عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی


نکته مهم: حجم اغلب به عنوان شاخص نقد شوندگی در نظر گرفته می شود، زیرا سهام یا بازارهایی که بیشترین حجم را دارند، نقدشونده ترین بازارها هستند و برای معاملات کوتاه مدت بهترین در نظر گرفته می شوند چرا که خریداران و فروشندگان زیادی آماده معامله با قیمت های مختلف هستند.

آموزش واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال | بررسی انواع واگرایی

واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست – آموزش واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال | بررسی انواع واگرایی

شما می‌توانید سرفصل مدنظر خود از فهرست محتوای این مقاله انتخاب کنید تا به قسمت مربوطه هدایت شوید:

  • مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟
  • آشنایی با انواع واگرایی در بورس
  • تحلیل تکنیکال و واگرایی معمولی (RD)
  • واگرایی معمولی مثبت (+RD)
  • واگرایی معمولی منفی (-RD)
  • واگرایی مخفی در تحلیل تکنیکال (HD)
  • واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال (TD)
  • واگرایی زمانی هوشمند یاSTD
  • نکات مهم درمورد واگرایی
  • استراتژی خرید به کمک واگرایی معمولی مثبت (+RD)
  • استراتژی خرید به کمک واگرایی مخفی مثبت (+HD)
  • نکات مهم واگرایی در تحلیل تکنیکال
  • دانلود کتاب الکترونیکی pdf آموزش واگرایی در تحلیل تکنیکال

یکی از مفاهیم مهم بورس، واگرایی در تحلیل تکنیکال است. تغییرات در بازار سرمایه توسط واگرایی در بورس نشان داده می شود. هنگامی در بورس شاهد واگرایی هستیم که در گام آخر، معامله گران دچار تردید شده و اقدام به تغییر سهم خود می کنند. در چنین حالتی آنها حرکت خود را برخلاف روند قبلی پیش می برند. به همین دلیل، واگرایی از اجزای روانشناسی بورس درنظر گرفته می شود. با رخ دادن واگرایی در بورس می توان با درصد بالا به آن اطمینان کرد. بنابراین، می توان گفت واگرایی در تحلیل تکنیکال درمقایسه با سایر روش های تکنیکال دارای اعتبار بیشتری است. بنابراین یکی اقداماتی که معامله گران در اولویت معاملات خود قرار می دهند، شناسایی واگرایی ها است. به کمک این مقاله، آموزش واگرایی در تحلیل تکنیکال قادرید معاملات موفقی انجام دهید.

واگرایی تحلیل تکنیکال

مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟

زمانی که قیمت یک سهم و اندیکاتور خلاف جهت یکدیگر در حرکت باشند، واگرایی در تحلیل تکنیکال رخ می دهد. این واگرایی، ضعیف بودن یک روند را نشان می دهد. در چنین حالتی، قیمت یک سهام به انتهای روند خود خواهد رسید و تمایل دارد روند خود را تغییر دهد. چنین حالتی را واگرایی در بورس می نامند.

می توان از واگرایی ها به منظور شناسایی سطوح قیمت سهم همچون سطوح حمایت و مقاومت استفاده کرد. درصورت رخ دادن واگرایی صحیح در بورس، به احتمال زیاد قیمت سهم بازخواهد گشت. درواقع، هنگامی که خریداران و فروشندگان تردید زیادی در تصمیم گیری خود دارند، واگرایی رخ داده است. ازجمله اندیکاتورهای مناسب برای شناسایی واگرایی در بورس عبارتند از:

  • اندیکاتور مکدی (MACD)
  • اندیکاتور آر اس آی (RSI)
  • اندیکاتور سی سی آی (CCI)
  • و غیره

از میان این اندیکاتورهای شناسایی واگرایی تحلیل تکنیکال، اندیکاتور مکدی یکی از مناسب ترین اندیکاتورها به منظور شناسایی واگرایی در بورس است.

مقاله پیشنهادی: بازار فارکس

آشنایی با انواع واگرایی در بورس

سه نوع واگرایی در بورس عبارتند از: واگرایی معمولی (RD)، واگرایی مخفی (HD) و واگرایی زمانی (TD) که در ادامه بررسی می شوند.

تحلیل تکنیکال و واگرایی معمولی (RD)

در تحلیل تکنیکال در انتهای یک روند امکان واگرایی معمولی وجود دارد. در بورس هنگامی شاهد واگرایی معمولی هستیم که قیمت یک سهم و اندیکاتور خلاف جهت یکدیگر در حرکت باشند. این نوع واگرایی رخ داده در بورس، حاکی از بازگشت قیمت سهم است.

قیمت سهم با مشاهده واگرایی در تحلیل تکنیکال متوقف خواهد شد و در خلاف جهت به حرکت ادامه می دهد. می توانید واگرایی معمولی در تحلیل تکنیکال را با علامت (RD) نشان دهید. واگرایی معمولی در بورس به دو دسته واگرایی معمولی مثبت و واگرایی معمولی منفی تقسیم می گردد.

واگرایی معمولی مثبت (+RD)

در تحلیل تکنیکال، در میان دو کف قیمتی، واگرایی معمولی مثبت قابل مشاهده است. این نوع واگرایی در بازار بورس در انتهای یک روند نزولی رخ می دهد. به عبارتی، ای نوع واگرایی در بورس نشان می دهد قیمت به خط حمایت نزدیک شده است. همچنین بیان می کند خریداران قدرت زیادی یافته و قدرت فروشندگان ضعیف شده است.

در این نوع واگرایی، در هریک از نمودار قیمت و در اندیکاتور دو کف قیمت شکل می گیرد:

  • کف اول در اندیکاتور، پایین تر از کف دوم شکل می گیرد. یعنی اندیکاتور نمی تواند کف جدید را شکل دهد.

کف اول در نمودار قیمت بالاتر از کف دوم ایجاد می شود.

واگرایی معمولی مثبت

واگرایی معمولی مثبت

واگرایی معمولی منفی (-RD)

در میان دو سقف قیمت در تحلیل تکنیکال، شاهد واگرایی معمولی منفی هستیم. نکته مهم این است که در بورس، واگرایی معمولی منفی در انتهای یک روند صعودی رخ می دهد.

به عبارتی، نزدیک شدن قیمت به خط مقاومت منجر به واگرایی معمولی منفی می شود. واگرایی معمولی منفی نشان دهنده قدرت ضعیف خریداران و قدرت زیاد فروشندگان است. در سچنین واگرایی، در هر کداوم از نمودار قیمت و اندیکاتور، دو سقف شکل می گیرد:

  • سقف اول در نمودار قیمت، پایین تر از سقف دوم ایجاد می شود.
  • سقف اول در اندیکاتور، بالاتر از سقف دوم شکل می گیرد (اندیکاتور قادر نیست سقف جدید را شکل دهد).

نمونه واگرایی معمولی منفی در شکل زیر قابل مشاهده است:

واگرایی معمولی منفی

واگرایی مخفی در تحلیل تکنیکال (HD)

زمانی شاهد واگرایی مخفی در تحلیل تکنیکال هستیم که قیمت یک سهم و اندیکاتور خلاف جهت یکدیگر در حرکت باشند. به عبارتی، اندیکاتور در واگرایی مخفی قادر به تشکیل کف یا سقف جدید بوده است. اما قیمت نتوانسته کف یا سقف جدید را شکل دهد. چنین حالتی را واگرایی مخفی می خوانیم. در بورس، در انتهای یک روند اصلاحی شاهد واگرایی مخفی هستیم و با نشان HD شناخته می شود. واگرایی مخفی در بورس شامل دو دسته واگرایی مخفی مثبت و واگرایی مخفی منفی است.

مقاله پیشنهادی: آموزش سایت کدال

واگرایی مخفی مثبت (+HD) در بین دو کف قیمتی در تحلیل تکنیکال، شاهد واگرایی مخفی هستیم. در بورس زمانی واگرایی مخفی مثبت رخ می دهد که کف اول در اندیکاتور بالاتر از کف دوم باشد. اما در نمودار قیمت، کف دوم بالاتر از کف اول شکل می گیرد. چنین وضعیتی، افزایش قدرت خریداران و کاهش قدرت فروشندگان را نشان می دهد. همچنین، بیانگر رشد قیمت سهم است. چنین واگرایی در انتهای یک روند اصلاحی و در کانال صعودی رخ می دهد.

انواع واگرایی

نمونه ای از واگرایی مخفی مثبت در شکل زیر قابل مشاهده است.

واگرایی مخفی مثبت

واگرایی مخفی منفی (-HD) در تحلیل تکنیکال در بین دو سقف قیمتی شاهد واگرایی مخفی منفی هستیم. این واگرایی زمانی در بورس رخ می دهد که سقف دوم در اندیکاتور بالاتر از سقف اول باشد. اما در نمودار قیمت، سقف دوم پایین تر از سقف اول شکل گرفته است. چنین وضعیتی بیانگر کاهش قدرت خریدارا ن و افزایش قدرت فروشندگان است. همچنین نشان می دهد قیمت سهم کاهش یافته است. چنین واگرایی در کانال نزولی و در انتهای یک روند اصلاحی رخ می دهد.

واگرایی در تحلیل تکنیکال مثبت

نمونه ای از واگرایی مخفی منفی در شکل زیر قابل مشاهده است.

آموزش واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال | بررسی انواع واگرایی

واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال (TD)

در تحلیل تکنیکال، زمانی شاهد واگرایی زمانی هستیم که تضاد بین قیمت و زمان وجود دارد. در یک روند اصلاحی در بورس، واگرایی زمانی ایجاد می شود. بصورتی که در یک روند اصلاحی، نمودار قیمت درمقایسه با روند قبلی خود ضعیف نشان داده شده است.

برای اینکه با کمک واگرایی زمانی بتوانیم معاملات موفقی در بورس داشته باشیم، باید هنگامی خرید کنیم که قدرت خریداران زیاد است. همچنین زمانی بفروشیم که قدرت فروشندگان زیاد است و در این حالت باید از خرید سهم خودداری کرد.

برای داشتن یک استراتژی موقف در واگرایی زمانی، باید خرید خود را زمانی تکمیل کنیم که سرمایه گذاران قوی معامله انجام می دهند. در چنین حالتی درواقع در جهت روند بازار بورس حرکت کرده ایم. با استفاده از فیبوناچی زمانی می توان وگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال را انجام داد که با علامت TD نمایش می یابد. واگرایی زمانی در بورس شامل واگرایی زمانی معمولی و هوشمند است.

مقاله پیشنهادی: کارگزاری فارابی

واگرایی زمانی معمولی (RTD)

این نوع واگرایی در تحلیل تکنیکال هنگامی ایجاد می شود که شاهد تعداد کندل های روند اصلاحی جدید بیشتری نسبت به تعداد کندل های روند اصلاحی قبلی باشیم. به عبارتی، هنگامی شاهد واگرایی زمانی معمولی در بورس هستیم که نمودار قیمت بیش از سطح 100٪ فیبوناچی اصلاح شود. رخ دادن واگرایی زمانی معمولی در بورس، قدرت زیاد خریداران وضع فروشندگان در یک روند اصلاحی را نشان می دهد. همچون تصویر زیر، واگرایی زمانی معمولی با ترسیم فیبوناچی بازگشتی قابل مشاهده است.

واگرایی تحلیل تکنیکال

یکی دیگر از نمونه های واگرایی زمانی معمولی در شکل زیر قابل مشاهده است.

واگرایی زمانی هوشمند یا STD

در تحلیل تکنیکال زمانی، واگرایی زمانی هوشمند را زمانی می توان دید که تعداد کندل های روند اصلاحی قبلی بیشتر از تعداد کندل های روند اصلاحی جدید باشد. به عبارتی، در بورس در مدت زمان کمتری واگرایی زمانی هوشمند از روند اصلاحی قبل می توان عبور کرد. در تصویر زیر، واگرایی زمانی هوشمند قابل مشاهده است.

آموزش واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال

در تصویر زیر، واگرایی زمانی هوشمند پس از واگرایی زمانی معمولی قابل مشاهده است.

آموزش واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال | بررسی انواع واگرایی

سطوح فیبوناچی بازگشتی زمانی

در فیبوناچی بازگشتی زمانی می توان از سطوح زیر استفاده کرد:

  • سطوح 38.2٪
  • سطوح 50٪
  • سطوح 100٪
  • سطوح 161.8٪

از میان سطوح فوق، نسبت عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی های 161.8 و 100٪ دارای اهمیت بیشتری هستند.

نکات مهم درمورد واگرایی

درصورت استفاده از واگرایی در بورس به منظور انجام معاملات خود، توصیه می شود از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال علاوه بر شناسایی واگرایی کمک بگیرید. تلاش کنید حتما واگرایی را در تحلیل های تکنیکال خود بکار برید. سعی کنید به منظور شناسایی واگرایی، از دو اندیکاتور MACD و RSI استفاده کنید. توصیه می شود به منظور شناسایی واگرایی های اندیکاتور MACD، تنظیمات در بازه زمانی 9، عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی 12، 26 قرار گیرد. به منظور شناسایی واگرایی در اندیکاتور RSI در کف سطح زیر 30 و سقف سطح بالای 70 بررسی شود. سطوح غیر از این 2 عدد در اندیکاتور RSI به منظور شناسایی واگرایی ها دارای اعتبار کمتری هستند.

مقاله پیشنهادی: کارگزاری مفید

استراتژی خرید با استفاده از واگرایی در بورس

انواع استراتژی خرید را در این قسمت بررسی می کنیم.

استراتژی خرید به کمک واگرایی معمولی مثبت (+RD)

در تحلیل تکنیکال، درمورد استراتژی خرید به کمک واگرایی معمولی مثبت می توان ابتدا خط روند نزولی سهم را رسم کرد. به منظور شناسایی واگرایی معمولی مثبت در بورس باید منتظر بمانیم قیمت در موقعیت خاصی، خط روند ترسیمی به سمت بالا را قطع کند. این کندل قدرتمند مثبت دارای حجم بالا است که در واگرایی رخ داده است.

حال در چنین زمانی، می توان سهم موردنظر را خریداری کرد. به منظور بدست آوردن سود در این استراتژی، واگرایی های مثبت باید شناسایی شده و خرید را در روند صعودی سهم موردنظر خریداری کرد. نکته دیگر در این استراتژی این است که درهنگام تقاطع قیمت با خط روند ترسیم شده به سمت پایین، باید حد ضرر فعال شده و درحال خروج از سهم باشد.

استراتژی خرید به کمک واگرایی مخفی مثبت (+HD)

در تحلیل تکنیکال، استراتژی خرید به کمک واگرایی مخفی مثبت به این شکل است که قله شکل گرفته در سهم بعنوان مقامت درنظر گرفته می شود. در چنین استراتژی، با حرکت نمودار قیمت به سمت بالا و عدم عبور از قله، باید به سهم ورود پیدا کرد.

در چنین استراتژی، بسیار مهم است که واگرایی های مثبت و شناسایی روند صعودی سهم بررسی شود. همچنین، بهتر است حد ضرر حدود 2 الی 3 درصد زیر خط مقاومتی که قله را شکل داده قرار داشته باشد. بنابراین، پس از عبور قیمت پایانی سهم در حدود 2 الی 3 درصد زیر خط مقاومت، باید اقدام به فروش سهم کنید.

استراتژی خروج از سهم به کمک واگرایی در بورس

بهتر است در بورس به منظور خروج از سهم، واگرایی منفی بکار نرود. به منظور خروج از سهم باید استراتژی خاصی درنظر گرفته شود. زیرا ممکن است با فعال شدن حد ضرر، شاهد واگرایی موردنظر خود نباشیم. در بورس با استفاده از استراتژی خروج از سهم می توان به کمک تحلیل تکنیکال، سود قابل انتظار را پیش بینی نمود.

روش دیگر کاربردی در این روش، درنظر گرفتن سود حدود 15 تا 20 پس از ورود به سهم است. در این زمان، با رسیدن قیمت سهم به این هدف، باید نسبت به فعال کردن حد ضرر اقدام نمود. همچنین با نزول قیمت سهم به حدود 6 درصد زیر بیشترین قیمت پایانی، خروج از سهم اتفاق می افتد.

نکات مهم واگرایی در تحلیل تکنیکال

بهتر است نکات زیر درمورد واگرایی در تحلیل تکنیکال درنظر گرفته شود:

  • درصورتی که نمودار قیمت در جهتی مخالف یک اندیکاتور در حرکت باشد، یک واگرایی رخ می دهد.
  • افزایش قیمت و رشد سهم توسط واگرایی نشان داده می شود.
  • در واگرایی مثبت، با صعود اندکاتور، شاهد کاهش قیمت خواهید بود.
  • واگرایی منفی، کاهش قیمت و افت قیمت سهم را نشان می دهد.
  • در واگرایی منفی شاهد افزایش قیمت هستیم اما اندیکاتور درحال ریزش است.
  • در معاملات نباید صرفا به واگرایی توجه و اکتفا کرد.
  • برای احتمال تغییر روند قیمت یک سهم بهتر است از واگرایی استفاده کرد.

جمع بندی

یکی از روش های بسیارمناسب در بروس، استفاده از واگرایی برای تحلیل تکنیکال است. با ترکیب روش های مختلف واگرایی در بورس می توان به موفقیت های زیادی دست یافت. در تحلیل تکنیکال به منظور شناسایی واگرایی، باید نقاط حمایت و مقاومت موردتوجه قرار گیرد. به منظور شناسایی واگرایی در بورس می توان اندیکاتورهای rsi، macd و cci را مورداستفاده قرار داد. به کمک سطوح فیبوناچی در تحلیل تکنیکال می توان از شناسایی واگرایی در بازار بورس بهتر استفاده کرد.

برای استفاده صحیح از واگرایی در بورس، توصیه می شود استراتژی مشخصی بکار رود. با استفاده از استراتژی مناسب می توان به کمک هر سیستم معاملاتی و به کمک انواع روش های تحلیل تکنیکال، موفقیت های بسیار زیادی در بازار بورس کسب کرد.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یا فنی (Technical Analysis) که به آن ترسیم نمودار هم گفته می‌شود، نوعی تحلیل است که سعی می‌کند رفتار آتی بازارها را براساس سوابق تغییرات قیمت و داده‌های حجم معاملات انجام شده پیش‌بینی کند.

تحلیل تکنیکال یا فنی (Technical Analysis) که به آن ترسیم نمودار هم گفته می‌شود، نوعی تحلیل است که سعی می‌کند رفتار آتی بازارها را براساس سوابق تغییرات قیمت و داده‌های حجم معاملات انجام شده پیش‌بینی کند. از این روش عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی تحلیل به‌شکل گسترده در تمامی بازارهای مالی سنتی از جمله بازار سهام، بازار معاملات ارزی یا فورکس و سایر انواع دارایی‌ها از جمله نفت و طلا بکار می‌رود. اگرچه تحلیل تکنیکال تنها به بازارهای سنتی محدود نیست و بخشی جدایی‌ناپذیر از ابزارهای معامله در بازار دارایی‌های دیجیتال و رمزارزها نیست به‌ شمار می‌رود.

تحلیل تکنیکال (TA) بر خلاف تحلیل بنیادی (FA) که مجموعه گسترده‌ای از عوامل تاثیرگذار بر قیمت یک دارایی را مورد بررسی قرار می‌دهد، تنها بر حرکات قیمت یا Price Action تمرکز می‌کند. بنابراین می‌توان از آن به‌عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت یک دارایی و حجم معاملات آن استفاده کرد. درواقع، اکثریت غریب به‌اتفاق معامله‌گران بازارهای مالی از این روش برای کمک به شناسایی روندهای صعودی و نزولی و نقاط مناسب برای ورود و خروج از بازار استفاده می‌کنند.

اشکال اولیه تحلیل فنی برای اولین بار در قرن 17 میلادی در نسختین بازار بورس جهان یعنی آمستردام و بعدها در قرن 18 در ژاپن و برای معامله برنج توسعه یافت. هرچند، تحلیل تکنیکال مدرن بیشتر مبتنی بر کارها و ایده‌های چارلز داو، بنیان‌گذار شاخص داوجونز، نسبت داده می‌شود. او جزو نخستین کسانی بود که دریافت قیمت کالاها و کلیت بازار معمولا در جریان‌های صعودی یا نزولی حرکت می‌کنند و می‌توان این جریان‌ها را بخش‌بندی و بررسی کرد. نظریات و مطالعات او بعدها در قالب نظریه داو تجسم یافت که تحلیل تکنیکال را ابزار کافی برای پیش‌بینی جریان‌های آتی و قیمت‌ دارایی‌ها در بازار می‌داند.

در اوایل قرن بیستم، روش تحلیل تکنیکال هنوز در مراحل بدوی رشد و توسعه خود قرار داشت. در آن دوران معمولا نمودارها باید با دست ترسیم می‌شد و محاسبات تنها به‌صورت دستی قابل انجام بود. اما به‌مرور و با پیشرفت فناوری کامپیوتر و بعدها ظهور اینترنت شاهد رواج هرچه بیشتر استفاده از این روش برای تحلیل قیمت در بین سرمایه‌گذارها و معامله‌گران تمامی بازارهای مالی هستیم.

تحلیل تکنیکال چطور کار می‌کند؟

همان‌طور که گفتیم، تحیلیل تکنیکال یا فنی به‌طور خلاصه همان بررسی قیمت فعلی و تغییرات گذشته یک کالا برای پیش‌بینی مقدار آن در آینده است. فرض اساسی در تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی تصادفی نیستند و معمولا به‌مرور زمان تبدیل به جریان‌های صعودی و نزولی قابل تشخیص می‌شوند.

تحلیل تکنیکال در اصل و ریشه خود همان بررسی تعامل نیروهای عرضه و تقاضا در بازار است که نمایانگر تمایل یا Sentiment حاکم بر آن به شمار می‌روند. به بیان ساده‌تر قیمت یک دارایی بازنمودی از تقابل نیروهای متضاد خریدار و فروشنده است که به‌نوبه خود نماینده احساسات طمع و ترس در معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به شمار می‌روند.

شایان ذکر است که تحلیل تکنیکال در بازارهایی که شرایط عادی دارند، یعنی حجم معاملات بالا و نقدینگی یا Liquidity بالایی دارند قابل‌اطمینان‌تر و موثرتر است. چرا که در بازارهایی که حجم معاملات بالایی دارند، کمتر مسائلی مانند اثرگذاری اتفاق‌های غیرمنتظره خارجی یا دستکاری قیمت‌ها رخ خواهد داد و سیگنال‌های بدست آمده از طریق تحلیل فنی کمتر غلط از آب در می‌آیند.

اندیکاتورهای معمول در تحلیل تکنیکال

معمولا معامله‌گرانی که از تحلیل تکنیکال برای بررسی بازار استفاده می‌کند، از مجموعه گسترده‌ای از واحدها و اندیکاتورهای مختلف برای بررسی داده‌های قیمتی و شناسایی صعودی یا نزولی بودن بازار استفاده می‌کنند. در بین انبوه اندیکاتورهای موجود، میانگین‌های متحرک ساده یا SMA یکی از شناخته‌شده‌ترین و پرکاربردترین‌ها است. همان‌طور که از اسم این اندیکاتور مشخص است، میانگین متحرک ساده همان میانگین قیمت نهایی یا Closing Price یک دارایی عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی در طول یک بازه زمانی مشخص (مثلا 50 روز اخیر) است. لفظ متحرک از آن جهت به این میانگین اطلاق می‌شود که با بازار حرکت می‌کند و در هر لحظه میانگین قیمت دو طول بازه موردنظر را نشان می‌دهد. میانگین متحرک نمایی یا EMA شکل دیگری از SMA است که وزن بیشتری برای قیمت‌های نهایی اخیر دارایی مورد نظر نسبت به قیمت‌های قدیمی‌تر قائل است.

یکی دیگر از اندیکاتور‌های پرکاربرد دیگر، شاخص قدرت نسبی یا RSI است که در رده اندیکاتورهای نوسانی قرار می‌گیرد. این گروه از اندیکاتورها برخلاف میانگین‌های متحرک ساده که تنها تغییرات قیمت را در طول زمان درنظر می‌گیرند، با اعمال فرمول‌های ریاضی بر داده‌های قیمتی نتایجی بدست می‌آورند که در بازه‌های از پیش تعیین‌شده قرار می‌گیرند. در مورد RSI این بازه بین صفر تا صد است که بسته به شرایط بازار و صعودی یا نزولی بودن روند آن کم و زیاد می‌شود.

باند بولینگر (BB) یکی دیگر از اندیکاتورهای نوسانی است که بین معامله‌گران از محبوبیت بسیاری برخوردار است. این اندیکاتور متشکل از دو نوار یا باند کنار هم است که از دو طرف خط میانگین متحرک به بیرون کشیده شده‌اند. هدف از ترسیم این نوارها، سنجش میزان تلاطم یا Volatility بازار و شناسایی موقعیت‌هایی است که کالا، ارز یا رمزارز موردنظر در احتمالا در حالت اشباع خرید یا اشباع فروش قرار گرفته است.

در کنار این ابزارهای ساده و اولیه تحلیل تکنیکال، برخی اندیکاتورها هستند که از داده‌های سایر اندیکاتورها برای دستیابی به نتیجه استفاده می‌کنند. برای مثال می‌توانیم به شاخص قدرت نسبی آماری یا Stochastic RSI اشاره کنیم که با اعمال یک فرمول ریاضی بر خروجی RSI عادی محاسبه می‌شود. یک مثال معروف دیگر نمودار همگرایی واگرایی میانگین‌های متحرک یا MACD است. این نمودار با کسر مقادیر دو EMA یا میانگین متحرک نمایی با بازه‌های زمانی مختلف (معمولا 9 و 14 روز، ساعت، دقیقه یا هر واحد دیگر) خط اصلی یا خط MACD را ترسیم می‌کند. سپس از داده‌های خط عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی ترسیم شده برای ایجاد یک میانگین متحرک نمایی جدید و رسم خط دوم، که خط سیگنال هم نامیده می‌شود، استفاده می‌شود. همچنین معمولا نمودارهای MACD شامل یک هیستوگرام هم می‌شوند که اختلاف مقادیر بین این دو خط را به‌صورت نمودار میله‌ای نمایش می‌دهد.

سیگنال‌های خرید و فروش

اندیکاتورها می‌توانند به ما کمک کنند روندهای صعودی و نزولی را در بازار به‌خوبی تشخیص دهیم. اما آنها به درد پیدا کردن نقاط مناسب برای ورود و خروج از بازار یا همان شناسایی سیگنال‌های خرید و فروش هم می‌خورند. این سیگنال‌ها می‌توانند رسیدن برخی اندیکاتورها به مقادیر مشخص باشند. برای مثال بالاتر رفتن مقدار اندیکاتور RSI از عدد 70 معمولا به‌معنی ورود بازار به حالت اشباع خرید و کاهش احتمالی قیمت است. از طرف دیگر اگر این مقدار کمتر از 30 باشد معمولا به‌معنی قرار گرفتن بازار در حالت اشباع فروش و احتمال افزایش قیمت‌ها درنظر گرفته می‌شود.

همان‌طور که قبلا هم اشاره کردیم، سیگنال‌های خرید و فروش بدست آمده از تحلیل تکنیکال همیشه دقیق و کاربردی نیستند. درواقع بسیاری از این اندیکاتورها می‌توانند با ایجاد سیگنال‌های غلط یا به‌اصطلاح افزایش نویز تحلیل شما، نتایج آن را غیرقابل استفاده کنند. این مساله بخصوص در بازار رمزارزها، که حجم معاملات و سرمایه در گردش بسیار کمتری از بازارهای سنتی دارند، مایه نگرانی بسیار است. در نتیجه توصیه می‌کنیم تحلیل تکنیکال را تنها مبنی عمل خود در تصمیم‌گیری قرار ندهید.

انتقادها به تحلیل تکنیکال

اگرچه تحلیل تکنیکال در تمامی بازارهای مالی کاربرد دارد، کماکان از نظر بسیاری از متخصصان و تحلیل‌گران ابزاری جنجالی و نامطمئن محسوب شده و معمولا نوعی «پیش‌گویی خودکامبخش» درنظر گرفته می‌شود. از این عبارت برای توصیف رویدادهایی استفاده می‌شود که تنها به این دلیل اتفاق می‌افتند که افراد زیادی باور دارند اتفاق خواهند افتاد. برای مثال اگر سرمایه‌گذارها به این نتیجه برسند که بازار رو به سقوط است، سهام کمتری خریداری می‌کنند که به نوبه خود باعث کاهش بیشتر قیمت‌ها و سقوط تدریجی بازار خواهد شد.

در نتیجه منتقدین تحلیل تکنیکال این‌طور استدلال می‌کنند که اگر تعداد کافی از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران در بازارهای مالی از اندیکاتورها و ابزارهای تحلیلی یکسانی، مثل خطوط مقاومت و حمایت، استفاده کنند احتمال درست از آب درآمدن پیش‌بینی آنها افزایش می‌یابد.

از سوی دیگر موافقان تحلیل تکنیکال معتقدند که هر معامله‌گری روش خود را در بررسی و تحلیل نمودارها داشته و از اندیکاتورهای متفاوتی برای رسیدن به نتیجه استفاده می‌کند. درنتیجه تقریبا غیرممکن است که این تعداد از معامله‌گران بتوانند از یک استراتژی یکسان استفاده کنند و این یعنی تحلیل تکنیکال نمی‌تواند یک «پیش‌گویی خودکامبخش» باشد.

تحلیل تکنیکال یا بنیادی؟

یکی از پیش‌فرض‌های اساسی تحلیل تکنیکال این است که قیمت فعلی یک دارایی، برآیند عملی تاثیر تمامی عوامل بنیادی موثر بر ارزش آن است. از طرف دیگر تحلیل بنیادی برخلاف تحلیل تکنیکال، که معمولا بر سوابق نوسانات قیمت و حجم معاملات تمرکز دارد، رویکرده همه‌جانبه‌نگری به مطالعه ارزش واقعی یک دارایی داشته و بیشتر بر بررسی عوامل کیفی دخیل بر آن تاکید دارد.

در تحلیل بنیادی، عملکرد آتی قیمت یک دارایی به عوامل بسیار بیشتری از سوابق نوسانات قیمت آن وابسته است. درواقع، تحلیل بنیادی روشی برای تخمین ارزش واقعی و ذاتی یک کسب و کار، شرکت یا دارایی براساس مجموعه گسترده‌ای از معیارهای اقتصادی خرد و کلان از جمله تیم مدیریتی، اعتبار شرکت، رقبا، میزان رشد و وضعیت اقتصادی کلی صنعت یا حوزه اقتصادی مورد نظر است.

بنابراین می‌توان گفت برخلاف تحلیل تکنیکال که معمولا برای پیش‌بینی رفتار بازار و نوسانات قیمت بکار برده می‌شود، در تحلیل تکنیکال هدف تعیین بیشتر یا کمتر بودن قیمت فعلی از ارزش واقعی یک دارایی با درنظر گرفتن شرایط و پتانسیل‌های آن است. به همین دلیل هم تحلیل تکنیکال بیشتر برای سرمایه‌گذاری‌ها و معاملات کوتاه‌مدت بکار می‌رود، در حالی که معمولا مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاران بلندمدت تحلیل بنیادی را ترجیح می‌دهند.

یکی از مزایای اصلی تحلیل تکنیکال به تحلیل بنیادی، تکیه آن بر اعداد و ارقام و داده‌های کمی است. در نتیجه با این روش تحلیل می‌توانیم چارچوبی کلی برای بررسی بدون حب و بغض سوابق نوسانات قیمت دارایی مورد نظر داشته باشیم و مجبور به حدس و گمان‌هایی که معمولا بخشی از روند تحلیل بنیادی به‌ شمار می‌روند، نباشیم.

اگرچه با این که تنها از داده‌های تجربی در تحلیل تکنیکال استفاده می‌شود، کماکان احساسات و باورهای شخصی ما بر نتیجه‌گیری ما تاثیرگذار است. به بیان دیگر اگر بخواهید واقعا آنچه دوست دارید را در تحلیل‌هایتان مشاهده خواهید کرد. یعنی مثلا اگر دنبال بهانه‌ای برای خرید باشید، ممکن است داده‌ها و اندیکاتورها را طوری دست‌کاری کنید که نتایج آنها نظریه شما را تایید کند. مساله اینجاست که در بیشتر موارد، این اتفاق به‌صورت ناخودآگاه و بدون اطلاع ما رخ می‌دهد و می‌تواند باعث ضررهای ناخواسته شود. به‌علاوه، در مواقعی که رفتار بازار الگو یا روند مشخصی ندارد، استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال چندان کارگشا نخواهد بود.

جمع‌بندی

در نهایت فارغ از مزایا و معایب روش‌های مختلف تحلیل، معامله‌گران موفق از ترکیبی از این دو رویکرد برای بررسی بازارهای مالی استفاده می‌کنند. تحلیل بنیادی می‌تواند تصویری بلندمدت از آینده بازار برای شما ترسیم و به سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و سودآور کمک کند. از طرف دیگر تحلیل تکنیکال می‌تواند با ارائه اطلاعات مفید درباره رفتارهای کوتاه مدت بازار، به معامله‌گران و سرمایه‌گذاران کمک کند بهتر دارایی‌های خود را مدیریت کرده و در زمان مناسب به بازار وارد یا از آن خارج شوند.

مقاله نشریه
امکان سنجی آنتروپی نسبی در خوشه بندی تعدادی از ژن های موثر بر تولید شیر در گاو شیری

چکیده:
سابقه و هدف: جدا از اينكه شير نقش مهمي در تغذيه انسان ايفا مي نمايد، افزايش توليد شير و يا تغيير در ميزان تركيبات آن بيشترين توجه اصلاحگران گاو شيري را به خود اختصاص داده است به همين علت پژوهش و بررسي ژنهايي كه روي توليد و تركيب شير نقش موثري دارند، بسيار با اهميت است. نظريه اطلاعات، شاخه اي از رياضيات است كه با مهندسي ارتباطات، زيست شناسي و پزشكي همپوشاني دارد. آنتروپي اندازه اي از عدم قطعيت در مجموعه اطلاعات است. شانون در مقاله مشهور خود در سال 1948 اين مفهوم را معرفي كرده و نتايج آن را در تعدادي از مسائل پايه اي نظريه كدگذاري و انتقال داده ها مورد استفاده قرار داد كه پايه نظريه اطلاعات جديد را تشكيل مي دهد. از تئوري اطلاعات در تجزيه و تحليل هاي ژنتيكي و بيوانفورماتيكي استفاده گرديده و ميتوان از آن جهت بسياري از آناليز هاي مربوط به ساختارها و توالي هاي زيستي استفاده نمود.
مواد و روشها : توالي 30DNA ژن مربوط به توليد پروتئين شير به صورت جداگانه از پايگاه داده ژنوم NCBI استخراج و در فرمت FASTA ذخيره شد. در اين پژوهش براي هر مجموعه ژن و اگزون هاي آن فراسنجه آنتروپي در مراتب يك الي چهار محاسبه شد. در اين راستا از زنجيره ماركف تا رتبه 3 استفاده گرديد. بر اساس آنتروپي نسبي حاصله براي ژن ها و اگزون ها، واگرايي كولبك – ليبلر براي ژن ها و اگزون ها تعريف و محاسبه گرديد. سپس ماتريس واگرايي كولبك – ليبلر ژنها و اگزونها به عنوان ورودي 7 روش معمول خوشه بندي Single ، Complete،Average ، Weighted،Centroid ، MedianوK-Means در نظر گرفته شد. براي تجميع نتايج حاصل از خوشه بندي هاي مختلف، از الگوريتم AdaBoost استفاده گرديد. در پايــان جهت تاييد نتايج حاصل از AdaBoost و پيش بيني عملكرد ژن ها و ارتباط بين آنها، با مراجعه به GeneMANIA prediction server نتايج بر اساس حاشيه نويسي ژنومي آن ها مورد بررسي و مقايسه قرار گرفت. همه محاسبات با استفاده از نرم افزار مهندسي متلب نسخه 2015 انجام گرديد.
يافته ها : با بررسي نتايج در GeneMANIA prediction server ، ارتباط متقابل و مسيرهاي متابوليكي مشترك ژن ها براساس حاشيه نويسي ژنومي آن ها، روش خوشه بندي ارايه شده را روشي صحيح، منطقي و در عين حال سريع نشان داد. اين روش علاوه بر اينكه زمانبر بودن حاصل از همتراز نمودن ژن ها را نداشته، محتوا و اندازه واقعي ژن ها را مورد بررسي قرار داده و نياز به حافظه بالا براي پردازش فايل هاي همرديف توالي هاي با طول بزرگ را ندارد.
نتيجه گيري: نتـايج نشـان داد كه روش پيشنـهادي جهت خوشه بنـدي مجموعه اي از ژن ها به لحاظ زيستي بسيار جـذاب به نظر مي رسد. اعتقاد بر اين است كه روش ارائه شده مي تواند با ساير روش ها از جهت خوشه بندي مجموعه اي از ژنها رقابت نمايد. روش ياد شده مي تواند به عنوان يك روش پيش بيني عملكرد زيستي ژن هايي با داده هاي حاشيه نويسي ژنومي ضعيف نيز در نظر گرفته شود.

کليدواژگان: تئوري اطلاعات، واگرايي كولبك، ليبلر، گاو شيري، خوشه بندي ژن

امکان سنجی آنتروپی نسبی در خوشه بندی تعدادی از ژن های موثر بر تولید شیر در گاو شیری 3/21/2017 12:00:00 AM

واگرایی چیست؟ کاربرد واگرایی در تحلیل تکنیکال

آشنایی با مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال

آشنایی و تسلط به مفاهیم و ابزارهای تحلیلی در بازار بورس، یکی از ارکان مهم در روند معاملات است. معامله‌گران موفق معمولا با بهره‌مندی از این اطلاعات و تکنیک‌های معاملاتی، سودهای خوبی را به دست می‌آورند. افزایش آگاهی و سطح دانش بورسی در فرایند سرمایه‌گذاری از اهمیت بالایی برخوردار است. برای همین در این مقاله قصد داریم به یکی از مفاهیم یا ابزارهای مهم در فرایند تحلیل تکنیکال بپردازیم. «واگرایی» یکی از مفاهیم مهم در این حوزه است. بسیاری از تحلیل‌گران با استفاده از واگرایی به وجود آمده در سهم‌های مختلف، بهترین زمان را برای ورود به سهم تشخیص می‌دهند. برای آشنایی با این تکنیک در بازار بورس، با ما همراه باشید.

واگرایی چیست؟

واگرایی‌ نشان دهنده ایجاد تغییر روند سهم در بازار است که از انواع مختلفی ایجاد شده‌اند. این وضعیت از تضاد حرکتی میان نمودار سهم و اندیکاتور به وجود می‌آید. به‌ عبارت دیگر، واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده می‌شود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت می‌کنند، همچنین روند قیمت به پایان خود نزدیک شده و میل به چرخش دارد. در بیشتر مواقع تغییر جهت بزرگ یک نمودار زمانی اتفاق می‌افتد که یک واگرایی مناسب داشته باشیم. از واگرایی‌ها می‌توان برای شناسایی قیمت و سطوح حساس استفاده کرد و روندهای ضعیف را که میل به برگشت دارند، تشخیص داد. برای تشخیص واگرایی باید از اندیکاتورهای مختلف استفاده ‌کنیم. اندیکاتور مکدی (MACD) یکی از مهم‌ترین و پراستفاده‌ترین ابزارها برای تشخیص واگرایی است. از سایر اندیکاتورها مانند اندیکاتور RSI ، اندیکاتور cci و … هم می‌توان برای تشخیص واگرایی استفاده کرد.

انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال

همان‌طور که اشاره کردیم، واگرایی‌ها از انواع مختلفی تشکیل شده‌اند و تحلیل‌گران با استفاده از این ابزار، می‌توانند ادامه روند سهم را در آینده پیش‌بینی کنند. انواع واگرایی در بازار بورس عبارت‌اند از:

واگرایی‌ها به چند دسته تقسیم می‌شوند که در این مقاله به بررسی واگرایی معمولی می‌پردازیم.

۱/ واگرایی معمولی ( Regural Divergence)

واگرایی زمانی رخ می‌دهد که بین عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی قیمت و اندیکاتور یک تناقض رفتاری وجود داشته باشد. دراین حالت اندیکاتور با حرکت قیمتی مخالفت می‌کند و نسبت به آن رفتار متضادی را از خود نشان می‌دهد. زمانی که این واگرایی به وجود می‌آید، قیمت از ادامه حرکت باز می‌ایستد و تغییر جهت می‌دهد. این نوع واگرایی را با نماد RD نمایش می‌دهند که مخفف عبارت Regular Divergence است. واگرایی معمولی خود به دو دسته واگرایی معمولی مثبت و واگرایی منفی تقسیم می‌شود.

واگرایی معمولی مثبت(RD+):

به ‌طورکلی واگرایی معمولی مثبت در کف‌ها تشکیل می‌شود. به این شکل که قیمت یک کف را پایین‌تر از کف قبلی ایجاد می‌کند؛ اما اندیکاتور با این حرکت مخالفت می‌کند و نسبت به کف قبلی خود، یک کف بالاتر را ثبت می‌کند. در این حالت قیمت میل به رشد دارد و نشان می‌دهد که فروشندگان ضعیف شده‌اند. برای درک بهتر، به تصویر زیر دقت کنید:

واگرایی معمولی مثبت

واگرایی معمولی منفی(RD-):

واگرایی معمولی منفی در انتهای یک حرکت صعودی و در سقف قیمتی رخ می‌دهد. به ‌این ‌صورت که قیمت یک سقف بالاتر از سقف قبلی خود ایجاد می‌کند اما اندیکاتور با این حالت قیمت مخالفت می‌کند و سقفی پایین‌تر از سقف قبلی به وجود می‌آورد. این نوع از آرایش واگرایی که در انتهای یک روند صعودی اتفاق می‌افتد، به‌ عنوان واگرایی معمولی منفی شناخته می‌شود و منجر به کاهش قیمت خواهد شد. واگرایی معمولی منفی، بیان‌گر ایجاد ضعف در خریداران است و قیمت می‌تواند یک آرایش نزولی به خود بگیرد که در این حالت، قدرت فروشندگان نسبت به خریداران بیشتر خواهد بود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:

واگرایی معمولی منفی

مثال: در تصاویر زیر، می‌توانید مثال‌هایی را از ایجاد واگرایی و تغییر جهت روند سهم در بازار را مشاهده کنید:

مثالی از واگرایی معمولی

شکل فوق مربوط به نمودار ثاباد است. همان‌طور که مشاهده می‌کنید، نمودار بعد از یک رشد و بازدهی نسبتا خوب، با ایجاد یک واگرایی معمولی منفی در سقف قیمتی با ریزش مواجه شده و مقدار زیادی از مسیر صعود را اصلاح کرده است.

نمونه‌ای از واگرایی

شکل فوق متعلق به سهام ثفارس است. این نمودار در کف قیمتی با ایجاد یک واگرایی معمولی مثبت و همچنین کاهش قدرت فروشندگان مواجه شده است که در ادامه رشد قیمتی نسبتاً خوبی را به وجود آورده است.

۲/ واگرایی مخفی

واگرایی مخفی زمانی به وجود می‌آید که قیمت سهم در حال اصلاح بوده و نشان‌دهنده ادامه‌دار بودن این روند باشد. ساز و کار واگرایی مخفی بر خلاف واگرایی معمولی است و مطابق با آن می‌توان در روند نزولی سهم با قله‌ها و در روند نزولی سهم با دره‌ها، تغییر روند سهم را در بازار تشخیص داد. این نوع واگرایی را با نماد HD نمایش می‌دهند که مخفف عبارت Hidden Divergence است. واگرایی مخفی به دو دسته واگرایی مثبت و واگرایی منفی تقسیم‌بندی می‌شود.

واگرایی مخفی مثبت(HD+)

واگرایی مخفی مثبت زمانی ایجاد می‌شود که در انتهای یک روند صعودی، اندیکاتور یک کف را پایین‌تر از کف قبلی خود ایجاد کند. همزمان با این فرایند، نمودار سهم هم یک کف بالاتر از کف قبلی خود تشکیل می‌دهد. در نهایت ما شاهد یک واگرایی مخفی مثبت در روند معاملات سهام مورد نظر هستم که با شناسایی آن، می‌توانیم به راحتی سیگنال خرید دریافت کنیم. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:

واگرایی مخفی مثبت(HD+)

واگرایی مخفی منفی(HD-)

واگرایی مخفی منفی درست بر خلاف واگرایی مخفی مثبت است. این واگرایی در انتهای روند نزولی تشکیل می‌شود و بیانگر ادامه‌دار بودن روند کاهش قیمت سهم در بازار است. برای تشخیص این نوع واگرایی در نمودار سهم، باید به تشکیل سقف‌ها در روند نزولی سهم دقت داشته باشیم. هنگامی که در نمودار قیمتی یک سقف پایین‌تر از سقف قبلی تشکیل می‌شود به صورت هم‌زمان در اندیکاتور یک سقف بالاتر از سقف قبلی ایجاد می‌شود که در نهایت شاهد یک واگرایی مخفی منفی خواهیم بود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:

واگرایی مخفی منفی(HD-)

۳/ واگرایی زمانی

در این نوع واگرایی، به راحتی می‌توان تضاد رفتاری میان قیمت و زمان را مشاهده کرد. در واگرایی زمانی نیازی به بررسی رفتار اندیکاتور نداریم، در عوض باید زمان اصلاح روند را به خوبی مشاهده و ارزیابی کنیم. واگرایی زمانی به دو دسته واگرایی زمانی معمولی و واگرایی زمانی هوشمند تقسیم‌بندی می‌شود. یکی از ابزارهای پرکاربرد برای تشخیص این نوع از واگرایی‌ها، ابزاری به نام «فیبوناچی زمانی» است. برای درک بهتر از تفاوت واگرایی زمانی معمولی و هوشمند، به جدول زیر دقت کنید:

انواع واگرایی زمانی ویژگی واگرایی نکات مهم نوع پیش‌بینی
واگرایی زمانی معمولی تعداد کندل‌های فاز اصلاح بیشتر از تعداد کندل‌های روند گام قبلی است تمایلی به تغییر جهت روند در بازار وجود ندارد ادامه روند قبلی
واگرایی زمانی هوشمند تعداد کندل‌های فاز اصلاح کمتر از تعداد کندل‌های روند گام قبلی است مقدار درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی است ادامه روند قبلی

فیلتر واگرایی در بازار بورس

همان‌طور که می‌دانید، فیلترنویسی یکی از تکنیک های پرطرفدار و معروف در روند معاملات بازار بورس است. معامله‌گران با استفاده از این تکنیک می‌توانند به صورت لحظه‌ای به سهم‌های با ارزش در روز معاملاتی دسترسی داشته باشند. در حال حاضر فیلترهای بسیاری در بازار بورس وجود دارد. همچنین معامله‌گران برای شناسایی و بررسی سهم‌هایی که درگیر فیلتر واگرایی هستند، می‌توانند از فیلترهای واگرایی در این بازار استفاده کنند.

فیلتر واگرایی معمولی مثبت: فیلتر واگرایی معمولی مثبت، نمادهایی را فیلتر می‌کند که دره‌ها در نمودار قیمت کاهشی و در اندیکاتور افزایشی باشد.
فیلتر واگرایی معمولی منفی: فیلتر واگرایی معمولی منفی، نمادهایی را نمایش می‌دهد که قله ها در نمودار قیمت روند افزایشی و اندیکاتورها روند کاهشی دارند.
فیلتر واگرایی مخفی مثبت: فیلتر واگرایی مخفی مثبت، نمادهایی را لیست می کند که دره‌ها در نمودار قیمت آن روند افزایشی و در اندیکاتور روند کاهشی داشته باشند.
فیلتر واگرایی مخفی منفی: فیلتر واگرایی مخفی منفی، نمادهایی را لیست می کند که سقف‌ها در نمودار قیمت آن روند کاهشی و در اندیکاتور روند افزایشی داشته باشند.

قیمت‌ها و سطوح مناسب برای تشکیل واگرایی

با استفاده از ابزارهای مختلف برای دریافت مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال ، می‌توان سطوح حساس قیمتی را شناسایی کرد. زمانی‌که نمودار به این سطوح می‌رسد معمولا با واگرایی همراه بوده و نشانه ضعف در روند جاری است. هنگامی‌که نمودار با شتاب و بدون واگرایی به سمت سطوح حمایت و مقاومت درحرکت باشد، احتمال شکست سطوح بسیار بالا است. گاهی اوقات شکست در سطوح مقاومت و حمایت با واگرایی همراه است که در بسیاری مواقع می‌توان این شکست را فریب‌‌دهنده (fake) در نظر گرفت. به تصویر زیر دقت کنید:

نمونه‌هایی از واگرایی

سطوح حمایت و مقاومت داینامیک یا به عبارتی خطوط روند صعودی یا نزولی، کاملا مستعد تشکیل واگرایی هستند. با تشکیل واگرایی در این سطوح، می‌توان به سطح مورد نظر اعتماد کرد و برای ورود یا خروج از معامله تصمیم گرفت. این مورد را می‌توان به باندهای کانال هم تعمیم داد. نموداری که در یک ساختار کانالی در حال حرکت باشد، مستعد تشکیل واگرایی در کف یا سقف کانال است. در این حالت بهترین استراتژی، نوسان‌گیری بین سقف و کف کانال است که با تشکیل واگرایی می‌توان با اعتماد بیشتری به انجام معامله پرداخت.

نمونه واگرایی

نکته ۱: اگر در یک ساختار کانالی، یک سطحی شکسته شده با واگرایی همراه باشد، می‌تواند کاملا فریب‌دهنده (fake) باشد.
نکته ۲: یکی دیگر از کاربردهای واگرایی استفاده از آن‌ها در سطوح فیبوناچی است. اگر در یکی از سطوح فیبوناچی (معمولا ۶۱٫۸% و ۷۸٫۲%) واگرایی وجود داشته باشد، می‌توان به برگشت نمودار از آن سطح امیدوار بود و با استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال سیگنال خرید بود.

نمونه‌ای از واگرایی

نکته ۳: از واگرایی در دیگر الگوهای تکنیکال نیز می‌توان استفاده کرد. ازجمله این الگوها می‌توان به امواج الیوت، الگوهای هارمونیک، الگوهای برگشتی و … اشاره کرد. ایجاد واگرایی در هر یک از این الگوها، اعتبار آن‌ها را افزایش داده و می‌توان با استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال فرصت‌های معاملاتی برای خرید و فروش بود.

سخن آخر

در بازار بورس مفاهیم و اصطلاحات بسیار زیادی وجود دارد. معامله‌گران با یادگیری و تسلط به این مفاهیم و تکنیک‌های تحلیلی، می‌توانند به راحتی سیگنال خرید و فروش سهام دریافت کنند. یکی از مفاهیم یا ابزارهای تحلیلی بسیار مهم در فرایند تحلیل تکنیکال، «واگرایی‌ها» هستند. واگرایی در اصل از اختلاف جهت حرکت روند سهم و اندیکاتور به صورت هم‌زمان به وجود می‌آید. واگرایی‌ها یکی از بهترین موقعیت‌ها برای پیش‌ بینی روند آینده سهم در بازار هستند. معامله‌گرانی که قادر به تشخیص واگرایی در روند معاملات سهم هستند، می‌توانند سودهای قابل توجهی به دست آورند.

کاربرد حجم معاملات در تحلیل بازارهای مالی

کاربرد حجم معاملات در تحلیل بازارهای مالی

حجم مقداری از دارایی یا اوراق بهادار است که در یک دوره زمانی، اغلب در طول یک روزT بین معامله گران تبادل می‌شود. به عنوان مثال، حجم معاملات سهام به تعداد سهام یک شرکت که بین زمان باز و بسته شدن روزانه آن در بورس معامله می شود، اشاره عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی دارد. حجم معاملات و تغییرات حجم در طول زمان، ورودی های مهمی برای معامله گران تکنیکال هستند.

درک حجم معاملات

هر معامله ای که بین خریدار و فروشنده یک اوراق بهادار انجام می شود، به افزایش کل حجم معاملات آن اوراق در آن روز می انجامد. یک معامله زمانی اتفاق می‌افتد که خریدار بپذیرد آنچه را که فروشنده برای فروش عرضه می‌کند، با قیمت مشخصی خریداری کند (یا بالعکس). اگر مثلا 1000 برگه سهم در یک روز بین خریداران و فروشندگان جابجا شود، حجم آن روز برابر 1000 است.

حجم به سرمایه گذاران اطلاعاتی در مورد پویایی و نقدینگی بازار می گوید. حجم معاملات بالاتر برای یک اوراق بهادار مشخص به معنای نقدینگی بالاتر، اجرای بهتر سفارش و بازاری پویاتر برای اتصال خریدار و فروشنده است. هنگامی که سرمایه گذاران در مورد جهت گیری بازار سهام تردید دارند، حجم معاملات آتی (در بازارهای سهام خارجی) تمایل به افزایش پیدا می کند؛ که اغلب باعث می شود معاملات آتی و آپشن در اوراق بهادار مشخص شده فعال تر معامله شوند. حجم کلی معمولا نزدیک به زمان باز و بسته شدن بازارها در هفته (مثلا دوشنبه ها و جمعه ها در کشورهای خارجی) بیشتر می شود.

حجم معاملات در تحلیل تکنیکال

حجم در تحلیل تکنیکال

برخی از سرمایه گذاران از تحلیل تکنیکال، استراتژی مبتنی بر قیمت سهام، برای تصمیم گیری در مورد زمان خرید سهام استفاده می کنند. تحلیلگران تکنیکال در درجه اول به دنبال نقاط قیمت ورودی و خروجی مناسب هستند. سطوح حجم مهم هستند زیرا سرنخ هایی در مورد اینکه بهترین نقاط ورودی و خروجی کجا قرار دارند را ارائه می دهند.

حجم معاملات یک اندیکاتور مهم در تحلیل تکنیکال است زیرا برای اندازه گیری اهمیت نسبی هر حرکت بازار استفاده می شود. اگر بازار در یک دوره معین حرکات زیادی انجام دهد، آنگاه قدرت آن حرکت بر اساس حجم معاملات یا اعتبار پیدا می کند و یا به آن دوره با شک و تردید نگریسته می شود. هرچه حجم در حین حرکت قیمت بیشتر باشد، در این شکل از تحلیل، حرکت مهم‌تر در نظر گرفته می‌شود. برعکس، اگر حجم معاملات کم باشد، حرکت با اهمیت کمتری در نظر گرفته می شود.

حجم یکی از مهمترین معیارهای قدرت یک اوراق بهادار برای معامله گران و تحلیلگران تکنیکال است. از منظر حراج، زمانی که خریداران و فروشندگان در یک قیمت خاص فعال می شوند، به این معنی است که حجم بالایی وجود دارد.

تحلیلگران از نمودارهای میله ای برای تعیین سریع سطح حجم استفاده می کنند. نمودارهای میله ای همچنین تشخیص روند در حجم معاملات را آسان تر می کنند. وقتی میله‌های نمودار میله‌ای بالاتر از حد متوسط هستند، نشانه‌ای از حجم یا قدرت بالا در قیمت یک مارکت خاص است. با بررسی نمودارهای میله ای، تحلیلگران می توانند از حجم معاملات به عنوان راهی برای تایید حرکت قیمت استفاده کنند. اگر با افزایش یا کاهش قیمت، حجم افزایش یابد، حرکت قیمت با قدرت در نظر گرفته می شود.

اگر معامله‌گران بخواهند یک برگشت را در سطح حمایت یا کف تأیید کنند، به دنبال حجم خرید بالا هستند. برعکس، اگر معامله‌گران به دنبال تایید شکست در سطح حمایت هستند، به دنبال حجم کم از سوی خریداران هستند. اگر معامله‌گران بخواهند یک برگشت را در سطح مقاومت یا سقف تأیید کنند، به دنبال حجم فروش بالا هستند. برعکس، اگر معامله‌گران به دنبال تایید شکست در سطح مقاومت هستند، به دنبال حجم بالایی از خریداران هستند.

ملاحظات دیگر

در زمان‌های اخیر، معامله‌گران با فرکانس بالا (HFT) و صندوق‌های شاخص به سهم عمده‌ای در آمار حجم معاملات در بازارهای ایالات متحده تبدیل شده‌اند. بر اساس تجزیه و تحلیل جی پی مورگان در سال 2017، سرمایه گذاران منفعل مانند ETF ها و حساب های سرمایه گذاری که از معاملات الگوریتمی با فرکانس بالا استفاده می کنند، مسئول حدود 60 درصد از حجم کل معاملات بودند در حالی که "معامله گران اختیاری بنیادی" (یا معامله گرانی که عوامل بنیادی موثر بر معامله ی یک سهام را قبل از سرمایه گذاری ارزیابی می کنند) تنها 10 درصد از ارقام کلی را تشکیل می دادند.

دستورالعمل های اساسی برای استفاده از حجم

دستورالعمل های اساسی برای استفاده از حجم معاملات

هنگام تجزیه و تحلیل حجم، معمولا دستورالعمل هایی برای تعیین قدرت یا ضعف یک حرکت وجود دارد. به عنوان معامله‌گر، ما تمایل بیشتری به پیوستن به حرکات قوی داریم و در حرکت‌هایی که ضعف را نشان می‌دهند، شرکت نمی‌کنیم - یا حتی ممکن است نیم نگاهی به ورود در جهت مخالف حرکت ضعیف باشیم. این دستورالعمل ها در همه موقعیت ها صادق نیستند، اما راهنمایی هایی کلی برای تصمیم گیری های معاملاتی ارائه می دهند.

1. تایید روند

تعیین روند

بازار رو به رشد باید شاهد افزایش حجم باشد. خریداران برای بالا بردن قیمت ها به افزایش تعداد و اشتیاق بیشتر نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم ممکن است نشان دهنده عدم علاقه باشد و این هشداری در مورد ناپایدار بودن روند می باشد. درک این موضوع مکن است سخت باشد اما واقعیت ساده این است که کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم کم سیگنال قوی نمی باشد. کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم زیاد، سیگنال قوی‌تری است که نشان می‌دهد چیزی در سهم به طور اساسی تغییر کرده است.

2. علائم بازار گاوی

حجم معاملات می تواند در شناسایی نشانه های بازار گاوی مفید باشد. به عنوان مثال، تصور کنید حجم با کاهش قیمت افزایش می‌یابد و سپس قیمت بالاتر می‌رود و به دنبال آن یک حرکت رو به پایین دوم به عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی وجود می‌آید. اگر قیمت در حرکت به سمت پایین دوم به زیر پایین‌ترین سطح قبلی نرسد و حجم نیز در دومین کاهش، کم باشد، معمولا این به عنوان یک علامت صعودی تعبیر می‌شود.

3. حجم و بازگشت های قیمتی

پس از یک روند صعودی یا نزولی طولانی، اگر قیمت به یک حرکت رِنج یا خنثی با حجم زیاد ختم شود، ممکن است نشان دهنده این باشد که یک بازگشت در حال انجام است و جهت قیمت ها تغییر خواهد کرد.عوامل موثر بر قدرت و اعتبار واگرایی

4. تاریخچه ی حجم

حجم را باید نسبت به تاریخ های اخیر بررسی کرد. مقایسه امروز با حجم 50 سال پیش ممکن است داده های نامربوطی ارائه دهد. هر چه مجموعه داده ها جدیدتر باشند، احتمالا مرتبط تر هستند.

5. شکست ها و شکست های کاذب با توجه به حجم

حجم هنگام شکست الگوها

هنگام شکست یک محدوده رِنج یا الگوهای نموداری دیگر، افزایش حجم نشان دهنده قدرت در حرکت است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم معاملات در هنگام شکست، نشان دهنده عدم علاقه و احتمال بالایی در کاذب بودن شکست است.

نکته مهم: حجم اغلب به عنوان شاخص نقد شوندگی در نظر گرفته می شود، زیرا سهام یا بازارهایی که بیشترین حجم را دارند، نقدشونده ترین بازارها هستند و برای معاملات کوتاه مدت بهترین در نظر گرفته می شوند چرا که خریداران و فروشندگان زیادی آماده معامله با قیمت های مختلف هستند.

اندیکاتورهای حجم

اندیکاتورهای حجم، فرمول‌های ریاضی هستند که به صورت بصری در اغلب پلتفرم‌های نموداری مورد استفاده نشان داده می‌شوند. هر اندیکاتور از فرمول متفاوتی استفاده می کند و معامله گران باید اندیکاتوری را پیدا کنند که برای استراتژی آنها بهترین کارایی را دارد.

وجود اندیکاتورها ضروری نمی باشد، اما می توانند به فرآیند تصمیم گیری معاملات کمک کنند. اندیکاتور های حجم زیادی برای انتخاب وجود دارد و در زیر نمونه ای از نحوه استفاده از دو مورد از آنها ارائه می شود.

Chaikin Money Flow

افزایش قیمت‌ها باید با افزایش حجم همراه باشد، بنابراین Chaikin Money Flow روی افزایش حجم تمرکز می‌کند زمانی که قیمت‌ها در قسمت بالایی یا پایینی محدوده روزانه خود به پایان می‌رسند و سپس مقداری برای قدرت مربوطه ارائه می‌دهند. هنگامی که قیمت های بسته شدن در قسمت بالایی محدوده روز قرار دارند و حجم در حال افزایش است، مقادیر بالا خواهند بود. زمانی که قیمت های بسته شدن در قسمت پایینی محدوده قرار دارند، مقادیر منفی خواهند بود. Chaikin Money Flow را می توان به عنوان یک اندیکاتور کوتاه مدت استفاده کرد زیرا نوسانات زیادی دارد، اما از آن بیشتر برای مشاهده واگرایی استفاده می شود.

On Balance Volume (OBV)

این اندیکاتور اولین بار توسط جوزف گرانویل در سال 1962 معرفی شد. پس از پایان معاملات هر روز، قیمت سهام با مقداری بالاتر یا پایین تر یا برابر با روز قبل و با حجم معاملات خاصی بسته می شوند. اگر قیمت پایین تر بسته شود، حجم معاملات منفی بوده و از حجم معاملات روز قبل کسر می شود. اگر قیمت بالاتر بسته شود، حجم معاملات عددی مثبت بوده و به حجم روز قبل افزوده می شود. در روز های بدون تغییر نیز خط حجم ثابت می ماند. به عبارتی، OBV جمع کل اهداد حجم معاملات منفی و مثبت به صورت پیش رونده است. این اندیکاتور نیز برای تایید روند بازار به کار می رود. به این معنی که اگر هم قیمت و هم اندیکاتور هر دو صعودی بودند، روند صعودی احتمالا ادامه دار است. اما اگر جهت قیمت صعودی اما اندیکاتور نزولی بود، در اینجا یک واگرایی منفی اتفاق افتاده است که نشان دهنده ضعف در روند می باشد.

Klinger Oscillator

از نوسانات بالا و پایین خط صفر می توان برای کمک به سایر سیگنال های معاملاتی استفاده کرد. نوسانگر کلینگر حجم انباشت (خرید) و توزیع (فروش) را برای یک دوره زمانی معین جمع می کند.

سخن پایانی

حجم معاملات ابزاری مفید برای مطالعه روندها است و همانطور که می بینید راه های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. دستورالعمل‌های اساسی را می‌توان برای ارزیابی قدرت یا ضعف بازار و همچنین بررسی اینکه آیا حجم، حرکت قیمت را تأیید می‌کند یا نشانه‌ای از اینکه ممکن است یک بازگشت رخ دهد، استفاده کرد. گاهی اوقات از اندیکاتور های مبتنی بر حجم برای کمک به فرآیند تصمیم گیری استفاده می شود. به طور خلاصه، در حالی که حجم ابزار دقیقی نیست، سیگنال‌های ورود و خروج را می‌توان با نگاه کردن به پرایس اکشن، حجم و یک اندیکاتور حجم شناسایی کرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.