مدیریت منابع انسانی نوشته حبیب الله دعایی برنامه ریزی منابع انسانی به قلم احمد طالبیان برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی نوشته جیمز دی واکر The balance careers website
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک از منظر قرآن
در سالیان اخیر دلایل متعددی باعث شده تا مدیران با فراست دریابند که برنامه ریزی به شکل سنتی دیگر قادر به حل مشکلات آنان نخواهد بود. از این رو بهره گیری از برنامه ریزی استراتژیک به یک ضرورت در دولت ها، سازمان ها و جوامع تبدیل شده است. برنامه ریزی استراتژیک عوامل اساسی خطرآفرین را تحلیل می کند و برای رسیدن به هدف از کوتاه ترین راه ممکن، راه حل های مناسب ارائه می دهد. در این مقاله سعی شده است از منظر قرآن به عنوان برترین کتاب هدایت بشر، اجزای لازم برای برنامه انسان برای نیل به سعادتش بررسی شود، و با رجوع به آیات الهی در قرآن، و با تعمقی ژرف دریابیم که چگونه این آیات برنامه ریزی را به انسان ارائه می دهد. هم چنین در این مقاله سعی شده است تا بر اساس آیات قرآن چگونگی فرآیند برنامه ریزی استراتژیک خالق هستی مورد بررسی قرار گیرد.
برای دسترسی به متن کامل این مقاله و 23 میلیون مقاله دیگر ابتدا ثبت نام کنید
اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید
منابع مشابه
فرآیند برنامهریزی استراتژیک از منظر قرآن
در سالیان اخیر دلایل متعددی باعث شده تا مدیران با فراست دریابند که برنامهریزی به شکل سنتی دیگر قادر به حل مشکلات آنان نخواهد بود. از این رو بهرهگیری از برنامهریزی استراتژیک به یک ضرورت در دولتها، سازمانها و جوامع تبدیل شده است. برنامهریزی استراتژیک عوامل اساسی خطرآفرین را تحلیل میکند و برای رسیدن به هدف از کوتاهترین راه ممکن، راه حلهای مناسب ارائه میدهد. در این مقاله سعی شده است از من.
فرآیند برنامهریزی استراتژیک از منظر قرآن
در سالیان اخیر دلایل متعددی باعث شده تا مدیران با فراست دریابند که برنامهریزی به شکل سنتی دیگر قادر به حل مشکلات آنان نخواهد بود. از این رو بهرهگیری از برنامهریزی استراتژیک به یک ضرورت در دولتها، سازمانها و جوامع تبدیل شده است. برنامهریزی استراتژیک عوامل اساسی خطرآفرین را تحلیل میکند و برای رسیدن به هدف از کوتاهترین راه ممکن، راه حلهای مناسب ارائه میدهد. در این مقاله سعی شده است از من.
گذار از برنامه ریزی جامع به برنامه ریزی استراتژیک
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک برای سازمانهای دولتی و غیرانتفاعی
جایگاه بخش آموزش عالی و تحقیقات در برنامه چهارم توسعه از منظر برنامه ریزی استراتژیک
یکی از راه های کاستن از فاصله عقب ماندگی کشورهای در حال توسعه، تدوین و اجرای برنامه های چند ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. مقاله حاضر به نقد و بررسی برنامه چهارم توسعه کشور از دیدگاه مدیریت استراتژیک و نقش آن در راه یابی به هدف های تعیین شده در چشم انداز بیست ساله کشور می پردازد و میزان موفقیت و توان پاسخگویی آن را به هدف های برنامه مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد. در این مقاله تلا.
برنامه ریزی استراتژیک برای منابع استراتژیک ( نیروی انسانی )
در سالهای اخیر ، برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی به عنوان ابزاری که بطور مستقیم ، اهداف وبرنامه های منابع انسانی متصل می کند ، مورد توجه شایانی قرار گرفته است . تغییرات حکومتی ، اقتصادی ، اجتماعی ، جمعیتی در طول دهه 1970 به عنوان انگیزه و عزم اصلی برای این علائق فزاینده معرفی شده اند . طرفداران برنامه ریزی منابع انسانی در سازمانها ، می تواند نقش مهمی در بهره وری مؤثر و مطلوب منابع انسانی داش.
۶ عنصر برنامه ریزی استراتژیک موثر
در طی فرایند برنامه ریزی استراتژیک، یک سازمان سه فعالیت اساسی انجام می دهد. آن ها چشم انداز و مأموریت استراتژیک بنیادی خود را ایجاد یا اصلاح می کنند، به اهداف یا اهدافی متعهد می شوند که رشد سازمان را به همراه داشته باشند و برنامه ای بلند مدت برای دستیابی به این اهداف تدوین می کنند.
یک برنامه استراتژیک قوی سازمان را در مسیر موفقیت قرار می دهد. یک اشتباه متداول این است که سریعاً به اجرای تاکتیکی می پردازیم بدون اینکه ابتدا به فکر برنامه ریزی، برقراری ارتباط و هماهنگی با هدف کلی برنامه استراتژیک باشیم. رد شدن از این مراحل مهم می تواند سازمان شما را از مسیر موفقیت خارج کند و مشکلاتی را به دنبال داشته باشد.
در این مقاله ما ۶ عنصر حیاتی برای برنامه ریزی استراتژیک موفق برای سازمان شما را بیان می کنیم.
تعریف چشم انداز
چشم انداز یک سازمان توصیفی آرزو از آنچه سازمان می خواهد در آینده بدست آورد یا به انجام برساند – این هدف است.
هدف این است که چشم انداز به عنوان یک راهنمای روشن برای انتخاب اقدامات فعلی و آینده عمل کند. این تعریفی از مکانی است که شما میخواهید در آینده سازمان در آن باشد. این یک نقطه عطف کوتاه مدت نیست، بلکه یک هدف بلندمدت است.
بوئینگ نمونه ای قوی از بیانیه چشم انداز را ارائه می دهد:
” بهترین در صنعت هوافضا و صنعت جهانی ماندگار “
اطلاعات زیادی در این جمله کوچک جمع شده است. بدیهی است که آرزوی آن ها تبدیل شدن به بهترین شرکت هوافضا در جهان است. آن ها همچنین آرزو دارند که شرکت را به عنوان رهبر صنعت (نه فقط هوافضا) در حال حاضر و در آینده قرار دهند. این بیانیه به رهبری بوئینگ کمک می کند تا تلاش خود را در مسیر درست متمرکز کند. بیانیه چشم انداز قوی همین کار را برای سازمان شما نیز انجام خواهد داد.
ایجاد بیانیه ماموریت
در حالی که چشم انداز شما یک وضعیت ذهنی از شرایط سازمان در آینده است، ماموریت شما هدف بنیادی است که از آن چشم انداز پشتیبانی می کند.
بدون مأموریت ، سازمان شما فاقد چرایی چشم انداز است. اگر هر کس در سازمان شما تفسیر خاص خود را از چرایی دنبال کردن چشم انداز داشته باشد، می تواند منجر به ایجاد ناهماهنگی و تعارض در سازمان شود.
با تمرکز دوباره بر بوئینگ ، آنها همچنین یک ماموریت و هدف مشخص را ارائه می دهند.
” اتصال، محافظت، کاوش و الهام بخشیدن به جهان از طریق هوا فضا “
این بیانیه کوتاه دیدگاهی در مورد اینکه چرا آنها می خواهند به چشم انداز خود مبنی بر تبدیل شدن به بهترین شرکت هوافضا، ارائه می دهد.
تعیین اهداف
اهداف نتایج مشخصی هستند که فرد یا سیستم قصد دارد در یک بازه زمانی و با آنها به دست آورد.
مشخص کردن اهداف به شما اجازه می دهد تا بفهمید آیا در مسیری هستید که می اجزای برنامه ریزی استراتژیک توانید مأموریت خود را انجام دهید و به چشم انداز خود دست پیدا کنید یا خیر. بیان واضح اهداف شما ستون هایی برای سازمان شما ایجاد میکند که به شما امکان می دهد سلامت کلی آن و تأثیر اقدامات استراتژیک را بسنجید.
بوئینگ اهداف ۲۰۲۵ خود را به شرح زیر ذکر می کند:
- رهبری بازار
- عملکرد و بازده بالا
- رشد حاصل از بهره وری
- طراحی، ساخت و خدمات عالی
- نوآوری سریع
- رشد در مقیاس جهانی
- بهترین تیم، داشتن بهترین استعداد و رهبران
این اهداف واضح و قابل اندازه گیری هستند و می توانند توسط تعدادی از اقدامات استراتژیک در سراسر سازمان پشتیبانی شوند. آنها به تیم های خود اجازه می دهند تا درک کنند کاری که انجام می دهند تأثیرگذار است یا خیر.
توسعه ی استراتژی
استراتژی شما یک برنامه یا برنامه بلند مدت است که شما را قادر می سازد به اهداف سازمان خود برسید.
برنامه های استراتژیک ممکن است ۳-۵ سال طول بکشد و ممکن است برای هر هدفی که برای سازمان خود مشخص کرده اید، یک برنامه جداگانه وجود داشته باشد. استراتژی های موثر برای موفقیت درازمدت حیاتی هستند.
استراتژی ها بسیار خاص تر از چشم انداز، مأموریت و اهداف هستند و معمولاً فقط در یک سازمان به اشتراک گذاشته می شوند.
یکی از اهداف اعلام شده بوئینگ “بهترین تیم، داشتن بهترین استعدادها و رهبران” است. بر این اجزای برنامه ریزی استراتژیک اساس، یکی از استراتژی های آن ها ممکن است بهبود آموزش رهبری داخلی و اجرای روش هایی برای جذب و حفظ استعدادهای برتر باشد.
یک استراتژی موثر بینش و اجرا را گرد هم می آورد.
در حالت ایده آل، یک استراتژی حول نیازهای سازمان شما و زمینه بازار ساخته می شود. این برنامه باید چشم اندازهای بلند مدت را برای اهداف و گام های عملی ترسیم کند، در مورد موانع برنامه ریزی کند و تفکر نوآورانه را پرورش دهد.
یک استراتژی موثر باید بطور پیشگیرانه مشکلات احتمالی را شناسایی کند و شامل راهکارهای پیشگیرانه باشد. اجتناب و غلبه سریع بر موانع، از توقف ابتکارات و اقدامات شما جلوگیری می کند و به شما در رسیدن به اهداف کمک می کند.
مشخص کردن رویکرد
یک رویکرد، یک روش برای اجرای استراتژی شما فراهم می کند.
یک رویکرد، چارچوبی را برای ایجاد تاکتیک هایی فراهم می کند که به استراتژی پرداخته و سازمان را در مورد چگونگی اجرای برنامه استراتژیک خود راهنمایی می کند.
با توجه به استراتژی اجزای برنامه ریزی استراتژیک مطرح شده بوئینگ در زمینه بهبود آموزش رهبری و اجرای شیوه هایی برای جذب و حفظ استعدادهای برتر، رویکرد آنها ممکن است شناسایی صلاحیت های اصلی رهبری، ایجاد و اجرای آموزشی باشد که به این صلاحیت ها پاسخ می دهد، آموزش را ارائه می دهد و اثربخشی را دنبال میکند. شناسایی، ساخت، تحویل و پیگیری.
ورود به تاکتیک ها
تاکتیک ها آخرین و کوچکترین قطعات یک برنامه استراتژیک خوب هستند، اما به هیچ وجه کم اهمیت نیستند. تاکتیک ها اقدامات، پروژه ها یا برنامه های متمرکزی هستند که به سازمان ها امکان می دهد یک برنامه استراتژیک را همانطور که رویکرد تعریف می کند، اجرا کنند.
با بازگشت به مثال بوئینگ که در بالا ارائه شد، هر مرحله از روش مطرح شده – شناسایی، ساخت تحویل و پیگیری – تاکتیکی است که در چارچوب رویکرد آن ها اجرا می شود و با استراتژی آن ها منطبق می شود. اگرچه به نظر نمی رسد که در نگاه اول با یک برنامه ریزی استراتژیک موثر به هم متصل شده باشند، اما همه آن ها می توانند به استراتژی، اهداف، مأموریت و چشم انداز بازگردند و در نهایت موفقیت را به دنبال داشته باشند.
ما معتقدیم که توسعه هر یک از این عناصر زمینه موفقیت سازمان شما را فراهم می کند. این موضوع تیم شما را با یک هدف واحد هماهنگ می کند و مشخص می کند موفقیت چگونه به نظر می رسد و جزئیات مربوط به چگونگی دستیابی سازمان به موفقیت را از بین می برد.
یک سیستم برنامه ریزی و هدف گذاری خوب باید تمامی مراحل بالا را در خود جای داده باشد. این روزها شاهد رشد و جهش کسب و کارهایی هستیم که از OKR استفاده می کنند. هدف سنج این را برای شما فراهم کرده تا با استفاده از OKR جهشی در کسب و کارتان ایجاد کنید. پس هرچه زودتر شروع کنید!
برنامه ریزی منابع انسانی چیست؟
بخش مدیریت سازمان باید برای تمام منابعی که سازمان در اختیار دارد، برنامه ریزی کند. از آنجایی که منابع انسانی از ارزشمندترین دارایی های سازمان محسوب می شوند، برنامه ریزی منابع انسانی، از مهم ترین وظایف اصلی مدیریت منابع انسانی محسوب می شود.
برنامه ریزی در واقع اولین گام در مدیریت منابع انسانی است. یک سازمان باید از این موضوع که در آینده به چه تعداد کارمند احتیاج دارد و این کارمندان چه مهارت ها و قابلیت هایی باید داشته باشد و این نیازها را باید از چه منابعی تامین کنند، اطلاع داشته باشد. برای دستیابی به این هدف مدیریت منابع انسانی موظف است برنامه ریزی مناسبی انجام دهد. به این صورت، هر زمان یکی از پست های موجود در سازمان خالی شدند، نیروی کار لازم برای آن پست پیش بینی شده و برای تحقق اهداف کوتاه مدت و بلند مدت سازمان آماده است.
این برنامه ریزی همچنین تعیین می کند چه کارمندانی در سازمان باید ترفیع بگیرند، بازنشسته، اخراج یا تعدیل نیرو شوند و یا آموزش ببیند.
برنامه ریزی منابع انسانی، از مهمترین وظایف مدیریت منابع انسانی است.
برنامه ریزی منابع انسانی چه مراحلی دارد؟
برنامه ریزی منابع انسانی، دارای چهار مرحله است:
- مرحله اول این برنامه ریزی به جمع آوری، تحلیل و پیش بینی اطلاعات می پردازد. این مرحله به مدیران منابع انسانی کمک می کند تا متوجه شوند سازمان به چه تعداد کارمند و در چه بخش هایی احتیاج دارد.
- در مرحله دوم اهداف و سیاست های کلی منابع انسانی را مشخص می کنند. در این مرحله مدیران رده بالاتر باید از این اهداف پشتیبانی کنند.
- مرحله سوم شامل طراحی کلی برنامه ریزی می شود و در این مرحله برنامه ریزی به مرحله اجرا در می آید.
- مرحله آخر یا همان مرحله چهارم بر برنامه های مربوط به کارکنان نظارت دارد و طراحی برنامه ریزی را ارزیابی می کند.
برنامه ریزی منابع انسانی، چهار مرحله دارد.
برنامه ریزی منابع انسانی شامل چه اجزایی است؟
– یکی از اجزای برنامه ریزی منابع انسانی، تامین نیروهای کار است. مدیران منابع انسانی با توجه به مهارت ها، شایستگی ها، سن، مدارک تحصیلی، تجربه های کاری و… کارمندان مورد نیاز را برای بخش های مختلف سازمان شناسایی می کنند.
– این وظیفه تامین نیروی کار محدود به زمان حال نمی شود. در برنامه منابع انسانی باید برای آینده نیز منابع انسانی لازم پیش بینی شود. در هر سازمانی بازنشستگی، اخراج، استعفا و عواملی دیگری وجود دارد که پست های شغلی را برای مقطعی از زمان خالی می کند. برای همین مدیران منابع انسانی باید برای جایگزینی سریع در این مواقع، منابع انسانی لازم را پیش بینی کرده باشند.
– تقاضاهای کارمندان باید با اهداف سازمان هماهنگ باشد، از اجزای برنامه ریزی منابع انسانی، پیش بینی این تقاضاها است. مدیران برای دستیابی به این موضوع باید اهداف و استراتژی های سازمان را به خوبی درک کنند.
– برنامه ریزی، وظایف کارمندان را تجزیه و تحلیل می کند. به این صورت وظایف، مسئولیت ها، قوانین و مهارت های مربوط به هر کارمند مشخص می شود و شامل شرح آن شغل و مشخصات شغل می شود. شرح شغل، برگه ای است که اطلاعات کاملی از عنوان شغل و وظایف، شرایط کاری و خطرات آن، تجهیزاتی که در این شغل استفاده می شوند و مواردی دیگر را ارائه می دهد. مشخصات شغل هم بیانگر قابلیت های افراد است که در شغل مورد نظر باید داشته باشد. این مشخصات شامل مدارک تحصیلی، تجربه، مهارت ها و توانایی های لازم و… است.
– طراحی شغل در مورد چگونگی انجام کار، روش انجام آن و این که چه کاری باید انجام شود، توضیح می دهد. در واقع در طراحی شغل، سازمان به طور واضح برای کارمند خود توضیح می دهد از وی چه انتظاری دارد. این موضوع نارضایتی را در کارمندان کاهش و انگیزه های آنان را افزایش می دهد.
– ارزیابی شغلی به مدیران این امکان را می دهد تا بتوانند مشاغل را مقایسه کنند و بر اساس آن مشاغل را رتبه بندی کنند.
برنامه ریزی منابع انسانی، اجزای مختلفی دارد.
مزایای برنامه ریزی منابع انسانی چیست؟
برنامه ریزی منابع انسانی، یکی از اجزای تفکیک ناپذیر مدیریت محسوب می شود. این موضوع در طولانی مدت برای سازمان مزایای زیادی به همراه دارد:
- باعث می شود از نیروی انسانی موجود در سازمان به صورت بهینه و مفید استفاده شود.
- کارمندان با استعداد و توانمندی برای سازمان تامین می کند.
- منابع انسانی را با هدف های سازمان سازگار و هماهنگ می کند.
- هزینه ها را برای تامین نیروی انسانی به حداقل می رساند.
- هزینه های لازم را برای به دست آوردن سایر اهداف مدیریت منابع انسانی فراهم می کند.
چه عواملی بر برنامه ریزی منابع انسانی تاثیر می گذارند؟
- تغییراتی که در ترکیب نیروی کار اتفاق می افتد از جمله عواملی است که بر برنامه ریزی منابع انسانی، تاثیرگذار است. توقعات کارمندان بسته به تخصص و سطح تحصیلات دانشگاهی که دارند متفاوت است. جنسیت نیروهای کار نیز در این مسئله بی تاثیر نیست.
- تغییر در ارزش های کارمندان که بیشتر مربوط به اخلاقیات است هم بر این موضوع تاثیرگذار است. اخلاق به معنی امانت داری، وقت شناسی، صداقت و پشتکار است.
- از دیگر عوامل تاثیر گذار، تغییر در توقعات کارمندان است. آزادی بیان، سطح بهداشتی که دارند، خدمات ارائه شده به آنان و… از فاکتور های این عامل هستند.
- سطوح بهره وری رابطه بین داده و ستاده را مشخص می کند. تغییر در این سطوح بهره وری بر برنامه ریزی منابع انسانی تاثیر می گذارد.
- قوانینی بر اساس نیازهای کارکنان تنظیم شده اند. تغییر در این قوانین نیز از عوامل تاثیر گذار است.
- تغییراتی که بر اساس تقاضای کارفرمایان صورت می گیرد از دیگر عوامل است.
هدف های برنامه ریزی منابع انسانی چیست؟
- کاهش هزینه های مرتبط به نیروی انسانی
- پاسخ دهی به نیازهای مشتریان
- شناسایی خلاءهای موجود در مهارت های کارکنان
- کمک به مدیریت استعدادها و بهبود کارمندان
- شناخت کمبودهای موجود در بخش منابع انسانی
- حفظ نیروی کار در سازمان
- بهبود خدمات و منابع انسانی
دلایل عدم برنامه ریزی منابع انسانی چیست؟
برنامه ریزی نیروی انسانی به دلیل اهمیت ویژه ای که دارد، در اکثر سازمان های امروزی انجام می گیرد. با این وجود برخی از سازمان ها به دلایل متفاوتی از این کار خودداری می کنند. بعضی از این دلایل این هستند که:
- این سازمان ها متخصصان حرفه ای برای برنامه ریزی منابع انسانی ندارند.
- سازمان دید استراتژیک ندارد.
- منابع مالی برای این سازمان ها از نیروی انسانی اهمیت بیشتری دارند.
برنامه ریزی منابع انسانی، دارای مزایا و اهداف متفاوتی است.
منابع:
مدیریت منابع انسانی نوشته حبیب الله دعایی
برنامه ریزی منابع انسانی به قلم احمد طالبیان
برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی نوشته جیمز دی واکر
The balance careers website
مدیر سایت موج ها
مشاور صنعت
مدیریت و استراتژی
مدیریت منابع انسانی
مدیریت دارایی های فیزیکی
اجزای برنامه ریزی استراتژیک
پیشینه تحقیق برنامه ریزی استراتژیک و اهداف آن , استراتژی در آموزش عالی دارای ۴۷ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فهرست مطالب
فصل اول: ۶
برنامه ریزی استراتژیک ۶
(۱-۱ استراتژی ۶
(۲-۱ برنامه ریزی ۷
(۳-۱فرایند برنامه ریزی ۷
(۴-۱ مدت برنامهریزی ۷
۱-۵) درک مفاهیم استراتژی ۸
۱-۶)برنامه ریزی استراتژیک ۸
-۱ ۷) فرایند برنامه ریزی استراتژیک ۱۰
-۱۸) مراحل برنامه ریزی استراتژیک: ۱۰
۱-۹) تفاوت برنامه ریزی استراتژیک و برنامه ریزی عملیاتی ۱۱
۱-۱۰) اجزای برنامه ریزی استراتژیک ۱۱
۱-۱۰-۱) رسالت سازمان ۱۱
۱-۱۰-۲) دورنمایاچشم انداز ۱۲
۱-۱۰-۳) ارزش های محوری ۱۳
۱-۱۰-۴) اهداف ۱۳
۱-۱۱) ویژگی های برنامه ریزی استراتژیک ۱۴
۱-۱۲) تفکر استراتژیک ۱۴
۱-۱۳) مدیریت استراتژیک ۱۵
۱-۱۴) موانع پیاده سازی استراتژی در سازمان ها ۱۶
۱-۱۵)مکتب طراحی ۱۸
فصل دوم: ۲۰
استراتژی در آموزش عالی ۲۰
۲-۱) مقدمه ۲۰
۲-۲) ظهور استراتژی در دانشگاهها ۲۱
۲-۳) تاریخچه آموزش عالی، تحقیقات و فناوری در ایران ۲۲
۲-۴)آموزش عالی و ماهیت آن ۲۲
۲-۵)اهداف آموزش عالی ۲۳
۲-۶) مطالعات تطبیقی ۲۳
۲-۶-۱) پیشینه استراتژی در آموزش عالی ۲۳
۲-۶-۲) محیط در حال تغییر آموزش عالی ۲۴
۲-۶-۳) مفهوم و نقش برنامه ریزی استراتژیک در آموزش عالی ۲۴
۲-۶-۴) برنامهریزی استراتژیک پژوهشی در آموزش عالی ۲۵
۲-۷) مروری برپیشینه تحقیق ۲۶
۲-۸) بررسیدانش در برنامه چهارم و سندچشم انداز ۲۸
۲-۸-۱) ماده ۴۵ ۲۸
۲-۸-۲)ماده ۵۷ ۲۹ اجزای برنامه ریزی استراتژیک
۲-۸-۳) ماده ۴۳ ۲۹
۲-۸-۴) ماده ۴۶ ۳۰
۲-۹) سیاست های برنامه پنجم توسعه ۳۱
۲-۹-۱) امور علمى و فناورى ۳۱
۲-۹-۲) نگاهی به برنامه پنجم توسعه در حوزه آموزشی و پژوهشی دانشگاه ها ۳۱
۲-۹-۲-۱) ماده ۱۹ بند ه ۳۱
۲-۹-۲-۲) ماده۲۰ ۳۲
۲-۹-۲-۳) ماده ۲۴بندهای الف و ه ۳۲
۲-۱۰) وضعیت شاخص های تحقیقاتی کشور ۳۲
۲-۱۰-۱) شاخص اعتبارات پژوهشی ۳۲
۲-۱۰-۲) شاخصمنابع انسانی ۳۳
۲-۱۰-۳) شاخص تولیدات علمی ۳۴
۲-۱۰-۴) نسبت تولید علمی به تولید ناخالص ملی ۳۶
۲-۱۰-۵) نسبت تولید علمی به بودجه تحقیق و توسعه ۳۷
۲-۱۱) بررسی جایگاه فعلی و عملکرد حوزه پژوهش و فناوری در رتبه بندی دانشگاه ها ۳۸
۲-۱۲) عملکرد پژوهش در سطح کشور ۳۹
۲-۱۲-۱) رده بندی دانشگاه های ایران در جهان توسط موسسه سایماگو در سال ۲۰۱۰ ۳۹
۲-۱۳)معیارهای رتبه بندی جهان اسلام و اهمیت پژوهش ۴۱
۲-۱۴) خلاصه مطالعات انجام شده ۴۲
منابع و ماخذ ۴۳
منابع
ناظمی. شمس الدین، ۱۳۸۴،” مروری بر چشم انداز ، رسالت ، ارزش ها و اهداف کلان چند دانشگاه منتخب جهان”، معاونت طرح و برنامه دانشگاه فردوسی مشهد.
رحمان سرشت. حمید، ۱۳۸۳،”مدیریت راهبردی استراتژیک در اندیشه نظریه پردازان”، دانشگاه علامه طباطبایی.
رضائیان ، علی. ۱۳۸۴٫ مبانی سازمان و مدیریت. چاپ پنجم. انتشارات سمت. تهران.
آقازاده. هاشم، ۱۳۸۱، “طراحی و تبین مدل برنامه ریزی استراتژیک برای صنایع کوچک و مقایسه تطبیقی اجزای برنامه ریزی استراتژیک با صنایع بزرگ “، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران.
هیوز، آون. ۱۳۸۹٫ مبانی مدیریت دولتی نوین. ترجمه سید مهدی الوانی وسهراب خلیلی شورینی. انتشارات مروارید تهران
کوئین، رابرت. ۱۹۹۹٫ کوته فکری مردمانی از نژاد سفید. ترجمه: انتشارات معتکف ۱۳۹۲٫ تهران
مینتیزبرگ. هنری، ۱۳۹۰، مجلهی توسعه بازار(مصاحبه)، شماره۱۸،اردیبهشت
کاپلان. رابرت. دیوید پی. ۱۳۸۸٫ سازمان استراتژی محور. پرویز بختیاری. چاپ هشتم. انتشارات سازمان مدیریت صنعتی. تهران.
خالقی، غلامحسین.۱۳۹۰٫ برنامه راهبردی دانشگاه علم و صنعت ایران. جلد اول. انتشارات دانشگاه علم وصنعت. تهران.
راولی،لورنس. ۱۳۷۳٫ مفاهیم برنامهریزی و مدیریت استراتژیک. ترجمه محمد صاحبی. نشرکمرکز آموزش مدیریت دولتی.
نادری،عزت الله. سیف نراقی، مریم. روش های تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی. انتشارات فروزش. چاپ نهم. تهران.
سانیال، سی، بیکاس، ۱۳۷۷،”تحول در سیاستگزاری آموزش عالی”،ترجمه داود حاتمی، تهران: فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی.
فری من، دانیل. استونر،جیمز. ۱۳۸۹٫ مدیریت: سازماندهی، رهبری، کنترل. جلد دوم. ترجمه: علی پارسائیان، محمد اعرابی. انتشارات: دفتر پژوهشهای فرهنگی. تهران.
فصل اول:برنامه ریزی استراتژیک
(۱-۱ استراتژی[۱]
واژه استراتژی از کلمه یونانیSTRATEGO مرکب ازSTRATOS به معنای ارتش وEGO بهمعنای رهبر گرفته شده است. استراتژی طرح یا برنامهای است که اهداف عمده و سیاستهای سازمان و مراحل عمل آنها را در یک کل به هم پیوسته هماهنگ می کند (کوئین،[۲]۱۹۸۰ ).
اندروز[۳] استراتژی را یک الگو می داند او معتقد است که استراتژی یک نوع اجزای برنامه ریزی استراتژیک یکپارچگی، انسجام و ثبات داخلی است که موقعیت شرکت را در محیط تعیین می کند، به آن هویت می دهد و شرکت را قادر می سازد از نقاط قوت خود استفاده کند و در امر بازار و محصول به موفقیت دست یابد) رحمان سرشت،(۱۳۸۹٫
استراتژیها بهتدریج شکل میگیرند، تغییر مییابندودر طی زمان به طور نسبی تعدیل میشوند و توسعه مییابند و سپس گام به گام اجرا میشوند)رضاییان،(۱۳۹۰ تدریجیگرایی منطقی بدین معنی است که استراتژی ها به صورت تدریجی تکمیل میشوند و نمیتوان تدوین استراتژی را به یک نقطه
زمانی معین نسبت داد. مینتز برگ برای استراتژی ۵ تعریف را پیشنهاد می کند وسپس پیوندها وهمبستگیهای آنها را مورد بررسی قرار می دهد(مینتزبرگ ۱۳۹۰)[۴]. این ۵تعریف عبارتند از:
استراتژی به عنوان طرح و نقش[۵]
استراتژی به عنوان صف آرایی[۶]
استراتژی به عنوان الگو[۷]
استراتژی به عنوان موضع[۸]
استراتژی به عنوان دیدگاه[۹]
از نظردسلر[۱۰] استراتژی نوعی برنامه است که مقصود یا منظور اصلی سازمان را بر حسب خدمتی که به جامعه عرضه خواهد کرد بیان می دارد.
(۲-۱ برنامه ریزی
در متون مدیریتی گاهی دو واژه planning و programming را به جای یکدیگر به کار می برند؛ در حالی که programming به نوعی برنامهریزی جزئیتر دلالت دارد. برای برنامهریزی تعاریف متعددی ارائه شده است؛ بهطوریکه هر یک از نظریه پردازان سعی کردهاند با توجه به زمینه تخصصی خود آنرا تعریف کنند. در ذیل چند مورد از این تعاریف ارائه شده است:
برنامه ریزی عبارت است از تصمیم گیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد.
برنامه ریزی عبارتاست از تعیین هدف و یافتن یا پیش بینی کردن راه تحقق آن.
برنامه ریزی یعنی تصور و طراحی وضعیت مطلوب درآینده، یافتن وپیش بینی راههایی برای رسیدن به آن را فراهم کند.
سیریل هودسن[۱۱] در تعریف نسبتاً جامعی میگوید: برنامه ریزی یعنی ارائه طریق بر عملیات آینده که متضمن نتایج معین با هزینه مشخص و دوره زمانی معلوم است.
(۳-۱فرایند برنامه ریزی
از زمانی که بشر به فردای خود اندیشید، برای آینده هدف تعیین کرد و بدین ترتیب فرایند برنامهریزی آغاز شد. برنامهریزی گذر از یک گام به گام بعدی نیست بلکه فرایندی خلاق است و میتواند پیش از تصمیم نهایی چندین مرتبه تغییر و بازبینی گردد. برنامه ریزی یعنی انتخاب اهداف درست و انتخاب مسیر، راه، وسیله و روش درست برای تامین هدف. به عبارتی در برنامه ریزی، اهداف واقدامات لازم برای مواجهه با تغییرات و عوامل نامطمئن پیش بینی میشود .برنامه ریزی فرایندی است که همه تلاشها و فعالیتها را در راستای هدف، راه رسیدن به آن و چگونگی طی مسیر، ترکیب وادغام میکند. برنامه ریزی ترسیم شمایی از گذشته برای تصمیمگیری در زمان حال برای انجام اقدامی در آینده میباشد.
(۴-۱ مدت برنامهریزی
یکی از سوالات مهمی که در برنامهریزی مطرح میشود این است که آیا برنامه باید کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت تنظیم شوند؟ چگونه میتوان برنامههای کوتاه مدت را با برنامههای میان مدت و بلند مدت هماهنگ کرد؟ در بعضی موارد ممکن است برنامهریزی ها هفتگی یا چندماهه و یا چند ساله باشند. این پرسشها افقهای چند گانه برنامهریزی را روشن میکنند.
۱-۵) درک مفاهیم استراتژی
اگر مفاهیم بهدرستی مورد شناسایی قرارنگرفته و به خوبی اعمال نگردد مدیران در تلاشهای خود در زمینه رهبری استراتژیک با دشواری مواجه میشوند. این مفاهیم به مدیران کمک می کند تا به این پرسشها پاسخ گویند: چرا ماکاری راکه انجام می دهیم باید انجام دهیم؟ چه چیزهایی برای ما مهم است (به چه چیزهایی معتقدیم)؟ در آینده کجا میخواهیم باشیم(چگونه میخواهیم از موقعیت فعلی به مقصد مورد نظر برسیم؟ برتریها در چه چیزی است؟ (چه کارهایی لازم است که انجام دهیم)چه کارهایی راتا چه هنگام باید انجام دهیم. این مفاهیم به طور خلاصه عبارتند از:
رسالت[۱۲](چرا)، ارزشهای محوری[۱۳](چه چیزی)، چشم انداز[۱۴](کجا)اجزای برنامه ریزی استراتژیک ، استراتژی[۱۵](چگونه)، برنامههای استراتژیک[۱۶] (چه کارهایی) و اهداف و مقاصد یا اهداف[۱۷] (چه کار وچه وقت).
۱-۶)برنامه ریزی استراتژیک
همانند سایر مفاهیم مدیریت، تعاریف گوناگونی از برنامه ریزی استراتژیک توسط صاحب نظران ارائه شده است که برای جلوگیری از اطاله کلام بـــه چند مورد مهم از آنها اشاره می شود. پس از جنگ جهانی دوم عدم اطمینان، عدم ثبات و محیط های متحول بیش از پیش خود را نشان داد و آنچه به عنوان راه حل ارائه شد برنامهریزی استراتژیک بود. برنامهریزی استراتژیک تعیین کننده مقصود سازمان و هماهنگ کننده همه فعالیتهای سازمان در راستای آن است (اعرابی،۱۳۸۴ ). برنامهریزی استراتژیک بستر و چارچوبی برای عملی کردن تفکر استراتژیک و هدایت عملیات برای رسیدن به هدف و نتایج مشخص میباشد. برنامهریزی استراتژیک در بخش دولتی تاریخی طولانی دارد. با وجود این، برنامهریزی استراتژیک اساساً در بخش خصوصی توسعهیافته است هرچند که رویکردهای برنامهریزی استراتژیک در بخش خصوصی تدوین شدهاند ولی میتوانند به سازماندهی دولتی و غیرانتفاعی و همچنین جوامع و دیگر نهادها کمک کنند(برایسون،[۱۸] ۲۰۰۵).
برنامهریزی استراتژیک اهداف، خطوط کلی و رسالت سازمان در بلند مدت را تعیین میکند، جامعیت دارد، در سطح عالی سازمان میباشد، از نظر زمانی بلند مدت است و چارچوبی برای برنامهریزی تاکتیکی و عملیاتی است. برنامهریزی استراتژیک را میتوان تلاشی منظم و سازمانیافته درجهت اتخاذ تصمیم و مبادرت به اقدامات بنیادین تعریف کرد که به موجب آنها، اینکه یک سازمان چیست، چه میکند، و چه اموری را انجام میدهد، مشخص خواهد شد.
در دنیای رقابتی امروز برنامهریزی استراتژیک برای هر سازمانی از اهمیت فوق العادهای برخوردار بوده، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است و نیز مدلهای مختلفی از سوی نظریهپردازان مختلف ارائه شده است که از آن جمله می توان به مدلهای برنامهریزی استراتژیک برمبنای نتیجه (هدف)، مدل همسویی، برنامهریزی سناریو، مدل برنامه ریزی ارگانیک (خود سازمانی)، مدل اصلی مکتب طراحی، مدل رابیسون و مدل استینر اشاره کرد (آقازاده، ۱۳۸۱).
در تعریف دیگری برنامهریزی استراتژیک فرایندی است درجهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف ورسالت بلندمدت باتوجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی. در تعریفی دیگر برنامهریزی استراتژیک به معنای فرایند بررسی موقعیت فعلی و مسیر آینده سازمان یا جامعه، تنظیم اهداف، تدوین یک استراتژی برای تحقق آن اهداف و اندازهگیری نتایج است (هیوز[۱۹]، ۲۰۰۵).
برنامه ریزی استراتژیک، ابـزار مدیریتی توانمندی است که برای کمک به شرکتهای کوچک طراحی میشود تا آنها بهصورت رقابتی خود را با تغییرات پیشبینی شده محیط تطبیق دهند. خصوصاً، فرایند برنامه ریزی استراتژیک یک نگرش و تجزیه و تحلیلی از شرکت و محیط مربوط به آن ارائه می کند شرایط فعلی شرکت را توضیح می دهد و عوامل کلیدی موثر بر موفقیت آن را شناسایی می کند (فری واستونر[۲۰]،۱۹۹۵).
برنامه ریزی استراتژیک نگاه به آینده دارد و تمرکز بر آینده پیش بینی شده به این مسئله توجه دارد که جهان بعد از ۵ الی ۱۰ سال چه تفاوتهایی بااکنون خواهدداشت. درصددخلق آینده سازمان برمبنای آن چیزی است که احتمال می رود در آینده ایجاد شود؛ بر مبنای تجزیه و تحلیل روندها و سناریوهای پیش بینی شده برای گزینههای ممکن درآینده است ونیزبرمبنای تجزیه وتحلیل دادههای داخلی و خارجی است؛ منعطف و متمایل به ایجاد تصویری بزرگ از آینده سازمان است.
برنامهریزی استراتژیک سازمان را با محیطش تطبیق می دهد، زمینهای برای دسترسی به اهداف ایجاد میکند، چارچوب وجهتی برای سازمان فراهم میکند تا به آینده دلخواه خود برسد؛ برنامهریزی استراتژیک، داده های نرم مانند: تجارب، نیات و ایدههای موجود در گفتگوهای روزانه سازمان را ترکیب میکند ودرصدد ارائه یک بینش وهدف سازمانی روشن است؛ به سازمان اجازه تمرکز میدهد، زیرا فرایندی پویا و مستمر از فعالیتهای خود تحلیلی است؛ فرایند یادگیری مستمر، در جریان و گفتگوی سازمانی است که به فراتر از دسترسی به یکسری اهداف از پیش تعیین شده توسعه مییابد.
برنامه ریزی استراتژیک درصدد است روشی که یک سازمان فکر و عمل می کند را تغییر داده یک سازمان یادگیرنده به وجود آورد؛ وقتی موفقیت آمیز باشد، تمام نواحی عملیاتی را تحت تاثیر قرار داده و به عنوان قسمتی از فلسفه و فرهنگ سازمان در میآید (الکساندرا[۲۱]،۲۰۰۲).
بین برنامه ریزی بلندمدت که به صورت واکنشی است و برنامهریزی استراتژیک که سازمان را مجاز به خلق آینده اش میکند، تفاوت قائل می شود. برنامهریزی استراتژیک فرایندی برای بازسازی و انتقال سازمانی است. به نظر وی در برنامهریزی بلندمدت اهداف و پیشبینیها براساس فرض ثبات سازمانی است، درحالی که در برنامه ریزی استراتژیک، نقش سازمان در محیط آن بررسی میشود. برنامهریزی استراتژیک باعث می شود تا سازمان فعالیتها و خدماتش را برای برآوردن نیازهای درحال تغییر محیط تطبیق دهد. این برنامه ریزی نه تنها چارچوبی برای بهبود برنامه ها ارائه می کند بلکه چــارچوبی برای ساختاردهی مجدد برنامهها، مدیریت و همکاریها و نیز برای ارزیابی پیشرفت سازمان در این زمینهها ارائه میکند (مککون[۲۲]،۲۰۰۲).
برنامه ریزی راهبردی در بر دارنده تصمیمگیریهایی است که راجع به اهداف راهبردی بلند مدت سازمان می باشند. دراین نوع از برنامه ریزی مقاصد (مأموریتها) و هدفهای سازمان مشخص و اهداف بلند مدت به هدفهای کمی و کوتاه که آن را هدفگذاری مینامند، تجزیه می گردد. همچنین سیاستهای کلی (تدوین و تنظیم خطمشیها) و برنامههای عملیاتی طرحریزی میگردد. برنامهریزی راهبردی، آینده را پیشگویی نمیکند ولی توان یاری یک مدیر در موارد ذیل را دارد:
ضرورت برنامه ریزی استراتژیک
امروزه بیشتر سازمانها برای افزایش توانمندی ها، رشد و بقای بلند مدت و کاهش ریسک عملیات خود نیازمند تدوین برنامه های استراتژیک می باشند. این برنامه ها ارتباط مستقیمی با سیاست ها، اهداف و مأموریت ها، اندازه، پویایی، درجه پیچیدگی و ساختار سازمان دارد از این رو برنامه ریزی های استراتژیک می بایست با نگاه به آن عوامل تعیین گردد.
وضعیت پیچیده ی پیش روی مدیران و برنامه ریزان سازمان را ناگزیر می کند که از اندیشه و رویکرد سیستمی برای شناخت، تجزیه و تحلیل فرصت ها، موقعیت ها، تهدید ها و محدودیت های محیط بیرونی و جنبه های مثبت و منفی (نقاط قوت و ضعف ) درونی سازمان استفاده نموده، آنگاه توانایی ها و ظرفیت های سازمان را با اطلاعاتی که از تجزیه و تحلیل ها بدست آمده و تقویت نموده تا شرایط برای اجرای برنامه ها در سازمان بوجود آید. سازمان ها می بایست با شناخت مفاهیم، بستر ها، استراتژی و چگونگی فرایند برنامه ریزی استرتژیک چشم انداز های آتی خود را ترسیم نموده تا بتوانند با شرایط آینده پیش روی خود سازگاری و انطباق داشته باشند و به عملیات و بقای خود ادامه دهند.
برنامه ریزی استراتژیک را میتوان اقدامی سازماندهی شده و نظام یافته برای اتخاذ تصمیمات بنیادی و اجرای فعالیت هایی که ماهیت و جهت گیری سازمان را در چهار چوب قوانین و مقررات شکل می دهد، تعریف کرد.
تجربیات گذشته نشان می دهند که رویکردی در برنامه ریزی استراتژیک موفق به تحقق باثبات ترین نتایج در یک دوره زمانی منطقی می شود که از مجموعه ای از جلسات تیمی برنامه ریزی باز و گسترده و نتیجه گرا استفاده کند.. برنامه استراتژیک می بایست جامعیت و ساختار منطقی مناسبی داشته باشد به گونه ای که هریک از بخش ها و یا اجزای آن را باید بتوان براحتی طراحی و مدون کرد.
در مقابل تنگناهای برنامه ریزی استراتژیک، برای محیط کسب و کار امروز «تفکر استراتژیک» پیشنهاد شده است. تفکر استراتژیک رویکردی است که مبتنی بر اصول استراتژی، تفکر واگرا و خلاقانه را برای خلق یک استراتژی ارزش آفرین توصیه میکند. تفکر استراتژیک بیش از جنبه های فرایندی و متدولوژیک به استراتژی به عنوان یک هنر نگاه می کند. تفکر استراتژیک ازطریق تشخیص و تقویت فعالیتهایی که ارزشهای منحصر به فردی بـــرای مشتری ایجاد می کند، مزیت رقابتی می آفریند. این کار ازطریق فهم قواعد بازار و پاسخگویی خلاقانه به آن انجام می شود. و این امر در محیط ناپایدار و متحول کسب و کار، یک رویکرد بی نظیر است.
لطفا توجه نمایید:
با توجه به مطالب بالا و تجربیات خودتان، میدانید برنامه ریزی استراتژیک از ضروریات هر کسب و کاری است.
منتها نکته اصلی اینجاست که معمولاً انجام برنامه ریزی استراتژیک را پروژه ای بزرگ و پیچیده جلوه میدهند. در حالی که واقعاً اینطور نیست.
در اینجا به شما آموزش میدهیم که چگونه خودتان بتوانید برای کسب و کارتان برنامه ریزی استراتژیک انجام دهید.
دیدگاه شما