بشویم ؟
خوشبختانه پاسخ به این سوال منفی است و امروزه دیگر مردم می توانند خیلی راحت در منزل و یا محل کارشان بنشینند و به صورت آنلاین به خرید و فروش سهام بپردازند و دیگر نیازی ندارند که حتما به تالار بورس بیایند تا بتوانند این کارها را انجام بدهند و این برای صرفه جویی کردن در وقت ، خیلی موثر است . دیگر مهم نیست که چه زمانی از شبانه روز است و در کجا هستید چون شما می توانید با اتصال به اینترنت هر بررسی ای را که می خواهید در مورد سهام خودتان انجام بدهید .
حتما برایتان این سوال به وجود می آید که پس چرا هر وقت در اخبار تالار بورس را نشان می دهند ، همیشه اینقدر شلوغ و پر همهمه است ؟! دلیلش این است که بعضی از سهامداران برای این که از نظرات باقی افراد هم در مورد اوضاع سهام مختلف با خبر بشوند در تالار حاضر می شوند تا با آن ها مشورت بکنند
اصول سرمایهگذاری در بورس چیست؟
بازار بورس مانند هر بازار دیگری دارای اصول و شرایط ویژهای است که با در نظر گرفتن و عمل به این اصول پایهای، میتوان به سرمایهگذاری با پذیرش کمترین ریسک اقدام نمود.
سرمایهگذاری با ”سرمایه مازاد“
اولین و مهمترین اصل همین است که همواره مورد تأکید و توصیه مسئولان و فعالان با سابقه بازار میباشد. در واقع از آنجائی که این بازار بهدلیل افت و خیزهای متوالی وضعیت یکسانی ندارد، معمولاً سرمایهگذارانی میتوانند با خیال راحت، بحرانهای مقطعی بورس را تحمل نمایند که با سرمایهمازاد خود در این بازار حضور دارند و در عین برخورداری از ملزومات اولیه زندگی (مسکن، خودرو، لوازم خانکی و…) مازاد سرمایه خود را به این بازار تزریق کردهاند. از مقروض شدن به دیگران به منظور سرمایهگذاری در بورس اجتناب نمایید تا ابتکار عمل و انبساط خاطرتان از دست نرود.
تشکیل سبد سهام
پرهیز از خرید ”تک سهام“ و تشکیل سبدسهام، دومین اصل مهم بهمنظور کاهش ریسک سرمایهگذاری برای حضور در بازار بورس است. از آنجا که افت وخیز قیمت سهام شرکتها دارای روند متفاوتی هستند، بهتر است سرمایه موجود جهت خرید سهام در چند شرکت از صنایع مختلف تزریق شود تا ریسک سرمایهگذاری کاهش یابد.
دیدگاه بلندمدت
سومین اصل بورس اوراق بهادار، سرمایهگذاری با دید بلند مدت است. تجربه و گذشته شاخصهای مختلف بورس اوراق بهادار نیز نشان داده در هیچ دوره سه سالهای سهامداران دچار ضرر و کاهش ارزش سرمایه نشدهاند. بنابراین هرچه دید سرمایهگذاران بلند مدتتر باشد به همان نسبت نیز ضریب ریسک به حداقل میرسد.
عدم قطعیت
عدم قطعیت بازار، اصل دیگری است که میبایست در هر شرایطی مدنظر سهامداران قرا رگیرد. گاها ”دیده شده که افراد تنها به صرف بازدهی گذشته یک شرکت و یا شاخصهای بورس اوراق بهادار به این بازار روی آوردهاند و با ذهنیت تداوم روند گذشته انتظار کسب سود داشتهاند.
در حالی که بورس اوراق بهادار به ”تالار شیشهای“ معروف است و با هر تلنگری فرو میریزد و ترک بر میدارد پس همواره باید در نظر داشت که وضعیت (مثبت و منفی) یک دوره بورس اوراق بهادار را نمیتوان به زمانهای آینده تعمیم داد. به عبارت دیگر، در این بازار اصل ”یگانه عنصر ثابت جهان تغییر است“ مصداق کاملی دارد.
انواع تحلیل
برای بهدست آوردن بازده مناسب در بورس حتماً باید نکات فوق را مد نظر داشت. بهعلاوه با استفاده از تحلیلهای عملی متداول (فاندامنتال ـ تکنیکال) شرایط را برای دستیابی به بیشترین بازده در کمترین زمان ممکن مهیا نمود.
استفاده از تئوری مدرن پرتفولیو (MPT) نیز کمک مؤثری در بهینهسازی سبد سهام و توازن ریسک و بازده مینماید.
کارگزاری چیست؟
در گام اول بهتر است بدانید کارگزاران اشخاصی حقیقی یا حقوقی هستند که نقش واسطه بین خریدار و فروشنده را در بازار بورس بازی می کنند. آنها در این نقش وظیفه یافتن خریدار برای فروشنده و فروشنده برای خریدار را بر عهده دارند. به عبارتی آنها عامل تطابق عرضه و تقاضا هستند و به دو دسته خصوصی و دولتی تقسیم می شوند. خرید و فروش سهام شرکت های بورسی در بازار، فقط توسط کارگزاران رسمی سازمان بورس اوراق بهادار امکان پذیر است. به این ترتیب اطلاعات مربوط به معاملات مانند تعداد سهام، قیمت مورد معامله و تعداد خریدار و عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس فروشنده هر روز در دسترس قرار می گیرد.
کارگزاران طی تشریفات و آزمون های متعدد و خاصی انتخاب می شوند و مجوز تاسیس و فعالیت خود را از سازمان بورس اوراق بهادار دریافت می کنند. کارگزاران به حساب مشتری خود وارد بازار می شوند و به وکالت از سوی او اقدام به معامله می کنند. بدون انتخاب یک کارگزار نمی توانید در بورس فعالیت کنید. هر کسی که علاقه مند به فعالیت در بورس است باید یک کارگزار مناسب برای خودش انتخاب کند.
کدام کارگزار مناسب من است؟
سرمایه گذاران دائمی و بزرگ بورس هر کدام با کارگزار معینی کار می کنند. به غیر از کارگزارانی که به تازگی مجوز مشاوره و سبدگردانی دریافت کرده اند، سایر کارگزاران اجازه ارائه مشاوره به سرمایه گذاران را دارند. اما نکته مهم این است که برای آنها تفاوتی نمی کند سرمایه گذار چه سهمی بخرد و بفروشد، آنها تنها کارمزد خود را دریافت خواهندکرد. در نتیجه این سرمایه گذار است که باید با توجه به خواسته خود از بورس کارگزار خود را انتخاب کند. قابلیت انجام سریع سفارش مشتری، داشتن اطلاعات مربوط و کافی، داشتن سیستم های داخلی مناسب، حجم سرمایه گذار از جمله مهم ترین معیارها برای انتخاب کارگزار است.
در انتخاب کارگزار باید دقت کرد برای چه مقدار سرمایه هایی کار می کند و آیا سرمایه مادر حدی است که کارگزار آن را جدی بگیرد. اصولا کارگزاران به نسبت حجم سرمایه افراد، آنها را در اولویت قرار می دهند. فرضا کارگزاری که اکثر مشتریان آن دارای سرمایه های بالای یک میلیارد ریال باشند، برای سرمایه گذار با سرمایه 100 میلیون ریال مناسب نیست.
تعداد مراجعه کنندگان به کازگزار هم معیار مهمی است. به این معنی که آیا کارگزار فرصت رسیدگی به درخواست های همه مشتریان را دارد؟ چرا که در غیر این صورت شاید به علت نداشتن فرصت برای انجام درخواست های خرید و فروش مشتریان درخواست ها به روزهای بعد موکول شود و این مسئله با توجه به ارزش زمان در معاملات بورس ممکن است موجب از دست رفتن برخی فرصت ها شود. اشخاص حقیقی که با یک سرمایه محدود وارد بازار بورس می شوند بهتر است سراغ کارگزاری هایی که مشتریان حقوقی دارند، نروند.
کارگزار با خدمات محدود
کارگزار با خدمات محدود، کارگزاری است که صرفا خرید و فروش را انجام می دهد و کارمزد دریافت می کند. کارگزار با خدمات محدود، نسبت به کارگزار با خدمات کامل، کارمزد کمتری دریافت می کند و درعوض، خدماتی که به مشتریان ارائه می دهد، کاملا محدود است. خدمات کارگزاری با خدمات محدود می تواند شامل قیمت های لحظه ای سهام، عرضه و تقاضای بازار، حجم معاملات روزانه و در گاهی موارد، مشاوره دادن به سرمایه گذاران در هنگام ثبت سفارش باشد. برای تازه واردها انتخاب کارگزار محدود توصیه می شود اما بهتر است پس از زمانی فعالیت به دنبال یک کارگزار با خدمات کامل باشد.
کارگزار با خدمات کامل
کارگزاری ها با خدمات کامل خدمات متنوع و کاملی به مشتریان خود ارائه می کنند، این خدمات شامل مشاوره، برنامه ریزی مالی، مدیریت سبد سهام و. نیز هست. کارگزار با خدمات کامل، علاوه بر خدمات خرید و فروشی که کارگزار با خدمات محدود انجام می دهد، خدمات دیگری مانند خبرنامه های تحلیلی که به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه ارائه می شوند، ارائه تحلیل در مورد پرتفوی سرمایه گذاران و شرکت های سرمایه گذاری، محاسبه ریسک و بازده در مورد سرمایه گذاری هر شخص حقیقی و حقوقی را ارائه می کنند. کسانی که به دنبال حضور ماندگار و قوی در بورس هستند بهتر است سراغ این نوع کارگزاری ها بروند.
کارگزاری ها کجا هستند؟
تقریبا در همه شهرهای بزرگ کشور کارگزاری های رسمی بورس وجود دارند. شما برای اطلاع از آدرس و درجه اعتبار آنها می توانید به سایت اینترنتی سازمان بورس سری بزنید و در جریان جزییات فعالیت های آنان قرار بگیرید. اگر در شهری کارگزاری بورس وجود نداشت شعب مخصوص بانک ملی وظیفه آنها را انجام می دهند.
شما نمی توانید به طور مستقیم اقدام به خرید سهام یک شرکت در بورس یا فرابورس کنید، برای این کار لازم است سفارش خود را به یک کارگزار بدهید تا آن کارگزار سهام مورد نظر شما را خریداری کند. معاملات در بورس اوراق بهادار تهران از طریق کارگزاران انجام می شود. این کارگزاران در انجام معاملات نقش نماینده خریدار یا فروشنده را ایفا می کنند. کازگزاران دارای مجوز کارگزاری از سازمان بورس و عضو بورس هستند. و سرمایه گذار می تواند برای معاملات اوراق بهادار کارگزار خود را با توجه به معیارهایی از قبیل انجام به موقع سفارش، داد و ستد سهام با مناسب ترین قیمت و نحوه ارائه خدمات جانبی انتخاب کند.
واریز وجه به حساب کارگزار
پس از اعلام تصمیم نهایی خرید سهام به کارگزار و تکمیل فرم های مربوط به سفارش خرید، کارگزار مربوطه یک شماره حساب بانکی به سهامدار اعلام خواهدکرد که باید وجه مربوط به خرید سهام به این شماره حساب واریز شود، چنانچه پس از خرید سهام رقم واریزشده کمتر یا بیشتر از مبلغ کل سهام باشد ما به التفاوت آن با سهامدار محاسبه خواهدشد.
تفاوت های معامله و قمار
تفاوت های معامله و قمار در چیست ؟ این یک نظر مشترک بین افراد در رسانه های اجتماعی است که مردم در بازار سهام فقط قمار می کنند. آنها می گویند افرادی که در بازارهای مالی سرمایه گذاری می کنند دلالان هستند و فقط در تجارت خود خوش شانس هستند. معامله گران اصرار دارند كه آنچه انجام می دهند سرمایه گذاری است و هیچ ارتباطی به قمار ندارد. حتی برای معامله گران کم تجربه، داشتن شک و تردید برای کسب سود خیلی مطلوب نیست و کسب سود صد درصدی را بیشتر از شانس و احتمال دوست دارند. اما در بعضی موارد ممکن است معامله گران خوش شانسی یا بدشانسی بیاورند. اما این شانس در تجارت چقدر مهم است؟
یکی از تفاوت های بین تجارت و قمار تعاریفی است که برای آنها وجود دارد. تفاوت این تعاریف حتی برای افرادی که علاقه زیادی به قمار و تجارت ندارند و در مورد بازارهای مالی اطلاعات زیادی ندارند، کاملا واضح و مشخص است. در این جا برخی تعاریف را با هم بررسی می کنیم:
تعریف قمار: زمانی است که در یک بازی که وابسته به شانس است شرکت می کنید، به این امید که پولی بیشتر از آنچه وارد بازی کرده اید، بدست آورید. کلمات کلیدی که در این تعریف جود دارند “شانس” و “امید” هستند.
تعریف معامله: به خرید و فروش در بازار و انتظار برای کسب سود گفته می شود. در این حالت کلمات کلیدی “خرید” و “انتظار” هستند.
قمار چیست؟
قمار در درجه اول به شانس تکیه می کند و یک نگرانی برای انسان ایجاد می کند که ممکن است در نهایت همه ی سرمایه ی خود را از دست بدهد و هیچ سودی کسب نکند. در حقیقت، این موضوع اساس بازی و قمار است. شما به امید اینکه میلیون ها تومان پول برنده شوید، باید در بازی سرمایه گذاری کنید. اما مهمتر از همه، این است که قمار بازی است. قمار فروش محصول یا خدمات نیست و هیچ سودی برای جامعه ندارد و فقط به چشم یک سرگرمی باید به آن نگاه کرد. برای اینکه کسی در قمار کسب درآمد کند، شخص دیگری باید پولی را از دست بدهد. و تمام قمارخانه های حرفه ای طوری تنظیم شده اند که خانه همیشه برنده شود. به عبارت دیگر، قمار به این معنی است که شانس شما برای بردن در بازی صفر است.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایه گذاری به پیش بینی دقیق احتیاج دارد. به همین دلیل است که سرمایه گذاران از عدم قطعیت متنفر هستند و عموماً سرمایه گذاری هایی را که سود کمتری را ضمانت می کنند بیش از آنهایی که وعده پول زیادی بدون ضمانت می دهند، می پسندند.
سرمایه گذاران از خطرات آگاه هستند و قبل از شروع کار همه ی آنها را بررسی می کنند. سرمایه گذاری یک بازی نیست. آنها بخشی از فعالیت های تولیدی اقتصاد هستند و برای ایجاد ثروت طراحی شده اند. شرکت ها سهام خود را برای سرمایه گذاری و گسترش و یا خرید و فروش ارز برای ارائه کالاها و خدمات صادر می کنند. بنابراین سرمایه گذاری به طور قاطع یک بازی و فعالیت متکی به شانس نیست. سرمایه گذاران باهوش و سخت کوش عملا تضمین می کنند که در دراز مدت می توانند از راه معامله درآمد کسب کنند.
در این مقاله تفاوت های معامله و قمار با هم بررسی می کنیم:
قمار در فارکس
در فارکس می توانید هم سرمایه گذار باشید و هم قمارباز. هستند افرادی که بدون داشتن استراتژی مشخص در بازار به امید “موفق شدن” و کسب درآمد، حضور دارند. این افراد قمارباز هستند. آنها به طور معمول در دراز مدت سودی کسب نمی کنند. از طرف دیگر، سرمایه گذاران کسانی هستند که استراتژی روشنی دارند، آگاه هستند و سعی می کنند از طریق مدیریت محتاطانه سرمایه خود، خطرات موجود را تا حد ممکن به حداقل برسانند و به طور معمول، سرمایه گذاران کسانی هستند که در دراز مدت میتوانند سود زیادی کسب کنند.
تجارت می تواند مانند قمار باشد
وقتی در معاملات روزانه مدام قیمت ها کم و زیاد می شوند، شما با شانس مواجه هستید. یک تفاوت مهم بین تجارت روزانه و رفتن به کازینو این است که وقتی قمار می کنید، انتظار باخت را دارید. به عبارت دیگر، همیشه انتظار می رود که خانه به طور متوسط در طولانی مدت برنده شود. اما تجارت، اگر با مهارت و فکر انجام شود، می تواند شما را در موقعیت برنده قرار دهد.
تقلید از اجتماع در تجارت
ممکن است برخی افراد اصلا علاقه ای به تجارت یا سرمایه گذاری در بازارهای مالی نداشته باشند اما فشارهای اجتماعی باعث می شود که به هر حال در یک زمینه ی مشخص، تجارت یا سرمایه گذاری کنند. این امر هنگامی اتفاق می افتد که تعداد زیادی از مردم در مورد سرمایه گذاری در بازارها صحبت می کنند. مردم برای مطابقت با دایره اجتماعی خود احساس فشار می کنند. بنابراین آنها نیز سرمایه گذاری می کنند تا از غافله عقب نمانند.
بیشتر بخوانید : نحوه خرید سهام در بازار بورس
چه زمانی تجارت اسم قمار می گیرد
اگر مردم واقعاً بدانند که چه کاری انجام می دهند، و در کجا سرمایه گذاری می کنند، میتوان اسم معامله گر روی آن ها گذاشت. اما ورود به معاملات مالی بدون درک از سرمایه گذاری، قمار است. چنین افرادی فاقد دانش لازم برای اعمال کنترل بر سودآوری انتخاب خود هستند. متغیرهای زیادی در بازار وجود دارد که با اطلاعات نادرست در بین سرمایه گذاران یا معامله گران سناریوی قمار را ایجاد می کند. تا زمانی که دانش کافی ایجاد نشده باشد که به مردم امکان غلبه بر شانس های از دست دادن را بدهد، قمار با هر معامله ای که اتفاق می افتد صورت می گیرد.
عوامل قمار
هنگامی که شخصی در بازارهای مالی درگیر شد، یک منحنی یادگیری وجود دارد، که براساس بحث اثبات اجتماعی در بالا ممکن است قمار به نظر برسد. این ممکن است با توجه به عملکرد فرد صادق باشد یا نباشد. اینکه فرد چگونه به بازار نزدیک می شود و شروع به فعالیت می کند، تعیین می کند که آیا او یک معامله گر موفق است یا یک قمار باز دائمی در بازارهای مالی است.
تفاوت های معامله و قمار : قمار (تجارت) برای هیجان
وقتی شخصی به دلیل هیجان یا اثبات همرنگی با جماعت معامله می کند، به احتمال زیاد، بیشتر از روش غیر روشمند و آزمایش شده به سبک قمار تجارت می کنند. تجارت در بازار هیجان انگیز است. این کار فرد را با ایده ها، سوابق و باورهای مختلف به یک شبکه جهانی معامله گران و سرمایه گذاران پیوند می دهد. با این حال، گرفتار شدن به “ایده” تجارت، هیجانو کمبودها ممکن است از عمل به روشی منظم و هوشمندانه جلوگیری کند.
تفاوت های معامله و قمار : تجارت برای برنده شدن
تجارت به روشی هوشمند و سیستماتیک در هر سناریوی مبتنی بر شانس مهم است. به نظر می رسد معاملات برای پیروزی و کسب سود، آشکارترین دلیل تجارت است. پس سوال اینجاست، اگر نمی توانید پیروز شوید، چرا تجارت می کنید؟ معامله گران خوب زیان های زیادی می دهند. آنها اعتراف می کنند که اشتباهاتی دارند اما سعی می کنند ضرر خود را به حداقل برسانند. نیاز به پیروزی در هر معامله و پایین آوردن احتمال ضرر در شرایطی که پیش رو دارند، باید چیزی باشد که به آنها امکان سودآوری در بسیاری از معاملات را می دهد.
کلام آخر
تمایلات افراد به قمار بسیار عمیق تر از آن چیزی است که اکثر مردم در ابتدا فکر می کنند و فراتر از تعاریف استاندارد است. قمار می تواند به صورت نیاز به اثبات اجتماعی افراد یا همرنگ جماعت شدن، باشد و یا به گونه ای عمل کند که مورد قبول اجتماعی قرار بگیرد، که نتیجه آن، اقدام در زمینه ای است که فرد از آن اطلاعات کمی دارد. قمار در بازارها اغلب توسط افرادی انجام می شود که این کار را بیشتر به خاطر احساس هیجانی که از بازارها می گیرند انجام می دهند. سرانجام، با تکیه بر احساسات یا نگرش پیروزمندانه برای ایجاد سود به جای معامله در یک سیستم هوشمند و آزمایش شده، نشان می دهد که فرد در بازار قمار می کند و بعید است که در طولانی مدت در این معاملات برنده شود.
سری مقالات نایاب Trader's Creed: عقاید یک معاملهگر | رازی که تنها تاجران حرفهای میدانند | #1
همه میتوانند در بازارهای مالی سود کنند، اما تنها حرفهایها در این بازارها باقی میمانند. درک احتمالات در معاملهگری امری ضروری برای موفقیت در این حرفه است. تو نمیتوانی بدون درکی عمیق از احتمالات، به یک معاملهگر موفق تبدیل شوی.
احتمالات در معاملهگری در عین سادگی میتواند پیچیده باشد. ممکن است احتمال رخداد یک اتفاق بسیار بالا باشد؛ اما صورت نگیرد. اما از آنطرف ممکن است احتمال رخداد یک اتفاق بسیار پایین باشد؛ اما به وقوع بپیوندد. این موضوعی است که بسیاری افراد آن را گیجکننده توصیف میکنند.
در این بخش از آموزشهای ویتارو، ما قرار است به موضوع مهم احتمالات در معاملهگری : عقاید یک معاملهگر بپردازیم و توضیح دهیم که چرا سرمایهگذارها و معاملهگرها باید درک ویژهای از کارکرد احتمالات در معاملهگری داشته باشند.
قطعاً درک علم احتمالات نهتنها در حرفه معاملهگری، بلکه در تمام جنبههای زندگی نیز بسیار سودمند خواهد بود. بنابراین حتی اگر فعال بازار بورس یا دیگر بازارهای مالی نیستی، تا انتهای مقاله با ما همراه باش.
احتمال یعنی بررسی وقوع یک اتفاقی که شامل عدم قطعیت شود. پرتاب یک تاس شامل عدم قطعیت است.
نتیجه پرتاب همزمان دو تاس مشخص نیست؛ زیرا در آن عدم قطعیت وجود دارد. اما احتمال به وقوع پیوستن بعضی از اتفاقات، بیش از دیگری است. اینجاست که علم احتمالات به کمک ما میآید و احتمال وقوع هر اتفاق را برایمان مشخص میکند.
تئوری احتمال برای اولین بار در قرن 17 میلادی، توسط دو ریاضیدان بزرگ فرانسوی، به نامهای «بلز پاسکال» و «پیر دو فرما» مطرح شد.
شاید بتوان عدم قطعیت برای یک معامله گر در بورس گفت که اولین حامی علم احتمالات قشر قماربازها بودند. مشکلات بازیهای شانس، انگیزهای شد تا این دو برای حل آن مشکلات قدم بردارند.
امروزه تئوری احتمال یک شاخه تثبیتشده در ریاضی است که در تمام علوم و جنبههای زندگی از آن استفاده میشود؛ از فیزیک و پیشبینی آبوهوا گرفته تا علم پزشکی و صنایع بیمه و بانک.
درحالیکه اکثر مردم احتمالات را میفهمند، اما در دنیای واقعی تعداد کمی از آنها باورش دارند و آن را درک میکنند. احتمالات بیش از اینکه جنبه ریاضی داشته باشد، به متغیرهای روانشناسی وابسته است.
مردم عموماً میدانند که احتمال وقوع برخی از اتفاقات بسیار کم است و باید تصمیماتی بگیرند که شانس رخ دادنشان زیاد باشد.
آنها میدانند که ممکن است یک تصمیم عاقلانه بگیرند، اما نتیجه آن فاجعه باشد. یا ممکن است یک تصمیم احساسی و بدون فکر بگیرند، اما از نتیجه خوب آن متعجب شوند.
احتمالات در معاملهگری به معنای درک تفاوتها و جزئیات است. اما در دنیای واقعی مردم همهچیز را سیاهوسفید میبینند.
مردم تصور میکنند که اگر پیشبینی کرده باشند و آن پیشبینی درست از آب درآید، پس حق با آنهاست. و اگر پیشبینی کرده باشند و آن پیشبینی اشتباه از آب درآید، بنابراین حق با آنها نیست. این همان دید سیاهوسفید به زندگی است.
مردم دید سیاهسفید به زندگی را دوست دارند؛ زیرا تحلیل یک نتیجه، بسیار آسانتر از تحلیل پروسه فکری یک پیشبینی است.
برای مثال در همین دوران شیوع ویروس کرونا، روزنامهها تیترهایی مانند: «کارشناسها تا انتهای شهریورماه، 700 هزار کشته را پیشبینی کردند.» میزدند. اما تیتری که باید این روزنامهها بزنند، این است: «کارشناسها 95 درصد اطمینان دارند که تا انتهای شهریورماه، تعداد قربانیان ویروس کرونا بین 500 تا 850 هزار نفر خواهد بود.»
شاید این تیترها چندان جلبتوجه نکنند، اما واقعیت ماجرا را بیان میکنند. با تیتر اصلی، اگر تعداد قربانیها به 650 هزار نفر برسند، مردم میگویند که کارشناسها اشتباه کردند؛ اگرچه اعداد بسیار نزدیک به پیشبینی کارشناسها باشند.
یا اگر تعداد قربانیها به 900 هزار نفر برسد، از آنها بهعنوان کارشناسهای فاجعه یاد میکنند؛ بااینکه پیشبینی کنندگان میدانستند که احتمال وقوع چنین اتفاقی وجود داشت.
سوءتفاهمهای احتمالاتی در دنیای معاملهگری و سرمایهگذاری نیز شایع است. به نظر میرسد رسانهها نیز درک درستی از احتمالات در معاملهگری ندارند. اگر پیشبینیها درست از آب درآیند، به تلویزیون دعوت میشوند. اما اگر اشتباه باشند، مورد تمسخر قرار میگیرند.
شاید باورش سخت باشد اما مدلهای اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و نرخ بیکاری نیز بر احتمالات استوار هستند. بالاتر گفتیم که تقریباً تمام علوم جهان از احتمالات بهره میبرند. بااینحال سؤالی که مطرح میشود، این است که چرا احتمالات نادیده گرفته میشود؟
قشرهای مختلفی به این سؤال پاسخ دادهاند، از ریاضیدانها و فیلسوفها گرفته تا حقوقدانها و اقتصاددانها. در دنیای معاملهگری، نادیده گرفته شدن احتمالات توسط مردم، تنها برای فرار از تلخی واقعیت است. انسان معمولاً علاقهای به دانستن آینده منفی ندارد.
برای مثال اگر به تو بگویند 30 درصد احتمال دارد که سال آینده بازار بورس ریزش شدیدی تجربه کند، تو نگران خواهی شد و شاید حتی به خاطر آن 30 درصد منفی، 70 درصد احتمال برد را بهکل کنار بگذاری. این عدم قطعیت برای هیچکس خوشایند نیست.
اما اگر کسی به تو بگوید که قطعاً سال آینده بازار بورس ریزش خواهد کرد، تو دیگر عدم قطعیت را تجربه نمیکنی و حس بهتری نسبت به سناریو بالا داری؛ حتی اگر براثر تورم سرمایهات آب شود.
ثروت نامحدودی در بازارهای مالی وجود دارد و مردم انتظار دارند که به این ثروت دست پیدا کنند. اما واقعیت میگوید که مردم هنوز ذهنیت لازم برای دستیابی به این ثروت نامحدود را ندارند.
برای پول درآوردن در بازارهای مالی نیازی به حرفهای بودن نیست. تنها مهارت لازم برای کسب سود، توانایی کار کردن با موس است. اما برای کسب درآمد مداوم و باثبات در این بازارها، باید حرفهای بود. ثبات در نتایج، تفاوت اصلی یک معاملهگر حرفهای با یک معاملهگر مبتدی است.
اکثر مردم تصور میکنند که ضرر کردن در دنیای معاملهگرهای حرفهای بسیار نادر است. اما واقعیت این است که در منحنی عملکرد معاملهگرهای حرفهای، همیشه خطوط نزولی وجود دارد. این خطوط نزولی، تنها نماگر ضررهای استانداردی هستند که هر معاملهگر حرفهای بهطور مداوم تجربه میکند.
وقتی یک سکه را پرتاب میکنیم احتمال خط بودن آن 50 درصد است. با پرتاب همزمان دو سکه، احتمال خط بودن هر دو سکه، 50 درصدِ 50 درصد است؛ یعنی 25 درصد. نتایج محتمل در پرتاب همزمان دو سکه، شیر – شیر، شیر – خط، خط – شیر و خط – خط هستند.
محاسبه بالا تنها در صورتی صحیح است که دو اتفاق بالا از یکدیگر مستقل باشند. پیشبینیهایی مانند پیشبینی آبوهوا، با اتفاقاتی مانند پرتاب سکه تفاوت دارند.
اگر امروز بارانی باشد، احتمال بارانی بودن فردا از آفتابی بودن بیشتر خواهد بود. و البته که احتمال بارانی بودن هوا در دو فصل پاییز و زمستان از بهار و تابستان بیشتر خواهد بود.
ما وقتی به اتفاقات جهان هستی مینگریم، میفهمیم که امکان ندارد شاهد دو اتفاق کاملاً مشابه باشیم. اتمها که شاید کوچکترین ذرات دنیای ما باشند، با ارتعاش دائمی عامل ایجاد اتفاقات مختلف هستند. برای اینکه دو اتفاق کاملاً مشابه رخ دهد، باید تمام اتمهای جهان هستی با حالتی کاملاً یکسان ارتعاش نمایند.
مردم تصور میکنند که هر معامله به معاملهی بعدی وابسته است. مغز به شکلی طراحیشده که تمام اتفاقات را به یکدیگر مرتبط بداند. اما واقعیت این است که معاملهگری در زیرشاخه احتمالات مستقل قرار میگیرد.
هیچ دو معاملهای به دیگری وابسته نیست. ممکن است ده معامله متوالی سودده باشند و تو را به اوج اعتمادبهنفس برسانند؛ اما در معامله یازدهم ورق برگردد و ضرر بسیار سنگینی متحمل شوی.
برای دستیابی به نتایج باثبات در معاملهگری، باید به یک ذهنیت ایدهآل دست پیدا کنی. ما انتظار نداریم که پس از خواندن این مقاله احتمالات در معاملهگری را درک و به ذهنیتی ایدهآل دست پیدا کنی. پروسه رسیدن به ذهنیت ایدهآل ممکن است سالها طول بکشد.
ثبات در معاملهگری به معنای هرگز ضرر نکردن نیست؛ بلکه رسیدن به یک منحنی صعودی در بلندمدت است:
ما ضرر خواهیمکرد. این امر اجتنابناپذیر است. اما این ضررها باید کنترلشده و به اشتباهات کوچک تبدیل شوند. برخلاف یک معاملهگر حرفهای، منحنی صعودی بلندمدت یک معاملهگر مبتدی معمولاً نشاندهنده نوسانهای بسیار بزرگی است:
جعبه سیاه سود در بورس تهران
شاخص سهام رشدهای پرشتابی را طی یک سال و نیم اخیر تجربه کرده است و احتمال تداوم این رویه در ادامه نیز وجود دارد. با چنین وضعیتی کسب سود به استراتژی مشخصی نیاز نداشت و حتی معاملهگران با آگاهی کمتر نسبت به متغیرهای اثرگذار بر ارزشگذاری سهام، سود بیشتری را کسب کردند. در حالیکه این معاملهگران درکی از ریسک و اثر آن بر قیمت سهام ندارند، عدم قطعیتها و موج نقدینگی به کمک آنها آمده تا اتفاقا ناآگاهیشان از ریسکهای موجود باعث شود که سود بیشتری کسب کنند.
به نقل از دنیای اقتصاد ، شاخص کل بورس تهران هفته گذشته رشد ۴ درصدی را به ثبت رساند. بزرگان بورسی که برای چندین هفته متوالی از کانون توجه بازار خارج شده بودند و کمتر اخباری از رشد قیمتی آنها شنیده میشد در هفته گذشته بار دیگر به صدر آمدند. حضور این گروهها در صدر جداول صنایع با بیشترین بازدهی شتاب صعود شاخص کل را افزایش داد. مباحث پیرامون حباب قیمتی از ماهها قبل در بورس تهران داغ شده است. با فتح کانال ۲۵۰ هزار واحد تحلیلها پیرامون تشکیل حباب قیمتی در سهام بیش از گذشته تقویت شد و بعضا کارشناسان از احتمال تشکیل حباب قیمتی در سهام خبر میدادند. با این حال همانطور که در دوره مزبور نیز اشاره شد همچنان انگیزههای بنیادی وبازاری بسیاری برای سهام وجود دارد که میتواند سهام را در مسیر صعودی همراهی کند. گرچه سهام شرکتهایی مشاهده میشوند که بهصورت واضح در منطقه حباب قیمتی نوسان میکنند و نگرانی از وضعیت آتی قیمتی آنها وجود دارد، با این حال بهصورت کلی همچنان نمیتوان برچسب حباب قیمتی را به تمامی گروهها نسبت داد.
نکته جالبتوجه طی یک سال و نیم گذشته اینکه عمده فعالان بورس با هر سطح از آگاهی (یا عدم آگاهی) نسبت به متغیرهای اثرگذار بر ارزشگذاری سهام سودهای کلانی را کسب کردهاند. در ریشهیابی علت چنین سودهای رویایی و بدون زحمت دقیقا به عدم قطعیتهای موجود در اقتصاد کشور میرسیم. به بیان دیگر شاید بتوان به این موضوع رسید که چرا در بازار سهام یا دیگر بازارها به تحلیل و سواد مالی بها داده نمیشود، زمانیکه امکان سود برای همه وجود دارد دیگر چه نیازی به تخصص است. با این حال این گزاره در شرایطی حاکم شده است که هیچیک از معاملهگران سوی دیگر ماجرا را ندیده و تجربه نکردهاند و بر این اساس هیچ وزنی به ریسکهای موجود در تحلیلهای خود نمیدهند. این موضوع باعث میشود که تفاوتی بین معاملهگری که ریسک بالایی را میپذیرد با معاملهگری که هیچ شناختی از ریسک ندارد، قائل نباشیم. بهصورت کلی اگر ریسک و ترسی وجود نداشته باشد نه در زمینه مالی و سرمایهگذاری بلکه در سایر موارد نیز به حضور متخصص نیاز نیست. با این شرایط این سوال مطرح میشود پس دلیل پیدایش متخصصها در حوزههای مختلف چیست؟
تحلیلکشی با «عدم قطعیت»
در هر زمینهای اگر ریسک و ترس از زیان وجود نداشته باشد دلیلی برای حضور متخصصها نیست. در علم پزشکی نیز اگر بیماران با خوردن هر دارویی مداوا شوند دیگر نیازی به تجویز متخصص وجود ندارد، در این شرایط توهم دانایی در زمینه پزشکی جامعه را فرا میگیرد و به این ترتیب در خانه تمامی خانوارهای ایرانی مقادیر زیادی دارو یافت میشود که بدون مشاوره با پزشک مصرف میشوند. در حالت دیگر اگر بیماری به عدم قطعیتهای بسیاری همراه باشد و به دلیل مشکلات موجود امکان تشخیص و درمان آن وجود نداشته باشد و بیماران از مراجعه به پزشک نتیجه نگیرند نیز احتمالا دلیلی برای مراجعه به پزشک وجود ندارد. این موضوع در حوزههای مختلف صادق است. اگر همه قادر به ساخت پل بودند دیگر دلیلی برای حضور مهندسان وجود نداشت.
اما مشاهده میشود که در زمینه درمان بیماریها یا ساخت یک پل متخصصانی وجود دارند، علت این موضوع نیز این است که دقیقا اثر نبود متخصص با فاجعههایی همراه بوده است که همگان توافق کردهاند که باید حتما متخصصان برای انجام آن حضور داشته باشند. ممکن است که در دورهای یک بیمار با خوردن یک قرص ساده مرض خود را درمان کند اما اگر یکبار این شخص با خوردن قرص اشتباه دچار مسمومیت دارویی شود و بر شدت بیماری وی افزوده شود، در ادامه از مصرف بدون مشاوره قرص خودداری خواهد کرد. این موضوع در بازارهای مالی نیز کاملا صادق است. طی یک سال و نیم گذشته به دلایل مختلف مانند هجوم سراسیمه نقدینگی و همچنین عدم قطعیتهای موجود سودهای کلانی برای معاملهگران مختلف بهدست آمده است. بسیاری از این افراد اما معنای ریسک را برخلاف تصورشان درک نمیکنند. این افراد بعضا به تمسخر تحلیلگران میپردازند که نسبت به بعضی ریسکها هشدار میدهند و لزوم توجه به آنها را گوشزد میکنند. علت این موضوع دقیقا در عدم آگاهی این افراد ریشه دارد، تحلیلگرانی که دوره سقوط بورس در پایان سال ۹۲ و رکود سنگین تا پاییز ۹۴ را تجربه کرده باشند قطعا درک متفاوتی (آگاهی بیشتر) نسبت به ریسک دارند. تحلیلگرانی که ریزش قیمتی سهام در بورس تهران را در رکود بزرگ اقتصاد جهانی رصد نکردهاند هیچ درکی از ریزش ۶۰ درصدی قیمت سهام و آب شدن سرمایه خود ندارند.
اقتصاد «استادپرور» ایران
در ماههای گذشته به پیدایش روزافزون استاد در بازار سهام کشورمان اشاره شده بود. این استادان تنها مختص بازار سهام کشورمان نیستند و در بازارهای مختلف ردپای آنها مشاهده میشود. حتی بسیاری از افراد که خود را تاجر موفق مینامند نیز در این دسته جا میگیرند. بسیاری از تجار نسبت به وضعیت اقتصادی درک آنچنانی نداشتهاند و بدون داشتن کمترین آگاهی در زمینههای مختلف با وجود روش بسیار بد تجارتشان همچنان سرپا هستند و بعضا مشاهده میشود پیشرفت روزافزون را تجربه میکنند. علت این موضوع دقیقا به عدم قطعیتها بازمیگردد. در عدم قطعیتها تحلیلها رنگ میبازند و تحلیلگر نمیتواند پیشبینی درستی از آینده ارائه دهد. زمانی که اقتصاد کشور طی سیکلهای زمانی متوالی تلاطم شدید را تجربه میکند امکان پیدایش استادان در بازارهای مختلف تشدید میشود. تجار در اینجا دقیقا به دلیل عدم آگاهی سود میکنند و در بازار سهام نیز دقیقا به همین دلیل بر تعداد استادان افزوده میشود. در چنین شرایطی تفاوتی میان تاجر متخصص یا تحلیلگر سهام با سایر معاملهگران وجود نخواهد داشت. در دوره تلاطم با یک دوره تاخیر گردش موجودی انبار تاجر سود کلانی را تجربه میکند یا در بازار سهام هر سهمی که خریده میشود با موج نقدینگی رشد میکند. در چنین شرایطی تاجر بازاری یا معاملهگر سهام با این توهم مواجه میشود که دانش وی به سود اینچنینی ختم شده است و دقیقا اصل ماجرا را درک نمیکند که عدم آگاهی وی از ریسکهای موجود باعث شده که نسبت به رقبا سود بسیار بیشتری را کسب کند.
اثر تلاطمهای متوالی بر بازارها
در اقتصاد کشور ما که بهصورت متوالی تلاطم را پشت سر میگذارد،احتمال پیدایش چنین تفکری بسیار بالا میرود. بعضا این موضوع مطرح میشود که باید عملکرد افراد در میانمدت یا بلندمدت بررسی شود تا بتوان درخصوص مهارت آنها اظهارنظر کرد؛ این اعتقاد وجود دارد بسیاری از افرادی که برپایه شانس سود کردهاند در میانمدت از دوره رقابت حذف میشوند. با این حال باید گفت اگر بنا باشد دورههای تلاطم و عدم قطعیت در اقتصاد بهصورت مدوام تکرار شود دقیقا بر شدت توهم و غالب شدن تفکر افزوده میشود. در شرایط کنونی نیز باید نسبت به آینده هشدار داد. این موضوع به معنای تشکیل حباب قیمتی در سطوح کنونی قیمت سهام نیست و اتفاقا همچنان بهانههای بازاری و بعضا بنیادی زیادی وجود دارند که احتمالا به دهان بازار شیرین باشد و سوختی برای جهش سهام ایجاد کند. همچنان احتمال رشد بدون پشتوانه قیمتی سهام به دنبال موج افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی وجود دارد. بر این اساس، دقیقا هراس از زمانی وجود دارد که سهام رشدهای افسارگسیخته خود را ادامه دهد و تشخیص حباب از فرسخها دورتر نیز امکانپذیر باشد.
با این توضیحات باید امیدوار بود که معاملهگران نسبت به علت کسب سود طی این مدت آگاه باشند و در شرایط کنونی از حداقل مشاوره در این زمینه بهره ببرند. در این گام باید پذیرفت علت سودهای عجیب برای بسیاری از معاملهگران دقیقا ناآگاهی بوده است. برای مثال موج عدم آگاهی اثرات خود را در بازار پایه منعکس کرده است و در شرایط کنونی نیز سخت به نظر میرسد به یک معاملهگر بازار پایه این موضوع را توضیح داد که دقیقا اگر کمترین آگاهی نسبت به شرکتهای موجود در این بازار داشتند از قرار دادن بیپروای سرمایه خود در این بازار پرهیز میکردند. اینکه در شرایط کنونی مقام ناظر فرابورس از سر ناچاری و البته با نگاهی غیرکارشناسی سعی دارد تا با محدود کردن معاملات بازار پایه به معاملهگران این بازار هشدار دهد را بیشتر میتوان تلاش برای جلوگیری از اتفاقات ناخوشایند آینده دانست. زیرا سهام با حباب سنگین سرانجام در مسیر تخلیه حباب حرکت میکند حال اینکه هر چه میزان حباب قیمتی بیشتر شده باشد میزان دردی که کل بازار سهام کشورمان از تخلیه حباب سهم یا کل بازار پایه در آینده میتوانست بکشد بسیار بیشتر بود.
بر این اساس بار دیگر باید تاکید کرد دلیل اصلی نابسامانیها در بازارهای مختلف سیاستگذاری غلط اقتصادی است. این سیاستگذاری غلط نیز به امروز و دیروز بازنمیگردد و قریب به ۵۰ سال است که سیاستگذاران به علم اقتصاد پشت کردهاند و اثرات آن در تار و پود جامعه مشاهده میشود. اینکه شخصی از روی ناآگاهی سود میکند و توهم تحلیلگری را به دوش میکشد نیز دقیقا از رویه نامناسب سیاستگذاری اقتصادی در کشور نشات میگیرد. در غیر این صورت هر روز بر تعداد استادان کارنابلد در اقتصاد کشور افزوده نمیشد.
دیدگاه شما