تحلیل تکنیکال چیست؟
بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روند بازار در آینده استفاده میکنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیکهای آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه میشوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن میخوانید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده میشود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.
تحلیل تکنیکال روی دادههای تاریخی قیمت یا پرایساکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده میشود. بسیاری از معاملهگران برای شناسایی روندها و فرصتهای مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند.
ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمیگردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیتهای چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامهنگار حوزه اقتصادی و مؤسس والاستریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در داراییها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیتهای او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.
در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دستنویسها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گستردهتر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تبدیل شده است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمتهای قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمیدهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل میشوند.
در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی میکنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معاملهگران و سرمایهگذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص دربارهی ترس و طمع).
نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیشبینی آن قابل اطمینانتر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آنها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنالهای غلط در آن کمتر ایجاد میشود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آنها دارد.
شاخصها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال
معامله گران به منظور بررسی موشکافانهی قیمتها و در نهایت یافتن فرصتهای مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده میکنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخصهای تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانهای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا میکنند. از آنجایی که این شاخصها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معاملهگران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده میکنند.
میانگین متحرک ساده (SMA)
معمولا معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند کندل بورس چيست و چه کارايي دارد؟ بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمتها به کار میبرند.
در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروفترین اندیکاتورهای مورد استفادهی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمتهای پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه میکند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.
خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.
نحوهی استفاده SMA:
به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر میتواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش میدهد، اما بازار طبق پیشبینی شما پیش نمی رود. راهحل چیست؟
شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمتهای بسته شدهی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمتهای قدیمیتر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرکنمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمتهای اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمیگیرند.
خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.
به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریعتر به تغییر قیمت واکنش نشان میدهد. از طرفی میدانیم، هر چه شما سریعتر روند بازار را تشخیص بدهید، میتوانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.
میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاهمدت معامله میکنند گزینهی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده میکنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعهای از اسیلاتورها شناخته میشوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و خروجی آنها در محدودههایی از پیش تعیین شده قرار میگیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.
در این تصویر RSI در محدودهی ۶۰ قرار دارد.
نحوهی استفاده از RSI:
- RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید میدانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
- RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند داراییهایشان را میفروشند.
شاخص Stochastic RSI
علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه میشود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه میشود.
در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار میرود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.
نحوهی استفاده Stoch RSI:
استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخصهای اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.
- اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
- اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
- از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را میتوان انتظار داشت.
باند بولینجر (Bollinger Bands)
شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معاملهگران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیشبینی وضعیت احتمالی بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) و همچنین اندازهگیری نوسانات بازار استفاده میشود.
به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:
- زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
- زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.
همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.
باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:
- باند بالایی
- خط میانی
- باند پایینی
خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمولهای این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوهی استفاده از این شاخص را به شما آموزش میدهیم.
نحوهی استفاده BB:
به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.
- اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
- اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.
به بیانی سادهتر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده میشود.
شاخص مکدی (MACD)
مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده میشود.
تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمیدهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.
به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده میشود.
- خط اول میانگین متحرک سریعتر را نشان میدهد. (خط آبی)
- خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان میدهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
- خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش میدهد. (هیستوگرام-سفید)
تریدرها از این خطوط، سیگنالهای خرید یا فروش را دریافت میکنند. چطور؟
نحوهی استفاده MACD:
زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع میکند، و به بالا یا پایین آن حرکت میکند، سیگنال خرید یا فروش استخراج میشود.
- سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
- سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.
اما این سیگنالها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر میکند.
خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنالها:
- اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قویتر است.
- اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قویتر است.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که مکدی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.
سیگنالهای معاملاتی
به طور کلی اندیکاتورها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معاملهگر میدهد، اما از آنها میتوان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنالها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.
همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنالهای معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنالهای غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگرانکننده است؛ چون در این بازار، داراییها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه میکنند.
نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال
گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحثبرانگیز و غیرقابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر میکنند، وقایع رخ میدهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران به انواع یکسانی از شاخصها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخصها افزایش مییابد.
از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیلگر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل میکند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معاملهگران غیرممکن است.
تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال
پیشفرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمتهای حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس میکند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر دادههای قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.
در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از دادههای تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده میشود. در این تحلیل طیف گستردهای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته میشود.
بنابراین، ممکن است اینگونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیشبینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده میشود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیلهای موجود در یک دارایی، میتواند برای یک تحلیلگر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزشگذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معاملهگران کوتاه مدت ترجیح میدهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوقها و سرمایهگذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.
یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به دادههای کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بیطرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم میکند و برخی حدس و گمانها که با رویکرد کیفی در تحلیل بنیادین ارائه میشود را از بین میبرد.
با این حال تحلیل تکنیکال علیرغم سروکار داشتن با دادههای تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداریهای شخصی است. به عنوان مثال یک معاملهگر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ میدهد. علاوه بر این در دورههایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.
سخن آخر
جدا از نقد و بحثهای طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت مربوط میشود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاهمدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معاملهگران و سرمایهگذاران مفیدتر است.
گپ چیست؟ انواع شکاف قیمتی در بورس و فارکس
گپ چیست؟ گپ عبارت است از ناپیوستگی جزئی در نمودار یا چارت حرکت قیمت که در آن، قیمت نسبت به بسته شدن در روز یا کندل گذشته افزایش یا کاهش یابد در حالی که هیچ معامله ای در این بین رخ نداده است. زمانی که اخبار یا هر عامل دیگری که باعث می شود مبانی بازار در ساعاتی که بازارها معمولاً بسته هستند تغییر کند ، شکاف ها رخ میدهد!
در ادامه مباحث آموزش فارکس به گپ یا شکاف قیمت که یک اتفاق پر تکرار در بازارهای مالی است میپردازیم که به دلایل مختلفی امکان بوجود آمدن آن هست. بیاید با هم بفهمیم که گپ چیست و انواع شکاف قیمتی در بورس و فارکس را با هم بررسی کنیم.
شکاف قیمت به بیان ساده محدوده ای نمودار است که در آن معامله ای انجام نشده است. در روند صعودی به عنوان مثال باز شدن قیمت بالاتر از قیمت بالایی روز قبل شکاف یا گپ یا فضای بازی ایجاد می کند که در طول روز پر نمی شود.
در روند نزولی بالاترین قیمت روز، کمتر از قیمت پایینی روز قبل است و تشکیل یک شکاف می دهد. شکاف ها در روند صعودی نشانه استحکام روند و در روند نزولی نشانه ضعف روند می باشد. شکاف ها در نمودارهای هفتگی و ماهانه بلند مدت نیز پدید می آیند و وقوع آنها اتفاق با اهمیتی تلقی می شود. اما غالبا شکاف ها در نمودار های روزانه اتفاق می افتند.
گپ چیست و به شما چه می گوید؟
شکاف ها معمولاً زمانی رخ می دهند که یک خبر یا رویداد باعث هجوم خریداران یا فروشندگان به اوراق بهادار شود. این منجر به افت قیمت به طور قابل توجهی بالاتر یا پایین تر از قیمت بسته شدن روز گذشته می شود. این اتفاق می تواند بسته به نوع شکاف ، شروع یک روند جدید یا معکوس شدن روند قبلی را نشان دهد.
گپینگ کامل و جزئی
گپینگ زمانی رخ می دهد که قیمت یک اوراق بهادار یا دارایی بسیار بالاتر یا پایین تر از بسته شدن روز قبل باز می شود و هیچ فعالیت تجاری در این بین وجود ندارد. زمانی که قیمت باز شدن کندل جدید ، بالاتر یا پایین تر از بسته شدن روز قبل باشد اما در محدوده قیمت روز قبل باشد ، گپینگ جزئی رخ می دهد. اما گپ کامل زمانی رخ می دهد که باز شدن کندل کلا خارج از محدوده روز قبل باشد. گپ و به طور ویژه گپ کامل ، نشان می دهد که احساسات معامله گران یک شبه دچار تغییر شدیدی شده است.
سود دهی گپ و معنی گپ در بورس
برخی از معامله گران هم به چشم یک استراتژی سود ده به این ایجاد فاصله در چنین شرایطی نگاه می کنند. عموماً گپ های معمولی نسبتاً سریع (معمولاً ظرف مدت کوتاهی) پر می شوند. شکاف های رایج نیز به عنوان “شکاف ناحیهای” یا “شکاف معاملاتی” شناخته می شوند و معمولاً با حجم معاملات معمولی همراه هستند.
اصطلاحات متعددی در مورد شرح و بیان گپ های قیمتی وجود دارد که یکی از رایج ترین آنها این است که “گپ ها یا همان شکاف های قیمتی همیشه پر می شوند.” اگرچه این عبارت همیشه درست نیست. منتهی در بعضی اوقات پر می شوند و در بعضی موارد هم نه. در ادامه خواهیم دید که گپ ها بسته به این که چه نوعی از آنها و در کجا اتفاق بیافتند پیش بینی های مختلفی به ما ارائه می دهند.
انواع گپ قیمتی
سه نوع گپ در بازارهای مالی وجود دارد:
گپ شکست
گپ شکست معمولا در پایان الگوهای قیمت اتفاق می افتد و اغلب اخطاردهنده آغاز حرکت معنی دار قیمت است. بعد از اینکه یک الگوی اصلی در بازار شکل گرفت، شکست خطوط مقاومت اغلب در ناحیه شکاف شکست رخ می دهد.
شکست های مهم در ناحیه سقف یا مقاومت های الگو زمینه ساز پدید آمدن شکاف هستند. شکست قطعی یک خط روند مهم به عنوان اخطار بازگشت روند، می تواند به صورت یک شکاف شکست دیده شود.
شکاف های شکست معمولا با حجم معاملات سنگینی همراه هستند. گپ شکست معمولا پر نمی شود. قیمت ممکن است به بالای شکاف برگردد (در گپ های افزایشی) و احتمال دارد که قسمتی از گپ را پر کند اما بخشی از فضای گپ پر نمی شود. در یک قانون کلی زمانی که وقوع شکاف با حجم معاملات سنگینی همراه باشد احتمال کمتری برای پر شدن آن وجود دارد.
گپ فرار
گاهی اوقات قیمت پس از مدتی حرکت، در حوالی میانه حرکت به سمت بالا جهش می کند و نوع دیگری از شکاف به نام گپ فرار را شکل می دهد. این نوع گپ محدوده ای از بازار را آشکار می کند که در آن قیمت به آرامی و همراه با حجم معاملات معمولی حرکت می کند.
در روند صعودی این نوع گپ علامت تقویت قیمت و در روند نزولی علامت تضعیف قیمت است. در این جا نیز گپ فرار همانند یک خط حمایت در تصحیح بعدی قیمت عمل می کند و اغلب نیز پر نمی شود. با اندازه گیری فاصله روند از نقطه ابتدایی شروع روند تا به اینجا طی کرده می توان فاصله ای که تا پایان روند باقی مانده را تخمین زد.
گپ breakaway زمانی رخ می دهد که قیمت در بالای یک سطح حمایت یا مقاومت قرار بگیرد ، مانند آنچه در محدوده معاملات ایجاد شده است. هنگامی که قیمت از محدوده معاملاتی تثبیت شده از طریق گپ خارج می شود ، یک گپ فرار مشاهده خواهد شد! گپ ایجاد شده و حرکت جدا شده ی قیمت ممکن است از نوع دیگری از الگو های نمودار مانند مثلث ، فنجان و دسته ، یا الگوی سر و شانه ها نیز ایجاد شود.
گپ خستگی
آخرین نوع گپ، گپ خستگی است که در انتهای حرکت قیمت ظاهر می شود. پس از اینکه همه اهداف به دست آمد و دو شکاف شکست و فرار در طول روند شناسایی شد تحلیل گر باید انتظار وقوع شکاف خستگی را داشته باشد. در نزدیکی آخر روند صعودی، قیمت با یک جهش صعودی آخرین تلاش های خود را جهت ادامه روند انجام می دهد. البته این جهش صعودی بسیار ناپایدار است وقیمت در طی دو روز یا یک هفته آتی کاهش می یابد.
هنگامی که قیمت پایین تر از گپ خستگی بسته می شود باید به عنوان علامت پایان عمر روند تلقی می گردد. این نمونه ای از افت شدید متعاقب رسیدن قیمت به زیر شکاف است.
خطرات معاملات بر پایه گپ
با وجود اینکه فاصله ها به راحتی با چشم قابل تشخیص هستند ، محدودیت هایی هم وجود دارد. یه زمانایی خود تریدر و معامله گر نمیتونه تشخیص بده انواع مختلف گپ ها رو و مشکلاتی ایحاد میشه! اگر شکاف تفسیر نادرست شود، ممکن است یک اشتباه فاجعه بار در ترید رخ دهد که باعث می شود فرد فرصت خرید یا فروش اوراق بهادار یا جفت ارزهای فارکس را از دست بدهد ، که می تواند بر سود و زیان فرد تأثیر زیادی بگذارد! (برای مطالعه بیشتر و مشاهده مثال های کامل تر به این لینک مراجعه کنید!)
نکته طلایی! حالا که فهمیدید گپ چیست!
در آخر ذکر این نکته حیاتی است که اغلب کارگزاریهای فارکس لزوما کندل های صحیح را با صداقت به شما نشان نمی دهند بنابراین فهمیدن این موضوع که گپ مورد نظر ما از کدام یک انواع معرفی شده در این مقاله است، شاید کار راحتی نباشد! توصیه می کنیم در یکی از بهترین بروکرهای فارکس برای ایرانیان مثل فارکس تایم ، هات فارکس یا آلپاری سرمایه گذاری کنید تا علاوه بر دریافت خدمات مناسب معامله گری، اطلاعات چارت را با اطمینان خاطر در متاتریدر دریافت کنید و به آسانی به تحلیل و معامله بپردازید.
کاربرد الگوهای شمعی ژاپنی در تحلیل تکنیکال
ژاپنیها یکی از کشورهای پیشرو در بحث تحلیل تکنیکال بازارهای مالی هستند؛ بهطوری که میتوان گفت بسیاری از مفاهیم و اندیکاتورهای مطرح در جهان را ژاپنیها ایجاد کرده یا توسعه دادهاند. باوجوداین، شاید بتوان مهمترین ابداع ژاپنیها را نمودارهای شمعی عنوان کرد.
نحوهی رسم نمودارهای شمعی در بازار ایران و بازارهای جهانی قدری باهم تفاوت دارد؛ اما شکل ظاهری آنها با یکدیگر یکسان است. هر شمع از چهار نقطه تشکیل شده است که نشاندهندهی قیمت اولیه، قیمت پایانی، کمترین قیمت و بیشترین قیمت است. در بازارهای جهانی آخرین قیمتی که سهم در آن قرار دارد، بهعنوان قیمت پایانی در نظر میگیرند؛ ولی در بازار ایران قیمت پایانی عبارت است از میانگین تمام قیمتهای معاملهشده در آن روز است. نمودار شمعی روشی از ارائه اطلاعات درباره حرکت قیمت یک دارایی است. نمودارهای شمعی یکی از محبوبترین ابزار تحلیل تکنیکال است که معامله گر را قادر می سازد تا اطلاعات قیمت را تنها با استفاده از چند شمع، به سرعت تفسیر کند.
رنگ شمعها نیز برای شناسایی شمعها اهمیت زیادی دارد. عموما برای شناسایی شمعها از دو رنگ سبز و قرمز یا سیاه و سفید استفاده میکنند؛ ولی ترکیب رنگهای متنوعتری نیز وجود دارد. این تغییر رنگ به ما نشان میدهد که قیمت پایانی کمتر از قیمت اولیه بوده است یا بیشتر. بهعنوان مثال، در ترکیب رنگ سبز و قرمز، اگر قیمت اولیه بیشتر از قیمت پایانی باشد، رنگ شمع قرمز خواهد بود و اگر قیمت اولیه کمتر از قیمت پایانی باشد، رنگ شمع سبز خواهد بود.
الگوهای شمع ژاپنی تصویری روانشناختی از ذهنیت معاملهگران در آن زمان به ما میدهد. این تصویر بهوضوح نشان میدهد که عملکرد معاملهگران در زمان مشخص بازار چگونه است. ازآنجاکه تحلیل الگوهای شمعی یکی از انواع تحلیل تکنیکال است، اساس الگوهای شمعی روانشناسی معاملهگران است. یکی از ایدهها برای الگوهای شمعی این است که معاملهگران در زمانهای یکسان رفتار یکسانی از خود بروز میدهند و این رفتار یکسان در نهایت خود را در ظاهر شمعها نمایان میکند.
این قبیل الگوهای شمعی ژاپنی در هر تایم فریم قابل استفاده هستند. شمع برای توضیح عملکرد قیمت در یک بازه زمانی مشخص استفاده می شود. شمع های ژاپنی با استفاده از قیمت آغازین، بالاترین قیمت، پایین ترین قیمت و قیمت پایینی دوره زمانی انتخاب شکل می گردد.
- اگر قیمت پایانی بالای قیمت آغازین باشد، آنگاه شمع توخالی کشیده می شود.
- اگر قیمت پایانی زیر قیمت آغازین باشد، آنگاه شمع توپر کشیده می شود.
- بخش توخالی یا توپر شمع بدنه شمع نامیده می شود.
- خطوط باریکی که از بالا و پایین کشیده شده، گستره بالاترین قیمت/پایین ترین قیمت را نشان می دهد، سایه نام دارد.
بدنه کندل استیک ها:
اندازه بدنه بزرگ در کندل استیکها نشانگر قدرت زیاد خرید یا فروش است؛ یعنی هر چقدر بدنه کندل بزرگتر باشد، نشانگر افزایش قدرت خریداران یا فروشندگان است. حال برای تعیین فروشندگان یا خریداران میتوان به رنگ بدنه کندل رجوع کرد. اگر رنگ بدنه سفید باشد، بیانگر قوی بودن خریداران هست.
سایههای کندل استیک:
سایههای بالایی و پایینی نیز دارای معانی خاصی هستند. سایه بلند یک کندل نشانگر این است که معاملات انجامگرفته بر روی سهم، در خارج از محدوده قیمت باز و بسته شدن شکلگرفته است. اگر سایه بالایی یک کندل بلند باشد نشانگر خریدار قوی سهم بوده که منجر به افزایش قیمت سهم شده است، اما با فروشندگان قوی نیز همراه شده است و قیمت سهم در محدوده قیمت پایانی بستهشده است.
معروفترین الگوهای شمعی ژاپنی
- الگوی دوجی
- الگوی چکش یا مرد به دار آویخته
- الگوی اینگالفینگ یا پوشش دهنده
- الگوی ستاره صبحگاهی
الگوی دوجی:
الگوی کندل استیک دوجی نشاندهنده قیمت شروع و پایان یکسان سهم در تحلیل تکنیکال بورس میباشد. الگوی کندل استیک دوجی دارای بدنه نازک است و به صورت یک خط نازک کندل بورس چيست و چه کارايي دارد؟ و باریک است.الگوی دوجی زمانی رخ میدهد که قدرت خریدار و فروشنده با یکدیگر برابر است و شمع با کمی نوسان تقریبا در همان نقطهی بازشده بسته میشود. این الگو نشان میدهد که بازار مردد است چه مسیری را برای ادامه طی کند. الگوی دوجی بهخودیخود نشاندهندهی تغییر روند یا ادامهی آن نیست؛ بلکه تنها نشاندهنده بلاتکلیفی خریداران و فروشندگان است؛ بههمیندلیل، معاملهگران باید منتظر تشکیل شمعی بعد از الگوی دوجی بمانند که به آن شمع تأیید گفته میشود.
دوجی پایه بلند:در این کندل که قیمت باز و بسته شدن سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است، سایههای بالایی و پایینی بسیار بلندی شکل میگیرد.
دوجی سنجاقک: در دوجی سنجاقک قیمت باز و بسته شدن سهم و بالاترین قیمت سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است و سایه پایینی بلندی در کندل شکل میگیرد.
دوجی سنگ قبر: در دوجی سنگ قبر قیمت باز و بسته شدن و پایین ترین قیمت معامله یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است. به این معنا که سهم در قیمت پایین آغاز به معامله کرده است اما فشار تقاضا و خرید خریداران قیمت را بالا برده است اما دوباره فشار عرضه فروشندگان باعث کاهش قیمت سهم شده و در همان پایین ترین قیمت بسته شده است.
الگوی چکش:
یکی از الگوهای کندلی کاربردی کندل چکش یا Hammer است. این الگو یک الگوی تک کندلی است و در روند نزولی بیانگر وجود ضعف در فروشندگان و ایجاد قدرت در خریداران می باشد. در واقع تشکیل کندل Hammer نشانه ای از بازگشت روند می دهد. یک بدنه مربعی شکل دارد و یک شاخ یا دم که حدودا سه برابر بدنه است.
این الگو روند نزولی را تبدیل به روند صعودی میکند. اگر چکش سبز رنگ باشد اعتبار الگو بیشتر است؛ همچنین به حجم معامله در این نقطه باید توجه شود. در صورتی که کندل بعدی در بالای کندل چکش قرار گیرد، الگوی ما معتبر است در غیر این صورت الگوی چکش fail خواهد شد.
الگوی پوشش دهنده:
الگوی کندل انگالفینگ یا کندل پوششی در واقع شامل دو کندل یا میله در کنار هم و در جهت خلاف یکدیگر می باشد که معمولاً در قله یا قعر تشکیل می شود. بدنه کندل دوم یا انگالفینگ کل بدنه کندل قبلی را پوشش می دهد. واضح است که مشاهده انگالفینگ به تنهایی سیگنالی برای خروج یا ورود به معامله نمی باشد. انگالفینگ می تواند بخشی از یک استراتژی معامله گری مانند امواج الیوت ، پرایس اکشن و … باشد و نیاز به تاییدات عوامل دیگر برای ورود به معامله یا اردر گذاری دارد.
الگوی ستاره صبحگاهی
این الگو دارای سه شمع است. مهمترین نتیجهای که از الگوی ستاره صبحگاهی استنباط میشود، شروع روند صعودی در انتهای روند نزولی است. معمولأ این الگو در انتهای روند نزولی شکل میگیرد که هر شمع شامل پیامی است.شمع اول، نزولی و پرقدرت است.شمع دوم که معمولأ فاقد بدنه بزرگ و سایه است، میتواند به شکل صعودی یا نزولی شکل بگیرد.شمع سوم نسبت به شمع دوم حالت صعودی دارد.
نتیجه گیری:
الگوهای شمع ژاپنی کاربرد بسیار زیادی دارند و مرتبا در نمودارهای مختلف مشاهده شدهاند؛ ولی بهتنهایی نمیتوانند مؤثر باشند. هنگام مشاهدهی الگو نهتنها باید به تمام شرایط آن الگو دقت کنید؛ بلکه باید بهدنبال تأییدیههای دیگر از سایر اندیکاتورها نیز باشید. عموما معاملهگران تکنیکال از چهار یا پنج اندیکاتور و ابزار تکنیکال برای تأیید جهت معاملهشان استفاده میکنند که الگوهای شمع ژاپنی، تنها یکی از این ابزار است.
الگوهای شمع ژاپنی همیشه مشاهدهشدنی نیستند و تنها در شرایط خاصی ایجاد میشوند. نکتهی دیگر اینکه بازار برای ایجاد الگوی شمع مطمئن باید زمان کافی دراختیار داشته باشد. بهتر است برای تشخیص بهتر الگوی شمع ژاپنی از چهارچوبهای زمانی بالاتر از یک ساعت استفاده کنید.
پول هوشمند چیست؟ چگونه آن را بهراحتی شناسایی کنیم؟
در سالهای اخیر هر چقدر که از بورس و سودهایی مردم رسانده بگوییم کم است. اما در کنار این فواید بسیاری از مردم ضرر های زیادی را متحمل شدند، که تمامی ضررها به دلیل نداشتن اطلاعات و آگاهیهای کافی در زمینه بورس بوده است. یکی از اصطلاحات مهم در بازار بورس، که شناخت آن برای تمامی فعالان بورس ضروری است، پول هوشمند میباشد. ما در دوره آموزش تابلو خوانی بهطور عملی و تصویری نحوه شناسایی پول هوشمند را آموزش میدهیم، اما در این مقاله نیز کامل بررسی خواهیم کرد که پول هوشمند چیست و چگونه میتوان آن را شناسایی کرد. پس تا انتها همراه پارسیان بورس باشید.
پول هوشمند چیست؟
همانطور که بازار بورس و بازارهای مالی میتواند برای بسیاری از افراد جالب باشد و سود به دست آمده در آن بسیار شیرین است، اما عدهای از افراد هستند که اصلاً از اصطلاحات و قوانین موجود در این بازار کندل بورس چيست و چه کارايي دارد؟ آشنایی ندارند. سوالی که برای همه ما پیش میآید این است که آیا شما بدون دانستن این اصطلاحات و این قوانین قادر هستید که در زمان مناسب به بازار ورود کرده و سود مورد نظر خود را به دست بیاورید؟
در اینجا مسئله که ما با آن روبرو هستیم فرضیه پول هوشمند است این فرضیه بیان میکند که با استفاده از بررسی رفتار سرمایهگذاران و همچنین با استفاده از میزان جابجایی سرمایه توسط آنها بازار نسبت به گذشته هوشمندتر بوده است و به عبارت دیگر افرادی که در این بازارها فعالیت میکنند حرفهایتر و آگاهتر هستند. همچنین این افراد میتوانند سرمایهگذاریهای هوشمندانه تر و هوشیارانه را انجام دهند. در ادامه مفهوم پول هوشمند را دقیقتر بررسی خواهیم کرد.
منظور از پول هوشمند چیست و صاحبان این پول چه کسانی هستند؟
پول هوشمند یک پول با قدرت و تعیین کننده است. در واقع این پول در دست سرمایه گذاران عمده قرار دارد که میتوانند تصمیمات افراد سرمایه گذار درباره بازار بورس را شناسایی و حتی روند کلی بازار را پیش بینی کنند.
پول هوشمند در دست سرمایه گذاران عمده، میتواند جریان ساز باشد و بازارهای مالی را به سمت و سویی که این سرمایه گذاران میخواهند هدایت کنند. این پول میتواند بسیار زیاد در روند قیمت گذاری نمادها تاثیرگذار باشد.
این پول یک روزه و به مقدار زیاد وارد بازار سرمایه نمیشود. روند ورود این پول عموماً به صورت منسجم است و در طول مدت حجم و ارزش معاملات را افزایش و بازدهی بالا در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد. توجه به چگونگی ورود پول هوشمند یکی از روشهای سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری است.
جریان پول هوشمند
زمانی که یک پول هوشمند وارد بازار میشود عموماً به ۴ صورت قابل مشاهده است که عبارت است از:
معمولاً پول هوشمند در یکی از این چهار فاز به تحرکات خود در بازارهای ارز دیجیتال میپردازد.
مرحلهی اول: مرحله خاموشی
در این مرحله پول هوشمند دارایی و سهم فعالان بازار را تصاحب می کند. ما زمانی که بازار در رکود قرار دارد یا نمیتوانیم جذابیت خاصی را برای آن در نظر بگیریم این موضوع را مشاهده میکنیم.
در این زمان عرضه و تقاضا به این صورت است که شرکتها میزان زیادی ارز دارند اما میزان خرید و تقاضای افراد حقوقی بسیار پایین و گاهاً منفی است. در این زمان سرمایهگذاران پول هوشمند، این پول را وارد بازار کرده و تعداد زیادی سهم را در قیمتهای پایین میخرند. اما سوالی که پیش میآید این است که روند انجام این کار چگونه است.
در این مرحله صاحبان اصلی حسابهای پول هوشمند با اطلاعات و آگاهی که درباره بنیاد اصلی شرکتها دارند دست به اقدام میزنند. آنها برای اینکه اطمینان حاصل کنند یک نماد در پایینترین قیمت خود قرار دارد در تعداد زیاد اقدام به خرید یک سهم میکنند و هیچگاه در یک مرحله اقدام به خرید نمیکنند زیرا در این صورت قیمت سهم به یکباره افزایش زیادی خواهد داشت.
گاهی اوقات ما این کار را حتی از صاحبان اصلی شرکتها و درباره سهم خودشان مشاهده میکنیم. آنها با ترفندهایی مانند خریداری سهم در زمان بازگشایی در منفی و فروش آن در زمان پایانی، قیمت را منفی نگه میدارند.
مرحله دوم: مرحلهی آگاهی
هدف دوم در این مرحله بالا بردن قیمت سهام است. ما میتوانیم در آینده آن را با قیمتی بالاتر و سود بیشتر به فروش برسانیم. در این مرحله صاحبان پول هوشمند وارد عمل شده و با وارد کردن سرمایه خود سبب حرکت پول هوشمند میشوند. زمانی که یک فرد مقدار زیادی سهم را در قیمت پایین میخرد، سبب میشود که تقاضای بازار نسبت به آن سهم زیاد شود. این زمانی است که پول هوشمند سبب افزایش تقاضای مردم میشود. در این زمان حرکات هیجانی سبب میشود که بقیه سرمایهگذاران هم خرید سهام را در برنامه کار خود قرار دهند.
مرحله سوم: مرحله شیدایی
در این مرحله صاحبان پول هوشمند توانستهاند که اعتماد مردم را نسبت به سهم خریداری شده به دست بیاورند و قیمت نماد در آن زمان چندین برابر زمانی است که پول هوشمند وارد شده است. به این مرحله، مرحله شیدایی گفته میشود. در هر لحظه نسبت به لحظه قبل با افزایش تقاضا قیمت سهم بالاتر میرود.
اگر شما یک سرمایهگذار مبتدی و نا آگاه باشید ممکن است مایل باشید که سهم را با هر قیمت و با هر شرایطی شده به دست بیاورید، در این صورت است که ممکن است شما لطمه و ضربههای جبران ناپذیری را بخورید. در این زمان است که صاحبان پول هوشمند میتوانند از چرخهی خرید و فروش خارج شده و سهام را به طور کلی به سرمایهگذاران خرد واگذار کنند.
اما فروش ناگهانی صاحبان پول هوشمند سبب ایجاد نگرانی در سرمایه گذاران میشود به همین دلیل است که سرمایهگذاران پول هوشمند به صورت متناوب میزان فروش خود را بیشتر از میزان خرید میکنند و در این حالت است که سهم به مرور زمان از صاحبان پول هوشمند خالی میشود. اما شما میتوانید مشاهده کنید که مقدار قیمت یک سهم در طول زمانی ثابت است و دیگر افزایش پیدا نمیکند. در این زمان اگر شما متوجه این مسئله نباشید ممکن است تصور کنید که قیمت سهم پله پله در حال افزایش است در صورتی که اینگونه نیست و اگر شما یک معاملهگر حرفهای باشید بعد از خروج پول هوشمند شما هم از سهم مورد نظر خارج میشوید.
مرحله چهارم: مرحله سقوط
در این مرحله و مرحله آخر صاحبان پول هوشمند که بخشی از سهام یک شرکت را خریداری کردند و به مقدار زیاد هم بوده است، دست به ریزش قیمتها میزنند و ریزش قیمتها به گونهای است که حجم فروش را در بازار زیاد میکند. مقدار کمی از افراد هستند که میتوانند در قیمتهای بالا از سهم خارج شوند به همین دلیل است که آنها دچار وحشت میشود و با تمام وجود سعی میکنند به هر قیمتی شده از این سهم خارج شده و در مقابل پول گنگ یا نادان قرار میگیرند.
نشانههای ورود و خروج پول هوشمند
یکی از روشهای تابلو خوانی برای مشخص کردن زمان ورود و خروج پول هوشمند در بازار بورس انجام میپذیرد. با این روش شما میتوانید قیمت یک سهم را با سایر روشهای تحلیلی پیشبینی کنید و این کار میتواند از ضرر های پی در پی شما جلوگیری کند. در زیر چند نشانه که نشان دهنده ورود یا خروج پول هوشمند است را بیان میکنیم.
فراکتال چیست | اندیکاتور فراکتال | استراتژی معاملاتی فراکتال
فراکتال fractals یک ساختار هندسی است که در آن هر جزء دقیقا مانند کل ساختار است به عبارت دیگر این ساختار از تکرار الگو های مشابه تشکیل شده است که در نهایت یک ساختار مرجع به شکل خود تشکیل میدهند. نمونه فراکتال ها در طبیعت بسیار زیاد است به عنوان مثال دانه های برف از الگوهای تکراری تشکیل شده به طوری که اگر با دقت به دانه برف نگاه کنید متوجه خواهید شد که این ساختار از جزء های مشابه هم تشکیل شده است. یا در یک شاخه از کلم بروکلی هر جزء کاملا مشابه خود کلم بروکلی است.
شکل فراکتال چیست ؟ یک نمونه از فراکتال به شکل زیر است :
معنی فراکتال در فارکس چیست
تایم فریم فراکتال: نمونه فراکتال ها در بازارهای مالی و بخصوص در چارت قیمت ها دیده میشود به این صورت که الگوهای قیمتی تکراری در تمام تایم فریم های مختلف قابل مشاهده است. همین امر که تمامی استراتژی ها و الگو های قیمتی و اندیکاتور ها در تمام تایم فریم ها به طور یکسان عمل میکنند نشانه ایی از وجود فراکتال ها در بازار فارکس است.
فراکتال یعنی چی : نمونه بارز وجود فراکتال در فارکس در بحث موج شماری الیوت به طور واضح قابل مشاهده است به گونه ایی که در درون هر موج از سیکل های صعودی یا نزولی، سیکل های صعودی یا نزولی دیگر وجود دارد.
به مثال زیر که یک سیکل صعودی 5 موج در بحث موج شماری الیوت است دقت کنید:
در شکل بالا که یک سیکل کامل صعودی از موج 1 تا موج 5 در تایم فریم روزانه است، اگر موج 1 و 2 را در یک تایم پایین تر یعنی تایم فریم 4 ساعته بررسی کنیم مجددا یک سیکل صعودی کامل از موج 1 تا موج 5 را درون آن مشاهده خواهیم کرد. مطابق شکل زیر :
آموزش اندیکاتور فراکتال | Fractals indicator
اهمیت فراکتال در بازارهای مالی به قدری است که برای آن اندیکاتور هایی جهت شناسایی سریع و سیگنال یابی بطراحی شده است. برای اجرای اندیکاتور فراکتال بر روی چارت خود مسیر زیر را انجام دهید : سربرگ insert سپس شاخه ی اندیکاتورها ، در مجموعه ی Bill williams بر روی اندیکاتور فراکتال کلیک کنید.
اندیکاتور ویلیامز فراکتال با یافتن الگو های بازگشتی 5 کندلی میتواند سیگنال خوبی از پایان یک روند و شروع روند جدید بدهد.
الگوی فراکتال بازگشتی صعودی و الگوی فراکتال بازگشتی نزولی
در الگوی صعودی میبایست در ساختار 5 کندلی، کندل سوم از سایر کندل ها کف قیمتی پایین تری ساخته باشد و از سوی دیگر دو کندل اول نزولی و دو کندل آخر صعودی باشد، تشکیل شدن این فراکتال در چارت قیمت میتواند سیگنالی از شروع روند صعودی در آینده باشد.
از طرف دیگر در فراکتال نزولی میبایست کندل سوم از سایر کندل ها سقف قیمتی بالاتری ساخته باشد و دو کندل اول صعودی و دو کندل آخر نزولی باشد. پیشبینی میشود بعد از تشکیل این فراکتال، بازار روند نزولی را در پیش خواهد داشت. حال باید منتظر کندل ششم باشیم تا نتیجه ی نهایی را مشخص کند.
مطابق عکس زیر که ساختار 5 کندلی صحیح دید فراکتالی را نشان میدهد:
در نرم افزار متاتریدر 4 با فعال کردن این اندیکاتور، پیکان های جهت دار در چارت قیمت ظاهر میشود به طوری که پیکان ها به سمت بالا روی فراکتال نزولی و پیکان های به سمت پایین زیر فراکتال های صعودی نمایان خواهد شد.
استراتژی معاملاتی با اندیکاتور فراکتال
فراکتال در تکنیکال چیست : همانطور که توضیح داده شد نحوه سیگنال گیری از اندیکاتور فراکتال بسیار راحت و آسان است اما بهترین استراتژی برای ورود به معاملات با استفاده از این اندیکاتور به اینگونه است که :
برای ورود کندل بورس چيست و چه کارايي دارد؟ به معاملا خرید در فراکتال های صعودی باید فراکتال صعودی (کندل ششم) از فراکتال صعودی قبلی (کندل سوم) بالاتر بسته شود ، یا به عبارت دیگر کندل ششم در فراکتال جدید از کندل سوم در فراکتال صعودی قبل بالاتر بسته شود.
برای ورود به معاملات فروش با استفاده از اندیکاتور فراکتال نیز :
باید فراکتال نزولی جدید (کندل ششم) از فراکتال نزولی قبل (کندل سوم) پایین تر بسته شود یا به عبارت دیگر کندل ششم در فراکتال جدید از کندل سوم در فراکتال نزولی قبل پایین تر بسته شود. مطابق عکس زیر که کندل ششم در حالت صعود ، ادامه روند صعودی را تایید میکند و همچنین کندل ششم در حالت نزول ، ادامه روند نزولی را تایید میکند :
همانطور که در عکس بالا مشخص است ، کندل ششم با breakout از کندل سوم ادامه ی روند را تایید میکند و نقطه ی ورود به معامله است.
البته باید در نظر داشت که ورود به معاملات فقط با استفاده از اندیکاتور فراکتال میتواند با ریسک همراه باشد، قبل از انجام معامله با این اندیکاتورها باید حتما سایر شرایط پرایس اکشن فراکتالی را برای ورود به یک معامله سالم در نظر بگیرید.
پرایس اکشن فراکتالی چیست
اندیکاتور فراکتال فارکس از 5 کندل برخوردار است. این کندل ها به معامله گران نشان می دهند که چه زمانی قیمت تلاش کرده است روند صعودی داشته باشد یا به سمت نزول حرکت کرده است. در اصل فراکتال صعودی وقتی تشکیل می شود که بر روی نمودار، یک کندل در سمت راست و چپ خود، دو کندل با سقف پایین تر را نشان دهد.
در حالی که اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال نزولی دقیقا برعکس فراکتال صعودی است. به گونه ای که وقتی تشکیل می شود، در سمت راست و چپ خود دو کندل با کف های بالاتر نمایش داده می شود. اما وضعیت کندل پنجم به چه صورت خواهد بود؟ کندل پنجم در الگوی فراکتال همیشه باید در حالت Close باشد.
علت این مسئله در آن است که وقتی کندل پنجم در حال تشکیل شدن است، قیمت ممکن است حرکت نموده و در الگو تغییری ایجاد کند. از این رو باید زمانی تصمیم به معامله در فارکس بگیرید، که کندل پنجم بسته شود و الگوی اندیکاتور فراکتال فارکس به حالت تثبیت برسد.
استراتژی معاملاتی فراکتال
فراکتال یعنی چه : شاخص فراکتال یک شاخص تجاری است که در تجزیه و تحلیل فنی مورد استفاده قرار می گیرد و برای شناسایی نقاط احتمالی روند معکوس در بازار استفاده می شود. این شاخص توسط یک معامله گر مشهور، بنام بیل ویلیامز توسعه یافته است، و بنابراین به عنوان شاخص فراکتال ویلیامز نیز شناخته می شود. ویلیامز شاخص فراکتال را در کتاب خود با عنوان ” آشوب تجاری ” ارائه کرد و خاطرنشان کرد که ایده وی برای این شاخص ریشه در نظریه آشوب ریاضی دارد. در ریاضیات، فرکتال ها اساساً هر نوع الگوی تکراری هستند. فرض شاخص فرکتال این است که می توانید الگوهای مکرر حرکت قیمت را که در بازه های زمانی مختلف معاملاتی (ساعتی، 4 ساعته، روزانه، هفتگی و غیره) رخ می دهد، تشخیص داده و به طور بالقوه از آن سودکافی ببرید.
استفاده از شاخص فراکتال در بورس در اصل به رسمیت شناختن یک الگو در عملکرد قیمت یک اوراق بهادار معامله شده است. پس از تشخیص الگو، معامله گران می توانند بسته به این که الگوهای فراکتالی صعودی یا نزولی باشد، خرید یا فروش کنند و به دنبال سود از معکوس شدن بازار باشند .یک الگوی فراکتال صعودی، یک معامله گر در انتهای شمعدان پنجم خرید می کند و سپس ممکن است سفارش توقف ضرر خود را درست در پایین ترین سطح الگوی فراکتال پنج شمعدانی قرار دهد.
نقطه ضعف مبادله شاخص فراکتال این واقعیت است که الگوهای فراکتال به طور مکرر در روند عادی حرکت قیمت رخ می دهند. بنابراین، این شاخص مستعد نشان دادن علائم اشتباه به معامله گران است. به همین علت تعداد معدودی از معامله گران به جای استفاده از آن در کنار سایر شاخص های فنی، فقط برای نشانگر معاملاتی به شاخص فراکتال تکیه می کنند. یکی دیگر از معایب تجارت الگوی فراکتال که باید درنظر گرفت این است که نقاط ایده آل کمتری از ورود به بازار را ارائه می دهند . به عنوان مثال؛ آغاز معامله خرید در پایان پنجمین شمعدان با الگوی صعودی فراکتال ممکن است منجر به خرید یک معامله گر در سطح بازار به میزان قابل توجهی بالاتر از پایین ترین سطح بازار شود. علاوه بر این، اگر معامله گر دستور توقف ضرر را در پایین ترین سطح الگوی فراکتال دهد، ضرر احتمالی معامله ممکن است مبلغ پولی باشد که به طور غیر قابل قبول زیاد است.
استراتژی فراکتال بیل ویلیامز :
اندیکاتور فراکتال چیست
همانطور که در شاخه ی اندیکاتورها در متاتریدر مشخص است اندیکاتور فراکتال یکی از 5 اندیکاتور زیر مجموعه ی اندیکاتورهای بیل ویلیامز میباشد. بر اساس استراتژی فراکتال بیل ویلیامز ، اندیکاتور فراکتال میبایست به همراه اندیکاتور تمساح یا alligator استفاده شود.
3 قانون استراتژی فراکتال بیل ویلیامز:
1- سیگنال خرید زمانی صادر میشود که : یک سیکل 5 کندلی فراکتال صعودی، بالاتر از دندان تمساح (خط قرمز اندیکاتور aligator) تشکیل شده باشد. در این حالت تریدرها میتوانند چند پیپ بالاتر از فراکتال صعودی سفارش خرید بصورت Pending Buy قرار دهند و منتظر فعال شدن پوزیشن باشند.
2- سیگنال فروش زمانی صادر میشود که : یک سیکل 5 کندلی فراکتال نزولی ، پایین تر از دندان تمساح (خط قرمز اندیکاتور aligator) تشکیل شده باشد. در این حالت تریدرها میتوانند چند پیپ پایین تر از فراکتال نزولی سفارش فروش بصورت Pending Sell قرار دهند و منتظر فعال شدن پوزیشن باشند.
3- هر گاه سیکل فراکتال ، بالاتر از دندان تمساح (خط قرمز اندیکاتور aligator) تشکیل شده باشد نـباید وارد پوزیشن SELL شوید.
هر گاه سیکل فراکتال، پایین تر از دندان تمساح (خط قرمز اندیکاتور aligator) تشکیل شده باشد نـباید وارد پوزیشن Buy شوید.
معنی فراکتال یا سیکل فراکتالی چیست؟
توجه داشته باشید که سیکل کامل اندیکاتور فراکتال از یک گروه پنج میله ای تشکیل می شود که در یک روند صعودی : دو کندل اولی سیکل بطور مشخص صعودی تشکیل میشود و دو کندل آخری بطور مشخص نزولی تشکیل میشود و کندل سوم که وسطی است بیشترین صعود را دارد که در مجموع یک سیکل فراکتالی را تشکیل می دهند.
تعیین حد ضرر یا SL به کمک اندیکاتور فراکتال:
برخی از معامله گران از اندیکاتور فراکتال برای تعیین حد ضرر یا SL پوزیشن های خود استفاده می نمایند. به عنوان مثال هنگامیکه معامله گر وارد یک پوزیشن خرید شده است می تواند آخرین فراکتال نزولی را به عنوان حد ضرر یا SL پوزیشن خود انتخاب نماید.
دقت اندیکاتور فراکتال چقدر است؟
نقطه عطف قابل توجه اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال این است که این اندیکاتور در دسته ی الگوهای تأخیری (اندیکاتور lagging) قرار میگیرد. یعنی به طور قطع نمیتوانیم قبل از تشکیل پنجمین کندل یک فراکتال را به طور کامل تجسم کنیم!
چگونه از اندیکاتور فراکتال در تحلیل نمودار استفاده کنیم؟
هدف استراتژی شاخص ویلیامز فراکتال کشف نقاط معکوس (پایین و بالا) و علامت گذاری آن ها با فلش است. فرکتال های بالا و فرکتال های پایین شکل خاصی دارند. تنظیمات فراکتال ویلیامز به کاربران کمک می کند تا ازاین جهت به حرکت قیمت مطلع شوند. بیشتر از آن به همراه شاخص تمساح استفاده می شود و قوانین خاصی در مورد زمان ورود و خروج از معاملات دارد. یک سیگنال طولانی زمانی رخ می دهد که فرکتال از دندان تمساح بالاتر باشد.
یک سیگنال کوتاه زمانی اتفاق می افتد که فرکتال از دندان تمساح پایین تر باشد. ایده ای که شاخص را ایجاد می کند این است که رفتار قیمتی تکرار می شود و فراکتال ها می توانند بینشی از الگوهای تکرار را ارائه دهند. این شاخص بیشتر شبیه یک مدل پنج میله ای است. برای شناسایی نقاط معکوس احتمالی و تعیین جهت قیمت ایجاد شده است. معامله گران باید به دنبال پنج نوار قیمت پی در پی باشند که در آن نوار سوم بالاترین یا پایین ترین قیمت را نشان می دهد تا محاسبه ویلیامز فراکتال را تشخیص دهد.
نحوه استفاده از فراکتال در معاملات
بسیاری از معامله گران هنوز از شاخص فراکتال استفاده می کنند، اگرچه برخی از معامله گران آن را برای بازارهای امروزی قدیمی درنظر می گیرند.در واقع این یک استراتژی و ابزار حیاتی برای تعریف استراتژی های معاملاتی است و معامله گران می توانند از آن به شرح زیر استفاده کنند:
-برای تشخیص سطوح احتمالی توقف ضرر
– آن ها می توانند به عنوان سطوح حمایت و مقاومت عمل کنند
– برای شناختن فراز و نشیب ها
– سیگنال نقاط ورود بالقوه
– سطوح اصلاح فیبوناچی از آن ها استفاده می کند.
تحلیل فراکتال چیست
فراکتال ها ممکن است در کنار سایر شاخص های فنی مورد استفاده قرار گیرند. شما می توانید از استراتژی ویلیامز فراکتال به طریق مختلف استفاده کنید و هر معامله گر ممکن است تنوع آن را پیدا کند.
استفاده از اندیکاتور تمساح یک گزینه است و گزینه دیگر استفاده از سطوح فیبوناچی است. اگرچه برخی از افراد آموزش فراکتال را دوست دارند، اما برخی دیگر آن را دوست ندارند. اساسا این دو مورد برای تجارت موفق الزامی نیستند و معامله گران نباید منحصراً به این دو فراکتال وابسته باشند. شاخص فراکتال یکی از پنج شاخصی است که در سیستم معاملاتی بیل ویلیامز ایجاد شده است. با استفاده از شاخص تأیید، فراکتال ها را بر اساس استراتژی معاملاتی خود فیلتر کنید تا بتوانید به نحوه احسن در فرآیند معاملات خود آن ها را به کار ببرید و به کسب سود برسید.
کاربرد اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال چیست
اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال ( Fractals Indicator)، جزو اندیکاتورهای پرکاربرد برای معامله گران در بازار فارکس به شمار می رود. اندیکاتور فراکتال، به منظور تعیین نقطه ورود به معامله و خروج از معامله مورد استفاده قرار می گیرد. فراکتال در بازار فارکس بسیار الگوی پرتکراری بوده و به صورت پیکان های کوچک در بالا و پایین کندل ها نمایش داده می شود. با استفاده از این اندیکاتور، می توان نقطه اوج و ریزش را در نمودار فارکس شناسایی نمود.
اهمیت اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال
آشنایی و معرفی اندیکاتور فراکتال برای تمام معامله گرانی که در بازار فارکس فعالیت می کنند، حائز اهمیت است. این اندیکاتور از الگوی شمعی پیروی نموده ونقاطی که احتمال برگشت بازار به شرایط مطلوب را دارد، تعیین می کند. در اصل معامله گران با استفاده از اندیکاتور فراکتال به دنبال آن هستند که جهت حرکت بازار به سمت قیمت مناسب را شناسایی نمایند.
کاربرد معامله با فراکتال در فارکس
آموزش معامله با اندیکاتور فراکتال در بازار فارکس، به سه دلیل عمده توسط معامله گران انجام می شود. در اصل این سه دلیل را باید کاربردهای اصلی فراکتال به شمار آوریم. از جمله:
- تعیین حد زیان معامله در فارکس
- تحلیل تایم فریم های چندگانه برای انجام معامله
- استفاده از تئوری آشوب
معامله گرانی که در فارکس از اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، می توانند حد زیان را در این اندیکاتور تعیین نمایند. برای این کار تنها کافیست آخرین فراکتال نزولی را به عنوان حد زیان در نظر بگیرید. زیرا فراکتال های نزولی بسیاری بر روی این اندیکاتور وجود دارد. از سوی دیگر می توان با استفاده از این اندیکاتور، اقدام به تحلیل تایم فریم های چندگانه نمود. بسته به اینکه معامله گران از تایم فریم های کوتاه مدت برای معاملات خود استفاده می کنند یا تایم فریم های بلند مدت، می توان از اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال برای تحلیل این مسئله استفاده کرد. در نهایت نیز باید به تئوری آشوب بیل ویلیامز اشاره کنیم که فراکتال یکی از 5 اندیکاتور این تئوری به شمار می رود.
دیدگاه شما