چگونه بهترین تایم فریم معاملاتی را انتخاب کنیم؟
بسیاری از معامله گران پیوسته در حال تغییر دوره زمانی نمودار خود بوده و همچنان مردد به فعالیت خود در بازار ادامه میدهند.
بسیاری از آنها به هنگام بروز ضرر و زیان، مشکل اصلی را انتخاب تایمفریم نامناسب میپندارند!
اگر شما هم نمیدانید که کدام تایم فریم را برای تحلیل و کدام تایم فریم را جهت معامله انتخاب کنید و مدام از تایم فریمهای
بالاتر به تایم فریمهای پایینتر میروید
در این مطلب قصد داریم تا یک راهنمای جامع برای حل این مشکل ارائه دهیم. پس با ما همراه باشید…
تایم فریم یا دوره زمانی چیست؟
تایم فریم یا دوره زمانی نمودار یکی از اجزای اصلی تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است.
به طور کلی، قیمت و زمان دو بعد تشکیلدهنده هر نمودار قیمتی میباشند و چهارچوب زمانی نمایش دادههای قیمتی نمودار
داراییهای مختلف، تایمفریم نامیده میشود.
در واقع میتوان گفت، به معنی نمایش قیمت بر مبنای مقیاس زمانی مشخصی است. به طور مثال، هر کندل در نمودار
یکساعته نشاندهنده برآیند نوسانات قیمتی یک ساعت گذشته بازار، در قالب چهار مؤلفه قیمت باز شدن، بالاترین، کمترین و
بسته شدن میباشد؛ که در پلتفرمهای تحلیلی به اختصار OHLC خوانده میشوند.
عوامل اصلی مرتبط با انتخاب تایم فریم :
قبل از هرچیز ابتدا به سوال های زیر پاسخ دهید:
1- آیا توانایی تصمیم گیری سریع و تحت فشار را دارید و یا با تصمیم گیری استراتژیک و بلند مدت راحتترید؟
2- آیا با کمتر ترید کردن و باز نگه داشتن معاملات برای مدت طولانی (چند روز یا چند هفته) مشکلی ندارید؟
یا اینکه ترجیح میدهید همه روزه معاملاتی انجام داده و برای مدت کوتاهی آنها را باز نگه دارید؟
3- آیا میتوانید مدت زمان طولانی صبور باشید و تا یک موقعیت بدست آمده و سپس وارد بازار شوید؟
یا اینکه زمانی که معاملهای در حال اجرا ندارید به سادگی حوصلهتان سر میرود؟
4- آیا میتوانید به سرعت از احساس ناراحتی یک ترید بازنده بیرون آمده و سراغ موقعیت بعدی بروید؟
یا اینکه به مدت زمانی برای برطرف شدن این احساس بد نیاز دارید؟
تمام معامله گران و تریدرها در بازارهای مالی قبل از هر اقدامی، تایم فریمی که می خواهند بررسی های خود را
داشته باشند را باید مشخص کنند. این تایم فریم باید دارای ابتدا و انتهای مشخصی باشند. پس تایم فریم یکی از نیازهای
ضروری است که تحلیلگر و تریدر برای بررسی و تحلیل رفتار بازار باید آن را بدرستی انتخاب کند.
در تحلیل بنیادی معمولا تحلیلگر تایم فریم های بلندمدت را انتخاب می کند و معمولا تایم فریم چندماهه یا یکساله
انتخاب می شود. اما تایم فریم در تحلیل تکنیکال، بصورت تمام تایم فریمها به کار می رود.
تایم فریم (Time frame) یا دوره زمانی به عنوان یکی از اساسیترین مسائل برای تحلیل سهام در نظر گرفته میشود.
در گام اول برای بررسی یک سهم، فرد باید مشخص کند تا در چه دوره زمانی قصد دارد سهم را مورد بررسی قرار دهد.
این دوره میتواند از چند ساعت آغاز و تا چند روز و یا حتی چند ماه با توجه به بازار و سهمی که قصد بررسی آن را دارد متفاوت
باشد. در بازار سهام معمولا برای تعیین تغییرات قیمتی سهم در بازه های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت
به تایم فریم های متفاوت نیاز داریم که در ادامه آن ها را مورد بررسی قرار میدهیم.
۱- افق زمانی سرمایه گذاری
به منظور درک بهتر ارتباط این موضوع با تایمفریم نمودار، دو معاملهگر فرضی را در نظر میگیریم.
شخص «الف» یک نوسانگیر کوتاهمدتی است، که معاملات دقیقهای تا نهایتاً یکساعتی انجام میدهد. در طرف مقابل
سرمایهگذار «ب» تمایل به اخذ موقعیتهای معاملاتی چندهفتهای دارد. مشخص است، که نمودارهای مورد استفاده
این افراد یکسان نبوده و بر حسب استراتژی سرمایهگذاریشان متفاوت میباشد.
بنابراین تایمفریم نموداری مناسب معاملهگر «الف» حداکثر یکساعته و شخص دوم، روزانه یا هفتگی است.
2- روش تحلیل
یک الگوی قیمتی نموداری نظیر «سر و شانه» را تصور کنید. تشکیل الگوی مذکور در تایم فریم هفتگی، مستلزم گذشت
هفتههای متوالی یا به عبارتی چند ماه است! علاوه بر این مورد ممکن است، پس از مشاهده سرو شانه هفتگی
به این نتیجه برسید؛ که الگو در شرایط ایدهآلی تشکیل نشده و موقعیت مناسبی ارزیابی نمیشود.
مجموع شرایط فوق بیانگر این است، که شما برای ورود به یک معامله مناسب چند ماه زمان صرف خواهید نمود.
در طرف مقابل، اگر شخصی بر مبنای یک الگوی شمع ژاپنی در تایم فریمهای دقیقهای دادوستد کند؛ معمولاً
تعداد موقعیتهای معاملاتی بسیاری زیادی در طول روز نصیب او میگردد.
در صورت ورود به تمامی این فرصتهای معاملاتی، عملاً امکان مدیریت دارایی وجود نخواهد داشت و ضررهای سنگینی
در پیش خواهند بود.
در واقع همانطور که تعداد معاملات زیاد مناسب نیست، موقعیتهای معاملاتی بسیار کم، هر چند بازده
انفرادی بالایی داشته باشند؛ احتمالاً اهداف درآمدی معاملهگران را به طور کامل برآورده نمیکنند! در نتیجه، حین انتخاب
تایم فریم به روش تحلیلی خود توجه کنید؛ تا به واسطه برقراری تعادل میان آنها، از تعداد فرصتهای معاملاتی معقول
پیشروی خود اطمینان کافی داشته باشید.
3- مدیریت سرمایه
یکی از مرسومترین روشهای تعیین نقاط خروج از معامله (حد سود یا حد ضرر)، استفاده از سطوح حمایت و مقاومت موجود
در نمودار قیمت است. استفاده از تایمفریمهای بزرگتر، امکان وجود فواصل بیشتر میان نقاط ورود و خروج را افزایش میدهد
زیرا مقدار تحرکات قیمتی و فواصل کف و سقفهای بازار در این تایمفریمها معمولاً بیشتر بوده و معاملهگران مجبورند؛ به منظور
انتخاب نواحی خروج مطمئن، حد ضررهای بالایی را متقبل شوند.
از طرف دیگر، استفاده از تایمفریمهای کوتاهمدت سبب میشود؛ ریسک خطای تحلیل افزایش یافته و احتمالاً معاملات زیانده
بیشتری خواهید داشت. در نتیجه باید نکات مربوط به تعیین حجم معاملات و مدیریت سرمایه را به دقت رعایت کنید.
مقایسه تایم فریم های کوتاه مدتی و بلند مدتی:
تایم فریم کوتاه مدتی:
تصمیم گیری سریعتر
5دقیقه ای ، 15 دقیقه ای ، 30 دقیقه ای
انعطاف پذیری روانی
تریدهای فعالانه (ورود و خروج بیشتر)
تایم فریم های میان مدتی و بلند مدتی:
باز نگه داشتن موقعیت برای مدت زمان بیشتر
بهترین تایم فریم نموداری کدام است؟
با توجه به عوامل گوناگون دخیل در انتخاب دوره زمانی نمودار، نمیتوان در مورد بهترین تایمفریم معاملاتی به سادگی
اظهار نظر نمود. در واقع باید گفت، بهترین تایمفریم معاملاتی اصلاً وجود ندارد؛ زیرا انتخاب تایمفریم مناسب بر اساس
تمایز خصوصیات فردی معاملهگران، از فرمول واحدی پیروی نخواهد کرد! به عبارت دیگر، تعیین تایمفریم در تحلیل تکنیکال
یک امر کاملاً فرد محور است. در نتیجه تمامی اشخاص باید با ارزیابی دقیق تمام عوامل تأثیرگذار در فرآیند معاملاتی آنها،
اقدام به انتخاب تایمفریم نموداری مناسب خویش نمایند.
خیلی از افراد مرتکب اشتباه بزرگی میشوند و در حین انجام معاملات، مدام به تایم فریمهای پایینتر میروند.
خیلی مواقع میبینم که بعضی از تریدهای میگویند که ما در تایم فریمهای بالاتر کار میکنیم. اما سپس میبینم
که در حال تحلیل روی چارت ۱۵ دقیقه و حتی ۵ دقیقهای هستند چرا که میخواهند تریدهایشان را به اصطلاح
بهینهسازی کنند! گرچه استفاده از تحلیل مولتی تایم فریم میتواند مفید باشد اما بهتر است که تنها روی دو یا سه تایم فریم
نزدیک به همدیگر تمرکز کنید نه بیشتر.
مولتی تایم فریم یا تحلیل دو چندگانه چیست؟
از جهت اهمیت تایم فریم و تأثیر مستقیم آن در نتایج معاملاتی افراد، پژوهشهای بسیاری در این زمینه انجام شده
و حالات پیشرفتهای از نحوه کاربری تایمفریمهای نموداری رواج یافته است. مولتی تایمفریم یا تحلیل دوگانه بیانگر این است،
که برای انجام معاملات خود لزوماً نباید از یک تایمفریم استفاده نمایید و دوره زمانی مربوط به تحلیل و تعیین روند میتواند،
از تایمفریم ورود به معامله مستثنی باشد!
به زبان ساده، زمانی که از تحلیل دوگانه استفاده میکنید؛ در نمودار با دوره زمانی بزرگتر اقدام به تعیین روند و سطوح اصلی
بازگشت احتمالی قیمت نموده و در یک یا چند تایمفریم پایینتر، بر اساس موارد مشخص شده در نمودار اصلی
و استراتژی معاملاتی خود، در کمریسکترین حالت ممکن دادوستد خواهید کرد.
به مثال زیر دقت کنید:
در سهم فملی ترند لاین نزولی (خط بنفش ) در تایم فریم هفتگی رسم شده است.
شکست این مقاومت میتواند به ما سیگنال خرید بدهد.
شکست این مقاومت میتواند به ما فرصت خرید بدهد البته باید این شکست تایید شود
همانطور که در مقاله پولبک چیست و چطور میتوان از آن سیگنال خرید گرفت؟ توضیح دادیم
برای تایید این شکست باید منتظر پولبک باشیم ….
مطابق تصویر زیر تایید این شکست را در تایم فریم پایین تر یعنی روزانه میگیریم
به این صورت از دو تایم فریم برای تحلیل و معامله استفاده کردیم
انتخاب این تایم فریم ها با توجه به عواملی که توضیح داده شد متفاوت میباشد.
تایم فریم های معاملاتی استاندارد
در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی اعم از بورس اوراق بهادار، ارز دیجیتال و بازار بینالملل، تنها ابزار مورد استفاده فرد نمودار قیمت برحسب زمان میباشد. این نمودار برحسب بازههای زمانی مختلف قابل رسم و بررسی میباشد. به این بازه زمانی مورد استفاده در هر نمودار، تایم فریم زمانی آن نمودار گفته میشود. زمان، یکی از دو پارامتر اصلی برای ترسیم نمودار قیمت است. بنابراین انتخاب تایم فریم مناسب از مهمترین اقدامات یک فرد به منظور انجام یک تحلیل تکنیکال قابل معامله میباشد. در این مقاله به بررسی نحوه انتخاب تایم فریم های معاملاتی برای هر فرد میپردازیم.
اشتباه بزرگ
اکثر تحلیلگران تکنیکال بازارهای مالی، چه تازهکار و چه حرفهای، در طول دوره آموزش خود به مبحث تحلیل بازار مدنظر خود در چند تایم فریم برخوردهاند. البته، این روش قدرتمند نمودارخوانی و استراتژیسازی، اغلب در اولین سطح از تحلیل با تلاش یک معاملهگر برای دستیابی به برتری در بازار، فراموش میشود. با درگیر شدن در نوسانات بازار، اکثراً فرد دید خود را نسبت به روند ماژورتر از دست میدهد. در نتیجه سطوح واضح حمایت و مقاومت را نادیده میگیرد و از نقاط پر احتمال ورود و خروج چشمپوشی میکند.
تحلیل چند تایم فریمه
تحلیل با چند تایم فریم زمانی براساس بررسی ارزش یک دارائی در چند بازه زمانی متفاوت انجام میشود. محدودیت خاصی از نظر میزان تعداد تایم فریم های مورد بررسی و یا بررسی تایم فریم های خاص وجود ندارد. ولی راهنمائیهای کلی در این زمینه وجود دارد که اکثر افراد از آن تبعیت میکنند.
معمولاً، استفاده از ۳ تایم فریم متفاوت به فرد دید کافی از بازار میدهد. استفاده از تعداد کمتر باعث از دست دادن میزان قابل توجهی از اطلاعات میشود. و استفاده از دوره زمانی (Timeframe) چیست؟ تعداد بیشتر معمولاً باعث تحلیلهای مضاعف و زائد میشود.
قانون ۴ چیست؟
در هنگام انتخاب ۳ بازه زمانی، یک استراتژی ساده میتواند تبعیت از “قانون ۴” باشد. این بدین معناست که در ابتدا باید یک بازه زمانی متوسط مشخص شود و این بازه باید نشان دهنده میزان زمان باز گذاشتن یک معامله به طور متوسط باشد. سپس، باید یک تایم فریم کوچکتر انتخاب شود. این تایم فریم باید حداقل یک چهارم بازه زمانی متوسط باشد. (مثلاً، نمودار ۱۵ دقیقهای برای تایم فریم کوچک و نمودار 60 دقیقهای برای تایم فریم متوسط). با محاسبات یکسان، تایم فریم بزرگ یا بلندمدت باید حداقل چهار برابر تایم فریم میانی باشد. (با توجه به مثال قبل، نمودار ۴ ساعته برای تایم فریم بزرگ، سه تایم فریم انتخابی ما را کامل خواهد کرد).
انتخاب تایم فریم های معاملاتی مناسب در هنگام انتخاب طیف سه بازه زمانی بسیار حیاتی است. مشخصاً، یک معاملهگر بلندمدت با معاملاتی با عمر چندین ماه، استفاده بسیار کمی برای ترکیب نمودارهای ۱۵ دقیقهای، ۶۰ دقیقهای و ۲۴۰ دقیقهای خواهد داشت. همزمان، یک معاملهگر روزانه که عمر معاملاتش در حد چند ساعت و به ندرت بیشتر از یک روز است، استفاده زیادی از ترکیب نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهیانه ندارد. این به این معنی نیست که معاملهگر بلندمدت از توجه به نمودار ۴ ساعته سود نخواهد کرد. و یا معاملهگر کوتاهمدت از داشتن نمودار روزانه در پلتفرم معاملاتی خود بیمنفعت میماند. ولی این موارد باید در نقاط نهایی تحلیل مورد بررسی قرار بگیرند و نباید موجب درگیری فرد با کل طیف تایم فریم شود.
تایم فریم بلند مدت
با در نظر داشتن فرمت اصلی کار برای توصیف تحلیل با استفاده از چند تایم فریم، به اعمال آن در بازار مالی میپردازیم. با این روش نمودارخوانی، به طور کلی بهترین سیاست شروع از تایم فریم بلندمدت و ادامه به سمت بازههای جزئیتر میباشد. با توجه به تایم فریم بلندمدت، روند غالب شناسائی میشود. لازم به ذکر است که بیشترین ضربالمثل استفاده شده در معاملات برای این بازه زمانی این است: “روند دوست توست (The Trend is your friend).”
معاملات نباید در این نمودار گسترده اجرا شوند، ولی معاملات انجام شده میبایست هممسیر با روند شناسائی شده در این بازه زمانی باشند. این به این معنی نیست که معاملات خلاف روند نمیتواند انجام شود. بلکه به این معنیست که احتمال موفقیت کمتر و هدف حد سود پائینتری نسبت به زمانی که همجهت با روند کلی باشد، دارد.
تایم فریم میان مدت
با افزایش جزئیات نمودار در تایم فریم میانی، حرکات کوچکتر درون روند بزرگتر پدیدار میشوند. این تایم فریم تطبیقپذیرترین تایم فریم در بین 3 تایم فریم است. زیرا هر دو حالت کوتاهمدت و بلندمدت در این سطح قابل لمس است. همانطور که گفته شد، میزان مورد انتظار متوسط زمان باز نگهداشتن یک معامله باید این تایم فریم مرکزی درون بازه تایم فریمها را مشخص کند. در واقع، این سطح زمانی بیشترین نمودار استفاده شده برای برنامهریزی معاملاتی در هنگامی که معامله باز است و قیمت به سطوح حد سود و یا حد ضرر نزدیک میشود، میباشد.
تایم فریم کوتاه مدت
در آخر، معاملات میبایست در تایم فریم کوتاهمدت انجام شوند. از آنجائیکه نوسانات کوچکتر در حرکت قیمت واضحتر میشود، معاملهگر قادر به انتخاب نقطه ورود جذاب برای معاملهای همجهت با مسیر از پیش تعیین شده در نمودارهای بازههای زمانی بالاتر میباشد.
تایم فریم های معاملاتی استاندارد در یک نگاه
با ترکیب هر سه تایم فریم برای ارزیابی یک دارائی، معاملهگر قادر خواهد بود تا به سادگی احتمال موفقیت درون یک معامله را مستقل از سایر قوانین وضعشده توسط استراتژی فرد، افزایش دهد. تحلیل بالا به پائین، فرد را تشویق به معامله با روند بزرگتر میکند. این به تنهائی ریسک را با توجه به احتمال بالاتر ادامه حرکت قیمت در طول روند بزرگتر در نهایت، کاهش میدهد. با اعمال این تئوری، سطح اعتماد به معامله باید با توجه به میزان هماهنگی تایم فریمها سنجیده شود.
برای مثال، اگر روند بزرگتر صعودی بوده ولی روندهای متوسط و کوچک به سمت پائین در حرکت هستند، معاملات فروش محتاطانه با اهداف حد سود منطقی و حد ضررهای دقیق میبایست اجرا شود. به طور جایگزین، معاملهگر میتواند تا پایان حرکت یک موج خرسی در نمودارهای تناوب پائینتر صبر کند. پس از آن در یک سطح خوب وقتی هر سه تایم فریم مجدداً هماهنگ شدند، اقدام به معامله خرید کند.
یک منفعت واضح دیگر استفاده از تحلیل چند تایم فریمه معاملات، توانائی شناسائی نشانههای حمایتها و مقاومتها و همچنین نقاط ورود و خروج قدرتمند است. احتمال موفقیت معامله وقتی که در تایم فریم پائین دنبال شود افزایش مییابد. زیرا معاملهگر قادر خواهد بود از نقاط ورود ضعیف، حد ضررهای بد و یا اهداف غیرمنطقی دوری کند.
بهبود احتمال معاملات موفق
استفاده از تحلیل با چند تایم فریم میتواند شدیداً باعث بهبود احتمال معامله موفق شود. متأسفانه، بسیاری از معاملهگران به کاربرد این تکنیک در هنگام شناسائی یک موقعیت مناسب بیتوجهی میکنند. شاید زمان این باشد که معاملهگران به این روش بازگردند. زیرا روشی ساده برای اطمینان از سوددهی یک معامله با استفاده از همجهتی آن با روند فعلی میباشد.
کسب اطلاعات بیشتر درمورد انواع معاملهگران و سرمایهگذاران میتوانید به مقاله انواع معامله گر و سرمایه گذار در بازارهای مالی را بشناسیم مراحعه کنید.
تایم فریم در معاملات چیست؟
تایم فریم دورهای از زمانی است که در آن تغییرات قیمت یک دارایی، ارز دیجیتال، سهام و… اتفاق میافتد. آنها برای تعیین اینکه چه روند قیمتی در طول یک بازه زمانی مشخص ظاهر میشود مفید هستند.
ایجاد زمینه در تجارت رمزهای ارز و سهام بسیار مهم است. وقتی قیمت یک دارایی بهصورت دقیقهبهدقیقه در حال افزایش و کاهش است، ممکن است یک حرکت کوچک سود یا ضرر زیادی برساند.
اینجایی است که فریمهای زمانی یا تایم فریمها در معاملات وارد میشوند. آنها زمینه استراتژی تحلیل معاملات شمارا تعیین میکنند. در این مقاله میخواهیم در رابطه با Time Frame ها باهم به گفتگو بپردازیم، پس باما همراه باشید.
تایم فریم چیست؟
همانطور که گفتیم تایم فریم یک دورهای زمانی است که در آن تغییرات قیمت اتفاق دوره زمانی (Timeframe) چیست؟ میافتد. این میتواند از چند ثانیه یا یک دقیقه تا چند هفته باشد. بهعنوانمثال، وقتی حرکت قیمت یک دارایی را در عرض چند دقیقه پیگیری میکنید، به این معنی است که از دقیقه بهعنوان یک بازه زمانی استفاده میکنید.
استفاده از بازههای زمانی در معاملات برای کمک به تصمیمگیری در مورد قدرت و جهت روندها ضروری است. این به این دلیل است که یک چارچوب زمانی دورهای است که در طی آن تحلیل خود را با استفاده از زمان بهعنوان راهنما انجام میدهید. هدف این است که مشخص شود آیا روندهای قابلتوجهی در طول یک تایم فریم مشخص وجود دارد یا خیر.
کدام تایم فریم برای معامله بهتر است؟
تایم فریمهایی که استفاده میکنید دوره زمانی (Timeframe) چیست؟ به داراییهایی که معامله میکنید بستگی دارد. بهترین تایم فریم برای معامله در فارکس میتواند با بهترین تایم فریم برای تجارت ارزهای دیجیتال متفاوت باشد. علاوه بر این، بازههای زمانی که استفاده میکنید نیز بر اساس نوع استراتژی معاملاتی که استفاده میکنید متفاوت خواهد بود. بهعنوانمثال، یک معاملهگر پوزیشن بیشتر از یک معاملهگر یک روزه، موقعیتهای طولانیتری را در اختیار دارد.
در مقابل، یک معاملهگر یک روزه موقعیتی را یکشبه حفظ نمیکند. ازآنجاییکه آنها قصد دارند چندین معامله در روز یا در ساعت انجام دهند، ممکن است تایم فریمهایی را انتخاب کنند که 15 دقیقه یا کمتر طول بکشد. هدف استفاده از بازههای زمانی متناسب با استراتژی معاملاتی شما است.
با کنار هم قرار دادن بازههای زمانی با معیارهای دیگر مانند خطوط حمایت، خطوط مقاومت، نقاط شکست، الگوهای نمودار و روندهای مداوم، احتمالاً ایده بهتری از روند قیمت دارایی به دست خواهید آورد.
بهترین تایم فریم برای اسکالپینگ
اسکالپینگ از یک بازه زمانی کوتاهمدت استفاده میکند. هدف اسکالپرها معمولاً انجام حرکات هرچند دقیقه یکبار است. آنها تمایل دارند از بازههای زمانی مختلف از هر 1 تا 15 دقیقه استفاده کنند. بهترین تایم فریم اسکالپینگ و بیشترین استفاده اسکالپرها 1 تا 2 دقیقه است.
بهترین بازههای زمانی برای معاملات روزانه
به صورت کلی استفاده از تایم فریمهای 15 دقیقهای برای معاملهگران روزانه مفید است زیرا هدف آنها ورود و خروج چندین بار در ساعت در روز است. روند بازار اولیه را میتوان با استفاده از بازههای زمانی 60 دقیقهای ایجاد کرد. ازآنجا میتوان از چارچوبهای زمانی 15 دقیقهای برای ایجاد روندهای کوتاهمدت استفاده کرد.
بهترین بازههای زمانی برای معاملات نوسانی
معاملهگران نوسانی قصد دارند از روندهای کوتاهمدت و میانمدت سرمایهگذاری کنند. بهترین بازه زمانی برای معاملات نوسانی کوتاهمدت است که بر اساس حرکت قیمت دارایی هر چهار ساعت یکبار است. نمودارهای چهارساعته را میتوان همراه با بازههای زمانی طولانیتر، معمولاً روزها، بهمنظور ایجاد یک نمای کلی از روند استفاده کرد.
بهترین تایم فریم برای معاملات موقعیت
بهترین تایم فریم برای معاملات موقعیت زمانی است که تمرکز طولانیمدت داشته باشد. هدف از معاملات موقعیت یافتن داراییای است که ارزش آن افزایش یابد و آن را برای مدت طولانیتری حفظ کند؛ بنابراین، بهترین بازههای زمانی برای این نوع معاملات معمولاً در طول یک روز و یا یک هفته است. بهطورکلی، میتوانید به قیمتهای روزانه نگاهی بیندازید و سپس با مشاهده تغییرات قیمت در بازه چندهفتهای، مرور کلی بیشتری داشته باشید.
آنالیز چند زمانه یا مولتی تایم فریم چیست؟
مولتی تایم فریم در معاملات فرآیند مشاهده یک دارایی در بازههای زمانی مختلف است. بهعنوانمثال، یک معاملهگر نوسانی ممکن است از نمودار روزانه برای مشاهده روند بلندمدت و سپس نمودار 4 ساعته برای یافتن نقاط ورودی و خروجی خاص استفاده کند.
بازههای زمانی بهینه برای شناسایی روندها و نقاط ورودی به نوع تجارت و دوره نگهداری بستگی دارد. بهعنوان یک قانون کلی، معاملهگران باید از نسبت 1:4 یا 1:6 استفاده کنند، مانند نمودار 1 ساعته برای ورودیها و نمودار 4 ساعته برای مشاهده روند.
درحالیکه امکان استفاده از بیش از دو بازه زمانی وجود دارد، پیچیدگی افزودهشده باعث کاهش بازدهی زمانی که نوبت به دستیابی به مزایای ملموس میرسد، میشود.
اما معاملهگران چگونه باید بهترین ساعات معامله بیت کوین را تعیین کنند؟ اکثر معاملهگران باید هنگام شروع کار به تایم فریمهای دو زمانه پایبند باشند و اگر به آن نیاز داشته باشند، ممکن است حداکثر تا سه فریم افزایش دهند.
تجزیهوتحلیل مولتی تایم فریم یک استراتژی مهم برای همه معاملهگران است. درواقع بسیاری از متخصصان این صنعت هرروز از آن استفاده میکنند. قبل از انجام یک معامله، توصیه میکنیم که یک نمودار را در چندین جدول زمانی مشاهده کنید. این به شما کمک میکند تا از اشتباه کردن جلوگیری کنید و برخی از نقاط موردعلاقه را شناسایی کنید.
نحوه استفاده از تایم فریمهای متعدد در معاملات
روندها میتوانند بهطور همزمان وجود داشته باشند. تمرکز بر روی یک نمودار زمانی منفرد باعث میشود اطلاعات زیادی را که ممکن است برای سبک معاملاتی خود مفید بدانید از دست بدهید. از سوی دیگر، یک استراتژی چند زمانه به شما این امکان را میدهد تا به مهمترین بازههای زمانی داراییای که معامله میکنید نگاه کنید، اما دورههای دیگر را نیز در نظر بگیرید. بهعنوانمثال، یک معاملهگر نوسانی میتواند چارچوبهای زمانی کوتاهمدت را بهعنوان تمرکز اصلی خود داشته باشد، اما باید روندهای بازار اولیه (طولانیتر) و ثانویه (میانگین) را نیز در نظر بگیرد.
با استفاده از تجزیهوتحلیل چند تایم فریم میتوانید یک دید کلی از روند قیمت دارایی داشته باشید و بر اساس استراتژی معاملاتی خود تصمیم درستی بگیرید.
سوالات متداول
مفهوم تایم فریم چیست؟
منظور از تایم فریم استفاده از برش زمانی برای تحلیل تکنیکال بازار سرمایه است.
تایم فریم فراکتال چیست
به چینش کندل ها بر اساس تایمی که ما میخواهیم در کنار یک دیگر، تایم فریم گفته می شود.
برای مثال وقتی میگوییم ما در تایم فریم روزانه هستیم، یعنی کندل هایی که در آن صفحه ( چارت ) هستند , 24 ساعت زمان برده تا باز و بسته شوند.
انواع تایم فریم : دوره زمانی (Timeframe) چیست؟ دوره زمانی (Timeframe) چیست؟ شما میتوانید در سایت tradingview تایم فریم های مختلف را از 1 ثانیه الی 1 ماه و بیشتر را ببینید.
زمانی که ما با تایم فریم ها آشنا می شویم باید بتوانیم آنها را به درستی بررسی کنیم و رابطه بین آن ها را حفظ کنیم. تایم فریم ها با یکدیگر رابطه دارند و تجزیه و تحلیل چارت ها به ما یک فراکتال می دهد. بازار های مالی زمانی قدرت نمایی می کنند که اگر جلوی شما هزاران نوع چارت بگذارند، شما بدون دیدن تایم فریم، نمیتوانید تایم فریم دقیق آن را تشخیص دهید یعنی تمامی حرکاتی که در تایم 1 دقیقه رخ می دهد، کوچک شده رفتار تایم فریم های بزرگ می باشد.
چرا فراکتال ؟
فراکتال در لغت به معنای شکسته شدن است؛ یعنی هر جزء آن را می توان به تکه کوچک تری تقسیم و سپس مورد بررسی قرار داد (و در نهایت به یک نتیجه ثابت در مورد یک ساختار رسید)
در واقع فراکتال یک ساختار هندسی می باشد که هر جزء آن (هم کوچک و هم بزرگ) یک ساختار کامل دارد و از به هم پیوستن اجزاء کوچک با ساختار ثابت، همان ساختار در شکل بزرگتر به وجود می آید.
برای مطالعه بیشتر در مورد مبحث فراکتال اینجا کلیک کنید
فراکتال در بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال نیز کاربرد دارد!
با توجه به گستردگی بسیار زیادی که فراکتال در دنیا دارد، این گستردگی وارد بازار های مالی نیز شده است و ما باید چارت هایی که مورد بررسی قرار می دهیم را بر اساس قوائد و قانون بررسی کنیم.
برای مثال ما تایم 1 دقیقه را در نظر میگیریم و با ضریب 3، تایم های خود را انتخاب میکنیم. که به ترتیب می شود : 1 دقیقه، 3 دقیقه، 9 دقیقه، 27 دقیقه و . در نهایت تایم های به دست آمده را با کمی اختلاف به اعداد رند تبدیل میکنیم و تایم فریم های ساختار، الگو، تریگر، دابل تریگر (بهینه) را انتخاب می کنیم.
اما معمولا اکثر مامله گران از تایم فریم با ضریب 4 استفاده می کند که تایم های 1 دقیقه ، 4 دقیقه ،16 دقیقه، 64 دقیقه و . استفاده میکنند. ما این اعداد را رند میکنیم و تایم فریم های زیر به دست می آید:
اکنون ما باید تایم فریم های خود را جدا سازی کنیم و بر اساس روحیاتی که داریم به بررسی چارت ها بپردازیم.
دبل تریگر (بهبنه) | تریگر | الگو | ساختار |
5 M | 1 H | D | M |
1 M | 15 M | 4 H | W |
اهمیت تایم فریم ها زمانی مشخص می شود که ما خطوط حمایت و مقاومت و یا مکان های عرضه و تقاضا را در آن ترسیم میکنیم.
برای مثال وقتی خط روند صعودی را در تایم روزانه ترسیم میکنیم قیمت با رسیدن به آن خط به آن واکنش نشان می دهد و قدرت پرتاب و مگنت آن نسبت به خط روند صعودی در تایم فریم 1 ساعته بسیار بیستر است.
اعتبار کندل ها نیز هر چه تایم فریم را بالاتر ببریم بیشتر می شود یعنی یک کندل نزولی پر قدرت در 4 ساعته بسیار پر اهمیت تر از یک کندل پر قدرت صعودی در تایم 5 دقیقه می باشد.
نمودار شمعی یا کندل استیک
در گذشته های دور ژاپنیها برای معاملات برنج خود و برای آنکه بتوانند تحلیلی درست و دقیق از داد و ستد خود داشته باشند، نسخهای از نمودار را به نام «برنجی» ابداع کردندکه بعدها وارد دنیا رمز ارزها و بازار های معاملاتی شد. تیم توکن باز در مقالات قبلی به توضیح مباحث جفت ارز، ترید ارز دیجیتال و تحلیل ها پرداخته است و قصد دارد در این مقاله به بررسی این نمودار بپردازد.
مفاهیم کلی :
نمودار شمعی(candlestick chart) چیست؟
نمودار شمعی یا کندل استیک، به نموداری گفته می شود که شکل و شمایل آن مانند شمع است. تریدرها از این نمودار برای درک رفتار price action بهره جویی می کنند.
در این نمودار هر شمع نشان دهنده باز شدن قیمت، بسته شدن، نقطه های پستی و بلندی قیمت در دوره ای معین به شخص تریدر خواهد بود.
رفتار قیمت یا پرایس اکشن به تریدرها در تمامی بازار ها کمک خواهد کرد که بتوانند، به فهم بهتر روند ها و چرخش های نمودار ها دست پیدا کنند.
به طور مثال: در ترید های بازار فارکس گاهاً دسته ای از شمع ها ممکن است تداعی کننده ی الگوی بخصوصی باشند. الگویی که بیانگر چرخش یا تغییر روند قیمت باشد.
البته باید بدانیم که گاهاً امکان دارد، شمع ها به صورت تکی و تنهایی الگوهایی را به وجود آورند که بتوان از آن ها برای دست یابی به نقاط ورود در معامله ها و تریدها (خرید و فروش یک دارایی یا جفت ارز در بازار فارکس) بهره جویی کرد.
باید بدانیم هر دوره ای که یک کندل استیک نشان می دهد، بسته به بازه ی زمانی (time frame) تایم فریم دارد. این بازه ها دارای تایم فریم های متفاوتی اعم از: دقیقه ای، ساعتی، 4ساعتی، روزانه، هفتگی و غیره هستند.
نمودار شمعی یا کندل استیک
تفسیر شمع ها در نمودار شمعی
باید بدانیم یک نمودار شمعی معمولی، از سه نقطه ی مشخص (باز شدن، بستن، و فتیله) تشکیل شده که در کنار یکدیگر، یک شمع را به وجود می آورد. در ابتدا توجه ما، به نقاط «باز» و «بسته» شدن است. این نقاط، نشانگر این هستند که نمودار شمعی ما، در معاملات با چه قیمتی باز شده و با چه قیمتی بسته شده است. در ذیل به تفسیر هر یک از قیمت ها پرداخته و آنها را شرح می دهیم.
open price
برای شروع و ترسیم یک شمع نیازمند باز شدن قیمت یا پرایس آن هستیم. باید بدانیم اگر پرایس یا قیمت میل به بالا رفتن کند، شمع یا کندل به رنگ سبز یا آبی نشان داده خواهد شد. (البته این امر به طور پیش فرض است و تم نمودار ها قابلیت تغییر دارند.) اما اگر قیمت میل به نزول و افت کند، رنگ کندل ها به رنگ قرمز نشان داده خواهد شد.
high price
اگر در کندل ها به نوک های فتیله ها دقت کرده باشین، نوک بالایی نشانگر، بالاترین قیمت در طول دوره و بازه ی زمانی کندل است. حال اگر شمع فتیله ی بالا را دارا نباشد، دلیل آن است که در در طول دوره ی مد نظر، قیمت باز شدن یا بسته شدن معاملات، برابر با high price بوده است.
low price
اگر به نوک فتیله ی پایینی کندل دقت کنید، پایین ترین قیمت در بازه زمانی کندل را می توانید رویت کنید که به آن قیمت پست می گویند. اما اگر همچین فتیله ای رویت نشود low price همان قیمت بسته شدن خواهد بود.
close price
قیمت بسته شدن یک کندل آخرین طول دوره و یا بازه زمانی مشخص شده ی کندل است. اگر close price پایین تر از قیمت باز شدن کندل باشد، کندل به رنگ قرمز در خواهد آمد و در عکس این موضوع هم، اگر قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن باشد، در این صورت کندل به رنگ سبز یا آبی در خواهد آمد.
Wick
از دیگر اجزای مهم هر کندل، فتیله می باشد. که البته به آن shadow یا سایه هم گفته می شود. این بخش از این نظر دارای اهمیت است که نشانگر بالاترین یا پایین ترین سطح قیمت در طول دوره و بازه زمانی چه بوده است. تشخیص فتیله یا سایه ها بسیار آسان است و آنها را می توان با خط های نازک بالا یا پایین کندل شناخت و تشخیص داد.
علت مفید بودن نمودارهای شمعی آن است که به جای نشان دادن نقاط بیشترین و کمترین قیمت، روی روند بازار و مومنتوم می توان تمرکز کرد.
range
باید بدانیم که به اختلاف مابین بالاترین و پایین ترین قیمتی که کندل از خود به نمایش می گذارد، بازه گفته می شود.
بازه را می توان با کم کردن قیمتی که نوک فتیله بالا نمایش می دهد، از قیمتی که نوک فتیله پایین نشان می دهد به دست آورد.
پایینترین نقطه – بالاترین نقطه = بازه زمانی
Direction
جهت قیمت را در هر کندل می توان بر حسب رنگ آن متوجه شد. اگر قیمت بالاتر از زمان باز شدن باشد، پس قیمت افزایش پیدا کرده و کندل سبز خواهد بود عکس این موضوع نیز برقرار است.
اگر قیمت، پایین تر از زمان باز شدن باشد یعنی قیمت دچار افت و نزول شده و کندل به رنگ قرمز ترسیم می شود.( تم رنگ کندل ها قابل تغییر است و این رنگ ها به صورت پیش فرض در نظر گرفته شده است.)
نمودار شمعی یا کندل استیک
مقایسه نمودار ستونی با شمعی
باید دانست که نمودار کندل استیک یا شمعی، یک امتیاز خاص نسبت به نمودار ستونی دارد. نمودارهای ستونی، اطلاعات بصری و دیداری کمتری نسبت نمودار شمعی ارائه می کنند و عاری از الگوهای شمعی یا قیمتی می باشند. ضمن آن که تشخیص جهت قیمت توسط نمودارهای ستونی بسیار مشکل و دشوار است.
روش نمودار کندل استیک
برای تجزیه و تحلیل نمودارهاٌ، باید بدانیم روش های گوناگونی وجود دارد که در این بخش به طور مختصر به آن ها اشاره می کند.
روش میله ای :
این روش، متشکل از چهار قسمت بالاترین قیمت (high price)، قیمت باز دوره زمانی (Timeframe) چیست؟ شدن (open price) ،پایین ترین قیمت (Low price) و قیمت بسته شدن یا (close price) است. در این روش، نوع نمایش اطلاعات معاملات اعم از روزانه، هفتگی، ساعتی و … به صورت میله ای نمایش داده می شود.
هر میله، نمایانگر دانسته های خرید و فروش بازه زمانی معاملات است. این گونه که خط سمت راست میله، بیانگر قیمت باز شدن (open price) و خط سمت چپ نشانگر (close price) است. بیشترین قیمت معامله شده در بالای میله و کمترین قیمت آن در پایین میله قرار خواهد گرفت.
روش نمایش خطی:
این روش تنها به قیمت های بسته شدن یا پایانی در هر بازه ی زمانی معاملاتی کار دارد. بگونه ای که دیگر اطلاعات بازده های معاملاتی در این سیستم کاربردی نخواهد داشت. باید اذعان داشت که کاربرد مهم این سیستم مشخص کردن شکست سطح های مقاومتی و حمایتی است.
روش نمایش کندل استیک:
این روش اولین بار توسط کشاورزان ژاپنی ابداع و مورد استفاده قرار گرفت. به دلیل اینکه مانند شمع بود، candle نام گرفت.
این روش به طور دقیق از همان دانسته های روش میله ای بهره جویی می کند البته با یک تفاوت. در سیستم شمعی برعکس سیستم میله ای ویژگی دیگری افزوده شده که به آن body گفته می شود. بادی (body) به حد فاصل میان قیمت شروع و پایان گفته می شود که به صورت یک مستطیل در طول دوره قابل مشاهده است.
انواع کندل استیک یا نمودار شمعی
باید بدانیم کندل های بسیار زیادی وجود دارند که در 3 دسته ی مختلف صعودی، نزولی، خنثی قرار می گیرند. در ذیل هر کدام را شرح و کندل های این زیر مجموعه ها را نام می بریم.
1- الگوهای کندل صعودی
کندل های صعودی به صورت انفرادی بر روی نمودار نشانگر فشار خرید محسوب می شوند که قیمتها را افزایش می دهند. یک کندل صعودی نشانگر آن است که خریداران قادرند قیمت ها را تا زمان بسته شدن کندل بالا نگه دارند. تمایز این کندل های صعودی در price action است که مابین باز و بسته شدن کندل رخ می دهد.
نمودار شمعی یا کندل استیک
کندل های صعودی عبارتند از:
- خطوط تفکیک شده (Separating Lines)
- شکاف تاسوکی (Upside Tasuki Gap)
- سه گانه (Rising Three Method)
- 3 گانه داخلی (Three Inside Up)
- سه گانه خارجی (Three Outside Up)
- صعودی (Hikkake)
- 3خط حمله (Bullish Three-line Strike)
- الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers)
- بچه رها شده (Bullish Abandoned Baby)
- ستاره صبحگاهی (Morning Star)
- قیچی پایینی (Tweezer bottom)
- نفوذگر خطی (Piercing Line)
- هارامی (Bullish Harami)
- پوشاننده (Bullish Engulfing)
- کیکر (Bullish Kicker)
- اسپینینگ تاپ (Spinning Top)
- دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji)
- چکش معکوس(Role Reverse hammer)
- هامر یا چکش (Hammer)
2- الگوهای کندل نزولی
الگوهای کندل نزولی نشانگر فشار فروش تلقی می شوند. این الگوها ممکن است بازگشت قیمت طی روند افزایش (صعودی) یا ادامه یک روند کاهش (نزولی) را نمایش می دهد. الگوهای کندل نزولی تشکیل شده از چند کندل هستند.
نمودار شمعی یا کندل استیک
کندل های نزولی عبارتند از:
- مرد به دار آویخته (Hanging Man)
- ستاره دنبالهدار (Shooting Star)
- دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji)
- اسپینینگ تاپ نزولی (Bearish Spinning Top)
- کیکر نزولی (Bearish Kiker)
- پوشای نزولی (Bearish Engulfing)
- هارامی نزولی (Bearish Harami)
- ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover)
- قیچی بالایی (Tweezer Top)
- بچه رها شده نزولی (Bearish Abandoned Baby)
- سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)
- ستاره شب دوجی (Evening Doji Star)
- 3خط حمله نزولی (Bearish Three-Line Strike)
- سه خط حمله نزولی (Bearish Three-Line Strike)
- الگوی سه گانه نزولی (Falling three methods)
- دو شکاف سیاه (Two Black Gapping)
- خطوط تفکیک شده نزولی (Bearish Separating Lines)
- الگوی On Neck Line
- الگوی خط گردن In Neck Line
3- الگوهای کندل خنثی
کندل های دوجی یک سیگنال خنثی محسوب می شوند و زمانی به وجود می آید که قیمت باز و بسته شدن یک کندل نزدیک و هم سطح با یکدیگر بوده و یک بدنه کوچک داشته باشد. در زبان ژاپنی، دوجی به معنای اشتباه می باشد، بدین معنی که خریدارها و فروشنده ها در ارتباط با قیمت اشتباه کردهاند.
نمودار شمعی یا کندل استیک
دیدگاه شما