درک استراتژی در سرمایه‌گذاری


استراتژی سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

درک استراتژی در سرمایه‌گذاری

مشاوره رایگان

برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.

  • 02191004770
  • [email protected]
  • تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15

خانه / سرمایه گذاری و بورس / استراتژی سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

استراتژی سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

ما در این مطلب قصد داریم به معرفی بهترین و مشهورترین استراتژی‌ سرمایه‌گذاری بپردازیم.

هر سرمایه گذاری باید یک استراتژی سرمایه‌گذاری داشته باشد! استراتژی سرمایه‌گذاری مجموعه‌ای از باورها، ارزشها، عقاید، قواعد و اقدامات می باشد که مسیر سرمایه‌گذاری هر فرد را تا رسیدن به هدفش مشخص خواهد کرد. داشتن استراتژی به فرد کمک می کند تا زودتر و بهتر به هدفش برسد.

استراتژی سرمایه‌گذاری چیست؟

استراتژی سرمایه‌گذاری مجموعه‌ای از باورها، ارزش ها، عقاید، قواعد و اقدامات میباشد که مسیر سرمایه‌گذاری هر فرد را تا رسیدن به هدفش مشخص خواهد کرد.

شاید فکر کنید که هدف هر فرد کسب بیشترین مقدار سود می باشد؛ اما این فکر درست نیست. بعضی از افراد به ‌دنبال بیشترین مقدار سود در زمانی کوتاه می باشند، اما عده ای دیگر می‌خواهند در بلندمدت سود نهایی خود را حداکثر نمایند، حتی با پذیرش زیان موقتی و کوتاه مدت.

بعضی از افراد هم کمترین مقدار ریسک را می‌خواهند اما بعضی از افراد از ریسک‌پذیری لذت می‌برند.
بعضی ها به‌دنبال بیشترن مقدار سود در مدت زمان کوتاه میباشند، بعضی دیگر می‌خواهند در بلندمدت «سود نهایی» را حداکثر نمایند.

شاید معنی استراتژی سرمایه‌گذاری برای شما گنگ و مبهم باشد به همین با یک مثال درک این مطلب را آسان تر می کنیم.

مثلا زمانی که سکه گران می‌شود بعد از زمانی افرادی که سکه دارند تصمیم خواهند گرفت که دارایی خود را نقد نمایند سپس قیمت پایین خواهد آمد. پایین آمدن قیمت موج دوم خریداران را به بازار می‌فرستد. با فشار تقاضا قیمت دوباره بالا خواهد رفت.

محمد در اولین رشد قیمت سکه می‌خرد. فاطمه وقتی قیمت‌ها برای اولین بار نزولی می‌شود خرید می‌کند. امیر در دومین رشد قیمت به بازار می‌رود. زهرا از قدیم سکه داشته، با دومین رشد قیمت سکه‌های خود را نقد می‌کند.

اما چه چیز باعث خواهد شد که این آدم‌ها رفتارهایی متفاوت انجام بدهند؟ آیا آن‌ها برای خود استراتژی دارند، یا تنها تحت تاثیر هیجان است که به بازار پاسخ می‌دهند؟ در ادامه شما را با انواع استراتژی در سرمایه گذاری آشنا می کنیم.

استراتژی سرمایه‌گذاری گله‌ای

فکر کنید که یک گله گوسفند در حال چریدن می باشند. یکی از آن گوسفندها علفی تازه پیدا میکند و می‌خورد. یکهو گله به سمتی می‌دود. آن گوسفند درک استراتژی در سرمایه‌گذاری نمی‌داند چرا گله جابجا شدند؛ اما علف تازه خود را ول میکند و به دنبال گله می‌دود اینکار به قیمت از دست دادن علف تازه و خوشمزه خودش تمام خواهد شد.

استراتژی سرمایه‌گذاری گله‌ای

استراتژی سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

بعضی از سرمایه‌گذاران هیچگونه استراتژی‌ای ندارند. فقط می‌خرند و می‌فروشند. حتی بدون توجه به آن‌که بدانند سهامی که می‌خرند مربوط به چه شرکت‌هایی می باشد. این افراد احتمال دارد که سود یا زیان کنند؛ اما باید به این نکته توجه داشته باشند که سودهای کسب شده توسط آن ها فقط به بخت‌واقبال و شانس مربوط بوده نه به شم قوی آن‌ها در سرمایه‌گذاری.

این افراد همیشه در صف می باشند یا در کنار بقیه افراد صف ایستاده‌اند که خرید کنند یا می‌خواهند چیزی که دیروز در صف خریدند را بفروشند.

استراتژی سرمایه‌گذاری بخر – نگه‌دار

بعضی از افراد باور دارند که قیمت همه‌چیز بالاخره یک روز بالا خواهد رفت؛ بطور مثال زمانی خواهد آمد که سکه از ۳ میلیون در مدتی کوتاه برسد به ۴ میلیون.

افرادی هم که پس از پرش به صورت گله ای به بازار حمله می‌کنند شاید چند صدهزار سود یا زیان کنند؛ اما سود اصلی را کسی خواهد برد که سکه را قبل از پرش قیمت خریده بوده است.

این اشخاص موارد سرمایه‌گذاری را برای نوسان گیری و به قصد فروش نمی‌خرند. بلکه می‌خرند که نگه‌ دارند مدت زمان آن هم مشخص نیست شاید ۵ سال، شاید ۱۰ سال یا حتی بیست سال! سهام، طلا، یا زمین، فرقی نمی‌کند. چون که این سرمایه‌گذاران بجای قیمت‌، به دنبال ارزش‌ می باشند. این افراد چیزی را خریداری می کنند که ارزش زیادی دارد، اما قیمت آن ارزان می باشد.

پس از مدت طولانی صبر می‌نمایند تا زمانی که دنیا هم به ارزش خرید آن‌ها پی ببرد. مثلا فردی که در ۱۹۲۰ نقاشی‌های پیکاسو و سالوادور دالی را خریداری کرده بود.

استراتژی سرمایه‌گذاری بلند-کوتاه

برخی با استراتژی سرمایه گذاری بلند مدت-کوتاه مدت پیش می روند. بطور مثال یک کشاورز از این موضوع آگاهی دارد که قیمت بادام از نوبر تا اشباع‌شدن بازار در حال کاهش می باشد. اما در صورتی که قیمت برنج روز به روز افزایش می یابد. اما کاهش روز‌به ‌روز قیمت بادام او را اذیت می کند چون کشاورز هنوز بادام‌هایش را برداشت نکرده است حالا از طرفی او قصد دارد بادام هایش را بفروشد و برنج خریداری کند اما مشکل اینجاست که هر روز قیمت برنج بالا می‌رود.

استراتژی سرمایه‌گذاری بلند-کوتاه

استراتژی سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

او در حال حاضر می‌تواند برنج را بصورت نسیه برای یک تاریخ خاصی بخرد و از آن طرف بادام را به‌صورت پیش‌فروش تا همان تاریخ پرداخت نسیه برنج، بفروشد. زمانی که برنج گران می شود، کشاورز چون برنج را ارزان خریده بود سود می‌کند. به علاوه زمانی که بادام ارزان شود، او بادام را از قبل به قیمت گران‌تر فروخته است.

پس از مدت زمانی این کشاورز بجای این که بادام بکارد، تصمیم می‌گیرد بادام را گرانتر بفروشد و سر فرصت از دیگران ارزان خریداری کند و تحویل دهد. با این استراتژی او به یک سرمایه‌گذار بلند- کوتاه تبدیل میشود.

استراتژی سرمایه‌گذاری تکانه‌ای

فکر کنید شما میخواهید برای یک تیم فوتبال بازیکن بخرید. احتمالا سعی می‌کنید تا بهترین بازیکنان فوتبال جهان را خریداری نمایید و ضعیف‌ترین بازیکنان خودتان را بفروشید؛ اما اگر شما به این روند ادامه دهید، خیلی زود ورشکست خواهید شد. اما شما باید برای ساختن ثروت بهترین بازیکنان خود را بفروشید و بازیکنان جوان و آینده دار و رو به رشد را خریداری کنید.

یک استراتژی سرمایه‌گذاری دیگر شامل گران خریدن و گران‌تر فروختن می باشد. البته تعدادی از این افراد بر این باورند که ارزان‌خریدن و گران‌فروختن سودآور نیست. شما در فاصله زمانی بین خرید وفروش باید هزینه کنید؛ مانند دستمزد بازیکن جوان، هزینه اقامت، تمرین، سفر، آموزش و…

یک استراتژی سرمایه‌گذاری دیگر شامل گران خریدن و گران‌تر فروختن میباشد. مانند تیمی که هازارد را با قیمت بالایی جذب می‌نماید و او را گران‌ تر از قیمت خریدش با باشگاهی دیگر می‌فرستد. یک تیم قادر خواهد بود که این کار را در مدت یک فصل انجام بدهد تا اینکه منتظر بماند تا دنیا به ارزش‌های استعدادی آن بازیکن جوان پی ببرد، که شاید هم نبرد.

استراتژی سرمایه‌گذاری ساز مخالف

بسیاری از سرمایه گذاران نیز با استراتژی سرمایه‌گذاری ساز مخالف پیش میروند. در نقطه مقابل استراتژی گله‌ای، ساز مخالف قرار دارد. در این استراتژی زمانی که همه به یک مورد سرمایه‌گذاری علاقه نشان دهند، شخص آن را خواهد فروخت و زمانی که همه فروشنده‌اند او خرید مینماید.

استراتژی سرمایه‌گذاری ساز مخالف

استراتژی سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

مثلا وقتی همه به دنبال این هستند که سکه طلا بخرند چون قیمت دارد روز‌به‌روز بیشتر می‌شود، سرمایه‌گذار سکه‌هایش را با قیمت بالا عرضه می نماید. و زمانی که قیمت پایین آمد و همه وحشت‌زده به دنبال فروشنده میباشند، شخص سکه‌های فروشندگان را با قیمت خیلی ارزان می‌خرد.

در بورس اینگونه افراد برای خرید و فروش سهام، در صف خرید می‌فروشد و هرگز وارد صف نمی‌شود. و زمانی که همان سهم صف فروش شد، فرد سهمی که فروخته را با قیمتی کم‌تر می‌خرد. این در حالی است که بیشتر مردم در صف خرید آرزو می‌کنند بتوانند خرید کنند و در صف فروش از خدا می‌خواهند دارایی‌شان فروش برود

استراتژی سرمایه‌گذاری سود تقسیمی

چه سازه مخالف بزنید چه تکانه‌ها را دنبال نمایید، تا به اینجا فقط به قیمت‌ها توجه داشته‌ اید، نه به سود سرمایه‌گذاری.

در این زمان سرمایه‌گذار از بالا رفتن قیمت سهام سود خواهد برد نه از سود تقسیمی شرکت.اما بعضی از سرمایه‌گذارها مستقل از قیمت، به دنبال دریافت سود تقسیمی می باشند و برای آن‌ها پیش‌بینی سود شرکت از هرچیزی دیگری مهم‌تر میباشد.

برای این افراد شرکتی که سود تقسیمی خوب، منظم، قابل پیش‌بینی و رشدکننده دارد یک مورد سرمایه‌گذاری مطلوب است. در این حالت سرمایه‌گذار باید بهره انتظاری خود را تعریف کند؛ مثلا اگر توقع داریم سالی ۲۵ درصد سود کنیم، شرکتی که هر سال یک‌چهارم قیمتش را به شکل سود تقسیم کند و سودش سالانه دست‌کم به‌اندازه تورم رشد کند، خوب است.

استراتژی سرمایه‌گذاری دریپ

دریپ یا DRIP اصطلاحی مالی میباشد. Dividend Reinvestment Plan یا برنامه سرمایه‌‌گذاری مجدد سود تقسیمی یکی از استراتژی‌های رایج در بین سرمایه‌گذاران می باشد.

استراتژی سرمایه‌گذاری دریپ

استراتژی سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

در حالت کلی این استراتژی سرلوحه کار شخصی است که از پول حاصل از فروش گندم، زمین زراعی بیشتر خریداری کند.

دقت فرمایید اگر قیمت زمین بالا رود او از افزایش قیمت زمین‌هایش سود خواهد برد و زمانی که قیمت زمین ارزان شود او زمین بیشتری را خریداری خواهد کرد. پس او از ریسک نوسان قیمت زمین‌های زراعی در امان میماند.

استراتژی خرید پلکانی

فکر کنید قصد دارید با ۱۰ میلیون تومان در بازار طلا سرمایه‌گذاری نمایید. فرض کنید در حال حاضر قیمت طلا ۱۰۰ هزار برای هر گرم می باشد.

شما قادر خواهید بود که به بازار رفته و ۱۰۰ گرم طلا خریداری نمایید و به خانه برگردید. اگر بعد از ده روز قیمت طلا به ۱۰۲ هزار تومان برسد، ۲۰۰ هزار سود می‌کنید اما اگر بشود ۹۸ هزار، ۲۰۰ تومان ضرر نصیب شما می شود.

حالا در این مثال استراتژی خرید پلکانی به این صورت است که بجای خرید ۱۰۰ گرم طلا، هرروز ۱ میلیون تومان خرید کنید. اگر قیمت هرروز کمی بالا برود تا به ۱۰۲ هزار تومان برسد، شما درنهایت سود می‌کنید؛ اما اگر بعد از ۱۰ روز قیمت طلا به ۹۸ هزار تومان رسیده باشد، شما بیشتر از ۱۰۰ گرم طلا دارید.

درست است که در صورت رشد قیمت سود کم‌تری نصیب شما می‌شود اما به همان میزان ریسک کاهش قیمت هم برای شما کاهش می یابد.

استراتژی میانگین‌گیری هزینه ریالی

این جمله که میگوید من ماهی ۵۰۰ هزار تومان سهم خواهم خرید یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های سرمایه‌گذاری می باشد. فکر کنید که این ماه سهم شرکت موردعلاقه من ۵۰۰ تومان باشد. این ماه هزار سهم از این شرکت خریداری میکنم .

در ماه آینده قیمت سهم به ۴۰۰ تومان خواهد رسید حالا با ۵۰۰ تومانم ۱۲۵۰ سهم می‌خرم. ماه بعد قیمت به ۶۰۰ می‌رسد، ۸۳۳ سهم می‌خرم. باز قیمت به ۵۰۰ باز می‌گردد. هزارتای دیگر می‌خرم.

در ماه اول با دو میلیون تومان می‌توانستم ۴۰۰۰ سهم بخرم؛ اما الان ۴۰۸۳ سهم دارم؛ یعنی ۴۱ هزار و ۵۰۰ تومان سود کرده‌ام. در این استراتژی بعضی از افراد اگر و فقط اگر کمی خوش‌شانس‌تر از بقیه باشند ممکن است عملکرد بهتری از دیگران داشته باشند.

Compatible data.

Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.

enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.

  • Pina & Associates Insurance
  • Payment at Contingency
  • Amount of Payment

Two Most-Cited Reason

Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.

استراتژی معاملاتی چیست؟

استراتژی معاملاتی

استراتژی معاملاتی می‌تواند ساده یا پیچیده باشد و برای طراحی آن، مسائلی از قبیل سبک سرمایه‌گذاری (سرمایه‌گذاری رشدی یا ارزشی)، ارزش بازار، تحلیل تکنیکال، شاخص‌های بنیادی، صنایع خاص، تنوع سبد سرمایه‌گذاری، مدت‌زمان سرمایه‌گذاری، ریسک‌پذیری، اهرم مالی و غیره در نظر گرفته شود.

نکته: استراتژی معاملاتی باید بر مبنای داده‌های عینی و تجزیه‌وتحلیل بی‌طرفانه تنظیم شود و معامله‌گر کاملا به آن پایبند باشد. در عین حال، این استراتژی باید انعطاف‌پذیری لازم را داشته باشد و بتوان در شرایط مختلف، آن را بازبینی کرد و در صورت لزوم، بخش‌هایی از آن را تغییر داد.

انواع استراتژی‌های معاملاتی

استراتژی‌های معاملاتی انواع مختلفی دارند، اما اکثرشان بر مبنای تحلیل تکنیکال یا بنیادی طراحی می‌شوند. چیزی که بین استراتژی‌های معاملاتی مشترک است این است که همه آن‌ها به اطلاعات و داده‌های قابل‌سنجش تکیه دارند و امکان ارزیابی دقیق آن‌ها بر مبنای اطلاعات تاریخی وجود دارد. به زبان خودمانی، استراتژی معاملاتی نباید به چیزهایی مثل احساسات شخصی، توصیه دیگران، سیگنال خرید یا فروش تحلیل‌گران معروف، رمل و اسطرلاب و چیزهایی از این قبیل وابسته باشد و بنیان آن باید مفاهیمی باشد که بشود با عدد و رقم آن‌ها را سنجید و مقایسه کرد.

استراتژی‌های مبتنی بر تحلیل تکنیکال

آن دسته از استراتژی‌های معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال طراحی می‌شوند از تعدادی از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای تصمیم‌گیری درمورد خریدوفروش بهره می‌گیرند. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که همه اطلاعات و داده‌های مربوط به سهام و اوراق بهادار دیگر در قیمت خلاصه می‌شود و قیمت همیشه روند مشخصی دارد.

نمونه‌ای از یک استراتژی معاملاتی مبتنی بر تحلیل تکنیکال می‌تواند خریدوفروش بر اساس «میانگین‌های متحرک» باشد. این استراتژی می‌تواند از دو میانگین متحرک کوتاه‌مدت و بلندمدت کمک بگیرد و هر جا که میانگین متحرک کوتاه‌مدت از میانگین متحرک بلندمدت عبور کند، نشانه خرید (یا فروش) باشد.

استراتژی معاملاتی بر مبنای تحلیل بنیادی

همان‌طور که می‌شود حدس زد، بنیان استراتژی‌های معاملاتی مبتنی بر تحلیل بنیادی شاخص‌های بنیادی است. تحلیلگران بنیادی همواره فهرستی از شاخص‌های بنیادی دارند و سهم‌های مختلف را بر اساس این فهرست می‌سنجند تا فرصت‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری را پیدا کنند. چنین فهرستی می‌تواند شامل شاخص‌هایی از قبیل نسبت «P/E» (پی‌به‌ای یا قیمت به سود)، رشد درآمد، رشد سودآوری، نسبت بدهی و غیره باشد.

برای نمونه، تحلیلگر بنیادی ممکن است طبق استراتژی معاملاتی خودش، سهامی را که نسبت «‌P/E» آن‌ها کمتر از ۷ باشد برای بررسی بیشتر مناسب تشخیص بدهد. در مراحل بعدی، این سهم‌ها باید فیلترهای دیگر، مانند ارزش بازار، رشد فروش و غیره، را پشت سر بگذارند و در نهایت سهم‌هایی که از همه این فیلترها عبور کرده باشند، برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌شوند.

استراتژی‌های معاملاتی دیگر (تابلوخوانی و…)

یکی دیگر از انواع استراتژی‌های معاملاتی، به‌ویژه در بازار ایران، بر مبنای «تابلوخوانی» طراحی می‌شود. همان‌طور که می‌دانید، تابلو هر سهمی اطلاعات بسیار زیادی از قبیل حجم معاملات، قیمت‌های پیشنهادی خریداران و فروشندگان، حجم معاملات حقیقی و حقوقی، تعداد خریداران حقیقی و حقوقی و بسیاری موارد دیگر را در اختیار معامله‌گران می‌گذارند. بعضی از معامله‌گران طبق تجربه‌ای که در طول سال‌های معامله‌گری به دست آورده‌اند، بر مبنای فاکتورهای تابلو استراتژی‌های معاملاتی طراحی می‌کنند که به‌ویژه برای معاملات کوتاه‌مدت کاربرد دارد.

نمونه‌ای از این نوع استراتژی‌های معاملاتی می‌تواند این باشد که افزایش ناگهانی حجم خرید یا فروش را شرط اصلی برای خرید یا فروش در نظر بگیرد. در مراحل بعدی این استراتژی، ممکن است به نکته‌هایی از قبیل ارزش بازار و سرانه خرید حقیقی دقت شود و در نهایت سهم مناسب برای خرید انتخاب شود.

بهترین استراتژی معاملاتی برای معامله در بورس ایران

مطمئن باشید که چنین چیزی وجود ندارد! اگر هم وجود داشته باشد، برای همیشه مناسب نخواهد بود. بهترین استراتژی معاملاتی همانی است که معامله‌گر بر مبنای عادات و علایق شخصی و متناسب با درجه ریسک‌پذیری خودش طراحی می‌کند و با جزئیات آن به‌قدری آشناست که می‌تواند در شرایط مختلف و در صورت لزوم، گوشه‌وکنار آن را کمی تغییر بدهد تا استراتژی‌اش همیشه منطبق با شرایط روز باشد.

اما می‌شود کلیات یک استراتژی معاملاتی منطقی را در ۳ مرحله زیر خلاصه کرد؛

مراحل طراحی استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه‌گذاری

  1. قبل از هر چیز باید یک «واچ‌لیست» یا «فهرست سهم‌های زیر نظر» تهیه کنیم که معمولا شامل پنجاه الی صد نماد برجسته بازار است. باید دقت کنیم که ارزش بازار نمادهای این فهرست در محدوده‌ای باشد که خودمان مشخص می‌کنیم. مثلا نماد شرکت‌هایی را در این فهرست قرار می‌دهیم که ارزش بازار آن‌ها بالای ۱۰ هزار میلیارد تومان باشد.
    نکته: سودآوری مهم‌ترین شاخصی است که می‌تواند سرمایه‌گذار را در برابر تلاطم‌های بازار سرمایه بیمه کند. شرکتی که سود بسازد و این سود را یا بین سرمایه‌گذاران تقسیم کند و یا با این سود طرح‌های توسعه‌ای خود را پیش ببرد، همواره می‌تواند گزینه مناسبی برای این فهرست اولیه باشد. اما شرکتی که زیان انباشته بالایی داشته باشد و در آینده نزدیک چشم‌اندازی برای رفع مشکلات اساسی آن وجود نداشته باشد (که متأسفانه نمونه‌های آن در بورس ایران زیاد است) نباید وارد این فهرست شود.
  2. سپس باید نمادهای این فهرست را از نظر بنیادی بررسی کنیم و ببینیم کدام نمادها شرایط مناسبی برای سرمایه‌گذاری دارند. این بررسی می‌تواند شامل مقایسه «P/E»، ارزیابی مقدار فروش ماهانه و سالانه، سنجش رشد مقدار فروش، مقایسه حاشیه سود و شاخص‌هایی از این قبیل باشد.
  3. گام نهایی خرید سهام منتخب در قیمت مناسب است. بعد از اینکه سهام مورد نظرمان را انتخاب کردیم، باید تلاش کنیم که این سهم‌ها را در قیمت‌های مناسب شکار کنیم. البته استراتژی معاملاتی ما باید امکان خرید پله‌ای را بدهد؛ به این معنا که باید اصول مدیریت سرمایه را هم در استراتژی‌مان در نظر داشته باشیم و تمام پول‌مان را در یک معامله خرج نکنیم و همیشه احتمال بدهیم که قیمت سهام مورد نظرمان ممکن است روزهای بعد پایین‌تر هم بیاید و فرصت مناسب‌تری برای خرید در اختیارمان بگذارد.

مزایای داشتن استراتژی برای معامله‌گر

هدف اصلی استراتژی‌های معاملاتی این است که از سوگیری‌های رفتاری در تصمیم‌گیری‌های مالی جلوگیری و سودآوری مناسب و پایدار تضمین شود. به بیان ساده‌تر، وقتی استراتژی معاملاتی مشخصی داشته باشیم و در تمام شرایط به این استراتژی پایبند بمانیم، خطر تصمیم‌گیری‌های هیجانی تهدیدمان نخواهد کرد.

پس می‌شود مهم‌ترین مزیت‌های پایبندی به استراتژی معاملاتی را این‌گونه خلاصه کرد:

  • جلوگیری از سوگیری رفتاری در سرمایه‌گذاری
  • خریدوفروش سهام بر مبنایی مشخص
  • دوری از خریدوفروش هیجانی
  • بازدهی مناسب و پایدار در بلندمدت

معایب نداشتن استراتژی معاملاتی

اگر برای خریدوفروش سهام قاعده مشخصی نداشته باشیم، ممکن است به‌راحتی دچار ترس یا طمع شویم و نتوانیم سهمی را به‌موقع بخریم و به‌موقع بفروشیم. مثلا ممکن است سهمی را در نقطه نامناسبی بخریم و بعد از ۱۵درصد افت، آن را بفروشیم و رشد سهم درست بعد از فروش ما آغاز شود. برعکس، ممکن است سهمی را بخریم و بعد از ۱۰درصد زیان، به امید آغاز روند صعودی، آن را نگه داریم و به‌مرور بیشتر و بیشتر در ضرر فرو برویم.

همچنین ممکن است بعد از رسیدن به هدف قیمتی مورد نظر، طمع کنیم و به امید سود بیشتر، سهم را بیش از حد نگه داریم. در این صورت ممکن است به‌راحتی تمام سودمان را از دست بدهیم. معایب نداشتن استراتژی را می‌توانیم به این صورت خلاصه کنیم:

  • تصمیم‌گیری‌های هیجانی و دور از منطق سرمایه‌گذاری
  • عدم شناسایی سود در زمان مناسب و از دست دادن سود
  • پایبندنبودن به حد ضرر و افزایش زیان
  • بازدهی نامناسب و همراه با نوسان
  • و در نهایت، از دست دادن آرامش در زندگی شخصی

جمع‌بندی

در این مطلب با فلسفه استراتژی معاملاتی آشنا شدیم و دیدیم که می‌شود استراتژی‌های مختلفی برای حضور در بازار سرمایه طراحی کرد. با کلیات یک استراتژی معاملاتی مناسب آشنا شدیم و دیدیم که نداشتن چنین طرحی می‌تواند به از دست دادن سود، ضرر کردن و حتی از دست دادن آرامش ذهنی منجر شود. بیراه نیست اگر بگوییم درک اهمیت استراتژی معاملاتی از داشتن استراتژی مهم‌تر است، چون اگر چنین نیازی را درست درک کنیم، حتما به دنبال طراحی استراتژی مناسب خواهیم رفت و همواره استراتژی‌مان را ارزیابی خواهیم کرد تا بتوانیم آن را با شرایط روز متناسب کنیم.

مدیریت مالی شخصی (به بهانه اضافه شدن بخش مدیریت مالی به دفتر برنامه ریزی هلی تاک)

مدیریت مالی شخصی

مدیریت مالی شخصی یک کار دلهره‌آور و مستمر هست که می‌تونه حتی باهوش‌ترین انسان‌ها رو هم از نظر اقتصادی دچار سردرگمی کنه. در واقع، در دنیایی که دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها به سرعت حرکت می‌کنن و حساب‌های بانکی خودمون رو به خدمات بی‌شماری متصل می‌کنیم و با لمس یه دکمه خریدهامون رو انجام میدیم، مدیریت مالی مفهومی پیچیده‌تر از همیشه به حساب میاد. برای استفاده حداکثری از پولی که در اختیارتون دارین، باید به طور مدام آگاهی و تفکر استراتژیک داشته باشین.

ما در این مقاله می‌خوایم به بعضی از اصول موفقیت در مدیریت مالی شخصی اشاره کنیم که حسابی برای ما مفید محسوب می‌شن. نکات ارائه شده در اینجا برای اون‌هایی خوبه که تازه کار خودشون رو با درآمد خصوصی یا سرمایه‌گذاری شروع کردند. اما خوندن این متن برای افرادی که به استراتژی اقتصادی خودشون اهمیت میدن هم ارزش داره.

حالا بریم با هم این نکات رو یاد بگیریم…

آنچه مدیریت مالی شخصی مستلزم آن است

در یک تعریف خیلی ساده، مدیریت مالی شخصی صرفا به معنای به دست آوردن شناختی از وضعیت مالی شماست که به منظور استفاده حداکثری از دارایی‌ها در زندگی روزمره و برنامه‌ریزی برای آینده‌تون به حساب میاد.

یکی از مواردی که باید در نظر داشته باشید، اینه که دارایی‌ها می‌تونن با توجه به محل زندگی و هزینه‌های زندگی شما تغییر کنن. هزینه زندگی اساسا مقدار پولی هست که برای درک استراتژی در سرمایه‌گذاری پوشش هزینه‌های اولیه زندگی مثل غذا، مسکن، رفت و آمد و حتی مراقبت‌های بهداشتی لازمتون میشه. با توجه به اینکه مثلا خانه، خانواده‌ای که در اون زندگی می‌کنین، خرج و مخارج شما چطوریه و …، هزینه‌های زندگی بسیار مهم‌تر میشن.

اما برای بسیاری از آدم‌ها، مدیریت مالی فقط به این معنی اینه که فقط باید مراقب خرج کردن و پس‌انداز کردن خودشون باشن. این مطمئنا سیاست بدی نیست، اما این سیاست در پرداختن به پیچیدگی یا گستره کامل برنامه‌ریزی مالی، یه استراتژی ناکام به حساب میاد و با این استراتژی ساده نمی‌تونین مدیریت مالی مناسبی داشته باشین. مدیریت امور مالی شخصی، خودش به تنهایی یک مبحث خیلی مهم به حساب میاد که باید حتما به صورت جدی به اون توجه کنین و فقط به فکر هزینه‌ها و مخارج خودتون نباشین.

نکات مهم در بررسی مدیریت مالی

پس شما برای داشتن یک برنامه مالی مناسب، باید اصطلاحات زیر رو بشناسین:

  • درآمد: تجزیه و تحلیل درآمد برای دونستن اینکه چقدر باید برای هزینه‌های اساسی، مالیات و … صرف کنید.
  • جریان نقدی: مدیریت هزینه‌ها و برنامه‌ریزی پیش‌رو برای استفاده حداکثری از درآمدتان.
  • امنیت خانواده: درک نیاز به تامین و حفظ امنیت خانواده خود (از طریق بیمه و راه‌های دیگه)
  • سرمایه‌گذاری: برنامه‌ریزی برای کمک به رشد سرمایه خود در طول زمان.
  • استاندارد زندگی: تضمین بیشترین آسایش ممکن به دلیل برنامه‌ریزی مالی محتاطانه.
  • درک مالی: استفاده از تصمیمات خودتون برای درک بهتر چیزی که در برنامه مدیریت مالی شما تاثیر داره.
  • دارایی‌ها: به دست آوردن دارایی‌های با ارزش (یا سرمایه‌گذاری) با ریسک کم و مسئولیت محدود.
  • پس‌انداز: داشتن پول نقد اضطراری در دست یا ذخیره شده در سرمایه‌گذاری با نقدینگی بالا.
  • مشاوره مداوم: ایجاد رابطه با یک متخصص برنامه‌ریزی مالی برای اینکه خودتون رو برای تصمیم‌گیری قوی آماده کنید.

بعضی از این اصطلاحات شامل انواع خاصی از مدیریت مالی یا استراتژی‌ها میشن. با این حال، درک اهمیت هر کدوم از این نکات می‌تونن به شما کمک کنن تا از پیچیدگی کامل یک طرح مالی صحیح مطلع بشید.

استراتژی‌های مناسب برای مدیریت مالی شخصی

حالا بعضی از استراتژی‌های خاصی که به این حوزه‌های مهم مربوط میشن رو باهم بررسی می‌کنیم:

مدیریت درآمد و جریان نقدی

داشتن یک سیستم کامل و دقیق که به وسیله اون می‌تونین درآمد و هزینه‌هاتون رو ردیابی و درک کنین، به شما این امکان رو میده که بیشترین بهره رو از سرمایه و درآمدتون به دست بیارید. این مورد برای رفع نگرانی‌های دیگه و آماده‌سازی شما برای آینده‌ای با ثبات مالی استفاده میشه.

اما چطوری به طور خاص باید امور مالی خودتون رو پیگیری کنید؟

این کار اصلا پیچیده نیست و می‌تونین به سادگی و با بعضی از کارها موفق بشین امور مالی خودتون رو مدیریت کنین. مثلا با بررسی میزان درآمدی که در هر روز (یا هفته یا ماه اگه ترجیح می‌دید) دارین، همچنین مقداری که در همان دوره خرج می‌کنین، می‌تونین خیلی سریع تصویری از مسیر مالی خودتون ترسیم کنید.

بعدا می‌تونین مطابق با اون یه برنامه خوب بریزید، شاید هزینه‌ها رو تا جایی که ممکنه کاهش بدید تا میزان درآمدی که کسب می‌کنین رو افزایش بدید. حقیقتا، همه این‌ها رو می‌تونین در یک برگه اکسل با مدیریت خوب یا چیزی مشابه اون انجام بدید. اما مثل خیلی برنامه‌های دیگه، این روزها برنامه‌هایی هستن که این روند رو برای شما ساده‌تر می‌کنن.

نیویورک تایمز به بررسی تعدادی از این برنامه‌ها پرداخته که برنامه Mint محبوب‌ترین گزینه محسوب میشه. این برنامه با رابط کاربری شیک و جذاب ساخته شده و واریزهای چک به همراه هزینه‌های روزانه شما رو یادداشت می‌کنه. این برنامه یک ابزار ساده داره که می‌تونه به شما در ایجاد بودجه کمک کنه. مثلا به شما میگه چه زمانی از درصد معینی استفاده کردین. مثلا پولی که هر ماه برای خرید مواد غذایی و … اختصاص داده میشه رو می‌تونین اینجا بیارین.

البته باید بگیم که این یک ابزار کاملا منحصر به فرد نیست، چون چندین برنامه با عملکرد مشابه وجود دارن. اما می‌تونه به شما ایده بده تا درباره نحوه استفاده از ابزارهای مدرن برای مدیریت بهتر درآمد و جریان نقدی اطلاعات به دست بیارید. شما می‌تونین هر برنامه دیگه‌ای با کاربردهای مشابه این برنامه رو برای امور مالی خودتون به کار ببرین.

مدیریت جریان درآمدی

مدیریت امنیت مالی و رشد

بیمه و سرمایه‌گذاری دو مورد مهم دیگه در مبحث امنیت مالی و رشد به حساب میان. این‌ها حوزه‌هایی هستن که فقط زمانی می‌تونین به طور مؤثر به اون‌ها توجه کنید که در مدیریت جریان نقدی به اندازه کافی مهارت داشته باشین تا مقداری سرمایه مصرف‌شده برای سرمایه‌گذاری در بیمه و سرمایه‌گذاری استراتژیک به دست بیارید.

بیمه، به نوبه خودش یکی از زمینه‌های سرمایه گذاری مالی هست که در اون اغلب فضای کمی وجود داره. چون این یک واقعیته که شما فقط به بیمه خوب نیاز دارین تا از خودتون و خانواده‌تون در برابر گرفتار شدن در روزهای سخت محافظت کنین. ولی حقیقت اینه که توسعه یک استراتژی فراگیر برای مدیریت هزینه‌های بیمه کار دشواریه، چون انواع مختلف بیمه (خودرو، مسکن، سلامت و …) وجود داره و هر کدوم متغیرها و ملاحظات مخصوص به خودشون رو دارن. اما وقتی صحبت از داشتن برنامه مالی میشه، باید بگیم که هزینه‌های بیمه به اندازه هزینه‌های معمولی زندگی حیاتی به شمار میاد.

با این حال، سرمایه گذاری مالی بیشتر در راه تفکر استراتژیک و مدیریت ریسک کار میکنه. همونطور که قبلا عنوان کردیم، تقویت رشد و به دست آوردن دارایی‌های ارزشمند از اجزای اصلی مدیریت مالی شخصی به حساب میاد و هر دو رو میشه از طریق درک قوی از چگونگی و زمان سرمایه‌گذاری به انجام برسونیم.

به طور کلی، خوبه که با یک حرفه‌ای شروع کنید که سرمایه گذاری‌های شما رو براتون مدیریت می‌کنه. این مورد میتونه یکمی براتون هزینه بردار باشه، ولی در عین حال می‌تونه ریسک رو نیز به میزان قابل توجهی کاهش بده.

از طرفی انتخاب یک حرفه می‌تونه در ابتدا چیزای خوبی رو به شما یاد بده. اما مثل ردیابی درآمد و هزینه‌ها، ابزارهای مدرن مختلفی وجود دارن که می‌تونن به شما کمک کنن تا خودتون نحوه سرمایه‌گذاری استراتژیک رو یاد بگیرین.

مدیریت امنیت مالی و رشد

ایجاد پس انداز با نقدشوندگی راحت

در رابطه با سرمایه‌گذاری باید به نکته بسیار مهمی توجه کنید. یعنی مقداری از پولی درک استراتژی در سرمایه‌گذاری که برای رشد یا پس‌انداز کنار گذاشتین، باید در مواقع اضطراری به راحتی در دسترس شما باشه.

برای افراد زیادی این صرفا به معنی نگهداری یک حساب پس‌انداز با صندوق اضطراری یا پس‌انداز برای روز بارانی هست. با این حال، برای بعضی از افراد دیگه به سادگی به معنای جستجوی انواع مختلف سرمایه‌گذاری برای رشد بلندمدت هست و امکان معاملات سریع رو فراهم میکنه.

مثلا شما باید بین راه‌های سرمایه‌گذاری موجود مثل، طلا، نقره، ملک، ارز و … و با توجه به شرایط خودتون، یک مدل سرمایه‌گذاری رو انتخاب کنید که به راحتی مبادله بشن. یعنی در مواقع نیاز بتونین به سادگی اون‌ها رو نقد کنین.

ایجاد پس انداز با نقد شوندگی راحت

در نهایت…

ما در این مقاله سعی کردیم به نگرانی‌هایی بپردازیم که راجب مدیریت مالی شخصی باید در نظر گرفته بشن و چند استراتژی مهم رو هم برای شما شرح دادیم.

در نهایت، مهمترین گام اینه که درک کاملی از چیزی که یک برنامه مالی کامل رو تشکیل میده، به دست بیارین. با این حال، وقتی شروع به اجرای نکات این مقاله کردین، یادتون باشه که در مورد مدیریت مالی همیشه باید در حال آموزش باشین. خواه با خوندن نشریات به‌روز، مشاوره با کارشناسان، یا صرفا مطلع شدن از اخبار و داده‌های مرتبط با امور مالی خودتون، ادامه یادگیری و سازگار شدن با مباحث مالی روز خیلی اهمیت داره.

امیدواریم با این نکات بتونین توجه بیشتری به مدیریت مالی شخصی خودتون داشته باشین. راستی شما برای کنترل امور مالی‌تون از استراتژی خاصی استفاده می‌کنین؟ اگه جوابتون مثبته، نطرات خودتون رو با ما به اشتراک بذارین…

این نوشته ترجمه‌ای از بلاگ‌پستِ «Personal Financial Management» است که «آتوسا سالکی» ترجمه‌اش کرده است.

خلاصه کتاب ۲۴ استراتژی وارن بافت

این کتاب در مورد استراتژی ها و روش سرمایه گذاری فردی به نام وارن بافت است. او در نخستین بار در سال ۲۰۰۱ به عنوان ثروتمندترین مرد جهان توسط مجله فوربس انتخاب شد. اگر به ثروتمند شدن و همچنین بازار سهام علاقه مند هستید خواندن این کتاب و آشنایی با استراتژی وارن بافت به شما توصیه می شود.

۲۴ استراتژی وارن بافت

فصل ۱: انتخاب سادگی به جای پیچیدگی

وارن بافت برای موفقیت در بازار سهام راهی را کشف کرد که اصلا پیچیده نیست. بافت تنها روی شرکت هایی که سهل الفهم، استوار و دارای کسب و کار پایداری هستند سرمایه گذاری می کند. در فرمولی که بافت به کار می گیرد سادگی مهم ترین شاخصه است و برای خرید یک سهم نیازی به فرمول های پیچیده ریاضی، سابقه مالی و یا توانایی پیش بینی تغییرات اقتصادی در آینده نیست.

فصل ۲: شخصا برای سرمایه گذاری هایتان تصمیم بگیرید

وارن بافت معتقد است که افراد معمولی بدون نیاز به کارگزاری ها و کاربلدهای بورس و یا هر نوع متخصص دیگر قابلیت تبدیل شدن به یک معامله گر موفق را دارند.

وی معتقد است باید متخصصان مالی را نادیده بگیرید و برای اینکه بهترین تصمیم را برای سرمایه گذاری بگیرید لازم است که اصول اولیه حسابداری و کسب و کار در بازارهای مالی را یاد بگیرید. به محض اینکه دانش تان درباره سرمایه گذاری افزایش یافت از نزدیک شدن به متخصصان مالی بپرهیزید.

فصل۳: خلق و خوی مناسب را حفظ کنیدیکی دیگر از اصول فلسفه استراتژی وارن بافت داشتن خلق و خوی مناسب در سرمایه گذاری است. خلق و خوی مناسب یعنی توانایی خونسرد بودن در مواقعی که با مشکلات رو به رو می شوید.

از نظر بافت سرمایه گذار خردمند در مواجهه با اتفاقات منفی آرام و خونسرد می ماند. او برای سنجش این موضوع معیار شفافی دارد که باید آن را برای خود به کار گیرید. اگر از آن دسته افرادی هستید که وقتی در یک نیمه شب ارزش سهامشان نصف می شود، توانایی نگه داشتن آن را ندارند، بازار سهام برای شما ساخته نشده است.

باید مهارت لازم را داشته باشید که بر روی شرکت های عالی سرمایه گذاری کنید و بعد از آن با اعتماد به نفس کامل به سهام تان بچسبید. وقتی صاحب سهام شرکتی هستید که در صنعت پایدار و استواری است، سهام تان را نگه دارید حتی اگر دیگران با قیمت ارزان در حال فروش سهامشان هستند شما بخرید.

فصل ۴: صبور باشید

بافت می گوید: اگر آمادگی ندارید سهام تان را برای یک دهه نگه دارید از همان ابتدا آن سهم را نخرید. صبر و بردباری به شما کمک خواهد کرد که سود انباشته قابل توجهی را در بلند مدت کسب کنید. در واقع بازار با افرادی که به صورت متوالی وارد و خارج می شوند خصومت دارد. ولی در عوض دوست افرادی است که می خرند و نگه می دارند.

پیشنهاد بافت برای تمرین ذهنی صبور بودن در بازار این است که تصور کنید فردای روزی که سهامی را خریدید، بازار برای مدت ۵ سال تعطیل خواهد بود. در واقع وارن از سرمایه گذاری بر روی شرکت ها سود به دست می آورد نه از سفته بازی در بازار سهام.

فصل ۵: کسب و کارها را بخرید، نه سهام ها را

فلسفه بافت می گوید: وقتی سهامی را می خرید در واقع بخشی از یک کسب و کار واقعی را می خرید. سهام ها به خودی خود چیزی برای گفتن ندارند بلکه این کسب و کارها هستند که به سهم ها معنی و مفهوم می بخشند. استراتژی وارن بافت هشت ایده برای سرمایه گذاران مطرح کرده است که یکی از مهمترین ایده های او همین مورد می باشد.

مهم ترین کاری که می توانید قبل از خرید سهام یک شرکت به عنوان یک تحلیلگر نه صرفا به عنوان یک سرمایه گذار انجام دهید، بررسی تجارت های شرکت و آینده تجارت هاست. توجه به قیمت سهام اهمیت دارد اما مهم تر از آن توجه به ارزش واقعی شرکت است. ۴ شاخصه ای که باعث می شود تشخیص دهیم چه سهامی برای خرید مناسب است شامل:

۱- شرکت کسب و کاری داسته باشد که او قادر به درک آن باشد.

۲- شرکت هایی که دارای چشم اندازهای بلندمدت باشند.

۳- شرکت هایی که به وسیله افراد درستکار و لایق اداره می شوند.

۴- قیمت سهام شان جذاب باشد.

استراتژی وارن بافت می گوید برای سرمایه گذاری به دنبال شرکت هایی بگردید که درکشان راحت تر است و در بلندمدت کارایی خودشان را نشان می دهند و بدانید کدام کسب و کار برای ۱۰ سال آینده رو به رشد است. اگر شما متوجه نباشید که یک شرکت دقیقا در ۱۰ سال آینده به کدام سمت حرکت می کند، احتمالا کسب و کار آن شرکت برای تان قابل درک نیست و اگر کسب و کاری را که پول تان را خرجش می کنید درک نکنید، این بیشتر به قمار شبیه است تا سرمایه گذاری.

فصل ۶: دنبال شرکتی باشید که دارای فرانشیز باشد

وارن بافت تمایل به خرید شرکت هایی دارد که دارای حق فرانشیز هستند. یعنی شرکت هایی که دارای حق فروش امتیاز کالا و خدمات هستند. او معتقد است این گونه شرکت ها دارای معیارهای زیر هستند:

کالا یا خدماتشان مورد نیاز باشد.

بیش از حد وابسته به سرمایه نباشد.

دارای جانشین نباشد.

مشمول تنظیم قیمت های دولتی نباشد.

در واقع این فاکتور یک مزیت رقابتی پایان ناپذیر است.

فصل ۷: شرکت های با فناوری های پایین را بخرید، نه شرکت های با تکنولوژی های پیشرفته

وارن بافت توصیه می کند که سهام شرکت های با فناوری پایین که به راحتی قابل فهم و درک هستند، دارای کسب و کار استوار هستند و جریان نقدینگی قابل شناسایی دارند را بخرید نه شرکت هایی که دارای تکنولوژی های پیشرفته هستند. زیرا طبق گفته بافت، درآمد این گونه شرکت ها به سرمایه گذارانی که این شرکت ها را پدید می آورند نمی رسد.

در دام جذابیت شرکت های تازه تأسیسی که چشم انداز خیره کننده دارند نیافتید زیرا بر اساس ارزیابی های واقع بینانه همان عواملی که باعث جذابیت این گونه شرکت ها شده اند دوام شان را در بلند مدت بسیار مشکل می کنند.

فصل ۸: سرمایه گذاری هایتان را متمرکز کنید

از نظر وارن بافت تنوع بخشی در سبد سهام الزاما بهترین را برای سرمایه گذاری نیست بلکه سیاست او متمرکز کردن دارایی هایش روی تعداد اندکی از شرکت ها و سهام های مناسب و مورد علاقه اش است.

فصل ۹: بیش از حد فعال نباشید، بیکار بودن را تمرین کنید

فلسفه وارن بافت بیان می دارد که برای موفقیت در بازار سهام لازم نیست به صورت مستمر خرید و فروش کنی. او معتقد است که سرمایه گذاران هوشمند دارای درک استراتژی در سرمایه‌گذاری این قابلیت هستند که در حال چرت شدن پول بسازند. وی عدم فعالیت بیش از حد و رخوت را برای سرمایه گذاران تحسین می کند و آن را اساس فلسفه سرمایه گذاری خود می داند.

خرید و فروش بیش از حد سهام به خودی خود دارای هزینه هایی است که معمولا به آن توجه نمی شود. به عقیده بافت به واسطه صبر و فعالیت نکردن می توان به موفقیت دست یافت.

فصل ۱۰: نمودارهای قیمت را نگاه نکنید

وارن بافت توصیه می کند از بررسی لحظه به لحظه قیمت ها بپرهیزید. به عقیده او اختلاف قیمت ها در کوتاه مدت اهمیتی ندارد. بهتر است یک سرمایه گذار به جای تمرکز بر روی تغییرات قیمت از وقتش برای بررسی عملکرد شرکت ها استفاده کند. عملکرد شرکت ها شامل این موارد می باشد:

چشم انداز آینده

و مواردی از این دست است.

فصل ۱۱: به بازارهای نزولی به عنوان موقعیتی برای خرید نگاه کنید

بازارهای نزولی موقعیتی برای خرید سهام هستند. وقتی مردم به صورت گروهی از یک سهم خوب فرار می کنند برای خرید آن آماده باشید. اکثر مردم دقیقا در بدترین شرایط وقتی قیمت ها در حال نزول است اقدام به فروش می کنند. بافت عاشق نزول ناگهانی قیمت هاست و آن را به عنوان موقعیت خرید می بیند.

فصل ۱۲: با هر موقعیتی تقلا نکنید

به عقیده بافت لازم نیست برای تمام موقعیت های سرمایه گذاری که به سمت شما می آیند تقلا کنید. بافت فقط موقعیت هایی را مورد توجه قرار می دهد که از نقطه شیرین او رد شود. نقطه شیرین بافت ۳ بخش دارد: کسب و کار عالی با درآمدهای آتی مطمئن، مدیران توانا و درستکار و قیمت مناسب سهم.

فصل ۱۳: عوامل کلان اقتصادی را نادیده بگیرید، روی اقتصاد خرد تمرکز کنید

خودتان را به خاطر اتفاقات کوتاه مدت بازار نگران نکنید به جای آنکه نگران چشم انداز بلندمدت شرکتی باشید که روی آن سرمایه گذاری کرده اید. شما باید یک تحلیلگر کسب و کار باشید و وقتی در حال تجزیه و تحلیل شرکت ها هستید، چشم تان را بر روی بعضی چیزها ببندید و خودتان را با مشکلات کلان اقتصادی درگیر نکنید.

فصل ۱۴: نگاه دقیقی به مدیران بیاندازید

بافت به دنبال شرکت های مناسبی است که دارای مدیریت عالی باشد. پس به عنوان یک سرمایه گذار بسیار اهمیت دارد که درباره مدیران شرکتی که تصمیم به سرمایه گذاری روی آن دارید به دقت ارزیابی های لازم را انجام دهید.

فصل ۱۵: به یاد داشته باشید امپراتورها در وال استریت بدون لباس هستند

یک سرمایه گذار ارزشی نگران وضعیت چارت نیست. بافت معتقد است موقعیت های خیلی خوبی را حتی بدون درک استراتژی در سرمایه‌گذاری نگاه کردن به نمودارها می توان به دست آورد.

فصل ۱۶: تفکر مستقل را تمرین کنید

تفکر مستقل یکی از بزرگترین نقاط قوت وارن بافت است. او برای تصدیق سرمایه گذاری هایش به تأیید دیگران نیازی ندارد. وی فشار بسیاری از توهین ها و بی احترامی ها را به خاطر همین موضوع تحمل کرد. او توصیه می کند دنبال توده مردم حرکت نکنید و خودتان برای سرمایه گذاری تان تصمیم بگیرید.

فصل ۱۷: در داخل دایره صلاحیت خود بمانید

منطقه ای را به عنوان منطقه ی تخصصی درک استراتژی در سرمایه‌گذاری خود انتخاب کنید و داخل این دایره فعالیت کنید. به عنوان یک سرمایه گذار برای خودتان تعریف دقیقی از دایره صلاحیت داشته باشید و همچنین لازم است برای تکمیل دایره صلاحیت تان چیزهایی که خارج از آن دایره است را هم به دقت تعریف کنید.

فصل ۱۸: پیش بینی های بازار سهام را نادیده بگیرید

پیش بینی های کوتاه مدت سهام و اوراق قرضه بی فایده است. او معتقد است که این نوع پیش بینی ها بیشتر از آنکه آینده را پیش بینی کند، پیش گویی های آن ها را به نمایش می گذارد.

فصل ۱۹: آقای بازار و حاشیه امن را درک کنید

ایده «آقای بازار» می گوید: آقای بازار به عنوان شریک کاری شماست که دارای مشکلات احساسی در بازار سهام است که پیشنهادهای نامناسبی به شما می دهد و راه حل اصلی آن است که هرگز تحت تأثیر توصیه های آقای بازار قرار نگیرید. مفهوم دیگری که بافت بیان می دارد «حاشیه امن» است. به بیان ساده حاشیه امن یعنی قیمت سهام ذاتا پایین تر از ارزش شرکت باشد.

فصل ۲۰: وقتی دیگران حرص اند، بترسید؛ و حریص باشید وقتی دیگران می ترسند

بازار سهام معمولا به صورت دوره ای تحت تأثیر احساسات ترس و طمع خواهد بود. اگر اکثر سرمایه گذاران حریص هستند، بافت هراسان می شود (یا حداقل به شدت محافظه کار می شود) و وقتی اکثر سهام داران هراسان هستند بافت طماع می شود.

به عبارت دیگر وقتی همه در حال فروش هستند بخرید و زمانی که همه در حال خرید هستند بفروشید.

فصل ۲۱: مطالعه کنید، بیشتر مطالعه کنید و بعد فکر کنید

بافت به سرمایه گذاران پیشنهاد می کند که مطالعه کنید و زمان خود را به مطالعه منابع ارزشمند اختصاص دهید. پیشنهاد بافت به تمام سرمایه گذاران، کتاب مورد علاقه او، یعنی کتاب سرمایه گذار هوشمند بنجامین گراهام است.

فصل ۲۲: از تمام نیروی خود استفاده کنید

عادت ها به صورت مؤثر رفتارها را شکل می دهند. بنابراین باید تمرین کنیم عادت های خوب را در خود به وجود بیاوریم. بنابراین برای یک سرمایه گذاری موفق باید بدانیم که عادت های مناسبی که ما را به سمت موفقیت در بازار سهام هدایت می کند در خود پرورش دهیم و همچنین الگوی مناسبی را در این مسیر انتخاب کنیم.

فصل ۲۳: از اشتباهات دیگران که برای شان هزینه ساز بوده است، اجتناب کنید

مطالعه اشتباهات دیگران و اطمینان از عدم تکرار آن در استراتژی وارن بافت بسیار اهمیت دارد.

فصل ۲۴: به یک سرمایه گذار دقیق و بی خطر تبدیل شوید

با پیروی از استراتژی وارن بافت یک سرمایه گذار متوسط بدون کمک متخصصان می تواند به یک سرمایه گذار خوب و باارزشی که سودهای عالی کسب می کند تبدیل شود. برای تبدیل شدن به سرمایه گذار با ارزش، عادت های سرمایه گذاری با ارزش را در خود گسترش دهید.

نکته مهم در مورد استراتژی وارن بافت این است که این نوع سرمایه گذاری، البته اگر خیلی شتاب نداشته باشید؛ می تواند شما را ثروتمند کند و حتی بهتر از آن، هیچ وقت شما را فقیر نخواهد کرد.

صرافی ارز دیجیتال و کیف پول ایران ترید از سال 1395 فعالیت خود را در زمینه تحلیل و آموزش ارز دیجیتال و از سال 1398 فعالیت خود را در زمینه مبادله ارز های دیجیتال با هدف فراهم کردن بستری امن و سریع برای خرید و فروش و نگهداری ارز های دیجیتال شروع به کار کرده است

سرمایه گذاری بر مبنای رشد چیست؟

سرمایه گذاری بر مبنای رشد

سرمایه‌گذاری بر مبنای رشد نوعی سبک و استراتژی در سرمایه‌گذاری است که روی افزایش مجموع سرمایه سرمایه‌گذار متمرکز شده است.

سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد وارد عمل می‌شوند، در سهامی سرمایه‌گذاری می‌کنند که به تازگی قدم به عرصه گذاشته و به شرکت‌های کوچک تعلق دارند. غالبا انتظار می‌رود که میزان درآمد چنین شرکت‌هایی در مقایسه با دیگر بخش‌های صنعت و به نسبت تمام بازار از نرخ میانگین بالاتر باشد.

سرمایه گذاری بر مبنای رشد برای بسیاری از سرمایه‌گذاران بسیار جذاب است؛ چراکه خرید سهام شرکت‌‌هایی که به‌تازگی وارد عمل شده‌اند، اگر به موفقیت برسد ممکن است سود بالایی را در داشته باشد. اگرچه برخی از شرکت‌ها در بوته آزمایش قرار نگرفته و خطرات متعددی را به همراه خواهند داشت.

نکات کلیدی

  • سرمایه گذاری بر مبنای رشد به استراتژی خرید سهام اطلاق می‌شود. در این حالت سهام شرکت‌‌هایی خریداری می‌شود که انتظار می‌رود در آینده رشد خوبی داشته باشند و در مقایسه با صنعت و همین‌طور بازار از نرخ میانگین بالاتری برخوردار باشند.
  • سرمایه‌گذاری بر مبنای رشد شرکت‌های جوان و کوچک را برای سرمایه‌گذاری ترجیح می‌دهد. این شرکت‌ها شانس بالایی برای توسعه دارند و انتظار می‌رود که بهای سهام آن‌ها افزایش پیدا کند.
  • در سرمایه گذاری بر مبنای رشد ۵ عامل را باید در ارزیابی متن در نظر بگیرید: تاریخچه و آینده درآمدزایی‌های کسب‌و‌کار، حاشیه سود، بازدهی سهام شرکت و نحوه عملکرد قیمت هر سهم.
  • در نهایت سرمایه گذاری بر مبنای رشد به دنبال افزایش دارایی از طریق افزایش سرمایه اصلی در درازمدت یا کوتاه‌مدت است.

درک بهتر سرمایه گذاری بر مبنای رشد

سرمایه‌گذارانی که بر اساس میزان رشد وارد عمل می‌شوند، غالبا به دنبال سرمایه‌گذاری در صنایعی هستند که به سرعت در حال رشد هستند. غالبا این صنایع تکنولوژی‌های جدید را به کار می‌گیرند، خدمات خود را توسعه می‌دهند و به دنبال افزایش سود از طریق افزایش ارزش سرمایه هستند.

این امر به معنای سودی است که آن‌ها از طریق سهام به دست می‌آورند و در نقطه مقابل سودی قرار دارد که در ازای مالکیت سهام دریافت می‌کنند. در حقیقت اکثر شرکت‌‌هایی که شاهد افزایش ارزش سهام خود هستند، به جای آنکه سود ناشی از سهام را به سهام‌داران پرداخت کنند، به دنبال سرمایه‌گذاری درآمد در کسب‌و‌کار خود هستند.

این شرکت‌های غالبا کوچک و نوپا از پتانسیل بالایی برخوردار هستند. ایده اصلی این است که شرکت رشد می‌کند و توسعه پیدا می‌کند و رشد درآمد یا سود درنهایت در آینده منجر به افزایش قیمت سهام شرکت خواهد شد.

چراکه سرمایه‌گذاران به دنبال افزایش مجموع درآمد خود هستند. سرمایه گذاری بر مبنای رشد با نام سرمایه‌گذاری برای افزایش سرمایه یا استراتژی افزایش ارزش دارایی نیز شناخته می‌شود.

ارزیابی پتانسیل یک شرکت برای رشد

سرمایه گذاری بر مبنای رشد

سرمایه‌گذارانی که به دنبال رشد هستند، به دنبال شرکت‌ها و بازار‌‌هایی هستند که پتانسیل بالایی برای رشد دارند. فرمول واحد و قطعی برای ارزیابی چنین پتانسیلی وجود ندارد. این کار به قدرت تشخیص و تفسیر بالایی نیاز دارد که باید با در‌نظر‌گرفتن دیدگاه شخصی و در آن واحد بدون در نظر گرفتن آن انجام شود و به قضاوت صحیح نیاز دارد.

سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد وارد عمل می‌شوند، از روش‌های مشخص به عنوان چارچوبی برای تحلیل‌های خود استفاده می‌کنند. اما این شیوه‌ها باید با در‌نظر‌گفتن شرایط مخصوص یک شرکت پیاده‌سازی شوند. مخصوصا باید عملکرد فعلی شرکت در مقایسه با عملکرد آن در گذشته و تاریخچه مالی آن در نظر گرفته شود.

روی هم رفته سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد عمل می‌کنند، ۵ عامل کلیدی را در انتخاب شرکت‌‌هایی که برای افزایش ارزش سرمایه مناسب هستند در نظر می‌گیرند.

این پنچ عامل عبارت اند از:

۱- تاریخچه قوی که نشان‌دهنده رشد درآمد است

شرکت‌ها باید تاریخچه‌ای از عملکرد خود را نشان دهند که حاکی از افزایش درآمد شرکت طی ۵ تا ۱۰ سال گذشته باشد. حداقل درآمد به ازای هر سهم در شرکت به اندازه شرکت بستگی دارد.

به عنوان مثال ممکن است به دنبال کسب حداقل ۵ درصد سود در شرکت‌‌هایی باشید که سرمایه‌ای بیش از ۴ بیلیون دلار را در اختیار دارند، ۷ درصد سود در شرکت‌ها که سرمایه‌ای از ۴۰۰ میلیون تا ۴ بیلیون دلار دارند و ۱۲ درصد سود برای شرکت‌های کوچکی که کمتر از ۴۰۰ میلیون دلار سرمایه دارند.

ایده اصلی این است که اگر شرکت‌ها در سابقه خود رشد خوبی را از خود به نمایش گذاشته باشند، این احتمال وجود دارد که شرکت همچنان به روند رو‌به‌رشد خود ادامه دهد.

۲- روند رو‌به‌رشد قدرتمند در میزان درآمد

اعلان میزان درآمد بیانیه‌ای عمومی است که میزان سود شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نشان می‌دهد. غالبا این بازه زمانی مشخص یک فصل است.

این اعلان‌ها در تاریخ مشخصی در طول فصل مورد نظر تهیه می‌شوند و تحلیل‌‌هایی درباره سهام و میزان درآمد تخمینی نیز به دنبال آن‌ها منتشر می‌شود. سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد عمل می‌کنند، برای تعیین شرکتی که در آینده با رشد خوبی همراه خواهد بود و از میانگین رشد صنعت نیز پیشی می‌گیرد، توجه ویژه‌ای به این آمارهای تخمینی می‌کنند.

۳- حاشیه سود قدرتمند

حاشیه سود شرکت پیش از پرداخت مالیات با در نظر گرفتن هزینه فروش بدون مالیات وارد آمده بر آن تقسیم بر میزان فروش محاسبه می‌شود. عدد به دست آمده معیار ارزشمندی است؛ چراکه ممکن است شرکتی رشد فوق‌العاده‌ای در میزان فروش داشته باشد اما درآمد کمی را به خود اختصاص دهد.

این امر نشان‌دهنده آن است که مدیریت به‌درستی هزینه‌ها و میزان درآمد را محاسبه نکرده است. روی‌هم‌رفته اگر شرکتی از متوسط سود پنج ساله خود درک استراتژی در سرمایه‌گذاری پیش از محاسبه مالیات پیشی بگیرد و از رقبای حاضر در صنعت خود نیز جلو بزند، این شرکت آینده خوبی در پیش دارد و به رشد خوبی دست پیدا می‌کند.

۴- بازدهی قوی روی هر سهم

میزان بازگشت حاصل از سهام یا ROE میزان سودآوری شرکت را با نمایان کردن میزان سودی نشان می‌دهد که شرکت با استفاده از سرمایه سهام‌داران به دست آورده است. این عدد از طریق تقسیم مجموع درآمد ناشی از سود سهام بر سهام سهام‌داران محاسبه می‌شود.

یک قانون درجه اول می‌گوید همواره بازدهی سهام فعلی شرکت را با متوسط بازدهی سهام آن در ۵ سال گذشته و تمام صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد، مقایسه کنید.

بازدهی سود ثابت یا در حال افزایش نشان‌دهنده آن است که مدیریت به‌خوبی در تولید سود بیشتر از سرمایه سهامداران عمل کرده و تجارت را به خوبی هدایت کرده است.

۵- عملکرد قوی سهام

معمولا اگر ارزش سهام در طی ۵ سال دو برابر نشود، به احتمال زیاد در دسته سهام‌های ارزشمند و رو به رشد نیز دسته‌بندی درک استراتژی در سرمایه‌گذاری نمی‌شود. این نکته را به یاد داشته باشید که اگر نرخ رشد ۱۰ درصد باشد، سهام طی ۷ سال دو برابر می‌شود.

برای دو برابر شدن ارزش سهام در طی ۵ سال، نرخ رشد باید ۱۵ درصد باشد. برخی از اوقات این کار برای شرکت‌های نوپایی که در صنایع در حال رشد کار خود را آغاز کرده‌اند، دست‌یافتنی و امکان‌پذیر است.

نکته حائز اهمیت

شما قادر خواهید بود سهام‌های درحال رشد را در بازار مبادلات و در بخش‌های متفاوت صنعت نیز پیدا کنید، اما معمولا احتمال یافتن این گونه سهام‌ها در صنایعی که درحال رشد هستند، به‌مراتب بیشتر است.

سرمایه گذاری بر مبنای رشد در مقایسه با سرمایه گذاری ارزشی

در نهایت سرمایه گذاری بر مبنای رشد به دنبال افزایش دارایی از طریق افزایش ارزش دارایی در بلند‌مدت یا کوتاه‌مدت هستند. البته که سرمایه گذاری بر مبنای رشد، تنها استراتژی موجود برای افزایش ارزش سرمایه نیست. سرمایه گذاری بر بنای ارزش نوع دیگری از استراتژی‌های موجود و شناخته‌شده برای دستیابی به این هدف است.

برخی سرمایه گذاری بر مبنای رشد و سرمایه گذاری بر مبنای ارزش را در نقطه مقابل یکدیگر تصور می‌کنند. سرمایه‌گذارانی که بر مبنای ارزش عمل می‌کنند، به دنبال سهامی هستند که از ارزش واقعی خود پایین‌تر مبادله می‌شود.

این در حالی است سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد وارد عمل می‌شوند، با این وجود که ارزش بنیادی شرکت را در نظر می‌گیرند، اما تمایل بیشتری به نادیده گرفتن استانداردهایی دارند که نشان می‌دهد ممکن است سهام بیش از ارزش واقعی خود مبادله شده باشد.

در‌حالی‌که سرمایه‌گذارانی که بر پایه ارزش وارد عمل می‌شوند، به دنبال سهامی هستند که امروز به بهایی کمتر از ارزش واقعی خود فروخته می‌شوند. این درحالی است که سرمایه‌گذارانی که بر مبنای رشد وارد عمل می‌شوند، روی پتانسیل آتی شرکت متمرکز هستند و توجه چندانی به ارزش فعلی سهام آن نمی‌کنند.

این سرمایه‌گذاران بر‌خلاف سرمایه‌گذارانی که بر پایه ارزش وارد عمل می‌شوند، ممکن است سهام شرکت‌‌هایی را خریداری کنند که در حال حاضر سهام خود را به ارزشی بالاتر از ارزش واقعی خود به فروش می‌رساند. این کار با این پیش‌فرض انجام می‌شود که ارزش واقعی سهام شرکت در آینده رشد می‌کند و از نوسانات فعلی پیشی می‌گیرد.

راهنما و مرشدی برای سرمایه‌گذاری بر مبنای رشد

یکی از شناخته شده‌ترین چهره‌های سرمایهگذاری بر مبنای رشد توماس راپرایس جونیور (Thomas Rowe Price. Jr) است. او به عنوان پدر سرمایه گذاری بر مبنای رشد شناخته می‌شود.

در سال ۱۹۵۰ او صندوق سهام در حال رشد را راه‌اندازی کرد. این صندوق نخستین صندوق مشترکی بود که از سوی تیم مشاور شرکت او پیشنهاد شد. این صندوق نو بدیع به مدت ۲۲ سال، سالانه رشدی بالغ بر ۱۵ درصد را تجربه کرد.

امروز گروه T. Rowe Price یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان هستند که در زمینه عرضه خدمات مالی فعالیت دارند.

سرمایه گذاری بر مبنای رشد

فیلیپ فیشر (Philip Fisher) نام آشنایی در دنیای سرمایه گذاری بر مبنای رشد است. او سبک سرمایه گذاری بر مبنای رشد خود را در کتابی با عنوان سهام متدوال و سود غیر متداول (Common stock and uncommon profits) در سال ۱۹۵۸ منتشر کرد.

این کتاب اولین سری از کتاب‌‌های بی‌شماری بود که او در ادامه منتشر کرد. او بر اهمیت تحقیقات تاکیید داشت و این نکته تا به امروز یکی از مهم‌ترین نکاتی است که در سرمایه گذاری بر مبنای رشد در نظر گرفته می‌شود.

سرمایه گذاری بر مبنای رشد

پیتر لینچ (Peter Lynch) مدیری سرمایه‌گذاری Magellan Fund است. او اولین کسی بود که مدل دوگانه سرمایه گذاری بر مبنای سرمایه و ارزش را به کار گرفت. امروز از این شیوه با نام استراتژی رشد بر مبنای یک قیمت معقول یا GAPR یاد می‌شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.